ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2015
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
کاربران در حال بازدید این موضوع: Alirezawee، azadeh.mohamad، mo-11، nazi56، taptan، 2 مهمان
ارسالها: 643
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
75
تشکر: 1
8 تشکر در 1 ارسال
دوستان، یک چیزی که بدونید بد نیست تو شماره تلفن های آمریکا هیچوقت سه رقم ۹۱۱ پشت سرهم نمیاد، چون به محض گرفتن این سه رقم پلیس ،خط رو بررسی میکنه و سریع به محل تماس نیرو میفرسته و برای کسی که این شماره رو گرفته دردسر درست میشه، گفتم یک کم فکرتون از انتظار دربیاد
کیس نامبر-دوهزاروششصدو...تعداد نفرات 2نفر-تاریخ رویت قبولی 1 می-فرستادن فرمها 22 جولای تاریخ کارنت سپتامبر-نامه دوم ۱۲ دسامبر محل مصاحبه ایروان-تاریخ مصاحبه هفته دوم فوریه خودم یکضرب همسرم ap و بالاخره شوهرم بعد از ۸۰ روز کلیر شد.مقصد لس آنجلس،من از چیزی نمیترسم برای هر تغییری آماده ام
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2014
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آقا من اگه قبول بشم هم نمی تونم برم چون از سگ می ترسم
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-05-01 ساعت 01:04
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-05-01 ساعت 01:10 توسط tenardie2bai.)
خوبه خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه
دو تا گدا بودن دم دربار سلطان محمود نشسته بودند گدايى ميكردن.. يكى حمد و ثناء وزرا و سلطان محمود را ميگفت و كار و بارش سكه بود ... ديگرى اما ساكت بود، بدور از تملق و چاپلوسى .. هر از گاهى اما لب به سخن ميگشود و ميگفت خوبه خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه ...
خلاصه اين داستان هر روز درباريان و اين دو گدا بود تا اينكه روزى قضيه به گوش خود سلطان محمود رسيد .. سلطان گفت: مردك پدر سوخته ...صبر كن .. به تو ميفهمانم كه سلطان محمود خر كيست .. خلاصه دستور داد گرانبهاترين الماس خزانه را بياورند و مرغى هم سر ببرن و بپزن و بياورن .. الماس را داخل مرغ جاسازى كرد و گفت ببريد به آن گدايى كه حمد و ثناى ما را ميخواند بدهيد تا بخورد و الماس را هم بيابد تا به گداى احمقى كه ميگويد سلطان محمود خر كيست درس بزرگى داده باشم ...
مرغ را بردند براى گداى پاچه خوار سلطان ، اما چون ساعاتى پيش صدراعظم برايش بوقلمون فرستاده بود سير بود و جايى براى خوردن مرغ فرستاده شده سلطان نداشت .. رو كرد به گداى ديگر كه هميشه ساكت بود و گفت امروز چقدر كاسب شده ايى .. گداى دوم جواب داد سه سكه .. گفت سه سكه را بده اين مرغ را بخور بعد از مدتها غذاى خوب خورده باشى .. گداى دوم كه ديده بود وى قبلا بوقلمون صدراعظم را نوش جان كرده بود در جواب گفت خير نميخواهم .. تو سيرى و نميتوانى بيشتر بخورى زين رو ميخواهى اين مرغ را به من بفروشى .. گداى اول گفت جهنم بيا و دو سكه بده .. دو سكه نه يك سكه بده .. وى كه ديد دستش براى گداى دوم رو شده گفت بيا مفت و مجانى مال تو.. خلاصه گداى دوم مشغول خوردن شد كه ناگهان متوجه الماس شد .. الماس را برداشت و در جيبش گذاشت و رو كرد به گداى اولى و گفت: خوبه خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه و به سرعت از اونجا دور شد
گذشت و سلطان محمود در حال خارج شدن از قصر چشمش به گداى پاچه خوار افتاد و از ديدنش سخت خشمگين شد، دستور دادند كه مردك را به پيشش بياورند .. رو مرد به گداى پاچه خوار و گفت مردك پدرسوخته تو كه هنوز اينجايى .. برايت طعامى فرستاده بودم .. گداى پاچه خوار گفت قربانت شوم من قبل از آن بوقلمونى كه صدراعظم فرستاده بود را خورده بودم و سير شده بودم ليك آنرا دادم به مسكين ديگرى كه اينجا بود .. سلطان پرسيد آن دوستت كجا شد؟ گداى پاچه خوار گفت كه وى طعام را خورد و بسرعت از اينجا دور شد .. سلطان سخت برآشفت و در حين تازيانه زدن به گداى پاچه خوار ميگفت بگو و تكرار كن : خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه .. گداى پاچه خوار هم از ترس جونش نميگفت تا شدت تازيانه ها بيشتر شد و ناچار لب گشود و همراه سلطان محمود ميگفت: خوبه خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه
خلاصه دوستان ... خوبه خدا درست كنه، سلطان محمود خر كيه
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2016-05-01 ساعت 00:58)mary59 نوشته: آقا من اگه قبول بشم هم نمی تونم برم چون از سگ می ترسم
خوب خانم محترم شما كه ميدونستى اونجا سگ داره از همون اول چرا ثبت نام كردى تا حق بقيه رو ضايع كنى .. تازه شرط هم ميبندى كه حتماً برنده ميشى .. شما لطف كن به شوهر گرامى بگيد يه توله سگ براتون بخره و شروع كنيد نگهدارى از اونو و بزرگ كردنشو تا وقتى رفتيد اونور هم ترستون ريخته باشه هم اينكه شما هم يه سگ دارين كه مواظبه سگاى ديگه نزديكتوون نشن ..... تازه سگ كه سوسك بالدار نيست كه ترس داشته باشه :دى
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آقا من از دست این کلمه ----> کاربر <---- که زیر آیدیمه خسته شدم ... مسؤولین رسیدگی کنند لطفاً ... شونصد ساله اینجا عضویت فعال داریم اونوقت هنوز که هنوزه به ما میگه کاربر ... والا ... باور کن فردا برنده هم بشیم بریم آمریکا سیتیزنم بشیم میاد میگه کاربر :دی
آقا به انتخاب خودتون هر چی گذاشتین گذاشتین فقط جون من این کاربرو حذف کنید سرسام گرفتیم از دستش ))
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
رتبه:
18
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ناموسا بعضی رفقا دلشون خیلی الکی خوشه ... بیخیال ! امیدوارم قبول شید .
ما که رفتیمُ تاپیک سال دیگه میبینمتون !
ادم هیچی نداشته باشه ؛ ولی فقط مرد باشه !
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2016-05-01 ساعت 01:34)meraj-fallahi نوشته: ناموسا بعضی رفقا دلشون خیلی الکی خوشه ... بیخیال ! امیدوارم قبول شید .
ما که رفتیمُ تاپیک سال دیگه میبینمتون !
دل خوش داشتن هم جزوی از ملزومات زندگی رفیق ... ایشالا تو تاپیک برندگان ببینیمت نه منتظران
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستانی که سالهای قبل برنده شدن یه آمار بدن که با چه مرورگری نتیجه لاتاری رو چک کردن ؟ چون من مک دارم و Internet Explorer رو سالهاست بوسیدم گذاشتم کنار .. اما خود سایت میگه با اکسپلورر دقیق تره
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
tenardie2bai*، 1 مهمان
سلام مهمان عزیز .. ببخشید دیروقته بساط پذیرایی همینیه که هست ... ایشالا از خوندن دل نوشته های دوستان به وجد بیاییو واسه هممون دعا کنی که جزو برنده ها باشیم
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند