کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربهٔ مصاحبه در ایروان
سلام ما امروز رفتيم نزد دكتر انوش و با دادن كارت واكسن كامل و ٣ قطعه عكس ٣در ٤ و كيس نامبر و اصل پاسپورت به دكتر امتحانمونو داديمو! با پرداخت ٣١٥٠٠ درام هر نفر و خوشبختانه هيچ واكسنيم نخورديم نه ما نه دختر كوچيكمون
بعدرفتيم براي عكس قفسه سينه و تست خون با پرداخت ١٣٥٠٠ درام هر نفر كه خوشبختانه براي بچه كوچيكمون نياز نبود نگران بوديم اگه بخوان ازش خون بگيرن بيمارستانو منفجر ميكنه
فردا صبح هم بايد مجددا برم پيش خانم دكتر براي گرفتن عكس
مصاحبه : 29نوامبر ارمنستان
سفر به آمريكا: اواخر فبريه دالاس
كلير :١١ژانويه
وضعيت : ٣ نفر ، معاف ، شغل خصوصي
**14
قسمت اول سفرنامه : سفر به ایروان

سلام به همه دوستان
دیشب از ایروان برگشتم و سعی می کنم هرچه سریعتر سفرنامه ام رو بنویسم.
از زمانی که نامه دومم اومد و مشخص شد که که کی سی سی بی تربیت سرخود و بی اجازه پرونده منواز آنکارا به ایروان منتقل کرده بعد از یکی 2 ساعت که از تعجب و ناراحتی و حالا چه کنم در اومدم و پی بردم که این کار فقط خواست خدا و یک اتفاق خوب بوده و کی سی سی بیچاره هیچکاره بوده!! از سر تقصیرات کی سی سی گذشتم و شروع کردم به جمع آوری اطلاعات در مورد ایروان، پروازها، هتل، هاستل، آپارتمان و ...
به محض اینکه پروازهای نوامبر باز شدند از هواپیمایی آسمان برای هفته آخر نوامبر بلیط گرفتم با برگشت اوپن به قیمت 520 هزار تومان. و بعد چند تا هاستل و 2تا هتل رو برای اون تاریخ رزرو کردم. به محض اینکه اطلاعات بیشتری در مورد اون هاستل و هتل ها به دست می آوردم و می دیدم که مناسب من نیستند اونها رو کنسل میکردم تا کسان دیگری که برای اون تاریخ میخوان بتونن اقدام کنند. به ترتیب همه رو کنسل کردم و فقط 2تا هاستل رو نگه داشتم و بین انتخاب اونها تردید داشتم که در نهایت GRAMMY HOSTEL رو انتخاب کردم و دیگری رو هم کنسل که خدا رو شکر می کنم. چون هاستل خیلی خوبی بود و من کاملا راضی بودم.در مورد اون هم در پست دیگری نوشته ام، شاید به درد بعضی از دوستان بخوره.

روز سفر رسید و با یک چمدون و یک کوله پشتی و دعای هرلحظه مادرم راهی شدم.
روزشنبه تاسوعا پرواز من بود و چون روز خاصی بود من نگران بودم که خیابونها شلوغ باشه و به دسته های عزاداری بخورم به همین علت زود از خونه خارج شدم، ولی برخلاف انتظارم مسیر حرکتم (از کرج) خلوت بود و من خیلی زود به فرودگاه رسیدم. ساعت 11:30 در فرودگاه امام خمینی بودم در حالیکه پرواز 3 بعدازظهر بود.
از قبل در کرج از یکی از شعب بانک ملت حواله ارزی رو هم گرفته بودم و در فرودگاه 300 دلار رو هم گرفتم.
پرواز ما برخلاف رسم نانوشته پروازهای ایرانی نه تنها تاخیر نداشت که تقریبا 10 دقیقه هم زودتر انجام شد. پرواز خیلی راحتی بود و من طبق معمول همه سفرهای هوایی که دارم بازهم یاد برادران رایت (ویلبر و اورویل رایت) افتادم و یه یادی هم ازشون کردم!!
در فرودگاه ایروان چون فرم ویزا رو از قبل پر کرده و به ترتیبی که در یکی از پستهام ( روش دریافت سریع ویزا) هم گفتم ( همون روش 5دقیقه ای افشین )!! عمل کردم سریع از فرودگاه خارج شده و ماشینی هم که از قبل از طریق هاستل هماهنگ کرده بودم با مبلغ 3000 درام منو به هاستل برد.
بعد از اینکه در هاستل جابجا شدم و چیزی خوردم به میدون جمهوری رفتم. تصور من از اون مکان چیز دیگری بود. در کل جای قشنگی هست بویژه در شب که چراغها روشن هستند. میدون جمهوری میدون اصلی شهر و محل تجمع اونهاست.

[عکس: attachment.php?aid=2654]

[عکس: attachment.php?aid=2655]

روز یکشنبه هم با یکی از دوستان مهاجرسرایی باز به میدون جمهوری و از اونجا به خیابونی که نزدیکش هست و بازار سنتی برگزار میشه به نام ورنیساژ(یه جورایی همون جمعه بازار خودمونه) رفتیم. برای دیدن بویژه برای خانمها خوبه. اگه یکشنبه اونجا بودید یکسر حتما برید. همه جور اجناسی پیدا میشه ولی وقتی به پول ایران تبدیل می کنی می بینی که از ایران بخری بهتر و ارزونتره.
چندتا عکس از بازار ورنیساژ :

[عکس: attachment.php?aid=2656]
[عکس: attachment.php?aid=2657]
[عکس: attachment.php?aid=2658]

قسمت دوم: مدیکال

من حدود یکماه قبل تلفنی از خانم لوسی منشی دکتر کریستین ( با این شماره 333 047 96 00374 ) برای 2شنبه صبح وقت گرفته بودم. دیگه ایمیلی هم به دکتر نزده بودم (خانم لوسی فارسی را روان و خوب صحبت می کند. دوستانی که حتما می خواهند با دکتر به زبان فارسی صحبت کنند از خانم دکتر کریستین وقت مدیکال بگیرند. خانم دکتر انوش منشی فارسی زبان ندارد. برای گرفتن وقت پزشکی غیر از تماس تلفنی میتوانید به پزشک موردنظرتون ایمیل هم ارسال کنید).
یکهفته قبل از رفتنم مجددا به لوسی زنگ زدم و ازش سوال کردم که آیا وقت مدیکالم اوکی هست یا نه که ایشون هم تاییدش کردند و گفتند که وقتی به ایروان اومدم بهشون تلفن کنم. ولی من دیگه اینکار رو انجام ندادم و چون از وقت مدیکالم مطمئن بودم همون روز 2شنبه صبح به بیمارستان موراتسان رفتم.
در اونجا با تعدادی از ایرانیان آشنا شدم که عموما ویزاهای خانوادگی و ازدواجی بودند. بغیر از من و آقای سایبان من کیس لاتاری دیگری ندیدم.
چون تعداد کسانیکه مراجعه کرده بودند نسبتا زیاد بود، خانم لوسی مدارک (پاسپورت، کارت واکسن، 3قطعه عکس 4*3 و برگه اینترویو)همه رو گرفت و به داخل اتاق دکتر برد. بعد از خروج فردی به نوبت فرد بعدی (کیس بعدی که بعضی ها کیسشون چند نفره بود) وارد اتاق معاینه می شد. خانم لوسی به من و یکی دیگه از دوستان مهاجرسرایی (Acaro) پاسپورتمون و 2تا فیش دادند و گفتند که برای گرفتن عکس و آزمایش خون به طبقه پایین بریم و بعد برای معاینه به دکتر مراجعه کنیم که با این کار، کار ما جلو افتاد و به جای اینکه اونجا منتظر بشینیم به دنبال عکس و آزمایش رفتیم. این قسمتها دقیقا مطابق سفرنامه افشین هست و گفتن من تکرار مکررات خواهد بود.
بعد از گرفتن عکس و آزمایش مجددا به طبقه دوم برگشتیم که تقریبا خلوت شده بود. در اتاق دکتر بعد از جواب دادن به یکسری سوالات مشخص و گرفتن قد و وزن و معاینه چشم که توسط لوسی و منشی دیگر دکتر انجام میشد، خود دکتر کریستین هم یکسری معاینه انجام دادند. من برگه مصاحبه ام رو که داده بودم متوجه نشده بودم که فقط صفجه اول رو داده ام و دکتر اونجا صفحه دومم رو هم خواستند تا کیس نامبرم رو ببینند.در نهایت هم گفتند که برای گرفتن عکس و ... 4شنبه بعد از مصاحبه به بیمارستان مراجعه کنم.
کارت واکسیناسیون من کامل بود و نیازی به هیچ واکسن دیگری نشد. هرچند که در ایروان برخلاف آنکارا عموما به کسی واکسن اضافی تزریق نمی کنند.

نکته مهم: هنگامی که در خارج اتاق خانم لوسی مدارکمون رو خواستند من به جای کارت زرد واکسن، کپی اون رو دادم. بعد که برای معاینه به اتاق رفتم در انتهای کار به خانم دکتر گفتم که من فقط کپی کارت واکسنم رو دادم و آیا مورد قبول هست یا نه؟ که ایشون هم با خوشرویی گفتند که مشکلی نیست و همون کپی کافیست. و بدین شکل بود که کارت زرد واکسن دست خودم باقی موند.Big Grin

قسمت سوم: مصاحبه

با اینکه از قبل و تو ایران مدارکم رو دسته بندی کرده و تو فولدرهای مجزایی گذاشته بودم، ولی شب قبل از مصاحبه باز هم همه رو چک کردم. به مسئول هاستل هم سپردم که صبح ساعت 7 من رو بیدار کنه و برای ساعت 7:40 تاکسی رو هماهنگ کنه.
خیابونها خلوت بود و من 7:50 جلوی درب سفارت بودم. قبل از من یک آقا و خانم مسن (که روز مدیکال دیده بودمشون )، و یک پسر جوون حدودا 20 ساله به همراه برادرش در صف بودند. در عرض 10 دقیقه تعداد زیادی وارد حیاط سفارت شده و درون صف قرار گرفتند. از ساعت 8 نگهبان به ترتیب افراد رو با گفتن نفر بعدی صدا میکرد و بعد از اینکه اسم اشخاص رو با برگه ایی که در دست داشت و لیست مصاحبه شوندگان همان روز بود تطبیق میداد از افراد می خواست که ازدستگاه فلزیاب رد شوند و وارد ساختمان سفارت شوند. تقریبا از زمان رسیدنم تا ورود به ساختمان حدودا 20 دقیقه زمان گذشت که اون وقت صبح هوا سرد بود و من تقریبا لرز گرفته بودم. ولی داخل ساختمان گرم بود. پس از ورود کیفها رو گشته و اگر مواردی مثل دارو، خوراکی، دوربین، موبایل و خودکار داشته باشیم ازمون گرفته و یک شماره بهمون میدن.از درون کیف من دوربین و یک خودکار و شکلات رو برداشته و با یک شماره من رو راهی کردند البته بعد از اینکه خودم مجددا از دستگاه فلزیاب گذشتم.
از دستگاه که می گذرید در سمت راست درب دیگری هست که باید از آن خارج شوید و وارد محوطه دیگری شوید که سرسبز و با تعدادی نیمکت می باشد. این حیاط فقط یک مسیر دارد که به ساختمان دیگری با 2 درب ورود و خروج منتهی میشود. از درب ورود که وارد شوید در سمت چپ ماموری هست که پشت میز نشسته و شما بایستی مجددا از دستگاه گذشته و بر روی نیمکتهای موجود در سمت راست بنشینید.
از ساعت 8:30 کم کم کارمندان میومدند و در باجه های خودشون قرار می گرفتند. باجه های مربوط به ارامنه زودتر آغاز به کار کردند.8:50 اولین نفر ایرانی رو برای دریافت مدارک به باجه 8 صدا کردند. باجه 8 و 9 مدارک ایرانی ها رو می گرفتند. باجه 3 صندوق و باجه های 10 و 11 آفیسرهای مصاحبه کننده بودند.
بعد از اعلام باجه 8 برای نفر بعدی من برای تحویل مدارک رفتم که همون خانم چاق بود. مدارکی که به ترتیب از من خواست:
1. پاسپورت و کپی اون که فقط کپی صفحه اول رو برداشت و بقیه صفحات رو برگردوند.
2. شناسنامه و ترجمه اون
3. مدرک لیسانس و ترجمه
4. نامه تمکن مالی به مبلغ حدودا 61 میلیون تومان
5. دو قطعه عکس جدید 5*5
6. در آخر هم گفت اگر دیپلمت هم همراهته بده ( ترجمه و اصل)

و بعد اون فرمهایی رو که قبلا پست کرده بودم بیشتر سوالاتش رو مجددا از من پرسید و در واقع چک کرد. آیا ازدواج کردی، پدر و مادرت در قید حیات هستند؟ نامشون چیست؟ آیا در خارج از ایران زندگی کرده ای؟ آیا تاکنون به آمریکا رفته ای؟ آیا کار می کنی؟ و ...
بعد از انگشت نگاری و پرداخت پول در باجه شماره 3، منتظر نشستم که آفیسر صدا کنه.
4_5 دقیقه ای نشده بود که نشسته بودم که آفیسر اسمم رو صدا کرد. به باجه 10 رفتم که همون آفیسر آقا بود که خوشرو و خوشگله Tongue
پس از سلام و احوالپرسی از من خواست که قسم بخورم. فرم رو داد امضاء کنم و بعد راجع به آدرسی که داده بودم پرسید که کیه. سوال بعدیش راجع به رشته تحصیلیم بود و بعد محل کارهای قبلیم که اون شرکتها کارشون چیه و تو چکار میکردی اونجا. در حال حاضر چند ماهی هست که کار نمی کنم. ولی در سوابق کاریم یک شرکت خصوصی بود که با اینکه فقط چندماه در اونجا بودم و برخلاف رشته تحصیلیم درقسمت اداری اونجا بودم ولی چون شرکت ما به نحوی با یکی از ارگانهای دولتی مرتبط بود آفیسر در مورد اون وهمچنین آخرین محل کارم سوال کرد.
در نهایت هم با گفتن همون جمله معروف که مدارک شما کامله و ویزای شما پذیرفته شده ولی نیاز به طی کردن یک پروسه اداری داره یک برگه آبی زشت به من داد وفکر کنم اینطور گفت که از 2ماه دیگه سایت رو چک کن. وقتی برگه آبی رو درآورد که بده انقدر حالم گرفته شده بود که واقعا بقیه حرفهاشو خوب متوجه نمیشدم و فقط 2ماه رو متوجه شدم.
هنگام خارج شدن یک لحظه مکث کردم و ازش پرسیدم که میتونم سوالی بپرسم که گفت بله و من پرسیدم میتونید به من بگید که به چه دلیل کلیرنس خوردم. جواب داد که این پروسه کمی پیچیده هست (پروسه ویزا دادن) و همه چی باید کلیر بشه. من هم تشکرو خداحافظی کرده و خارج شدم.

نکات قابل تامل:

1. مدارک ترجمه شده من مثل مدارک بسیاری از دوستان فقط مهر دارالترجمه رو داشت. ولی مدرک لیسانسم رو چندسال پیش (سال 2008) ترجمه کرده بودم. محض احتیاط ترجمه امسال رو هم به همراه ریز نمرات برده بودم که در صورت نیاز و عدم پذیرش ترجمه قبلی ارائه بدم که نیازی نشد و همون رو پذیرفتند (قابل توجه دوستانی که در رابطه با تاریخ اعتبار ترجمه ها سوال دارند). غیر از مدارک مالی و مدارکی که تغییر در آنها ایجاد شده مدارکی که با مرور زمان تغییری در آنها ایجاد نمیشود ترجمه اشان معتبر می باشد.

2. نامه تمکن مالی که ارائه دادم از بانک کارآفرین و به مبلغ 61میلیون تومان با درج معادل دلاری آن بود.

3. از لحظه ای که من وارد سالن شده و روی نیمکت نشستم اون خانم و آقای مسنی که روز مدیکال دیده بودم و در حیاط سفارت جلوی من بودند شروع به صحبت و سوال پرسیدن از من کردند و بعد اون پسر جوونی که با برادرش اومده بود و هیچ اطلاعی از چیزی نداشت و وقتی بهش فرم مربوط به سربازی رو داده بودند که پر کنه یه جورایی ترسیده بود که آیا باید پر کنه و اینکه فورا میبرنش سربازی و... حسابی تمرکز من رو به بهم زدند. در فاصله تحویل مدارک و صدا کردن برای مصاحبه که 4_5 دقیقه بیشتر طول نکشید به قدری این سوال و جوابها تمرکز من رو بهم ریخت و با اینکه به اونها هم گفتم که کیس من متفاوت با اونهاست و از ویزاهای خانوادگی اطلاعی ندارم ولی باز سوالها و حرفهای متفرقه میزدند(یکیشون خودکارو کاغذ داده بود که آدرس نمایندگی آسمان در ایروان رو براش بنویسم، یه آقای دیگه که صندلی کنار من نشسته بود نیاز مبرم به دستشویی پیدا کرده بود و راجع به اون می پرسید، اون پسر جوونه هم که فکر میکرد همینکه فرم رو امضاء کنه کت بسته می گیرن میبرن ارتش واسه جنگ! اوضاعی بود...) اصلا نتونستم افکارم رو متمرکز کرده و روی پرونده خودم فکر کنم و وقتی هم آفیسر اسمم رو صدا کرد خیلی دستپاچه شدم و با افکار از هم گسیخته وارد باجه شدم.
من شخصا نیاز دارم قبل از انجام هر کارمهمی روی اون تمرکز کنم ولی متاسفانه نشد. درحالیکه اگه با آرامش برای مصاحبه میرفتم می تونستم جوابهای دقیقتری بدم و آفیسر رو که روی سوابق کار من تمرکز کرده بود بهتر مجاب کنم.
دوستانی که برای مصاحبه میرید به این موضوع هم توجه کنید و سعی کنید در چنین شرایطی قرار نگیرید.

کلیر شدن و دریافت ویزا

روز 21 دسامبر بود و منزل ما پر از مهمون بود. موضوع شوخی و خنده هم صحبت سر به پایان رسیدن دنیا و خواندن پیامکهای طنزآلود مربوط به این واقعه و .. بود که یکی از دوستان مهاجرسرایی بهم یک مسج داد که این شماره ها الان در سایت اعلام شدند و کلیر شده اند. تو در بینشون نیستی؟ 2تا شماره اعلام شده بود و یکی از اونها شماره من بود. از خوشحالی فریادی کشیدم و سریع رفتم به اتاق برادرم که این خبر رو بدم. مادرم سریع متوجه قضیه شد ولی سایر مهمونها متعجب شده بودند که موضوع چیست و چه اتفاقی افتاده. به سختی تونستم موضوع رو جمع کنم و موضوع صحبت رو به سمت دیگری بکشونم. یه جورایی این روز 21 دسامبر و اتمام دنیای موجود به شکل دیگری برای من اتفاق افتاده بود.
یک هفته 10 روزی دنبال جایی بودم که بتونم پاسپورتم رو پیکاپ کرده و ویزا رو بگیرم. اصلا امکان این رو نداشتم که دوباره به ارمنستان سفر کنم. بعد از جستجوی زیاد یک شرکت خدمات توریستی ارمنستان رو در تهران پیدا کردم که پس از صحبتهای تلفنی و حضوری قرار بر این شد که به یکی از کارمندان اون شرکت وکالت محضری بدهم و همراه با ترجمه (مهر مترجم کافیست) و اصل وکالتنامه و پاسپورت و برگه آبی سفارت و با دریافت مبلغی کار پیکاپ ویزا رو برایم انجام دهند. ولی ناگفته نماند که تا زمانی که ویزا به دستم نرسید، بسیار نگران بودم و در تماس دائم با منشی شرکت. 10 روز بعد به محض اینکه پاسپورتم به تهران و دفتر شرکت رسید، سریعا و با یک جعبه شیرینی به شرکت رفتم و چشمم به جمال ویزا روشن شد. روی ویزا تاریخ کلیر شدن رو 19 دسامبر زده بود. دقیقا 6ماه از تاریخ صدور اعتبار داشت و با توجه به اینکه مدیکال ارمنستان یکسال اعتبار داره مهلت کامل 6ماهه رو برای ورود به خاک آمریکا در اختیار دارم.


فایل‌های پیوست پیش‌نمایش تصاویر

2013AS15xx (یک نفر)/مصاحبه:آخر نوامبر،ایروان/کلیرنس: 21 روزه/دالاس، سفرنامه

تشکر کنندگان: nora ، aydinaghajani ، afs ، hoj_s000 ، SOROUSHSOFT ، sasbk ، pr.kia ، amir82 ، hamedhamed ، eli irani ، Blaze ، Saeedv13 ، achi686 ، far-dv2013 ، Saiban ، victorygo ، sharmin66 ، lottory ، bayat_r ، sayeh_m ، امیر مهاجر ، خانه ، m@ry@m75 ، مانترا ، nagoo ، lilistar ، sweety.alireza ، ensan ، tatoole ، Acaro ، khmp ، maneia ، mgolchin13 ، رجبعلی ، Almond ، amairmonre ، مهدي پارس ، enchantress_boy ، sara79 ، ali2316 ، bardia9 ، goody ، iranzamin_99 ، aziking ، Danoosh ، itsmasoud ، mooj ، ramin_red ، Gole baba ، seperelia ، asal1907 ، mk_2002ir ، سمانه777 ، ani_sheiton ، usa lover ، Ali DV-2013 ، miladswat ، kasrafo ، emad iran ، sam11 ، m9780 ، ابی هانی ، saeeds61 ، iman63ir ، shishipapa ، parsush ، byousefi_p ، saeed D ، HAZARA ، مهرداد2013 ، masih sh ، unique ، nooshshahnar ، yashim ، refiusa ، majid5980 ، پروا ، kavirr ، arezoo bj ، kami k ، yalda91 ، nina22 ، el333 ، شهلا 1346 ، majid.s ، naarestan ، babak433 ، Hedieh20 ، ikamaly ، even ، honey rahmati ، soruosh ، niloofar khorshidsavar ، s.s.h ، jazirehh ، sisilia ، بازگشت ، afthab ، Ehsan1358 ، hosseinshokri ، arash1986 ، rezalahiji ، KIMIA2005 ، ashkan019 ، tenese ، emad559 ، farshadsh ، nasim ، 5ina ، HAMID1371 ، آنی ، aghaghia ، MEHR52 ، Ali_Kh ، mehrdad pharm ، azar1348 ، محبت ، taleghani ، mtcanada ، H Pier ، sadeghifa ، jnouri ، mohammadg846 ، ata_bros ، y.n ، moqadam ، kage.omid ، Hamid_110 ، noobnoobi ، nimaaa ، m.ghoreishi ، matin86 ، a_cute65 ، afshin007x ، آلیس-1980
(2012-11-30 ساعت 13:33)mohajer13 نوشته:  قسمت اول سفرنامه : سفر به ایروان
... و بدین شکل بود که کارت زرد واکسن دست خودم باقی موند.Big Grin

درستش هم اینه که کپی شو بدین: من چند روز پیش کارتمو از پاستور گرفتم گفت این کارت 10 سال اعتبار داره و هر جا خواستن کپیشو بدین...
سفرنامه

