ارسالها: 981
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2014
رتبه:
87
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-04-25 ساعت 00:34
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-04-25 ساعت 10:49 توسط varchandi.)
سلام
بالاخره نوبت من شد که سفر نامم رو براتون بنویسم تا شاید بتونه به همقطارای دیگم کمک کنه. البته میدونم اونقدر سفرنامه بهتر از من قبل از این نوشته شده که احتمالاً این سفر نامه فقط تکرار مکررات باشه برای دوستان، به بزرگواری خودتون ببخشید.
بخش اول:
خوب من 6 یا 7 سالی هست ثبت نام می کنم. امسال چون تو اسفند ماه 92 لپ تاپم مشکلی داشت و برای تعمیر میخواستن بدمش بیرون یه هارد گرفتم و همه فایل های شخصی خودمو ریختم تو هارد. از طرف دیگه با یه اشتباه تو محاسبه ماه های میلادی فکر می کردم که جواب لاتاری ماه 7 میلادی میاد. ولی خوب کم حوصلگی کردم و فکر می کردم این همه سال برنده نشدم اینم روش.
خلاصه یه روز شنبه (اواخر آگوست) که حوصله رفتن به سر کار رو نداشتم تو خونه موندم. رفتم هارد رو آوردم تا اطلاعاتش رو مرتب کنم گفتم بگردم فایل لاتاری رو پیدا کنم و اطلاعات خودمو وارد کردم...
با تعجب دیدم که اون پیغام همیشگی نیست که شما انتخاب نشدین. شک کردم و شماره همسرم رو زدم دیدم همون پیغام همیشگی اومد، با کلی هیجان فهمیدم یه اتفاقی افتاده. شب به همسرم گفتم و اونم کلی ذوق کرد. ما برای استرالیا اقدام کرده بودیم که تازه هم دعوتناممون اومده بود و یه ماه وقت داشتیم پول و مدارک رو برای ادامه کار بدیم که با این اتفاق اونو معلق کردیم.
به سرعت فرم ها رو پر کردم و چون کمتر از یک سال مونده بود بعد از ارسال فرم ها پاسم رو عوض کردم. به KCC هم خبر ندادم که آنلاک نکنم و بیش از این کارام عقب نیافته. اگه به موقع فرم هام رو میفرستادم باید تو ژانویه میرفتم مصاحبه.
بگذریم کارایی که تو ایران برای مصاحبه آماده کردم به قرار زیر بودن:
برای نفر اصلی
1- گرفتن کارت واکسن از مرکز پاستور: برای این کار یه مرحله MMR سه مرحله هپاتیت B یه مرتبه آنفلوآنزا زدم و آزمایش آنتی بادی آبله مرغان رو انجام دادم و اونا تو کارتم وارد کردن و جواب آزمایش رو هم با خودم برم برای مدیکال.
2- ترجمه مدرک لیسانس به همراه ریز نمرات
3- ترجمه مدرک فوق دیپلم و ریز نمراتش
4- ترجمه مدرک پیش دانشگاهی و ریز نمراتش
5- ترجمه مدرک دیپلم و ریز نمراتش
6- ترجمه شناسنامه
7- ترجمه کارت ملی
8- ترجمه کارت پایان خدمت
9- ترجمه سند ازدواج
10- نامه اشتغال به کار از شرکت
11- گواهی سوء پیشینه
12- نامه تمکن مالی
13- عکس 5*5 به تعداد 7 عدد (البته من 12 عدد داشتم)
شاید بگین بعضی از این مدارک لازم نیست اما با توجه به سفرنامه های دوستان کلی شونو مثل ریز نمرات پیش دانشگاهی و دیپلم و سوء پیشینه رو دو هفته قبل از اومدن برای مصاحبه تهیه کردم. کار از محکم کاری عیب نمی کنه.
برای همراه هم همه مدارک بالا رو آماده کردم فقط ریزنمرات دیپلم و پیش دانشگاهی همسرم رو ندادم برای ترجمه و نامه تمکن رو هم همون یه دونه گرفتم و البته ایشون از آیتم 8 بی نیاز بودن
بخش دوم:
بعد از دریافت نامه دوم و تحقیق اینترنتی و مشاوره با آژانس های مختلف بالاخره تصمیم گرفتم تو دبی بمونم و یه ترانسفر به ابوظبی برای مصاحبه داشته باشم.
هتل رو از الی گشت گرفتم مشخصاتش به قرار زیر بود:
نام هتل: SUBA
موقعیت: دبی- دیره و نزدیک به ایستگاه مترو
تعداد ستاره: 4
با ناهار و صبحانه
با اینکه ویزای عادی درخواست داده بودم یه هفته ای اومد اونم تو شلوغیه قبل از تعطیلات نوروز. ویزا همانطور که میدونین 2 ماه اعتبار داره.
پرواز رو هم ماهان انتخاب کردم.
خوب بریم سر اصل اتفاقات:
صبح روز عزیمت ساعت 8 صبح پرواز داشتیم زود رفتیم فرودگاه همه چیز مرتب بود ساعت 7:30 صدا کردن برای سوار شدن به هماپیما سوار شدیم گفتن درب ها رو ببندن. منظر شدیم حرکت کنه 10 دقیقه گذشت خبری نشد:! 20 دقیقه گذشت خبری نشد.
بعد از 25 دقیقه خلبان شروع کرد به صحبت که به علت مشکل فنی برای یکی از قطعات هواپیما نمی تونیم پرواز کنیم و اون قطعه باید عوض بشه و رفتن قطعه سالم بیارن!!!!
خودتونو بذارین جای ما با تحریم ها قطعه سالم برای هواپیما خوب یکم آدم اینجور وقت ها استرسی میشه اما من شروع کردم به شوخی تا حال و هوامون عوض بشه! خلبان گفت 20 دقیقه ای مشکل حل میشه. خلاصه 20 دقیقه آقا خلبان شد نیم ساعت گفتن همه پیاده بشین!!!!
یه کیس دیگه هم با ما بودن خوب ما چون یکشنبه مصاحبه داشتیم اگه پرواز کنسل میشد و اونروز (چهارشنبه) به معاینات نمی رسیدیم ممکن بود جواب آزمایشات تا روز شنبه آماده نشه و این استرس رو بیشتر می کرد. در هر صورت بعد از 2:30 گفتن دوباره سوار شین!!!
حالا باید سوار هواپیمایی که به این سرعت تعمیرش کرده بودن میشدیم یا نه نمی دونم!!! ولی در هر صورت آینده ما بستگی به این موضوع داشت. البته منظورم این نیست که آینده ما فقط تو آمریکاست و از این حرفا ولی خوب نمی خواستیم به این راحتی این شانس رو از دست بدیم. سوار شدیم و خودمونو سپردیم به حق!!!
هفت نفر از مسافر ها هم استرس زدن و دوباره سوار نشدن و انصراف دادن.
پریدیم و پرواز هم هی تکون تکون میخورد!!! ولی رسیدیم. ساعت 2.30 تازه رسیدیم هتل.
در رابطه با خرید سیم کارت و کارت مترو بهتون توصیه میکنم تو فرودگاه این کار رو نکنین چون خیلی معطلتون می کنن. برای خرید سیم کارت که تمام مشخصاتتون رو ثبت سیستم میکنن. من از مسئول ترانسفرمون خریدم بی درد سر و تازه 5 درهم هم ارزون تر. کارت نقره ای رو هم هر ایستگاه مترویی که وارد بشین به راحتی میتونین بخرین.
در خصوص استفاده از اتوبوس هم بگم که عین مترو باید تو ورودی کارت بزنین و تو خروجی هم کارت بزنین تا مبلغ مسافت طی شده رو ازتون کم کنه ما این مسئله رو نمی دونستیم و تو سفر اولمون با اتوبوس گاف دادیم. اگه تعدادتون هم زیاده مثلاً اگه 4 نفر باشین فکر کنم تاکسی بهتر از مترو اتوبوس باشه البته حتماً ارزونتر نیست ولی تو این حالت با توجه به تعداد نفرات باکمی هزینه بیشتر راحتی خیلی بیشتری رو برای خانوادتون فراهم می کنین.
ما برای معاینات پزشکی رفتیم NMC دبی. من از قبل وقت قبلی گرفته بودم که البته نیازی نبود و فقط برای اطمینان این کار رو انجام داده بودم توصیه میکنم که حتماً اگه میخواهین بعد از ظهر برین اونجا ساعت 4:30 اونجا باشین چون کیس های دیگه هم هست و زمان معایناتتون زیاد نشه.
با آسانسور میرین طبقه M که زیر زمینه و همه کاراتون هم تو همین طبقه انجام میشه. تو میز پذیرش ثبت نام میکنین و یه فرم بهتون میدن که باید اطلاعات تماستون تو ایران، آمریکا و دبی رو بنویسین.
برای دبی اگه سیم کارت خریدین که همون کفایت میکنه اگه نه شماره هتلتون و شماره اتاقتون رو بدین. البته به نظرم بهتره سیم کارت بخرین تا اگه خدای نکرده نیاز به آزمایش مجدد داشتین در دسترس باشین. قاعدتاً در طول روزای دیگه در حال تفریح هستین و تو هتل نخواهید بود.
یه مسئله دیگه برای دوستانی که ازدواج کردن چون این قبیل دوستان مدرک عقد نامه رو ارائه میدن که توش امضا دارن بنابر این برای پر کردن تمام فرم ها سعی کنین از همون امضا استفاده کنین. من خودم امضای انگلیسیم چیز دیگه ای بود و اون خانوم ملیکای معروف کلی شلوغش کرد و تناقض میزنن و ممکنه برامون مشکل پیش بیاد هر چند به نظرم کاملاً بی منطق بود چون مدارکی که برای معاینات امضا می کنین فکر کنم پیش دکتر تو بیمارستان بمونه و نتایج تنها برای سفارت ارسال بشه، ولی برای اطمینان این نکته رو مد نظر داشته باشین.
مدارکی که ازمون گرفتن:
1- پنج عدد عکس (فرقی نمی کنه 4*6 یا 5*5) من 5*5 دادم که دیدم برای چسبوندن رو فرم ها بریدنش
2- نامه دوم
3- اصل پاسپورت
4- کارت بین المللی واکسیناسیون و نتیجه آزمایش آبله مرغان (هر چند به نتیجه آزمایش گیر دادن که چرا ترجمه نشده ولی در نهایت ما اسممون رو به انگلیسی روش نوشتیم و تاریخ میلادی رو هم تو گوشی خود پرستاره به میلادی تبدیل کردیم و نوشتیم تو برگه نتیجه آزمایش)
اول یه پرستاری برد قد، وزن، فشار خون رو اندازه گرفت و بیناییمون رو سنجید. من چون عینک داشتم تو فرمم نوشت و یه بار با هینک و یه بار هم بی عینک تست گرفت. بعد رفتیم 50 درهم دادیم و رفتیم برای آزمایش خون. بعد از آزمایش خون دوباره رفتیم صندوق و 125 درهم دادیم و ازمون عکس قفسه سینه گرفتن. در نهایت هم رفتیم دفتر دکتر شوکلا بد اخلاق بود.
همه چیز رو ازخودمون پرسید:
تو یک سال گذسته مسافرت خارج از کشور نرفتی. مریضی های زیر رو که میگم نداری:
تب و سرفه- سرطان- کم خونی- تالاسمی- مریضی جنسی و ...
یه بازدید بدنی هم داشت که همه جای بدن رو تست کرد. (بیشتر از این توضیح نمیدم)
بعد رفتیم 350 درهم ویزت دکتر رو دادیم و گفتن اگه همه چیز نرمال باشه روز شنبه ساعت 7 بیایید و جواب رو بگیرین.
تو روزای بعد هم که فقط رفتیم خوش گذروندیم جای همتون خالی.
خیلی زود با بخش بعدی میام خدمتتون.
شاد و پیروز باشین
2015AS3XXX* آنکارا ->ABU DHABI*دو نفر
ارسال فرمها: 2 Sep*کارنت شدن: 8 Nov*نامه دوم: 24 Feb*مصاحبه:26 Apr
نتیجه مصاحبه: AP
مقصد: LA
خدایا اینکه میگی از رگ گردن به من نزدیکتری در حد درک من نیست [size=medium]لطفاً بغلم کن
ارسالها: 353
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
66
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به همه دوستان عزیزم
اولین بار که با مهاجرسرا آشنا شدم، زمانی بود که 10_12 روز از اعلام نتایج لاتاری گذشته بود. کلی سوال تو ذهنم بود که وقتی عضو این سایت شدم، به مرور زمان به کمک دوستان مهاجر سراییم به جوابشون رسیدم. اومدم سفرنامه ي خودم رو بنویسم تا دینم رو به این سایت ادا کرده باشم.
مصاحبه ي ما 6 آپریل و روز دوشنبه بود، بلیط برا عصرجمعه گرفتیم، شب دبی بودیم.
صبح روز شنبه رفتیم برا مديکال بدون وقت قبلی، یعنی ایمیل زدم ولی جواب ندادن، صبح شنبه رفتیم مديکال،
مدارکی که برای مديکال بردیم:
1. نامه دعوت به مصاحبه
2. 5 قطعه عکس 5*5
3. کارت واکسیناسیون بین المللی
4. اصل پاسپورت
5. جواب آزمایش تست آبله مرغان
6. آدرس دبی، ایران، آمریکا
7. نفری525 درهم
و عصر یکشنبه ساعت 7 عصر رفتیم برای جواب مديکال و جواب رو گرفتیم.
روز مصاحبه:
صبح ساعت6 با تاکسی شهر رفتیم ابوظبی، با اتوبوس هم برگشتیم، که شد نفری 25 درهم. ساعت 8 در سفارت بودیم.
مدارکی که به سفارت تحویل دادیم :
برنده اصلی:
1. اصل دیپلم، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی دیپلم که به ترجمه پانچ شده بود.
2. اصل پیش دانشگاهی، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی پیش دانشگاهی که به ترجمه پانچ شده بود.
3. اصل لیسانس، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی لیسانس که به ترجمه پانچ شده بود.
4. اصل فوق لیسانس، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی فوق لیسانس که به ترجمه پانچ شده بود.
5. اصل شناسنامه، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی شناسنامه که به ترجمه پانچ شده بود.
6. اصل کارت ملی، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی کارت ملي که به ترجمه پانچ شده بود.
7. اصل سند ازدواج، فقط يک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی سند ازدواج که به ترجمه پانچ شده بود.
8. فقط یک نسخه گردش حساب به نام برنده اصلی با مبلغ85میلیون که خودش به انگلیسی بود و نیازی به ترجمه نداشت.
9. نامه دعوت به مصاحبه(دم در سفارت باید نشون بدین، موقع تحویل مدارک هم همین طور)
10. 2 قطعه عکس 5*5
11. پاکت جواب مديکال
12. نفری330 دلار
مدارک روز مصاحبه همراه:
1. فقط اصل لیسانس، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی لیسانس که به ترجمه پانچ شده بود و البته همین یک نسخه لیسانس رو هم برگردوند و گفت نیازی نیست.
2. اصل شناسنامه، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی شناسنامه که به ترجمه پانچ شده بود.
3. اصل کارت ملی، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی کارت ملي که به ترجمه پانچ شده بود.
4. اصل کارت پایان خدمت، یک نسخه ترجمه، یک نسخه کپی فارسی کارت پایان خدمت که به ترجمه پانچ شده بود.
5. پاکت جواب مديکال
6. 2 قطعه عکس 5*5
سؤالات مصاحبه:
پس از تبریک عید نوروز به هر دومون و قسم خوردن، از من که برنده اصلی بودم شروع کرد: چند سال ازدواج کردین? چه کاره هستی الان? قبلا کجا کار می کردی? قبلا چه کاری می کردی? الان کجا زندگی می کنی? چه جوری با همسرتون آشنا شدین? دو تايي تون با هم چقدر پول تو بانک دارین?
سؤالات همراه: شغل الانت چی هس? قبلا چیکار می کردی? سربازی رفتی? سربازی چیکار می کردی?
و بعد هم کلير خوردیم.
و تمام...
دوستان عزیز واما چند نکته:
سفارت اصل مدارکتون رو بهتون پس میده و فقط ترجمه ها رو نگه می داره.
هیچ کدوم از ترجمه ها مهر دادگستری نميخاد، فقط و فقط مهر دارالترجمه ي رسمی نیاز هس.
از مدارک تحصیلی همراه هیچی نگرفت.
تمکن مالی ما گردش حساب بود و فقط به نام برنده ي اصلی و تنها یک نسخه.
سند ازدواج فقط یک نسخه ترجمه.
ما کلير خوردیم، همون لحظه موقع تحویل دادن مدارک برگ آبی رو گذاشت تو پروندمون، البته ما که به روی خودمون نیاوردیم، هر چی خدابخاد همون.
هتل ما هتل 3 ستاره دلمون پالاس و تو خیابون رقه بود، مکان هتل خیلی خوب بود، داروخانه، رستوران، سوپر مارکت،... همه چی نزدیک بود،نزدیک مترو رقه هم بودیم، مکان هایی که با مترو و بسیار ارزون می تونید بريد: ابن بطوطه( یه بازار که هر قسمت از بازار رو شکل یه کشور ساختن، جای قشنگيه)، دبی مال، برج های امارات، برج خلیفه(برج خلیفه شب حال میده، یه دونه رقص نور و آب داره تو دریاچه با موزيک که واقعا زيباست، از اونجا هتل ساحلی جميرا هم مشخصه).
برای رفتن به بیمارستان nmc هم با مترو رفتیم، ما اون5 شب زیاد از مترو استفاده کردیم، برای ما دو نفر ارزون بود.
هتل ترنسفر رایگان به پارک ساحلی الممزار داشت، ورودی 5 درهم، خوب بود ساحل تمیز بود و خوش گذشت.
هتل اینترنت رایگان هم داشت با سرعت در حد خدا.
اگه دو نفر یا بیشتر هستین حتما یکی از پارک های آبی رو بريد، ما رفتیم پارک آبی وايلد وادي، از مترو رقه رفتیم و تو ایستگاه جافليا پیاده شدیم، بعد با اتوبوس خط 28 رفتیم تا در پارک. ورودی پارک وايلد وادي نفری 275 درهم، خیلی خوش گذشت. همون جا برج العرب هم هس که می تونید ببنيد و هتل ساحلی جميرا هم از اونجا مشخصه.
بعدش که کارتون تو پارک وايلد وادي تموم شد و اومدین بیرون یه خورده برین سمت بالا ميرسين به مدینه الجميرا، یه مکان که به شکل تاریخی طراحی شده که وسطش دریاچه هم هس، یه بازار سنتی با مزه هم داره که وسایل سنتی و دست ساز می فروشه، اونجا هم قشنگه، ورودی نداره و مکان جالبی.
ديره سیتی سنتر هم که یه مرکز خرید، فقط یه ایستگاه مترو با مترو رقه فاصله داشت، نزدیک ما بود، ما ترجیح دادیم پیاده بريم. یه دونه مرکز خرید دی تو دی هم روبروی سیتی سنتر، مرکز خرید گرین هوس هم بغل ديره سیتی سنتر هس که هتل ترنسفر رایگان به اونجا داشت ولی ما ترجیح دادیم خودمون پیاده بريم و یه کم شهر رو ببینیم. مرکز خرید القرير هم تو خیابون رقه بود و به هتل نزدیک بود اونجا هم پياده رفتیم، کلا دبی پر از مراکز خرید...
تو بیمارستان وقتی داشتیم کارهامون رو انجام می دادیم، یه خانوم که با بقیه ي بيمارا گرم گرفته بود اومد سمت ما، همون موقع فهمیدیم، خانم مليکا بود، گفت که میتونه ما رو ببره ابوظبی... ولی ما باهاشون تماسی نگرفتیم، همسرم و خودم علاقه ای نداشتیم که تو این فضا ها قرار بگیریم و خودمون با تاکسی رفتیم و با اتوبوس هم نفری 25 درهم برگشتیم.
دوستان این هم از سفرنامه ي ما، سوالی باشه در خدمتيم.
2015AS4XXX** ابوظبی**۲ نفر ** کارنت: ۱۰ فوریه** مصاحبه: ۶ آپریل** کلير: من بعد از ۱۰۹ روز در ۲۷ جولاي و ايشود ۲۹ جولای، همسرم کلير بعد از ۱۶۵ روز در ۲۰ سپتامبر و ايشود ۲۷ سپتامبر.
ورود: ۳ اکتبر،لس آنجلس، سانتاکلاريتا.
دریافت سوشال سکوریتی نامبر: ۲۱ روز پس از ورود.
دریافت گرین کارد: ۴۲ روز پس از ورود.
خدا خواست و شد.
ارسالها: 981
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2014
رتبه:
87
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-04-28 ساعت 11:35
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-04-28 ساعت 15:36 توسط HERMES7.)
سلام مجدد به همه دوستای گلم
ما برگشتیم ایران و میخوام تو این قسمت بخش دوم سفرناممون رو براتون بنویسم:
خوب ما بعد از مدیکال که کلا رفتیم تعطیلات و تفریحات اگه شد در این موضع هم یک سری توضیحات میدم
در نهایت ما هم تصمیم گرفتیم با خانم م.ل.ی.ک.ا خانم بریم ابوظبی
ایشون خیلی اصرار داشت که ساعت 4 صبح راه بیافتیم هر چند برای من کاملاَ این مسئله غیر عادی بود و همونطور که حدس میزدم اولین نفرات بودیم و 2 ساعتی جلوی درب سفارت نشستیم ولی خوب اونجا با دوستان به این نتیجه رسیدیم که این موضوع خوب هم بوده چون اگه دیر میرفتیم و آدم های زیادی جلوی ما می بود حس کنجکاوی و دیدن قیافه های مایوس بعضی ها که از اتاق مصاحبه میومدن بیرون می تونست برامون استرس زا باشه و خدای ناکرده تو جواب دادنمون به آفیسر سردر گممون کنه
ساعت 7.30 رفتیم داخل اول پاس ها و نامه دوممون رو جلوی درب چک کردن اجازه ورود دادن
بعد عین فرودگاه از گیت بازرسی رد شدیم که باید کت کمربند و مابقی اشیائ فلزی رو در میاواردیم
راستی اصلاَ به هیچ عنوان کیف با خودتون نبرین که اجازه ورود نمی دن ولی اگه مدارکتون زیاده میتونین همون بگی رو که NMC بهتون میده استفاده کنین دوستان ما اون بگ رو آوردن و کسی بهشون گیر نداد. چند دقیقه ای هم تو سالن انتظار منتظر شدیو و بالاخرا رفتیم به سمت اتاق های مصاحبه و تحویل مدارک
به ما شماره 3 رو دادن غیر از سه تا کیس ما که اولین نفرات بودیم یه خانم جلوی ما بود که ویزای مهاجرتی فامیلی اسپانسر میخواست
تو این سالن شما 11 تا باجه شیشه ای میبینید و یه اتاق
باجه 11 و 10 کار انگشت نگاری رو انجام میدادن که 2 تا خانم آمریکایی مهربون بودن
باجه های 9 - 8 و 7 کار تحویل مدارک رو انجام میدادن
باجه 1 پول رو می گرفت ازتون
باجه های 2 تا 6 کار ویزای غیر مهاجرتی رو انجام میدادن
اتاق 12 هم که کار مصاحبه ویزاهای مهاجرتی رو انجام میداد
خوب شماره 1 رفت مدارک رو داد
شماره 2 هم که از دوستای مهاجر سرایمون بود هم رفت و مدارک رو تحویل داد
تا نوبت ما شد شماره نخوندن ما منتظر که اعلام کنن که بعد از 10 دقیقه یه خانم آمریکایی با لهجه خیلی روان انگلیسی اومد به زبان انگلیسی توضیح داد که مشکلی برای سیستم های کامپیوتریشون پیش اومده و فعلاَ نمی تونن کاری رو انجام بدن و اگه کسی کار دیگه ای داره یا قرار ملاقات دیگه ای داره بیاد بگه تا براش یه روز دیگه وقت مصاحبه تنظیم کنیم ولی خودش توصیه کرد من اگه جای شما بودم اینجا می موندم تا کارام انجام بشه
بعد از اون اتفاق هواپیما این دومین مشکل بود که پیش میومد من تو دلم می گفتم خدا سومیش رو به خیر بگذرونه
40 دقیقه گذشت که شماره ما رو خوندن و این یعنی سیستم ها درست شده بود.
این قسمت خیلی مهمه لطفاَ همه توجه کنین:
اون روز چون شلوغ بود سه تا باجه ها مدارک رو میگرفتن
باجه 8 که فکر میکنم همون نغمه خانم بود خیلی بد اخلاق بود و یه جوری از نفرات موقع تحویل مدارک سوال میکرد که انگار خودش آفیسره و میخواد تصمیم برای کیس بگیره اگه به این خانم خوردین توصیه میکنم آروم باشین و هر چیزی که خواست رو بهش بدین و سوالاتش رو هم مختصر جواب بدین و اطلاعات زیادی ندین فقط و فقط حول نکنین
باجه 9 یه آقای درشت اندام (فکر کنم همون پاکستانیه بود) با سر و سیبیل ماشین شده (کچل کرده منظورمه) و ریش بلند (عین سنی ها) که فارسی هم خوب بلد نبود شماره بعد ما به این آقا خورد این همون آقیی بود که سوء پیشینه میخواست و هی اصرار داشت به دوستمون که سوء پیشینت رو بده اگه به این آقا خوردین باز هم توصیه می کنم آرامشتون رو حفظ کنین اگه میتونین سوء پیشینه بگرین و ببرین شاید به این آقا خوردین اگه نتونستین اون صفحه سایت ابوظبی رو پرینت بگرین که توش نوشته سوء پیشینه نمی خواد خلاصه که خودتون رو ناراحت این آدما نکنین آفیسر تو فرم AP این رفیق ما که به این آقا خورد ننوشت که کسری مدرک داری و سوء پیشینه بیار
باجه 7 که ما مدارک رو به اون تحویل دادیم یه خانم ایرانی نسبتاَ خوش اخلاق تر از باجه 8 بود، از ما این مدارک رو گرفت
1-نامه دوم که تحویل مون داد خودش
2-اصل پاسپورت
3- دو قطعه عکس
4-جواب آزمایش مدیکال
5-شناسنامه و ترجمش
6-کارت ملی و ترجمش
7-عقدنامه و ترجمش
8-پایان خدمت و ترجمش
9-مدارک تحصیلی که وقتی من لیسانس رو دادم فوق دیپلم و دیپلم نخواست و پس داد که من گفتم مگه دیپلم رو چک نمی کنین و گفت نه آخرین مدرک مهمه
10- نامه تمکن مالی
از همسرم هم این مدارک رو گرفت:
1-اصل پاسپورت
2- دو قطعه عکس
3-جواب آزمایش مدیکال
4-ترجمه شناسنامه
5-ترجمه کارت ملی
7-ترجمه عقدنامه
مدارک تحصیلی که وقتی من لیسانس رو دادم گفت نیازی نیست راستی برای همسرم به جز اصل پاسپورت هیچ چیز دیگه ای رو اصلش رو نگرفت حتی شناسنامه
من گفتم که پاسم رو عوض کردم که گفت نیازی نیست
من ژرسیدم خلاصه 260 و تایید الکترونیکیش رو نمیخواهید که گفت نیازی نیست
یادتون باشه باجه های مختلف متفاوت عمل میکردن مثلاَ باجه 8 کپی پاس های دوستامون رو هم خواست در صورتی که از ما نخواستن
بازم میگم دل نگران اینا نشین اگه آفیسر مدرکی رو کسر بدونه میگه و یا تو فرمتون مینویسه که چی کم دارین
بعد یه برگ آبی کوچلو داد گفت برین باجه 1 پول بدین بعد از پرداخت پول منتظر شدیم برای انگشت نگاری
رفتیم باجه 11 برای انگشت نگاری اینجا باز پاسامونو خواست اسممون رو پرسید من دیدم هی این خانم مهربون میخنده و شماره رو میزنه و باز میخنده نمی دونم چی تو مانیتور میدید من هر چی سعی کردم جایی پشت سرش پیدا کنم تا انعکاس مانیتور رو ببینم نشد فهمیدم شماره کیسمون یه ایرادی داره که من به انگلیس گفتم شماره کیسمونو و اون بازم با خنده پرسید این شماره یا این شماره
فهمیدیم که خانوم باجه 7 رو پوشه مدارکمون شماره ما که یه صفر داشت رو تند نوشته و اون صفر شبیه 6 شده دوباره شروع شد خانومه گفت ما بازم مشکل کامپیوتری داریم برین بشینین صداتون میکنم ولی بعد از ما شروع کرد به انگشت نگاری دیگران با خودم گفتم بیا اینم سومیش فقط پرونده ما رو نمیشناسه ای بابا ....
بعد نیم ساعت دوباره مارو صدار کرد برای انگشت نگاری و با عذرخواهی برای معطلی و تشکر کردن برای صبوری انگشت نگاری کردیم
اول 4 انگشت دست چپ بعد 4 انگشت دست راست و در نهایت دو شست و برای همسرم هم همینطور.
بازم انتظار برای مصاحبه با آفیسر (اتاق 12﴾:
آفیسر هم یه خانم بود فارسی صحبت میکرد ولی نه خیلی واضح سوالاتی که از ما کرد اینا بود
کجا کار میکنی؟
چی کار میکنی؟
سربازی رفتی؟ ﴿اونقدر بد این سوال رو پرسید که من نمی تونستم سوالش رو بفهمم که گفتم ممکنه دوباره تکرار کنین که بار نفهمیدم که همسرم گفت یربازی رو میگه﴾
ارتش یا سپاه؟
از خانومم هم پرسید:
کارت چیه؟
یعنی چیکار میکنی؟
ما چون هر دو تو شرکت های پیمانکار نفت کار میکنیم فکر کنم حساس شد البته شرکت های ما کاملا خصوصیه و هیچ وابستگی نداره دوباره از من پرسید شما cv داری بدین که گفتم دارم ولی همرام نیست و اینکه میتونم رسیدم هتل براتون ایمیل کنم
تو برگه آبی برامون آدرس ایمیل رو نوشت و گفت cv هر دو نفر رو بفرستیم
ایشون فرمودن از ۲ هفته دیگه سایت رو چک کنین بین ۱ تا ۳ ماه دیگه جوابتون میاد.
راستی از ما هیچ شماره تماس برای ایران دبی و آمریکا نگرفتن
یادم رفت بگم ما هیچ قسمی هم نخوردیم فقط آفیسر دوباره ۴ انگشت دست چپ من و خانومم رو انگشت نگاری کرد که ما بعدا اینو به منزله قسم تلقی کردیم و چون قسم نخوردیم من کلا یادم رفت بگم پاسم رو عوض کردم.
دانستنی های دوبی:
۱- تو مترو عین ایران واگن های مخصوص زن ها هست آقایون اون قسمت نرن که ۱۰۰ درهم جریمه داره
2- تو مترو یه قسمت گلد هست که کلا جدا از بقیه واگن ها و متفاوته اون قسمت سوار نشین ۱۲۰ درهم جریمه داره و مخصوص دارندگان کارت گلد نه نقره ای ﴿یه هموطن رو جریمه کردن . تا پول نداد ولش نکردن﴾
3- خوردن تو مترو ۱۰۰ درهم جریمه داره و جویدن آدامس هم ممنوعه
4- اتوبوس که سوار میشین حتما اولش هم کارت رو به کارتخوان نشون بدین و ژیاده شدن هم این کار رو بکنین دقیقاؓ عین مترو نه عین اتوبوس های ایران
5-اگه تعدادتون زیاده مثلا ۴ نفرین حتماؓ با تاکسی برین که ارزونتره مثلا ما وایلد وادی رفتیم با مترو و اتوبوس ۱۵ درهم شد که ۴ نفر بودیم جمعا ۶۰ درهم افتاد در صورتی که با تکسی برگشتیم ۵۲ درهم
6-دبی کلا شهر گرونیه شاید خیلی نشه خرید کرد یه مالی دارن به نام outlet mall خارج شهر و تو جاده العینه که اونجا جنس های فصل گذشته با تخفیف خوب میتونین بخرین
7-برنامه آب و موزیک زیر برج خلیفه رو برین مجانیه و به نظرم بهترین جایی بود که رفتیم
8-تو دبی مال ازکنار آکواریوم برین بالا یه رستوران هست به نام تشیز ﴿اگه درست بگم﴾ که آرمش یه فلفل قرمزه غذاش خوبه هر چند خیلی ارزون نیست ﴿البته ما مهمون یه ضربی گروهمون بودیم )
9-وایلد وادی چیز خاصی نبود ولی یه بارش توصیه میشه
البته اینا تماماؓ نظر شخصی منه و به سلیقه من بر میگرده
راستی هتلمون سوبا کوچیک بود اتاقش اما عالی بود و تکنولوژیک و تازه ساز صبحانه و ناهاراش هم خوب بود.
موفق باشین
اول خدا بعد شما
برای ویزای ما هم دعا کنین
اگه سوالی داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم
2015AS3XXX* آنکارا ->ABU DHABI*دو نفر
ارسال فرمها: 2 Sep*کارنت شدن: 8 Nov*نامه دوم: 24 Feb*مصاحبه:26 Apr
نتیجه مصاحبه: AP
مقصد: LA
خدایا اینکه میگی از رگ گردن به من نزدیکتری در حد درک من نیست [size=medium]لطفاً بغلم کن
ارسالها: 802
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
رتبه:
57
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 292
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2014
رتبه:
44
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-06-03 ساعت 18:03
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-03 ساعت 18:05 توسط samane1363.)
خب من هم بعد از مدتها بلاخره وقت کردم سفرنامه مون رو تکمیل کنم و بذارم اینجا
فصل اول: قبولی
چندماهی از عقدمون میگذشت، که ثبت نام لاتاری 2015 شروع شد،(قبلا تو مجردی یک بار خودم شرکت کرده بودم ولی حتی نتایج رو هم چک نکرده بودم...) تو آخرین شب ثبت نام، همسرم رو جلوی یه دیوار سفید نگه داشتم و یه عکس با موبایلم ازش انداختم و همینطور همسرم از من عکس گرفت و بعد عکس رو به فرم خواسته شده تغییر دادم و ثبت نام کردیم، همینجوووووووری...
چند ماهی گذشت و کلا فراموش کردیم که تو لاتاری ثبت نام کردیم مشغول زندگی روزمره ی خودمون بودیم... تا اینکه نتایج لاتاری اعلام شد... تقریبا دو هفته از اعلام نتایج میگذشت و ما متاسفانه پرینت صفحات ثبت نام رو پیدا نمی کردیم ( و همسرم همیشه به شوخی می گفت: تو میخوای جلوی آ م ر ی ک ا رفتنِ منو بگیری... من میدونم که قبول شدم :-D ) و چون از پیدا کردن صفحات ثبت نام به نتیجه ای نرسیده بودم کلا بی خیال شده بودم. یه روز فک می کنم 26 خرداد بود(16 JUN ) از صبح که بیدار شدم گفتم امروز باید کلی فایلهای اضافی لپتاپم رو بریزم تو سطل آشغال که کامپیوترم یه جونی بگیره... مشغول پاک کردن فولدرهای اضافه بودم که یدفعه با دوتا فایل پی دی اف به اسم پرینت روبرو شدم، بازشون کردم ... بله پرینت های مدنظر رو پیدا کرده بودم. رفتم تو سایت شماره همسرم رو چک کردم... با عبارت Not been…. رو برو شدم . رفتم سراغ شماره خودم. دیدم جمله ش متفاوته. باورم نمیشد کاملا شک شده بودم . زنگ زدم به همسرم
گفتم : ما لاتاری بردیم
گفت: خب چیکار کنم؟
یدفعه شکه شد و پرسید چی گفتی ؟ ؟؟؟!!!!
براش گفتم و توضیح دادم و ...
از اون شب سرچ های ما راجع به لاتاری شروع شد. همون روز با مهاجرسرا آشنا شدم. یکی از دوستان دورم از برندگان لاتاری 2013 بود. از طریق یکی دیگه از دوستان باهاش ارتباط گرفتم و صحبت کردیم و بهم گفت که اون هم تمام اطلاعات از مهاجرسرا بوده و گفت اصلا نگران نباش هرجایی مسئله ای بود بپرس از من.
فهمیدم که ظاهرا یه فرم 260 کذایی رو باید پر کنیم و چون هیچ اطلاعاتی نداشتم و دیر هم متوجه شده بودم بصورت شبانه روزی مطالعه میکردم صفحات مهاجرسرا رو و نت برمیداشتم و گاها هم از دوستان و مدیران محترم سایت سوال می پرسیدم و ته دلم از آقا بهداد ( مدیر محترم و زحمتکش) می ترسیدم که الانه که با سوالهای پیش پا افتادم خسته ش کنم و عصبانی بشه...
بلاخره فرم 260 خودم و همسرم رو 31 جولای ثبت کردم. ولی با اطمینان کامل که توش اشتباهی نیست. بند بندش رو بارها و بارها چک کرده بودم. البته تو ثبت کردن اطلاعات اولیه موقع ثبت نام اشتباهاتی داشتم که همه ی اونها رو تو پرکردن فرم 260 اصلاح کردم و یک فایل بنام اصلاح اطلاعات به KCC ایمیل کردم. و یک پاسخ خودکار از KCC برام اومد. منم جفتش رو پرینت گرفتم که اگه روز مصاحبه لازم شد همراهم ببرم.قضیه لاتاری باعث شد که ما جشن عروسی مون رو که به دلایلی ناچار به تاخیر درش شده بودیم جلو بندازیم و تو همون شهریور جشنمون رو برگزار کنیم. بعد فرم 260 تقریبا یک ماهی درگیر سور و سات عروسی بودیم . و بعد ...
فصل دوم : جمع کردن مدارک
ریزنمرات دیپلم و پیش دانشگاهیم و اصل مدرک دیپلم م رو براحتی تونستم از آموزش و پرورش منطقه مون بگیرم موند اصل پیش دانشگاهی که دست دانشگاه لیسانسم بود و واسه گرفتنش بایستی تعهد خدمت رایگانم رو سپری میکردم یا بهاش رو پرداخت می کردم. کلا از زمان فارغ و التحصیلی لیسانسم با احتساب مشغول بکار شدن دوروز بعد از اتمام درسم کلا 5/7 سال از درسم میگذشت که اون رو سابقه کار بردم واسه دانشگاه و مابقی رو پرداخت کردم بهمراه بدهی صندوق رفاه دانشجویی و مدرک پیش دانشگاهی و لیسانسم آزاد شد. مدرک فوقم هم که بدهکاریش رو بهمراه بدهی صندوق رفاه از طریق سایت صندوق رفاه وزارت علوم پرداخت کردم بصورت اینترنتی و بسیار راحت. و مدرک ارشدم رو براحتی بهمراه ریزنمرات دریافت کردم.
مدارک تحصیلی همسرم رو هم فقط مدارک دیپلم و پیش دانشگاهیش رو آماده کردیم. به لطف دوستان مهاجرسرایی فهمیدم که در سفارت ابوظبی که مد نظر ما بود آخرین مدرک تحصیلی برنده ملاکه و ریز نمرات هم حتی نیاز نیست. اما در هر صورت ما تمام مدارک تحصیلی من و همسرم رو آماده کرده بودیم. (برای فرصت احتمالی ادامه تحصیلی در بلاد کفر) به تاریخ ِ منقضی شده کارت ملی ها هم توجهی نکردیم. تعویض شناسنامه ها رو هم بدلیل بهانه های پلیس +10 عقب انداختیم.(که البته ضرورتی هم نداشت). کارت پایان خدمت همسرم جدید بود و مشکلی نداشت.گاها در این بین زبان هم میخوندیم.
فصل سوم : واکیسناسیون
مامانامون میگفتن ما آبله مرغان گرفته بودیم و رفتیم تست دادیم نتیجه اش واسه من 5/0 و همسرم 5/34 شد همسرم واکسن هپاتیت زده بود، ولی من از مرداد مرحله اولش رو شروع کردم. و بعد 3 مرحله رو به ترتیب و منظم تزریق کردم(پاستور بهم یه کارت واسه واکسن تو مرحله اول داد که هیچ نام و نشونی از من نداشت فقط تاریخ تزریقم بود... تو هیچ دفتری هم اسم من رو ثبت نکرد). بعد رفتیم درمانگاه فرشته واسه واکسن MMR که به فاصله یکماه دو مرحله ش رو تزریق کردیم هر مرحله نفری 25000 تومان. چون مصاحبه مون آپریل بود نیازی به واکسن آنفولانزا هم نبود و من چون دوسال از تزریق دیفتیری و کزاز سر عقدم گذشته بود نیازی نداشتم. بعد از تموم شدن واکسن ها رفتیم پاستور (م پاستور) واسه کارت زرد. که اونجا هم واسه صدور کارت زرد یه مرحله واکسن کزاز به همسرم زد (که یه هفته بنده خدا رو انداخت تو خونه چون حساسیت شدید به واکسن کزاز داره) و بعد تاریخ ها رو به میلادی وارد کردن و موقع ثبت واکسن ها تو کارت من، علاوه بر واکسنهای خودم واکسن های همسرم رو هم به اشتباه واسه من نوشت.(اینقدر گ ی ج تشریف دارند) تااینکه خودم متوجه شدم و بهش گفتم و اون کارت رو پاره کردو کارت دیگه ای صادر کرد و بعد که رفتم پیش دکتر تا تایید کنه. کارت ها رو دادم به جناب دکتر، که البته ایشون هم چون یدفعه یه بچه رو واسه تزریق واکسن آورده بودند سرشون شلوغ شد اونوقت یکی از کارتها رو مهر نشده بمن دادند و من هم متوجه نشدم متاسفانه و باعث شد چندوقت بعد مجدد یه روز یه سر برم پاستور. بایت صدور کارت زرد ، 116 تومان بابت دو نفر دادیم.
نکته اخلاقی اینکه: خودمون باید حواسمون رو خیلی خیلی خیلی جمع کنیم والا بارها و بارها مجبور به دوباره کاری می شیم.
فصل چهارم : فرم کذایی 260
فرم 260 رو پرینت گرفتم و فیلد هاش رو با همسر کامل کردیم. کلی برای پیدا کردن کد پستی های محل های سکونت قبلی و کارهای قبلی و آدرس ها و اسم کارفرما ها و کد پستی دانشگاه و ... سرچ کردیم. برای آدرس آ م ر ی ک ا هم از آدرس همون دوستم در کالیفرنیا استفاده کردم. فرم رو که پر کردیم فرستادیم. (البته چون دیر متوجه شده بودیم کمی هم دیر فرستادیم 31 جولای) ما سفارت ابوظبی رو برای مصاحبه انتخاب کردیم چون شنیده بودیم که آمار یکضرب و کلیرهای ابوظبی بهتره، تفاوت هزینه کمی داشت که خیلی مهم نبود.
فصل پنجم: تکمیل مدارک قبل از سفر
بولتن 9 فوریه اومد و نامه دوم 24 فوریه ایمیل شد، مصاحبه مون افتاد واسه 14 آپریل. واسه ترجمه مدارک، یه سر رفتیم انقلاب، دومین دارالترجمه ای که دیدیم رو انتخاب کردیم و بسیار هم راضی بودیم. مدارکی که برای ترجمه بردیم: 1- شناسنامه 2 عدد، 2- کارت ملی 2 عدد ، 3- کارت پایان خدمت 1 عدد، 4- سند ازدواج 1 عدد ، 5 – مدارک تحصیلی دیپلم + پیش دانشگاهی+ مدارک دانشگاهی + ریزنمرات (خودم و همسرم) برای استفاده در آینده
همه ی اینها با مهر دارالترجمه رسمی و بدون نیاز به مهر دادگستری و وزارت خارجه . از هرکدوم از مدارک دو نسخه ترجمه قیمتش شد : 380
فردای تحویل مدارک قرار شد ترجمه ها رو برام ایمیل کنند و چک کنم. که چشمتون روز بد نبینه بععععله دیدم کلی اشتباه تو سند ازدواج و عدم تطابق مشخصات بین شناسنامه هامون و سند ازدواجمون وجود داره. تماس گرفتم با مترجم که گفت اصل سند الان جلوی رومه و این مشکلات از ما نیست بلکه تو اصل سند اشتباهه که ما تا اونروز متوجه نشده بودیم. حالا بگرد اون آقای محترم !!! عاقد گ ی ج رو پیدا کن که این اطلاعات رو از روی شناسنامه هامون اشتباه ثبت کردند تو عقدنامه روز عقد. بلاخره بعد از چندروز آمد و شد به دفتر این آقای محترم بخش های اشتباه رو تصحیح کردند و مهر برجسته زدند. و دارالترجمه هم ترجمه ها رو اصلاح کرد و پرینت گرفت و تحویل داد.
نکته اخلاقی: مدارک خود را با دقت خیلی خیلی خیلی زیاد، همیشه، چک کنید.
دیدیم با توجه به زمان مصاحبه مون(25 فروردین) بهترین زمان واسه گرفتن نامه تمکن مالی بعد از تعطیلات نوروزه. 15 فروردین به سراغ بانک مورد نظر رفتم(یک هفته قبل از پرواز) و گواهی تمکن رو مطابق با راهنمای اسپانسر، با قیمت دلار مبادله ای در دو نسخه دریافت کردم(یک نسخه 6200+500 نسخه دوم) ازم پرسیدند که گردش حساب رو هم میخوای که من چون نیازی نبود نخواستم. نامه تمکن به زبان انگلیسی بود و نیازی به ترجمه نداشت.
از اوایل فروردین برای گرفتن وقت دکتر به NMC ایمیل زدم. بعد از فرستادن ایمیل دوم بفاصله چندروز از ایمیل اول برام یه ایمیل خودکار اومد راجع به شرایط عمومی مدیکال. برای مکاتبه با NMC دبی از این آدرس استفاده کردم : appointmentdeiradxb@nmc.ae
در مورد عکس هم رفتیم نفری 12 تا عکس پرسنلی 5*5 برای لاتاری گرفتیم. 5 تا واسه NMC و 2 تا هم واسه سفارت. (هر سری 25 تومان)
مدارک رو در کیف طبقه بندی پاپکو جمع کردیم که روز مصاحبه پیدا کردن مدارک راحت تر باشه.
مدارک NMC: رو از روی سفرنامه بهداد عزیز نوشتم
1- نامه قبولی
2- پاسپورت
3- کارت زرد (جواب آزمایش های آبله مرغان، که نیاز نبود)
4- عکس پاسپورتی 5 عدد
5- هزینه هر نفر 525 درهم
6- محض اطمینان تاییدیه تاریخ مدیکال
7- آدرس تایپ شده ایران، امارات، آ م ر ی ک ا
مدارک لازم برای سفارت:
1- نامه قبولی
2- فرم 260 همه افراد کامل پرینت شده
3- پاسپورت
4- کپی پاسپورت (فقط صفحه اول )
5- ترجمه شناسنامه ها (به اضافه اصلش)
6- ترجمه کارت ملی ها (به اضافه اصلش )
7- ترجمه سند ازدواج 2 نسخه (به اضافه اصلش)
8- ترجمه کارت پایان خدمت (به اضافه اصلش)
9- گواهی تمکن (2 نسخه بنام برنده)
10- ترجمه آخرین مدرک تحصیلی و محض اطمینان ریز نمراتش (به اضافه اصلش)
11- عکس 2 قطعه
12- رزومه همراهتون باشه که در صورت لزوم ارائه بدین
13- پاکت جواب NMC ، ( برگه سفید روی پاکت ها و پاکت ایکس ری رو لازم نیست تحویل بدین)
14- به ازای هر نفر 330 دلار
فصل ششم: مقدمات سفر
با خوندن سفرنامه های دوستان اینجا و مشورت با سایر دوستان تصمیم گرفتیم برای سفر پرواز ماهان رو انتخاب کنیم و برای اقامت هم دبی رو درنظر بگیریم. کمی بوکینگ و بریم سفر رو خودم جستجو کردم ولی چون کریدیت کارد نداشتیم این موضوع رو کلا به یکی از دوستان همسرم سپردیم که آژانس داشتند که در نهایت بلیط سیستمی رفت و برگشت بهمراه سه شب هتل سه ستاره+ بهمراه صبحانه و نهار+ ویزا + بیمه و ترانسفر هتل و فرودگاه با هم شد نفری 1510000 . بلیط رفتمون شنبه 8:30 صبح و برگشتمون سه شنبه 19:55 عصر بود. امتیاز هتل مون در بوکینگ فک کنم 5/6 بود . و چون این سفر رو صرفا به دید یک سفر کاری میدیدم لااقل برای من که یک خانم هستم راحتیه هتل و دسترسیش به مناطق موردنظرم برام اهمیت داشت نسبت به زیباییش. البته غذاش هم خیلی مهم بود. تنها ایراد کاربرها به سروصدای کلاب هتل بود که ما با هماهنگی با همون دوستمون اتاقی در طبقه هشتم رزرو کردیم که اصلا سر و صدا اذیتمون نکرد. 10 ثانیه تا مترو فاصله داشت و این عالی بود. کلی مرکز خرید و سوپر مارکت در اطرافمون بود که اگه چیزی نیاز داشتیم بتونیم به راحتی تهیه کنیم. اینترنتش عالی بود و ما براحتی با استفاده از ف ی ل ت ر ش ک ن از وایبر استفاده می کردیم برای ارتباط با خانواده هامون. به نظرم هتل مون خیلی بهتر از 5/6 بود. غذاهاش هم بسیار عالی بود. هتل در میدون بنی یاس بود. و روبروی متروی بنی یاس. 4 تا ایستگاه با ایستگاه ابوهیل فاصله داشت که براحتی قابل تردد بود. فک میکنم ویزامون یه هفته طول کشید اون هم بخاطر تعطیلات نوروز ایران. برای ارز به سراغ بانک سامان رفتیم. که البته صبح پرواز، همه باجه های سامان، ملی و ملت فرودگاه خالی از مراجعه کننده بودند و هیچ مشکلی هم نبود. 5 روز قبل سفر رفتیم بانک سامان و همراه با مدارک زیر:
1) فیش عوارض خروج (که قبلش به مبلغ 75000 تومان برای هر نفر، در بانک ملی پرداخت کرده بودیم)
2) پاسپورت، 3) ویزا ، 4) بلیط هواپیما با مهر آژانس ، 5) مبلغ بصورت نقدی
6) وجود همه نفرات برای تحویل ارز یا شناسنامه ها
باید فرم پر کنید و مبلغ رو پرداخت کنید 300 دلار قیمت دلار مبادلاتی است با یک مقدار کارمزد و برای هر نفر باید 30 دلار آزاد هم تهیه کنیم . برای درهم به صرافی مراجعه کردیم با توجه به 1050 درهم هزینه مدیکال و 270 درهم هزینه ترانسفر ما 5100 درهم گرفتیم که 2500 درهمش به تهران برگشت. لوازم شخصی و دمپایی، لباس برای سفارت و روزهای مختلف و لپتاپ و شارژر ها و.... هم همه روز قبل در چمدون ها به همراه کیف مدارک که چند بار چک کرده بودیم جاسازی شد.پرینت سفرنامه آقا بهداد عزیز و محترم رو هم همراه برده بودم البته
فصل هفتم: برنامه های موبایل
من تو گوگل مپ، قبل از سفر روی دبی زوم کرده بودم و مکانهای مدنظرم رو سیو کرده بودم که بتونم راحت تر مسیرهام رو پیدا کنم. همچنین تو سایجیک، نقشه امارات رو دانلود کردم و اون هم خیلی کمکم کرد. مخصوصا وقتی سوار تاکسی می شدیم و رانندگاه عزیز میخواستن مسیر رو دور کنند واسه کانتر بیشتر مسیر( به محض شنیدن صدای گوینده ی سایجیک تغییر مسیر میدادند و کوتاهترین مسیر ممکن رو انتخاب میکردند.) اپلیکیشن اتصالات رو هم ریختم ولی نیاز نشد چون سیم کارت اتصالات نگرفتیم و از اینترنت هتل که سرعتش هم خیلی خوب بود برای ارتباطات استفاده کردیم.
فصل هشتم: پرواز تا هتل
روز پرواز شد ساعت 5:30 خودمون رو به فرودگاه رسوندیم و رفتیم برای تحویل بار . بلیط و پاسپورت و عوارض خروج از کشور و حواله دلار( دم دست باشه) تو کیف دستی همسرم بود البته ما تمام مدارکمون هم داخل کیف دستی همسرم و همراه خودمون بود و با بارها تحویل ندادیم. بعد از تحویل بار ، رفتیم واسه دریافت ارز. همه باجه ها خلوت بودند و باجه سامان خلوت تر از بقیه.دلار رو تحویل گرفتیم و رفتیم کافی شاپ نشستیم و جاتون خالی کیک شکلاتی و کافی بسیار لذیذی خوردیم و منتظر زمان پرواز شدیم. (فک کنم دو نفرمون 40 تومن شد) پرواز دقیقا سر وقت انجام شد. در فرودگاه دبی در ترمینال 1 به راه افتادیم که با گذشتن از گمرک و دیدن چهره عبوس ماموران گمرک اماراتی !و EyeCheck که یک لحظه در یک دوربین روی ستون به فاصله 2 متریت باید نگاه میکردی کارمون در این بخش هم تمام شد. برای گرفتن سیم کارت اتصالات تصمیم جدی نداشتیم وقتی هم صرفش نکردیم گفتیم اگرهم لازم شد بیرون فرودگاه، تهیه میکنیم.
به راحتی از وایبر و واتس آپ و لاین استفاده کردیم البته VPN هم داشتیم رو گوشی هامون. البته سیم کارت اعتباری ایرانسلم هم روشن بود و رومینگش فعال بود که برای چند مکالمه کوتاه از ایران استفاده شد. آنتن داشت و خوب هم زنگ میخورد ولی خب هزینه ش زیاد بود. اینترنت ایرانسل خوب نبود اونجا.
چون ترانسفر داشتیم منتظر موندیم تا بیان دنبالمون... ولی متاسفانه نیومد( تنها اتفاقی که طبق برنامه سفرمون پیش نرفت همین ترانسفرمون بود که متاسفانه ساپورت نکردند ما رو) بعد از کلی معطلی در فرودگاه و تماس با هتل و هی گفتن که الان میاد و ده دقیقه دیگه و ... متاسفانه نیومد و ماهم رفتیم سراغ تاکسی ... همون ورودیش 25 درهم انداخت و بعد هم تا پایان مسیر به لطف سایجیک به 45 درهم رسید. ساعت 12 رسیدیم هتل و شاکی شدیم بابت ترانسفر که کلی عذر خواستن و البته گفتند اون آقا اصلا ترانسفر هتل نیست بلکه لیدر ایرانی ایه که با آژانس کار میکنه ولی سعی میکنند برامون پیداش کنند. ولی اتاقمون گفتند آماده ست و پسورد اینترنت دادند و رفتیم به اتاق.(تو هتل مبلغ 30 درهم بابت مالیات پرداخت کردیم) بعد از کمی استراحت اومدیم واسه نهار ... غذاهای دریایی یی که طبخ شون عالی بود و بسیار لذیذ. البته همانطور که دوستان هم اشاره کردند در سفرنامه هاشون، لهجه ی عزیزان آسیای جنوب شرقی باعث میشد که سخت حرفشون رو متوجه بشیم گاها. اتاقمون بسیار تمیز و راحت بود.بعد از نهار آماده شدیم واسه رفتن به مدیکال.
فصل نهم : مدیکال
حدود ساعت سه راه افتادیم بریم مدیکال(پاسپورتامون رو از هتل گرفتیم و بعد برگشتن از مدیکال بهشون تحویل دادیم)، فک کنم 4 تا ایستگاه با مترو ابوهیل فاصله داشت، خیلی زود رسیدیم و ساختمان روبه روی در مترو، NMC بود. دم در گفتیم که واسه مدیکال سفارت آمریکا اومدیم گفتند برین طبقه M . در طبقه M به سراغ پذیرش رفتیم و مدارک رو تحویل دادیم و فرمی برای آدرس بمن داد که پر کردم. البته آدرس رو تایپ شده با خودم برده بودم ولی تمیز و خوانا تو همون فرم مخصوص خودشون براشون نوشتم. فک میکنم ساعت 3:20 ما تو بیمارستان بودیم و چهارمین کیس مدیکال اون روز بودیم. بعد از پرداخت صندوق بابت عکس و آزمایش خون، رفتیم سراغ آزمایشگاه برای گرفتن خون و سپس رادیولوژی برای عکس قفسه سینه.
یه پرستار اومد و مارو تحویل صندوق داد که هزینه عکس و آزمایش رو بدیم و بهمون فاکتور دادند فاکتور رو بردیم رادیولوژی دادیم و نشستیم تو نوبت. تو این فاصله رفتیم آزمایش خون (واسه بیماری های مقاربتی) دادیم. بعد آزمایش، بر گشتیم رادیولوژی که نوبتمون شده عکس رو گرفتیم ودوباره انتظار. واسه رادیولوژی چیز فلزی همراهمون نباشه، و پیرهن رو فقط درمیارید و گان میپوشیم. بعد حدود یه ساعت پرستار اومد و دوباره بردمون صندوق پرداخت پول برای قد و وزن و فشار و ... بعد بردمون تو یه اتاق کوچیک و فشار و قد و وزن و BMI رو که کلا 1-2 سانت پایین تر میزنه و بعد بدون عینک و با عینک تست چشم میگیره. بعد دوباره انتظار... و بعد باز پرستار اومد و بردمون پیش شوکلا. شوکلا فارسی بلد بود، یه سری سوال پرسید ما هم جواب دادیم آبله رو پرسید که گفتیم مادرهامون میگن گرفتیم و قبول کرد اصلا جواب آزمایش ها رو که محض اطمینان برده بودیم نگرفت و واکسن هامون هم کامل بود. بعد هم پرستار خانم یکی یکی صدامون کرد واسه معاینه که خود شوکلا معاینه کرد و تمام. و قرار شد که ظهر دوشنبه جواب مدیکال رو تحویل بگیریم.
در حین مراحل مدیکال، ملیکا رو دیدیم که با مشتریهاش آمده بود . خودش آمد و سلام کرد و کارت رو داد گفتیم که میخواهیم با شما بیاییم اما به شرطی که تخفیف بدید از ما اصرار و از اون انکار.بلاخره واسه دو نفرمون 270 تا گرفت و همونجا مقداری بیعانه دادیم و قرار گذاشتیم واسه صبح سه شنبه ساعت 5 صبح.
یکشنبه و صبح دوشنبه هم کمی گشتیم و ظهر رفتیم واسه گرفتن نتیجه مدیکال. و عصرش باز رفتیم کمی دور دور
در حین مراحل مدیکال با آقای ماتریکس هم آشنا شدیم که از بچه های همینجاست (همینجا براشون آرزوی موفقیت و شادی در تمام مراحل زندگیشون دارم)
فصل دهم : سفارت
شب قبل از مصاحبه واسه قرار فردا صبحمون با ملیکا هماهنگ کردیم. وقرارمون شد ساعت 4:30 صبح تو میدون بنی یاس، جلوی هتل. گفت که خودش میاد دنبالمون. شب وسایلمون رو کامل جمع کردیم چون فردا ساعت 2 باید اتاق رو تحویل میدادیم. مدارک رو چک کردیم. فک کنم یکی دو ساعت خوابیدیم بعد پاشدیم و آماده شدیم راس ساعت ملیکا اومد با یه ماشین فورد. سر راه، بنزین زد و رفتیم دنبال یه مادر که بهمراه دوتا دخترهاش واسه ویزای خانوادگی اومده بودند و اونها رو هم سوار کرد و رفتیم پیش به سوی ابوظبی. تو ماشین تونستیم بخوابیم . ملیکا مطمئن رانندگی میکرد و ماشین هم بسیار راحت بود . ساعت 6:30 رسیدیم جلوی سفارت. وسایل اضافمون رو تو ماشین گذاشتیم و ملیکا گفت همینجا منتظر میمونم و چون دبی کار دارم هرکی زودتر بیاد با ماشین دیگه ای که همسرش مسافرهارو آورده بود، زودتر برمیگردیم. همسرشون با یه ماشین دیگه با 4 تا مسافر اومد بود که یکیش همون آقای ماتریکس خودمون بود و باقی هم یه خانواده سه نفره(خانم ناهید +آقا+ بچه) که خانم برنده لاتاری بودند. که چند لحظه زودتر از ما رسیده بودند و روی نیمکتهای معروف بیرون سفارت نشسته بودند ما هم نشستیم و منتظر شدیم . تو مدت انتظارمون کیس های غیر مهاجرتی هم میومدن و یه سری دیگه از کیسهای مهاجرتی هم اومدند و نیمکتها پر شدند. مشغول صحبت با هم شدیم با کیس های دیگه آشنا شدیم. همسرم یکمی سر به سر خانم ناهید گذاشت که از استرسشون کم بشه. کمی با هم صحبت کردیم و از شرایطمون گفتیم. فن هایی جلومون بودند که مشغول کار بودند و هما رو کمی خنک میکردند.( سر صبح) کلا خوب بود و مشکلی وجود نداشت. من و همسرم لباس مرتب و اسپرت پوشیده بودیم. ساعت 7:30 نگهبان هندی اومد و نامه های دوم رو چک کرد و همه رو به صف کرد ما بعد از خانواده خانم ناهید و آقای ماتریکس بودیم( کیس سوم بودیم) راهنماییمون کردند به سمت گیت ورودی. پاسپورت و نامه دوم رو دادیم داخل گیت و یه خانمی چک کردند و پس دادند و به داخل راهنمایی کردند. کمربند و ساعت و شونه های فلزی سرم رو تحویل دادیم بهمراه کیف مدارک و از دستگاه رد شدیم. و همشون رو بهمون برگردوندند و راهنماییمون کردند به سمت سالن بعدی و به همون ترتیب نشستیم. ساعت 8 گفتند که به سالن اصلی بریم از حیاط سفارت گذشتیم و وارد سالن شدیم. ورودی سالن پرسیدند که چه نوع ویزایی ؟ و گفتم که لاتاری و فیش با شماره 3 تحویلمون دادند. هوای داخل سالن خوب بود.(داخل سالن سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی موجود هست اینو واسه عزیزانی میگم که شاید کمی استرس داشته باشند خیالشون از این بابت راحت باشه) کمی منتظر موندیم فک کنم 8:30 بود که شروع کردند به صدا کردن شماره ها... خانم ناهید که رفتند مدارکشون رو تحویل بدند، متاسفانه عکس یکی از اعضای کیسشون مشکل داشت که ایشون ناچار شدند از خانم ملیکا کمک بگیرند و عکاسی پیدا کنند اون وقت صبح و عکس گرفتند و برگشتند سفارت (بنده های خدا کلی هم استرس تحمل کردند) آقای ماتریکس هم در این بین رفتند یه باجه دیگه و مدارکشون رو دادند. نوبت ما هم که شد من رفتم و همه مدارک رو که از قبل کاملا مرتب دسته بندی شده بود تحویل دادم و با اینکه به باجه اون خانم تپل و بداخلاق رفته بودم فارسی بلد بود ولی صداش جیغ جیغی بود ولی با من خیلی خوب برخورد کرد و محترمانه، چون تعللی تو کارم نبود(فقط فرد برنده باید بره پایه باجه) فرم 260 رو هم نخواست هرچند که ما برده بودیم. بهم گفت برو باجه 1 و 660 دلار رو پرداخت کن. صندوقدار خیلی مودب بود و 660 دلار رو خورد بهش دادم و تشکر هم کرد(فارسی بلد نبود) و فیش رو تحویل داد. فیش رو به مسئول باجه تحویل مدارک دادم و گفت منتظر برید انگشت نگاری که با همسرم رفتیم یه خانم مسئول باجه انگشت نگاری بود که خیلی هم خوش برخورد بود چهره مون رو با پاس هامون چک کرد و بعد انگشت نگاری طبق راهنمای مانیتور جلوی رومون. و بعد نشستیم و منتظر موندیم. یه اتاق برای مصاحبه وجود داشت خب خانم ناهید که رفته بود بیرون سفارت. قاعدتا باید آقای ماتریکس رو صدا میکردند ولی ما رو صدا کردند واسه مصاحبه بعنوان نفر اول !!!! شماره روی مانیتور هم شماره 3 رو نشون میداد، دیدیم بععععله نوبت ماست... ولی متاسفانه در اتاق مصاحبه قفل بود و رفتیم سراغ باجه و گفتیم که در قفله بلاخره رفتیم داخل و آقای استیو در انتظارمون بود یه مرد مو طلایی، قد بلند با چشمهای آبی و البته کمی ریش طلایی. با پیراهن آبی و کراوات تو اتاق پشت شیشه ، پشت کامپیوترش نشسته بود. (چون زودتر صدامون کرده بودند و در هم قفل بود کمی هول شده بودیم اون هم مایی که اینقدر ریلکسیم :
فصل یازدهم: مصاحبه
یه اتاق سه در دو بود فک کنم با دو صندلی چرخان رو بروی شیشه که اونورش جناب استیو در انتظارمون بودند برای مصاحبه. سلام کرد. و ما گفتیم هلووووو. گفت: صبح بخیر ، ما گفتیم : گووود مرنییییینگ :-D
الان که دارم اینو مینویسم خودم از خنده روده بر شدم که البته همسرم میگه ما نه بگو من ، البته درست میگه
بهش سلام صبح بخیر گفتیم و نشستیم. عکسهامون رو با پاسپورتهامون چک کرد. و گفت قسم میخورید که هرچی نوشتید و اینجا میگین راسته که همسرم قسم خورد و من گفتم البته یه سری اشکالات تو فرم اولیه مون بود که گفت: چه اشکالی؟ براش گفتم و گفت موردی نداره اونها. سوال و جواب شروع شد:
- شما خانم .... ؟ ..... گفتم: بله
- شما برنده لاتاری هستید، بهتون تبریک میگم ... گفتم: ممنونم
- شما آقای ....؟ .... بله
- چند وقته ازدواج کردید؟ ...... گفتم: از فوریه 2013
- ازدواج اولته؟ .... گفتم: بله
- شما فوق لیسانس گرفتی؟ ..... گفتم: بله
- گفت : چی خوندی؟ .... گفتم: فیزیک
- گفت: لیسانس چی خوندی؟ .... گفتم: فیزیک
- برگشت تو چشمام گفت : هسته ای؟ .... گفتم: نه... اتمی
- با تعجب نگا م کرد ...... منم براش به انگلیسی گفتم : فیزیک هسته ای نه، فیزیک اتمی با گرایش لیزر، پلاسما و اپتیک
- پرسید کدوم دانشگاه؟ ...... باز پاسخ دادم ....
- پرسید: کارت چیه؟ ....... گفتم: تدریس می کنم
- گفت : کجا؟ ...گفتم که بصورت خصوصی در منزل و البته تو دانشگاه هم بصورت غیررسمی تدریس میکنم
- گفت: یعنی استادی؟ ............... منم ناچارا گفتم: رسمی نیستم
- گفت: تمکن مالی تون چقدره؟ .......... به ریال بهش گفتم
- گفت: اوکی و بعد رو به همسرم پرسید:
- چی خوندی؟ ..........گفت : برق
- کارت چیه؟ .........گفت : طراحی
- گفت: یعنی مهندسی؟ گفت : بله
- سربازی کجا بودی؟ گفت: س...
- تو چه ارگانی؟ .....
در حین پرسیدن مدام تایپ میکرد، و بعد هم پاسپورت هامون رو با مدارک اضافه مون از زیر شیشه تحویلمون داد و من این شکلی شدم...
بهمون برگه آبی رو داد و گفت : از تو این سایت وضعیتتون رو چک کنید... همسرم پرسید: امیدی هست؟ گفت: بعله... این واسه شما ایرانی ها یه پروسه عادیه و باید طی بشه بین 2 تا 5 ماه طول میکشه. ما هم تشکر کردیم و اومدیم بیرون. کل مصاحبه مون چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید. بیرون اتاق مصاحبه همسفران میپرسیدند چی شد؟ گفتیم برگه آبی و کلیرنس، که همه اظهار ناراحتی میکردند. بعد ما ماتریکس رفت تو اتاق و در همین لحظات خانم ناهید هم رسید با عکس جدید و مدارکش رو تحویل داد. ما هم از دوستان خداحافظی کردیم و از سفارت خارج شدیم . و پیش بسوی ملیکا. چند دقیقه ای منتظر شدیم تا ماتریکس هم با برگه صورتی اومد و خوشحال و شادمان به ما پیوست.... خداروشکر ماتریکس تونسته بود یه ضرب بگیره ویزا رو البته قابل حدس هم بود... با ملیکا حرکت کردیم به سمت دبی. فک کنم 11:30 هتل بودیم جمع و جور کردیم و کمی استراحت کردیم و اتاق رو ساعت 13 تحویل دادیم و به سمت فرودگاه رفتیم. تصمیم گرفتیم نهار رو تو فرودگاه بخوریم که خیلی هم خوب بود.
فصل دوازدهم : حمل و نقل
هزینه تاکسی فرودگاه موقع برگشتمون ورودیش 20 درهم بود که با حساب تاکسیمتر فک کنم کلا شد 35 درهم. من در تمام مسیرهایی که از تاکسی استفاده میکردیم سایجیک مون روشن بود. برای رفت و آمد داخل شهرمون هم که از کارت نقره ای مترو استفاده کردیم که اون هم بسیار خوب بود و تو ایستگاه مترو از باجه مربوطش تهیه کردیم.(برای 4 روز، 50 درهم دو عدد کارت که فک میکنم در هرکارت 19 درهمش قابل استفاده بود و شارژ مجدد نفری 30 درهم) در ورود و خروج هم باید کارت بزنید. ما از اتوبوس استفاده ای نکردیم. خوردن وآشامیدن در مترو ممنوع بود جریمه داشت و همچنین از خودبیخود بودن ;-)
از نظر تفریحات هم، ما اصلا به این سفر به جنبه ی تفریحی نگاه نمی کردیم ضمن اینکه اصلا دوست نداشتیم تو کشوری که این همه آدم چینی و پاکستانی و هندی و بنگلادشی رو به عنوان نیروی کار به استثمار گرفتند و خودشون تو برج هاشون در حال خوشگذرونی هستند تفریحی کنیم واقعا بهمون خوش نمی گذشت. با مترو رفتیم به دبی مال سر زدیم بعد پیاده شدن از مترو، روی کانوایرها رفتیم تا رسیدیم، قیمت ها هیچ نوع حراجی هم نداشت. کمی گشتیم و رفتیم و آکواریوم دبی رو دیدیم.
فصل سیزدهم: برگشت به خانه
حدود ساعت دو به فرودگاه رسیدیم و رفتیم نهار سفارش دادیم و خوردیم. همسفرهامون هم یکی یکی پیداشون میشد البته یه خانواده ی ویزای خانوادگی ایرانی که هم ویزاهاشون رو گرفته بودند، تو فرودگاه دیدیم و ما کلی از خوشحالی اونها خوشحال شدیم. کمی با هم حرف زدیم و کمی هم رو صندلی ها استراحت کردیم و بعد پذیرش شدیم و وسایلمون رو تحویل دادیم و بعد از عبور از گمرک و مهر خروج، رفتیم سراغ فری شاپ فرودگاه. چند تا عطر خریدیم. مقداری شکلات و تنقلات که از نظر کیفیتی هم خیلی خوب بودند بنظرم تو فصلی که ما رفته بودیم، خرید تو دبی اصلا بصرفه نبود و هرچیزی رو با همون قیمت شاید هم ارزونتر میتونستی تو تهران تهیه کنی بهمین خاطر درگیر خرید نبودیم. پروازمون 19:55 بود، فک کنم ساعت هفت دم گیت بودیم و بعداز انتظار کوتاهی سوار شدیم. پرواز بدون تاخیر بود. ساعت 22:30 بوقت تهران، نشستیم تو فرودگاه. گمرک و مهر و رد کردن چمدونها از زیر دستگاه. البته به کیف های دستی کار نداشتند و میتونستیم با خودمون ... بیاریم که البته ما نیاوردیم. و بعد از اون چک کردن سایت و انتظار برای کلیری. همون موقع تصمیم برای پیک آپ ویزا با ملیکا گرفتیم که دیگه دبی ( شهر زیبایی های تصنعی) رو نبینیم و از طرفی به خانم ملیکا هم تا حدودی اطمینان پیدا کرده بودیم.
یه بخش خیلی خوب از این سفر آشنایی با دوست خوبمون خانم دکتر ژیلا بودند که تو فرودگاه با خودشون و خانواده محترمشون آشنا شدیم.
سایت ابوظبی فردای مصاحبه، کیس ما رو شناخت ولی به نام همسرم(کیس اصلی من بودم) و دوروز بعد مصاحبه برام ایمیل اومد از طرف سفارت ابوظبی که براشون رزومه بفرستم ولی کیس نامبرم رو اشتباه زده بودند. که کیس نامبر رو تو سایت سفارت ابوظبی زدم و دیدم مربوط به خانم ناهیده. با ایشون تماس گرفتم و بهشون خبر دادم که مثل اینکه از شما رزومه میخوان ولی اشتباهی بمن ایمیل زدند ایشون هم با سفارت مکاتبه کردند، و بهشون گفتند که رزومه نمیخوان ازشون. و بعد من به سفارت ایمیل زدم و ماجرا رو گفتم که بهم پاسخ دادند که عذر میخواییم و اشتباه شده و شما برای ما رزومه تو بفرست(درصورتیکه روز مصاحبه هم ازم رزومه گرفته بودند) و اون اشتباه تو اسم توی سایت سفارت ابوظبی هم موردی نداره. بلاخره رزومه رو فرستادم. و چندبار هم تو این مدت آپ داشتم بخاطر ایمیل هایی که فرستاده بود و بلاخره یه آپ شبانه و بعد از 33 روز از مصاحبه، من نفر اصلی کیس کلیر شدم تو تاریخ 17 می، و پیک آپ کردیم ویزا رو. که تو تاریخ 27 می ویزام ایشود شد و بعد از چند روز پاسپورتم دستم رسید و حالا در انتظار برای کلیری همسرم هستیم.
کیس: 2015AS000043XX
،مشاهده قبولی: 16 JUNE،ارسال فرم260: 31 JULY،کارنت: 9 FEBRUARY،نامه دوم: FEBRUARY 24،مصاحبه:APRIL 14ابوظبی،افراد کیس:دو نفر
کلیر: 17می نفر اصلی
نامه کلیری همسرم:20سپتامبر
کلیر همسرم(سربازی س):30سپتامبر
اولین ورود:8اکتبر-لس آنجلس
ارسال مدارک پاس سفید:13اکتبر
ایمیل تایید:16اکتبر
دریافت نامه اول:21اکتبر
دریافت نامه دوم:5 نوامبر
انگشت نگاری:16 نوامبر وقت تعیین شده(9 نوامبر انگشت نگاری شدیم)
گرین کارت همسرم:15نوامبر 2015
برگشت: 16 نوامبر
گرین کارت خودم:14 می 2016
کار خوبه خدا درست کنه...تسلیم تسلیم
ارسالها: 84
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
19
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-06-11 ساعت 00:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-11 ساعت 00:48 توسط TajbakhshSalma.)
خب بلاخره منم امشب اومدم كه دينم و به بچه هاي و سايت مهاجرسرا ادا كنم !
اينقدر سفرنامه هاي امسال بچه ها كامل و مو به مو توضيحات و دادن ، فكر نميكنم چيز ديگه اي مونده باشه كه من بگم ! فقط اينكه يه نكته رو لازم ميدونم به كسانيكه نوزاد دارن بگم و من خودم خيلي گشتم تو سايت و سفرنامه ها و كسي به اين موضوع اشاره نكرده بود! من چون تو همه سفرنامه ها خونده بودم كه هيچ چيزي جز مدارك نميتونيم همراهمون به داخل سفارت ببريم، و يه پسر ٤ ماهه دارم ، همش نگرانيم اين بود كه لوازم بچه و كرير يا كالسكه ميتونم ببرم يا نه ! چون نگه داشتن يه بچه تو اون سن همش تو بغل چند ساعت واقعا غير ممكن بود برام ! ولي خوشبختانه به ما اجازه دادن كه خارج از نوبت ( البته من اينو نميدونستم وگرنه از ساعت ٦:٣٠ تا زمانيكه نوبتمون بشه با بچه تو ماشين نمي موندم ) با كاسكه و لوازم بچه بريم داخل و همين جا اين خبر خوش و به تمام بچه دارها ميدم كه با لوازم كامل بچه تون و بدونه استرس به سفارت برين !
سوالاتي كه افيسر پرسيد( از شوهرم كه برنده اصلي هست) :
الان تو ايران مشغول به چه كاري هستين ؟
قبلا چيكار ميكردين؟
سربازي كجا بودين ؟ ژاندارمري ، سپاه ، ارتش ؟البته همسرم خداروشكر ارتش خدمت كرده .
از من هم همين سوال و كرد كه بهش گفتم الان چهار ماهه كه سختترين كار دنيا رو ميكنم ( بچه داري ) . و خنديد و پرسيد شبا ميخوابه كه گفتم نه ! گفت طبيعيه تا شش ماه و خنديد و به شوهرم گفت همه چي خوبه فقط ما بايد يه سري چيزا رو چك كنيم و دو ماه ديگه سايت و چك كنيد و كاغذ آبي و داد دستمون !
به همين كوتاهي و راحتي ! البته شوهرم داشت سكته ميكرد از استرس!
به اميد كلير شدن خيلي زود همه بچه ها و ما !
Case n. : 2015AS35$$ / سفارت:آنكارا>>>>ابوظبي / ارسال فرمها: اواخر اكتبر / كارنت: اوايل ژانويه / مصاحبه : ٢٦ مي / تعداد افراد كيس : الان سه نفر ? / برنده اصلي:همسرم / AP:٢٦ مي / UD :٢٩ مي /UD برنده اصلي از سيس: ٧ جولاي /٦ اگوست هردو فقط براي برنده اصلي /10 اگوست همه افراد كيس از سيس /8 سپتامبر آپديت برنده اصلي / 9 سپتامبر آپ هر سه نفرمون و ايميل از سفارت ابوظبي!
خدايا شكرت!!!!!!! اين كليري و قسمت همه بكن زودتررررررررر!
ارسالها: 270
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2014
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-06-17 ساعت 01:28
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-23 ساعت 01:19 توسط sarasara1.)
PATCH POST
یک >> مربوط به بخش ۴ از ایران تا ان ام سی/ نکته ی شماره ۱*: روزهای شنبه علی رغم تعطیلی رسمی در کشور، ان ام سی باز است و انجام تست و کارهای مدیکال صورت میگیرد.
دو >> مربوط به بخش آخر/ نکته جدید*: دوستانی که همراه با خانواده مهاجرت میکنند، اگر همه ویزاشون رو گرفتند همراهان بدون برنده اصلی یا قبل از برنده ی اصلی نمی تونن وارد عمه ریکا بشن، در واقع تا کسی که آخر کیس نامبرش در ویزا عدد 01 هست حداقل یک بار وارد نشده باشه از ورود بقیه ممانعت به عمل خواهد آمد، البته احتملا این رو خود سفارت موقع گرفتن ویزا بهتون گوشزد میکنه ولی یک نکته هست که ممکنه به کسی کمک بکنه.
شماره کیس: نزدیک 5000|مصاحبه: may|ویزا: یهویی | دریافت این کارت سبز کذایی : ۱۱۰ روز پس از ورود
*سفرنامه ابوظبی*
ارسالها: 118
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2014
رتبه:
18
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز.با توجه به محبتی که دوستان عزیزقبلی نموده و سفرنامه ها را گذاشتن بنده هم وظیفه خود دانستم تا این کارو انجام بدم البته بسیار خلاصه چون سفرنامه بانو سارا سارا بسیارعالی بود و عین سفرنامه برادران امیدوارکه همه جزئیات سفرشون انتشاردادند ایشان هم همین بزرگواری را نمودند.ازمدیریت محترم و مدیران و اعضا سایت وزین مهاجرسرا هم بینهایت سپاسگذارم.
مصاحبه ما یکشنبه 21 جون بود و از20 روزقبلش کارهای گرفتن بلیط و ویزا را به عهده آژانس گذاشتم.یکروز به تهران رفتم و درپاستورتجریش که خانه تاریخی و موقوفه مرحوم صبارفرمانفرمائیان بود کارتهای واکسن بین المللی را برای خود،همسرم و 2 دخترم گرفتم به قیمت 232 هزار.چون مطمئن بودم که ویزای خانمم که برنده اصلی بودند و بچه ها اوکی هست(خودم بخاطراین سربازی مزخرف که 2 سال عمرمان را هدردادیم وآخرشم بعنوان متهم شناخته بشیم)بلیط برگشت را 5 شنبه رزرو نمودم،گفتم شاید یکروزدیرتربگن بیاید ویزا رو بگیرین ولی متاسفانه غافل ازاینکه سایت صدور ویزا مورد حمله سایبری قرارگرفته و 2 هفته ای بود که سیستم صدورویزاشون خراب بوده،خلاصه چهارشنبه 17 جون ساعت 8:30 صبح ازتهران با ارباس 340 سری 600 با موتورهای قدرتمند رولزرویس با خیزشی سریع سینه آسمان را شکافتیم بدیارشیخ محمدبن راشدآل مکتوم رفتیم،تقریبا بعد از یکساعت و 45 دقیقه درفرودگاه عظیم دبی بیاری خداوند بزرگ صحیح و سلامت بزمین نشستیم.پس از گذرازترانزیت وتحویل بار با ترانسفرمجانی به هتلمون که درناحیه دیره بود رفتیم وعصربا خانم انبوهی راهی مدیکال شدیم درnmc ابوهیل.حدود 4 ساعت آنجا بودیم تا آزمایشاتمان تمام شد،مدارکی که خواستند نامه مصاحبه،آدرسهای ایران دوبی امریکا،5 قطعه عکس برا هرنفر،کارتهای واکسن پاستورو برگه جواب آزمایش آبله مرغان که من وهمسرم درایران انجام داده بودیم،خلاصه پس ازپایان آزمایشات دکترشوکلا با لهجه شیرین هندی گفت بچه ها هرکدام باید 2 واکسن زده بشه،خلاصه واکسن هارو زدند ودوباره گفت جواب آزمایش خون دختربزرگم که 7 سالشه یکشنبه آماده میشه که گفتیم بابا یکشنبه ما توی سفارتیم چی میگی مهاراجه دوباره گفت اگربخواین درمقابل دریافت 150 درهم شنبه شب آمادش میکنیم،خلاصه کل هزینهای ما 4 نفرشد 2800 درهم که دود ازسرم بلند شد وچاره ای هم نبود و بقول معروف ریشمان گیراین شوکلا بود.خلاصه پرداختیم به هتل برگشتیم و 3 روزبه گشت وگذاردرمالها و ابن بطوطه و جمیرا وتماشای بسیارزیبای رقص فواره های دبی مال درکناربرج 1000 متری الخلیفه پرداختیم.خلاصه صبح روز سرنوشت رسید و ساعت 4 صبح بیدارشدم وخانم وبچه ها رو کم کم بیدارنمودم وهیوندای النترا ساعت 4:30 مارا سوارنمودندوپیش بسوی ابوظبی.دقیقا یادم نبود چه ساعتی رسیدیم ولی اولین نفربودیم من ساختمان سنتوری شکل سفارت امریکا را ازروی ارث گوگل دیده بودم واز دورکه نمایان شد شناختم،جالبه که سفارت رژیم تروریست پرورآل سعود هم درست روبروی سفارت امریکا بود(این هم از دست های پشت پرده سیاست و معادلات نفتی)خلاصه روی نیمکت اولی نشستیم تا کم کم بقیه هم آمدند ونزدیک به 35 نفرتا ساعت 7 وربع جمع شدند.پس ازآمدن خانم سوری تبارسکوریتی سفارت امریکا به جلوی اولین گیت راهنمائی شدیم وپس از سلام و صبح بخیرنامه مصاحبه وپاسپورتها را اززیر شیشه فرستادیم داخل وایشان پس ازبررسی ناممان اوکی داد و مامور نگهبان سفارت ماروبداخل راهنمائی کردندوپس از رد شدن ازدستگاه بازرسی پای بحیاط زیبا وبزرگ سفارت گذاشتیم و بدرب اصلی رسیدیم که با دکمه ای که مامورازداخل زد درب بازشد و وارد شدیم ورفتیم ابتدای سالن درست روبروی اتاق مصاحبه نشستیم،بقیه هم کم کم آمدند و سالن پرشد.اولین شماره 600 بود که شماره ما بود به پای باجه 8 فراخوانده شدیم ویک خانم هندی یا پاکستانی بود که مثل اینکه صبحانه هم نخورده آمده بود،خیلی بی حال و اخمو.مدارک و ترجمه ها را براش یکی یکی اززیرشیشه فرستادم داخل.فقط بیشترمدارکی که برداشت:ترجمه واصل و کپی ترجمه و اصل مدرک لیسانس وپیش دانشگاهی خانمم و پیش دانشگاهی خودم و شناسنامه ها وکپی پاسپورتها و مدارک ازدواج،کارت ملی ها،کارت پایان خدمتم.و 2 برگه اصل تمکن مالی برای خانمم 150 میلیون تومان معادل 51 هزاروخورده ای دلارو خودم هم 17 هزاردلارازبانکهای بترتیب پاسارگاد و اقتصاد نوین.سند ماشین و منزل هم ارائه دادم که پس ازدیدن سندها را اززیرشیشه پس داد.دوباره گفت آقا شما چندبارازدواج کردی که 2 تا سند ازدواج کردی گفتم iQ درایران هم به مرد هم به زن سندجداگانه میدهند.دوباره گفت مدرک دیپلم خانم که کارخدا همرام بود ولی ترجمه نکرده بودم بهش دادم وگفتم که شما درسایت گفتین آخرین مدرک تحصیلی منم لیسانس وحتی پیش دانشگاهی خانمم دادم و دیگه دیپلم و ترجمه نکردم(باید طبق مدارکی که خودشون گفتن درسایت جوابشون داد وگرنه نقص مدرک میزنن،گواهی سو پیشینه هم برا ایرانی های داخل اصلانیازنیست ومربوط به شخصی میشه که بیش از6 ماه خارج ازایران بوده اونم تازه ازپلیس کشوری که درآنجا اقامت داشته)خلاصه گفت برو 1320 دلارناقابل بپرداز و فیش بیار،پرداختم و فیش براش آوردم وتمام.گفت دیگه کاری نیست بشینید تا صداتون کنند.خلاصه بعد ازخدود 20 دقیقه بلندگو اعلام کرد سیکس هاندرد و ما بداخل اتاق راهنمائی شدیم که بنظربنده خیلی بهترازپشت باجه است و اعتماد بنفس بیشتری به آدم میده.خلاصه رفتیم داخل یک خانم بسیارخوش برخورد و خوش اخلاق امریکن با کت وشلوارقرمزبه ما خوش آمد گفت ونشستیم روی دیوارطرف ما تابلو نقاشی جرج واشنگتن بود که داشت بیانیه استقلال امریکا را درسال 1776 قرائت میکرد.ازخانمم پرسید درطول عمرت شغلی داشتی که گفتیم مدت کوتاهی مغازه باجناقم حسابداربوده و دیگم نرفته واسمشم تو لیست بیمه نبوده وکلا خانه دارطبق فرمهائی که پرکرده بودیم گفت اوکی به من گفت سربازی رفتی که دیگه بهش فرصت ندادم بگه کجا گفتم بله سپاه وهیچ کارتخصصی انجام ندادم(کاملا با دقت گوش میداد)وفقط بخاطردستخط خوبم در اداری نامه نگاری میکردم وگفتم اگه دلتون میخواد براتون یه متنی رو الان بنویسم که خندید و گفت نه.دوباره گفت درشرکت نفت چه میکردی گفتم مسئول ارسال مواد غذائی به سکوهانفتی وبصورت قراردادی 4 سال اونجا بودم وترجمه واصل کارتمو درشرکت نفت هم نشونش دادم ویه چیزائی تایپ کرد درکامپیوترش وگفت اوکی ومن و خانمم انگشت نگاری شدیم و پاسپورتهارو دوباره نگاه کرد وگفت ویزای خانم ودخترا اوکی ولی برا شما یه سری مراحل اداری باید طی بشه وگفت نهایتا 3 ماه طول میکشه گفتم خانم اگه به سپتامبربرسه که مثل پارسال میگین ویزاها تموم میشه دوباره خندید وگفت فکرکنم 2 ماه مشخص بشه،وگفت الان سیستم صدورویزامون خرابه پنج شنبه شاید درست بشه شاید هفته بعد،که من گفتم بلیط برگشتمون 5 شنبه است گفت مشکلی نیست برگردین ایران و پاسهای خانم وبچه ها رو بدین یه نفربیارن که ویزا بزنیم.خلاصه پس ازتشکرات فراوان والتماس که جان مادرت(بشوخی)که بگو زودترمنو بررسی کنن و ولله هیچ خطری برا منافع امریکا نداشته ام و یه سربازعادی بودم ازاتاق خارج و به درب خروجی راهنمائی شدیم،جالب بود که هیچکدام ازنگهبانان سفارت چه داخل چه بیرون که با لباس سفید بودند امریکائی اصیل نبودند و همشون چشم بادامی بودند فکرکنم اکثرا فیلیپینی بودند.2 سه روزبعدمصاحبه هم دوباره به گشت وگذاردرمراکزخرید وتوریستی پرداختیم و پنج شنبه ساعت 12 بوقت دوبی ازامارات بسوی میهن بازگشتیم ولی نکته ای که جالب بود چون دخترکوچکم 6 ماهه وبغلم بود چه درورود به دوبی چه درخروج منو به اول صف راهنمائی کردندچیزی که درایران اصلاوجود نداشت(واقعا جای تاسف داره)ازرانندگی آنجا هم واقعا لذت بردم که چطورماشینها با اون کلاس بالا وقدرت وسرعت با سرعتهای متعادل ودرلاینهای خودشان میراندند چیزی که بازهم درایران وجود نداره.افسوس.فرودگاه دبی هم که نگو واقعا احساس میکردم در فرودگاه LAX یا لاس وگاس یا فینیکس هستم.بله دوستان عزیز اینم ازسفرنامه ما.خواهشا بیاید برا همدیگه دعا کنیم که دعای همگانی اثربسیاربالائی داره و ازخدا بخوایم که تقدیری خوب و خوش را برای همه منتظرین دریافت ویزا رو رقم بزنه.آمین.با تشکروآرزوی بهترینها برایتان
شماره كيس **٥٣،ارسال فرمهاي ٢٦٠ درتاريخ ١٩ مي ٢٠١٤، تولددومين فرزند وتكميل فرم نوامبر٢٠١٤،كارنت may2015،مصاحبه ٢١جون ابوظبي،برنده اصلي:خانم،خانه دار.خانم وبچه ها ويزا،خودم كليرنس،آپديت خودم فقط ١٠جولاي
ارسالها: 153
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
29
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام خدمت دوستان عزیز
من و همسرم اول جولای در ابوظبی مصاحبه داشتیم. تصمیم گرفتم سفرنامه ی کوتاه و مختصری بنویسم شاید برای افرادی که بعد از ما به ابوظبی میرن کمی شرایط بهتر باشه.
شرایط کیس:
خانم برنده اصلی دانشجو دکترا رشته غیر حساس، کار خصوصی و سابقه کار دانشگاهی در گذشته به مدت یک سال /آقا سربازی معاف، مهندس برق، شرکت خصوصی
نتیجه مصاحبه:
دریافت برگه آبی کلیرنس
مقدمات سفر به دبی:
ما بعد از ردی شدن در سایت رفتیم دنبال ویزا و بلیط و هتل، از تاپ تورز هتل کاپتورن و ویزا رو گرفتیم و از ماهان بلیط سیستمی. بگم که هتل رو با صبحانه و نهار گرفتیم که ماه رمضونی دنبال نهار نگردیم! بلیط رفت رو یکشنبه ساعت 11.40 گرفتیم و وقت nmc رو هم یکشنبه بعد از ظهر گرفتیم.
فرودگاه دبی:
پرواز سر وقت انجام شد و بعد از گرفتن چمدون و سر زدن به فری شاپ رفتیم و ترانسفر هتل رو پیدا کردیم و خیلی سریع به هتل رسیدیم.
nmc:
یعد یه استراحت نیم ساعته کردیم و عازم nmc شدیم با تکیه بر تجارب دوستان به راختی با مترو حدود 20 دقیقه ای رسیدیم. هتل ما به مترو سیتی سنتر خیلی نزدیک بود بعد از دو ایستگاه خط رو عوض کردیم و روی خط سبز بعد از سه ایستگاه رسیدیم . خیلی خیلی راخت بود به نظرم واقعا لازم نیست با کسی هماهنگ کنید که برای nmc همراهیتون کنه. اونجا همین که بگید مدیکال us دیگه میدونن چیکار کنن. البته به خاطر ماه رمضان ساعت ویزیت دکتر تغییر کرده بود و این را در ایمیلی که ما زده بودیم و پاسخ داده بودند ذکر نکرده بوددند. خلاصه دو ساعت بیخودی اونجا نشستیم. فقط مورد سختش فهمیدن لهجه هندی ها بود که دیگه آخراش گوشمون عادت کرده بود. چون واکسن ها رو زده بودیم هیچ واکسنی نخوردیم و گفتن نتیجه رو دو روز بعد یعنی روز سه شنبه ساعت 1 میدن و برای ما که چهارشنبه مصاحبه داشتیم خوب بود. همونجا هم با آقای سعید آشنا شدیم که کار ترنسفر می کرد و خیلی پسر با انصافی هم بود.
گرفتن جواب nmc:
سه شنبه چون برای یه گشت شهری تور گرفته بودیم باید زودتر نتیجه nmc رو می گرفتیم برای همین ساعت 10 راه افتادیمم و ساعت 11 نتیجه رو به ما دادن. البته برخی از دوستان که اونجا کار ترانسفر و این موارد رو انجام میدادن اونجا ما رو دیدن و گفتن امکان نداره زودتر جواب رو بدن بیخود زود اومدین که انگار درست نمی گفتن!
رفتن به سفارت»:
برای رفتن به سفارت با آقای سعید هماهنگ کردیم و با نفری 100 درهم قرار شد که ما رو ببرن و برگردونن. ساعت 4.30 جلوی در هتل ماشین آماده بود. بعدش هم 3 همسفر دیگه رو از هتل دیگری سوار کردن و حدود یک ساعت و ربع بعد دم در سفارت در ابوظبی بودیم اولین گروه بودیک که رسیدیم و رفتیم روی نیمکت ها نشستیم. تا ساعت 7 که اومئن کولر ها رد روشن کردن حسابی شرجی شده بود.
سفارت:
ساعت 8 یه مامور اومد و نامه ها رو چک کرد و یکی یکی بازرسی بدنی شدیم و وارد سفارت شدیم. اونجا به هر کس شماره می دادن و مشخص می کردن که کجا بنشنن. ساعت 8.30 شروع کردن به خو.اندن شماره ها و گرفتن مدارک و دادن پول و انگشت نگاری و بعد منتظر تا برای مصاحبه صدا بزنن یه خانوم عرب که فارسی و انگلیسی هم بلد بود اونجا حضور داشت و شماره ها رد به فارسی هم اعلام می کرد. ما نفر دوم برای مصاحبه بودیم وارد اتاق شدیم افسر پشت شیشه نشسته بود و دو صندلی هم برای ما بود که نشستیم خیلی آرام و خوش برخورد بود. سوالات را پرسید و بعد گفت که شما به مراحل اداری نیاز دارید و برگه آبی رو داد. همین به همین راحتی بعد از 14 ماه اتنظار و استرس همین بود.
چند نکته:
اولا اینکه در ماه رمضان نگران غذا خوردن نباشید معمولا در مراکز خرید فود کورت ها باز هستند و می تونید همون جا غذا تون رو میل کنید.
واقعا برای خرید وقت نذارید که به نظرم توی تهران چیزهای بهتری پیدا میشه
هتل رو حتما نزدیک مترو بگیرید که خیلی کار ها راحت میشه
اگه به آفتاب حساس هستید با خودتون چتر ببرین خیلی از خوداشون با جتر بیرون میان
واقعا اگه شرایط یه ضربی رو ندارید الکی خودتون رو گول نزنین چون خیلی تو ذوقتون می خوره آمادگیشو داشته باشید
یه خانم اونجا با ما مدیکال بودن که مشکلی در عکس قفسه سینشون دیده شد که کارشون رو به آزمایشهای بیشتر کشوند. البته خودشون هیج ناراحتی طاهری نداشتند. از این موارد هم ممکن پیش بیاید و لی راه داره نگران نباشید.
تورهای شهر رو بگیرید که به نظرم خیلی راحت تر از اینه که خودتون بخواین هماهنگ کنید.
امیدوارم برای هممون بهترین اتفاق بیافته
ارسالها: 333
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
39
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام بر تمامی دوستان،من هم وظیفه خودم میدونم که سفرنامه پر پیچ و خم امارات را بنویسم چون واقعا از سفرنامه دوستان استفاده کردم.(مصاحبه من اواخر جون بود)
من چون نوروز نامه دوم را دریافت کردم بعد از تعطیلات سریعا واکسن ها را تزریق کردم ،مدارک را ترجمه کردم ،نامه تمکن گرفتم و ... که البته این کارها را هم میتونستم قبل از دریافت نامه دوم انجام بدهم.(غیر از واکسن و دریافت کارت واکسیناسیون برای دوستان دانشجو که برای بار اول میخواهند از کشور خارج شوند چون پاسپورت ندارند که من قبل از دریافت پاسپورت واکسن ها را زدم بعد پاسپورت بردم کارت واکسیناسیون گرفتم.(البته این موردی هست که در شهرستانها هست پاستور تهران را نمیدونم)
چون من دانشجو هستم برای گرفتن پاسپورت مراحل گرفتن گواهی اشتغال به تحصیل +ضمانت نامه (پانزده میلیونی) به نظام وظیفه ارائه دادم و بعد از یک هفته پاسپورت را دریافت کردم.
سریعا نیز برای دریافت ویزا اقدام کردم که متاسفانه با اینکه قبلا دبی نرفته بودم و هیچ مشکلی نداشتم ویزای سه روزه ما یکماه طول کشید و نیومد و مجبور شدم ویزا را کنسل کنم و دوباره درخواست ویزا کردم و تاریخ مصاحبه سفارت را دو بار عقب بیندازم (نزدیک دو ماه ) که بالاخره ویزای امارات بعد از چهل روز دریافت کردم.
به خاطر همین مشکلات ویزا نیز تا سه روز قبل از مصاحبه هتل و پرواز را هنوز نگرفته بودم.
مصاحبه من پنج شنبه بود و من سه شنبه رفتم دبی ،هتل هم که دبی گرفته بودم،عصر سه شنبه به مدیکال رفتم آزمایشات و معاینه را انجام دادم و بهشون گفتم جواب را فردا میخواهم قبول کردند و هیچ هزینه اضافی پرداخت نکردم.
تو مدیکال هم که با دوستان سعید و ... آشنا شدم و باهاشون برای صبح پنج شنبه هماهنگ کردم که برم ابوظبی.
روز مصاحبه ساعت 5 صبح از دبی حرکت کردیم و ساعت 7 رسیدیم و نفر سوم بودم و روی صندلی نشستیم تا ساعت حدودا هشت که درب سفارت باز شد و رفتیم داخل ،بهمون نوبت دادند و وقتی نوبت شد مدارک را تحویل باجه دادم ،فیش پرداخت پول را داد پرداخت کردم و سپس نوبت شد و رفتم داخل اتاق آفیسر که یک خانم جوان بود:
بعد از سلام و ...
انگشت نگاری کرد و گفت شما قسم میخوری که چیزهایی که میگی و نوشتید درست هستند و بعد هم سوال :
1.سربازی رفتی یا نه؟
2.فامیل یا آشنا آمریکا داری ؟
3.چیکار میکنی ؟
4.چه رشته ای میخونی ؟
5.مدرکی داری که درسهایی که رشته ات داره ببینم ؟(واسه فوق لیسانس)
6.رزومه داری ؟
همین،بعد هم گفت باید روند اداری طی بشه سایت از دو هفته دیگه سایت را چک کنید و جواب هم حداکثر تا دو ماه دیگه میاد.
(کلا محیط داخل سفارت و برخورد افراد خوبه )
توضیحات :
1.من توصیه نمیکنم واسه الان ولی کلا میگم که دوستان بدانند :
اگر کسی واقعا مشکل واسش پیش اومد و مجبور بود تاریخ مصاحبه را فقط عقب بیندازد نگران نباشه چون این کار انجام میشه
از طریق ایمیل به سفارت و سپس سایت www.usvisa-info.com تعیین وقت جدید میکنید.
2.دوستان واسه گرفتن هتل به نظر من اول خودتان از طریق سایت www.booking.com هتل با کیفیت خوب و قیمت خوب که تخفیف خورده و تو سایت مشخص است جستجو کنید و از آژانس بخواهید همان هتل را واستون بگیره.
3.دوستان واسه ویزا حتما از دو ماه قبل اقدام کنید که خدایی نکرده تو دردسر نیوفتید.(ویزای تک هم به راحتی میشه گرفت)
4.دوستانی که فوق لیسانس میخونند وقتی آفیسر اسم رشته را میپرسه ابتدا نام اصلی رشته را بگین بعد که متوجه شد گرایش را بگین چون به رشته های فوق حساس اند.(مثلا اول بگین عمران میخونم بعد بگین سازه ، من از همون اول گفتم سازه های هیدرولیکی که فکر کنم متوجه نشد و واسه همین با اینکه سربازی نرفتم و شغل دولتی نداشتم چک خوردم(.
5.رزومه همراه داشته باشید (حالا چه دانشجویی و چه کاری )
6.ریز نمرات یا کارنامه فوق همراتون باشه چون آفیسراز من گرفت.
7.دوستان مدارک را کامل ببرید نهایتا اگر نخواستند برمیگردونید ،الکی سر این چیزها به خودتون استرس وارد نکنید،روزی که من رفتم دو تا از دوستان کپی پاسپودت نداشتند باجه میگفت چرا ندارید.
8.دوستان دانشجو حواستون باشه تاریخ بیست روزه خروج از کشور را دقیق طبق زمانی که میخواین بروید مصاحبه به نظام وظیفه اعلام کنید چون طبق قانون جدید نمیشه تغییرش داد.
9.به نظر من همه چی را راست بگویید هم آفیسر و هم باجه ای که مدارک را تحویل میگیرد(همان چیزهایی که تو فرم ds260 نوشتید )
10.هر کدام از دوستان در مورد نظام وظیفه و خروج از کشور دانشجویی و تغییر تاریخ مصاحبه سوال داشت بهم پیغام بده خوشحال میشم بتونم کمک کنم.
ببخشید اگر سفرنامه را کلی نوشتم چون سفر نامه مابقی دوستان واقعا کامل هست .
امیدوارم خدا خودش کمک کنه و دوستان سریعتر کلیر بشن
واسه کلیر شدن من هم دعا کنید.....
کیس: ****5، .........سفارت خونه: ابوظبی ،...... تعداد نفرات:خودم , .........نامه دوم:.24 مارچ ،........مصاحبه:6 می که دو بار تغییر دادم شد 25 جون،............ وضعیت ویزا :کلیرنس. , ........تاریخ کلیر : July23 با ایمیل و تماس........ ورود به آمریکا: انشالله به زووودی