ارسالها: 305
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
27
تشکر: 7
5 تشکر در 3 ارسال
2014-11-02 ساعت 20:48
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-01-12 ساعت 13:41 توسط atlantis770.)
سلام به دوستان عزیز.
سفرنامه ی من به دبی و ابوظبی برای انجام کارهای مدیکال و مصاحبه در سفارت.
کیس من:
دختر مجرد/35 ساله / دانشجوی دکترای تخصصی/ساکن تهران.
شروع سفر:
به محض رسیدن نامه ی دوم، شروع کردم به گشتن دنبال یه آژانس و همچنین یه هتل مناسب. من و شما و همه ی مهاجرسرایی ها میدونیم که منظور از خوب، یعنی قیمت مناسب و حتی ارزون.خصوصا برای ما مجردها که کیسمون یکنفره هست و باید برای آمریکا پولمون رو سیو کنیم. آژانس رو دوست خوبم آقا بابک بمن معرفی کردند.(اگه اسم ببرم تبلیغ میشه. هر کسی خواست بمن پیغام بده بهش میگم.). بلیط و ویزا و بیمه کلا شد 860 تومن. من برای 27 اکتبر تا 6 نوامبر بلیط گرفتم. که بنظرم هم خوب بود. موند هتل . یکی از دوستان ساکن دبی بود که با فهمیدن قضیه اصرار کرد برم پیشش. برای من خوب بود. هم هزینه ها کمتر میشد و هم با توجه به اینکه همه ی وقتم دانشگاه بودم واقعا حوصله و وقت برای گشتن و پیدا کردن یه هتل رو نداشتم. از طرفی برنامه داشتم که یکروز قبل از مصاحبه برم ابوظبی. تا صبح با خیال راحت بتونم برم سفارت. که خب این هم برطرف شد.
این هم از اسکان من در دبی. قبلا به nmc ایمیل زده بودم که بمن برای 29 اکتبر ساعت 10 صبح برای دکتر شوکلا وقت بدن. اونها هم موافقت کردند و البته اضافه کردن که نیازی هم ایمیل نبود و هرساعت یا روزی که مایل باشم میتونم برای مدیکال برم.
حدود یکهفته طول کشید تا بلیط و ویزا دستم رسید. بمحض گرفتن ویزا و بلیط رفتم عوارض خروج رو که 75هزارتومن بود در بانک ملی پرداخت کردم.(سعی کنید حتما بپردازید و نگذارید برای فرودگاه.چون باجه ش حسسسسسسسابی شلوغ و نامرتب بود). عوارض رو که پرداخت کردم سریع رفتم بانک ملت و برای حواله ی ارزی 300 دلار اقدام کردم.
نکته:
1- وقتی عازم یک سفرخارجی هستید در تمام مراحل به هرکجا اعم از بانک، آژانس و ...... میروید حتما پاسپورت+کارت ملی+شناسنامه و همچنین کپی هاشون همراهتون باشه. خیلی خیلی خیلی به نفعتونه.
2- اگه دقت کنید من تقریبا همه جا از لغت "سریع" استفاده کردم. سریع برای محل سکونتم اقدام کردم. سریع ویزا و بلیط گرفتم. سریع هم عوارض رو پرداخت کردم و سریع حواله ی ارز 300 دلاری رو گرفتم. نه اینکه هول باشم یا عجول! ابداً. منتهی توجه کنید که در ایران عزیز ساعات کاری تقریبا از ساعت 9صبح هست تا 1 ظهر که وقت ناهار و نماز هست!!! و اگر بتونید توی این بازه ی زمانی کاراتونو راه بندازید خیلی خوبه. وگرنه اگر بخوره به وقت ناهار و نماز آقایون که دیگه هیچ........و باید کارتون رو بندازید به فردا.
در ضمن من قبلا رفتم انستیتو پاستور در میدان پاستور و تمام کارهای مربوط به واکسیناسیون رو انجام دادم. تمام مدارک رو در پوشه ی فایل دار گذاشتم و آماده کردم.
روز پروازم، ساعت 4 صبح از منزل خارج شدم. و تقریباً تا رسیدم فرودگاه حدود 5:30 شده بود. چک این کردم و بارم رو تحویل دادم. دیدم همه چیز مرتبه و کار دیگه ای نمونده. رفتم نماز خوندم. وقتی مطمئن شدم کاردیگه ای نمونده با نشون دادن پاسپورت و عوارض خروج، وارد سالن ترانزیت شدم. بلافاصله رفتم بخش حواله جات ارزی بانک ملت و 300 دلارم رو دریافت کردم. همینطور که داشتم پولم رو توی کیفم میگذاشتم متوجه شدم که آقای توی بانک بمن خیره شده. اومد جلو و برای من آرزوی موفقیت کرد. لبخند زدم و تشکر کردم. پرسید: کجا میروید؟! خیلی آروم گفتم: آدرسشو میخواین؟؟؟
که هر دو خندیدیم....
خداحافظی کردم و رفتم آسوده نشستم . نیم ساعت بعد شماره ی پرواز اعلام شد و سوار شدم. هواپیما take off کرد. من هم با خوندن یه آیه الکرسی همه چیز و حتی نتیجه ی سفر رو به خود خدا واگذار کردم. پرواز کردیم. صبحونه دادن.
پرواز حدوداً 1-1ونیم ساعت بود. من قبلا هم سفر خارجی داشتم ولی تا حالا خلیج فارس رو از بالا ندیده بودم و این برای من صحنه ی زیبا و بیاد ماندنی ای بود. برام مهم نبود دیگران درباره ی چسبیدن من به شیشه ی هواپیما و پایین رو نگاه کردن چی فکر میکردن!
بمحض رسیدن به آسمان دبی، دو چیز شروع به کم شدن کرد: یکی ارتفاع پرواز. و دیگری حجاب خانمها.
فرودگاه بین المللی دبی بسیار زیبا بود. همه چیز منظم بود و میدرخشید. اول رفتم اسكن چشم دادم.
نکته:
1- من عرب ها رو دوست دارم. ترک ها رو دوست دارم. آمریکایی ها رو هم همینطور. ولی از خودمون که ایرانی هستیم بدم میاد. بسیار بی منظم هستیم، بسسیییار بی مورد نژاد پرست و نامرتب. در ضمن کلی هم پرادعا هستیم. بهتره با حقایق کنار بیاییم. اگر تعصب رو بگذارید کنار، مطمئنم حرف من رو تصدیق میکنید.
چرا اینو گفتم؟ چون توی صف اسكن چشم که بودم یه خانم ایرانی با من همصحبت شد و شروع کرد به پرت و پلا گفتن در مورد عرب ها!! گفتم: ببخشید: ماها بی عرضه ایم. چرا به این بنده خداها بد میگید. شروع کرد به فلسفه بافی. دیدم آدم متعصب و جاهلی هست منم ولش کردم و ترجیح دادم باهاش حرف نزنم.
اسكن چشم که تموم شد رفتم و بارم رو تحویل گرفتم. اومدم که خارج شم دیدم دوستمون بیرون منتظر من هست. سلام کردیم و منو بغل کرد. جای بابام بود البته !!!!
سفر به ابوظبی و مصاحبه:
به جرأت میتونم بگم بمن سخت گذشت (اما به هیچ عنوان قصد ندارم توی دلتون رو خالی کنم. شاید بخاطر بی توجهی خودم بوده.) حالا توضیح میدم براتون. بهر حال این سفرنامه ها برای اینه که از تجربیات دیگران استفاده کنیم و اونها رو در اختیار سایر دوستان هم قرار بدیم.
من همیشه به خودم میگفتم اگر قرارباشه آمریکا- اونم تنها – زندگی کنم باید بتونم خودم همه ی کارامو به تنهایی هندل کنم و پیش ببرم. پس باید یاد هم بگیرم که خودم تنهایی برم به ابوظبی و برگردم. اما این فکر کاملا غلطی بود. چون شرایط برحسب زمان و مکان فرق میکنه. وقتی توی nmc خانم ملیکا کارتش رو بمن داد تشکر کردم ولی خیلی جدی نگرفتم.
نکته:
1- وقتی عازم جایی هستید یا میخواهید در روز و ساعت مشخصی در جایی حاضر باشید (اونهم جایی مثل سفارت که رأس ساعت باید اونجا باشید) بهتره یک همراه یا کسی که مسیرشناس باشه، همراهیتون کنه. این اعتماد به نفستون که میتونید به تنهایی کارهاتون رو انجام بدید خیلی خوبه ولی این رو بگذارید برای جاهای دیگه.... به حرفم خواهید رسید!
رأس ساعت 5ونیم صبح به ایستگاه اتوبوس الغبیبه در دبی رسیدم. توی سفرنامه ها (و حتی خود سایت اتوبوسرانی دبی) خونده بودم که فاصله ی زمانی حرکت اتوبوسهای الغبیبه به ابوظبی 10 دقیقه ست. اتوبوس قبلی ساعت 5 صبح حرکت کرده بود. ولی برای ما نیم ساعت طول کشید و همین تقریبا برنامه ی من رو یکساعت به تاخیر انداخت و متحمل استرس زیادی شدم. خصوصا اینکه اتوبوسهای دبی مثل ایران نیستن که تا ببین جاده خلوت هست گاز بدن و نیم ساعته به مقصد برسن. اتوبوس ما بسیار آروم و شاید با 80 تا میرفت!!! با اینکه جاده خیلی خلوت بود.ساعت 8صبح به ورودی ابوظبی رسیدیم!!! در حالیکه 8 باید در سفارت باشیم.
چندین عامل دست به دست هم داد تا دیر به سفارت برسم: روز یکشنبه و اول روز کاری بود. اول صبح هم بود و راههای ورودی شهر به شدت شلوغ بودن. در دبی و ابوظبی مثل ایران نیست که هر تاکسی 50 نفر رو سوار کنه. در اینجا هر تاکسی فقط 1 نفر رو سوار میکنه. بهمین خاطر پیدا کردن تاکسی به شدت مشکل آفرین شد! کاش کسی اینها رو بمن گفته بود. شاید شما میدونستید. ولی من خبر نداشتم.
ساعت 8ونیم رسیدم سفارت و تازه شروع دردسر من بود. دوستی در یکی از سفرنامه هاش قید کرده بود که: توی سفارت کیفها و لوازم رو تحویل میگیرن و به شما شماره میدن!
ولی من همچین چیزی ندیدم. یعنی اگر تنهایی میومدید سفارت حتی اجازه نمیدادن کیفتون رو توی حیاط بگذارید. حدود نیم ساعت طول کشید تا تونستم جایی برای نگهداری کیفم پیدا کنم. یعنی ساعت تقریبا شده بود 9 !!!!
نکته:
1- اگر با اون خانم (ملیکا انبوهی) اومده بودم، هم زودتر میرسیدم ابوظبی. هم مشکل تاکسی نداشتم. هم برای نگهداری کیفم وقتم تلف نمیشد. و اینهمه استرس نمیکشیدم. و مهمتر از همه اینکه اون زن ایرانی پشت شیشه ی سفارت با عصبانیت نمیگفت : خانوم چَرا دیره کِردین؟ (حتی یه تانزانیایی هم فارسی رو بهتر از اون صحبت میکرد).........
من هم به آرومی گفتم: ترافیک!
وارد سفارت شدم و کارهای روتین انجام شد. انگشت نگاری و دادن 330$ هزینه ی ویزا.
مدارکی که از من خواستن:
پاسپورت/شناسنامه/کارت ملی/گواهی آخرین مدرکم یعنی همون فوق لیسانسم/برگه ی تمکن مالی 42 تومن /مدارک مدیکال/ رزومه/نامه ی دوم دعوت به مصاحبه.
نکته:
1- حتتتتتتتما یه کپی از رزومه داشته باشید و همراهتون باشه.
2- حتتتما از فرم DS-260 کپی داشته باشید و همراهتون باشه.
با یه خانم و آقای هندی پزشک آشنا شدم و کلی هم گفتیم و خندیدیم.
شماره ی من 10 بود. لاکی نامبر من! شماره م رو صدا زدن و رفتم برای مصاحبه.
از من پرسید مصاحبه تون فارسی باشه یا انگلیسی؟
گفتم: ممکنه سوءتفاهمی در صحبتها و سوالات شما برای من پیش بیاد و من پاسخ نادرست بدم. اگر امکان داره فارسی پلیز.
لبخند زد و گفت : آف کورس .
سوالاتی که از من پرسید:
1- مجردید یا متاهل؟
2- بچه دارید؟
3- کجا درس خوندین؟
4- الان کجا زندگی میکنید؟
5- با کی زندگی میکنید؟
6- الان شاغلید؟ نه.دانشجو هستم.(مکث کرد و به تایپش ادامه داد).
7- چی میخونید؟ ................
8- کار دولتی داشتید؟ نه. ولی مدتی در لب دانشگاه مشغول بودم.
9- چه کاری؟ تحقیقاتی بود بیشتر.(مکث کرد. و تایپ...)
از جاش بلند شد و رفت اون عقب با یکی حرف زد. زیر چشمی سعی کردم بفهمم چی میگه. ولی فکر کنم متوجه شد و موقع حرف زدن، پوشه رو جلوی دهنش میگرفت.
برگشت. لبخند زدم.
10- اگر رزومه همراهتون هست بدید؟ دادم. و با دقت نگاش میکرد. (تو دلم گفتم کاش بچه های محل میدیدن چقدر مهم شدم!). با اینکه من یه دانشجوی ساده بودم.
11- پرسید الان چکار میکنی؟ دانشجو هستم.
12- مَستر که نیستی ؟ نه PhD هستم.
13- الان کجا درس میخونی؟ باز هم دانشگاه تهران هستم.
14- یعنی هر دوتاش همین دانشگاه بودی؟ بله.
یه چیزایی نوشت. بعد هم بمن یه برگه ی آبی داد و گفت : مدارک شما کامل هست و فقط یکسری مراحل اداری هست و الی آخر.....
اگه دقت میکرد میدید که دارم زیر لب سوت میزنم (هههههه). گفتم : هرطور راحتید خانوم.
بهم لبخند زدیم. و من خداحافظی کردم.
اومدم دیدم اون خانم هندی با اشتیاق منتظر من هست. همو بغل کردیم و رفتیم قهوه خوردیم. بیخیال هرچی آمریکاییه.....
نکته:
1- پولتون رو همراه مدارکتون بگذارید.
2- روز مصاحبه هررررررگز با خودتون چیزی جز پول و مدارک نیارین سفارت. حتی کیف یا کوله هم نیارید.
موقع اومدن به سفارت یه آقای محترم به من کمک کردن. فکر کنم عرب بودن. چون با هم دست و پا شکسته انگلیسی صحبت میکردیم. الان نمیدونم کجا هست. از صمیم قلبم براش آرزوی موفقیت میکنم.
در ضمن، در روزهای جمعه متروی دبی از ساعت 13 شروع به کار میکنه. یعنی از صبح تا 13 تعطیله.
امیدوارم مطالبی که گفتم مفید بوده باشه عزیزان.
چیز ترسناکی وجود نداره. اگرهم اذیت شدم کمی بخاطر سهل انگاری خودم و آسون گرفتن قضیه بوده. ولی خب همین چیزهای کوچيک بعداً تجربه های ماندگار و ارزشمندی خواهند شد.
بهترینها رو برای شما میخوام. سوالی بود در خدمتم.
ارسالها: 169
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
15
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-11-06 ساعت 18:27
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-11-06 ساعت 18:48 توسط minan.)
سلام دوستان
من و همسرم که برنده لاتاری ایشون بودن 7 صبح یکشنبه 26 اکتبر با پرواز سیستمی ماهان نفری 850000 تومن اومدیم دبی.ما هتل اسکای لاین رو انتخاب کردیم در خیابان رقه که هم مرکزیت خوبی داره و هم به ایستگاه مترو نزدیک هستش.از سایت بریم سفر رزرو کردیم که قیمتش خیلی کمتر شد برامون.اتاق رو از نوع استودیو گرفتیم که ماشین لباسشویی مایکروفو تستر کتری برقی گاز و .... داره.تاریخ مصاحبه ما 5 نوامبر بود و به دلایلی زودتر اومدیم.سه شنبه 28 اکتبرساعت 8 صبح با مترو رفتیم به nmc وایستگاه ابوهیل دقیقا روبروش هستش.مدیکال چک تا ساعت 11 طول کشید .مدارکی که ما با خودمون بردیم:اصل پاسپورت کارت واکسیناسون آزمایش های گرفته شده در انیستیتوپاستور5 قطعه عکس 4*3 نامه تاریخ مصاحبه و آدرس در دبی و آدرس در آمر یکا.هزینه نفری 525 درهم شد و 2 روز بعد آماده شد.2 تا پاکت دربسته هستش که نباید باز کنید.عکس قفسه سینه رو در سفارت ازتون نمی خوان.ما واکسن هامون رو ایران زده بودیم و هیچ واکسنی دردبی تزریق نکردیم.روزی که مدارکمون رو تحویل دادن یک کپی از آزمایشاتمون رو دادن و گفتن برای خودتون نگه دارین تا در آمریکا سال 2016 باید یکی رو تمدید کنید.اصل پاسورتامون دست هتل بود که صبح روز مدیکال 500 درهم وثیقه گذاشتیم و ازشون پس گرفتیم.همسرم گواهی نامه بین المللی داشت و چون آشنا داشتیم بدون گذاشتن پاسپورت یا کردیت کارت برای 3 روز ماشین اجاره کردیم.سوناتا 2012 روزی 75 درهم که خوب خیلی به صرفه تر بود برای رفتن تا ابوظبی.هزینه نهایی اجاره ماشین با احتساب گذر از 14 گیت (یک چیزی مثل عوارضی خودمون ولی با دوربین کنترل میشه و در نهایت باهاتون حساب می کنن)نهایتا شد 295 درهم.البته ما تمام 3 روز رو با ماشین حسابی گشت زدیم.ولی اینجا ماشین از 55 درهم برای اجاره پیدا می شه .راستی برای استفاده از مترو هم کارت نقره ای گرفتیم.یک سیمکارت اتصالات هم در فرودگاه دبی خریدیم.صبح روز 4شنبه 5 نوامبر از دبی با ماشین به سمت ابوظبی حرکت کردیم.اینجا گوگل مپ بسیار عالی کار میکنه و مارو بدون کوچکترین مشکلی تا دم در سفارت برد.ساعت 6:30 رسیدیم البته بین راه در مک دونالد صبحانه خوردیم.تا ساعت 7:30 روی نیمکت های بیرون سفارت منتظر شدیم تا در رو باز کردند.(صبح ابوظبی سرد بود اگه بچه کوچک دارین لباس گرم باش بذارین و خودتون هم یک چیزی همراهتون باشه چون آفتاب هنوز گرم نکرده)بعد از باز شدن در نامه تاریخ مصاحبه و پاسپورت رو چک میکنند و بعد از بازرسی بدنی وارد میشین.(کیف موبایل کلید هیچ چیز نمیذارن ببرین داخل و اگه همراهتون باشه تحویل میدین و یک شماره میگیرین که موقع بیرون اومدن پس بگیرین)از حیاط میگذرین ووارد ساختمان اصلی میشین.جلوی در ازتون میپرسن برای ویزای توریستی یا مهاجرت؟که میگین مهاجرت و شماره میگیرین.باجه اول شمارتون رو اعلام میکنه که محل تحویل مدارک هستش.اول مدارک برنده رو می خوان ازتون که برای ما شامل: (فقط ترجمه ها رو خواست نه اصل هییییچچچ کدوم از مدارک رو) شناسنامه –کارت ملی-کارت پایان خدمت-عقدنامه-آخرین مدرک تحصیلی(ليسانس)-دیپلم-سند ملک-تمکن مالی از 2 بانک-عدم سو پیشینه از تمام کشورهایی که بعد از 16 سالگی بیشتر از 6 ماه اونجا بودیو2قطعه عکس 5*5 وفقط و فقط اصل پاسپورت و مدیکال چک. برای من که نفر دوم بودم مدارک شامل: (فقط ترجمه ها رو خواست نه اصل هییییچچچ کدوم از مدارک رو)شناسنامه-کارت ملی-عقدنامه-عدم سو پیشینه و اصل پاسپورت -2قطعه عکس 5*5 ومدیکال چک.(هیچ کدوم از مدارک تحصیلی من رو نخواست...)مرحله بعد پرداخت نفری 330 دلار بود و بعد باجه آخر انگشت نگاری و بعد انتظار برای مصاحبه...مصاحبه مارو اون آقا انجام دادن که اسمشو نمی دونم...
سلام........... سلام
دستهاتون رو بالا بیارید قسم یاد کنید که هرچیزی نوشتید و میگید حقیقته......... قسم می خوریم
آقای ... شما برنده هستین؟ بله
کی ازدواج کردین؟
چجوری آشنا شدین؟
قبلا کجاها زندگی کردین؟
چرا؟
تحصیلاتتون چه؟کدوم دانشگاه؟
شغلتون چیه؟ اونجا دقیقا چیکار میکنید؟ همسرم تو یک شرکت آلمانی مشغول به کار
سربازی رفتین؟ خیر خوشبختانه خریدم
خانوم شما شغلتون چیه؟
تحصیلاتتون چیه؟
با ویزای شما موافقت شد دوشنبه 10 نوامبر ساعت 10 بیایید پاسپورتهاتون رو بگیرید))))))))))
ما خدارو شکر یک ماه قبل از اینکه جواب لاتاری اعلام بشه ازدواج کرده بودیم و مشکلی نداشتیم...شاید چون تاریخش جدید بود سوالاتش رو از اونجا شروع کرد...
راستي دوستان با اينكه بليط ماهان ما سيستمي بود براي تغيير تاريخ نفري ٢٢٠٠٠٠ تومن داديم كه واقعا زياد بود،البته از دفتر دبي پرسيديم گفت نفري ٣٥٠ درهم!ما از همينجا اينترنتي از سايت ماهان تغيير داديم و پرداختم اينترنتي انجام داديم.
حتما اگه احتمال ويزاي يكضرب ميدين با هتلتون صحبت كنيين چون بدون پاسپورت امكان رفتن به هتل ديگه اي رو ندارين
اینم از سفرنامه ما به اینجا...اگه بد نوشتم به خوبی خودتون ببخشید و هر سوالی بود در خدمتم
شماره کیس:2015AS00005xxx
تعداد افراد کیس:1 نفر
تغییر از آنکارا به ابوظبی
ارسال فرم:28 مي
تاریخ مصاحبه: jun 25th
ویزا:
ارسالها: 169
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
15
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
شماره کیس:2015AS00005xxx
تعداد افراد کیس:1 نفر
تغییر از آنکارا به ابوظبی
ارسال فرم:28 مي
تاریخ مصاحبه: jun 25th
ویزا:
ارسالها: 57
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2014
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-11-12 ساعت 18:03
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-11-12 ساعت 18:43 توسط Mrng93.)
سلام به تمام دوستان مهاجرسرايي
من ١٠ نوامبر مصاحبه داشتم و تصميم گرفتم سفرناممو بنويسم ، اميدوارم براتون مفيد باشه .
از همون روز اولي كه برنده شدنمو توي سايت ديدم برعكس بقيه من زياد خوشحال نبودم! من چون دانشجو بودم و وضعيت تحصيلي عجيب غريبي داشتم (انصراف ازغ دانشگاه و ...) اون زمان فكر ميكردم عمراً راهي نداره كه بتونم پاسپورت بگيرم و از كشور خارج شم .. در واقع اطلاعاتمم زياد نبود . فكر ميكردم حتي اگه بتونم از كشور خارج شم بازم بهم كليرنس ميخوره و بايد برگردم ايران و تا شيش ماه بازم نميتونم از كشور خارج شم .. خلاصه كه درگير اين فكرا بودم و خيلي به اين قبولي دل نبسته بودم . تو اين مدت يه درس بزرگ رو ياد گرفتم كه توي زندگي خيلي بهم كمك خواهد كرد و اون اينه كه تا وقتي سعي خودتو نكردي نگو نميشه و نميتونم .. برو تو دل كار بعدش هر چه بادا باد ، حد اقل اون موقع ميگي من تلاشمو كردم ولي نشد .. سرتونو درد نيارم خلاصه ي حرفم اينه كه ادم اگه يكم ايمان داشته باشه قلبش اروم ميگيره و خدا دستشو ميگيره .
قبل از سفر به ابوظبي:
چون من كيس نامبرم پايين بود حدس ميزدم مصاحبم توي آبان باشه براي همين اواسط مرداد شروع كردم به واكسن زدن .. ما خونمون شيرازه و من هر ماه يكبار با اتوبوس ميرفتم تهران ( پاستور تجريش ) براي واكسن هاي ام ام ار و ... هزينه كل واكسن ها در حد ١٠٠ هزار تومن شد و ازمايش انتي بادي ابله مرغون هم يه هزينه ي جدا داشت .
وقتي نامه ي دومم ٢٠ سپتامبر اومد فرداش رفتم سازمان نظام وظيفه براي كاراي پاسپورت و خروج از كشورم ، دو سه روز درگيرش بودم و ١٥ مليون وثيقه رو گذاشتم و در خواست پاسپورت دادم (يه هفته بعد با پست رسيد) ، من يه ريسك بزرگ كردم و دو هفته قبل از مصاحبه درخواست ويزا دادم كه ممكن بود برام بد شه ، در كمال ناباوري چهار روز بعد از درخواست ويزاي يك ماهه ي اماراتم اومد . يه نكته بگم من ٢١ سالمه و وقتي ميخواستم درخواست ويزا بدم آژانسهاي هواپيمايي بهم گفتن چون سنت كمه بايد پدر و مادرتم همرات باشن، حالا تو اون شرايط من نه مادرم پاسپورت نه پدرم ايران بود ، بالاخره خدا كمك كرد و يكي از دوستامون كه آژانس داره گفت كه اگه ١٠٠ درهم بيشتر بدي ويزاتو اوكي ميكنم و همينطورم شد.
سفر به ابوظبي:
ساعت ٤ و نيم بعد از ظهر با پرواز ماهان كه نيم ساعتم تاخير داشت و خيلي هم تعريفي نداشت از شيراز به سمت دوبي پرواز كردم ، توي دبي شوهر عمم و پسر عمم اومدن جلوم و با ماشين رفتيم به سمت ابوظبي . توي فرودگاه كه بوديم بخاطر عكس ريشدارم مامورشون بهم شك كرد و گفت اين خودت نيستي و ازم كارت ملي و شناسنامه خواست ، خلاصه با هزار دنگ و فنگ قضيه حل شد .. بخاطر اين عكسه من هنوزم خودمو سرزنش ميكنم .. انقد نگران بودم توي سفارتم اينجوري بگن و كارم پيچ بخوره اما خدا رو شكر اينجوري نشد.
خب همونطور كه گفتم من خونه ي عمم اينا توي ابوظبي اومدم براي همين خيلي درباره ي هتل و قيمتا آشنايي ندارم. دوبي رو نميدونم اما ابوظبي شهر خيلي خوبيه و تو يه نظرسنجي كلي بعنوان زيباترين شهر دنيا انتخاب شده . انواع مول ها و مراكز تفريحي هم موجوده و قبل از مصاحبه واقعا اينجور جاها به آرامشتون كمك ميكنه
ان ام سي ابوظبي:
من شب پنجشنبه رسيدم امارات و برنامم اين بود كه جمعه صبح برم براي مديكال ، همون شب با بچه هاي عمم رفتيم ان ام سي و بهمون گفتن كه جمعه تعطيله و بايد شنبه بريد .. ان ام سي كلا سه تا ساختمون داره كه همشون تقريبا نزديك به همن . من كارامو توي يه ساختمون آبي رنگ انجام دادم و جوابشو توي ساختمون بغليش گرفتم .
صبح شنبه رفتم ان ام سي يه آقاي هندي پشت باجه بود،ازم نامه ي دوم و پاسپورت و پنج تا عكس ٥*٥ گرفت ، پنج تا!! بهم گفت كه جديدا پنج تا عكس ميگيرن (من از ايران شيش تا عكس اورده بودم سه تا براي ان ام سي سه تا سفارت ، بعد از اين قضيه رفتم دوباره عكس چاپ كردم => ٢٠ درهم).
مرد هنديه مداركمو گرفت و بهم گفت تو راهرو منتظر باشيد اتاق ٢٠١ صداتون ميكنه . بعد از نيم ساعت معطلي يه خانوم هندي صدام زد و رفتم تو .. مشخصاتمو ازم خواست ، آدرس ايران و آمريكا ، شماره تلفن توي امارات و اين چيزا .. بعد گفت برين تو راهرو تا دكتر shetty بياد باز صداتون ميكنيم ، بعد از ده دقيقه دكتر اومد و برگشتم همون اتاق. سوالايي كه ازم پرسيد :
تا حالا مشكل قلبي داشتي ؟ چند تا بيماري رو گفت كه گفتم نه نداشتم ، گفت مشكل عصبي داشتي ؟ تا حالا خواستي كسي رو بكشي ) تا حالا خواستي خودتو بكشي ، تعجب منو كه ديد گفت بخاطر سفارت مجبورم اين سوالارو بپرسم، بهم گفت عينكي هستي كه گفتم اره بعد ازم آزمايش بينايي هم با عينك هم بدون عينك گرفت . بعدش بهم گفت پيرهن و شلوارتو در بيار و رو تخت دراز بكش .. روي تخت تپش قلبمو ازمايش كرد و يه نگاه به بدنم انداخت كه ببينه مشكلي داره يا نه ، ازين چكشاي طبي هم داشت كه روم امتحان كرد و كلا از هيچي دريغ نكرد حتي گلاب به روتون جاهاي حساس بدن رو هم بررسي ميكرد :دي
، بعد دكتر شتي گفت برو طبقه ي اول براي ايكس ري و بعدش طبقه ي m براي ازمايش خون ، گفت كه فردا صبح جوابش آمادست و پرستاره از پنجره به ساختمون اونيكي اشاره كرد و گفت جوابشو اونجا بگير ،
يه چيز مهم اينه كه حتما زبانتون بايد خوب باشه ، با اينكه امارات كشور عربيه اما من چون زبانم در حد متوسطيه تونستم كارامو راحت انجام بدم
ايكس ري و ازمايش خونو انجام دادم و فردا صبحش ( يكشنبه) رفتم جوابشو گرفتم ، دو تا پوشه بهم داد كه گفت يكيشو بده به سفارت و يكيشو اگه رفتي امريكا تو فرودگاه ازت ميگيرن .. كل هزينه هام شد ٤٧٥ درهم
روز مصاحبه :
صبح دوشنبه ساعت ٦ و نيم از خواب بيدار شدم و بعد از لباس پوشيدن و اماده كردن همه مدارك با ماشين عمم به سمت سفارت رفتيم ، توي راه يه چايي گرفتيم كه كمك كرد سر حالتر بشم ، به توصيه عمم يه آدامس هم جويدم كه خيلي كمك كرد استرسمو كنترل كنم .. بعد از كلي پرسيدن و گشتن دنبال آدرس بالاخره ساعت ٧:٥٠ رسيدم دم در سفارت ، خيلي شلوغ نبود و انگار همه قبل از من رفته بودن تو ، ورودي سفارت از يه دستگاه امنيتي رد شدم و موبايلمو دادم و يه برگه ي صورتي بهم داد كه بعدا پسش بگيرم، بعدش وارد يه اتاق شدم كه صندلي هاي چوبي داشت و سه چهار نفر نشسته بودن كه بنظرم هيچ كدوم هم ايراني نبودن و براي ويزاي توريستي اومده بودن ، يه دقيقه اونجا نشستم و بلافاصله بهمون گفتن ميتونين برين ، وارد يه حياط شديم و ماهم بالاخره اون شمشادها رو ديديم ، ٢٠ متر تو حياط راه رفتم و وارد يه ساختمون جدا شدم ، قسمت وروديش يه خانوم آسيايي بود كه ازم پرسيد مهاجرتي يا توريستي كه گفتم مهاجرتي ، شماره ي هشت نصيب من شد .. فضاي اون قسمت همونطور كه دوستان گفتن دقيقا مثل بانكه ، حتي چيدمان صندلي هاش .. صندلي هارو كلا دو قسمت كرده بودن ، اولي براي توريستي دومين قسمت براي ويزاي مهاجرتي ، بازم يه خانوم چشم بادومي راهنماييم كرد كه كجا بشينم . اينجا بود كه بالاخره هم وطنان عزيز رو زيارت كرديم .. اكثرا با بچه اومده بودن و به جز من و يه خانوم محترم ديگه كسي كيس مجردي نبود .. درباره لباس بگم ، اكثر ايراني ها كه من ديدم كراوات زده بودن ، نميگم بده اما از نظر من اونچنان تاثيري نداره ... من خودم يه پيرهن دكمه دار تقريبا رسمي و شلوار جين پوشيده بودم .. مهمترين مسئله تميز و شيك بودنه نه كراوات و اين چيزا ...
٤٥ دقيقه نشسته بودم تا اينكه بالاخره شمارمو خوندن و رفتم به سمت باجه ، همون خانم ايراني بد اخلاقه كه همه ازش ترس داريم خورد به پستم :دي ، بهم گفت فرماتو بهم بده ، من گفتم منظورتون فرم ds 260 ـه ؟ گفت هر چي بهت گفتن بايد بياري بهم بده ، تو دلم گفتم خوب بگو مدارك ، فرم چيه اخه!؟ مدارك ترجمه شده رو بهش دادم ازش پرسيدم اصلشو ميخواين كه گفت نه .. مداركي كه من ارائه دادم :
١- ترجمه شناسنامه و كپي فارسي كه به ترجمه چسبيده
٢- ترجمه كارت ملي و كپي فارسي كه به ترجمه چسبيده
٣-ترجمه مدرك ديپلم و كپي فارسي
٤- ترجمه مدرك پيش دانشگاهي و كپي فارسي
٥- ترجمه ريزنمرات سه سال ديپلم و كپي فارسي
٦- ترجمه ريزنمرات پيش دانشگاهي و كپي فارسي
٧-ترجمه كارت دانشجويي (در حال تحصيلم) و كپي فارسي
٨- ترجمه نامه ي وثيقه ي ١٥ مليوني بانك كه براي خروج از كشور به نظام وظيفه دادم و كپي فارسي
٩- سه قطعه عكس پنج در پنج كه فقط دو تا شو گرفت
١٠- پاسپورت + كپي از صفحه ي اولش (براي احتياط همه ي صفحات پاستونو كپي كنيد)
١١- پاكت ان ام سي
١٢- برگه ي تمكن مالي (مانده حساب) (55 مليون تومان)
نكته : من سربازي نرفتم براي همين كارت پايان خدمت ندادم
مداركو ازم گرفت و گفت برو باجه ي اول (قسمت ورودي محوطه) پول پرداخت كن .. رفتم و ٣٣٠ دلارمو دادم و مرده كه باز هم اسيايي بود بهم گفت برو باجه ي اخر انگشت نگاري كن ، اثر انگشتمو گرفتن و بهم گفتن منتظر باش براي مصاحبه شمارتو ميخونيم .
نيم ساعت منتظر موندم ، تو اين مدت از چند تا از ايراني ها مصاحبه شد كه ميتونستم صداشونو بشنوم، يكيشون مدارك پزشكي كاملي نداشت ولي شرايط ويزاي يكضربو داشت ، بهش گفتن چهارشنبه مدارك پزشكيتو بيار ، بنده خدا تو هتل بود و با افيسر سر اينكه مداركو زودتر بياره چونه ميزد.
از همون اول استرس داشتم و توي ذهنم به همه چي فكر ميكردم اما آدامسه باعث ميشد ريلكس به نظر برسم .. بالاخره انتظار به پايان رسيد و منو صدا كردن كه برم تو يه اتاق ... رفتم تو يه آقاي امريكايي بود كه فارسي را با لهجه اما خوب صحبت ميكرد .. ازينجا به بعدشو ديالوگي ميگم
-سلام خوبي
- سلام خوبم مرسي
- شما اقاي ... هستيد؟
-بله
-خب شما دست راستتونو ببريد بالا و قسم بخوريد چيزايي كه نوشتيد و ميگيد درسته
- قبلش يه چيزي بگم ، توي فرمها يه روز تاريخ تولدمو جابجا نوشتم ، و اينكه اسم كامل من سيد ... .. وقتي ميخواستم ثبت نام كنم قسمت سيدشو ننوشتم ولي توي فرم ds 260 همه چيو تصحيح كردم
- اشكالي نداره
- منم دستمو بالا بردم و گفتم قسم ميخورم
- شما كجا بدنيا اومدين
- ...
- چيكار ميكنيد
- دانشجو ام
- چه رشته اي ؟ ترم چندي؟
- مهندسي عمران ترم شيشم
- سربازي رفتي
- نه معافيت تحصيلي دارم
- آها ، كجا زندگي ميكنيد
- شيراز اما توي فرمها ادرس تهران رو دادم (پدر مادرم اونجا ان)
- پدرتون چيكارست
- ....
- توي امريكا كسي رو داريد ؟
- خير
- ازدواج كرديد ؟
- خير
خب با ويزاي شما موافقت شده ، يه برگه ي صورتي در اورد و گفت پنج شنبه ساعت دو بيايد پاسپورتتونو بگيريد ... تا اينو گفت يه برقي چشام زد و تشكر كردم و خداحافظي ، از خوشحالي عينكمو جا گذاشتم )
خب اينم داستان ما بود.. فردا قراره برم پاسپورتمو بگيرم ، اميدوارم همه بتونن ويزا رو بگيرن و از پس مصاحبه بر بيان ... باور كنيد همونطور كه بقيه ميگفتن چيز خاصي نيست ، فقط يه سوال جوابه ... اميدوارم همه موفق باشين، براي منم ارزوي موفقيت كنيد
Ps: ببخشيد ديگه عجله اي نوشتم ، انشامم زياد جالب نيست اما سعي كردم چيزاي مهمو گفته باشم ، ايشالا كه بدردتون بخوره
-شماره کیس:2015AS10##
-کنسولگری: ابوظبي
-ارسال فرمهای سری اول: 23 May
- نامه دوم: 20 September
-مصاحبه: 2014 November 10
- ویزا: November 13
- ورود به آمریکا: November 24
ارسالها: 2,444
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
141
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-12-01 ساعت 20:56
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-05-01 ساعت 11:43 توسط behdadK.)
حالا نوبت من شد سفرنامه رو بنویسم.
قصد دارم یک سفرنامه بسیار جامع بنویسم. خوندم که دوستان خیلی موافق یک سفرنامه جامع نیستند. حقیقتش از 2 سال پیش یک سفرنامه جامع نوشته نشده و هنوز که هنوزه سفرنامه جناب بیات محبوبترین سفرنامه است. به من یکی که بسیار کمک کرد این سفرنامه به خاطر همین خواستم کمی بعضی چیزها رو آپدیت کنم که به درد بعضی دوستان کند ذهن مثل خود بنده بخوره اما قبل از هر چیز برای اونهایی که حال و حوصله خوندن این همه سفرنامه رو ندارند بگم که ما قرار بود کلیرنس بخوریم و خوردیم و وقتی سفارت رفتم با سئوالات آفیسر اطمینان دارم که چه سربازی رفته باشید چه مدرک حساس داشته باشید و چه کار دولتی کلیرنس روی شاخش هست حالا همه اینها رو هم نداشته باشید ممکنه کلیرنس بخورید مثل موردی که با ما اون روز همراه بود. آفیسر هم از اینکه چطور آشنا شدید و کجا سربازی رفتید و محل کارت کجاست و فیلدت چیه و چند بار شرکت کردی پرسید و همه اش در حال تایپ کردن بود و تو چشم های ما 2-3 بار بیشتر جهت قسم خوردن و سلام و خداحافظی بیشتر نگاه نکرد. مدیکال هم NMC انجام دادیم ملیکا جواب را برایمان گرفت 300 درهم ترانسفر دادیم و همه اونروز حتی خانوادگی ها کلیرنس خوردند. تمکن هم همون جدول + 5 میلیون جهت اطمینان از تغییرات نرخ دلار بردیم. ضمنا شرایط کیس : زوج- همسرم کارشناسی ارشد شغل خصوصی بنده سربازی + کارشناسی ارشد شغل خصوصی. (سپاه هم سربازی نرفتم!)
حالا جزئیات:
فصل اول: قبولی
---------------------------------------------------------------------------------------
یک هفته قبل از اعلام نتایج لاتاری بود داشتیم با همکارها صحبت میکردیم که یکی گفت هفته بعد لاتاری جوابش میاد. من گفتم این لاتاری هم نمیدونم حکمتش چیه. از هر کی بپرسی یکی رو میشناسه که فلانیش قبول شده اما هیچوقت کسی مستقیما با یه برنده لاتاری رابطه مستقیم نداره! مثل سیگاری ها میمونه که همشون یه دوستی دارند که یه عمو داره که 80 سالشه و روزی 2 پاکت سیگار میکشه و سالمه! یکی دیگه هم گفت بله احتمال قبولی لاتاری از صاعقه گرفتگی کمتره! و خلاصه باهم به این قضیه خندیدیم و کلا من یادم رفت که هفته بعد جواب رو چک کنم. 2 می جمعه یکی از دوستان خانمم به همراه همسرش و کوچولوشون رو به منزل دعوت کرده بودیم برای ناهار که تشریف بیارند و در فضای حیاط خلوت فسقلی با هم ناهار و چای و قلیونی کنار تخته بزنیم و باهم کل کل کنیم و گل بگیم و گل بشنفیم. نیم ساعت مونده بود که بیان و من هم مشغول انجام کار و آماده کردن گزارش برای یکی از کارهام بودم و تند تند تایپ میکردم و کپی و پیست و ... که آمدند و رفتند وقت کافی داشته باشم گزارش رو برای فرداش آماده کنم که خانمم که در اتاق مشغول حاضر شدن بود گفت راستی جواب لاتاری آومده. کامپیوتر گیر بود و اکسل هنگ کرده بود که رفتم تو سایت و شماره رو پیدا کردم و وارد کردم و بــــــــــنگ!!! ما سال چهارمی بود که شرکت میکردیم و هر سال برای همه فامیل هم مینوشتیم و دست از پا دراز تر هر سال با بی رغبتی صفحه رو باز میکردم و میگفتم نه نشد اما امسال با همیشه فرق داشت. دوباره بیرون اومدم رفتم تو دیدم نه انگار فرق داره. شک کردم اون یکی ثبت نام رو زدم دیدم بعله صفحه اول قبولی بود. فقط اسم خانمم رو گفتم اونقدر تابلو بود اومد بالاسرم و گفت چی شده که گفتم قبول شدم. یه خورده به من نگاه کرد و گفت مطمئنی گفتم آره نگاه کن برای اطمینان هم کل خانواده رو چک کردیم و دیدیم فقط ما تنها برنده های خوش شانس امسال هستیم. 10 دقیقه ای سر جامون نشستیم و تو حال خودمون بودیم که خانمم گفت باید به خانوادم بگم.
من اصلا و ابدا به مافوق طبیعه و خرافات اعتقادی ندارم اما تجربه به من ثابت کرده هر اتفاق خوبی که احتمال میدی برات بیوفته به بقیه نگو، خوشبختانه خانمم هم با من هم عقیده هست و بنابراین تصمیم گرفتیم فقط به فامیل های درجه اول خودم و خودش بگیم که خوشبختانه هنوز هم تقریبا این تصمیم پابرجاست با 2-3 استثناء کوچیک که تقریبا چاره ای جز گفتنش نداشتیم.
حالا همه اینها به کنار اگر بدونید اون 5 ساعت و نیمی که مهمان های عزیز ما پیشمون بودند و من نمیتونستم نه لام تا کام چیزی بگم نه این خوشحالی رو نشون بدم نه سرچی بکنم که حالا چه کار کنیم و این یعنی چی به من چه گذشت. طولانی ترین ساعت های عمر من همین 330 دقیقه بود که به اندازه نصف عمر من پیر شدم اما شادی مضاعف ما نگذاشت که به مهمان های ما بد بگذره.
درست بعد از بدرقه مهمانان مهاجرسرا اومدم و اون شب نخوابیدم و اتفاقا فردا هم گزارش رو پیچوندم و شرکت نرفتم و تا 3-4 روز هم دیر سرکار میرفتم و زود می اومدم و شرکت هم مشغول چرخ زنی در مهاجرسرا بودم تا کمی آرام گرفتم و فهمیدم شانس با ما یار بوده که برنده شدیم و شماره خوبی داریم و حالا مدارک رو چه کنیم.
---------------------------------------------------------------------------------
فصل دوم : جمع کردن مدارک
به لطف مهاجرسرا و شانسی که از قبل داشتم مدارکم جمع بود. دیپلم هم که گم شده بود آموزش پرورش رفته بودم و به جاش یه مدرک گرفته بودم و ریز نمرات آموزش پرورش رو هم در همون یکی دو هفته اول جمع کردم و فرداش همسر رو فرستادم برای اخذ مهر مدارک دیپلم خودش و خودم. ریز نمرات لیسانس و فوقم هم گرفته بودم و در سایت تایید گرفته بودم. مونده بود مدارک از ما بهتران که با پیگیری خودش مدارک اصل دریافت و تا قبل از باز شدن فرم 260 تایید وزارت علوم هم گرفت. اصرار داشتم که مدارک را داشته باشیم که اگر تاریخی داره اشتباه نزنیم و بعدا به دردسر نیوفتیم. این وسط هم یک مسافرت اجباری به دانشگاه همسر داشتیم که یک روزه صبح رفتیم و ظهر برگشتیم و بد هم نگذشت و هوایی عوض کردیم.
برای دوستان این نکته رو اضافه کنم که در سفارت ابوظبی که مد نظر ما بود چک کردیم آخرین مدرک تحصیلی برنده ملاک است و ریز نمرات هم حتی نیاز نیست. اما برای اینکه احساس میکردیم شاید اونجا برای تحصیل اقدام کنیم و بالاخره فرصتی شده بود که مدارک هم جمع کنیم برای همه مدارک اقدام کردیم. سفارت تنها ملزم به چک کردن اینه که برنده دیپلم 12 ساله داشته باشه و این دیپلم 12 ساله را به خوبی میشناسند اگر کسی تحصیلات دانشگاهی داشته باشه و فارغ التحصیل باشه و دانشنامه اصل در دستش باشه کافیست. اما اگر دانشنامه موقت دارید یا دانشجو هستید آخرین مدرکی که ارائه میدید باید حداقل مدرک پیش دانشگاهی و دیپلم نظام جدید یا مدرک دیپلم 12 ساله نظام قدیم باشه. مثلا اگر دانشجوی دکترا هستید باید فوق را بدهید یا اگر اون رو هم ندارید لیسانس یا نیست اصل دانشنامه دیپلم 12 ساله را حداقل تحویل بدید و ممکنه در مواردی که به دیپلم شما شک میکنند ریز نمرات بخواهند که چک کنند شما واقعا 12 ساله بودید یا نه. و این فقط برای برنده است و برای نفرات دیگر اصلا همین اعلام مدرک کافیست. این نکته برای سفارت ابوظبی است و سفارت های دیگه گاها رویه های متفاوتی پیش میگیرند.
تاریخ کارت ملی ها منقضی شده بود، از یکی از دوستان همین مهاجرسرا هم شنیدم شناسنامه ها هم چون سنتان زیاد شده و عکس ها تغییر کرده باید عوض کنید که البته اشتباهی راهنمایی کردند و اصلا نیازی نبود. اما پلیس +10 میگفت که کارت های ملی تمدید شده و شناسنامه هم اصلا و ابدا تعویض نمیکنیم. با اصرار ما که برای ترجمه میخواهیم و حالا این رو قبول کن و ... کارت های ملی رو قبول کردند. میگفتند در این مقطع به خاطر کنکور!! بهشون ابلاغ کردند به جز موارد اورژانسی شناسنامه و کارت ملی نگیرند!! ما هم به صورت اتفاقی چایی غلیظ روی شناسنامه ها ریختیم و مجبور شدند شناسنامه ها رو بپذیرند.
کارت ملی ها یکماهه آمد که البته انتظار الکترونیکی اش رو داشتیم که دیدیم همون مدل قبلی به ما تحویل شده . شناسنامه اما با وجود 2 ماه وقتی که به ما داده بودند بعد از 4 ماه با پیگیری و در آخر تحویل از ثبت احوال بدستمان رسید. اون روزی که برای آخرین بار ثبت احوال پیگیری کردم دیدم کسی بود که اسفند درخواست داده بود و بهش با خونسردی میگفتند برو 2 ماه دیگه بیا و اونوقت بود که فهمیدیم چه ریسک بیهوده ای کردیم. اکیدا توصیه میکنم بیخیال تعویض شناسنامه بشید که هزینه اضافه به خودتون تحمیل کردید و بس
کارت پایان خدمت هم خوشبختانه جدید بود اما اگر هم نبود به دلیل اینکه تاریخ انقضا نداره نیازی به تعویضش نیست و اگر دوستان قصد تعویض دارند بدونند که خیلی دیر به دستشون میرسه و احتمالا در مصاحبه نقص مدرک میخورند. پس کارت رو نگه دارید و ترجمه کنید و بعد از مصاحبه اگر قصد تعویض دارید اقدام کنید.
مدارک در کمتر از 2 هفته جمع شد یا حداقل اقدام شد و این دو هفته نفهمیدیم به ما چه گذشت و چطور گذشت.
ضمنا در همین دو هفته هم همسرم با اینکه زبانش خوب بود دوره فوق فشرده زبان نوشت و من هم شروع کردم برای خوندن امتحان بین المللی در زمینه رشته کاری (PMP) که هنوز هم در دست اقدامه. رزومه کامل کردیم، ارتباط ساختیم و وضعیت اونجا رو سرچ کردیم که زیاد هم عقب نیوفتیم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فصل سوم : واکیسناسیون
هر دو آبله مرغان گرفته بودیم و همسر هم از قبل نتیجه اش رو داشت. بنده که 3 سری هپاتیت رو 15 سال پیش زده بودم و اتفاقا 5 ماه قبلش هم همسرم دوره رو شروع کرده بود و ماه بعد آخرین واکسن رو میزد و از این بابت هم نگرانی نداشتیم. به لطف مدراک جمع شده در سامسونت قدیمی توسط مادر همه کارت های واکیسناسیونمون پیدا شد که اگر هم نمیشد مشکلی نداشت. پاستور رفتیم همونجا برای من یه یاداوری هپاتیت زدند و گفتند 1 ماه دیگه بیا هم برات تست آنتی بادی هپاتیت رو میگیریم و هم آبله رو و همه تاریخ ها رو وارد کردند و جواب همسر رو هم برای آبله وارد کرد. موند آخرین نوبت هپاتیت همسر و 2 نوبت MMR و یک آنفولانزا که قرار گذاشتیم هر وقت احساس کردیم یک سری با کارنت شدن فاصله داریم MMR رو شروع کنیم و آنفولانزا و سری دوم MMR بیوفته برای کارنت شدن.
اتفاقا از عجله و علیرغم تذکر من به خانم بخشنده برای من دیفتری کزاز رو در 2 نوبت 16 سالگی و سربازی که با هم بیش از 10 سال فاصله داشت وارد کردند که گفتند قبل از رفتن هم بیایید یک نوبت وارد کنم. اما همسرم فاصله ازدواج و 16 سالگی اش خوشبختانه کمتر از 10 سال بود و برای ابوظبی این 10 سال واقعا مهمه و اگر رعایت نشه باید 0-1-7 تکرار کنید DT رو. ماه بعد به دکتر بخشنده این موضوع رو گفتم که قبول کردند عوض کنند اما گفتند هزینه اش پای خودتونه و من گذاشتم برای آخر کار که متاسفانه یا خوشبختانه کارت زرد از 15 تومن به 50 هزار تومن رسید و با درخواست من که حداقل دو تا 0-1 نزدیک مصاحبه برای DT بزنید موافقت شد (جایی برای تزریق ماه 7 نمونده بود)و مشکلی هم ابوظبی از این بابت نگرفت.
------------------------------------------------------------------------------------------
قسمت چهارم : فرم کذایی 260
فرمی که شایع شده بود فرم 260 هست رو پرینت گرفتم و فیلد هاش رو با همسر کامل کردیم و چند بار چک کردیم و منتظر شدیم برای باز شدن سایت.ما که از روز دوم منتظر این فرم بودیم. چقدر برای پیدا کردن کد پستی های محل سکونت قبلی و کارهای قبلی و آدرس ها و اسم کارفرما ها و کد پستی دانشگاه و ... دردسر کشیدم و اتفاقا مسبب این شد که گواهی های رضایت شغلی رو هم از سطح شهر جمع آوری کنم و کلی هم با همکاران قدیمی تجدید خاطره کردیم.
در این مدت راجع به گواهی تمکن هم کمی تحقیق کرده بودم و آدرس آمریکا هم لازم داشتم. به مادرم سپردم با یکی از دوستان خانوادگی صحبت کنه که اسپانسر ما بشن.با پسر این خانواده من از مهد کودک دوستم و تا قبل از رفتنش از ایران صمیمی ترین دوست من بود و دوستی ما بود که باعث رفت و آمد خانوادگی شد. مادر تماس گرفت که گفتند درامدی که ما میگیریم به درد اسپانسر شدن نمیخوره که البته اطمینان دارم که حقیقت رو میگفتند چون خبر دارم چندین سال قبل برای هزینه های تحصیل پسرشان مدرک میدادند که حقوقشان کمتر از عددی است که بتوانند هزینه تحصیل تقبل کنند و پسرشان وام تحصیلی میگرفت. آدرس دادند و آرزوی موفقیت کردند و دوست من هم زنگ زد که خانواده نمیتونند اما بفرست که چی میخوای و حقوق چقدر باید باشه شاید خودم بتونم برات کاری بکنم که باعث شد جدی تر تاپیک اسپانسر رو بنویسم و نتیجه اش شد راهنمای جامع اسپانسر و تمکن مالی که نسخه اولیه اش از طریق میل برای این دوستم ارسال شد.
18 ام می ساعت 12 ظهر فرم ها تک و توک باز شد و فرم من هم باز بود اما جهت اطمینان و بنا به اصرار یکی از کاربران مهاجرسرا که خوشبختانه یا متاسفانه دیگه در جمعمون نیست که عجله نکنید و مهم نیست و دقیق باشید و فعلا ممکنه خراب بشه(چون تاریخ باز کردن فرم 20 ام اعلام شده بود) ، بیجهت تایپ فرم آماده رو یکروز به تاخیر انداختم! اما 19 ام یه حسی به من میگفت نباید یک لحضه هم دیرتر فرم رو پرکنی. ساعت 3 عصر مرخصی گرفتم و رفتم خونه و تا 8!!! مشغول پر کردن فرم و چک کردن مرحله به مرحله اش بودیم.
فرم رو که پر کردیم 2 روز بعد بر اثر سئوال یکی از دوستان فهمیدم که اشتباه کوچکی در فرم انجام دادم و بلافاصله به KCC نامه زدم که فرم رو باز کن و اتوریپلای جواب آمد که نگران نباشید و تاثیری نداره و در اسرع وقت بهتون خبر میدیم که فرمتون باز شده اما بعد از یکماه خبری نشد. بعضی دوستان بودند که 2-3 هفته بعد از من اقدام به بازکردن فرم کرده بودن و جواب گرفته بودند که باعث شد دوباره پیگیری کنم و این بار بعد از 2 ساعت نامه آمد که باز شده من هم به فاصله 5 دقیقه فرم رو باز کردم تغییر رو دادم و بستم و منتظر شدم برای بولتن.
ضمنا من سفارت ابوظبی رو به چند دلیل انتخاب کردم. 1- ترکیه رفته بودم. 2- همسر از ارمنستان خوشش نمی آمد 3-زمستان و مسافرت در سرما برامون دلچسب نبود. 4- شنیده بودیم و دیده بودیم که کمی یکضربی های ابوظبی از بقیه بهتر است. 5- آمار کلیر های ابوظبی هر ساله بهتر از سفارت های دیگه بود. 6- اونهایی که ترکیه رو انتخاب میکردند ممکن بود به دلیل شلوغی سفارت جابجا بشوند. 7-تجربه شیرین مسافرت زمستانه به کیش رو میخواستیم به نحوی شبیه سازی کنیم 8-این دفعه پارک های آبی و تفریحات از اولویت های ما بود که از اینها در ایروان و آنکارا در این فصل اصلا خبری نبود. 9- با محاسبات من هزینه نهایت نفری 200 تومن بیشتر میشد در دبی که مهم نبود (البته در نهایت کمتر هم شد!)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
فصل پنجم: تکمیل مدارک قبل از سفر
بولتن اکتبر همه را غافلگیر کرد. ماهم بلافاصله رفتیم برای MMR درمانگاه بهراد 34000 (هلال احمر نداشت، پاستور نمیزد و درمانگاه های دیگه 5 شنبه وقت مناسبی نمیدادند).دومین بولتن اعلام شد و همونطور که انتظار داشتم کارنت شدمو نامه من هم جمعه شب همان هفته آمد، واکسن دوم رو درمانگاه فرشته (اول فرشته در ولیعصر) با قیمت کمتر زدیم و پاستور رفتیم و واکسن آنفولانزا رو زد و کارت های زرد رو کامل کرد. (دو تزریق DT هم وارد شد)
با دوستم هماهنگ کرده بودم که اگر مدارک اسپانسر خواستم خبرت میکنم اما الان نیازی نیست و به فاصله یکماه از مصاحبه به سراغ بانکم رفتم و گواهی تمکن رو مطابق با راهنمای جامع اسپانسر (5 میلیون بیشتر) در دو نسخه(هرکدام 6200 تومن ناقابل) دریافت کردم. همون موقع بانک پاسارگاد گواهی تمکن با قیمت دلار مبادله ای به من تحویل داد.در فرم درخواست نوشته بود که آیا اجازه میدهید اگر استعلام کردند موجودی حسابتان را بگوییم که جواب خیر دادم ولی بانک گفت که اگر زنگ زدند و پول نداشتید اعلام میکنیم و پول رو برندارید. من هم قصد برداشتن پول در آن مقطع رو نداشتم و میدونستم هم که تهدید توخالی است و لبخند زدم. همونجا میشد درخواست داد که گردش رو هم اعلام کنند که من نخواستم و اصلا لازم نیست و بهتر است نبرید. طبق استعلامی که کردم بعضی بانک ها مبلغ دیروز را اعلام میکنند که اگر میخواهید بلافاصله پول را بگیرید و جابجا کنید اول از بانکتان مطمئن شوید.
تمکن رو که گرفتم پنج شنبه انقلاب رفتم به همراه مدارک کامل و لیست مدارک مورد نیاز و از این دالترجمه به اون دارالترجمه و درخواست آخرین قیمت.
مدارکی که من داشتم اینها بود
1- شناسنامه 2 عدد
2- کارت ملی 2 عدد
3- کارت پایان خدمت 1 عدد
4- سند ازدواج 1 عدد !! (و یک کپی دیگه)
5- اصل دیپلم 5 عدد (همه مقاطع خودم و آخرین مقطع همسر که فقط آخرین مقطع خودم لازم بود و بقیه جهت استفاده آتی و احیانا محکم کاری بود)
6-ریز نمرات 13 ترم (که برای دو مقطع خودم بود و بیشتر برای کارهای آتی بود و هیچوقت احتیاج نشد)
همه اینها تنها با مهر دالترجمه رسمی و بدون نیاز به مهر دادگستری و وزارت خارجه که با قیمت گرفتن از 5-6 دارلترجمه و صرف زمان کمتر از 1 ساعت از رقم رسمی بیش از 500 تومن من 235 تومن پرداخت کردم. البته قیمت پایین تر هم بود اما چون به مدارک حساس بودم با دالترجمه شرط کردم مدارک اصلی را جلوی چشمم کپی بگیره و اصلش را به من همانجا برگردونه که خیالم راحت تر باشه. جمعه تعطیل بود و شنبه عصر دالترجمه مدارک رو به من تحویل داد که یک اشتباه کوچک در سند ازدواج داشت و یک کد ملی اضافه در اون جا مونده بود که دوباره پیشش بردم و نیم ساعته برام درست کرد و با عذر خواهی پس داد. 2 نکته : 1 مدارک خود را حتما واو به واو چک کنید. 2- حتما وقت بگذارید و یکروز انقلاب برید و پایین ترین قیمت رو پیدا کنید. اگر مستقیم به سراغ دالترجمه من برید حتما قیمتی بالاتری از چیزی که به من گفته بهتون پیشنهاد میکنه.
ضمنا وقت دکتر رو هم یکماه قبل از مصاحبه میدن و زودتر تلاش نکنید.ما NMC دیره (دبی) میخواستیم بریم که برای وقت مصاحبه نامه ای به appointmentdeiradxb@nmc.ae زدم متن نامه هر چه بیشتر باشه احتمال جواب کمتره. من فقط با این نامه جواب گرفتم (وگرنه شر و ور تحویلم دادند!)
We would like to arrange medical test on MM DD YYYY at hh:mm. I will come there with my wife.
appointment date: MM DD
Visitors: John Doe , Jane Doe
Please confirm
که به ما همون روز جواب داد
Dear sir/madam,
You can come for the medcial on DD MMMM YYYY at hh:mm .The whole examination will take 2-3hrs.
Best Regards,
Rajni.
ضمنا این اطلاعات در مورد NMC رو هم داشته باشید که هزینه بدون واکسن شده 525 درهم در دبی (ابوظبی 475 درهم) که به شرطی است که واکسن نخورید و هزینه هر واکسن از 100 درهمه و بسته به کامل بودن کارتتون داره و در تاپیکش چک کنید که کارتتون کامله و یا نه و که اگر صبح قبل از 9 برید فردا شب بدون هزینه اضافه آماده است و اگر عصر 4 برید پس فردا شبش بدون هزینه آماده است. این هم ایمیل کلیشون در مورد اطلاعات مدیکال (نگران 48 ساعت نباشید معنیش همونه که گفتم) :
Dear Sir/ Madam:
Thank you for your interest in our organization and the mail regarding the US medicals.
On the day of appointment, patient comes in the morning for the tests and the results would be ready after two (2) working days, provided the clinical examination, X-ray and blood tests are all normal. Any abnormality would require further evaluation. In case of certain abnormalities noted in chest x-ray which needs sputum culture for AFB, issuance of the report will be one month later.
The whole examination will take about 2-3 hours. No need of fasting.
Routine cost (without vaccination) is AED525. In case of urgency only for the adults above 14yrs (tests done in morning before 9am and patient wants reports by evening), additional charges of AED750 is applicable. From 1st October 2013, in case of certain abnormalities noted in chest x-ray which needs sputum culture for AFB, issuance of the report will be one month later and urgent charges are non-refundable.
For the children between 2-14yrs Mantoux test (test for tuberculosis) is mandatory and the charges for the mentioned test is Dhs.68/-. The result will be ready after 48hrs if it is normal.
The need for vaccination is assessed by the physician based on clinical history, age and past history of vaccination. If vaccination is required, charges are added appropriately.
Documents required to be brought along are: Original passport, 5 passport size photographs with white background, Authentic Vaccination Record in English (if any) & Embassy Appointment letter, present address of residence and postal code of residence,intended us city and state, intended us address and postal code and Email address.
We are located at the Al Safiya Bldg, Salahudin Road, Opp Abu Hail Metro Station, Deira- Dubai. UAE.
Kindly let us know when you want the appointment so that we can book it for you.
Thank you and Good Day!
در مورد عکس هم عکس پاسپورتی 5 در 5 هم برای NMC و هم برای سفارت لازمه . 5 عدد NMC و 2 عدد سفارت (مجموعا 7 عدد) میگیره و شرایطش مثل لاتاریه. کافیه برید به عکاسی بگید عکس برای لاتاری میخوام 5 در 5 چاپ کن عملا برای یک عکس اضافه مجبورید 12 تا چاپ کنید:دی
مدارکی که در نهایت جمع شد اینهاست که در یکی از این کیف های طبقه بندی شده پاپکو جمع کردیم که روز مصاحبه مدام دنبال مدرک نگردیم.
مدارک NMC:
1- نامه قبولی
2- پاسپورت
3- کارت زرد (و در صورت محکم کاری جواب آزمایش های آبله مرغان)
4- عکس پاسپورتی 5 عدد
5-هزینه هر نفر حداقل 525 درهم
6- محض اطمینان تاییدیه تاریخ مدیکال که زیرش نزنن (وقتی شلوغ میشه ممکنه بگن فردا عصر قابل تحویل نیست و بخواهند شارژتون کنند که در این صورت نمیتونند)
مدارک لازم برای سفارت
1- نامه قبولی
2- فرم 260 همه افراد کامل پرینت شده
3- پاسپورت
4- کپی پاسپورت (ما از همه برگ های پر گرفتیم فقط صفحه اول رو برداشتند)
5-ترجمه شناسنامه ها (اصلش هم همراتون باشه اما نمیگیرند)
6- ترجمه کارت ملی ها (اصلش هم همراتون باشه اما نمیگیرند)
7-ترجمه سند ازدواج 2 نسخه (اصلش هم همراتون باشه اما نمیگیرند)
8- ترجمه کارت پایان خدمت (اصلش هم همراتون باشه اما نمیگیرند)
9- گواهی تمکن (یک نسخه کافیست من محض اطمینان 2 تا بردم)
10- ترجمه آخرین مدرک تحصیلی و محض اطمینان ریز نمراتش (اصلش هم همراتون باشه اما نمیگیرند) در صورتی که مدرکتون موقته و اصرار دارید ببریدش حتما مدرک قبلی یا دیپلم 12 ساله همراهتون باشه چون احتمالا نگیرنش
11- عکس 2 قطعه
12-لیست مسافرت های خارجی در یک برگه اگر داشتید تایپ کنید
13- رزومه رو محض اطمینان یک رزومه ساده ببرید که اگر آفیسر کارتون رو نفهمید بهش تحویل بدید و الکی کلیرنس نخورید
14- پاکت جواب کوچک NMC (برگه سفید روی و ایکس ری رو لازم نیست و نمیگذارند داخل ببرید)
15- به ازای هر نفر 330 دلار که ترجیحا خورد داشته باشید چون ممکنه خورد نتونند براتون بکنند
------------------------------------------------------------------------------------
فصل ششم: مقدمات سفر
قبل از همه چیز از همه کاربرهای سالهای قبل مهاجرسرا تشکر میکنم. من تاپیک های سفرنامه تا 2010 را کامل خوندم و تاپیک سفر رو برای 3 سال گذشته کامل مرور کردم و هیچ چیز گنگی برای من باقی نموند. توصیه میکنم سفرنامه های دو سال گذشته و تاپیک سفرپارسال یا حداقل تاپیک سفر امسال که من همه چیز رو داخلش خلاصه کردم حتما بخونید.
تجربه تلخ سفر به استانبول با پرواز آسمان ما رو مصمم کرده بود که هر جوری شده حداقل با ماهان به دبی بریم. تورها انتخاب هتل زیادی نداشتند و اکثرا هم پروازهای نامناسب کاسپین و ایران ایر و قشم ایر و ... بودند و اصلا نمیخواستیم استرس پرواز هم به خودمون اضافه کنیم و از آنجا که دل خوشی از تور نداشتیم و تصمیم گرفتیم اگر قیمت مناسب پیدا کردیم حتی با فرض کمی هزینه اضافه همه چیز را جدا جدا بخریم.
پرواز های سیستمی ماهان وقتی نامه رو گرفتیم 1200 بود. سایت الی گشت به تازگی پرواز چارتری ماهان رو ارائه میده که بسته به زمان با قیمت 500تا 620 تومن قیمت های واقعا به صرفه ایست و من تا دیدم که این گزینه رو دارم با قیمت 500 برای هر نفر بلیط رو گرفتم. بلیط رو با پیک رایگان همونروز فرستادند. خوبی ماهان اینه که میتونید پرواز رفت 7:30 رو انتخاب کنید و برگشت 10 رو که نه خیلی زود میرید که ندونید تا ظهر چه کنید و نه خیلی دیر برمیگردید که 24 ساعت بعد رو در خواب باشید.
البته پرواز فلای دبی هم در حال حاضر بریم سفر با قیمت عالی (495 تومن) اگر اشتباه نکنم ارائه میده که هواپیما عالی است اما سرویس داخل پرواز نداره و همه چیز خریدنی است اما به نظر من به خیلی از پرواز ها شرف داره. پرواز های امارات و قطر و ... هم که برای ما توجیه نداشت.
برای هتل از اونجا که ما اصلا در این مدت زندگی مشترک وقت نکرده بودیم به ماه عسل بریم و من یک ماه عسل بدهکار بودم گذاشتم به انتخاب از ما بهتران که هتل با قیمت در رنج مشخص خودش انتخاب کنه که با صحبت هایی که با دوستش کرد و مشاوره هایی که گرفت دور دیره و رقه و .... رو خط کشید و گفت سمت جمیرا و مارینا و ... باید بریم و بین دو هتل مردد بودیم که یک استودیو هتل گولدن تولیپ در منطقه تکام (روبروی نخل جمیرا) رو که هتل آپارتمان 4 ستاره است و از قضا جزو بیشترین هتل های بوک شده بوکینگ در 2013 بوده (قبلا اسمش کامفورت این بود) از سایت بریم سفر با قیمت 1100 گرفتیم(تخفیف 50-60% داشت اشتباه نکنم) برای انتخاب هر هتل از بوکینگ هتل رو سرچ کنید به جز قیمتش و عکس هاش حتما امتیاز کاربرها رو بخونید و ببینید از کجا به این هتل رای دادن و چه گفتند. ضمنا میتونین انتخاب کنید که یک دسته خاص رو رایشون رو نشون بده مثلا ما کاپل ها رو انتخاب کردیم دیدیم بیشتر نظر مثبت دارند. امتیاز هتل اون موقع 7.9 و برای کاپل ها 8.0 بود و نمرات کمش مکانش و دوری از مترو بود که خود هتل میگه 5 دقیقه ما 7 دقیقه رفتیم و در بوکینگ 10 دقیقه تا مترو میگه فاصله داره(خودتون میدونید چطور حساب کنید!) . مشکل هتل این بود که تا NMC با مترو 40 دقیقه ای فاصله داشت اما ما کلا یک یا دوبار کارمون به NMC می افتاد و وایلد وادی و JBR و دبی مال و سفارت از همه نظر به ما نزدیک تر بود و در گوگل مپ هم که سرچ کردم مثلا وایلد وادی رو با دو اتوبوس که تقریبا 1 دقیقه با هتل فاصله داشتند ظرف 25 دقیقه میشد رفت، JBR یک اتوبوس 20 دقیقه و امارات مال و دبی مال هم بسیار نزدیک بودند.
هتل رو که گرفتیم و وچرش رو پرینت کردم و گذاشتم در مدارک و زنگ زدم بریم سفر که لازمه با هتل هم هماهنگ کنم گفتند نه اما اگر میخواهید فقط 48 ساعت قبلش زنگ بزنید نه زودتر. جالبه بدونید از یکی دوهفته قبل از مسافرت هتل پر شد و جایی نداشت به جز تک خوابه و 2 خوابه به بالا که قیمت هاش سر به فلک میزنه. پس اگر همینجا میخواهید اقامت کنید زود بوک کنید که از دستتون میپره.
برای ویزا هم رفتم الی گشت و پاسپورت رو دادم همونجا کپی گرفتند و پس دادند و با توجه به اینکه بلیط رو ازشون گرفته بودم چیزی نگفتند و نفری 240 تومن برامون ویزا رو صادر کردند و ویزا هم 3 روزه با پیک رایگان ارسال شد. من ازشون خواستم یک کپی ویزا رو هم با مهر بفرستند که اگر یکضربی شدیم با توجه به اینکه پاسپورتمون دست سفارت میمونه شاید با همون ویزا بتونیم هتل جدیدی بگیریم (بعضی هتل ها قبول میکنند) شما هم اگر احتمال میدید این کار رو بکنید چون هزینه نداره.
برای ارز بهترین گزینه بانک سامانه اصلا و ابدا به دنبال ملت و ملی نرید که به دردسر میخورید. یک بانک سامان پیدا کنید صبح برید وقت بگیرید و اصلا هم لازم نیست 1 هفته تا مسافرت فاصله باشه و 5 شنبه هم قبول نمیکنند. اگر بانک سامانی که میرید گفت برید یک هفته قبل از مسافرت بیاید برید بانک سامان بعدی.
اصل مدارکی که میخواد با کپی هاش:
عوارض خروج (که قبلش بانک ملی پرداخت باید بکنید)
پاسپورت
ویزا
بلیط هواپیما با مهر آژانس
مبلغ که بصورت نقدی باید تحویل بدید مگر اینکه حساب در سامان داشته باشید.
وجود اشخاص برنده (یکی از بانک های سامان میگفت لازم نیست اون یکی میگفت لازمه)
باید فرم پر کنید و مبلغ رو پرداخت کنید و نیم ساعته کمتر کارتون تمومه فقط یادتون باشه 300 دلار قیمت دلار مبادلاتی است با یک مقدار کارمزد (20-30 هزار تومنتومن اگر اشتباه نکنم) و برای هر نفر باید به فکر 30 دلار اضافه از طریق آزاد باشید که بهتره با درهم بخرید که بهتون خورد بدن (بعضی از صرافی ها خورد به راحتی نمیدن)
برای درهم که صرافی مراجعه کردم با توجه به 1150 درهم هزینه مدیکال و 300 درهم هزینه ترانسفر من 6400 درهم گرفتم که با کل صرفه جویی ما 2000 درهمش بیشتر به تهران برنگشت. اصلا زیر 4500 درهم برای دو نفر فکر نکنید.
پول آژانس رفت و برگشت و مبلغ اضافه هم کنار گذاشتم که شب مسافرت به فکرش نباشم
مسواک دمپایی شونه و لوازم شخصی، لباس برای سفارت و روزهای مختلف و مایو و لپتاپ و شارژر ها و شامپو و .... هم همه توسط همسرم یکروز قبل در ساک به همراه کیف مدارک که دوباره چک کرده بودیم جاسازی شد. یک نسخه از شماره های دوستانی که ترانسفر انجام میدن هم همراهم آوردم.
------------------------------------------------------------------------------------
فصل هفتم: برنامه های موبایل
این کار جزو مقدمات سفر هست اما چون بخش مهمی است جدا آوردم. نقشه های دبی برای اندروید اینهاست:
1- گوگل مپ که بهتره قبل از سفر برید روی دبی و زوم کنید و نقشه رو سیو کنید اما بدون اینترنت به دردتون زیاد نمیخوره چون قابلیت روتینگ نداره اما از هیچ چی بهتره اما با اینترنت بهترین نقشه و دیتیل ترینه و واسه امروزه . من یک پلن 100 مگی گرفتم که فکر کنم 80 مگش رو در این 4 روز همین گوگل مپ خورد و نوش جونش. شما میتونید از هر جا هستید به هر جا میرید انتخاب کنید و مسیر ماشین رو یا پیاده و یا اتوبوس رو ببینید. همه ایستگاههای اتوبوس و مترو دبی رو داره و تخمین زمان رسیدن اتوبوس هاش نسبتا دقیقا (حداقل اگر میگه 20 دقیقه یکبار میرسه واقعا میرسه) و من وقتی موبایل دستم بود اصلا نگران اینکه الان چی کار کنم نبودم.
2- نوکیا Here که نقشه اش مربوط به 2 ماه پیشه و نقشه کاملی داره و واسه نقشه معمولی اینترنت نمیخواد اما روتینگ با اتوبوسش باز باید به اینترنت وصل بشه . من کمی با هنگ و ایراد دیدمش اما دیتای کمتری مصرف میکنه. اگر پلن نمیگیرید حتما نوکیا Here رو داشته باشید.
3- سایجیک که نقشه اش مربوط به 3-4 ماه پیشه. اصلا اینترنت نمیخواد ولی روتینگ فقط ماشینی داره
4- Osmand+ که باز اینترنت نمیخواد. نقشه هاش واسه همین امروزه و روتینگ فقط ماشینی داره و بد قلقه .
من هر 4 تا رو داشتم و تا وقتی که اینترنت میخواستم استفاده کنم فقط با گوگل مپ کار داشتم. شما هم حداقل جهت بکاپ کنار گوگل مپ چیز دیگه ای هم داشته باشید. راجع به اینکه چطور اینها رو نصب کنیم و چطور کار کنیم من نمیتونم بهتون کمکی کنم لطفا پیغام نزنید در تاپیک هم درخواست ندید. اینجا فروم نرم افزاری نیست. یه سرچ تو گوگل بکنید فروم های ایرانی که کامل همه چیز رو توضیح دادن به تعداد موهای سرتون ریختن.
در کنار اینها یه برنامه Dubai Metro هست که زمان رسیدن هر مترو و ایستگاهها و تخمین رسیدن به ایستگاه مورد نظر رو داره که بدون اینترنت کار میکنه و عالی . فقط یادتون باشه برنامه زیاده اونی که ساخت Finoit technologies هست رو دانلود کنید که اون اصلیه است.
یه برنامه دیگه هم که لازمه دانلود بکنید اگر سیم کارت اتصالات رو میگیرید برنامه Etisalat UAE هست که آرم اتصالات داره . دقیقا با این اسم دانلود کنید که اتصالات کشور های دیگه هم هست. برای فعال کردن پلن 100 مگ و 1 گیگ و ... و چک کردن اعتبار و ... این برنامه خیلی کمکه و الکی لازم نیست کد پیدا کنید! برنامه حجمی نداره ولی کارتون رو خیلی راه میندازه.
------------------------------------------------------------------------------------
فصل هشتم: پرواز تا هتل
روز پرواز شد ساعت 5:30 خودمون رو به فرودگاه رسوندیم و همون موقع بود که راه دادن بریم برای تحویل بار. بلیط و پاسپورت و عوارض خروج از کشور و حواله دلار پیشتون باشه. بلافاصله بعد از تحویل بار و توصیه به مهماندار که ما رو جلوی هواپیما بنداز (به خاطر ازدحام خروج از هواپیما و زودتر رسیدن به گمرک و Eye Check) و ... که سری تکون داد اما این کار رو نکرد و رد شدن از گمرک رفتیم پایین و صف در انتظار دلار حواله داران بانک ملت رو دیدیم و خنده ملیحی کردیم و رفتیم انتها بدون صف مسئول بانک سامان با لبخند به ما دلار رو تحویل داد و زیر نگاه سنگین هم میهنان در صف ایستاده و عصبان اونجا رو ترک کردیم. کافی شاپ نشستیم و شروع کردیم به ته بندی سفر و خوشبختانه پرواز دقیقا سر وقت انجام شد.
مقصد دبی به دنبال سایر همسفران در ترمینال 1 به راه افتادیم که با گذشت از گمرک و دیدن چهره عبوس ماموران گمرک اماراتی !و EyeCheck که یک لحظه در یک دوربین روی ستون به فاصله 2 متریت باید نگاه میکردی و بعدچرخ کوچکی در فری شاپ و چک کردن قیمت یک سری اقلام از جمله عطر و شکلات که ببینیم برگشتنی از مال بگیریم یا بیاییم دوباره فری شاپ(اینجا یه گریزی بزنم برای دوستان اهل دل که اگر قصد شادمانی دارید همینجا باید دست به جیب بشید که اگر از دستتون رفت 10 برابر باید شادیتون رو با عذا محشور کنید، اما اگر برداشتید در چمدان بگذارید که با کیسه فری شاپ پر شده از این ادوات به اتوبوس و مترو راهتون نمیدند!) درست قبل از سالن خروجی غرفه اتصالات هست که سیمکارت 35 درهمی که 40 درهم میدادید رو دیگه نمیدند و الان شده 50 درهم که 55 درهم باید بپردازید و 5 درهمش شارژه و میگه 5 دقیقه اما 2-3 ساعت بعد فعال میشه. برای گرفتن شارژش هم اونجا به شما کمکی نمیکنند. یه سوپر مارکت برید وشارژ 25، 50، 75، 100 درهمی رو بگیرید که یه کده که باید بگیرید. لازم به ذکره که صفی میشه در این غرفه که حداقل نیم ساعت الافید پس بد نیست یک نفر رو زودتر بفرستید وقتتون تلف نشه. ارائه پاسپورت برای دریافت سیمکارت الزامی است و ازتون میپرسه موبایلتون چیه که به شما سیمکارت مناسب بده . به من میکرو سیم داد اما مثل اینکه نانو سیم هم برای آیفون داشت. اینترنتش که بصورت اتوماتیک رو گوشی تنظیم میشه اما بدون پلن بسیار گرونه (فکر کنم هر مگ 1 درهم!) که با برنامه ای که قبلا بهتون گفتم میتونین با 20 درهم 100 مگ و با 60 درهم 1 گیگ و با 149 درهم 3 گیگ پلن بگیرید. اگر هم خواستید میتونید کد هاش رو از سایت اتصالات پیدا کنید با موبایل مجانی بزنید ستاره 170 مربع ADD100M یا ADD1G یا اس ام اس بزنی به 1010 همین دو تا کلمه رو که 0.3 درهم برات هزینه داره.
تماس با ایران هم 2 تا تماس کمتر از 1 دقیقه داشتیم در این حد که منو بگیر با 3-4 تا اس ام اس بین المللی (هرکدوم 0.1 درهم) که 5 درهم تمام شد. کلا باید شما رو بگیرند و دقیقه ای 700 تومن بدن و یا از وایبر و واتس آپ و اسکایپ و مشابه هاش استفاده کنن که بسته به هتل و سیم کارت میتونه فیلتر باشه یا نباشه.
اینم بگم که ما سیم کارت ها رو از همون تهران درآوردیم و سیم کارت اعتباری ایرانسل که رومینگش فعال شده بود و 20 تومن اعتبار داشت اونجا روشن کردیم آنتن میداد اما نه زنگ میزد نه زنگ میخورد و در طول کل مسافرت نتونستیم ازش استفاده کنیم بیخودی خودتون رو آزار ندید و هزینه اضافه به حلقوم ایرانسل نریزید.
خوشبختانه تایمی که ما رفتیم هوای هتل عالی و بین محدوده دمایی 22 تا 30 درجه بود و کلی از این بابت به ما خوش گذشت.
دم در خروجی ترمینال 1 ایستگاههای اتوبوس، ورودی مترو و تاکسی هست. تاکسی که سوار بشید صرفنظر از رنگش و مدلش براتون همون اول 20 درهم رو میزنه پس بیخودی دنبال تاکسی فلان رنگ نگردید و اونجا هم بیابونه نمیتونید پیاده برید خارج محیط فرودگاه.
هزینه تاکسی تا هتل 75 درهم شد که با خوردش تحویلش دادم مگرنه بقیه اش رو نمیداد(برگشت مترو 7.5 درهم نفری دادیم و زودتر هم اتفاقا رسیدیم و پیاده روی زیادی هم نداشت) و تا اسم هتل رو گفتم شناخت و رفت ولی اگر کسی نشناخت همه مدیا روتانا رو که روبروی این هتله میشناسن.
هتل هم ساعت 12 بود که رسیدیم گفتن ما 2 تحویل میدیم زود آمدید با احترام گفتن منتظر شید اتاقتون حاضر شه. اتاق ما اینترنت مجانی نداشت که گفتم چقدر هزینه اش میشه گفتن برای هر شب 40 درهم که درخواست کردم یک شب برای ما شارژ کنن که به ما پسورد داد و این یک ساعت با وایبر با خانواده تماس گرفتیم و خبردادیم و سرگرم شدیم. ما در تمام 3 شبی که اونجا بودیم یک نفر ایرانی که هیچ عرب و اسیایی هم ندیدیم و بیشتر اروپایی ها و چند تا آمریکایی در هتل بودند و البته به همین دلیل هم یک لیدر فارسی نداشت هتل که برای بعضی عزیزان بده این قضیه و هتل واقعا تمیز بود. ضمنا شاتل رایگان تا دریا هر روز دو نوبت میرفت و می آمد که ما با اون برنامه ریزی نکردیم. دوستان دقت داشته باشن که کارگران و کارمندان هتل و فروشگاه و ... همگی آسیای جنوب شرقی هستند و اگر لیسنیگ شما کمی ضعیفه قطعا حرفشون رو متوجه نمیشید. من به جز یکمورد مشکلی نداشتم اما بقیه هموطنان رو که میدیدم همیشه در حال پانتومیم بودند. اما حداقل بهتر از ترکیه است که یک Yes و No را هم گاهی از انگلیسی کسی نمی داند!
ما رو تا 1 الاف کردن آخرش گفتن که اتاقی که شما خواستید (استودیو) نداریم و مجانی آپگریدتون کردیم به یک واحد یک خوابه. یک نگاهی به بورد پشتش انداختم هزینه هر شب استودیو 1000 درهم و واحد یک تخته 2000 درهم بود. خواستم یاداوری کنم که اشتباه نکنید برید اونجا دنبال هتل که مثلا اگر اینکار رو ما میکردیم باید 6 میلیون هزینه میکردیم به جای 1 میلیون!
واحد بسیار تمیز با امکانات کامل پخت و پز و اجاق برقی و مکروفر و( آب و نسکافه رایگان 2 تا کوچیک!) و 2 تا تلویزیون واسه اینکه دعوامون نشه و یک استخر و سونا و جکوزی کوچک در بالاترین طبقه سرپوشیده که در عکس هاش هم معلومه و همیشه خالی از مراجعه کننده:دی از استخر بازشون پرسیدیم گفتن در حال ساخت ما که جایی ندیدیم ساخت و ساز باشه!!! اما در کل همه چیز عالی و تمیز و کامل . به ما اونقدر از هتل های دبی بد گفته بودند اصلا انتظار نداشتیم. البته شاید هتل های منطقه های دیگه بد باشند.
اینم بگم که پشت هتل سوپرمارکتی به اسم بلومارت بود که قبلا در نقشه دیده بودم حتما چک کنید کنارهتلتون سوپرمارکت باشه چون ما اونجا 2 بار باکس آبمعدنی گرفتیم و تا هتل بردیم اگر قرار بود فاصله بیشتر باشه دمار از روزگارمون در آمده بود. قیمت آب معدنی هم یک باکس 9 درهم بود. سوپ قوطی هم برای سرماخوردگی گرفتیم 5 و 7 درهم هاینز که کیفیت عالی داره. 2 عدد سیب 1.5 درهم و کلا قیمت با ایران فرق نداشت.
به فاصله 10 دقیقه تا هتل هم دانکن دونات بود که برای صبحانه بسیار میچسبه. هتل ما صبحانه نداشت (یعنی داشت تصمیم گرفتیم صبحانه های دیگه رو امتحان کنیم و بدون صبحانه بوک کردیم) که الانم کاملا راضی هستیم.
این رو اضافه کنم که دایی رضا rainolf هم سیم کارت اتصالاتش مونده بود و هم کارت سلیور که قرار بود من از ایشون بگیرم که حتی لطف میکردن میگفتن بیا بگیر ببر استفاده کن و بیار که کلی پولش رو هم دادن در وقت و هزینه ما صرفه جویی میکرد اما در یکماه آخر آنقدر سر من شلوغ بود و جوری برنامه ها به هم پیچیده بود و مسافرت و ماموریت و کار و ... که حتی وقت نمیکردم به مهاجرسرا سر بزنم چه برسه به اینکه با ایشون قرار بگذارم. اگر کسی خواست میتونه از کمک سال قبلی ها یا یکضربی ها استفاده کنه و کلی در وقت و هزینه صرفه جویی کنه
------------------------------------------------------------------------------------
فصل نهم : مدیکال
مدیکال رو توصیه میکنم اگر صبح هستید زودتر از 9 و اگر عصر هستید زودتر از 4 برید. نه اینکه کارتون زودتر راه می افته. کسانی بودند که یکساعت زودتر از ما آمده بودند و یکساعت زودتر از ما کارشون تمومش شد یا یکساعت دیرتر آمده بودند و قبول کردند کارشون انجام بشه و یکساعت دیرتر کارشون انجام شد. شما به هر حال 3.5 ساعت رو مهمون NMC هستید اما این 3.5 ساعت اگر در ازدحام جمعیت مراجعین هندی و جیغ بچه و ... باشه خیلی به شما سخت میگذره. یک ساعت آخری برای ما خیلی آزار دهنده بود.
برای NMC ما از هتل که راه افتادیم 7 دقیقه ای به متروی دبی اینترنت سیتی پیاده رسیدیم. حدود 36 دقیقه بعد ایستگاه ابوهیل پیاده شدیم . ایستگاه اینترنت سیتی خط قرمزه که باید ایستگاه یونیون (الاتحاد) خط رو عوض کنید. البته ایستگاه قبلش هم میتونید اگر مازوخیست دارید خط رو عوض کنید و برید خط سبز و الکی راهتون رو 6 ایستگاه دور کنید:دی . از مترو ساختمان های دیره رو دیدیم و به خودمون آفرین گفتیم که این طرف رو واسه هتل انتخاب نکردیم.و به هم قول دادیم که برای تفریح این طرف ها پیدامون نشه. (محله چیزی تو مایه های محله های میدون توحید بدون آب و علف ) از مترو که در میایید سمت چپ و دوباره سمت چپ روبروی NMC هستید که وارد شدید به آسانسور راهنماییتون میکنند و خودشون دکمه M رو براتون میزنند.
از آسانسور که خارج شدید روبروی شما رادیو گرافیه که در سفرنامه جناب بیات همه چیز تصویری نشون داده شده. شما انتهای راهرو میرید که پذیرش هست بهشون میگید برای مدیکال سفارت آمریکا آمده ام مدارک که قبلا گفتم از شما میگیرند یک فرم رو به همراه شما پر میکنند و میگن منتظر باشید. کنار آکواریوم کوچک ننشینید که به زودی یه سری بچه با زبون های مختلف پیدا میشن کنار این آکواریوم جیغ میزنن فیششششششششششی فیششش و خلاصه محشری میشه که نگو و نپرس!
یه پرستار با شما میاد و میبردتون تحویل صندوقتون میده هزینه عکس و آزمایش رو میدید بهتون فاکتور میده فاکتور ور میبرید همون رادیولوژی که دادید میزارتتون تو نوبت اما برمیگردید آزمایش خون رو که آزمایش بیماری های مقاربتی است میدید. بعد از اینکه آزمایش رو دادید(به ترتیب شماره روی فاکتور) برمیگیردید رادیولوژی حالا نوبتتون شده عکس رو میگیرید و دوباره میرید منتظر میشید.لازمه توضیح بدم که چیز فلزی همراهتون برای عکس نباشه؟ و پیرهن رو فقط درمیارید.به خانم ها اگر لباس زیرشون یا لباسشون قطعه فلزی نداشته باشه نمیگن لباس در بیارند.
نیم ساعت الاف میشید دوباره پرستار میاد میبردتون صندوق یه پول دیگه میدید برای قد و وزن و فشار و ... بعد می بردتون تو یه اتاق کوچیک و اول فشار رو میگیره یادداشت میکنه بعد قد و وزن و BMI رو که کلا 1-2 سانت پایین تر میزنه و بعد بدون عینک و با عینک تست چشم میگیره. حالا فکر کن عیال بنده چشمش 1.5 بدون عینک همه بی ربط بود با عینک هم چون عینک قدیمی بود خط آخر رو نمیتونست بخونه اما مشکلی پیش نیومد! فکر کنم تست میکنن طرف کور نباشه!!!
بعد دوباره میگن منتظر باشید و این دفعه 1 ساعتی الافید و یه پرستار میبردتون پیش سونیا یا شوکلا (بسته به اینکه کدوم کشیک باشن) نوبت ما سونیا کشیک بود که کلا فارسی بلد نیست. میپرسید ما هم جواب میدادیم چند تا جا سئوال کرد که به خاطر لحجه اش خانمم سخت متوجه میشد من که تا اومدم کمک کنم کاغذ فارسی رو در آورد گفت از روی اینها بخون بگو داری یا نه که همه رو گفتیم نداریم. آبله رو پرسید که گفتیم گرفتیم و قبول کرد اصلا جواب آزمایش ها رو که محض اطمینان برده بودیم نگرفت و با تمهیداتی که دیده بودیم گفت واکسن ها کامله. خیلی هم سونیا خوشرو بود و خدا رو شکر که شوکلا نصیبمون نشد. بعد هم یک پرستار مرد صدا کردند یک اتاق دیگه یک لحضه از دور ببخشید فلان جای ما رو چک کرد که کامل باشه و برای همسر هم خود سونیا و تمام.
خانم من از 2 روز قبل سینوسش حسابی ملتهب شده بود و مدام سرفه میکرد که اونجا به سونیا گفتیم عکس مشکلی نباشه که سونیا گفت نه مشکلی نیست اما اتفاقا آمده بگذارید چک کنم. دید و گفت نه مشکلی نیست و خیالتون راحت. دوستانی که نگرانی دارند میتونن بگن براشون چک کنه همونجا . کلا عکس هم برای اینه که خلطی در ریه نباشه که اگر باشه باید از اون نمونه بگیرند که سل نداشته باشید. و شما اگر بیماری مقاربتی ندارید و خلط در سینه هم ندارید بدونید که مدیکال شما به موقع حاضر میشه. البته حتما چک میکنند ببینند که کی وقت سفارت دارید مثلا اگر هفته بعد باشه در اولویت نمیگذارند شما رو و یکروز قبل از مصاحبه همچنان دریافت میکنید نتیجه رو!!
در مدیکال ملیکا رو دیدیم که با مشتریهاش آمده بود . خودش آمد و سلام کرد و کارت رو داد گفتیم که میخواهیم با شما بیاییم اما به شرطی که تخفیف بدید از ما اصرار و از اون انکار. گفت اگر 4 نفر بشید 250 میگیرم ما هم دیدیم که پیدا کردن 4 نفر غیر ممکنه گفتیم عوضش برای ما نتیجه رو رایگان بگیر و بیار که قبول کرد. خلاصه الکی زمان برای دریافت مدیکال نگذاشتیم و کارمون تموم شد.
از ملیکا پرسیدم پرونده های امسال چطورن که گفت کلا 7-8 تا کیس لاتاری بوده و فعلا زیاد لاتاری نیومده و اونها هم اکثرا کلیرنسی شدن. ملیکا میگفت دستور اوباما برای این ویزاهای مهاجرتی که بیاد پرونده های لاتاری شروع میشه که دو دستی زدم تو سرم که بابا اون واسه آمریکایی های لاتین بدون مجوز زندگی کرده در خود آمریکا است و اصلا ویزای لاتاری چه ربطی داره که ملیکا دید یه چیزی حالیمه گفت البته من نخوندم نمیدونم.
کیس نامبر: 2015AS2XXX>سفارت: ابوظبی> ارسال فرم ها: 19 می> کارنت: 8 سپتامبر> مصاحبه : نوامبر> کلیر: فوریه|| تعداد اعضای کیس: دو نفر || مقصد : هیوستون
ارسالها: 2,444
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
141
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-12-02 ساعت 13:08
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-12-02 ساعت 20:39 توسط behdadK.)
فصل دهم : سفارت
شب قبل از مصاحبه به ملیکا زنگ زدم که هم برنامه فردا صبح رو فیکس کنم و هم مدیکال رو چک کنم که گرفته یا نه. همون موقع NMCبود و گفت فردا همسرش (آقای مومنی) ساعت 5 دنبالمون میاد. این هم از مزایای هتل سر راه ابوظبی که بیشتر وقت داری بخوابی. وسایل رو جمع کردیم چون فردا ساعت 1 باید اطاق رو تحویل میدادیم. مدارک رو مجدد چک کردم و ساعت 10 خوابیدیم صبح ساعت 4 با 5 ساعت مختلف بیدار شدیم!! ساعت 5 زنگ زدم ملیکا گفت من نمیام و مسافر دارم همسرم میاد شماره اش رو بنویس و زنگ بزن! خوب بود شارژ موبایل داشتم. گرفتم تماس گرفتم گفت مسافر دیگرم تاخیر داشته من 10 دقیقه دیگه اونجام هتل چیه گفتم نمیشناخت گفتم روبروی مدیا روتانا گفت 10 دقیقه دیگه پس بیا همون جلوی مدیا روتانا. 10 دقیقه دیگه رفتم اما آقای مومنی ساعت 5:20 آمد که واقعا به دلیل تاخیر مسافر دیگرش که خانوادگی بود تاخیر کرده بود. با یک ماشین فورد دو دیفرانسیله که راحت هم بود. مومنی همون اول نه گذاشت و نه برداشت گفت خوب جایی هتل انتخاب کردی. اینجا اصلا لیدر ایرانی راه نمیدن و هتل ها خیلی تمیزن و مرتب هستن.( البته این منطقه تکام مخصوصا همه هتل سر به فلک کشیده است و خبری از چیز دیگه به جز چهارتا فست فود و سوپر نیست.) با بنزین وسط راه ساعت 6:30 رسیدیم سفارت. راه هم به شدت مه بود که از هوای امارات انتظار نداشتیم و ماشین جلویی به زور معلوم بود و در راه هم مومنی یک نفس صحبت میکرد و نخوابیدیم. من هم از قصد ازش سئوال میکردم ببینم آخرش کجا کم میاره که نشد که نشد اون لحضه رو ببینیم. مومنی هم میگفت که امسال هنوز لاتاری ها نیومدن و کلا 5-6 کیس داشتند که با آمار 10 کلیرنس ایرانی که من از امسال داشتم می خورد. و اکثرا هم کلیرنسی بودند. میگفت به خاطر مذاکراته که فعلا ایرانی ها رو مصاحبه نمیدن!! و منتظرن نتیجه مذاکرات ببینن چی میشه! ترکیه هم مصاحبه نداشته و 10-15 تا اونجا هم مذاکره کردن و ... حالا خوبه ما اینجا از همه چیز خبر داریم مگرنه اینجور که اینها حق به جانب صحبت میکردند به هر کی میگفتی باورش میشد. میگفت یکی از چیزایی که تو مذاکره صحبت میشه همین کیس های لاتاریه!:دی
ملیکا هم با ماشین دیگه با 4 مسافر آمد و ما رفتیم و اول صف نشستیم و ملیکا برای ما مدیکال ها رو آورد. البته اون صفحه پرشده سفید رو و عکس ها لازم نبود که با خودشون به ماشین بردند.
کمی از شخصیت این زوج بگم براتون. ملیکا یک خانم میانسال حدود 40 -45 ساله با یک پسر 13-14 ساله است که به همراه همسرش 20 ساله که خارج از ایران زندگی میکنند. اول به ترکیه رفتند و از اونجا اومدند امارات و با مشکلاتی که همه ایرانی های ساکن امارات دارند دست و پنجه نرم میکنند. خانم محترم، آرام و مهربانی به نظر میرسه و زیاد اهل پرچونگی و خالی بندی نیست. در عوض همسر ایشون هم فرد مودبی هستند اما آدمی پرچونه، خالی بندی هستند که بیشتر حرف هایی که میزنند نه به خاطر حقه بازی بلکه به خاطر شخصیت لاف زنی و خالی بندی و خالی نبودن عریضه است. خیلی دوست دارند آدم مهم، روشنفکر و میهن دوستی خودشون رو نشون بدن اما خوب متاسفانه از این تیپ آدم ها اونقدر در ایران ما دیدیم که فکر نکنم کسی تابحال حرف های ایشون رو باور کرده باشه. این زوج دو راننده بسیار محترم هستند که قیمت خیلی خوبی هم ارائه میدند اما اگر شما اینقدر ساده اید که رابطه و قدرت و داستان های آقای مومنی رو باور میکنید و اطلاعاتشون رو مستند میدونید یه جای کار خود شما میلنگه و چه بهتر از هموطن بخورید تا اینکه آمریکا برید و زندگی رو به باد بدید:دی
ما که رفتیم صندلی های جوی پارکینگ سفارت زیر سقف نشستیم (سمت چپ مهاجرتی و سمت راست توریستی) آقای مومنی هم اومد وسط و رفت روی منبر و تحلیل کیس و تو اینو کم داری و فلانی کلیرنس میخوره و این بندگان خدا هم استرسی گرفتند که نگو. خانمی همراه ما بود که محل کارش مشکوک بود و نه دولتی که گفت به خاطر این کار کلیرنس میخوری و اشکش رو درآورد. بعد هم شروع کرد که اگر بچه کسی جا موند من ویزا مهاجرتی 1 ساله براش میگیرم و برای برادر 3 ساله میگیرم و شکایت میکنیم و ... ما هم ته دلمون میخندیدیم. این وسط سر و کله 2 گربه و 4 بچه گربه سمج سفارت هم که کلوچه و بیسکوییت میخواستند پیدا شد و تا کلوچه نخوردند بیخیال نشدند که نشدند.
هوا نسبتا خنک و 15-16 درجه بود . من هم یک پیرهن و یک شلوار کتان پوشیده بود به خاطر اینکه سرمایی نبودم مشکلی نداشتم اما بعضی ها سردشون شده بود و رفتند داخل ماشین.
ساعت 7 فن های روبروی صندلی روشن شدند که باد سر به مابزنند که بلافاصله به لطف آقای مومنی و دکمه های روشون خاموش شدن:دی
ساعت 7:30 نگهبان هندی آمد و نامه ها رو چک کرد و کنترل کرد همه در صف های درست نشسته باشند و ساعت 7:45 بود که ما که اول صف بودیم راهنمایی کرد به گیت ورودی . پاسپورت و نامه را داخل دادیم که چک کرد و پس داد و به داخل راهنمایی کرد. با تحویل موبایل و وسایل و بازکردن کمربند و ساعت به همراه کیف مدارک از زیر دستگاه رد شد به ما همه برگشت داده شد و یک کارت هم برای موبایل دادند و راهنمایی کردند در سالن به ترتیب نشستیم. ساعت 8 هم گفتند به سالن اصلی بریم که از حیاط زیبای سفارت که اون ساعت مه گرفته بود و همه میگفتند کاش دوربین داشتیم عکس میگرفتیم گذشتیم. ورود سالن هم از من پرسید چه نوع ویزا و گفتم لاتاری و دو فیش با شماره 1 تحویل شد. کروکی های همه این مراحل در سفرنامه جناب بیات موجوده و من تکرار نمیکنم.
هوای داخل سالن به شدت سرد بود و حداکثر به 7-8 درجه میرسید و همه میلرزیدند و دو سه نفری هم اعتراض کردند. حالا اگر کسی استرسی باشه که دیگه رسوا میشه.
داخل سالن روبروی باجه 8 نشستیم پشت و جلوی ما در انتها و ابتدای سالن تلویزیون بود که داشت CNN رو نشون میداد و تقریبا جلوی در ورودی مانیتور شماره ها بود که جلوی چشم ما بود چشمتون بهش باشه چون ما نشنیدیم جایی شماره صدا کنند. 5 دقیقه بعد شروع به صدا کردن شماره های ویزاهای توریستی گرفتند اما اولین شماره ویزای مهاجرتی رو ساعت 8:30 خوندند. باجه های 2 تا 7 مربوط به ویزاهای غیر مهاجرتی است و 8 تا 13 مربوط به مهاجرتی ها کلا بانک رو تصور کنید که حتما بین شما و آفیسر یک شیشه قطور باشه و سر پا باشید هیچ فرقی با این محیط نداره.
جلوی باجه 8 همه کیس ها مهاجرتی بود سر صحبت هم باز شد یکی گفت هتل رو اینجور گرفتیم یکی گفت الان چی کار کنیم و ... یکی پرسید شما اینها رو از کجا میشناسید همه با هم گفتند مهاجرسرا:دی من و همسرم هم سوت میزدیم. قبلش بهش گفته بودم که مدیریت مهاجرسرا ممکنه دردسر بشه و شتر دیدی ندیدی. اصلا نگفتیم مهاجرسرا هم عضویم:دی یکی بود گفت هتل شما کجاست که گفتیم گفت چه جای خوبی ما دیره هستیم و خیلی بده و من فلان سال اینجا بودم اون دفعه عالی بود الان بدم اومد که من گفتم جدا گرفتم. گفت آره اتفاقا ما بریم سفر رفتیم و انتخاب کردیم اما دقیقه آخر رفتیم آژانس گفت اینجا خوب نیست و یه هتل گفت عالی است و دیره است ایرانی است و سر ما کلاه گذاشت. دیگه من حرفی نداشتم بگم!!! خلاصه شما هم اگر جزو اون دوستان اون روز هستید به روتون نیارید که ما رو دیدید. راستی تئوری توطئه هم اینجا به نحو دیگری در جریان بود. ظاهرا تا تکلیف مذاکرات روشن نشه به همه هموطنان کلیرنس میزنن و فعلا کلیر نمیکنن و یکی از موضوعات مذاکراته! حالا من نگرفتم اگر رابطه دو طرف خوب نیست چرا باید آمریکا به ایران در جلوگیری از فرار نیروی کاری کمک کنه و بعد که با هم به توافق برسن عکسش رو عمل کنه! عزیزانی که تئوری توطئه دوست دارند حتما جوابی دارند البته!
قبل از اینکه ما رو صدا کنند مدارک رو همونطور که قبلا شرحش رو نوشته بودم و به همون ترتیب جدا کردم چون اصلا آفیسر به شما وقت نمیده که بگید چی بدم و آنچنان دادی سر شما بکشه که سه فازتون بپره. فقط فرد برنده باید بره پای باجه و نفرات دیگه منتظر بمونن سوسن مدارک ما رو گرفت و داشت مدارک رو چک میکرد گفت نفر دوم بره باجه 1 و 660 دلار رو پرداخت کنه. مسئول صندوق فارسی بلد نبود. 660 دلار رو دادیم و تشکر کرد. یک نفر آمده بود 220 دلار بده که بقیه اش رو بهش خرد دادند یعنی اگر خوش شانس باشید میشود بدون خرد هم کاری کرد. فیش را به سوسن دادیم که گفت برید برای انگشت نگاری برید باجه آخر. در همین حین نغمه که در باجه بغلی داشت مدارک نفر شماره 2 رو چک میکرد یک دادی سر این بنده خدا کشید که سکته زد!! قبلا گفته بودم این کارمندان ایرانی سفارت از اطراف شیراز هستند که سالها قبل از ایران رفته اند و الان نه اماراتی اند نه ایرانی و کلا باید بهشون لبخند بزنی و کارت رو سریع انجام بدی وگرنه مهمانشون میشی. در همون حین آماده کردن مدارک و تایپ کردن در مانیتور دیدم سوسن برگه آبی رو برام پر کرد که به نظر بنده این کار برای همه اتفاق می افته. اگر کسری مدرکی داشته باشی میزنه در غیر اینصورت مشخصات رو مینویسه و وقتی آفیسر اصلی فکر کرد کلیرنسی هستید به شما بلافاصله تحویل میده و یا اگر فکر کرد یکضربی اون برگ آبی رو برای خودش نگه میداره و به شما برگ صورتی میده که ویزا رو فلان روز بگیرید.
باجه انگشت نگاری هم همه چیز در مانیتور مشخصه با نشون دادن شماره کارمند که یک مرد آمریکایی 40 ساله مو طلایی و بسیار استخوان درشت بود قیافه ما رو با پاسپورت مجدد چک کرد و بعد انگشت نگاری مطابق راهنمایی مانیتور و رفتیم منتظر نشستیم روی صندلی.
تنها یک اتاق برای مصاحبه در ابوظبی وجود دارد و اگر به اطاق راهنمایی شوید یعنی استیو در انتظارتان است.
ضمنا طبق گفته مومنی سارا گرو واسه همیشه از ابوظبی رفته و ارتقا پیدا کرده و به جاش خانمی به اسم دنی آمده. ما که آفیسری جز استیو ندیدیم که کسی رو مصاحبه کنه اگر دیدید خبر بدید. ضمنا هیچ عکسی از استیو موجود نیست بیخودی نگردید. یک مرد چشم آبی و مو طلایی که دو طرف سرش کمی پیش روی کرده و با پیرهن آبی و کراوات و شلوار در اطاق پشت کانتر شیشه ای نشسته است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
فصل یازدهم: مصاحبه
ساعت نه و نیم یکی از آفیسر ها داد زد شماره 1 !! خبری هم از شماره روی مانیتور نبود ما بلند شدیم راهنماییمون کرد به اطاق که کنار آخرین باجه بود. یک اطاق 2 متری که دو صندلی چرخان داخلش گذاشته شده بود و میشد نشست و مصاحبه کرد. استیو پشت کامپیوتر نشسته بود و ما نیامده بودیم داشت تایپ میکرد!! سلام کرد. عکس ها رو با پاسپورت ها چک کرد (بار سوم چک پاسپورت! ) و بعد گفت دوباره دست ها رو روی دستگاه بگذارید تا اسکن بشه تا مطمئن باشه از نیم متر اون ور تر عوض نشده باشیم!!
گفت قسم میخورید که هر چه نوشتید و اینجا میگین راسته گفتیم میخوریم.
سئوالات اینها بود جواب ها رو هم خودتون برای خودتون بدید
شما آقای ....؟
شما خانم...؟
چند وقته ازدواج کردید؟
بچه ندارید؟
چطور آشنا شدید؟
جدی؟!
کار شما چیه؟
کارمند خصوصی
کارفرماتون کیه؟
اون دولتیه یا خصوصی؟
کارفرمای اون چطور؟ (آخه زمینه من نفت و گازه و بالاخره یه جایی به دولتی میرسه و میخواست ببینه اون دولتیه کیه) اسمش رو تکرار کرد و نوشت.
زمینه نفت و گاز ؟
چی کار میکنی دقیقا؟
سربازی رفتی؟ بله
سپاه یا ارتش؟
لبش رو به نشون تایید و خوبه پایین انداخت اما تایپ کرد
خانم شما کوجا کار مِکنی؟ ...
کار دولتی تابحال داشتی؟ نه
مدرک شما اینه ؟ ... بله
و آقا مدرک شما اینه؟ ... بله
اینها رو میپرسید و اما تقریبا هیچ جا به ما نگاه هم نمی انداخت. همه اش در حال تایپ بود. بعد مدارک رو جمع کرد پاس رو داد گفت این دو عدد پاسپورت . از نظر ما کار شما اینجا تمومه شما باید برید از این سایت (برگ آبی رو داد) شمارتون رو 3 تا 4 ماه دیگه چک کنید و وقتی آمد بیایید ویزاتون رو بگیرید.
ما هم تشکر کردیم و اومدیم بیرون.
نه از اینکه تمکن شما به دلار چقدره. الان داریش یا نه . اینی که نوشتی تو آمریکا کیه و چرا میری آمریکا و چی کار میخوای بکنی پرسید نه لبخندی نه چیزی . کلا خیلی اخمو بود.
کلا 2-3 دقیقه هم نشد مصاحبه که بیشترش هم مربوط به انگشت نگاری و دادن پاسپورت و سلام احوالپرسی بود. ما هم خوشحال بودیم چون قرار بود کلیرنس بگیریم و گرفتیم و انتظارش رو کامل داشتیم.
اومدیم بیرون دیدیم جلو در مثل مهد کودک همه رو صف کردن بعد ما برن داخل. همقطاری ها گفتن چی شد چی شد گفتیم آبی همه اظهار ناراحتی اما ما میخندیدیم.
از سفارت اومدیم بیرون موبایل رو گرفتیم و به خانواده خبر دادیم و باز اظهار ناراحتی و اصرار ما که بابا همین قرار بود بشه!! و بعد هم ماشین ملیکا و مومنی رو پیدا کردیم که از زمانی که ما رفته بودیم داخل ماشین فورد خوابیده بودن.
نیم ساعت منتظر شدیم همه اومدن تا تکمیل شیم بریم.
اون خانم هم که شرایطش عالی بود یکضرب نگرفت مومنی قبلش به من گفت 100% یکضربه اومد دید آبیه گفت میدونستم گفتم به این آقا !!! بده فرم 260 ات رو ببینم . دختره هم ساده داد یه ایراد بیربط مومنی گرفت گفت حالا برام شیرینی چی میگیری کارت رو درست کنم. میتونم ازشون شکایت کنم که یکضرب ندادن ما هم همه !!!!!!! باز خانمه عاقل بود گول نخورد.
به آفیسر برگشته بود گفته چرا کلیرنس دادید آفیسر هنگ کرده بود گفته بود چی؟ گفته بود باید یکضرب می دادید آفیسر گفته بود شرایط شما خیلی خوبه اما ایرانی ها کلیرنس میخورن شما 2-3 ماه من پیش بینی میکنم کلیر بشه اما این که نشی نمیشه!
یک نکته هم بگم سقف سفارت پر از دوربین و میکروفنه و شما شدیدا کنترل میشید . خواهشا در رفتار و صحبت هاتون دقت کنید. اون وسط این خانم که از دست مومنی استرس گرفته بود میگفت من اصلا میگم کار نکردم سابقه ندارم کی گفته راستشو بگم از کجا میفهمن! بقیه هم تشویقش میکردند!
ساعت 10 راه افتادیم و 11 هتل بودیم. همونموقع از هتل پرسیدم که آخرین زمانی که اطاق رو میتونیم تحویل بدیم کی هست که گفت 1:30 و ما تا 1 خوابیدیم و 1:30 اتاق تحویل شد. و آمدیم در صف منتظران
-----------------------------------------------------------------------------
فصل دوازدهم : حمل و نقل و تفریحات
هزینه تاکسی به جز در زمانی که تعداد شما از 3 به بالا باشه در دبی بالاست و صرفه نداره. ورودی تاکسی ها به جز فرودگاه 3 درهم (فرودگاه 20) درهم هست که بعد از اون تاکسیمتر می اندازند . زیر 10 درهم هم براتون 10 درهم حساب میکنند ضمنا اگر خرد نداشته باشید بهتون باقی رو بر نمی گردونند. هر جا خواستید تاکسی سوارشید دستتون رو بالا نگه دارید براتون می ایستند (در جایی که میشه ایستاد) برای اطمینان از این که اشتباه نمیرید هم حتما جی پی اس رو روشن کنید. کارت هتل هم در جیبتون باشه که اگر هتل میرید نشون دادن همون هم میتونه کمکتون کنه.
هزینه مترو و اتوبوس با کارت مترو پرداخت میشه که بهترینش کارت سیلور هست که فقط در مترو میتونید تهیه کنید. به یه ایستگاه مترو برید باجه درست وسط راه ورود و خروجه و دنبال دستگاه اتومات و ... نگردید. برای 4 روز ما نفری 30 درهم خرج کردیم که 7 درهم هم در کارت باید باشه یعنی نفری حداقل 40 درهم بگیرید. حتما هم چک کنید در ورود و خروج کارتتون بخوره. از ان ام سی به هتل کارت من نمیدونم به چه علت نگرفته بود که نمیتونستم از مترو خارج شم همون مامور از اون باجه وسط آمد گفت که ورودت نخورده و به اندازه یک بلیط تک سفره ما رو نقره داغ کرد و از کارت همونجا کم کرد. البته 7-8 درهم ضرر کردم اما خوب آدم انتظارش رو نداره.
کارت ها هم تا 3 ماه میگن اعتبار داره اما تا 1 سال هم استفاده کردن. ضمنا میتونین موقع رفتن کارت رو پس بدید و همه پولش رو پس بگیرید.
اتوبوس بسته به مسیر کم میشه که تخمینش در گوگل مپ هم هست حالا با نیم درهم اشتباه به شما عدد رو میده (برای هر خط حدودا 3 درهم) کلا استفاده از مترو و اتوبوس هم لذت بخشه هم دبی رو میبینی و هم بسیار به صرفه و اصلا از نظر گرما و سرما اذیت نمیشین. (البته از نظر سرما به دلیل کولر در زمستون مترو دبی شاید اذیت بشید)
یادتون باشه خوردن و آشامیدن (حتی آدامس یا آب) در مترو و اتوبوس ممنوع است و جریمه سنگینی دارد. ضمنا در حال خود نبودن هم در مکان های عمومی حسابی خلاف حساب میشود!
از نظر تفریحات ما دبی مال و اوت لت مال رفتیم. دبی مال با مترو رفتیم و ده دقیقه یا بیشتر روی این کانوایرها راه رفتیم تا رسیدیم دبی مال و خیلی خسته کننده بود مسیر. قیمت ها در حراج نبود به جز چند مارک چینی مثلا برند مثل مکس بقیه رو حتی نگاه هم نمیشد کرد. ما گفتیم از این به ظاهر برندها خرید نکنیم و بریم اوت لت مال.جای شما خالی یک بخشی داره برای فود کرت که باید بپرسید مگرنه گم میشید و پیداش نمیکنید. اونجا یه برگر کینگ گرفتیم و یه کی اف سی که کی اف سی رو حواسمون نبود اسپایسی گرفتیم و رفتیم بالکن خوردیم که خانمم اذیت بود برای گلوش و زیاد نتونست بخوره. اونجا از همه این برندهای معروف هستند که در همبرگر من برگر کینگ و مرغ کی اف سی رو ترجیح میدم ساندویچ هم که سابوی مدل میت بالز ماریانا ساندویچ محبوب منه که اگر نخوردید امتحان کنید. غذای چینی و هندی و مک دونالد و کباب هم بود که کباب مثلا ایرانی بود اما کارمند های اون هم بنگلادشی بودن!! یک سر هم رفتیم چیزکیک فکتوری طبقه همکفش که نخورید از دستتون رفته حتما رد ولوت و کلاسیکش رو امتحان کنید . قیمت غذا تو مایه های تهران بود البته چیز کیک فکتوری برای 2 تا چیز کیک و یه قهوه و یه چای ما 90 درهم دادیم اما ارزش داشت نظرتون راجع به چیزکیک عوض میشه.
اونجا بپرسید فواره (فانتن) کجاست راهنماییتون میکنن از 6 تا 10 هر نیم ساعت برنامه داره 5 دقیقه یه آهنگ میزاره و رقص آبه که زیباترین قسمت سفر ما بود. آهنگ ها متفاوته از موج بیژن مرتضوی یا اسموت کریمینال مایکل جکسون که ما 2 تا آهنگ اونجا بودیم یکی آهنگ هیچ کوهی بلند تر نیست (ورژن دی اچ ال آهنگ قدیمی) و یه آهنگ چینی کره ای خورد که هر دو به شدت ما رو جذب کرد. خسته بودیم و بیشتر نموندیم.
دبی اوت لت مال هر یک ساعت یکبار اتوبوس داره از نزدیک دیره و اگر بهشون میل بزنید به شما میگن که چه زمانی حرکت دارن از کدوم هتل نزدیک شما به صورت رایگان مثلا اینها زمانهایی بود که به هتل های نزدیک ما میدادند. شما هم از این آدرس برای هتلتون امار بگیرید:
* Marina Byblos Hotel (Dubai Marina)
- Pick up from the Hotel at 09:15 hrs.
- Mall reaching time: 10:00 hrs.
- Drop Off (Mall leaving time): 13:50 hrs.
* Habtoor Grand Beach Resort & Spa (JBR)
- Pick up from the Hotel at 11:30 hrs.
- Mall reaching time: 12:30 hrs.
- Drop Off (Mall leaving time): 16:30 hrs.
* Auris First Central Hotel Suites (Tecom – Al Barsha)
- Pick up from the Hotel at 15:25 hrs.
- Mall reaching time: 16:30 hrs.
- Drop Off (Mall leaving Time): 19:45 hrs.
* Gloria Hotel (DIC)
- Pick up from the Hotel at 17:55 hrs.
- Mall reaching time: 18:30 hrs.
- Drop Off (Mall leaving time): 22:00 hrs.
ما میخواستیم با اتوبوس بریم که اتوبوس از جلوی چشمامون گذشت و چون 1 ساعت باید منتظر میموندیم بیخیال شدیم و با تاکسی 45 درهم از اونجا بردبی دادیم و برگشت هم تا هتل 55 درهم شد. اگر در دبی مال میشد 4 تا مارک الکی گرفت در اوت لت مال نمیشد نگاهشون کرد. دوباره فود کرت و یه خورده گشت و برگشت به هتل و استخر و سونا و خواب.
وایلد وادی یا آتلانتیس؟ من هر دو رو نرفتم اما میگن که وایلد وادی تنوع بازیهاش و تعدادش خیلی بیشتره ولی فضا و هم تفریحی های آتلانتیس بهترن و اکثرا اروپایی. ما برامون تفریح مهم بود رفتیم وایلد وادی ضمنا قیمت ها تقریبا با هم برابره و 240-50 درهم که با لاکر 30-40 درهمی میشه 300 تا. دم در هر چه میخواهید پول شارژ کنید دست بند هاتون رو چون هزینه ها رو از دستبند بر میدارن. ما ساعت 8:30 از هتل راه افتادیم با 2 اتوبوس یه کم اون ور تر از وایلد وادی کنار یک مک دونالد پیاده شدیم. صبحانه مک دونالد رو خوردیم که شد جمعا 40 درهم قهوه و پن کیک و صبحانه کامل مکدونالد که من از هش براونش خوشم اومد. و بعد راس 10 رفتیم وایلد وادی. اونجا پول داخل دستبندتون شارژ کنید که هر چی داخل بخرید از همون دستبند ها کم میشه. حتما هم 10 اونجا باشید که تا 12-1 خلوته و خبری نیست و فقط شما و اروپایی ها هستید و از 1 سر و کله هم وطن های تنبلمون و عرب ها پیدا میشه. میتونید 2 ساعته کل پارک رو برید ما همه بازی ها رو لااقل 3 بار رفتیم و خیلی خوش گذشت . خیلی جاها هم عکس میگیرن و برچسبشو میچسبونن به دستتون که برگشتن میتونین برین و دونه ای 100 تا 140 درهم بسته به قاب تحویلشون بگیرید. ما 46تا عکس گرفتیم یکیش رو چاپ کردیم :دی اینها قاطی کرده بودن گفتن 250 درهم بدید بهتون یو اس بی بدیم 6 تاش رو هم چاپ کنیم چون زیادم عکس ها خوب نشده بود قبول نکردیم.
ضمنا ساعت برای نوامبر از 10 تا 6 بود و بعضی ها رو میدیدیم که ساعت 3 تازه اومدن شروع کنن. ساعت 4 کمی هوا سرد شده بود و با بدن خیس کمی اذیت میشدی که ما بیرون آمدیم. ضمنا کلا زیاد هم اسیایی و هندی ندیدیم و بیشتر اروپایی ها و هموطنان خودمون در این پارک بودند
ساحل JBR مجانی است. زیباست و آب خیلی خوبی داره. به دلیل دور بودن با دیره ایرانی ندیدیم به جز یکمورد که انگار با لباس شنا آمده بود عروسی و خیلی شیک داخل آب رفت و لولو در اومد! آخه اصرار دارید با آرایش عروسی داخل آب برین (آرایش که چه عرض کنم گریم) حداقل آرایش ضد آب بزنین بچه ها شب کابوس نبینن!! یک خیابان سنگ فرش زیبا کنارش هست که به اسم The walk معروفه. یک طرف رستوران های مختلف از شیر مرغ تا جون آدمیزاد و یک طرف مغازه ها. ما که ویندو شاپینگ میکردیم از اول بهتر بود میومدیم اینجا بیشتر هم خوش میگذشت. ضمنا در ساحل دوش و رختکن رایگان خیلی مرتب موجوده و لاکر و تخت هم با هزینه کمی میدن. اون جا هم از بس کی اف سی چسبید یکبار دیگه سفارش دادیم. ضمنا باکت مرغ کی اف سی که برای 3-4 نفر هم کافی است روزهای غیر شنبه و یکشنبه 12 تا 4 عصر به قیمت 39 درهم میفروشند به همراه نوشیدنی و مخلفات اگر اشتباه نکنم که از ایران بسیار ارزانتره.
ضمنا اگر نمیدانید یاداوری میکنم پابلیک افکشن در دبی ممنوع است و گول ظاهر اروپایی اش رو نخورید که اگر بیش از حد به هم نزدیک شید حسابی از خجالتتون در میان. حتی اروپایی ها هم حواسشون به این موضوع در امارات هست.
مراکز خرید دی تو دی و گرین هاوس هم در دیره هستند که ما دشمنی نداشتیم که اونقدر ازش بدمون بیاد که براش جنس بنجل چینی از اونجا بخریم و به خاطر همین اصلا فکرش رو هم نکردیم. عطای کل بازارهای دبی رو هم به لقاش بخشیدیم و گفتیم دیگه اگر دبی بیاییم مال برای استفاده از سرویس هم نمیریم.
-----------------------------------------------------------------------------
فصل سیزدهم : بازگشت به خانه
برگشت رو جوری برنامه ریزی کردیم که 3 ساعت قبل از پرواز اونجا باشیم. 7 اونجا بودیم همون موقع پذیرش شدیم و کیف رو تحویل دادیم و بعد از عبور از گمرک و چک کردن اینکه حتما مهر خروج هم بخوره (حتما مهر ورود و خروج رو چک کنید وگرنه ممکن است در ورود بعدی جدی به مشکل بخورید. سراغ دیوتی فرش شاپ رفتیم . 3-4 تا عطر خریدیم برای خودمون و آشنایان که سفارش داده بودند و کلا برای سوغاتی از شکلات ها و تنقلات دیوتی فری 500 درهمی خرید کردیم که تنها از این بخش میشود از دبی سوغاتی آورد یا کلا خرید کرد. همسرم خیلی رعایت کرد البته منطقی هم گفت هر چه میخواد از تهران با کیفیت بهتر و زیبا تر و قیمت مناسب تر قابل تهیه است و اینجا هر چه گشتیم دو نفری چیزی پیدا نکردیم که به یادگار ببریم به جز عطر. ساعت 9 گفتند که باید در گیت باشید 9:25 بدو بدو به گیت رسیدیم و همون موقع گفتند سوار شیم. پرواز بدون تاخیر انجام شد و تهران ساعت 11:30 نشستیم گمرک و مهر و رد کردن چمدان از زیر دستگاه گمرک که یک دفعه مایعات ممنوعه داخلش نباشد !! و ما و سایت ابوظبی و انتظار برای کلیر.
با این که سعی کردیم بهمون خوش بگذره اما از اون موقع مدام به هم میگیم کاشکی بشه ویزا رو هم پیکاپ کنیم عوضش بریم ترکیه خوش بگذرونیم :دی. دبی شهر خوبیست برای یکبار دیدن و مدام تفریح کردن ولی از اونجا که شهر توریستی است و فقط یا کارگر میبینی یا توریست بعد از مدتی مردگی شهر گریبانت رو میگیره و تصنعی بودنش آزارت میده. توصیه میکنم شما هم مدام خوشگذرانی کنید و کنارش مصاحبه برید.
کیس نامبر: 2015AS2XXX>سفارت: ابوظبی> ارسال فرم ها: 19 می> کارنت: 8 سپتامبر> مصاحبه : نوامبر> کلیر: فوریه|| تعداد اعضای کیس: دو نفر || مقصد : هیوستون
ارسالها: 172
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام .
ما هم رفتیم مصاحبه و کلیر خوردیم آفیسر گفت حداکثر تا 4 ماه دیگه ویزاتون آماده مبشه.
چیزی بیشتر از سفرنامه های دوستان ندارم که بگم فقط چند مورد:
1- اگر مصاحبتون 1شنبه یا 5شنبه هست ساعت 6:30 دم سفارت باشید تا نفر اول باشید چون خیلییییییییی این دو روز مراجعه کننده زیاد هست. ما 1شنبه بودیم حدود 120 نفر اومده بودند چه کار مهاجرت چه کارهای دیگه.ساعت 7:30 وارد سالن شدیم تا ساعت 9 مدارک همه رو تحویل گرفتند بعد یکی یکی برای مصاحبه بردند. ساعت 9:30 کارمون تموم شد.
2- عکس قفسه سینه مدیکال رو اصلا نگرفتند.
3-اصل هیچ مدرکی رو نگاه نکردند . فقط ترجمه ها.
4- افیسر به جز اینکه کارتون چیه و چه شرکتی کار میکنید هیچی نپرسید.( همسرم شغل دولتی داره و ارتش سربازی کرده )
5- ترجمه مدرک تحصیلی همسرم رو هم گفتند لازم نیست.
شماره کیس: AS00000007XX - کنسولگری:ابوظبی - تعداد افراد منظور در کیس :3 نفر) -مصاحبه:14Dec 2014 -کلیر:خودم و دخترم2 آپریل -همسرمAp (آخرین آپدیت همسرم22آپریل - 15 جولای بدون ایمیل پیگیری) - 10 آگست - 18آگست آپدیت ایمیل -22سپتامبر آپدیت از سفارت همه کیس -ویزا همسر :مقصد سن خوزه
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
ما هم رفتیم و برگشتیم و یک ضرب ویزا گرفتیم چیزی که خیلی برام اهمیت داشت که بگم این بود که بر خلاف بعضی از دوستانی که گفته بودن خیلی توی سفارت برخوردها بد هست اینکه اصلا این طوری نبود و اگر شما همه مدارک رو مرتب آماده کرده باشین ومورد عجیبی توی پروندتون نباشه هیچ برخوردی پیش نمیاد سوالاتی که کرد در مورد سربازی شغل همسرم و من اینکه چه کسی رودر آمریکا داریم و چند ساله که اونجا هست همین در ضمن خیلی هم آفیسر ما خانم مودب مهربان و خوش برخوردی بود و من بچه کوچیک داشتم که گریه هم می کرد و در طول مصاحبه مرتب خودم و همسرم بچه رو راه میبردیم و ایشون خیلی هم با محبت با بچه برخورد کردن و شرایط ما رو در نظر گرفتن
سفرنامه های دوستان خیلی خوب بود ولی نمی دونم چرا بعضی از دوستان یه طوری از شرایط ویزا و مصاحبه ها صحبت می کنن که انگار در جریان همه امور هستن و اینکه فقط باعث میشن کسانی که هنوز نرفتن دچار یه پیش فرض منفی بشن مثل اینکه من توی یکی از سفرنامه ها خوندم که اعضای سفارت گفتن اصلا به ایرانی ها ویزای یک ضرب نمیدیم روزی که من برای مصاحبه رفتم ۳ نفر یک ضرب گرفتن و یک نفر چون سربازی رفته بود کلیرنس خورده بود امیدوارم همه با موفقیت کارشون انجام بشه و مطمین باشین که اگر هر جایی محترمانه و طبق قوانین رفتار کنید همونطور باهاتون برخورد میشه توی همین ایران خودمون هم اگر شما وقتی میرید کار بانکی انجام بدین پشت باجه مدارکتون ناقص باشه یا باعث فوت وقت و به دردسر انداختن پرسنل بشین حتما باهاتون برخورد میشه
به امید موفقیت همه دوستان
به امید موفقیت همه بچه های ۲۰۱۵