از اونجائیکه ما یه بچه کوچیک داشتیم ، اجاره آپارتمان رو مناسبتر دیدم و از سایت www.hyurservice.com به قیمت 14000 درام رزرو کردم و در نهایت با مبلغ 13300 درام (5درصد تخفیف) به توافق رسیدیم و ازشون یه ماشین هم خواستم تا مارو به آپارتمان که در مرکز شهر نزدیک میدان جمهوری بود برسونه که کرایه اونهم 4000 درام شد.
بالاخره روز موعود راننده شرکت تابلو بدست منتظر ما بود و بلا فاصله به آپارتمان رفتیم . مامور شرکت منتظر ما بود و مارو راهنمائی کرد طبقه آخر یه ساختمون 7 طبقه . آپارتمان مبله با سرویس آشپزخانه کامل و حتی اسباب بازی برای بچه . توضیحات لازم رو داد و یه نقشه شهر بهمون داد و جاهای مهم شهر مثل بازار ورنیساژ فروشگاه SAS و مراکز خرید و .. رو روش برامون علامت گذاشت و در نهایت هم کل مبلغ 5 روز رو گرفت و رفت .نقشه خیلی به کارمون اومد.
از آپارتمان خیلی راضی بودیم هم تمیز بود با امکانات کامل و موقعیت مکانی خوبی هم داشت تا میدان جمهوری پیاده 5 دقیقه ،تا ورنیساژ که کوچه پشتی ما بود 2 دقیقه و تا فروشگاه SAS هم 5 دقیقه و نزدیکمون یه پارک بزرگ بود که داخلش شهربازی و کلیسای معروف شهر قرار داشت.
ما همراه خودمون یه مقدارغذای آماده و کنسرو ماهی و چای کیسه ای و تنقلات برده بودیم دوسه وعده هم بیرون خوردیم.
همینجا اینو بگم که که اصلا با استرس و نگرانی به مسافرت نگاه نکنید. همه کارها ساده تر از اونی که فکر میکنید پیش میره . تو مدتی که در ارمنستان هستید بگردید و تفریح کنید و لذت ببرید و مدیکال و مصاحبه رو هم بخشی از این تفریح بدونید.
یکی از جاهای دیدنی هزارپله هست که نزدیک مرکز شهره و میشه پیاده رفت و تو مسیرش یه خیابون سنگفرش به نام Northern Ave. هست که پراز فروشگاههای دیدنی است . البته ما چون بچه کوچیک داریم با یه تاکسی که 600 درام دادیم رفتیم و پیاده برگشتیم .
کل هزار پله رو پیاده رفتیم بالا البته آسانسور هم داشت و در هر 200 پله یه محوطه استراحت داشت که یه تعدادمجسمه و برای هر مجسمه یه نگهبان گذاشته بودند و دورشو هم طناب پیچ کرده بودند. این نگهبانا دنبال بچه ما راه افتاده بودند که مبادا انگشتش به این مجسمه ها بخوره که قدمتی هم نداشتند. یاد تخت جمشید خودمون افتادم که هرکی میره روش یادگاری مینویسه یا یه تیکشو میکنه میزاره تو جیبش!!!
خلاصه روی این پله ها پر از لیلی و مجنون هائی بود که به شدت درگیر معاشقه بودند. به بالاترین پله که رسیدیم شهر زیر پامون بود و ادامه هزارپله در حال ساخت بود و احتمالا یه ساختمان بزرگ.
در برگشت روی یکی از صندلی های پایین هزارپله در حال استراحت بودیم که دخترو پسر جوانی بهمون نزدیک شدن و بعد شروع کردن مارو به دین مسیحیت دعوت کردند و در پایان هم یه بروشور و یه دفترچه که به زبان فارسی قسمتهائی از کتاب مقدس توش بود دادند و بهمون قول دادند که مسیح مارو به بهشت خواهد برد.
اصلا نگران ارتباط برقرار کردن با راننده تاکسی و فروشنده ها نباشید ،اکثرا اعداد روند ما مثل هزار و دوهزار رو بلدند. البته راننده تاکسی ها هزار مارو خوب بلدند و هر مسیری که میگفتیم فورا میگفتند هازار که منم پیشنهاد خودمو تو موبایلم میزدم و بهشون نشون میدادم.
روز مدیکال به راننده تاکسی گفتم موراتسان که گفت هازار و با 800 درام مارو رسوند.روند مدیکال رو توضیح نمیدم چون mohajer13 عزیز و افشین گل کاملا توضیح دادند. برگشت رو با تاکسی متر 600 تا دادیم.
دوستان در مورد خرید همه اجناس از ایران گرونتره با این دلاری که ما خریدیم.اما اگه چیزی نیاز داشتین فروشگاه SAS از بقیه فروشگاهها کمی ارزونتره و غذاهای فست فودد حدودا 1500 تا 2000 درام هست.
ولی یه توصیه که حتما کباب های ایروان رو امتهان کنید . سیخهای پدرمادر دار که خالی هم بخورید سیر میشید و خیلی خوشمزست شرط میبندم تو ایران همچین کبابی نخورده باشید. کباب خوک و بره و گوساله .
بالاخره روز مصاحبه رسید و ما 9.30 وقت مصاحبمون بود که حدودا 9.10 رسیدیم یه صف 10-15 نفری جلوی سفارت بود و ما رفتیم ته صف . بعد از دو دقیقه ماموری که پاسپورتهارو چک میکرد وقتی دید بچه کوچیک داریم مارو صدا زد و بدون صف فرستاد داخل. اگه میخواهید هنگام بازرسی زیاد معطل نشید فقط مدارکتون رو همراه ببرید چون خوراکی و وسایل اضافی رو ازتون میگیرن.
وقتی داشتم مدارک رو در باجه 9 تحویل میدادم مهاجر13 از کابین 10 خارج شد و تا به خودم بجنبم و ازشون نتیجه رو سوال کنم دور شده و رفتند . مصاحبه ما در کابین 11 انجام شد که افیسر خانم جوانی بود که فکر میکنم ارمنی بود.

افیسر تکمیل پرونده از من و همسرم پرسید آیا شما اسم دیگه ای دارید که گفتیم نه ولی وقتی نوبت به پرونده بچمون رسید به خانمم گفت شما میتونید بشینید و از من سوال کرد آیا بچتون اسم دیگه ای داره و من گفتم نه . غافل از اینکه همسرم موقع پر کردن فرمها اسمی رو که بچمون رو تو خونه صدا میزنیم رو تو قسمت Other name نوشته و افیسر گفت پس این اسمی که اینجا نوشتین چیه و من گفتم به این اسم توی خونه صداش میزنیم بعد از پشت میزش بلند شد و برای 30 ثانیه رفت و دوباره برگشت و ادامه داد . در پایان مصاحبه اصلی یه برگه آبی داد که روش اسم بچمون نوشته شده بود و گفت مدارک شما کامله و بعد از یک ماه سایتو چک کنید...
دوستان یه نکته مهم : حتما بعد از اتمام مصاحبه و قبل از خروج از سفارت کل مدارکتون رو چک کنید که جا نگذارید. چون اصل مدارک رو افیسر تکمیل پرونده ازتون میگیره و افیسر مصاحبه بهتون برمیگردونه . چک کنید که همرو بهتون برگردونه و چیزی روی صندلی ها جا نگذارید.بیرون سفارت خانم هموطنی رو دیدیم که شناسنامش پیش افیسر جا مونده بود و میگفت از صبح سه بار صف وایستادم ولی اجازه نمیدن برم داخل کلا الافی زیاد داره.
در ضمن استفاده از ایرانسل و همراه اول خیلی گرون درمیاد ، ما سیم کارت Vivacell گرفتیم همه جا گیر میاد و خیلی بصرفه هست.
خوب دوستان روند مصاحبه رو زیاد توضیح ندادم چون تکراری بود. امیدوارم به درد دوستان بخوره .
C.N. : 2013AS000014##
ارسال مدارک : May 28
کنسولگری : ایروان
تعداد نفرات : 3
کارنت : Oct 15
مصاحبه : اواخر NOV - کلیرنس 43 روزه - jan 11
دریافت ویزا :jan-24-2013
نوبتی هم باشه دیگه نوبت من که سفر ناممو بنویسمBig Grin

میخوام از اول شروع کنم،برادرم گفت اسمتو بنویسم واسه لاتاری گفتم پ نه پ میخوای‌ فقط اسم خودتو بنویسی؟
خلاصه یه روز همگی‌ یعنی‌ ۵تای رفتیم عکاسی برای عکس گرفتن،آقایی که از من عکس گرفت گفت ایشالا که قبول میشی‌ اما هرسال خیلی‌ها ثبت نام می‌کنن احتمالش خیلی‌ کمه برنده بشی! خلاصه همونجا یکم ناامید شدم گفتم راست میگه ساله اولته پرو نشو دیگه!
عکسو گرفتیمو اومدیم خونه فرداش برادرم فرم هارو پر کرد،اینجوری بگم که من کلا واسه ثبت‌نام هیچ‌کاری نکردم طفلی برادرم همهٔ کارارو انجام داد(تازه این اولش بودSmile )
روزی که قرار بود نتیجه هارو اعلام کنن من امتحان داشتم و شبش تا ساعت 4 بیدار بودم،ساعت 6 صبح بود خوابیده بودم که یه دفعه برادرم اومد گفت پاشو خوابیدی؟!! ( با کلی‌ هیجان...) گفتم خوب چته خوابم دیگه ! عجبا! گفت پاشو لاتاری برنده شدی! گفتم بی‌خیال اذیت نکن خوابم میاد! خلاصه بعد از کلی‌ قسم باورم شد،راستش اولش نمیدونستم باید چیکار کنم،مامانم اینا کلی‌ خوشحال بودن و من می‌گفتم خوب حالا چیکار کنم!!!
یکی‌ 2 روزی گذشت و بخاطر اصرار برادرم با یکی‌ از دوستام که چند ساله پیش برنده شده بود صحبت کردم تا یکمی بیشتر بدونم،اما خوب اون موقعی برنده شده بود که همهٔ مدارکو پست میکردن و هیچی‌ اینترنتی نبود،خلاصه بهم گفت اول از همه اسپانسر پیدا کن،منم به یکی‌ از آشناهای دور فکر کردم و قرار شد که باهاش صحبت کنم،من تاحالا این آقارو ندیدم ولی‌ باورتون نمی‌شه که چقدر استقبال کرد! خلاصه همه چیزو قبول کرد و آدرس سایتو ازم خواست تا ببینه چه مدارکی رو باید برام بفرسته،تقریبا هرروز باهم صحبت میکردیم،وقتی‌ همهٔ مدارکی که لازم بود کامل شد اونارو به یکی‌ از اقوامشون داد و برام آوردن.
من عضو گروه اولی‌ بودم که کارنت شدن،و از اونجا به بعد من و اسپانسرم منتظر نامهٔ دوم بودیم،باورتون نمی‌شه که اون از من بیشتر هیجان داشت که بدونه تاریخ مصاحبم کیه،خلاصه تاریخ مصاحبه معلوم شد ولی‌ بجای آنکارا ، ارمنستان! ( چه شانسی آوردم، چون اسپانسرم میگفت مدارکو پست کنم سفارت آنکارا خیلی‌ رسمی‌ تر به نظر میاد ولی‌ چون من اصل اون فرمو خودم باید می بردم قرار شد که پستشون نکنه)
تقریبا 2 ماه فرصت داشتم،اما توی این2 ماه تمام اتفاقاتی که فکرشونو بکنین واسم پیش اومدن،تقریباً 1ماه گذشته بود و من اصلا فرصت نکرده بودم به کارم برسم،یه روز اومدم مهاجرسرا و واسه واکسن ها سوال پرسیدم،تقریبا یکی‌ 2نفر گفتن نه دیگه دیره و واکسنارو نزن! تا اینکه mohajer13 عزیز منو راهنمای کرد و من واکسنارو زدم،بماند که هلال احمر اصفهان چقدر منو اذیت کرد!!!!
بازم برادرم! از دکترکریستین نوبت گرفت،دقیقا روز بعد از اینکه نوبت گرفتم نامهٔ دومم برداشته شده بود ولی‌ من پرینتشو داشتم،که خوب این مشکلی‌ بعد از چند روزبا تماس تلفنی حل شد، برای دکتر میل زدم و اونم تاریخ مدیکال تائید کرد و لیست مدارکی که باید می بردمو واسم فرستاد
توی این مدت دنبال تمکن مالی بودم،حسابم مال بانک ملت بود و اصلا نمی‌فهمیدن من چی‌ می‌خوام،بعد از کلی‌ این شعبه اون شعبه رفتن و توضیح دادنو اشتباه متوجه شدن رفتم سرپرستیشون و بالاخره اونا فهمیدن من چی‌ می‌خوام!تو پرینت حسابم فقط نوشته بود که چقدر تو حسابم هست و نه تاریخ افتتاح حساب داشت نه هیچ چیز دیگه ایی،یعنی‌ گفته بودم می‌خوام اما اینکارو واسم نکردن.
بعد از اون مدارکمو ترجمه کردم که بر اساس نوشته‌های دوستان و برای محکم کاری 2 سری ترجمه کردم،و همرو با خودم بردم
یکی‌ 2 هفته مونده بود به تاریخ مصاحبه که برادرم! گفت بلیط گرفتی‌! گفتم نه دیگه تو بگیر :دی
از فرداش رفت دنبال بلیط که یکی‌ 2روز گذشت و دیدم قیمتا داره زیاد می‌شه که اینجا کلی‌ همه منو دعوا کردن که چقدر بی‌ فکری ! ( خوب راست میگفتن!!)آخرشم بلیط با قیمت 730 گرفتم
روز قبل از سفر از مدارکم کپی‌ گرفتم و همرو مرتب کردم .مدارک مدیکال و مدارک سفارت و مدارک اسپانسر و یک سری مدارک اضافی و میل دکتر و بقیه چیزهارو توی یه کیف که فولدر بندی شده بود گذاشتم و بالای هر کدوم نوشتم که مربوط به چیه تا هم همه مدارک رو باهم داشته باشم هم اینکه منظم باشن ،من توی فرم اولی‌ یه اشتباه داشتم که خوب میل زده بودم و پرینتشم گرفته بودم و با خودم بردم،روز مصاحبه هم یه سری جدید از اون فرم های اولیه رو با خودم بردم که اشتباهم رو درست کرده بودم البته اونارو همون شب مصاحبه با خودکار پر کردم و آدرس رو هم که قبلا ننوشته بودم رو اضافه کردم
از اصفهان قرار شد که با اتوبوس بریم فرودگاه ولی‌ بلیط ها خیلی‌ بد موقع بودن و ما مجبور شدیم سات 12:30 شب حرکت کنیم و 5:30صبح رسیدیم!! خلاصه با کلی‌ بدبختی تا ساعت 3 تو فرودگاه الاف بودیم! تازه بد تر از اون این بود که پرواز 1 ساعت تاخیر داشت!!!

[عکس: 07632198204711124514.jpg]
[عکس: 01748374200372046366.jpg]
[عکس: 46539329020124907330.jpg]

بالاخره رسیدیم فرودگاه و به شیوهٔ افشین ویزارو گرفتیم،فقط منو برادرم اون فرمو داشتیم و وقتی‌ که ما چمدون هامونو تحویل گرفتیم و رفتیم همه هنوز داشتن اون فرمهارو رو درو دیوار پر میکردن( همینجا از افشین عزیز تشکر می‌کنم)
انقدر توی سفر گفتم افشین اینو گفت افشین اونو گفت دیگه برادرم داشت قاطی‌ میکرد واسم :دی
ما هتل سیلاچی بودیم ولی‌ خوب بعد از اینکه 2 تا از دوستان مهاجرسرارو دیدم پشیمون شدم که چرا نرفتیم هاستل اونا،اما هتل سیلاچیم به نظرم جای خوبی‌ بود تمیز بود و امنیت خوبی‌ داشت،پیاده تقریبا 15دقیقه با میدون جمهوری فاصله داشت،و اکثر مسافراش ایرانی‌ بودن و وقت مصاحبه داشتن( تمام کسایی که تو هتل ما بودن جز یه خانوم که نقص مدرک داشت ویزاشونو گرفتن :دی )
[عکس: 06508266842444595341.jpg]
[عکس: 11496621060467507789.jpg]
[عکس: 31185930047613949283.jpg]

روز مدیکال:

پنج شنبه شب وقتی‌ رسیدیم یکم استراحت کردیم و بعد 1 ساعتی‌ رفتیم بیرون،روز جمعه صبح زود بیدار شدیم و میخواستیم یکبار تا بیمارستان موراتسان بریم که هم شهرو ببینیم هم مسیرو چک کنیم،از هتل تا بیمارستان پیاده رفتیم و 35 دقیقه تو راه بودیم، 11:30 رسیدیم رفتم داخل و یه خانومی اومد کلی‌ خوشحال میگفت دکتر کریستین؟و مارو برد دم دره اتاق،تا رسیدم منشی دکتر که از من قشنگ تر فارسی صحبت میکرد از اتاق اومد بیرون و گفت امروز نوبت دارید منم گفتم بله اما الان نیستاااا ساعت 2 ,گفت عب نداره،پاسپورتمو گرفت و گفت صبر کن،یکم منتظر موندم اما خیلی‌ شلوغ بود و جا برای نشتن کم بود و تقریبا همشون پر بودن،دیگه خسته شده بودم،انوش اومد و کارت واکسن وعکس و کپی پاسپورتو و نامهٔ دومم رو گرفت،12:37 دقیقه منو فرستد برای آزمایش خون و عکس قفسهٔ سینه و گفت اینارو انجام بده بعد بیا پیش دکتر،اول رفتم صندوق پولو پرداخت کردم و بعدش عکس، 13:28 دقیقه نوبتم شد(هرجا میرفتم کلی‌ تو صف بودم)
بعد رفتم برای آزمایش و از اونجای که خیلی‌ شلوغ بود 13:56 دقیقه آزمایش خون دادم و بعدش برگشتم تا برم پیش دکتر،بازم اونجا کلی‌ وقت منتظر بودم و سات 14:35 دقیقه نوبتم شد،قدو وزن فشار خونو چندتا سوال و از عملهای جراحی که داشتم چندتا سوال پرسید و لیزیکو بقیه سوال ها، بالاخره ساعت 14:46 دقیقه مدیکال تموم شد و من برگشتم هتل( الان دارم فک می‌کنم اگه همون ساعت 2 رفته بودم فک کنم کارم زودتر انجام میشد Big Grin )

روز مصاحبه:

صبح زود بیدار شدم و ساعت 8 رسیدم سفارت و اولین نفر بودم.تقریبا 8:30 بود که اون آقای بد اخلاق صدام کرد و پاسپورتم رو گرفت گوشیمو خاموش کردم و رفتم داخل وقتی اون خانومی که دم در بود وسایلم رو گرفت یه شماره بهم داد که اصلا بهش نگاه نکردم ( باز کردن درها خیلی سخت بود البته نه بخاطر قفل هاشون فقط بخاطر اینکه خیلی سنگین بودن .هر دفعه مجبور بودم وسایلم رو بزارم یه جایی و درو هل بدم !)
رو صندلی ها نشستم و منتظر بودم.چند نفری که از روز مدیکال باهم آشنا شده بودیم هم یکی یکی میومدن و تا منو میدیدن میومدن پیشم همه جا ساکت بود تا اینکه سوال ها شروع شد.همه اسممو صدا میکردن و سوال میپرسیدن اینجوری شد که من شدم یه گلوله استرس!! اصلا نمیتونستم تمرکز کنم خیلی حس بدی بود.رو همه چی حساس شده بودم که یه دفه خانومی که کنارم نشسته بود گفت اا شمارت 13!!! من با این شماره مشکلی ندارم واقعا , اما انقدر همه بد نگام کردن که باز استرسم بیشتر شد .همون موقع بود که باجه 8 گفت نفر اول! یه دفه همه منو نگاه کردن و اینا همه بیشتر منو اذیت میکرد ولی بلند شدم و پیش خودم گفتم این چیزا اصلا مهم نسیت !! سلام کردم و اون خانوم پاسپورت وکپی اش, اصل لیسانس و ترجمش و,شناسنامه و ترجمش رو خواست , تمکن مالی و عکس و انگشت نگاری. هیچ سوال دیگه ایی نپرسید و گفت برو باجه 3 و 330$ رو پرداخت کن و منتظر باش واسه مصاحبه با کنسول
تقریبا ساعت 9:15 دقیقه یه آقایی دقیقا با همون مشخصاتی که افشین گفته بود وارد باجه 10 شد,ساعت 9:30 دقیقه اسممو صدا کرد و رفتم داخل اول استرس داشتم اما وقتی سلام کرد کلا استرس یادم رفت . گفت قسم بخوریم؟ گفتم میشه یه چیزی بگم؟ گفت حتما . خلاصه چیزایی که باید توضیح میدادم رو گفتم و آخرش گفت خیلی خوب شد که اینارو توضیح دادی و کلی تشکر کرد بعد یه بار دیگه اثر انگشتای دست راستمو گرفت و قسم خوردم گه هرچی میگم حقیقته. اول پرسید تازه درست تموم شده؟ گفتم بله, پرسید چقدر وقته و جواب دادم , گفت این آدرس کیه؟ هنوز کامل توضیح نداده بودم که گفت اوکی! بعد پرسید کی میری؟ گفتم ویزامو بگیرم میرم ,در مورد رشتم و اینکه الان چیکار میکنم پرسید بعد از اون پرسید واسه چی میخوای بری که منم به توصیه mohajer13 عزیز گوش کردم و گفتم برای کار و زندگی ( اینجا باید از mohajer13 هم تشکر کنم چون خیلی راهنماییم کرد :* ) داشتم واسش توضیح میدادم که گفت به آمریکا خوش اومدی . همه چیز آسون تر از اون چیزی بود که فکر میکردم. گف پاسپورتت اینجا میمونه و 2 روز دیگه بهت زنگ میزنیم که بیای ویزاتو بگیری.از خوشحالی نمیدونستم چی بگم که گفت پروازت پنج شنبه است؟ گفتم بله تا اون موقع آماده میشه یا پروازمو عقب بندازم؟ گفت نه حتما آماده میشه. فرم هارو امضا کردم و یه شماره تماس ازم خواست که هرچی فک کردم یادم نیومد, گفتم میتونم برم از برادرم بگیرم ؟ دوباره گفت آره حتما و یه برگه بهم داد و گفت دم در اینو نشون بده تا بزارن بری و برگردی وقتی برگشتی هم اگه کسی اینجا بود بازم بیا داخل تا زودتر کارات انجام بشه. رفتم بیرون از خوشحالی کل مسیر از در ورودی تا پارکینگ رو دوییدم و پریدم بفل داداشم. کلی آدم اونجا بودن که همه بهم تبریک میگفتن.شماره رو گرفتم البته یه عا لمه پاسپورتو شماره و اینا هم گرفتم که بدم به کسایی که تو سفارت بودن !!!
دوباره دم در همه وسایلم رو گشتن و رفتم داخل و شماره تلفن رو دادم و خدافظی کردم. همه اون کسایی که باید یه چیزی رو بهشون میدادم رو پیدا کردم و رفتم
( به مرور این پستو ویرایش میکنم و یه سری عکسم هست که حتما اضافه شون میکنم )
ادامه دارد.......
شماره کیس:2013AS13XX / ایروان / تاریخ مصاحبه:هفته آخرنوامبر2012 / دریافت ویزا : یکضرب/دالاس
میدان جمهوری - ایروان - شب

[عکس: DSC_6389.JPG]

[عکس: DSC_6394.JPG]

[عکس: DSC_6396.JPG]
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
(2012-12-04 ساعت 23:13)Almond نوشته:  افشین خان عکسها فوق العاده هستند، خودتون گرفتید؟ فوق العاده زیبا!

ممنون. بله. آماتوری گاهی یه کارایی می کنم. چندتا دیگه هم هست که می گذارمشون.


[عکس: DSC_6421.JPG]

[عکس: DSC_6451.JPG]

[عکس: DSC_6474.JPG]
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
(2012-12-05 ساعت 18:48)mohammad.behrouzi نوشته:  ببخشید اگه سوالمو اینجا می پرسم
از کسایی که مصاحبه رفتن و ویزاشونو به سلامتی گرفتن : آیا کسی بوده که سیگاری باشه؟
یه سوال . کسایی که سیگار می کشن تو عکس قفسه سینه معلوم می کنه؟یعنی اگه دکتر پرسید راستشو بگیم که سیگاری هستیم؟اونوقت خدایی نکرده دردسری برامون ایجاد نمیشه ؟
ممنوم میشم کسی اگه اطلاعات داره تو این مورد جوابمو بده

من سیگاری بودم ٫ قبلش هم دو تا پزشک رفتم تهران ٫ هر دو هم حسابی منو ترسوندند که امکان داره مشکوک به سل بشند در مدیکال تست! باور کنید بیش از ۱ میلیون تومان هزینه عکس و سی تی اسکن و آزمایش و ویزیت دکتر دادم
زمانی که عکس قفسه سینه من را در بیمارستان گرفتن و دکتر عکس را نگاه می کرد من هر لحظه آماده بودم که شورای پزشکی تشکیل بدن در همین افکار مشوش خودم بودم که دکتر هی گفت برو مشکلی نیست من اصلا متوجه نشدم بار سوم که فکر کنم نزدیک بود داد بزنه. ماجرا به همین جا هم ختم نشد تا دو روز بعد که برای دریافت عکس قفسه سینه و کارت واکسن آمریکا به بیمارستان مراجعه کردم کماکان نگران بودم تا اینکه از دکتر و خانم لوسی باز تاییدیه گرفتم. حتما بگو سیگار می کشی ... دروغ ممنوع!
من تمامی تست های ایران + عکس سی تی اسکن هم برده بودم
خلاصه نگران نباش
نوع ویزا : CR1 ✷ مصاحبه : هفته آخر نوامبر ۲۰۱۲ - ایروان ✷ دریافت ویزا : یکضرب ✷ مقصد : L.A ✷ تاریخ ورود : ۱۲/۱۲/۱۲
سلام خدمت همه دوستان مهاجر سرایی
قسمت اول سفر نامه رو شروع میکنم
ما روز 8 دسامبر با پرواز آسمان از تهران به ایروان اومدیم پرواز همونطوری که فکر میکردم اصلا" جالب نبود و هواپیما فوق العاده قدیمی بود ولی خلبان هواپیما کارکشته بود و تیک آف و لندینگ فوق العاده نرم انجام گرفت. پس از رسیدن به فرودگاه ایروان اول از همه رفتیم و دلار رو با نرخ 402 درام چنج کردیم و بعد از اون به صف صدور ویزا رفتیم و به روش افشین فرم ها رو از قبل پر کرده بودیم و در عرض 5 دقیقه ویزا صادر شد و توی پاس ها زده شد.نکته جالب اینجا بود که همه خانواده ها و زوج ها با هم میرفتن گیشه صدور ویزا و آفیسر مربوطه هم براشون ویزا رو صادر میکرد ولی به ما که رسید آفیسره یکدفعه ای خواست خودی نشون بده و به ما گفت وان بای وان و خانمم مجبور شد برگرده تو صف تا ویزای من صادر بشه و بعد اون بیاد برای صدور ویزا و گیر دومش هم این بود که میگفت پول خورد بده من یک 5000 درامی و یک 1000 درامی آماده کرده بودم که پول ویزای خودم و خانمم رو بدم و هر چی به اون خانومه میگفتم ما 2 نفریم و 2 نفر حساب کن به خرجش نمیرفت و میگفت باید 3000 درام خورد بهم بدی!!! بالاخره بعد از 5 دقیقه بحث خندید و و پول رو ازم گرفت و گفت ول کام تو آرمنیا!!! و بهم به انگلیسی گفت که داشتم باهات شوخی میکردم!!! منم اعصابم خورد فقط نگاش کردم و دیگه هیچی نگفتم بعد از اون اومدیم و چمدونامون رو تحویل گرفتیم و راننده شرکت هیور رو پیدا کردیم و ایشون هم با احترام چمدونامون رو ازمون گرفت و داخل ماشین گذاشت و ما رو اورد هتل اربونی و کل پول رو ازمون گرفت و یک رسید هم بهمون داد. هتل اربونی هتل فوق العاده ایه و درست تو خود میدون جمهوری واقع شده که از نظر دسترسی به نقاط مختلف شهر واقعا" ایده آله. کل خرج هم همراه با ترانسفر برای ما اوفتاد نفری 30 دلار به ازای هر شب که واقعا" نرخ خوبیه.امروز هم رفتیم مدیکال . وقت ما ساعت 2 بعد ازظهر بود که ما ساعت 12 اونجا بودیم و وقت دکترمون هم با دکتر کریستین بود. قابل توجه دوستان که لوسی منشی دکتر که فارسی بلده عمل زیبایی بینی رو انجام داده و فعلا تشریف ندارند ولی یک منشی دیگه کار لوسی رو انجام میده که فارسی و انگلیسی بلد نیست و باید با زبون اشاره با ایشون صحبت کنید. خود دکتر کریستین هم دست و پا شکسته فارسی بلده که اگر بفهمه که شما انگلیسیتون خوبه دیگه فقط باهاتون انگلیسی صحبت میکنه. خلاصه ما ساعت 2 رفتیم پیش دکتر و معاینات اولیه رو انجام داد و بهمون گفت که برای عکس قفسه سینه و آزمایش خون باید برید طبقه پایین و ما هم طبق سفر نامه افشین عزیز این کار رو انجام دادیم و کلا نفری 45000 درام بابت مدیکال پرداخت کردیم و هیچ واکسن اضافی هم نخوردیم و کارت واکسن رو ازمون قبول کرد.دوستان برای اینکه تو پول کرایه ماشین هم صرفه جویی کنید میتونید از مترو استفاده کنید و به مطب دکتر برید.تاکسی ها معمولا بین 1000 تا 2000 درام ارتون کرایه طلب میکنن ولی با مترو نفری 100 درام هزینتون میشه. در ضمن برخلاف چیزی که شنیده بودیم که ارمنی ها انگلیسی بلد نیستن باید بهتون بگم هر کی به پست ما خورد انگلیسیش خوب بود و ما تا به حال به کسی برخورد نکردیم(به غیر از منشی جدید دکتر کریستین) که انگلیسی بلد نباشه Big Grin تو مترو داشتم با خانمم فارسی صحبت میکردم یه آقایی داشت بهمون لبخند میزد اومد طرفمون و ازمون به انگلیسی پرسید شما فرانسوی هستید؟؟ ما هم با لبخند بهش گفتیم نه چطور مگه؟ ایشون گفت آخه لحجتون شبیه فرانسوی ها هست Big Grin ما هم خندیدیم و گفتیم نه ما ایرانی هستیم و الانم داشتیم با هم فارسی صحبت میکردیم. خندید و گفت امیدوارم تو ارمنستان بهتون خوش بگذره و عذر خواهی کرد و رفت. کلا" فوق العاده آدمهای خوب و با محبتی هستند.
به مرور همین پست رو براتون آپدیت میکنم و قسمت های بعدی رو هم براتون کامل میکنم.
کارنت:SEP 10 2012/مصاحبه: DEC 12 2012/کلیرنس:JAN 23 2013/ویزا:2013 31 JAN/گرین کارت:2013 23 MAR/سیتیزن شیپ: SEP 2018 ساکن:شیکاگو
آموزش عبارات کلیدی ارمنی:

سلام: بارف (Baref)

بله : آیو (Ayo)

میخواهم به ...... بروم : اوزومم گنام (oozoomem genam)

بیمارستان: هیوان دانوتس (hivan danots)

خیابان: پوقودا (poghoda)

حالا از کلمات بالا ترکیب بسازیم:

میخواهم به بیمارستان موراتسان بروم: اوزومم گنام موراتسان هیوان دانوتس (oozoomem genam muratsan hivan danots).
میخواهم به خیابان نعلبندیان بروم: اوزومم گنام نالباندیان پوقودا.

اینجا: اسدق (esdegh)
کجا: وردق (vodegh)

یک: مگ (meg)
دو: یرگو (yergoo)
پنج: هینگ (hing)
ده: تاس (tas)
بیست: سان (san)
بیست و یک: سان مگ
بیست و دو: سان یرگو
هزار: هازار یا مگ هازار
دو هزار: یرگو هازار

لطفا یا خواهش میکنم: خنترم (khentrem)
آب : جور (joor)

پنیر: بانیر (Banir)
برنج: برینتز (Berintz)

البته تقریبا بیشتر افرادی که ما باهاشون سر و کار داشتیم انگلیسی رو در حد متوسط یا خوب حالا با لهجه ارمنی میدونستند، شامل: ریسپشن هتل (خوب)، دربان هتل (متوسط)، خدمه رستوران هتل (متوسط)، کارمندهای beeline (خوب)، کارمندهای ساس (متوسط، امکان داره چند کلمه فارسی هم بگویند)، فروشنده های خیابان ابوویان و خیابان شمالی (متوسط تا خوب)، جوونهایی که تو خیابان شمالی وقت گذرانی میکنند.

عمدتا افراد میانسال به بالا یا معدودی از جوانهاشون یا تعدادی از فروشنده های محلیشون انگلیسی رو حد ضعبف میدونند یا اصلا نمیدانند.
کار با دستگاه اکسچینج فرودگاه:

ما از دستگاه اکسچنج بانک AEB (یا ABB) توی فرودگاه استفاده کردیم که خیلی خیلی راحت چینج کردیم البته نکته اینکه با وجود اینکه زبان دستگاه رو انگلسی انتخاب کردیم باز هم دستگاهه ارمنی مینوشت. نرخ اون روز دستگاه 1 دلار برابر 405 درام بود. مثلا 100 دلاری رو که بهتره تقریبا صاف باشه باید در اون شکافی قرار بدهید که چراغش چشمک میزنه جوری بگذارید که لبه پول به لبه سمت چپ شکاف نزدیک باشه البته روی شکاف یک خطهایی است که میگه پول رو چجوری بگذارید. بعد دستگاه پول رو سریع میکشه داخل و در این زمان شما اصلا نترسید! روی صفحه مونیتور یک نوشته ای ظاهر میشه که به ارمنی هستش و در پایین اون دو تا نوشته دیگر هست یکی سبز یکی قرمز که احتمالا داره میپرسه که میخواهید اکسچنج انجام شود یا منصرف شده اید که باید سبز رو بزنید که اکسچنج انجام شود. بعد از زدن دکمه زیر عبارت سبز رنگ به محفظه شیشه ای که پایین و سمت چپ دستگاه است توجه کنید. اول یک چند تایی پول خورده توی همون محفظه شیشه ای میریزه پایین ولی هنوز کار تمام نشده بعدش اسکناسهای ارمنی از توی شکافی کنار همون پول خورده ها توی محفظه به شکل عمودی بالا میاد و چراغ محفظه روشن میشه. وقتی چراغ روشن شد اون زمان هست که در محفظه شل میشه اما شما خودتون باید در رو از پایین فشار بدهید ها! حالا سریع پولتون رو پردارید. خیلی راحت! من خودم اونجا برای چند نفر دیگه این کار رو انجام دادم که اتفاقا یکی اسکناسهاش 20 دلاری بود.
ما خودمون میخواستیم از ایران یک مقداری درام بگیریم که گرفتن ویزا راحت باشه یک صرافی هم پیدا کردیم اما با هزار چک و چونه درام رو در حدود 7.5 میخواست بده ولی ما در فرودگاه خیلی راحت از دستگاه استفاده کردیم و حدود 7 تومان شد.

باقی درام مورد نیاز مثل پول دکتر که حتما باید درام باشه رو هم همون شب پس از رسیدن به هتل رفتیم بیرون فروشگاه ساس که توی خیابان امیریان است چنج کردیم که هر دلار رو 406 درام حساب میکرد و روزهای بعد 407 درام حساب میکرد. در فروشگاه ساس دستگاه اکسچنج نیست باجه اکسچنج هست که یک نفر برای شما چنج میکنه و بهترین نرخ چنج رو داره.

پس اصلا نگران اینکه درام با خودتون ندارید نباشید.


