ارسالها: 134
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-12 ساعت 23:13
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-12 ساعت 23:16 توسط Almond.)
کافی نت و کپی: خیابان ابوویان، خیابان شمالی نزدیک فروشگاه ecco و عطر فروشی hermitage
داروخانه: زیاد هست علامتش هم یک علامت به علاوه یا صلیب پایه کوتاه سبز هست بالای در مغازه، مثلا یکیش اگر از میدان جمهوری وارد خیابان تیگران شوید نبش چهار راه اول دست راست است.
دفتر آسمان در ایروان: از میدان جمهوری وارد خ نعلبندیان شوید فکر کنم پلاک 19 بود به نام آژانس تاتو (Tatev)
بانک ملت: از میدان جمهوری وارد خ ابوویان شوید اولین کوچه سمت چپ
یک شرکت توریستی و صادرات فرش ایرانی (اسمش یادم نیست): از میدان جمهوری وارد خ ابوویان شوید بعد از کوچه بانک ملت.
نمایندگی سیم کارت Beeline: از میدان جمهوری وارد خ امیریان شوید بعد از فروشگاه بنتون و نمایندگی vivacell
نمایندگی سیم کارت orange: خ ابوویان، خ شمالی
یکی از فروشگاههای ساس: میدان جمهوری، خ امیریان
عکاسی: میدان جمهوری، خ ابوویان، خ ترییان
فروشگاه لوازم التحریری (اگر مثل ما مدادپاککن خواستید!): خ امیریان بین نمایندگی بیلاین و فروشگاه ساس
ارسالها: 134
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-12 ساعت 23:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-13 ساعت 00:04 توسط Almond.)
بلیط هواپیما: رفت و برگشت 620 هزار
پرواز: خوب و به موقع بود و ان روز هوای تهران بارانی بود ولی وقتی به فرودگاه رسیدیم باران ایستاد ولی هنوز ابری بود اما آسمان در ادامه مسیر صاف بود و وقتی به ایروان رسیدیم یک عصر آفتابی زیبا داشتیم.
هتل و تاکسی برای پیکاپ از فرودگاه رو از طریق سایت خود هتل رزرو کردیم. وقتی رسیدیم فرودگاه ایروان همه چی از نظر تاکسی آماده بود و در هتل هم همه چیز آماده بود.
وقت دکتر رو تقریبا یک ماه قبلش از طریق ایمیل به دکتر گرفته بودیم که حواسمون نبود فکر کردیم ایمیل اداری دکتر هست و نصفه شب بهش ایمیل زدیم فکر کردیم فردا جواب میده اما بنده خدا همون نصفه شب جواب داد دقیقا پنج دقیقه بعدش!
روز مدیکال: کمی زودتر از وقت خودمون رفتیم با یک تاکسی پلاک زرد از میدان جمهوری تا بیمارستان شد 700 درام. از در اصلی که وارد ساختمان میشوید سمت چپ یک سطح شیبدار است به آن سمت بروید.
مصاحبه: آبی مثل آبی دریا!
ارسالها: 149
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
نوبتی هم باشه نوبته منه .........
1- بهترین همسفرا بچه های مهاجر سرا ....
قبل از رفتن از طریق سایت با چندتا از بچه ها که هفته دوم دسامبر مصاحبه داشتن آشنا شدم و قرار بر این شد که تو فرودگاه همو ببینیم و کسایی که هم زمان با ما پرواز ندارن اونجا بهمون ملحق شن پس با ردو بدل کردن تلفن از قبل تو فرودگاه راحت همو پیدا کردیم
2-آدمای باحال هم پیدا میشن.....
توفرودگاه با یه آقا رضا آشنا شدیم که ارمنستان زندگی میکرد یه کم باهاش حرف زدیم و از این ور اون ور پرسیدیم و قصد اصلیمون از این سفر رو بهش گفتیم و اون بهمون سیم کارت مجانی داد دستش درد نکنه مارو کلی نجات داد حداقل میدونستیم رسیدیم اونطرف نیازی نیست کسی رو پیدا کنیم ازش بخوایم که بهمون بگه از کجا سیم بگیرید
3- باید خیلی حواستون جمع باشه تا واسه جایی که میگیرید سرتون کلاه نره ....
5 شنبه 6 دسامبر با مامانی وارد ایروان شدیم خوشحال از اینکه از طریق دوست ارمنی که داشتیم یه جای خوب گرفتیم وقتی به فرودگاه رسیدیم برای اینکه پیداش کنیم فوراً از سیم کارتمون استفاده کردیم و کلی به خاک اجداد آقا رضا دعا کردیم .... وقتی که با آقای سامسون صاحب خونه تماس گرفتم که بفهمم کجاست خیلی راحت گفت که از دم در یه تاکسی بگیرید بعد به من زنگ بزنید که آدرس رو به راننده بدم ... این حرفش یه جورایی زنگ هشدار بود .. بهش گفتم شما قرار بود بیاین و اون هم گفت نه .... از حرفش خوشم نیومد ... پرسیدم راستی اجاره شبی چند ... گفت قبلا که گفتم 80$ ..... چی؟؟!!!؟؟؟ .... تا جایی که یادمون میومد با ما 60$ طی کرده بود ....اما حالا 20 دلار بیشتر برای هر شب میخواست .. فرودگاه هم نیومده بود ... بهش گفتیم که بیخیال ما نمیایم .... از یکی از بچه ها که اون هم با مامانش اومده بود پرسیدیم که کجا میرن و اون هم گفت یه جارو صحبت کردن تو این صحبتها بودیم که چند تا دلال فهمیدن ما جا نداریم و اومدن سراغمون اما به نظر آدمای قابل اعتمادی نبودن بیشتر اونجا بهشون شک کردیم که میگفتن مارو مجانی تا شهر میبرن اگه آپارتمانشون رو پسندیدم که هیچ اگه هم که نه مجانی هرجابخوایم میبرن از اونجایی که مدارک و دلار باهامون بود اعتماد کردن بهشون عاقلانه نبود واسه همین بهشون گفتیم با دوستمون میخوایم بریم پیش اونا ... اسم صاحبخونه رو ازمون پرسید و وقتی goody اسم رو گفت شروع کرد به گفتن اینکه اون شیاد و ناسزا گفتن به صاحبخونه بدبخت ... خلاصه بهشون گفتیم که تصمیمون اینه که گفتن بیاین ما شما رو تا شهر و تا اون خونه مجانی میبریم ... اصرارشون اصلا به دلمون خوش نمیومد واسه همین قاطعانه گفتیم نه و اونها هم دیگه چیزی نگفتن و رفتن ... با تاکسی به آدرسی که goody داشت رفتیم البته به آقای صاحبخونه زنگ زدیم و اون آدرس رو به ارمنی به داننده داد ... محله ساکت و ارومی بود .... کوچه ای تاریک .... قبل از رسیدن به آپارتمان میدونستیم که یه خوابه و کوچیکه اما با توجه به اینکه شب بود و من و مامانی و goody و مامان جونش 4 تا خانوم بودیم و شهر کاملا غریب بود ترجیح دادیم که اگه خونه خوب بود کیپ به کیپ اونجا بمونیم ... اما .......... راه پله ها تقریبا خرابه .... آسانسور طوری بود که احساس میکردی الان سقوط میکنی و خونه ....... اگه اونجا میموندیم من تا شب آخر پشت در مینشستم و پلک نمیزدم ...... کم کم داشت گریم میگرفت ..... برای صاحب خونه کوچیک بودن اونجا رو بهونه کردیم و ازش خواستیم اگه میتونه خونه بزرگتر و بهتری رو برامون پیدا کنه ...... فورا با یک دوست تماس گرفت ... به پسرش گفت کمک کنه تاکسی بگیره و چمدونهارو درون ماشین بذاره و آدرسی به راننده داد .... مرسی آقای ویگن شما خیلی مهربون بودید ........ تاکسی وسط شهر ایستاد چمدونهارو پیاده کرد و رفت .... ما موندیم و خیابون .....خونه قبلی انقدر ترسناک بود که ما میخواستیم فقط فرار کنیم و یادمون رفت شماره صاحبخونه جدید رو بگیریم .... به آقای ویگن زنگ زدیم و ازش شماره خواستیم اما قبل از اینکه شماره رو بگه شارژمون تموم شد .... هاج و واج فقط همو نگاه میکردیم ... حتی نمیدونستیم از کجا باید شارژ گرفت سرگردون بودیم که یه آقای ارمنی جلو اومد وبا لهجه شیرینی گفت سلام ... و مارو به سمت خونه ای راهنمایی کرد.... یه ساختمون شیک تو خیابون آبوویان ... بین سینما موسکو و هتل یروان گلدن تولیپ ... فهمیدیم جای امنیه چون دمه درش نگهبان بود که صاحب خونه گفت 24 ساعته هستن .... لابی رو به صورت کافی شاپ در اورده بودن .... آسانسور کاملاً نو بود ... خونه طبقه 3 بود ... 2 خوابه ...جادار .... تمیز .... و با شیر آب برای سرویس بهداشتی .... شبی 60$ ... که طبق محاسبه 30 تا برای هر خانواده آب میخورد .... آرمناک فارسی رو از مسافرها یاد گرفته بود و راحت صحبت میکرد در نهایت چون همه خانم بودیم 10 تا هم تخفیف داد .... ما که کلی راضی بودیم .. خدا هم ازش راضی باشه .... و اونجا شد خونه ما .....
4-حواسمون به کرایه ماشینها باشه .......
.
.
.
.
تا قسمت بعد خداحافظ
کیس لاتاری 2013 :تاریخ ورود به ارمنستان : 6 dec مدیکال :7 dec مصاحبه:11 dec کلیر : 14 jan صدور ويزا: 24 jan مقصد=هیوستون/تگزاس ورود : 10 may
---------
کیس ازدواجی : تاریخ رسید مدارک : 2013 29oct
تاریخ Approve مدارک : 4 2013 Dec
دريافت كيس نامبر : 12 February 2015
فرم 6march : ds261
پرداخت ١٢٠$ : 30march
پرداخت ٣٢٥ $ : 3april
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
از ورود به ایروان شروع می کنم. من با فرم های ویزای (دو رو پرینت شده) رفتم برای گرفتن ویزا و همسرم برای تبدیل پول به قسمت مربوطه . این کار باعث شد که کلی جلو بیفتیم طوری که وقتی که ویزا رو گرفتیم بیست سی نفری تو صف بودند.ضمنا هزینه ای بابت ویزای بچه ها نگرفتند و ویزای بچه ها مجانی بود.لازم به ذکره که اگر فکر می کنید با ATM اونجا براتون سخته پول change کنید، از اول برید محل exchange وگرنه سر چند ثانیه یک صف طولانی جلوتون خواهد بود. تازه عده کثیری هم میان اونجا که دلار ندارن و پول ایران آوردن که تو فرودگاه ایروان change نمی کنند و ....
