ارسالها: 83
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2013
رتبه:
27
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ 11 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ،
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ
ﯾﮑﯽ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑﺎﺗﺮﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮﺹ ﮐﺮﺩﻥ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ
و ﻧﻔﺮ بعدی
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن
ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ ﻣﯿﺰﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘ
ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ
ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ.
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯿﺪ
ﺍﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻫﯿﺪ
ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ
ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ
ﺍﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ
""ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ
ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ
ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ "
اين همان حكمت خداوند است كه در تك تك ذرات هستى جاريست.
دوستان سلام...این وایبر برام اومده بود گفتم بد نیست براتون کپی کنم و بگم با اینکه از ته ته دلم آرزو میکنم همه به این آرزوی رفتن برسیم ولی سعی کنیم هر چی پیش اومد شکر کنیم و باهاش کنار بیاییم....
ارسالها: 83
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2013
رتبه:
27
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ 11 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ،
ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑﺮﺟﻬﺎﯼ ﺩﻭﻗﻠﻮ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ
ﯾﮑﯽ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑﺎﺗﺮﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮﺹ ﮐﺮﺩﻥ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ
و ﻧﻔﺮ بعدی
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐ
ارسالها: 43
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
مهم این نیست که کافینت ها کیلویی ثبت نام میکنن.مهم اینکه اگر خدا بخواد هیچ کاری نشد نداره.دیدین که دوستمون گفت کافی نت200ثبت نام کرده ولی هیچکس اسمش در نیومده.این یعنی همه چی دست خداست.ویزای امریکا دست خداااست
ارسالها: 476
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
40
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-02-25 ساعت 22:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-02-25 ساعت 22:34 توسط rainolf.)
سلام دوستان لازم دونستم به چند باور غلط در مورد لاس وگاس اشاره کنم.
1- حداقل دستمزد در اینجا هم 8.16 دلاره و دوستانی هستن که پاره وقت برای تارگت کار میکنن و 6.5 دلار میگیرن.
2- امنیت این شهر از بقیه شهرهای امریکا بیشتر نیست. در حقیقت سومین شهر نا امن امریکاست که بیشتر این نا امنی به دلیل راننده های مسته. هر هفته هم حداقل 3 نفر در تیراندازی کشته میشن. اون موضوع پلیس و امنیت مال خیابون استریپه و بس.
3- شما در مناطق مسکونی شهر هیچ تصویر مشکل داری نمیبینید که برای بچه ها مشکل ایجاد کنه استریپ رو هم ماهی یکبار هم وقت نمیکنید ببینید به دلیل مشغله کاری.
4- پیدا کردن کار ساده مثل راننده تاکسی یا کشیر و به ویژه هوسکیپر اگر زبان قابل قبول داشته باشید بسیار بسیار ساده تر از ایالتهای دیگست به خصوص در فصلهای گرم و توریستی. بنده یک ماه بعد از ورود مشغول کار شدم با حقوق هفته ای 600 دلار.
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2015-02-25 ساعت 12:23)bijan9 نوشته: (2015-02-24 ساعت 21:57)abas_kashan نوشته: من ریسک نمیکنم زیر 100 میلیون تومان نمیرم تهران مهاجرت چه برسه آمریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکا
بابا پولدار مایه دار
البته واسه تهران صدمیلیون خیلی کمه...
کیا پاین بریم نیویورک?
.
.
.
.
.
تو سنترال پارک چادر بزنیم
چه عجب یک نیویورکی دیدیم . خوشحال شدم بسیار
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2015
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
اىىىىىىىى خدااااااا ب اميد تو..... همه ى ادمارو ب ارزوشون برسوووون. تو کليد هر قفل بسته هستى... انرژى ++++++++++++[/size]
ارسالها: 173
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
20
تشکر: 0
1 تشکر در 1 ارسال
2015-02-26 ساعت 12:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-01 ساعت 09:09 توسط hedyhoney.)
یک شعر میخوام برای بچه های مهاجر سرا پست کنم که حالش و ببرین
ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم هیج نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفته ای تیز خرامید و گفت:هستم اگر میروم گر نروم نیستم
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش....
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش....
از بس که دست میگزم و آه میکشم، آتش زدم چو گل به تن لَخت لَخت خویش