شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری DV-2017

[alirezanz]

من یکی از سریع ترین واکنش هایی که بعد از دیدن اون جمله کذایی نشون میدم خوردن غذا تا سرحد مرگه و راحت دو کیلو اضافه میکنم

من همون طناب..

[نسل سوخته]

ولی خدایی اگه من یا شوشو جان امسال برنده بشیم قیافه فامیل ما و اونا دیدن داره هر دو طرف بالایه 15 ساله ثبت نام میکنن وبرنده نمیشن هرسال هم به ما میگفتن شما هم ثبت نام کنید ولی ما چون شرایط مهاجرت نداشتیم ثبت نام نمیکردیم .امسال سال اوله اگه برنده بشیم همه با تبر دنبالمون میکنن که تبریک بگن

[alirezanz]

به نظر شما هفته دیگه این موقع این جا چه خبره ؟

قیامت میشه ...درست مثل این فیلم های آخر الزمانی

جهان پپس از انسان، 3 می از مهاجرسرا...

[meraj-fallahi]

شما تصور کن ... داری صبحا میای اینجا دوچرخه سواری میکنی و بعدشم خیلی کول میری سر کارت ...(یه کار معمولی)
خیلی خوبه .. خیلی ! اگه به 1/2 تا یعقوبی که اینجا هست ، برنخوره .... مگه ما چی از زندگی میخوایم ...
بخدا من نه میخوام و نه توهمش رو دارم که همون هفته اول که رسیدم با طایفه جنر ُ کارداشیان همسایه روبرو بشم =))))    
من به یه زندگی ساده اونور راضیم

یکی یعقوبه برام لطف کنه بشکافه پلیز؟

منظور ایرانی های ناراضیه که ناله میکنن وطن خلی خوبه برگردین نیاین؟؟

بله منظور همونه
این اسم رو یه کاربر قدیمی به اسم بابک گذاشته ...البته من خودم خیلی وقت بود دنبال یه واژه واسه توصیف این طیف از اشخاص میگشتم ...
تا اینکه بابک جان نامگذاری کردن ...

[alirezanz]

ولی خدایی اگه من یا شوشو جان امسال برنده بشیم قیافه فامیل ما و اونا دیدن داره هر دو طرف بالایه 15 ساله ثبت نام میکنن وبرنده نمیشن هرسال هم به ما میگفتن شما هم ثبت نام کنید ولی ما چون شرایط مهاجرت نداشتیم ثبت نام نمیکردیم .امسال سال اوله اگه برنده بشیم همه با تبر دنبالمون میکنن که تبریک بگن

منم با قفله فرمون میام تبریک میگم

البته شوخی میکنما یوخت ناراحت نشین؟ وگرنه منم با همون تبر میام عیادتون تبریک میگم..

[alirezanz]

کسی اطلاع داره آمار دقیق ثبت نام کننده های ایرانی چقدره؟

خداییش دیگه راه نداره من دارم میرم، اگه دیوار جواب نداد تریلی حتما جواب میده!

[alirezanz]

نزدیک به صفر درصد

شایدم کمتر! :/

[alirezanz]

اسپویلر نباش داداش من هنو ندیدم

منم همین الان گذاشتم دانلود شه قسمت اولشو .. ماشالا اینقدر رو قضیه داااشمون جان اسنو طرفدارا گیر دادن که آخرش کارگردان مجبور شد چند ماه پیش لو بده قضیه دوباره زنده شدنشو .. ولی این یه احتماله درست مثل برنده شدن تو لاتاری شاید زنده بشه شایدم نشه >>>> شاید ببریم شایدم نبریم

والا ما که ندیدیم کارگردان بگه دوباره جان اسنو زنده میشه (شاید شما نظر منتقدین رو میگید )! اتفاقا کارگردان قبل از شروع فصل 6 گفت جان اسنو 100 درصد مرده !

یعنی سر اینم میخواین دعوا بگیرین؟؟؟؟! :/

من درشو میبندم میرم باو..

[Eng.Masuod]

دوستان سلام .. من تازه با مهاجرسرا آشنا شدم ... دوستام گفتند که هر کی بعد از اعلام نتایج بیاد فحش میخوره این بود که من قبلش اومدم که اگه ایشالا قبول شدیم از کمک دوستان بی نصیب نباشیم

با آرزوی موفقیت برای همه /// چه اونهایی که سالهاست منتظرن و چه اونهایی که سال اولین

[LORDAmiroo]

ولی خدایی اگه من یا شوشو جان امسال برنده بشیم قیافه فامیل ما و اونا دیدن داره هر دو طرف بالایه 15 ساله ثبت نام میکنن وبرنده نمیشن هرسال هم به ما میگفتن شما هم ثبت نام کنید ولی ما چون شرایط مهاجرت نداشتیم ثبت نام نمیکردیم .امسال سال اوله اگه برنده بشیم همه با تبر دنبالمون میکنن که تبریک بگن

شوشو

[LORDAmiroo]

علیرضا چ خبر؟
یه ده بیستا نقل قول تو این مدت که نبودم از تو دارم هنوز ندیدمشون :|

[mehrdad.mohajersara]

دوستان چندتا نکته ک دوس دارم باهاتون در میون بزارم
اول اینکه طبق تجربه ی دوستان ایشا.. اگه قبول شدید ب هیچ کس نگید،حتی خانواده ی خودتون،اول بزارید ببینید چطور اوضاع میره جلو‌‌.
شاید ،شاید رفتید یه کشور دیگه و از اینکه شب و روز کار میکنید و فقط دلتون ب اخر هفته ه‍ا خوشه،شاید دلتون خواست چند وقتی برگردید ایران،
از خیلی لحاظ ایران خوبه،همین بی قانون بودنش بعضی موقها خیلی حال میده،همین مالیات ندادن،همین سود بانکی بالا،دیرت میشه میندازی خط ویژه فقط جریمت میکنن و خبری از زندان نیست،بنزین و پول اب و برق ارزون،مدیریت گله ای،اخبار تکراری هر روز ،و غیره
خلاصه سعی کنید از هر دو جهت خارج و داخل کشور استفاده کنید و فقط تک کشوری زندگی نکنید،
نظر شخصی بود،ب امید موغقیت همه،

[tenardie2bai]

موقع اعلام نتایج خواب نمونیم صلوات


شب همه بخیر دوستان ... لورد امیرو شیفتو تحویل بگیر قربان ... علیرضا این مشقاتو تموم کن امشب ... تو میتونی

[نسل سوخته]

پسركی بود كه می خواست خدا را ملاقات كند، او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه كرد و بی آنكه به كسی چیزی بگوید، سفر را شروع كرد. چند كوچه آنطرف‏تر به یك پارك رسید، پیرمردی را دید كه در جال دانه دادن به پرندگان بود. پیش او رفت و روی نیمكت نشست. پیرمرد گرسنه به نظر می رسید، پسرك هم احساس گرسنگی می كرد. پس چمدانش را باز كرد و یك ساندویچ و یك نوشابه به پیرمرد تعارف كرد. پیرمرد غذا را گرفت و لبخندی به كودك زد. پسرك شاد شد و با هم شروع به خوردن كردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غذا دادند و شادی كردند، بی آنكه كلمه‏ای با هم حرف بزنند. وقتی هوا تاریك شد، پسرك فهمید كه باید به خانه بازگردد، چند قدمی دور نشده بود كه برگشت و خود را در آغوش پیرمرد انداخت، پیرمرد با محبت او را بوسید و لبخندی به او هدیه داد. وقتی پسرك به خانه برگشت، مادرش با نگرانی از او پرسید: تا این وقت شب كجا بودی؟ پسرك در حالی كه خیلی خوشحال به نظر می رسید، جواب داد: پیش خدا !پیرمرد هم به خانه اش رفت. همسر پیرش با تعجب پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ پیرمرد جواب داد: امروز بهترین روز عمرم بود، من امروز در پارك با خدا غذا خوردم!

پائولو کوئلیو

[alirezanz]

علیرضا چ خبر؟
یه ده بیستا نقل قول تو این مدت که نبودم از تو دارم هنوز ندیدمشون :|

همینطوری کلامی از خجالتم در بیای من راضی ام دیگه آجر طرفه لپ تاپم پرت نکن، حال نداره