قسمت کنترل پاسپورت خبری نبود و ما رو فرستادن باجه 7 و سریع کارمون انجام شد و رفتیم بیرون . ما از hyurservice آپارتمان گرفته بودیم و بیرون gate مسئول ترنسفرمنتظرمون بود. تو همون فرودگاه سیم کارت viva گرفتیم و عازم آپارتمانمون شدیم. من تصورم این بود که ایروان شهری مدرن تره !
نزدیک آپارتمان که رسیدیم مسئول ترنسفر سوپرمارکتی به اسم Moskvichka رو نشونمون داد که درست پشت ساختمونمون بود و بعدها فهمیدیم که یک سوپرمارکت زنجیره ایه. آپارتمان دو خوابه بود و انصافا تمیز. آشپزخانه در حد چهار نفر وسیله داشت و ماشین لباس شویی و اتو و میز اتو از موارد دیگه ای بود که جلب توجه می کرد. اون آقا شروع به توضیح دادن کرد و یه جوری بود که انگار فکر می کرد از پشت کوه اومدیم. مثلا موقع باز کردن در اول حسابی کلید رو نشونمون داد و با جلب توجه ما به نحوه قراردادن کلید در جاش ، در رو باز کرد. یا موقعی که شیر حمام رو باز کرد و می خواست دکمه آن رو بزنه تا از دوش آب بیاد منتظر بود من از تعجب دهنم باز بمونه!
خلاصه هی این ور و اون ور رفت و گفت "وان مینوت" (که به دفعات در جاهای مختلف این واژه رو خواهید شنید) و تحویل اینترنت و ... تا رفت . ما هم رفتیم یه خریدی برای صبحانه کردیم و pizza hut و kfcدم خونه شام خوردیم وبرگشتیم که بچه ها رو بخوابونیم که برای مدیکال فردا به موقع پاشن.
ساعت 11 وقت مدیکال با Dr Anush داشتیم و ساعت 9:30 دراومدیم.زود بود، یه خیابون دم خونه مون بود با کف سنگفرش که ماشین اجازه تردد توش نداشت و brand هایی مثل... geox,ecco , که یه دوری اونجا زدیم و با دادن آدرس به زبان ارمنی به یک راننده تاکسی راه افتادیم ، 10:30 رسیدیم بیمارستان و وارد شدیم. همه چی به زبان خودشون بود. با مراجعه به حافظه ام ،یادم اومد که آقا افشین نوشته بودند راهرو سمت چپ .با نگاهی به اونطرف تابلویی دیدیم که تنها قسمت آشناش اعداد 1,2,3,… بود و فهمیدیم شماره طبقاته و رفتیم بالا. ساختمان بیمارستان و به خصوص پله ها آدم رو یاد بیمارستان های توی فیلمها در جنگ چهانی می انداخت .یه مقدار توی طبقه چهارم دور و بر آسانسوروایستادیم (چون در emailدکتر گفته بود اونجا میان دنبالمون .) خبری نشد تا ازیکی پرسیدیم دکتر رو کجا می شه پیدا کرد که فهمیدیم انگلیسی نمی فهمه و با نشون دادن نامه دکتر موضوع رو فهمید و اشاره کرد که دنبالش بریم و بردمون طبقه دوم و با پانتومیم فهموند منتظر بشیم ومدارک رو از دستمون گرفت ورفت تو اتاق . کمی اونطرف تر یک خانواده ایرانی منتظر بودند و کم کم تعداد دیگه ای هم به ما اضافه شدند. یک بار همون خانم که مدارکمون رو گرفته بود اومد و عکسهامون رو با یک خودکار آورد که پشت نویسی کنیم ووقتی نشون دادیم که عکسها پشت نویسی داره گفت sign و پشت عکسها رو امضا کردیم و رفت .
نوبتمون که شد ، رفتیم تو دیدیم که خانم دکتر دیگه ای اونجاست که بعدا فهمیدیم دکتر Christine است . پرسید با Dr ordyan قرار داشتین ؟ گفتیم بله. پاسپورتها ، کپی صفحه اول پاسپورتها و نامه مصاحبه رو گرفت و کنار سایر مدارک یعنی کارت واکسن و کپی اش و عکسها گذاشت و شروع کرد به نوشتن . بعد به نوبت همون خانم اولیه وزن و قد و فشار خون خودمون و بچه ها رو گرفت و یادداشت کرد و بعد معاینه چشم با صفحه شامل حرف C به جای E. بعد خود دکتر شروع به سوال کرد . از سابقه عمل جراحی ، لیزر ، تتو ، شکستگی ، آلرژی ، سل ووضعیت دندونها وکشیدن سیگار و ....و بعد هم معاینه هر فرد. هر جا هم که فکر می کرد اسم بیماری رو نفهمیدیم ، فارسیشو می گفت . در کارت واکسن یکی از بچه ها واکسن آبله مرغون ثبت نشده بود که پرسید ،نزده؟ ، گفتیم چرا تو یک تاریخ دوتاشون واکسن زدن و پرسید مطمئنید؟ با جواب مثبت ما به کارش ادامه داد و دو برگه برای آزمایش و دو تا برای عکس ریه داد و گفت که صندوق پایین پرداخت کنیدو با قبض پرداخت برید عکس بگیرید که کنار صندوقه و بعد ساختمانی در حیاط پشتی بیمارستان برای آزمایش خون و دیگه کاری ندارید. فقط دوشنبه بیاین و مدارک پزشکیتون رو بگیرید که باید با خودتون ببرید امریکا .شماره ما رو گرفت و شماره منشیشو داد و گفت که فارسی بلده ورفته برای جراحی بینی و تا دوشنبه میاد.بعدم پاسپورت ها و اصل کارت واکسنها و نامه مصاحبه رو بهمون برگردوند. سایر مراحل رو هم مطابق گفته دکتر طی کردیم و مدیکال تموم شد .
چند نکته: بچه دارها نگران نباشند چون بچه ها آزمایش خون و عکس ندارند . از طرفی دکتر خیلی خوب و با مدارا با بچه ها کنار میاد و با یک اشاره کوچیک به فیلم مورد علاقه بچه مون ، چنان موضوع رو در جهت شخصیت فیلم چرخوند که اصلا بچه مون نفهمید کی معاینه تموم شد . دیگه اینکه تو پرینتی که بعدا به ما داد ، واکسن ثبت نشده رو جز نزده ها گذاشته بود ولی اونجا نخواست که واکسن زده بشه و یا آزمایش داده شه و به حرف ما اطمینان کرد.
و روز مصاحبه .
حدودا 20 دقیقه طول کشید که برسیم اونجا. در پیاده رو، با فاصله از ورودی سفارت ، قسمتی بود که صف برای ورود به سفارت تشکیل شده بود. همه افراد توی صف ارمنی بودند. هوا مه گرفته بود و دید چندانی از اطراف نداشتیم . هوا هم سردتر از روزهای قبل بود. مامور دم در سفارت در فواصلی نفر بعد رو صدا می کرد. دو نفر مونده بود به ما نوبت برسه اون مامور ازمون پرسید بچه با شماست؟ (اشاره به بچه کوچیکمون) و ما رو خارج نوبت فرستاد که بچه ها تو سرما نمونن . پاسپورتها رو گرفت و یکی یکی اسامی ما رو از کیستی که داشت خط زد و ازمون خواست بدون وسایل از gate امنیتی رد بشیم. رفتیم تو و خانمی ازمون خواست که کلیه وسایل الکترونیکی که داریم خاموش کنیم و تحویل بدیم و بعد خواست که کیفهامون رو بدیم که گذاشت تو دستگاه و گفت پالتومون رو باز کنیم (از نظر امنیتی ) ولی به هیچ وجه دست به آدم نمی زدند .ساعت هامونو گفت باز کنیم واز gate دوم رد شدیم . ساعت هامون رو ویه شماره بهمون دادند که مربوط به وسایل تحویل داده بود . راهنمایی کردن که به ساختمان بعدی بریم .(بردن آب و هر خوراکی دیگه ای حتی در کیف ممنوعه)
در سالن انتظار جای نشستن نبود . دور تا دور باجه هایی بود که هر کدوم شماره ای داشتن و چند تا از باجه ها دیواره شیشه ای دورشون بود.بعد از مدتی به اسم صدامون کردند برای تحویل مدارک به باجه 8.خانمی با زبان فارسی پاسپورت ها رو با چهره ها چک کرد و اثر انگشت من و همسرم رو گرفت و گفت شما می تونید بشینید تا سایر مدارک رو از همسرتون بگیرم . همونجا هم در مورد تغییر در فرمهای ارسالی پرسید و اصلاحات رو در فرم هامون نوشت . تازه اونموقع متوجه شدم که مصاحبه در اتاق و جای خاصی نیست و در باجه های شیشه داره و همین جوری سر پا و بی خودی فکرکرده بودیم لباسمون رسمی باشه یا معمولی یا ... .
در پشت باجه ی 10 آفیسری با مو و چشم روشن بود که در سفرنامه های قبل وصفشون رو شنیدید. بعد از مدتی که مدارک هر کیسی رو مطالعه می کرد اون فرد یا خانواده رو صدا می کرد، باز هم به اسم .
نوبت ما که شد همون آفیسر جوان به فارسی شروع به صحبت کرد و خیر مقدم گفت و تبریک بابت قبولی وتشکر کرد بابت مدارک کاملمون. اثر انگشتمون رو چک کرد و گفت دست راستتونو ببرید بالا که سوگند بخورید که هر چی می گید راست باشه. اول فکر کردیم که واژه های خاصی رو میگه که تکرار کنیم و بعد دیدیم منتظره که یه بله در تائید حرفش بگیم . از همسرم پرسید آدرسی که دادید مال کیه و از من پرسید شغلت ...است؟(شغلی که در فرمهای قبلی اعلام کرده بودم) گفتم نه الان شغلم چیز دیگه ایه و پرسید اون موقع در چه زمینه ای بود و بعد از جوابم گفت همه چی خوبه و ویزا به شما تعلق می گیره ولی مراحل اداری داره که دو ماهی طول می کشه و برگه آبی رو داد و گفت هر وقت اسمتون در آدرس نوشته شده در برگه اعلام شد یکیتون بیاین پاسپورت ها رو در صندوق دم در بندازید و چند روز بعد ویزا رو بیاین بگیرید و حدود یک هفته باید اینجا باشید . خداحافظی و اومدیم وسایلمون رو گرفتیم و تمام.
قبولي:١ مي ٢٠١٢،پست:ارامكس كارنت: نوامبر، مصاحبه ايروان: w2dec
case:21xx نتيجه:آبي . كليرنس: 5feb
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-17 ساعت 14:39
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-17 ساعت 15:20 توسط Saeedv13.)
سلام دوستان من رفتم دکتر کریستین همه کارهام انجام شد .منشی ایشون فارسی کامل بلده خیالتون راحت .
فقط یه کم موقع عکس گرفتن باید دقت کنید (عکس سینه ) چون من باهام دوست ارمنیم بود خوب راهنماییم کرد.
توجه کنبد ****: موقع عکس گرفتن باید نفس را حبس کنید به مدت 20-10 ثانیه . چون یکم بد توضیح میدن .(قفسه سینه و دو کتف خود را به صفحه دستگاه حتما بچسبانید تا مشکلی
پیش نیاد)
بازم توجه***: دوستانی دیدم که با این همه توضیحات دوستان دلار همراهشون بود و تبدیل به درام نکرده بودن خواهشا این کار را بکنید چون بیمارستان جای خوبی قرار ندارد و حتما کپی پاسپورت و درام ببرید.
نفری 110 دلار اینا درام خورد کنید .
2013AS000025xx (یک نفر)/سفارت:ایروان/ا/مصاحبه:dec
19 ,San francisco , berkeley downtown ,كليرنس 24 jan 2013
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-19 ساعت 15:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-19 ساعت 15:43 توسط Saeedv13.)
سلام دوستان
میخواستم بگم آبی گرفتم و قسم خوردم و توی کاغذ آبی که بهم داد
اصل شناسنامه اصله دیپلم و پیض دانشگاهی و نیز معافیت که هیچ کدومو نیاورده بودم رو علامت زد ....
بهم گفت شما کارت تمامه فقط باید 5-6 هفته دیگه چک کنی اعلام شد تو سایت نمی خواد وقت بگیری فقط مدارک اصلی و کاغذ آبی و نیز پاسپورت رو بنداز تو صندوق.
البته من نفر اول تو صفارت بودم و اولین نفر مدارکم رو باجه 9 گرفت بهش توضیح دادم که تو سایت فلان نوشته و....
یه خانواده بعده من بود ولی زودتر صداشون کرد اتاقه 11 که کناره کنسوله و قسم نخوردن و رفتن نمیدونم گفت برگه زرد گرفتن نمیدونم ....
دوتا از دوستان رو دیدم و یه خانوم....
2013AS000025xx (یک نفر)/سفارت:ایروان/ا/مصاحبه:dec
19 ,San francisco , berkeley downtown ,كليرنس 24 jan 2013
ارسالها: 149
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-19 ساعت 23:31
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-19 ساعت 23:35 توسط girl-y.)
همه جای دنیا هم آدم خوب پیدا میشه هم آدم بد ... بهتر واسه روزای مهم مثل مدیکال و سفارت از قبل با یک راننده خوب و قابل اعتماد هماهنگ کنید و از قبل از صاحبخونه محترم یا هاستل یا هتل آدرس رو به ارمنی بخواین و روی نقشه دقیقا محلتون رو پیدا کنید ... خداروشکر واسه رفت و آمد به هیچ مشکلی برنخوردیم همه راننده ها منصف بودن و با زبون بی زبونی میفهمیدن مقصدمون کجاست البته به جز یکی از برادران ارمنی ... برای رسیدن به بیمارستان از خیابون آبوویان تقاطع تومانیان سوار تاکسی شدیم و آدرس رو به ارمنی به راننده نشون دادیم تقریباً یک ربع بعد رسیدیم و کرایه 1000 درامی رو پرداخت کردیم موقع برگشت قبل از سوار شدن به تاکسی به راننده نقشه رو نشون دادیم و بهش گفتیم سینما موسکو راهی که 15 دقیقه طول کشیده بود حالا بیشتر به نظر میرسید تا اینکه فهمیدیم به جای سینما موسکو مارو به خیابون موسکویان برده و طوری رفتارکرد انگار ما مقصر هستیم در صورتی که ما دقیقا روی نقشه دور محل مورد نظر رو خط کشیده بودیم کمی دیگر در خیابانها دور زد خیابان و مغازه ها به نظر آشنا میومد و ما فهمیدیم جند دقیقه قبلتر 2 بار از اونجا رد شدیم راننده محترم برای گرفتن پول بیشتر کلی مارو توی خیابون چرخوند موقع پیاده شدن 1000 درام دادیم که بهمون فهموند کمه ما هم 2000 درام دادیم اما ایشون پول اشتباه خودش که عمداً یا سهواً اون در اون دنیا معلوم میشه رو از ما طلب میکرد ما هم که میخواستیم به اون بفهمونیم سر ایرانی جماعت کلاه نمیره از ماشین پیاده شدیم و گذاشتیم هرچقدر میخواهد داد بزند و احتمالاً چاشنی فحش و تهدید رو به حرفاش اضافه کنه .... وقتی به صاحبخونه داستان رو گفتیم مارو دعوا کرد که بهتر هرجا میخوایم بریم به اون بگیم تا اون برامون ماشین بگیره و بگه قیمت کرایه چقدر میشه .... و از اونجایی که مرد بسیار مهربونی بود از گودی و من پرسید روز و ساعت مصاحبمون دقیقا کی هست تا خودش بیاد دنبالمون و برای رفت و برگشت به سفارت تنها 1000 درام از ما گرفت و تمام مدتی که مصاحبه داشتیم بیرون در سفارت منتظر بود جدا از هزینه خیالمون راحت بود که آدرس سفارت رو به راحتی بلده ، فارسی صحبت میکنه و قابل اعتماده
روز مدیکال .....
برای ساعت 1.30 با دکتر کریستین قرار داشتم وارد ساختمون که شدیم راه سمت راست رو به اندازه یک طبقه بالا باید رفت سپس در انتهای راهرو سمت راست آخرین اتاق سمت چپ اون روز منشی دکتر که فارسی بلد بود برای عمل جراحی زیبایی بینی رفته بود و یک نفر دیگه به جای اون بود که فارسی بلد نبود البته معنی چپ و راست رو میدونست این رو از اونجا فهمیدم که تو معاینه چشم به جای انگلیسی اول گفتم راست چپ و وقتی معذرت خواهی کردم خندید و گفت که مشکلی نیست و گفت چپ راست البته من دیگه بقیه رو انگلیسی گفتم . خلاصه ساعت قرار 1.30 بود اما من موفق شدم ساعت 3.30 وارد اتاق بشم که انتظار خسته کننده ای بود البته من چون با دوستان بودم و مشغول گپ و گفتگو کمتر متوجه گذر زمان شدیم بعد از ورود و گرفتن وزن قد فشار خون و معاینه چشم توسط منشی دکتر شروع کرد به سوال که بیماری خاصی دارم یا نه و چند تا بیماری رو اسم برد که خدارو شکر فارسی اسامی رو میگفت در باره شکستگی ، خال بزرگ و تاتو هم پرسید سپس ازم خواست روی تخت بشینم و با گوشب پزشگی پشت قفسه سینه و جلو قفسه رو معاینه کرد و ازم خواست نفس بلند بکشم بعد 3 تا برگه بهم داد و همونجا ازم خواست پول دستمزدش رو همونجا بهش بدم البته به درام . سپس از پله ها پایین اومدم و بعد از عبور از تقریباً پاگرد به چیزی شبیه ایستگاه پرستاری یا اطلاعات رسیدم برگه که دکتر داده بود رو تحویل دادم و اون پس از وارد کردن اطلاعات در دفتری که داشت برگه رو بهم پس داد و روبروی اونجارو بهم نشون داد که صندوق بود روبرو البته کمی به چپ چون روبرو کمی به راست یک در که به آزماشگاه میخوره و ااگه از اونجا بریم نیازی به دور زدن ساختمون نیست یا میشه از خود اون خانوم پرسید لابراتوار کجاست و اون با دست نشون میده . پس از پرداخت پول رسیدی بهمون میدن که مهمه نگهش داریم تا روز جواب مدیکال .. سپس راهرو رو ادامه میدیم در دوم سمت چپ جایی بود که عکس قفسه سینه رو میگیرن بهتره گردنبند نندازید تا اونجا برای باز و بستنش وقت نذارید . پرستار با دست توضیح میده که چجوری باید بایستسد پس جای نگرانی نیست و چند ثانیه بیشتر طول نمیکشه برای آزمایش خون هم به ساختمون پشتی باید بریم که از دری که روبروی ایستگاه پرستاریه کاملا معلومه سوزنهایی که باهاش آزمایش میگیرن کلفتر از مال ایران پس یه کم درد داره مال من که تا یک هفته کبود بود پس از ازمایش خون کارمون تمومه .و روزی که دکتر گفته میتونید تماس بگیرید و برای جواب برید اگه فاصله مدیکال تا مصاحبه کم باشه میتونید بعد از مصاحبه جواب رو بگیرید به من گفته بود 2 شنبه ساعت 4 جوابتو بگیر اما ساعت 11 که زنگ زدم گفت حاضره ا.ن مدارک رو نیازی نیست ببریم سفارت و دکتر توضیح میده که باید همراهمون ببریم آمریکا .
روز مصاحبه ......
روزی که من مصاحبه داشتم صاحبخونه که آرمناک نام داره کار داشت برای همین یک راننده رو 2 روز زودتر به دمه خونه آورد و معرفی کرد و من برای ساعت 8.30 برای روز 3 شنبه 11 دسامبر با نوول هماهنگ کردم روز موعود ساعت 8.20 نوول بهم زنگ زد که دمه در منتظره تا حاضر شدنم کمی طول کشید و ساعت 8.41 سواره ماشین شدم و دقیقاً ساعت 9.5 دمه در سفارت بودم البته اون روز برف میومد و نزدیک سفارت کمی ترافیک بود مصاحبه من ساعت 10 بود و چند دقیقه ترافیک اثری تو روحیه من نداشت پس با یه بسم الله وارد سفارت شدم در ابتدا ازم خواستن پاسپورتم رو نشون بدم و با لیستی که در دستشون بود چک کردن اسمم رو که دیدن روی آن خط کشیدن و ازم خواستن از زیر دستگاه رد شم . وارد ورودی که شدم بهم گتن موبایلم رو خاموش کنم از اونجایی که بچه ها بهم گفته بودن اگه فلش مموری داشته باشیم ازمون میگیرن من فقط پول و مدارک سفارت و گوشی موبایل با خودم برده بودم پس از تحویل دادن موبایلم و گرفتن یک شماره به عنوان رسید از زیر دستگاه رد شدم و مامور اونجا راه رو توضیح داد البته نیاز به حفظ کردن نبود چون در اصلی کاملاً معلوم بود از دری که سمت راست بود خارج شدم .. کمی مستقیم ... چپ .... راست ... جپ .... و در اصلی اونجا بود .. وارد که شدم در سمت راست 3 ردیف صندلی بود ..... دیدن بچه های مهاجر سرا واقعاً تو اون لحظه آدم رو دلگرم میکنه و باعث میشه آدم احساس کنه این یه کار معمولی و سادست شاید مثل رفتن به یک بانک .... باید دقت کرد که چه کسایی جلوی شما هستند چون اسامی اعلام نمیشه و به صورت نفره بعدی به بادجه شماره ... اعلام میشه .... بادجه شماره 7 بادجه ای بود که برای من اعلام شد اول چک کردن تغییری در مدارکی که قبلاً فرستادم ایجاد شده یا نه و چون رنگ موهام از بلوند به مشکی تغییر کرده بود از من عکس 5*5 خواستند و یکی از عکسهای قبلی رو بهم پس دادن فیش پرداختی 330$ رو بهم دادن و ازم خواستن برای پرداخت به بادجه 3 برم بهتر از اصل بودن دلاری که همراه دارید مطمئن باشید چون ائنها رو زیر دستگاه چک میکنن ... بعد از تحویل دادن مدارک به گمان اینکه اینجا هم باید منتظر باشیم تا به صورت نفر بعدی اعلام شویم نشستم اما بعد از 3 مصاحبه به صورت اعلام فامیلی به بادجه 11 واقع شده در اتاقی در کنار گیشه 10 خوانده شدم 2 تا از دوستان مهاجر سرایی برام آرزوی موفقیت کردن 3 نفر قبلی همه آبی گرفته بودن وقتی وارد اتاق شدم آفیسر زن مهربونی با لبخند بهم سلام داد و بعد از نشستن از من خواست دست راستم رو بالا ببرم و قسم بخورم که همه مدارک و گفته های من حقیقته و من یک بله گفتم و ازم خواست انگشت شست راستم رو رو دستگاه بذارم البته در قسمت تحویل مدارک و از همه انگشتها ، انگشت نگاری میشه اول 4 انگشت راست و بعد چپ و سپس هر دو شست همزمان و این بار تنها برای چک کردن این هست شخص کسی هست که مدارک رو تحویل داده ... آفیسر کمی شروع به تایپ کرد و سپس از من پرسید برای چی میخوای بری آمریکا و من حقیقت رو گفتم ادامه تحصیل و کار کردن تو شغل مورد علاقم بعد پرسید توی ایران چیکار میکردی و من گفتم کنترل پروژه و پرسید چه پروژهایی و من گفتم خط لوله گاز و نفت .... فکر میکنم همین کار من رو خراب کرد شاید کارهای مربوط به نفت و گاز هر چند تو شرکت خصوصی پیمانکاری یک نکته منفی بود .. آفیسر بهم گفت از نظر ما ویزای شما مشکلی نداره و تنها باید مدارکتون چک بشه 3 هفته دیگه به سایت مراجعه کنید و برگه آب رو به دستم داد.
بقیه روزها به تفریح و گردش پرداخته شد البته کنار دوستای خوبی که اینجا پیدا کرده بودم .......
ممنون مهاجر سرا هم واسه راهنمایی ها هم واسه پیدا کردن یه عالمه دوست خوب ، دوست داشتنی و مهربون .........
به امید کلیر شدن زودتر از چیزی که انتظار داریم .......
(2012-12-18 ساعت 23:42)خانه نوشته: (2012-12-14 ساعت 01:37)yalda.irannejad نوشته: نوبتی هم باشه نوبته منه .........
1- بهترین همسفرا بچه های مهاجر سرا ....
قبل از رفتن از طریق سایت با چندتا از بچه ها که هفته دوم دسامبر مصاحبه داشتن آشنا شدم و قرار بر این شد که تو فرودگاه همو ببینیم و کسایی که هم زمان با ما پرواز ندارن اونجا بهمون ملحق شن پس با ردو بدل کردن تلفن از قبل تو فرودگاه راحت همو پیدا کردیم
2-آدمای باحال هم پیدا میشن.....
ای ول بارک الله دختر آخر اعتماد بنفس خوشم اومد زدی سر پوزه یارو اجنبی
وقتی باهاش رو 60 دلار طی میکنی بعدش میکنتش 80 تا یعنی که کلاه برداره دیگه دیده دو تا خانم تنها و غریب هستید دیگه پیش خودش فکر کرده میتونه
سفرنامت هیجان هم داشتش خیلی خوب بود فقط اگه میتونی عکس هم بزار
مرسی موفق باشید
عکس چی ؟؟؟ بچه ها گذاشتن دیگه
کیس لاتاری 2013 :تاریخ ورود به ارمنستان : 6 dec مدیکال :7 dec مصاحبه:11 dec کلیر : 14 jan صدور ويزا: 24 jan مقصد=هیوستون/تگزاس ورود : 10 may
---------
کیس ازدواجی : تاریخ رسید مدارک : 2013 29oct
تاریخ Approve مدارک : 4 2013 Dec
دريافت كيس نامبر : 12 February 2015
فرم 6march : ds261
پرداخت ١٢٠$ : 30march
پرداخت ٣٢٥ $ : 3april
ارسالها: 282
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Dec 2010
رتبه:
15
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
یلدا خانم تبریک...
در مورد تاکسی و نحوه برخورد قبول دارم از هر 5 نفر یکیشون اینجوریه و متاسفانه کاریش نمیشه کرد البته من قوی تر از شما کار کردم و خود آدرسو بهشون میدادم ولی نامردا الکی می رفتن میدون بعدی دور میزدن و میومدن ولی وقتی میخوان مسافر سوار کنن از نزدیک ترین تقاطع دور میزنن بدون مشکل.. در مورد سفارت هم هرچی میگم آقا من اینجا پیاده میشم دور میزنن و میرن که مثلا برن تو یا برن لاین مقابل... حتی یک بار تاکسی توی خود سفارت دور زد و مارو نگه داشت تا پولش رند بشه ! یک بارم یک نامردی عوض 100 درام در کیلومتر 150 ست کرده بود و قتی اعتراض کردم ریست کرد و گفت نه 100 بوده و قیمتش اون بوده ... خلاصه همینه زیاد سخت نگیرن اول تا اخرش چند درامی بیشتر نمیشه...در عوض شاد باشین و امیدوارم زودتر ویزاتونو بگیرین....
ارسالها: 263
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
45
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 57
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سفرنامه ارمنستان قسمت دوم
سفرنامه قسمت نخست پست # 1206
من که از قبل با شرکت هماهنگ و رزرو کرده بودم روز حرکت ساعت 1:30 ظهر به ترمینال غرب مراجعه کردم، پول را پرداخت کرده و بلیط خودم رو دریافت کردم. البته پیش از آن چندیدن بار با من تماس گرفتند که از سفر من اطمینان پیدا کنند. اتوبوس سر ساعت 2 ظهر طبق برنامه به ترمینال آزادی آمد و مسافران خود را سوار کرد. حدودا نیمی از مسافران در این ترمینال سوار اتوبوس شدند. پس از جابجایی بارهای مسافران و سوار شدن آنان حدود ساعت 2:20 ظهراز ترمینال خارج شدیم. روز حرکت من فقط اتوبوس 32 نفره وجود داشت و من ناچار با اون حرکت کردم. اتوبوس بدی نبود، بسیار تمیز بود و چند دقیقه پس از حرکت با نهار گرمی که از ترمینال آزادی تحویل گرفته بود از مسافرین پذیرایی کرد. تقریبا بیشتر مسافرین برای مصاحبه سفارت آمده بدند و تا جایی که من آشنا شدم یکی دو نفر هم برای امتحان می رفتند ایروان. اتوبوس در طول مسیر فقط یک جایی بعد از زنجان برای استراحت توقف کرد و دیگر تا تبریز توقف نداشت. حدود ساعت 9 شب به تبریز رسید و برای سوار کردن چند نفر که از قبل رزرو کرده بودند توقف کرد. اما یک نفر از مسافران با تاخیر رسید و راننده هم به ناچار منتظر ایشان شد. پس از حرکت حدود ساعت 10:30 به شهر صوفیان رسیدیم که برای صرف شام توقف 1 ساعته کردیم. پس از حرکت دیگر توقفی نداشتیم تا مرز که ساعت 1:30 شب رسیدیم. اتوبوس تمام مسافران را پیاده کرد. هر مسافری باید تمام بار و وسیله ای که همراه دارد با خود بردارد و وارد سالن گمرک ایران بشود. اگر کسی عوارض خروج از کشور را پرداخت نکرده باشد باید داخل سالن مبلغ 11 هزار تومان عوارض خروج پرداخت کند. دفعه پیش که من برای مصاحبه با هواپیما سفر کردم نفری 25 هزار تومان پرداخت کرده بودم که دلیل اختلاف را نمی دانم اما شاید عوارض مرز زمینی با هوایی تفاوت دارد. ضمنا چند نفر عوارض را در بانکهای تهران پرداخت کرده بودند که کارمند گمرک فیش آنها را نپذیرفت و آنان به ناچار دوباره فیش دریافت کردند که البته کمی هم با جنجال همراه بود. پس از بازرسی و انجام امور گمرکی پیاده از مرز ایران گذشتیم و با عبور از پلی که روی رود ارس بسته بودند وارد نقطه مرزی ایروان شدیم. داخل گمرک ایروان نفری 3000 درام برای صدور ویزا پرداخت کردیم و با سرعت کار همه مسافران انجام گرفت. فاصله گمرک ایران تا ارمنستان حدود 1200 متری هست که باید پیاده طی شود. برخورد مامورین ایرانی و ارمنی هم خیلی خوب بود. ما پس از گذشتن از مرز و انجام امور گمرکی داخل سالن مرزی ارمنستان نشستیم و برای رسیدن اتوبوس منتظر شدیم.
IF THERE IS A WILL, THERE IS A WAY
ورود به آمریکا مارچ 2013 ساکن سیاتل