کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟
آره خودم بودم آرین برای جهیزیه
نوع ویزا: k1
دریافت مدارک توسط USCIS : دسامبر 24 ،2012
دریافت receipt number:ژانویه 3 ،2013
سرویس سنتر: California
اپروو :21 مه‌ 2013
پاسخ
تشکر کنندگان: arian307 ، shadzad ، dinadino228 ، الهه سابق ، girl ، Tomas ، ارکیده
(2013-03-29 ساعت 00:41)سانازی نوشته:  سلام بچه ها خونه این؟!hellooooo
مونا جون چه خوب حتما خواهر خوبی داری!اخه سانازا گل میشنBig Grin
راستی بچه ها به این موضوع فکر کردین مثلا کسایی که مثلا اسمشون مهین هست زرنگ و با سیاست میشن یا اصلا اگه سانازی میشناسین چطور هست اخلاقش نمیدونم من تازگی به این روانشناسی اسم ها یکم اعتقاد پیدا کردم.شما چی تا حالا فکر کردین؟البته نمیشه گفت عین هم هستن ولی یکم شبیهن!
سیمی جون کجایی دخمل؟
مرسی جودی جون میدونی فکر میکنم کم کم دلتنگ خانواده شدی.منم وقتی یه سفر میرن چه خارج چه ایران همش به فکر خواهرم یا خانوادم حتی دوستامم میگم کاش اینجا بودن قبل همه واسه اونا کادو میخرم هیچی خوشحالم نمیکنه زود می خوام برگردم یا اونارم بگم بیان.خدا به کمکمون برسه اونجا با دوری...
خدایا صبر بده هم اینجا هم اونجا
جودی جون اونجایی به روزایی که تو انتظار بودی فکر کن و خوش باش

راستش ساناز ما ارشد روانشناسی میخونه اینو حتما ازش میپرسم.Rolleyes ولی به نظر من همچین چیزی هست اما دلیلش شاید این باشه که ذهن ما یه فلش بک میزنه به قبل وقتی که یه اسمیو میشنویم که قبلا شنیدیم ناخود اگاه یه احساسی به ما دست میده . Cool
من به طالع بینی اعتقاد دارم . و یه بهمنی ام . Tongue
CR1


پاسخ
تشکر کنندگان: سانازی ، shadzad ، dinadino228 ، الهه سابق ، shabnam.84 ، girl ، payamkj ، ارکیده
به به بحث خوب عشق و عاشقی .
علی اقا و بقیه بچه ها من یه دختر دبیرستانی بودم 10-12 سال پیش که با همسرم دوست شده بودیم و اون هم داشت با تمام خوانوادش میرفت امریکا و سنمون هم کمتر بود و عشقمون اساطیری !!!
ولی رفت چون زندگی و اینده و همه چیزش به رفتن بستگی داشت. و اون زمان من حتی ایمیل نداشتم و چت و fb و هیچی نبود . ولی چون واقعا برای هم اولین و تنها عشق بودیم چند سال پیش که تو فیضبوک همدیگرو پیدا کردیم پاشد اومد ایران و شاید سرنوشت اینو میخواست و ما با هم ازدواج کردیم . اون موقع من جوری بودم که حتی سال اول که دانشگاه شهرستان قبول شدم نرفتم چون نمیتونستم دوری خانوادمو تحمل کنم اما الان به خاطر عشقم دارم میرم امریکا واسه یه عمر زندگی .
اینارو گفتم که اول هدفتون رو معلوم کنید و همونطور که بچه ها میگن دوست داشتن منطقی و تصمیم گیری منطقی و یه نصیحت خواهرانه موقع رفتن کسی رو به برگشتن امیدوار نکنید و قول ندین چون نمیدونی چی قراره برات پیش بیاد .
CR1


پاسخ
الاههه علی 34 سال ببخشید 24 سالشه Big Grin چرا میگی سنش کمه.... من سوم ابتداییی بودم عاشق شدم... اسم دختره شهلا بود Smile)))
میشستم آهنگ شهلای حبیب و گوش میکردم گریه میکردم Smile)))... همچین آدمیم من... تازه همون موقع هم میخواستم باش ازدواج کنم.. نقشه فرارمون رو هم کشیده بودیم... حالا علی بنده خدا از این خانوم خوشش اومده همین فردا نمیره خواستگاری که... راستی بچه ها شما خواستگاری و اینا داشتین؟ هنوز هم خواستگاری میکنن؟
کتگوری: k1
مصاحبه: ژانویه 2013 یروان
کلیر: ۲۶ اپریل (۹۱ روز)
ویزا : 10 می//ورود به امریکا:26 می//انگشت نگاری هفته دوم//اجازه کار 2 ماه بعد از انگشت نگاری//گرین کارت 3 ماه بعد از پست کردن مدارک

سفرنامه ی ویزا


مصاحبه گرین کارت
پاسخ
دیدییییییییییییییین ابجی مونا جون هم ساناز و روانشناسی می خونه البته من نخوندم ولی علاقه دارم ویکم ربط میدم به شخصیت ماه ها و اسم ها.
ارین جان خوندی چی نوشتم ؟ ساناز کسی دیگه نداره؟چطورن سانازا؟Wink
وای اهنگ شهلا منم خیلی دوسش داشتم گوش میدادم غمی میگرفت منو چون شهلا دوست مامان و بابام بود و بیچاره شب خوابید و صبح...Sad
شبنم جان من شما رو خیلی منطقی میبینم و دوست دارم جواب هاتونو.یه جورایی احساس میکنم پخته تر از من هستی.
وای علی جان تو همون سنی هست که خیلیامون تو اون سن فکر کنم وابستگی داشتیم.وای مونا جان عین فیلماست عشقتون خوش به حالت همیشه عاشق بمونین.بچه ها من نمیدونم عاشق شدم یا نه!دوست داشتن که همیشه بهتر از عشق.حرف شریعتی روکه میدونین.ارین جان الان مثل اون احساس به شهلا به انا داری؟ببخشیدا منظورم می خوام بدونم ادم چند بار میتونه کسی رو دوست داشته باشه میدونم که اون احساس بچگی بود والان واقعیش انا جااان هست

(2013-03-29 ساعت 15:00)NedaE نوشته:  آره خودم بودم آرین برای جهیزیه

ندا جون چی گفتی؟یعنی داری خرید جهیزیه میکنی سو تغزیه شدی؟!مگه چی میخری؟
ازدواجی
دریافت رسید نامبر 20dec
approv: 5dec
پاسخ
تشکر کنندگان: shadzad ، dinadino228 ، الهه سابق ، shabnam.84 ، girl ، ارکیده
بچه ها بدانید و اگاه باشید که عشق در مردها هرگز از بین نمی رود بلکه از زنی به زن دیگر منتقل میشود. jk Tongue
سانازی مرسی . من خودم هم عاشق داستان ازدواجمم. دوست دارم بچم بزرگ شد واسش تعریف کنم . RolleyesShy
CR1


پاسخ
تشکر کنندگان: shadzad ، dinadino228 ، الهه سابق ، سانازی ، shabnam.84 ، battosai ، arian307 ، girl ، payamkj
آرین منظورت خواستگاری حالت مجلس و ایناس؟ نه ما که نداشتیم، مال ما همون سورپرایزی دونفرمون بود، زانو زدن و دادن حلقه فقط Big Grin
سانازی من چندتا ساناز دیدم فقط که همه مهربون و خوش سیما بودن، یعنی لوند و دوس داشتنی. نمی دونم راستش چقدر این روانشناسی اسما درسته، با چند نفر که نمیشه نتیجه گرفت. ولی تو که خیلی دوس داشتنی و شیرینی، عاشق پستاتم Big Grin

شهلاااااا عالی بود آرین Smile)))))))))
نوع ویزا: K1
اولین اقدام: انتهای مارچ ۲۰۱۲
اپرووال: ابتدای سپتامبر ۲۰۱۲
مصاحبه: ابتدای مارچ ۲۰۱۳(آنکارا)- ویزا یک ضرب
مقصد: سن فرنسیسکو
پاسخ
ساناز جونم من اينجاااااام
چند روزي بود افسرده شده بودم و حرفاي يه دوست خوب مهاجرسراييمون كه خودش ميدونه كيه و منم ميگم اسمش شيماست خيلي روحيه ام رو عوض كرد و منو به مهاجرسرا برگردوند
ساناز اسم من ياد چي انداختت؟؟
خواستگاري من باشكوه ترين خواستگاري تاريخ بشريت بود از اونجايي كه با همسرم تا حدودي فاميليم و خونواده اش تهران نيستن با مامان باباش ٣روز خونه ما بودن ،با شوهرم رفتيم گل و شيريني خريديم شوهرم با شلوار گرمكن من با شلوار معموليه كه تو خونه ميپوشم پدر شوهرم با زير شلوار راه راه بابام با شلوارك مامانارو نميگم قضيه ناموسي نشه ؛-) خواهرم با لباس تو خونگي داداشم حوله حموم به تنش و مراسم برگذار شد يهو داداشم به شوهرم گفت گندت بزنه با اين انتخابت ؛-) تو مراسم فقط يه دوربين كم بود كه از اين مراسم زيبا فيلم بگيره :-) اينجوري ما رسما نامزد شديم
ازدواجی
ارسال مدارك٢٧ آگوست
اپروال٣٠ نوامبر
دريافت كيس نامبر ٣ ژانويه
تكميل مدراك در nvc ١١اپريل
گرفتن وقت مصاحبه ٢٩ اپريل Big Grin
ابوظبي ٢٥ جون ويزاي يه ضرب ال اي
پاسخ
وای سیمی خدا نکشتت با این خاطره با مزتو خیلی خندیدم
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: shadzad ، سانازی ، battosai ، shabnam.84 ، arian307 ، dinadino228 ، girl ، simi ، Tomas ، payamkj ، ارکیده
سیمی جونم، قربونت برم ،خوشحالم حالت بهتره عزیزم :-****
واییییی عالییی بود این خواستگاری حرف نداشتتتتتت Smile)))))
نوع ویزا: K1
اولین اقدام: انتهای مارچ ۲۰۱۲
اپرووال: ابتدای سپتامبر ۲۰۱۲
مصاحبه: ابتدای مارچ ۲۰۱۳(آنکارا)- ویزا یک ضرب
مقصد: سن فرنسیسکو
پاسخ
تشکر کنندگان: سانازی ، shabnam.84 ، الهه سابق ، arian307 ، dinadino228 ، girl ، simi ، Tomas ، payamkj ، ارکیده
(2013-03-29 ساعت 19:59)simi نوشته:  ساناز جونم من اينجاااااام
چند روزي بود افسرده شده بودم و حرفاي يه دوست خوب مهاجرسراييمون كه خودش ميدونه كيه و منم ميگم اسمش شيماست خيلي روحيه ام رو عوض كرد و منو به مهاجرسرا برگردوند
ساناز اسم من ياد چي انداختت؟؟
خواستگاري من باشكوه ترين خواستگاري تاريخ بشريت بود از اونجايي كه با همسرم تا حدودي فاميليم و خونواده اش تهران نيستن با مامان باباش ٣روز خونه ما بودن ،با شوهرم رفتيم گل و شيريني خريديم شوهرم با شلوار گرمكن من با شلوار معموليه كه تو خونه ميپوشم پدر شوهرم با زير شلوار راه راه بابام با شلوارك مامانارو نميگم قضيه ناموسي نشه ؛-) خواهرم با لباس تو خونگي داداشم حوله حموم به تنش و مراسم برگذار شد يهو داداشم به شوهرم گفت گندت بزنه با اين انتخابت ؛-) تو مراسم فقط يه دوربين كم بود كه از اين مراسم زيبا فيلم بگيره :-) اينجوري ما رسما نامزد شديم

Big GrinBig GrinBig Grinخیلی خندیدم سیمی جون . خواستگاری ما خیلی سنتی و رسمی و تشریفاتی بود با خانواده هامون . اما چند روز قبلش دوتایی رفتیه بودیم دربند کباب قلیون و زدیم و ازم خواستگاری کرد .
CR1


پاسخ
تشکر کنندگان: سانازی ، shadzad ، battosai ، shabnam.84 ، الهه سابق ، arian307 ، dinadino228 ، girl ، simi ، ارکیده
وای بچه ها چقدر قشنگ شد این صفحه.
سیمی جون خوش امدی گل خانوم .خیلییی با حال بودین باباBig Grin عزیزم از اسم شما اشنا نداشتم ولی اولیش که شمایی ماهییییییییییی.
شیما جون بابا زانوووو .ایول جنتن من.فدات شم لطف داری.
اره بابا همینو صبح می خواستم بگم بابا کم حرف از طول کشیدن کارا بنویسین والا من که 1سال 2سال میشنوم دق میکنم تورو خدا کم بنویسین .اینجا بیاییم یکم حوصلمون باز شه.فدای همهههه
ازدواجی
دریافت رسید نامبر 20dec
approv: 5dec
پاسخ
تشکر کنندگان: shadzad ، shabnam.84 ، الهه سابق ، dinadino228 ، MONA FB ، girl ، ارکیده
ساناز جان منم یکی دوتا دوست داشتم به اسم ساناز خیلی با انرژی و با محبت بودن... همشونم بم میگفتن آقای آرین Big Grin
کتگوری: k1
مصاحبه: ژانویه 2013 یروان
کلیر: ۲۶ اپریل (۹۱ روز)
ویزا : 10 می//ورود به امریکا:26 می//انگشت نگاری هفته دوم//اجازه کار 2 ماه بعد از انگشت نگاری//گرین کارت 3 ماه بعد از پست کردن مدارک

سفرنامه ی ویزا


مصاحبه گرین کارت
پاسخ
تشکر کنندگان: battosai ، dinadino228 ، shadzad ، الهه سابق ، shabnam.84 ، girl ، Tomas ، سانازی ، payamkj ، ارکیده
سانازا همشون ماهن (ما هم چند تا ساناز داریم تو فامیل) ... درباره صحبت های الاهه خانوم چشم الاهه جون اصلن هرچی شما بگید ... آرین جان من هم سوم ابتدایی .. بیخیال .. سیمی جون خدا بود قضیه خواستگاری رو تعریف کردی ...
پاسخ
تشکر کنندگان: shadzad ، الهه سابق ، shabnam.84 ، girl ، dinadino228 ، سانازی ، Tomas ، ارکیده
(2013-03-29 ساعت 20:37)الهه سابق نوشته:  وای سیمی خدا نکشتت با این خاطره با مزتو خیلی خندیدم
ضايعترين خواستگاري دنيا بود Big Grin نميدونم خواستگاري بود يا خز پارتيBig Grin

(2013-03-29 ساعت 21:14)shadzad نوشته:  سیمی جونم، قربونت برم ،خوشحالم حالت بهتره عزیزم :-****
واییییی عالییی بود این خواستگاری حرف نداشتتتتتت Smile)))))
ازهمينجا ميخوام به بچه بگم كه شيما جونمون يكي از خوش قلبترين دوست داشتني ترين و عاقلترين دوستاي خوبمونه
فدات بشم شيما جووونم، ميدونم ضايع بود ولي ديگه حقيقتو نميشه پنهان كردBig Grin

(2013-03-29 ساعت 21:45)MONA FB نوشته:  
(2013-03-29 ساعت 19:59)simi نوشته:  ساناز جونم من اينجاااااام
چند روزي بود افسرده شده بودم و حرفاي يه دوست خوب مهاجرسراييمون كه خودش ميدونه كيه و منم ميگم اسمش شيماست خيلي روحيه ام رو عوض كرد و منو به مهاجرسرا برگردوند
ساناز اسم من ياد چي انداختت؟؟
خواستگاري من باشكوه ترين خواستگاري تاريخ بشريت بود از اونجايي كه با همسرم تا حدودي فاميليم و خونواده اش تهران نيستن با مامان باباش ٣روز خونه ما بودن ،با شوهرم رفتيم گل و شيريني خريديم شوهرم با شلوار گرمكن من با شلوار معموليه كه تو خونه ميپوشم پدر شوهرم با زير شلوار راه راه بابام با شلوارك مامانارو نميگم قضيه ناموسي نشه ؛-) خواهرم با لباس تو خونگي داداشم حوله حموم به تنش و مراسم برگذار شد يهو داداشم به شوهرم گفت گندت بزنه با اين انتخابت ؛-) تو مراسم فقط يه دوربين كم بود كه از اين مراسم زيبا فيلم بگيره :-) اينجوري ما رسما نامزد شديم

Big GrinBig GrinBig Grinخیلی خندیدم سیمی جون . خواستگاری ما خیلی سنتی و رسمی و تشریفاتی بود با خانواده هامون . اما چند روز قبلش دوتایی رفتیه بودیم دربند کباب قلیون و زدیم و ازم خواستگاری کرد .

عزيزممممم ، خودمم ياد اونروز ميوفتم خنده ام ميگيره ، ما بعد اون مراسم با شكوه دور هم با خونواده هامون آبگوشت ميل كرديم

(2013-03-29 ساعت 21:45)MONA FB نوشته:  
(2013-03-29 ساعت 19:59)simi نوشته:  ساناز جونم من اينجاااااام
چند روزي بود افسرده شده بودم و حرفاي يه دوست خوب مهاجرسراييمون كه خودش ميدونه كيه و منم ميگم اسمش شيماست خيلي روحيه ام رو عوض كرد و منو به مهاجرسرا برگردوند
ساناز اسم من ياد چي انداختت؟؟
خواستگاري من باشكوه ترين خواستگاري تاريخ بشريت بود از اونجايي كه با همسرم تا حدودي فاميليم و خونواده اش تهران نيستن با مامان باباش ٣روز خونه ما بودن ،با شوهرم رفتيم گل و شيريني خريديم شوهرم با شلوار گرمكن من با شلوار معموليه كه تو خونه ميپوشم پدر شوهرم با زير شلوار راه راه بابام با شلوارك مامانارو نميگم قضيه ناموسي نشه ؛-) خواهرم با لباس تو خونگي داداشم حوله حموم به تنش و مراسم برگذار شد يهو داداشم به شوهرم گفت گندت بزنه با اين انتخابت ؛-) تو مراسم فقط يه دوربين كم بود كه از اين مراسم زيبا فيلم بگيره :-) اينجوري ما رسما نامزد شديم

Big GrinBig GrinBig Grinخیلی خندیدم سیمی جون . خواستگاری ما خیلی سنتی و رسمی و تشریفاتی بود با خانواده هامون . اما چند روز قبلش دوتایی رفتیه بودیم دربند کباب قلیون و زدیم و ازم خواستگاری کرد .

عزيزممممم ، خودمم ياد اونروز ميوفتم خنده ام ميگيره ، ما بعد اون مراسم با شكوه دور هم با خونواده هامون آبگوشت ميل كرديم
ازدواجی
ارسال مدارك٢٧ آگوست
اپروال٣٠ نوامبر
دريافت كيس نامبر ٣ ژانويه
تكميل مدراك در nvc ١١اپريل
گرفتن وقت مصاحبه ٢٩ اپريل Big Grin
ابوظبي ٢٥ جون ويزاي يه ضرب ال اي
پاسخ
تشکر کنندگان: battosai ، girl ، dinadino228 ، الهه سابق ، MONA FB ، سانازی ، shadzad ، payamkj ، Tomas ، ارکیده




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان