(2014-12-30 ساعت 17:03)امید به خدا نوشته: سلام دوستان عزیزوووووووی خیییییییییییییییییلی بد بود
یکسری پست ها رو خوندم دیدم همه استرس قرعه کشی را دارن کم کم داشت کار گره میخورد خدا رو شکر ختم بخیر شد.
گفتم برا عوض شدن جو یه خاطره در مورد قرعه کشی بگم اما نه قرعه کشی لاتاری.
حقیقتش یه زمانی دوره لیسانس دانشگاه یزد بودم اعلام کردن برای قرعه کشی عمره دانشجویی ثبت نام می کنن منم همین جوری ثبت نام کردم 2000 نفر شرکت کردن کلا 17 نفر سهمیه بود اون موقع من ترم 6 بودم روز قرعه کشی نمازخانه سابق ( الان که کلا عوض شده موقعی که رفتم مدارکمو بگیرم اصلا محیط برام غریبه بود) مملو از جمعیت بود اسما رو نماینده نهاد صدا میزد یه شماره می گفتو نفر بعدی تو دلم افتاد الان اسم منو میخونه اقا یهو اسم منو اعلام کرد اونم نفر 17 امی یعنی استرس درحد لالیگا یه 7 نفری هم علی البدل اعلام کردن تا اسم منو خوند یه آهی از جمعیت بلند شد که خداییش خودم غصم شد آخه آخری بودم و بعد منم قرار نبود کسی را بعنوان اصلی اعلام کنن. خوب چند روز بعد رفتیم برا ثبت نام که گفتن باید از آموزش نامه بیاری که ترم بعد دانشجویی منم که شاگرد اول و لیسانسمم 6 ترمه تموم میشد (اینم اثرات خرخونی ) نامه بهم ندادن و همه چیز تموم.
گذشت رفتیم فوق لیسانس پایان نامه خیلی اذیت شدم استادم رفته بود آم ر ی کا و خلاصه کلی عقب افتادم 6 ترم طول کشید البته اون موقع 6 ترم عادی بود خلاصه دیدم اعلامیه زدن برای عمره دانشجویی خلاصه برا خالی نبودن عریضه رفتیم ثبت نام کردم روز قرعه کشی خدا میدونه چقدر شلوغ بود سهمیه چند تا دانشگاه رو یکجا اعلام کرده بودن زیر مجموعه دانشگاه ما خلاصه رفتیم با یکسری دوستان سالن آمفی تاتر بعد کلی سخنرانی و مخ ترکوندن و صغری کبری چیدن همه از رییس گرفته تا دربون دانشگاه بلاخره قرعه کشی شروع شد یعنی اسم هرکسی را اعلام میکرد جیغ بود هم از طرف برنده هم از طرف دوستاش خداییش خیلی باحال بود 20 نفر سهمیه بود دوباره به دلم افتاد گفتم بچه ها ساکت نفر بعدی منم خلاصه اسم منو خوندن اما چون هیچ عکس العملی از طرف من نبود بچه ها هم حواسشون نبود کلا بقول حشمت جون نیییفتادد خلاصه نفر بعد منو که اعلام کردن یهو استاد مشاورم از اون جلو داد زد مگه اسمتو نشنیدی تازه بچه ها ...افتاد ... انفجار و جیغ و شرینی و صور بدیو بماند ....اما من ته دلم میگفتم بد شانس ترین ادم روی کره زمینم میدونید چرا؟؟؟؟ چون دوباره ترم بعد دانشجو نبودم.
البته این داستان ادامه دارد.......
راستی این دفعه به دلم افتاده اسمم لاتاری در میاد ..
آقا تورو خدا در حق خودت جفا نکن به دلت بد راه بده
انشاءالله امسال قبول میشی
(2014-12-30 ساعت 17:03)امید به خدا نوشته: سلام دوستان عزیزوووووووی خیییییییییییییییییلی بد بود
یکسری پست ها رو خوندم دیدم همه استرس قرعه کشی را دارن کم کم داشت کار گره میخورد خدا رو شکر ختم بخیر شد.
گفتم برا عوض شدن جو یه خاطره در مورد قرعه کشی بگم اما نه قرعه کشی لاتاری.
حقیقتش یه زمانی دوره لیسانس دانشگاه یزد بودم اعلام کردن برای قرعه کشی عمره دانشجویی ثبت نام می کنن منم همین جوری ثبت نام کردم 2000 نفر شرکت کردن کلا 17 نفر سهمیه بود اون موقع من ترم 6 بودم روز قرعه کشی نمازخانه سابق ( الان که کلا عوض شده موقعی که رفتم مدارکمو بگیرم اصلا محیط برام غریبه بود) مملو از جمعیت بود اسما رو نماینده نهاد صدا میزد یه شماره می گفتو نفر بعدی تو دلم افتاد الان اسم منو میخونه اقا یهو اسم منو اعلام کرد اونم نفر 17 امی یعنی استرس درحد لالیگا یه 7 نفری هم علی البدل اعلام کردن تا اسم منو خوند یه آهی از جمعیت بلند شد که خداییش خودم غصم شد آخه آخری بودم و بعد منم قرار نبود کسی را بعنوان اصلی اعلام کنن. خوب چند روز بعد رفتیم برا ثبت نام که گفتن باید از آموزش نامه بیاری که ترم بعد دانشجویی منم که شاگرد اول و لیسانسمم 6 ترمه تموم میشد (اینم اثرات خرخونی ) نامه بهم ندادن و همه چیز تموم.
گذشت رفتیم فوق لیسانس پایان نامه خیلی اذیت شدم استادم رفته بود آم ر ی کا و خلاصه کلی عقب افتادم 6 ترم طول کشید البته اون موقع 6 ترم عادی بود خلاصه دیدم اعلامیه زدن برای عمره دانشجویی خلاصه برا خالی نبودن عریضه رفتیم ثبت نام کردم روز قرعه کشی خدا میدونه چقدر شلوغ بود سهمیه چند تا دانشگاه رو یکجا اعلام کرده بودن زیر مجموعه دانشگاه ما خلاصه رفتیم با یکسری دوستان سالن آمفی تاتر بعد کلی سخنرانی و مخ ترکوندن و صغری کبری چیدن همه از رییس گرفته تا دربون دانشگاه بلاخره قرعه کشی شروع شد یعنی اسم هرکسی را اعلام میکرد جیغ بود هم از طرف برنده هم از طرف دوستاش خداییش خیلی باحال بود 20 نفر سهمیه بود دوباره به دلم افتاد گفتم بچه ها ساکت نفر بعدی منم خلاصه اسم منو خوندن اما چون هیچ عکس العملی از طرف من نبود بچه ها هم حواسشون نبود کلا بقول حشمت جون نیییفتادد خلاصه نفر بعد منو که اعلام کردن یهو استاد مشاورم از اون جلو داد زد مگه اسمتو نشنیدی تازه بچه ها ...افتاد ... انفجار و جیغ و شرینی و صور بدیو بماند ....اما من ته دلم میگفتم بد شانس ترین ادم روی کره زمینم میدونید چرا؟؟؟؟ چون دوباره ترم بعد دانشجو نبودم.
البته این داستان ادامه دارد.......
راستی این دفعه به دلم افتاده اسمم لاتاری در میاد ..
آقا تورو خدا در حق خودت جفا نکن به دلت بد راه بده
انشاءالله امسال قبول میشی