خرید سیم کارت:
ما چند تماس اول رو با سیم کارت خودمون گرفتیم که البته 5 دقیقه بعد از روشن کردن گوشیمون در ارمنستان تونستیم تماس بگیریم.

سیم کارت رو هم از Beeline باز هم در خیابان امیریان گرفتیم بعد از نمایندگی vivacell و فکر میکنم بعد از فروشگاه بنتون بود. 3 تا گرفتیم که رایگان بود فقط کپی پاسپورت یکی از افراد رو هم میخواهند و یک فرمی که باید امضا کنید. هر کدام رو هم 2000 درام شارژ کردیم که 200 درامش رو 10G اینترنت داد و 1800 درام رو شارژ کرد. بعد خودش شماره ها رو براوتن اکتیو میکنه.
برای تماس ارزانتر باید *88* را قبل از شماره تلفنتون بگیرید (حتما بگیرید وگرنه شارژتون زود تمام میشه) و برای چک کردن حسابتون هم #102* را بقرستید چند ثانیه بعد یک پیامی میده به ارمنی انگلیسی که میتونید توش میزان درام باقی مونده رو ببینید. چند روز بعد یکی از سیم کارتها رو 2000 درام شارژ کردم. به همون شعبه رفتم و گفتم میخواهم شارژ رو 2000 درام دیگه افزایش بدهم شماره اون سیم کارت رو پرسید و بعد اسمم رو و بعد پول رو گرفت و گفت تا 2 دقیقه دیگه شارژ به گوشیتون میاد که تا من پام رو از دفتر بیلاین گذاشتم بیرون پیامک آمد که 2000 درام به میزان شارز باقی مانده اضافه شده (دیگه این دفعه همه رو شارژ داد).

خورده ریزهای مورد نیاز:
برس یا شانه مو، حوله دست و صورت 2 عدد، 2 تا 3 چوب رختی، یکی دو تا بشقاب کوچک کاغذی، چتر.
دستمال کاغذی حتما با خودتون ببرید حتما حداقل یک بسته رو ببرید. ما به توصیه افشین خان دمپایی بردیم و با وجودی که در هتل بودیم واقعا لازم شد. لیوان یک بار مصرف کاغذی و 3 برگ سفره کاغذی هم ببرید.

خرید خوراک:
ما مقداری خوراکی شامل 4 بسته نان، 2 پنیر، 1 بسته خرما، 1 بسته بزرگ بیسکوییت، مقدرای شکلات و گردو، میوه، یک بسته چای کیسه ای، مقداری غذا و ژامبونهای بسته بندی شده با خودمون برده بودیم.
آب لوله کشی قابل آشامیدن هست اما میتوانید آب معدنی هم بگیرید، فروشگاه ساس (همونی که توش پول رو چنج کردیم) یک آب معدنیهای در صورتی داره که در حدود 950 درام هستند ما نمیدونستیم و از اونها گرفتیم بعدا دیدیم که یک آب معدنیهای دیگری هم داره با در سرمه ای رنگ که در حدود 280 تا 300 درام هستند.

توی فرشگاه ساس خیابان امیریان در قسمت نانوایی یک نانهایی داره که ما امتحان کردیم خوشمزه بودند، شکل نون بربری هستند اما تقریبا لوزی شکل به قیمت 260 درام.
خوب! حالا نوبت چیه؟؟اینکه من بیام اینجا و وراجی کنم!
ورود به ایروان:
ما دیروز با پرواز آسمان ساعت 3 اومدیم به سمت شهر همیشه خاطره انگیزمون – ایروان – تیک آفش خیلی عالی بود من ترسو هم OK بودم موقع بلند شدنBig Grin لندینگشم بد نبود ولی به خوبیه تیک آفش نبود. تو راه هم برنج با مرغ و سالاد دادن. منم پلوووووووووووووووو خوووووووووووووووووور
همانطور که افشین عزیز گفت از قبل فرم ویزا رو تایپ کده آماده داشتیم و اونجا امضا زدیم البته آدرس هاستلی که توش اقامت داریمو یادمون رفت و اونجا نوشتیم. برای چنج پول دستگاه به ازای هر دلار 406 درام میداد و باجه 402 درام! و همونطور که پیش بینی میشد مردم همه رفتن سر وقت باجه و ما اولین نفری بودیم که رفتیم سر وقت دستگاه. زبون انگلیسی رو انتخاب کردیم فقط باید یه کم به دستگاه فرصت بدیم تا لود کنه بعد زبون انگلیسی انتخاب میشه! ما میخواستیم مثلا سریع کارارو انجام بدیم آمممممممممممما با رفتن ما به سمت دستگاه چند نفر با تردید اومدن نزدیک ما و مهربون همسربراشون توضیح داد دونه دونه و اونقد اونجا معطل شدیم که یه صف بلند بالا جلومون سبز شد حتی اونایی که همسر جان دراماشونو چنج کرد این شد که ما تا کارامون انجام شه 1 ساعتی طول کشید. برخورد کارکناش معمولی بود و اکثرا قیافه سردی داشتن شاید بیشتر خسته بودن. اولین سوژه خنده دار سفر تو فرودگاه امام اتفاق افتاد و دسته یکی از چمدونامون پاره شد ،به همین خاطر برای بردن بار به خارج از فرودگاه( به سمت تاکسیها ) چرخ دستی کرایه کردیم که 2500 درام برای یه مسیر کوتاه پیاده شدیم تازه 2000 درام هم شاگردونگیTongue میخواست که ما 1000 تا بهش دادیم. از هاستل کسی اومد دنبالمون و بنده خدا از 5 اونجا منتظر بود و ما 6 رسیدیم ولی خیییییییییییییلی قیافه مهربونی داشت و اصلا هم انگلیسی بلد نبود. تو مسیر اسم خیابونا و بارها و کازینوها رو تکرار میکرد و اصرار به معرفی کارخونه های – نوشابه سازی- Big Grin نظیر کنیاک و ... داشت! 3000 درام هزینه ترانسفر و 1000 درام هم هزینه علافیش شد و اینگونه بود که ما به خاطر حس بشر دوستانه تقریبا 7000 تومن پرداخت کردیم؛) کلا ایروان شهر خیلی قدیمیه و اصلا احساس نمیکنی تو قرن 21 داری زندگی میکنی و این برای من و همسرم بسیار خوشاینده ...
جایی که ما رزرو کردیم تو خیابون HERATSI نزدیک خیابون abovian هست به اسم Grammy hostel ! که برای یک اتاق 2 تخته هر شب 14000 درام بود که به کمک آکاروی عزیزو پارتی بازیش تونستیم 12000 درام کرایش کنیم! یه هاستل به قول خودم – جوجه ای - Shy کاملا ساده ولی مرتب، تمیز و خییییییییییییییییییییییلی باصفاست. مخصوصا کارکنای خییییلی خوب و مهربونی داره و اصلا احساس مهمون بودن نداریم اینجا. غیر از ما هیشکی اینجا نیست و هاستل دست خودمونه! آشپزخونه و حموم و دستشویی مشترکه ! اینترنت wi fi داره و اونایی که لپ تاپ همراشون نیس 3 تا کامپیوتر داره که قابل استفادست. صبحانه هم به طور کامل توسط یه خانم جوونه خیلی مهربون به اسم هاسمیک سرو میشه که رایگانه، چایی و قهوه هم به مقدار نامحدود و رایگان موجوده! کلا 4 نفر اینجا رو بصورت شیفتی میچرخونن - آنوش،آناهیت،آلیک و آرمان! هاسمیک هم کارای نظافت و آشپزی رو انجام میده.اینجا به راحتی میشه آشپزی کرد ظرف هم داره ! در مجموع هاستل خییییلی خوبیه – عین عکساییه که تو سایتش هست- مخصوصا برای آقایون مجرد و زوجای صرفه جویی مث ما . از نظر ما قورمه سبزی قورمه سبزیه چه با غین چه با قاف Big Grin
خرید سیم کارت و چنج مجدد پول:
فروشگاه sas به اینجا خیلی نزدیکه – تو خیابون آبوویان،نزدیک مترو - و ما دیشب یه سر رفتیم و مث دستگاه تو فرودگاه هر دلار 406 درام چنج شد! فروشگاه orange هم تقریبا نزدیک به فروشگاه sas بود که 1000 درام گرفتن و گفتن از اول ژانویه مکالمه از orange به orange مث – ایرانسل به ایرانسل- رایگانه تا 168 دقیقه یا 168 اس ام اس رایگان داره به مدت 1 سال! البته باید این طرح رو فعال کنیم که شبیه فعال کردن طرحهای ایرانسل تو ایرانه البته فعال کردنش هیچ هزینه ای نداره. اینا رو یه خانم جوون که کارمند شرکت orange بود و خیلی هم مسلط انگلیسی صحبت میکرد برامون توضیح داد.تنها چیزی که لازم داره اینه که شما باید پاسپورتتون رو همراتون داشته باشین ضمنا سیم کارت رایگانه و 1000 درام شارژ شده.خود orange در حالت عادی 2 تعرفه داده ، تعرفه اول اینه که orange به orange هر دقیقه 5 درام و orange به سایر اپراتورهای ارمنستان مثل beeline یا vivacell و ... دقیقه ای 35 درامه.تعرفه دوم اینه که orange به تموم اپراتورها و به orange دقیقه ای 20 درام میشه. همه اینها انجام پذیره فقط باید مث ایرانسل یه دستوری به صورت *111# بدین و همچنین *133# برای اطلاع از باقیمانده اعتبار رو وارد کنین، بعد خودش راهنمایی میکنه . به نظرم اگه همونجا که سیم کارتو میخرینش با کمک فروشنده به حالت انگلیسی فعالش کنین و ازش بخواین طرحیو که دوس دارین واستون فعال کنه راحت تر باشین!
مدیکال:
خوب نکته جالب توجه این سفر همین مدیکال امروز بود ! ما ساعت 11 با دکتر انوش نوبت داشتیم که از قبل از طریق ایمیل باهاشون در تماس بودیم و کانفیرم کردیم!ما با مترو رفتیم خییییییلی تجربه باحالی بود. قطارهای خیییلی قدیمیه آبی رنگ که وقتی نشستیم توش یه عالمه تکون میخورد و از اونجایی که منو همسرجان به لوازم و اسباب قدیمی بسیار علاقه مندیم حالش را بردیم البته ما از کارمندای هاستل خواستیم که آدرس بیمارستان رو به انگلیسی و ارمنی واسمون بنویسه. بهتره برای پرسیدن آدرس اسم بیمارستان رو بیارین تا اسم خیابونی که بیمارستان توشه.
تا ایستگاه مترو 10 دقیقه پیاده رفتیم و نفری 100 درام دادیم و یه سکه های کوچولوی پلاستیکی بهمون دادن و انداختیمش تو جایگاه مخصوص به خودش که برای رد شدن از گیت لازمه. نکته خیلی باحال و جالب مترو داشتن پله برقی با سرعت نور بود. به نظرم حتما یه بار امتحانش کنید؛) 3 ایستگاه بعدش پیاده شدیم و دوباره 15 دقیقه پیاده رفتیم و رسیدیم به بیمارستان موراتسان که مث اکثر ساختمونای اینجا قدیمی بود و البته نسبتا خلوت و جالبه اکثر کارمنداشون انگار زن بودنBig Grin یعنی ما مسیر رفت و برگشت از هاستل تا بیمارستان رو با 400 درام سر و تهش رو هم آوردیم! بزن دست قشنگه رو Big Grin
جالبیه قضیه اینجا بود که اصلا دکتر انوشی نبود که ما رو ویزیت کنه!!! ایشون نیومده بودن و ما هم رو هوا بودیم...
و بالاخره فهمیدیم دکتر کریستین ما رو ویزیت میکنه. غیر از ما 3 تا از بچه های دیگه هم بودن که فقط – خانه جان – رو شناختیم یکی از بچه ها که اسم کاربریش سوگلی بود و زیاد فعال نیود به قول خودش و یه زوجی هم بودن که اصلا سایت مهاجرسرا رو نمیشناختن!!! واسه همین دچار مشکل شدن و نمیدونستن که حتما باید درام پرداخت کنن و دلار همراشون بود و دکتر کریستین همه راهنماییشون کرد که برن پولشونو چنج کنن! – خدایی این سایت مهاجرسرا و بچه هاش نعمت بزرگیین- و صد البته برای اونایی که ایروان میان افشین عزیز جای خود داره. من سفرنامه افشین جان رو پرینت گرفتم و هیچ سردرگمی واسمون ایجاد نشد جز کلافگیمون واسه غیبت دکتر انوش.
البته اینکارش خوشایند نبود چون حداقل میتونست یه ایمیل بزنه و اطلاع رسانی کنه و هممون علاف شدیم. ما طرفای 12 نوبتمون شد. دکتر کریستین یه خانم مهربونی هستن و یه منشی باحال و مهربون هم دارن.که یه کم فارسی بلد هستن،خانم لوسی –منشی قبلی دکتر کریستین- هم مریض بود و نیومده بود.
ما کپی کارت زرد و اصل کارت رو بردیم + پاسپورتو کپی از صفحه اولش- 3 تا عکس 3*4 که پشتش اسم و فامیلیمونو نوشتیم – البته من عکسام 3.5*4.5 بود و قبول کرد و نامه ای که توش کیس نامبرمون بود! خیلی خوشحال شد که ما کپی کارت زردمونو بردیم و تشکر کرد و اصل کارت رو بهمون برگردوند. کیس نامبر و پاسپورتها رو هم برگردوند
یه سری سئوالات کلی و چک گلو، چشم و واریس پا و ...ازمون پرسید ، ما هم مث بقیه دوستان هیچ واکسنی نخوردیم.
بعد از اینکارا و پرداخت 31500 درام به ازای هر نفر به طبقه پایین رفتیم برای عکس قفسه سینه و بعد از اون هم پشت ساختمون رفتیم برای تست خون و به قول کارمندای اونجا فینیش. قراره که فردا ساعت 4 بریم برای تحویل گرفتن مدارک.
برخورد کارکنای بیمارستان خیلی صمیمی و دوستانه بود!کلا به نظرم قیافه ارمنیها خیلی نزدیک به ایرانیاس و تلفظ بعضی از واژه ها و آوای صداشون به ترکا نزدیکه!
ما اونروز از دکتر پرسیدیم که این مدیکال چقدر اعتبار داره و گفت 1 سال! ضمنا گفت بعضی واکسنها شاید مربوط به همونجایی باشه که میرین و باید اونجا بزنین. فرداش هم 2 تا پاکت دربسته و 2 تا کاغذی که واکسنهای کارت زرد توش وارد شده بود رو از دکتر گرفتیم که باید موقع رفتن به آمریکا با خودمون ببریم!

مصاحبه:
ما ساعت 9/5 مصاحبه داشتیم و طرفای 8/5 اونجا بودیم! البته کار سفارت از 9 شروع میشه. حواستون باشه واسه رفتن به سفارت با تاکسی حتما حتما بگین که تاکسیمتر رو روشن کنه. چون موقع رفت ما بدون تاکسیمتر 1500 درام دادیم و برگشت با روشن شدن تاکسیمتر 700 درام!!
چند تا از دوستان عزیز دیگه رو هم اونجا دیدیم من جمله خانه عزیز که البته ایشون ساعت 11 مصاحبه داشتن و اول از همه اومدن و اول همه هم مصاحبشون انجام شد. پس مشخصه که ساعت مصاحبه آنچنان اهمیتی هم نداره هر کی زودتر بره زودتر خلاص میشه!! کلا اون زمان سفارت خیلی خلوت بود و ارمنیها و ماها تو یک صف بودیم بعد از چک خودمون و وسایلمون وارد یه سالن دیگه شدیم برای چک مدارک و انجام مصاحبه! طبق معمول مصاحبه در ساعت مشخص خودش انجام نشد و 1 ساعتی علاف شدیم. مدارکی که اونجا ازمون خواستن:
- شناسنامه نفر اصلی و ترجمه و کپی
- نفری 330 دلار که به صندوق – باجه 3 – پرداخت شد
- پاسپورت و کپی از صفحه اول( من هنوزم نمیدونم چرا همه ما کپی از همه صفحاتش بردیم) در صورتیکه از هیشکی کپی همه صفحات رو نخواسته
- سند ازدواج، ترجمه ( 2 سری) یا 1 سری ترجمه و یک سری کپی از ترجمه و کپی از سند ازدواج
- 2 تا عکس 5*5 ( از یه سری از بچه ها که مدارکشون رو پست کرده بودن همون عکسا رو قبول کرد و ما چون ایمیل زده بودیم عکسا رو خواستن) اینم بگم عکسا باید بدون عینک و جدید باشه حتما ( با عکس ارسالی در زمان ثبت نام لاتاری متفاوت باشه)!
- آخرین مدرک تحصیلی، ترجمه و کپی ( از ما نه مدرک دیپلم خواست نه لیسانس نه ریز نمرات)
- نامه تمکن مالی
- یه ادرس تو امریکا که گرین کارتو اونجا پست بشه
- فرمهای آپدیت شده ای که قبلا پست کرده بودیم .
- شناسنامه نفر همراه و ترجمه و کپی
- پاسپورت نفر همراه و کپی از صفحه اول
- کارت پایان خدمت، ترجمه و کپی
تموم ترجمه ها فقط با مهر دارالترجمه بود. ضمنا ما ترجمه کارت ملی و گواهی کار را با خودمون نبردیم یعنی در واقع ترجمه نکردیم چون پیش بینی میکردیم که استفاده نمیشهBig Grin
تحویل مدارک تو باجه های 7 و 8 انجام شد و مصاحبه باجه های 10 و 11 ! ما مصاحبمون با اون خانمه بود. یه سری سئوالات روتین انجام شد که از نظر من اصلا به جوابش گوش نمیداد.
اول از همه قسم خوردن بود و بعد :
- چرا میخوای برین امریکا؟
- کجاها کار کردی ؟ با یه کم توضیح
- کجا خدمت میکردی؟ سپاه بودی یا ارتش؟
و بعد همون جمله معروف بین 4-6 هفته بعد سایت رو چک کنین ... من همون اول که وارد شدیم برگه آبی رو دیدم که همچین سوسو میزدCool
من خودم از اون خانم پرسیدم چقد وقت داریم که بریم گفتن 6 ماه بعد از تاریخ صدور ویزا. رو همین حساب با توجه به اینکه مدیکال هم 1 سال اعتبار داره میشه وا سه آخرین تاریخی که میشه رفت برنامه ریزی کرد. اونروزی که ما مصاحبه داشتیم همه برگه آبی گرفتن غیر از یه خانم تنها که سفید گرفت. و خوشبختانه کسی قرمز یا صورتی و ... نگرفت!
خوب سفر ما هم به اتمام رسید با یه عالمه خاطره خوش! به جرات میتونم بگم که این سفر یکی از بهترین سفرهای زندگیمون بود که یه عالمه دوست جدید خارجکی و غیر خارجکی پیدا کردیمSmile!
بچه هایی که از طریق مهاجرسرا باهاشون آشنا شدیم و بیرون رفتیم یکی از روشن ترین و قشنگترین قسمتای این سفر بودن که جا داره از همینجا من و همسر جان از تک تکشون واسه ساختن خاطراتی که تو ساختنشون تک تکشون سهیم بودن تشکر کنیم.
و تشکر ویژه من از دوستای بسیار ارزشمندم امیر مهاجر عزیز و افشین عزیز هست که همراهای همیشگی من بودن تو رفع ابهامات و سردرگمیهام و آکارو عزیز که واسطه آشنایی ما با گرمی هاستل و دوستای خیییلی مهربون و فراموش نشدنی بودن که این سفر رو واسمون قشنگتر کرد.
صمیمانه آرزو میکنم اینهمه آدمای مهربون و دوستای عزیز تو زندگیمون تکرار بشن و هممون بتونیم چراغ راهه کسایی بشیم که تازه واردن که از نظر من رسالت تک تک مایی که از کمک بقیه استفاده کردیم اینه که کمک کنیم این سیکل ادامه پیدا کنه تا جایی که میتونیم و ظرفیت داریم!
سلام خدمت همه دوستان مهاجر سرایی
قسمت اول سفر نامه رو شروع میکنم
ما روز 8 دسامبر با پرواز آسمان از تهران به ایروان اومدیم پرواز همونطوری که فکر میکردم اصلا" جالب نبود و هواپیما فوق العاده قدیمی بود ولی خلبان هواپیما کارکشته بود و تیک آف و لندینگ فوق العاده نرم انجام گرفت. پس از رسیدن به فرودگاه ایروان اول از همه رفتیم و دلار رو با نرخ 402 درام چنج کردیم و بعد از اون به صف صدور ویزا رفتیم و به روش افشین فرم ها رو از قبل پر کرده بودیم و در عرض 5 دقیقه ویزا صادر شد و توی پاس ها زده شد.نکته جالب اینجا بود که همه خانواده ها و زوج ها با هم میرفتن گیشه صدور ویزا و آفیسر مربوطه هم براشون ویزا رو صادر میکرد ولی به ما که رسید آفیسره یکدفعه ای خواست خودی نشون بده و به ما گفت وان بای وان و خانمم مجبور شد برگرده تو صف تا ویزای من صادر بشه و بعد اون بیاد برای صدور ویزا و گیر دومش هم این بود که میگفت پول خورد بده من یک 5000 درامی و یک 1000 درامی آماده کرده بودم که پول ویزای خودم و خانمم رو بدم و هر چی به اون خانومه میگفتم ما 2 نفریم و 2 نفر حساب کن به خرجش نمیرفت و میگفت باید 3000 درام خورد بهم بدی!!! بالاخره بعد از 5 دقیقه بحث خندید و و پول رو ازم گرفت و گفت ول کام تو آرمنیا!!! و بهم به انگلیسی گفت که داشتم باهات شوخی میکردم!!! منم اعصابم خورد فقط نگاش کردم و دیگه هیچی نگفتم بعد از اون اومدیم و چمدونامون رو تحویل گرفتیم و راننده شرکت هیور رو پیدا کردیم و ایشون هم با احترام چمدونامون رو ازمون گرفت و داخل ماشین گذاشت و ما رو اورد هتل اربونی و کل پول رو ازمون گرفت و یک رسید هم بهمون داد. هتل اربونی هتل فوق العاده ایه و درست تو خود میدون جمهوری واقع شده که از نظر دسترسی به نقاط مختلف شهر واقعا" ایده آله. کل خرج هم همراه با ترانسفر برای ما اوفتاد نفری 30 دلار به ازای هر شب که واقعا" نرخ خوبیه.امروز هم رفتیم مدیکال . وقت ما ساعت 2 بعد ازظهر بود که ما ساعت 12 اونجا بودیم و وقت دکترمون هم با دکتر کریستین بود. قابل توجه دوستان که لوسی منشی دکتر که فارسی بلده عمل زیبایی بینی رو انجام داده و فعلا تشریف ندارند ولی یک منشی دیگه کار لوسی رو انجام میده که فارسی و انگلیسی بلد نیست و باید با زبون اشاره با ایشون صحبت کنید. خود دکتر کریستین هم دست و پا شکسته فارسی بلده که اگر بفهمه که شما انگلیسیتون خوبه دیگه فقط باهاتون انگلیسی صحبت میکنه. خلاصه ما ساعت 2 رفتیم پیش دکتر و معاینات اولیه رو انجام داد و بهمون گفت که برای عکس قفسه سینه و آزمایش خون باید برید طبقه پایین و ما هم طبق سفر نامه افشین عزیز این کار رو انجام دادیم و کلا نفری 45000 درام بابت مدیکال پرداخت کردیم و هیچ واکسن اضافی هم نخوردیم و کارت واکسن رو ازمون قبول کرد.دوستان برای اینکه تو پول کرایه ماشین هم صرفه جویی کنید میتونید از مترو استفاده کنید و به مطب دکتر برید.تاکسی ها معمولا بین 1000 تا 2000 درام ارتون کرایه طلب میکنن ولی با مترو نفری 100 درام هزینتون میشه. در ضمن برخلاف چیزی که شنیده بودیم که ارمنی ها انگلیسی بلد نیستن باید بهتون بگم هر کی به پست ما خورد انگلیسیش خوب بود و ما تا به حال به کسی برخورد نکردیم(به غیر از منشی جدید دکتر کریستین) که انگلیسی بلد نباشه Big Grin تو مترو داشتم با خانمم فارسی صحبت میکردم یه آقایی داشت بهمون لبخند میزد اومد طرفمون و ازمون به انگلیسی پرسید شما فرانسوی هستید؟؟ ما هم با لبخند بهش گفتیم نه چطور مگه؟ ایشون گفت آخه لحجتون شبیه فرانسوی ها هست Big Grin ما هم خندیدیم و گفتیم نه ما ایرانی هستیم و الانم داشتیم با هم فارسی صحبت میکردیم. خندید و گفت امیدوارم تو ارمنستان بهتون خوش بگذره و عذر خواهی کرد و رفت. کلا" فوق العاده آدمهای خوب و با محبتی هستند.

قسمت دوم و آخر سفرنامه:

ما روز بعد از مدیکال برای دریافت نتیجه آزمایشات پیش دکتر کریستین رفتیم و ایشون هم مدارک مارو بهمون تحویل داد که شامل یک پاکت بزرگ دربسته بود
و یک برگه که تمام واکسن هایی رو که تو کارت زرد وارد شده بود تو اون برگه هم ثبت شده بود و به ما گفتن که این مدارک رو در ادامه سفر به آمریکا در فرودگاه همراه خود داشته باشید و دکتر کریستین گفت من امروز مدارکتون رو به سفارت میفرستم و امیدوارم به موقع مدارک به سفارت برسه ما هم تشکر کردیم و اومدیم خونه. شب قبل از مصاحبه با بچه ها قرار گذاشتیم و جاتون خالی رفتیم یه شام و ... به بدن مبارک رسوندیم و حسابی خوش گذروندیم.
کلا" 8 کیس مهاجر سرایی بودیم که 3 تامون از جمله خود بنده امروز چهارشنبه مصاجبه داشتیم و 2 نفرمون هم سه شنبه مصاحبه داشتند که یکنفر آبی و یکنفر هم یکضرب گرفته بود و 3 تا دیگه هم فردا پنج شنبه مصاحبه دارند.
امروز صبح ساعت 8:15 دقیقه با یکی از بچه ها تو میدون جمهوری قرار گذاشتیم و یک تاکسی گرفتیم و 2000 درام بهش دادیم و ما رو برد دم سفارت پیاده کرد. بعد رفتیم تو صف سکیوریتی که یک صف بیستر نداشت و ارمنی ها و ایرانی ها با هم توی یک صف بودیم و بلافاصله و بدون معطلی ما رو فرستاد داخل و بعد از گذشتن از دستگاه وارد یک سالن شدیم که چند ردیف صندلی داشت و صندلی ها روبروی باجه ها بودند. بعد از گذشت نیم ساعت کار شروع شد و نفر اول به باجه شماره 9 و نفر دوم هم به باجه شماره 8 برای دادن مدارک فراخوانده شدند. ما نفر چهارم بودیم و به باجه 8 رفتیم. یک خانم با موهای خرمایی و کاملا" مسلط به زبان فارسی که من فکر میکنم ایشون ایرانی بودند با خوش آمد گویی مدارک رو دونه دونه ازمون گرفت و به من گفت برم باجه پرداخت پول و 660 دلار پرداخت کنم من هم همین کار رو انجام دادم و از قبل 660 دلار آماده کرده بودم که پرداخت کردم و رسید رو گرفتم و مجددا" به باجه 8 رفتم. توی این مدت که من مشغول پرداخت هزینه بودم اون خانمه تمام مدارک رو از همسرم گرفته بود و نوبت من شد و به من گفت کارت همینیه که اینجا نوشتی؟ و من تائید کردم و گفت غیر از اینجا دیگه جایی کار نکردی که من گفتم نه .بعد گفت تائیدیه بانکی که من بهش دادم و بهش گفتم که اسپانسر هم دارم و گفت لازم نیست بعد کارت پایان خدمت و شناسنامه رو هم گرفت و اصلا" نه از من و نه از خانمم کارت ملی و ترجمش رو نخواست و ما هم چیزی نگفتیم.عکس هم از ما نگرفت و وقتی بهش گفتیم که عکس رو نمیگیرید گفت عکساتون نرماله و همون که قبلا" فرستاده بودی کافیه. کلا" خانوم فوق العاده خوش برخورد و مهربونی بود که کلی از استرس ما رو کم کرد. بعد ایشون بهمون گفتن که میتونید برید بنشینید تا کنسول صداتون کنه که من بهشون گفتم میشه لطفا" مدارک اسپانسر رو هم ازمون بگیرید که ایشون با خوش رویی قبول کردند و مدارک اسپانسر رو هم ازمون گرفتن و ضمیمه پروندمون کردن. بعد از حدود 20 دقیقه آفیسر صدامون کرد که بریم باجه 10. اینم بگم که افشین تو سفرنامش گفته بود که ایرانی ها به باجه های 5 و 6 میرن برای مصاحبه ولی امروز بر عکس بود و ایرانی ها به باجه های 10 و 11 میرفتن و ارمنی ها به باجه های 5 و6 برای مصاحبه دعوت میشدند. خلاصه ما رفتیم باجه 10 و یک جوان آمریکایی فوق العاده خوش برخورد و مهربون بهمون خوش آمد گفت و بهمون گفت به خاک آمریکا خوش اومدین و ما هم ازشون تشکر کردیم و اسشون دوباره ازمون خواست که انگشت دست چپمون رو بذاریم روی دستگاه که ما هم اینکا رو انجام دادیم بعد بهمون گفت قبل از شروع باید قسم بخورید که ما هم دست راستمون رو بردیم بالا و قسم خوردیم و ابتدا از خانمم پرسید خانم شما شغلتون چیه؟ که خانمم گفت خانه دار و تا به حال کار نکردم بعد گفت میخاین به همین آدرسی که تو فرمها نوشته شده برین و ما هم تائید کردیم و گفت بسیار خوب بعد رو کرد و به من گفت شما در حال حاظر شاغلید که من گفتم خیر و گفت قبلا" چکار میکردید و من بهشون توضیح دادم .اصلا" هم در مورد سربازیم ازم سوال نپرسید و رو کرد بهمون و گفت بهتون تبریک میگم و ویزای شما مورد قبول واقع شده و مدارکتون هم کامله فقط یکسری مراحل اداری هست که باید انجام بشه و یک برگه آبی برداشت و کیس نامبرمون رو توش نوشت و دور آدرس اینترنتی سفارت رو خط کشید و گفت هر وقت شمارتون رو تو سایت دیدید یکنفرتون بیاد و ویزا ها رو بگیره و صدور ویزا هم 5 روز کاری زمان خواهد برد. و ادامه داد معمولا" مراحل اداری تا 2 ماه زمان میبره و شما برگردید ایران و راحت استراحت کنید و اصلا" تا 5 هفته سایت رو هم چک نکنید و بعد از 5 هفته هر روز سایتمون رو چک کنید و هر وقت شمارتون رو دیدید یعنی اینکه ما اینجا منتظر شما هستیم تا ویزاتون رو بهتون بدیم بعد هم بلند شد و ایستاد و گفت خیلی خوشحال شدم که شما رو دیدم و کلی ما رو شرمنده کرد و گفت خدا نگهدار و ما هم کلی ازش تشکر کردیم و بهش گفتیم از اینکه شما رو دیدیم خیلی خوشحال هستیم و ایشون هم ازمون تشکر کرد.
واقعا" جوان خوش برخورد و مهربونی بود.
و اینگونه بود که ما هم صاحب برگه آبی شدیم و به جمع منتظران پیوستیم.
امروز که ما مصاحبه داشتیم 3 دوست مهاجر سرایی دیگر هم با ما بودند که آنها هم به جمع منتظران پیوستند.
کارنت:SEP 10 2012/مصاحبه: DEC 12 2012/کلیرنس:JAN 23 2013/ویزا:2013 31 JAN/گرین کارت:2013 23 MAR/سیتیزن شیپ: SEP 2018 ساکن:شیکاگو
(2012-12-12 ساعت 14:08)Almond نوشته:  سروش خان مبارک باشه، بهر حال آبی هم خوبه. ما هم آبی هستیم. انشالاه هم همه بزودی کلیر میشیم. یه سوال، آن خانواده ای که با شما در هتل اربونی بودند و 3 شنبه مصاحبه داشتند به همراه دختر خانمشان آمده بودند و آن آقای مجردی که امروز مصاحبه داشتند چکار کردند؟
در مورد تاکسی هم به سفارت هم فکر کنم کمی اندکی البته ها زیادی گرفته ما تا سفارت 700 درام دادیم! تاکسی پلاک زرد هم گرفتیم.
دوست عزیز ممنون
آن خانواده ای که با ما در هتل اربونی هستند هم دیروز صاحب برگه آبی شدند. آقای مجرد هم امروز 2 نفر با ما بودند که هر 2 نفر آبی گرفتند.
در مورد کرایه تاکسی هم متاسفانه ما اشتباه کردیم و از آن اشتباه تر موقع برگشت از سفارت بود که من تو حال خودم بودم و به مصاحبه فکر میکردم و اصلا" گیج بودم از دور دیدم یک ال 90 تاکسی به سمت ما میاد که من براش دست بلند کردم و باهاش چیزی رو طی نکردم و فقط بهش گفتم لطفا" هتل اربونی!!! ایشون هم نامبردی نکرد جلو هتل بهمون گفت 6000 درام!!!!!! و با کلی بحتث که متاسفانه نه انگلیسی بلد بود و نه فارسی 5000 درام ازم گرفت و هنوز داره دود از کلم بلند میشه که چجوری یه همچین اشتباهی کردم Sad
کارنت:SEP 10 2012/مصاحبه: DEC 12 2012/کلیرنس:JAN 23 2013/ویزا:2013 31 JAN/گرین کارت:2013 23 MAR/سیتیزن شیپ: SEP 2018 ساکن:شیکاگو
ای بابا! اشکال نداره، ببینید باید تاکسی پلاک زرد بگیرید که هم قیمتشون بهتره هم معمولا تاکسیمتر دارند. ما بیشتر تاکسی ها مون رو از همون میدون جمهوری گرفتیم دقیقا از زیر طاقی هتل که میومدیم بیرون سر خیابان تیگران (دست چپ طاقی). بعد که مسیرمون رو میگفتیم (البته قبل از سوار شدن) ، بهشون میگفتیم how much اگر متوجه نمیشد با دست علامت سکه پول شمردن رو نشون میدادیم و میگفتیم درام یا با انگشت روی آینه داخل ماشین که تاکسیمترشون روی آینه است میزدیم دیگه اون موقع میفهمیدن منظورمون کرایه هست بعد با انگشتهای دستشون یا با ماشین حساب یا با پول خورده هاشون کرایه رو نشون میدادند.

ما بعد از مصاحبه از همانجا یک تاکسی گرفتیم باهاش رفتیم بیمارستان که مدارک رو بگیریم تاکسیه 35 دقیقه هم دم بیمارستان معطل شد بعد از اونجا با همون تاکسی برگشتیم هتل و 3100 درام دادیم به نظرم خوب بود البته همون موقع فکر کردیم زیاد گرفته ولی چون در اختیار بود می ارزید.

حالا به سلامتی فردا خواستید بروید فرودگاه به خود رسپشن بگید براتون تاکسی بگیره میاد تا دم در وسایلتون رو هم خود راننده و دربان هتل میگذارند توی ماشین کرایه اش هم در حدود 2000 درام حالا اندکی بیشتر یا کمتر خواهد شد.

اگر خواستید بگویید خیلی گرانه بگویید : شاد تانگ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان