کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه
سلام دوستان عزیزم،

بالاخره نوبت منم شد تا سفر نامه بنوسم.به قول فروزن مردم از بس سفر نامه خوندم و دوره کردم!
خوب بریم سر اصل مطلب:
حدود 1 ماه قبل ما از تهران تراول برای 11 سپامبر بلیط رفت و برگشت ایران ایر برای انکارا گرفتیم. و همچنین هتل رویال رو رزو کردیم.در طول این مدت تمام دارکی رو که لازم بود ترجمه کردیم و اماده کردیم و حتی یه سری مدارک اضافه تر برای محکم کاری.

خوب بالاخره روز موعود رسید و سواره هواپیما ی ایران ایر شدیم با اون تعریف هایی که ازش شنیده بودم فقط جونمو به خدا سپرم اما خدا وکیلی هم خوب بلند شد و هم خوب نشست.2:25 دقیقه در هواپیما بودیم.رسیدم و تور اومد دنبالمون و رفتم هتل رویال.اما ما فکر کردیم این هتل 4 ستاره است،(البته فکر نکردیم،خوشون گفتند!)اما واقعا در حد یه هتل 2 ستاره بود.از همه لحاظ.اما خوب هتل ارومی بود و مسافر هم کم داشت و این یکی از مهم ترین مزایاش برای من بود.خوب حالا بریم سر اصل کاریا:

ازمایشات پزشکی:
زمانی که بلیطمون رو رزرو کردیم همون شب بابام از سایت مطب دکتر اونگان برای ساعت 10 صبح رورزه دوشنبه وقت گرفتند.ساعت 7:30 یا یه کم دیرتر رفتیم برای صبحانه چون گفته بودن نباید ناشتا باشی.ساعت 5 دقیقه به 9 نقشه رو گرفتیم و رفتیم به سوی مطب!حدوده 20 دقیقه راه بود.بالاخره بعد از کمی پرس و جو مطب رو پیدا کردیم. ساعت 9:20 دقیقه رسیدیم مطب.اول رفتیم طبقه 4 و بعد از اینکه یه سری فرم ها رو پر کرد و منم امضا کردم رفتیم طبقه 5. در چند تا از سفر نامه ها خونده بودم که لیدر ها با پارتی بازی زودتر وقت برای مسافر هاشون میگیرن و به همین علت دیرتر کارهای شما انجام میشه. منم با خودم گفتم باید تا ساعت 11،12 معطل بمونم. اما اصلا انطوری نبود،هر کسی که میومد پاسپورت و نامه ی مصاحبه اش رو کناره کسی که زودتر اومده بود میذاشتن.مدارک مسافر هایی که لیدر داشتن به همین ترتیب قرار میگرفت.
حدوده ساعت 9:50 دقیقه صدام کردن برای ازمایش خون.اندازه ی یک قطره ازم خون گرفتن.بعد رفتم نشستم و 5 دقیقه بعد صدام کردن برای عکس قفسه سینه.در همین بین بابام رفت طبقه 4 و برای ساعت 5 برای واکسیناسون که در همون طبقه انجام میشد وقت گرفت.بعد از گرفتن عکس قفسه سینه اومدیم پایین و کناره در ساختمون یه دفتر دیدیم که تور بود بود و تور قونیه،استامبول،دریایی و... داشت.توره قونیه اش برای روزه شنبه بود و اسممون رو نوشتیم.(یه اقای ایرانی بود)یه کم هم از جاهای دیدنی و مراکز خرید ازش راهنمایی گرفتیم.بعدشم رفتیم یه کم در پارک کناره مطب نشستیم و بعد برگشتیم هتل و نهار خوردیم و استراحت کردیمو ساعت4:30 دقیقه رسیدیم مطب.
رفتن به اتاقه دکتر مثل همون قضیه ی بالا بود.یعنی هر کی زودتر اومد،زودتر میره!خلاصه نوبت من شد و بالاخره تونستم چهره ی این دکتر محمد اونگان معروف رو زیارت کنم!اول داشت به لهجه ی خیلی بعد فارسی ازم راجه به سیگار،دیابت و ... سوال میپرسید که جوابه همش نه بود.بعدشم چون همه ی واکسنامو ایران زده بودم غیر از انفلانزا،فقط انفلانزا رو زد.(راستی یکی از بچه ها لاتاری میگفت که دکتر اونگان در سفارت امریکا کار میکنه و اون ازش مصاحبه کرده) بعد از اینکه این کارا تموم شد یه سی دس بهم داد و گفت اینو امریکا ببر و درش رو باز نکن و فردا ساعت 3 بیا جواب رو بگیر.

روز مصاحبه:

همه که ساعت 8:30 وقت داشتن.ما ساعت 8:10 رسیدیم اونجا و در یک صف وایستادم و یه اقای ترک میومد 5 تا پاسپورت میگرفت و بعد میومد پس میداد.در واقع حضور غیاب میکرد!بعدش داخل شدم و یه صف دیگه بود و مردم یکی یکی میرفتن داخل اتاقک تا چک بشن.باز از اون ور که بیرون میرفتیم در یک صف دیگه وایستادیم تا یکی یکی داخل بشیم و مدارک رو تحویل بدیم.یه خانوم بود که انگار هندی بود اما فارسی حرف میزد.ازم نامه ی مصاحبه،شناسنامه و ترجمه اش،پاسپورت،اصل کارت ملی و دو قطعه عکس گرفت.بعدش بهم گفت نامه ی معرفی کننده ی اسپانسر داری ؟گفتم من فقط مدارک(آی-864)رو دارم.گفت نه حالا برو داخل تا بعد و یه شماره داد گفت این واسه انگشت نگاریه .(بعدش فهمیدم نامه ی معرفی کننده داخل اون مدارک هست اخه اسپانسرم گفت اگه (آی-864)رو خواستن بده و اگر نه هیچی نگو و این قضیه ای رو که پرسید، رو بهم نگفته بود و وقتی رفتم داخل گفتم اگه افیسر خواست دلیلشو بهش بگم.)
خلاصه رفتیم داخل.یه اتاق تقریبا بزرگ بود و سرد.8 تا باجه داشت مثل باجه های بانک. روبروی باجه ها و پشت به اونا چند ردیف صندلی بود و روبروی صندلی ها یه تی وی بود و بالای تی وی یه چیزی بود که شماره ها رو اعلام میکرد که برن باجه ی مورد نظر(اسمه اون چیزو رو نمیدونم!)
خلاصه یه نیم ساعت بعد شماره ی من اعلام شد و رفتم برای انگشت نگاری.یه خانوم فوق العاده مهربون بود که من وقتی ایشون رو دید تمام استرسم از بین رفت.دو باره نشستم و نیم ساعت بعدش شمارم اعلان شد برای مصاحبه.اشون هم یه خانوم بودن،اول قسم خوردم،بعد یه برگه ای رو داد تا امضا کنم که تا زمانی که گرین کارت رو نگرفتم ازدواج نکنم،بعد ازم پرسید:
کی برات اقدام کرده؟ الان کجاست؟ برای چی میخوای بری؟ همین!
بعدش یه چیزایی در کامپیوترش نوشت و یه برگه ای رو داد که امضا کنم و بعدشم گفت با ویزای شما موافقت شد(وای خدا چقدر منتظره این جمله بودم!)بعدشم رفتم یو پی اس ،ادرس هتل رو دادم و فرداش ساعت 2 عصر مجوز ورود به جایی که ارزوشو داشتم اومد!

جاهای دیدنی و تفریحی:

انکامال:
همون اقای ایرانی مرکز خرید آنکامال رو به ما معرفی کرد،بد نبود.قیمت ها نسبتا گرون بود اما حراجی زیاد داشت و چیزای خوبی میشد توش پیدا کرد.

مقبره ی اتاتورک:
مکانی فوق العادا زیبا،پیشنهاد میکنم حتما برین،اگه نرین سرتون کلاه رفته.از فرانسه و چین و ژاپن هم توریست اومده بود.راستی مثل همون زمانی که اتاتورک زنده بود درست کرده بودن،مثلا از این سرباز هایی که عین مجسمه وایمیستادن هم بود که رژه شون رو هم دیدیم

مسجد کچاتپه:
فاصله اش با هتل ما 15 دقیقه راه بود،بد نبود،قشنگ بود،اما اگه نرفتین هم چیزی از دست ندادین.در ضمن دو طبقه مرکزه خرید هم زیرشه که پیشنهاد میکنم نرین چون قیمتاش اکثرا از جاهای دیگه خیلی بیشتره.

قونیه:
از اون جاهاست که اگه نرین برعکس مسجد کچاتپه یه چیزه بزرگ رو از دست دادین.حتما باید با تور برین.270 کیلومتر راهه.ساعت حدودا10:30 از شهر خارحج شدیم و بین راه وایستادیم و حدوده 2 اونجا بودیم.اول رفتیم برای نهار.بعدش مقبره ی مولانا،واقعا قشنگ بود.نمیدونم چطور توضیح بدم تا بفهمین چقدر زیبا بود و چقدر فضا عرفانی و روحانی داشت.یه گوشی هم گرفتیم که به هر قسمتی که میرسیدیم یه شماره میزدیم و به زبان فارسی برامون از اون قسمت توضیح میداد.بعد رفتیم مسجد شمس تبریزی.چیزه خاصی نبود اما خوب بود.بعدش رفتیم شام و از اون ور رفتیم قسمته اصلی سفر یعنی رقص سماع.این یکی رو هم نمیدونم چطور توضیح بدم تا درک کنین اما فوق العاده زیبا بود.(بهترین سفر زندگیم)

نکات:!
1-به ستاره های هتل ها توجه نکنین و از اژانس ها هم نپرسین کدوم بهتره،از کسایی که رفتن بپرسین.
2-تا اونجایی که میتونین واکسناتون رو تهران بزنین چو برای یک واکسن 150 دلار دادم و برای عکس قفسه سینه و ازمایش خون 84 لیر.
3-مدارکتون رو چک کنین قبل رفتن و برای محکم کاری اضافه هم ببرین.مثلا گفته بودن چون در زمان اقدام کردن ترجه شناسنامه رو دادین دیگه نمیخوایم و اصلش رو فقط میخوایم که اونجا ترجمه اش رو خواستن.
4-خیلی هم فکر نکنین اگه زود تر سفارت برین،زود تر کارتون انجام میشه.شماره هایی که اعلام میکنن به ترتیب نیست مثلا بعد از شماره ی 113،شماره ی 419 میومد و یه خانوم تو هتل ما ساعت 6:45 رفت و ساعت 12 کارش انجام شد.در صورتی که من ساعت 8:10 دقیقه رفتم و 9:30 کارم تموم شد.دلیلش اینه که تعیین میکنن مثلا 10 نفر بر اساس سن و نوع مهاجرت و انتخاب زبان برن پیشه یه افیسر و بستگی داره که یه نفر کارش چقدر طول بکشه تا نوبت نفر بعدی بشه.پس عجله نکنین
5-قونیه برین!

امیدوارم خوشتون اومده باشه و براتون مفید باشه
تونل ها نشان می دهند در دل سنگ ها هم میتوان راه ساخت.....

"اینجآ بجز دوری تــو چیزی به مــن نزدیک نیست"
پاسخ
تشکر کنندگان: GBUSA ، bsbali ، comrun ، f1f ، dreamer60 ، sasan_rock ، بنفشه ، Toranj ، Kaveh90 ، amir2640 ، Blaze ، Elahvision ، msar
سلام
من کتگوری F2B هستم و مشکلی با داستان ویزا بولتن ندارم چون PD من فوریه 2003 هست. فقط الان 9 ماه که همچنان in processing هستم(ابوظبی). دیگه کم کم دارم بی خیالش میشم. من خودم فک می کنم سه تا سوتی تو مصاحبه دادم: (پتیشنرم مادرمه که ایشون گرین کارد هولدره)
اصلا کلا جریان مصاحبه رو می گم(از شماره گرفتن و وارد سالن اصلی شدن به بعد): آ: آفیسر م:من
نوبت شماره من که شد، رفتم جلو. زیادم تریپ خفن کلاسیکم نبودم(کژوال ملو) استرسم نداشتم. اصلنم تو فاز بکگراند چکم نبودم چون دوستم چند ماه قبل یه ضرب از آنکارا گرفته بود. نمیدونم چرا فک میکردم چون اون یه ضرب گرفته به منم باید یه ضرب بدن. بالاخره هر چی باشه دوست صمیمیمه دیگه... با اعتماد به نفس کامل و اینکه میدونستم یارو میگه برو سه روز دیگه پاستو بگیر خیلی شیک رفتم جلو باجه. یه خانم محجبه که بهش می خورد هندی پاکستانی باشه هم نشسته بود و گفت یشین تا پروندتو بیارم رفت یه گونی پرونده آورد و شروع کرد به ورق زدن. (جهت اطلاع: من به دلیل عدم ارسال مدارک NVC قبل از یه سال و فرستادن اونا بعد از یه سال و نیم به دلیل خدمت مقدس سربازی، مجبور به فرستادن دوباره مدارک بعد از چندتا ایمیل بازیو... شدم یعنی اونا از همه چیه من دو نسخه داشتند و یه بارم به NVC گفتم بابا من یه بار فرستادم با این توضیح که دیگه صداشو در نیاوردم که از یه سال گذشته بود و... ولی اونا گفتن که نه مدارکتو یه بار دیگه بفرست ما از تو چیزی نداریم).
آ: سلام م:سلام خانوم صبحتون بخیر آ:صبح شما هم به خیر آ: پاسپرت با دو تا عکستونو بدید م: بهش دادم
آ: لطفا منتظر باشید تا پروندتونو بیارم م: اوکی (1 دقیق بعد)
آ: چرا از همه چیت دوتاست؟ صبر کنید آلان میام ... آخ که اون موقع یه لحظه ازرائیل اومد و داشت مزمزه می کرد ببره نبره که باس دختره اومد و مدارکو بهش نشون داد. مرد گفت: نسخه های قبلیشو بهش بده. که من به ازرائیل گفتم برو بهت زنگ میرنم. ...آ: بفرمایید بشینید صداتون میزنیم... م: (لبخند ملو) متشکرم
تو این اسنا یه خانم مسنی که هیچی انگلیسی بلد نبود و دخترشو نذاشته بودن بیاد تو و دخترش کلی سفارش، بیرون کنسول، که تروخدا مامانم هیچی زبان بلد نیست و کمکش کنید و فلانو... منم که فردین...
بار دوم شمارمو خوندون، رفتم انگشت نگاری. دوباره نشستم. تا این جا این دو نا استپی که رفتم جلوی باجه با خانومه هم می رفتم که یه وقت مشکلی چیزی نباشه. استپ آخر مصاحبه اصلی بود قبل از من شماره خانمرو خوندن. منم طبق معمول باهاش رفتم. یه خانوم تپل جوون نسبتا مهربون نشسته بود که می گفتن ابرانی آمریکاییه(شایعات ایرانی ها).
آ: شما با هم هستین؟... م: نه من اومدم به ایشون کمک کنم... آ: پس من با شما صحبت می کنم شما انتقال بده... م: (تو دلم: هیچی دیگه، مترجمم که شدیم). بله حتما (قرار گرفتن تو عمل انجام شده به معنای واقعی)
مصاحبه خانم مسن تموم شد و خیلی جالب بود که خانم مدیکال نداشت!! آفیسرم گفت برو مدیکالتو بگیر فردا یا پس فردا هر روز که گرفتی بیا. یه نامه هم بهش داد که برای اومدن تو مشکل نداشته باشه. که این موضوع خیلی برام جالب بود. من رفتم نشستمو 15 دقیقه بعد نوبت خودم شد.
آ: سلاااام با لبخند زیاد... م: سلام با لبخند زیاد. قبل از اینه شروع کنه گفتم خوب دیگه با من فارسی صحبت کنید لطفا با لبخند... آ: چرا؟ شما که خوب انگلیسی صحبت میکنی... م: نه خوب شاید چون در مورد کیس خودمه و کامل نتونم انگلیسی صحبت کنم، فارسی راحت ترم...(شاید سوتی اول- یا فارسی صحبت کن خبر مرگت یا انگلیش دیگه اه) آ: نمیدونم خودت میدونی ولی شما داری میری امریکا و جوونم هستی باید انگلیسی بتونی صحبت کنی(یه حالت دوستانه) منم که جوگیر. م: اوکی...
آ: اسم پتیشنرت چیه و ایشون چه رابطه ای با شما دارن؟... م: (هر چی) مادرم (تو دلم: مگه خودتون نمیدونین؟)
آ: آلان کجان؟ م: آمریکا (مادرم سه روز قبل از اینکه من بیام برا مصاحبه رفته بود. چون شنیده بودیم این سوالو می کنن و بهتره که پتیشنر امریکا باشه. کلا ایشون علاقه ای به امریکا نداره و همیشه تو این 10 11 سالی که میرن میانگین سه چهار ماه اونجان و 7 8 ماه ایران)
آ: ایشون پیش کی زندگی می کنن؟ م: خواهرم
آ: اسم خواهرت چیه؟ م: هر چی
آ: اسپانسرت کیه؟ م: خواهرم
آ: (یکاره) مادرت پارسال ایران بوده؟ م: (1 ثانیه مکث) بله (1 ثانیه مکث) برای سه چهار ماه ایران بودند(توضیح بیخودی-سوتی اول)
آ: شغلت چیه؟ م:دانشجوام آ: چی می خونی؟ م: مهندسی نرم افزار
آ: توی فرم 230 نوشتی یک سال تو فلان شرکت بودی اونجا چی کار می کردی؟ م:اپراتور بودم (توی ds-230 هم نوشته بودم اپراتور) آ: دقیقا توضیح بده چیکار می کردی؟ م: (1 ثانیه مکث) تلفن جواب میدادم، بانک میرفتم و از این جور کارا البته شرکت دولتی نبوده(سوتی دوم)
آ: سربازی هم که رفتی؟ م: بله، میدونید که سربازی در ایران اجباره (سوتی سوم) آ: بله میدونم م: (لبخند ملو)
آ: خوب من این برگرو به شما میدم... (تو دلم فحش) و شما از دو هفته ی دیگه این سایتی که های لایت کردم با شماره پروندتون چک کنید و هر وقت آماده بود بیاید برای ویزا م: Is it ok? (شاید سوتی چهارم)
آ: بله فقط از دو هفته دیگه سایت و چک کنید م: (تو دلم فحش، همراه با لبخند تشکر) متشکرم.
و در تمام طول مصاحبه به صورت رگباری خانم آفیسر مشغول تایپ کردن بودند.
[en] Category: F2B
Priority date: Feb 2003
Interview date: Dec 2010
Visa issuance date: June 2012 [/en]
پاسخ
تشکر کنندگان: comrun ، بنفشه ، sasan_rock ، GBUSA ، ladan ، zohreh36 ، Blaze ، dreamer60 ، sara_217us ، sohi ، battosai ، frozen mind ، Toranj ، anahita1361 ، naka_sach ، aslant ، Alisalimi ، msar
سلام به همه دوستان
صدای !!!من رو در یک روز آفتابی و کمی خنک ار آنکارا داشته باشید.عصر دیروز وارد آنکارا شذیم.سوار اتوبوس های هاواش(که بعضی از دوستان به غلط میگن هوس!!!) هم نشدیم بلکه با خط 442 اتوبوس های شهرداری به قیمت 5.75 لیر تا میدان کیزیلای اومدیم و از اونجا 10 لیر با تاکسی تا هتل.اگر فکر میکنید که شب رو استراحت کردم واقعا براتون متاسفم!! چون رفتیم بارلار سوکاک(یه خیابان مملو از بار های خوشگل و مامان!!) و ساعت 2 شب با حالی خوش! به هتل برگشتیم.
صبح فردا سر ساعت 9.30 از در مطب وارد شدیم و بعد از پذیرش در طبقه 4 به طبقه 5 جهت آزمایش خون و عکس راهنمایی شدیم و بعد طبقه 4 برای معاینه.
در نوشته های خیلی از دوستان در مورد بداخلاقی دکتر اونگان مطالبی خوانده بودم و خودم را آماده کرده بودم که با یک آدم بد اخلاق روبرو شوم اما برعکس دکتر بسیار خوش اخلاق بود و کلی با هم صحبت کردیم(شاید به علت اینکه خیلی سلیس به زبان ترکی باهاش صحیت کردم) به طور کلی ترکها نسبت به سایر ترکها از هر نقطه جهان تعصب خاصی دارند و خیلی تحویلشان می گیرند. با زدن یک واکسن آنفلوانزا و پرداخت حدود 540 لیر برای دو نفر آزمایشات تمام شد و فردا نتیجه آزمایش تحویل ما میشود مسئله بسیار مهم این است که تمام مطب دکتر تحت مراقبت و کنترل با دوربین مدار بسته میباشد و شما به هیچ وجه حق ندارید پس از خروج از اتاق معاینه در مورد معاینه تان با کسی صحبت کنید و مسئله دیگر اینکه یکی از دو منشی دکتر (همان دختر کپل) به نظر می آید که فضول باشی سفارت در مطب دکتر میباشد چون دکتر به من واکسن آنفلوانزا نزد ولی کپل خانم بدو بدو نزد دکتر رفت و گفت که به این مریض (من) واکسن آنفلوانزا نزدید دلیل دوم برای این ادعا این است که از دکتر خواستم هنگام معاینه همسرم من هم در اتاق باشم ایشان گفتند که غیرممکن است و به سفارت گزارش میشود فعلا اینها را از من داشته باشید تا گزارش بعدی
پاسخ
تشکر کنندگان: battosai ، comrun ، frozen mind ، sohi ، Toranj ، f1f ، amir2640 ، GBUSA ، Alisalimi ، msar
سلام به همه دوستان
ما دوروز پيش ويزا را گرفتيم جهت اطلاع دوستان در سفارت ابوظبي
1-مديكال هر كجايي كه انجام داده باشيد يكسال اعتبار دارد .
2_ درصورت نياز درسايت مدارك مورد نياز را از شما ميخواهند .
3- ما مديكال جديد و تكس جديد 2011 را باخود برديم اما از ما نگرفتن چون نخواسته بودند (قابل توجه كامران خان) سفارت زمان دريافت مدارك از من نگرفت و من هم اسراري نكردم
و گفت وقتي در سايت و برگ آبي شما نقص پرونده وجودندارد لازم به ارائه آن نيست و من هم الان نمي توان پرونده شمارا بررسي كنم چون سيستم دراختيار ندارم .اما وقتي كه پاس هارا گرفتم گفت چون يكي دوماه ديگر مديكال تمام مي شود شما زمان ورود به امريكا مديكال جديد را ببريد من هم گفتم و مديكال جديد را دارم گفت نياز نيست به من بدهيد چون پاكت شما بسته شده باخودتان ببريد .
3_ سفارت هم افراد واسطه كه پاسپورتها را مي برند بصورت دسته اي اصلا اين افراد را ديگر راه نميدهند و اجازه ورود به محوطه سفارت را ندارند كه اين آژانسها وقتي مسافرها را باخود به سفارت مي برند از مسافريناشان ميخواهند كه پاسهاي امانتي را به سفارت ببرند البته بخاطر همين محدوديتي دويا سه هفته اي پاسها در اختيار اين آژانسها مي ماند چون هرفرد تنها يك برگ آبي ويا زمان گرفتن پاسها يك برگ سفيد (رسيد دريافت پاس )كه درآن تعداد پاسهاي خانواده را قيد كرده وارد شود بخاطر همين موضوع اين آژنسها درحال حاضر به مشكل برخوردند و زماني بيشتري را بايد بگذارند .
4- يكشنبه پاسها را دريافت و دوشنبه هفته بعد تحويل ميدهند چون زمان زيادي است زمان ارائه پاس عنوان كنيد به چه علت نمي توانيد بيشتر بمانيد كه مي گويند پنجشنبه سر بزنيدكه معمولا چهارشنبه و پنچشنبه 80 درصد آماده است .
با تشكر
Category: F4
پاسخ
تشکر کنندگان: Toranj ، GBUSA ، frozen mind ، comrun ، ladan ، f1f ، usamilad ، mom ، msar
با سلام به همه دوستان مهاجر سرا,
با کمال مسرت من و خانواده ام تونستیم یکضرب پاکت ورود و ویزا رو بعد از مصاحبه دریافت کنیم.Big Grin البته حدود 20 روز پیش خواهر مجردم هم با همین وضعیت تونست یکضرب پاکت رو بگیره و همزمان با ما یک خانواده دیگر و یک خانم میانسال هم تونستند یکضرب شامل ورود به آمریکا بشن.
آرزو میکنم که همه مهاجران بتونن براحتی ویزاشون رو بگیرن و از بلاتکلیفی در بیان.
در اینجا چند مورد قابل ذکره با توجه به پستهای قبل سعی میکنم که مهمترین اونا رو بنویسم:
1-ما متاسفانه یکساعت دیر رسیدیم! یعنی به جای 8 صبح 9 رسیدیم چون خودم رانندگی میکردم و یک خروجی را اشتباها" وارد شدم و مسیر را گم کردم و به ترافیک سنگین حاشیه شهر ابوظبی برخوردم و ناچارا" یک تاکسی کرایه کردم و بعنوان راهنما پشت اون رفتم تا به سفارت رسیدم. موقع تحویل مدارک ازم سوال کردند که چرا دیر اومدم و من واقعیت را شرح دادم و خوشبختانه مشگلی نبود.
2-در موقع تحویل مدارک مسئول ایرانی از سربازیم سوال کرد که گفتم معاف شده ام وهمچنین از کارم که شرح دادم فروشگاه دارم و همسرم هم خانه دار. به همین صورت در انتها مسئول امریکایی به انگلیسی در مورد سربازی توضیح بیشتری خواست که چرا معاف شدم و من توضیح دادم به علت کفالت و مجدد در مورد کار توضیح بیشتر خواست و پرسید کار دولتی داشته ام یا نه که پاسخ من منفی بود. همسرم هم مجدد توضیح دادخانه دار است.
3- تنها مدرکی که از ما خواستند اصل گذرنامه هر نفر + 2 قطعه عکس + مدیکال و در انتها هم مالیات 2010 اسپانسرمون.
4-با توجه به دیر رسیدنمون و شلوغی سفارت و تمام تشریفات و .... کار ما ساعت 10/30 صبح تمام شد.
5- اگر بخواهند یکضرب ویزا بدن فقط یه رسید بهتون میدن و میگن برای سه شنبه ساعت 1/5 .و برای کسایی که سه شنبه مصاحبه دارن میگن پنج شنبه ساعت 1/5 بعد از ظهر با دادن رسید گذرنامه هاتون و پاکت دربسته تون رو بگیرید.
6- توصیه من اینه که حتما" بلیط برگشتتونو طوری بگیرید که حداقل 2 یا 3 روز بعد مصاحبه باشه.
7- فضای سالن که شبیه گیشه های بانک میمونه شلوغ تر از اینه که بخاد در آدم استرس ایجاد بشه و آنقدر عربهای کج و کوله با بچه و سرو صدا اونجا میان که ایرانیها با کلاس ترین اونها هستن. در ضمن یه قسمت از سالن چند تا اسباب بازی گذاشتن تا بچه هاتون سرگرم شن و بازی کنن. در مجموع فضای راحتی حس میشه و از مراجعه به بانکهای ایران راحت تره.Tongue
درخواست گرین کارت برای والدین:
Case number: YRV2019
Visa Class: IR5
Your case is currently at: NVC
Foreign state of chargeability: Iran
Interview Location: Yerevan
Priority Date:  09-Feb-2018
پاسخ
تشکر کنندگان: f1f ، frozen mind ، comrun ، GBUSA ، ladan ، Blaze ، Toranj ، sasan_rock ، wushu kung fu ، storagemeter ، battosai ، mom ، Alisalimi ، msar
سلام دوستان
بالاخره ما هم امروز ویزا رو گرفتیم، البته از 4 عضو خانواده 3 نفر گرفتیم و برادرم همچنان برگه آبی که شیرینی ویزا رو واسه ما کمرنگ کرد.
خوب ما تو ابوظبی مصاحبه داشتیم و توی دسامبر کلیرنس آمد حدس میزدیم دسامبر کارنت شیم ایمیل زدیم که مدیکال ما تا کی اعتبار داره که جواب دادن تا یکسال و کلیرنس شما 3 تا آمده، هنوز یکی نیامده، زود پاشید بیاید ویزا بگیرید، که ما باز ایمیل زدیم بابا ما کارنت نیستیم، بیایم؟
بعد جواب دادن که نه، اشتباه ما بود، شما احتمالا دسامبر کارنت میشید، هفته اول دسامبر بیاید، خلاصه من بلیط گرفتم واسه همین هفته و وقتی وارد دسامبر شدیم هنوز توی سایت Ready بودیم
یکشنبه پاس ها رو تحویل دادم و امروز 5 شنبه 3 تا پاس با ویزا و یکی بدون ویزا گرفتم که گفتند سایت رو در اون یه مورد باز چک کنید.
پاسخ
تشکر کنندگان: GBUSA ، comrun ، Blaze ، sasan_rock ، f1f ، Toranj ، maymary1220 ، frozen mind ، Alisalimi ، msar
قبلا گاهی وقتها با خودم میگفتم چی میشد یه روزی پروندم تو تکمیل میشد.نامه تکمیل آدرس میرسید.فرم DS-230 پرکنم نامه مصاحبه به دستم میرسید..... همه اینها امروز تموم شد .برگ UPSرو گرفتم اما نمیدونم چرا اصلا خوشحال نیستم.شاید بگین برو بابا خوشی زده زیر دلت!! اما جدی میگم.شاید دلهره اصلی مهاجرت از حالا شروع شده اونم مواجهه با سختیهای مهاجرته.
ساعت 12.30 سفارت بودم.وساعت 13.10 با برگ UPSامدم بیرون.دختری که مدارک رو ازم گرفت گفت اصلا نیازی به گواهی عدم سوپیشینه نیس و درخواست غیر قانونی بوده و شما قیافه من رو مجسم کنید که با هزار زحمت اونو گرفتم( یکی از قوانین مهاجرسرا رعایت ادب هستش اما آخه من چطور میتونم اون ...دختر آفیسر و آبا و اجدادش رو مورد نوازش قرار ندم؟اگه میخواین منو از مهاجرسرا بیرون کنین اما هرچی از دهنم در اومد نثارش کردم!!)
هوای آنکارا فوق العاده سرد و خشک همراه با برف و یخبندان .اصلا هوس کلیر شدن تو این فصل رو نکنین!!امساله اینه که اون دختری که مدارک رو ازتون میگیره از افیسر ها نیس و یه کارمند معمولیه که حتی فرق بین فرم مالیاتی 1040 و W2رو نمیدونه!!! هر چی بهش میدی میخکوب میکنه میگه برو باجه UPS !!!!اگه بجای TAX RETURNبهش نسخه دکتر هم میدادم حالیش نمیشد!
از اونجا هم با اجازتون رفتم یک فروند!!! کومپیر با یه کاسه سوپ عدس به یاد همه مهاجرسراییها زدم تو رگ(بیاد دوران دانشجویی)!!!!!ا با توجه به اینکه از فردا مثل دخترهای دم بخت قراره تو هتل بست بشینم تا اوتول زرد بیاد دم در!! با اجازتون میرم آنکامال برای خرید!!! فعلا خداحافظ اما به قول سنجد: بر میگردم ه ه ه!!!!!!
پاسخ
تشکر کنندگان: GBUSA ، behnia ، frozen mind ، comrun ، ParsTrader ، f1f ، Blaze ، sohi ، Toranj ، battosai ، mom ، Farshid22 ، شاپرک ، Alisalimi ، msar
Wink 
visa ها آمدن برای همه مون. به زودی سفر نامه توپولمون رو مینویسم .. ممنون از همه !SmileRolleyes


فایل‌های پیوست پیش‌نمایش تصاویر

پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، sasan_rock ، واهیک آقاجانی ، f1f ، Toranj ، ladan ، comrun ، GBUSA ، storagemeter ، mom ، Linspire ، amir2640 ، Blaze ، Farshid22 ، msar
با درود به دوستان گرامیم و با پوزش فراوان از غیبت بیش از یکماهه
کلی مسائل در این مدت به هم گره خورده بود، از اسباب کشی و بخشیدن کامپیوترWink تا ماجراهایی که با سفارت پیش آمد و من هم که واقعا در این یکماه نفهمیدم کی صبح شد و کی شب، دیگر نشد که سر بزنم و اخبار را به سمع و نظر عزیزان برسانم. الان مجموع ماجراهای سفارت و سفر به ابوظبی را مینویسم. طبعا" به دلیل اینکه ریزه کاریهای سفر در سفرنامه های متعدد دوستان در بخشهای مختلف بخصوص خانوادگی و لاتاری بیان شده، از جزئیات پرهیز میکنم و به همین دلیل پیشاپیش پوزش میخواهم، در واقع این یک گزارش خلاصه شده از مرحله آخر اخذ ویزاست تا اینکه سفرنامه باشد Wink

ماجرای پرونده مهاجرتی من به صورت خلاصه این بود: شروع در 21 ژوئن 2004، تائید دقیقا 3سال بعد، یکسری مکاتبات راجع به پرداخت پول و تکمیل فرم و ارسال مجدد ترجمه شناسنامه و عکس و .. از اواخر اکتبر 2009، کارنت شدن اول! در مارچ 2010، دریافت نامه مصاحبه در نوامبر 2010، انجام مدیکال و مصاحبه در دسامبر 2010 (حدودا" 6/5 سال بعد از تشکیل پرونده)، کلیر شدن در مارچ 2011، انتظار مجدد بدلیل عقبگرد ویزا بولتن تا اکتبر2011 همزمان با کارنت شدن دوم در ویزا بولتن نوامبر 2011، ارسال ایمیل به سفارت و پاسخ سفارت مبنی بر ارسال مجدد ایمیلم در ماهی که کارنت هستم!، ارسال مجدد ایمیل در اول نوامبر 2011و پاسخ سفارت مبنی بر تاکید بر کارنت بودنم اما نیاز به کلیرشدن مجدد،(قائدتا" بدلیل گذشت حدود 8 ماه از تاریخ کلیرنس اول). حدود 3 ماه بعد از این پاسخ، دریک روز جمعه که شدیدا" مشغول کارهای منزل جدید بودم، مادرم از آمریکا تماس گرفتند و گفتند که یک نامه از سفارت بوسیله پست رسیده که: بدلیل فقدان عکس العملی از جانب من نسبت به نامه نوامبر2010(نامه تاریخ مصاحبه!) این پرونده کنسل محسوب میشود!!! بلافاصله یک ایمیل به سفارت فرستادم + یک فایل ضمیمه حاوی تصاویر برگه های آبی دریافتی اول (موقع مصاحبه) و دوم (در موقع کلیرشدن ولی برگشت ویزا بولتن) و ایمیلهای رد و بدل شده و اسکن نامه کنسلی که به آدرس آمریکا پست شده بود و سوال کردم: من که مصاحبه شدم و باقی قضایا و شما هم در پاسخ ایمیل نوامبر گفتید که سایت سفارت را چک کنم، حالا این نامه پست شده چه معنی دارد؟! در کمال ناباوری، همین سفارتی که 7-10 روز کاری و گاهی تا 2 هفته طول میکشید تا جواب ایمیل بدهد، پس فردا (یکشنبه: اولین روز کاری سفارت) جواب داد که این نامه اشتباهی ارسال شده و شما به همان شغل چک کردن سایت سفارت ادامه دهید! و فردای همان روز در سایت نوشت: آماده صدور + نیاز به مدیکال جدید. من هم بلیط و ویزای امارات را برای 1شنبه بعدی تهیه کردم و از فرودگاه مستقیما با مترو خط قرمز به ایستگاه اتحاد و با خط سبز به ایستگاه ابوهیل (nmc hospital) رفتم، سه شنبه صبح پس از دریافت نتیجه به سفارت رفتم و پاسپورت و پاکت مدیکال را تحویل دادم و رسیدی گرفتم که هفته بعد مراجعه کنم و 3شنبه بعد که رفتم، (14 ماه بعد از مصاحبه و 7/5 سال بعد از تشکیل پرونده) پاسپورت ویزا خورده (طبق معمول با 6ماه اعتبار برای ورود به آمریکا) و پاکت پرونده تحویلم شد. همان شب به تهران برگشتم و با خرید بلیط یکطرفه امارات (تهران-سانفرانسیسکو) به مبلغ 1/550/000 برای خودم و 2طرفه برای خواهرم به مبلغ 1/880/000 تومان، چند روزی هست که پائین پای آرش خان گرامی در شهر زیبا و همیشه بهار سانفرانسیسکو به گذران ایام مشغول و در حال انجام مقدمات دریافت گواهینامه و .. هستم. ولی چه 2هفته آخری گذشت در ایران Cool واقعا" که مثل فیلم عصرجدید چارلی چاپلین بود

راستی 2 مورد: من و یک خواهرم با وجود pd یکسان، تاریخ مصاحبه مان با 4 روز اختلاف بود. در نوامبر 2010 پس ازدریافت نامه مصاحبه، ایمیلی به سفارت فرستادیم که هردو در یک روز مصاحبه شویم، اما پاسخ این بود که پرونده شما هنوز به سفارت نرسیده! و در اول دسامبر دوباره تماس بگیرید. با توجه به نبود فرصت کافی برای دریافت پاسخ ایمیل تا برنامه ریزی سفر دبی، از خیر درخواست مصاحبه همزمان گذشتیم و هریک در تاریخ مختص خود مصاحبه شدیم. خواهرم هرگز در این حدود 14ماه، کلیر نشد و همزمان با آن ماجرای آخر و در همان روز کلیر شدن بنده، خواهرم هم کلیر شدند و بدلیل مشغله زیاد و صرفه جویی در هزینه ها، با یک سفر چند ساعته به دبی و انجام مدیکال ( قبل از سفر من) رسید مدیکال را بمن دادند و پاکت مدیکال هردو نفرمان را با هم از nmc گرفتم و با گذرنامه ها تحویل سفارت دادم که برای هردوتا ، یک رسید صادر شد و در نهایت از سفارت هم گذرنامه ها و پاکتهای پرونده ها را با همان یک رسید دریافت کردم. در مورد هر دوتایمان، nmc طبق عادتشان دنبال نامه تاریخ مصاحبه بود که با توضیح اینکه قبلا مصاحبه شدیم و نشان دادن همان نامه مصاحبه با تاریخ قبل و اینکه الان دوباره سفارت تجدید آزمایشات را خواسته و حتی با اینکه قبلا در nmc هم سابقه نداشتیم (دفعه پیش در mideast انجام داده بودیم)، کار انجام عکس سینه و آزمایش خون و معاینه و قد و وزن و چک تاریخهای کارت واکسن امسال با هزینه 425 درهم (و برای خواهرم بطور فوری و یکروزه با هزینه 500 درهم) انجام شد.
مورد دیگر اینکه: با توجه به وجود tax return 2009 در هنگام مصاحبه ما در سال 2010 (و علیرغم تجربه بنفشه عزیزWink)، احتیاطا" از اسپانسر گرامی (1) درخواست tax return 2010 را هم کردیم تا اگر سفارت خواست، همراه داشته باشم و همچنین فرم ds-230 با تاریخ جدید + ترجمه شناسنامه ها (انجام ترجمه در روز قبل از پرواز، بدون تائید دادگستری و خارجه ) برای اثبات همچنان مجرد بودنمان! در صورت نیاز، که البته موقع تحویل گذرنامه ها به سفارت، آفیسر بدون هیچ سوال و صحبتی از طرف من گفت: فقط هرچه در سایت خواسته شده و من هم طبیعتا" فقط پاکتهای مدیکال را دادم و هفته بعدش ویزاها صادر شد. بعدا" هم برای صدور گرین کارتمان هم هیچ مشکلی پیش نیامد. در ضمن دوستان قبل از برنامه ریزی سفر برای تحویل گذرنامه (و احتمالا" مدارک) تاریخهای تعطیلی سفارت را که در سایت اصلی سفارت نوشته شده بررسی کنند تا احتمالا" از پس گرفتن دیرتر گذرنامه و اقامت طولانیترشان پیشگیری کرده باشند.
امیدوارم هرچه زودتر کار پرونده همه منتظران با سرانجامی خوش به اتمام برسد.
پیروز و تندرست و هرچه زودتر در آمریکا باشیدSmile، به امید دیدار درآمریکا و با سپاس و آرزوی نیکبختی admin گرانفدر و همه مهاجرسرائی های گل
----------------
(1) جوینت اسپانسر من، 2-3 ماه بعد از ارسال فرمهای ساپورت و مالیاتی برای من (قبل از مصاحبه) از آمریکا رفته بود و در دسترس نبود. یکی دیگر از اقوام زحمت تهیه و ارسال فرمهای ساپورت و مالیات را به عنوان جوینت اسپانسر جدید کشیدند. البته لازم نشد! برای صدور گرین کارت هیچ مشکلی بابت قدیمی بودن مالیات اسپانسر و جوینت اسپانسر پیش نیامد.
به عبارت دیگر بعد از کلیرنس مجدد، بجز آزمایش پزشکی تازه، فرمهای ارسالی جوینت اسپانسر جدید و سایر مدارک جدیدی که احتیاطا" تهیه کردم، بدون اینکه به سفارت یا بعدا" در آمریکا ارائه کنم، بی استفاده شد.
پاسخ
تشکر کنندگان: Toranj ، sasan_rock ، frozen mind ، GBUSA ، Blaze ، storagemeter ، vroom ، f1f ، SAEED 60 ، mehdi_behzadi ، behnia ، girl ، battosai ، mom ، Linspire ، شاپرک ، amir2640 ، nahid.t ، ladan ، Ehsan F2B ، Farshid22 ، rs232 ، mmaloumi ، usamilad ، ASALI ، msar
سلام دوستان عزیزم
بالاخره نوبت من شد که سفرنامم رو بنویسمBig Grin

اول از همه می‌خوام از مدیران این سایت تشکر کنم وقتی‌ که اونجا بودم تازه فهمیدم که چه شانس بزرگی‌ اوردم که در ابتدای کارهای مهاجرتم با مهاجرسرا آشنا شدم که حالا بهتون مفصلا میگم چراTongue

سفر به دوبی‌

مصاحبهٔ من دوشنبه بود و من طبق تماس تلفنی که با new medical centerداشتم به من گفتن که بهتره ۵شنبه بیام اونجا برای همین هم من بلیط رفت و برگشت رو با ایران‌ایر به مبلغ ۳۶۶ هزار تومن گرفتم و طبق تجربه دوستان بلیط برگشت رو روز ۴شنبه شب یعنی‌ ۲ روز بعد از مصاحبه گرفتم! ویزا هم ۱۲۴ هزار تومن شد!

یکی‌ از اقوام نزدیک ما دوبی‌ ساکن هستن و اقامت دارن که لطف کردن و من رو دعوت کردن منزلشون و اینطوری شد که اصلا به هتل هم نیازی نشد ولی دوستانی که تو سفارت باهاشون اشنا شدم رز ریحان رفته بودن و خیلی راضی بودن

روز اول (پنجشنبه)
حدود ساعت ۱۱ صبح رسیدم خونه و بعد از کمی‌ استراحت با nmcتماس گرفتم و به من گفتن که خانم دکتر ساعت ۴ میاد ولی‌ بهتره که برای انجام آزمایشها زودتر اینجا باشید منم یه تاکسی گرفتم از اونجایی که روز اول بود گفتم دفعهٔ اول با تاکسی برم بعد که لوکیشن دستم اومد با مترو که تاکسی ۶۰ درهم شد و خود راننده تاکسی گفت که چرا با مترو نیومدی چون ایستگاه مترو دقیقا روبروی خونه بود و ایستگاه ابوهیل دقیقا روبروی بیمارستان!و بهم یاد داد که برگشت رو با مترو برم که ۶ درهم شد!
من ساعت ۲ رسیدم اونجا یه ۱ ساعتی‌ نشستم بعد رفتم عکس قفسه سینه انداختم بعدش آزمایش خون و بعد هم نوبت معاینه شد که یک خانم دکتر هندی مهربون بود که اول واکسن هارو چک کرد که همه اوکی بود بعد معاینهٔ کامل کرد و بعدش هم یک سری لیست بیماری بود که پرسید و در مورد آبله مرغان هم پرسید که گفتم وقتی‌ ۱۳ سالم بوده گرفتم و اون هم قبول کرد! کلا برخوردشون خیلی‌ خوب بود و به من گفت که یکشنبه عصر بیا جوابتو بگیر که البته شنبه که زنگ زدم حاضر بود و کل هزینه‌ها هم ۴۲۵ درهم شد،

ایستگاه مترو دقیقا روبروی بیمارستان بود و به همه پیشنهاد میکنم با مترو برن (استگاه ابوهیل خط سبز)

جمعه و شنبه هم رفتم مال گردی و خرید که ماشالله حراجی هم در کار نبود و همه چیز هم new collection و گروووونShy

یکشنبه صبح هم دوباره سوار مترو شدم رفتم و جوابارو گرفتم

از اونجایی که شرکتی که من کار می‌کنم کلا ثبت امارات هستش و دفتر دوبی‌ داریم زد‌‌و شانس من یک مأموریت کاری همون روزی که مصاحبه داشتم برام در ابوظبی جور شد و به این ترتیب قرار شد صبح رانندهٔ شرکت ۵:۳۰ بیاد دنبالم بریم سفارت و بعد برم دنبال کارهای شرکت...

روز مصاحبه (دوشنبه)

راننده شرکت ساعت ۵:۴۵ اومد دنبالم و ساعت ۷ سفارت بودیم با توجه به اینکه سفرنامهٔ بچه ها رو خوانده بودم انقدر برام اونجا آشنا بود که انگار قبلا اونجا بودم! آونروز کلی‌ ایرانی‌ دیگه هم اونجا بودن، وقتی‌ داشتن صحبت می‌کردم متوجه شدم که همشون ۵۰۰ درهم پول تاکسی داده بودن و بیشترشون هم رفته بودن کلینیک میدیست و بجای ۴۲۵ درهم حدود ۹۰۰ درهم پیاده شده بودن! اینجا بود که قدر مهاجرسرا رو فهمیدم
اونجا با یک خانومی آشنا شدم که کیسش شبیه من بود و در طول مصاحبه با هم بودیم ، از ساعت ۷ تا ۸ اونجا نشستیم یک آقای هندی اومد و پاسپورت و نامه های مصاحبه رو چک کرد و بعد ۲ تا ۲ تا فرستادن تو باز طبق تجربه دوستان من به غیر ازمدرک هیچ چیز داخل نبرد‌م و گذشتم توی ماشین اول بازرسی بدنی بعد شمشادهای معروف و بعد هم وارد سالن شدم و شماره گرفتم ، من نسبت به 3 چیز خیلی‌ استرس داشتم ۱ اینکه پاسم ۶ ماه ۱۰ روز ولید بود دوم اینکه تکس۲۰۱1 شوهرم رو نداشتم و سوم اینکه شوهرم ایران بود و همه به من گفته بودن که نباید بگی‌ ایرانه! ولی من تصمیم گرفتم راستش رو بگم!
خلاصه نوبت من شد و خانومی که مدارک رو جمع میکرد اول عکس خواست و با اینکه دوباره مدارک رو ترجمه کرده بودم حتی ۱ دونه مدرک و هیچ ترجمهای از من نخواست و شروع کرد به سوال کردن انقدر سوال کرد که من فکر کردم آفیسر اینه! اول پرسید که شوهرت کجاست منم با ترس و لرز گفتم ایران گفت ایران زندگی‌ می‌کنه گفتم نه برای عمل مادرش اومده چون مادرشوهرم فردای همون روز عمل قلب باز داشتن، بعد گفت چیکار می‌کنه اونجا و گفت تکس داده؟ گفتم بله ولی‌ مال ساله ۲۰۱۰ گفت بده بعد تکس عموم رو گرفت که مال ۲۰۱۱ بود وگفت آمریکا رفتی‌ یا نه ، بدش یک برگه آبی گذشت روی پرونده من سکته کردم فکر کردم این همون برگه آبی معروف ولی گفت برو انگشت نگاری و بشین تا دوباره صدات کنن ، من همیشه فکر می‌کردم بادجه ای که مصاحبه می‌کنن با اونی که مدارک رو میگیرن جاش فرق می‌کنه ولی‌ جفتشون یکجا بودن! خلاصه انگشت نگاری کردم و نشستم تا دوباره شمارم اعلام شد! جالب اینه که بر خلاف چیزی که شنیده بودم همه چیز فقط به زبان فارسی بود و حق انتخاب انگلیسی‌ یا فارسی مصاحبه شدن نداشتیم، اینبار نوبت به مصاحبهٔ اصلی‌ رسید که یک خانم جوون آمریکایی‌ بود که فارسی‌رو با لهجهٔ بانمکی صحبت میکرد خلاصه اون هم اول گفت قسم بخور و صفحهٔ دوم ds۲۳۰ رو داد که امضا کنم و پرسید که با شوهرت کجا آشنا شدی‌و آمریکا بودی یا نه کارت چیه، چه شرکتی؟ و آخر هم گفت که ۴ شنبه ساعت ۱:۳۰ که من دیگه از خوشحالی داشتم می‌مردم خلاصه با خوشحالی زیاد اومدم بیرون ، آونروز ۴ تا خانم دیگه همه یکضرب ویزا گرفتن یه خانوم شغلش دولتی بود که اف بی ای خورد یک آقای دیگه هم اف بی ای خورد که نفهمیدم چرا!
آونروز کسانی‌ که قرار بود ۴ شنبه دوباره بیان قرار شد با هم تاکسی بگیرن و من چون باز قرار بود با رانندهٔ شرکت برم به این خانومی که باهاش آشنا شدم گفتم که با من بیاد و باز ۵۰۰ درهم پول تاکسی نده!

روز اخر(چهارشنبه)
جالب اینکه من طبق سفرنامهٔ دوستان بلیطم رو دقیقا ۲ روز بعد مصاحبه گرفتم و این هم یکی‌ دیگه از مزایای مهاجرسرا بود ولی‌ چند نفری که اونجا باهاشون آشنا شدم بلیطشون رو سه شنبه شب گرفته بودن که مجبور شدن تاریخش رو عوض کنن!
۴شنبه هم ساعت ۱۲ از دوبی‌ راه افتادیم و ۱:۳۰ ابوظبی بودیم ولی‌ اونروز تا ۲:۳۰ توی سفارت معطل شدیم تا اینه پاسپورت را تحویل بگیریم خلاصه برگه صورتی رو تحویل دادم و پاسپورت رو به همراه پاکت معروف تحویل گرفتمSmile

بعد از سفارت از راننده خواستم که مارو به مسجد معروف شیخ زاید ببره که بزرگترین مسجد امارات هستش و فوق‌العاده زیباست اونجا فرشی هست که ۵،۶۲۷ متر مربع و ۳۵ تن که طراح اون ایرانی هستش که میتونید در این لینک مشخصاتش رو ببینید
http://en.wikipedia.org/wiki/Sheikh_Zayed_Mosque
به دوستانی که مصاحبشون ابوظبی هست پیشنهاد میکنم حتما برن

در آخر می‌خوام بازهم از همه دوستان و مدیران مهاجر سرا به ویژه از فروزن مایند عزیز و دریمر و کامرون جان تشکر کنم و امیدوارم همگی‌ هر جا که هستین موفق باشیدSmile

هر سوالی بود در خدمتم

راستی‌ دوستان یک سوال با توجه به اینکه پاسپورت من ۶ ماه ولید هست مشکلی‌ نیست اگه برم پاسمو جدید کنم؟ و با همون پاس قدیمی که ویزا امریکا توشه برم؟



کتگوری : F2A
تاریخ درخواست : OCT 2009
شماره پرونده : ABD2010XXXXXX
تاریخ تکمیل : OCT 2010
دریافت نامه مصاحبه: April 10 th 2012
مصاحبه: May 21 2012
محل مصاحبه: ابوظبی
دریافت ویزا: May 23 2012
پاسخ
تشکر کنندگان: ladan ، battosai ، f1f ، Blaze ، vroom ، SAEED 60 ، شاپرک ، mom ، frozen mind ، ParsTrader ، amir2640 ، girl ، Farshid22 ، comrun ، mmaloumi ، dreamer60 ، ASALI ، Alisalimi ، msar
سلام به همه دوستان عزیز مهاجر سرایی...
بالاخره من هم میخوام سفرنامه بنویسم و اگر بتونم به دوستانم کمکی بکنم.
قبل از شروع سفرنامه می خوام از مدیران سایت و همه دوستانی که با راهنمایی هاشون باعث کمک و دلگرمی شدن خیلیییی خیلی تشکر کنم.
بریم سراغ سفرنامه.
قبل از شروع یه توضیحات کوچیک و خلاصه ای بگم:
ما در گروه اف4 بودیم که از طریق عموی سیتیزن برای پدرم مادرم، برادرم و من در سال 2000 اقدام شده بود و خدا رو شکر تونستیم یکضرب ویزا بگیریم.
محل مصاحبه آنکارا.
هیچ کدام از ما چهار نفر شغل دولتی نداشتیم و پدر و برادرم هم سربازی نرفته بودن.
زمان مصاحبه چهارشنبه 18 جولای بود. و ما برای دوشنبه 16 جولای بلیط گرفته بودیم. پروازمون ساعت 5:30 صبح بود و از یک ماه قبل هم برای همون روز ساعت 11 به بعد از روی سایت دکتر اونگان وقت معاینه گرفته بودیم. قبل از سفر کمی نگران بودیم که همون روز رسیدنمون وقت دکتر هم داریم و می ترسیدیم که نرسیم یا خسته باشیم و اینجور دلهره ها... اما خدا رو شکر مشکلی نبود و به همه کارها با راحتی رسیدیم.
پروازمون با نیم ساعت تاخییر انجام شد و نزدیک 2 ساعت و ربع هم طول پرواز بود و وقتی به فرودگاه آنکارا رسیدیم و چمدان هایمان را تحویل گرفتیم ساعت حدودا 7:30 بود به وقت محلی. ترانسفری که دنبالمون آمده بود رو پیدا کردیم و منتظر شدیم تا بقیه مسافرا هم جمع بشن.. بعد از جمع شدن مسافرا ما رو سوار ون کردن و حرکت کردیم به سمت شهر آنکارا (فرودگاه تقریبا نیم ساعت 45 دقیقه با داخل شهر فاصله داره).. خلاصه تا هر کدام از مسافرها رو جلوی هتل شان پیاده کنند و ما رو به هتلمون برسونن ساعت 9:30 شده بود... هتلی که ما از تهران گرفته بودیم Etap Bulvar بود .. هتل سه ستاره ی معمولی بود که از نظر ما بد نبود.. کاملا تمیز و مرتب بود و از لحاظ مکانی هم جای خیلی خوبی بود و از لحاظ قیمت و هزینه هم مناسب بود.
به محض رسیدن به هتل اتاق هامون رو بهمون تحویل دادن و گفتن هرچه زودتر تا صبحانه جمع نشده بریم و صبحانه بخوریم.. ما هم رفتیم و صبحانه ی کوچکی خوردیم و بلافاصله حرکت کردیم به سمت مطب دکتر اونگان... از هتل ما تا مطب یک ربع 20 دقیقه راه پیاده بود اما چون روز اول بود و میخواستیم هرچه زودتر برسیم با تاکسی رفتیم که هزینه اش 5 لیر شد.
وقتی به مطب رسیدیم منشی ازمون پاسپورت هامون رو خواست با دو قطعه عکس و برگه ی وقت سفارت. ولی برگه هایی که مربوط بود به وقت هایی که از دکتر گرفته بودیم رو حتی نگاه هم نکرد.. یعنی وقت ها کاملا الکیه اما ما برای محکم کاری گرفته بودیم... بعد از نیم ساعتی که در سالن انتظار نشسته بودیم منشی صدامون زد و با برگه هایی که بهمون داد ما رو به طبقه ی بالا فرستاد که آزمایش خون بدیم و عکس قفسه ی سینه رو ازمون بگیرن.. رفتیم بالا و این کارها رو انجام دادیم و برای 4 نفرمون 200 دلار ازمون گرفتن و برگشتیم پایین پیش منشی... و منشی گفت بعد از ظهر ساعت 5 دوباره برگردیم برای گرفتن جواب آزمایش ها و ویزیت شدن.
در این فاصله به هتل برگشتیم و استراحتی کردیم و دوباره راس ساعت 5 در مطب دکتر بودیم. منشی چهار تا پاکت آورد که توش سی دی هایی بود که مربوط می شد به عکس قفسه سینه.. و این پاکت های در بسته رو به ما داد و گفت باید این ها رو به همین صورت باز نشده با خودمون به آمریکا ببریم.
بعد هم گفت بشینیم تا صدامون کنه... بعد از نیم ساعتی خلاصه یکی یکی صدامون زد و با داخل مطب راهنمایی مان کرد و برگه های زرد پاستو رو هم ازمون گرفت و به دکتر داد... خلاصه رفتیم و دکتر اونگان رو هم زیارت کردیم Smile ازمون پرسید جراحی داشتی؟ بیماری خاصی داشتی؟ سیگار می کشی؟ قد و وزن ات چقدره؟ بعد هم در حد یکی دو دقیق معاینه کرد و گوشی رو روی قلب و پشتمون گذاشت و گفت نفس عمیق بکشیم.. بعد هم به من و برادرم و مادرم یه دونه واکسن زد.. اما به بابام نزد (شاید چون بالای 50 سال سن دارن.) خلاصه از اتاق دکتر بیرون اومدیم و منشی 430 دلار ازمون گرفت و بعد هم یک برگه ی کوچک بهمون داد و گفت بریم بالا دوباره آزمایش خون بدیم... این بار برای آبله مرغان.. که ببینند آبله مرغان گرفتیم یا نه و آنتی بادی های خونمون رو آزمایش کنن.
به هر حال رفتیم و این کار رو هم انجام دادیم و 250 لیر هم برای این آزمایش ها ازمون گرفتن و دوباره برگشتیم پیش منشی دکتر اونگان که به ما گفت بریم و فردا بعد از ظهر(سه شنبه) برای گرفتن جواب ها بریم.
سه شنبه بعد از ظهر رفتیم که جواب ها رو بگیریم و منشی بهمون گفت که آزمایش ها نشون داده که من و مامانم آبله مرغان نگرفتیم و باید بشینیم تا دکتر بهمون واکسن آبله مرغان بزنه. گرچه که من خودم به شخصه در 10 سالگی آبله مرغان گرفته بودم و اتفاقا خیلی هم شدید گرفته بودم. و اینکه ما قیل از سفر در پاستور هم این آزمایش خون رو دادیم و اونجا بهمون گفتن که توی آزمایش همه ما نشون میده که آبله مرغان گرفتیم و مشکلی نیست و اینها رو وارد کارت زرد هم کردن. اما اونجا عملاآدم کاری نمیتونه بکنه و باید بذاری هر کاری که می خوان بکنن.. بهمون گفت بشینید تا صداتون کنم برای واکسن زدن.. ما هم نشستیم و بالاخره بعد از نیم ساعتی صدامون کرد... وقتی رفتم پیش دکتر شروع کرد به غر زدن که چرا تو ایران تو کارت زرد نوشته که آبله مرغان گرفتی اما اینجا آزمایش می کنیم می بینیم نگرفتی.. چرا دروغ می نویسن و این حرفا.. منم دیدم اینجوریه گفتن اتفاقا اونجا درست نوشته اینجا معلوم نیست چجوری آزمایش می گیرن که جواب ها اینجوری می شه... و گفتم که من خودم خوب یادمه که تو 10 سالگی آبله مرغان بدی هم گرفته بودم و نمی دونم چرا الان دارید دوباره بهم واکسن می زنید.. خلاصه دیگه چیزی نگفت و گفت حالا نگران نباش حتی اگه قبلا هم گرفته باشی ولی این واکسن مشکلی ایجاد نمی کنه و از این حرفا. دیگه چیزی نگفتیم و واکسن ها رو زد و 160 دلار دیگه هم بابت این ازمون گرفتن و دیگه پاکت های مهر و موم شده رو بهمون دادن و گفتن با خودمون فردا ببریم سفارت و همینجوری در بسته تحویل اونجا بدیم.
به این ترتیب کارمون با دکتر اونگان و آزمایش و واکسن هاش تموم شد.
اون شب بعد از اینکه به هتل برگشتیم مدارکمون رو یک بار دیگه بررسی کردیم و همه چیز رو مرتب کردیم که برای فردا کاملا آماده باشیم. وآخر شب هم از رسپشن هتل خواستیم که ما رو صبح ساعت 6 بیدار کنه که یک وقت خواب نمونیم.
اما اون شب هیچ کدام مون نتونستیم خواب خوبی بکنیم و من خودم از ساعت 5 کاملا نا خود آگاه از خواب بیدار شدم و دیگه منتظر بودم که این یکی دو ساعت هم بگذرده... ما تصمیم گرفته بودیم که زود بریم جلوی سفارت که جزو نفرات اول باشیم و به همین علت هم به صبحانه هتل نرسیدیم و فقط یه چایی خوردیم با بیسکوییت و شکلات و دیگه از هتل در اومدیم و راه افتادیم به سمت سفارت... از هتل ما تا سفارت 10 دقیقه راه پیاده بود.. وقتی رسیدیم جلوی سفارت ساعتتقریبا 7:10 بود و فقط یک خانوم و آقای مسن ایرانی قبل از ما اونجا بودن و دو سه نفر ترکیه ای.. بعد از نیم ساعت کم کم افراد بیشتری اضافه شدن و خلاصه ساعت 7:45 بود که پلیس جلوی در سفارت اومد و از اول صف پاسپورت ها رو گرفت و با خودش برد و به همون ترتیب یکی یکی صدامون میزد... بعد از رد شدن از دو تا در معروفی که همه ازش تعریف کردن در سمت چپ در دوم خانومی بود که فارسی رو کمی بلد بود و ازمون مدارکمون رو گرفت مثل پاسپورت ها، شناسنامه ها، کارت ملی ها، سند ازدواج، دو قطعه عکس، برگه های مالیاتی اسپانسر و پتیشنر. ما ترجمه های شناسنامه ها و کارت ملی ها و کارت های معافیت های سربازی و سند ازدواج و اینها رو هم با خودمون برده بودیم.. به خانومه نشون دادم و گفتم اینها رو نمی خواید.. کفت اینها رو قبلا فرستادی؟ گفتیم یک بار قبلا فرستادیم... گفت حالا که آوردی دوباره هم می ذارم تو مدارکتون که احیانا اگه لازم بود دیگه مشکلی پیش نیاد.. خلاصه ترجمه ها رو هم ازمون گرفت و بهمون یک فیش داد (مثل فیش های نوبت بانک) که شماره مون توش نوشته شده بود و بهمون گفت برید توی سالن بنشینید تا شماره شما خونده بشه.. خلاصه ازش تشکر کردیم و وارد سالن شدیم.. سالنی بود که در وسط سالن صندلی هایی چیده شده بودن که مراجه کننده ها اونجا منتظر باشن و پشت صندلی ها باجه هایی بود که همونجا مصاحبه ها انجام می شد و روبروی صندلی ها در سمت راست سالن باجه ی پست UPS بود که ما چشمامون فقط به اونجا بود و امیدوار بودیم که تا یکی دو ساعت آینده ما هم اونجا جلوی اون باجه ایستاده باشیم و آدرس پستی هتلمون رو بهشون بدیم Smile
شماره ای که ما داده بودن 401 بود. روبروی صندلی ها تلویزیونی روی دیوار وصل بود که توضیحاتی میداد راجع به چگونگی انگشت نگاری و می نوشت که شماره ایی که دارید معنیش این نیست که به او ترتیب قراره نوبتتون بشه.. و واقعا هم همینطور بود.. خیلی از ایرانی ها که بعد از ما وارد شده بودن خیلی زودتر از ما شماره هاشون خونده شد و مصاحبه شدن.. به یک سری ها شماره ها رو از 400 داده بودند... به یک سری ها از 300 و به یک سری هم از 100 شماره داده بودن..
ما از ساعت 8 وارد سالن شدیم... سالن انتظار خییلیی خیلییی سرد بود و واقعا داشتیم فریز می شدیم... باجه های پشت سرمون از ساعت 8:15 شروع به کار کردن و فقط هم یکی از باجه ها ساعت 8:15 شروع به کار کرد که آفسیرش هم ترک زبان بود و به پرونده ی ترکیه ای ها رسیدگی می کرد و با اونا مصاحبه می کرد و به همه شان هم بدون استثنا ویزا داد...
بعد از یک نیم ساهت 45 دقیقه کم کم باجه ها بیشتر شدن و در نتیجه کم کم ایرانی ها رو هم شروع کردن به صدا زدن... از شماره ما خبری نبود.. 400 خونده شد... 405 خونده شد.. 403.. 408.. 402... فقظ از 401خبری نبود... تا اینکه ساعت 11 بالاخره شماره ما خونده شد که بریم باجه ی 11...رفتیم اونجا و آقایی اونجا بود که یک برگه به من داد که امضا کنم و در واقع تعهدی بود که تا قبل از اینکه وارد آمریکا نشدم ازدواج نکنم... امضا کردم.. و بعد به برادرم یک برگه داد که اون هم تعهدی بود که اگه در سنین بین 18 تا 25 سالگی وارد آمریکا شدید باید مدارک نظام وظیفه آمریکا رو در عرض یک ماه پر کنید و بفرستید به نظام وظیفه شون.. اون برگه هم امضا شد و گفتن دوباره بشینید تا دوباره شمارتون اعلام بشه...
دوباره نشتیم تا اینکه بعد از یک ربع دوباره شمارمون رو به باجه ی 7 صدا زدن... رفتیم باجه ی هفت.. یک خانوم خوش برخورد آمریکایی بود که با لهجه ی بامزه ای فارسی حرف میزد.. یکی یکی ازمون انگشت نگاری کرد و دوباره گفت که بشینیم... باز هم یک ربع نشستیم و این بار شمارمون رو به باجه ی 5 صدا زدند... رفتیم جلوی باجه ی 5 و آفیسر یک خانوم جوون آمریکایی بود که خیلی خوش برخورد بود و موهای مشکی داشت و فارسی رو هم خیلی خوب و مسلط حرف می زد...
اول فرم های 230 رو یکی یکی بهمون داد که امضا کنیم و بهش بدیم.. بعد گفت دست راستتون رو بالا ببرید و قسم بخورید که هرچی میگید و هرچی که تو فرم نوشتید حقیقته... قسم خوردیم..
بعد از پدرم پرسید شغل شما چیه؟ از مامانم پرسید شغل شما چیه؟ و از من و برادرم هم به همین ترتیب.
بعد از پدرم پرسید شما چند تا از برادرهاتون آمریکا هستن؟ توی یک شهر زندگی می کنن؟ چند ساله که اونجا هستن؟ شغلشون چیه؟ همیشه همین کار رو می کردن؟ شما بخوای بری اونجا کارتو چیکار می کنی؟
و بعد از بابام و برادرم پرسید شما دو نفر سربازی رفتید؟ گفتن نه.. گفت می تونم اصل کارت های معافیتتون رو ببینم.. نشونش دادیم.. و دید و پس داد و تشکر کرد و بعد چند ثانیه با کامپیوترش مشغول شد و بعد یک سری از مدارک رو از شکاف زیر شیشه به ما داد و گفت اینها دیگه لازم نیست و میتونه پیش شما بمونه و بعد هم اصل شناسنامه ها و سند ازدواج و کارت ملی ها و اینهارو بهمون برگردوند و گفت اینا هم پیش شما باشه و فقط پاسپورت هاتون اینجا بمونه که ویزاهاتون صادر بشه و بعد یک برگ کوچیک سفید بهمون داد که گفت برید به باجه ی پست و آدرس بدید که پاسپورت هاتون براتو بیاد.
و دیگه ما هم خییلیی خوشحال و خندان ازش تشکر کردیم و آدرس هتل رو به باجه پست دادیم و 80 لیر هم هزینه پست ازمون گرفتند و تقریبا ساعت 11:45 کارهای ما در سفارت تمام شده بود.
گفته بودن 3 الی 5 روز کاری طول می کشه تا بیاد. ما که مصاحبه مون 4شنبه بود پاسپورت هامون 3 شنبه ی هفته ی بعد به دستمون رسید و بلیط برگشتمون هم برای 5شنبه صبح بود.
این هم از جزییات سفر ما. امیدوارم کار همه ی دوستان عزیز مهاجرسرایی هم به همین راحتی پیش بره و همه موفق باشید. و امیدوارم که تونسته باشم کمکی کرده باشم و اگه هر کدام از دوستان سوال دیگه ای دارن خوشحال میشم بتونم کمک کنم.
پاسخ
تشکر کنندگان: sasan_rock ، frozen mind ، battosai ، الهه سابق ، vroom ، Blaze ، GBUSA ، Astr ، storagemeter ، mom ، f1f ، SAEED 60 ، Akta ، nedh ، comrun ، ASALI ، Alisalimi ، msar
(2012-07-28 ساعت 22:17)alisarvareharchiabi نوشته:  درود بر شما پری پری موقع یا زمان اقدام برای شما و برادرتون شما چند سالتون بود الان چند سال دارید ؟؟ priority date هم اگر بگی ممنونت میشم ..


سلام دوست عزیز..
من الان 26 سال دارم و برادرم 24 سال.. در واقع در سال 2000 که برای ما اقدام شده من 14 ساله بودم و برادرم 12 ساله.
priority date: 03 NOV 2000
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، storagemeter ، battosai ، Akta ، msar
خوب نوبت منه که سفر نامه رو بنویسم Smile

همونطور که قبلا هم گفتم من بلیط و هتل رو با قیمت یک میلیون و هشتاد هزار تومان برای ۵ شب و شش روز همراه با سیم کارت رایگان و ترانسفر رفت و برگشت فرودگاه گرفتم .

زمان پرواز تا ایروان یک ساعت و ده دقیقه و پرواز با هواپیمائی آسمان ( بوینگ ) بود .

من شنبه به ایروان رسیدم ولی‌ سه‌شنبه مصاحبه داشتم .

زمان ورود به فرودگاه باید یک فرم درخواست ویزا رو پر میکردیم که شامل اطلاعات شخصی‌ ، تاریخ تولد ، تاریخ صدور و پایان اعتبار گذر نامه ، هدف از سفر ارمنستان ، آدرس ایران و ... بود و بعد از آن به یکی‌ از بآجه‌های مربوط مراجعه و فرم پر شده به همراه پاسپورت و مبلغ ۳۰۰۰ درام را پرداخت کردیم و آفیسر هم ویزای ارمنستان را تو پاسپورت ما چاپ کرد ، بعدشم چمدونم رو تحویل گرفتم و از فرودگاه بیرون اومدم و با یک تاکسی که از قبل منتظرم بود به هتل اومدم ، ضمن اینکه بین راه سیم کارت رو هم بهم تحویل دادن .

شب اول از هتل زدم بیرون و با پرداخت ۱۲۰۰ درام به میدان جمهوری که مرکز شهر است رفتم ، جای خیلی‌ قشنگی‌ بود ، حدود ۱۰۰۰ نفر هر شب اونجا جمع میشن و به موزیک گوش میدان و از رقص فواره‌ها لذت میبرن ، واسه شام هم رفتم به ۱ رستوران که نزدیک همون میدون جمهوری بود و ۱ استیک سفارش دادم که با مخلفاتش شد ۵۰۰۰ درام ( هدف از ذکر نوع غذا و قیمت ، فقط دادن اطلاعات به دوستانی است که قراره به ایروان سفر کنند و میخواهند قیمت غذا در اینجا دستشون بیاد ) ، بعدشم به هتل برگشتم .

هتل من nork residence است که من ازش راضی‌ هستم ، استخر سرباز ، سونا و جکوزی و بار هم داره .

روز بعد هم به گشت در شهر و جاهای دیدنی‌ گذشت البته بیشتر خیابون گردی بود .

روز سوم که دوشنبه باشه ، من وقت مدیکال داشتم ، که باید به muratsan university hospital میرفتنم ، قبلان از دکتر کریستین وقت گرفته بودم و واسه یک روز قبل از مصاحبه هماهنگ کرده بودم ، توضیح هم داده بودم که نمی‌خوام مشکلی‌ پیش بیاد ، ولی‌ دکتر کریستین در جواب بهم گفت که ما تمام سعیمون رو می‌کنیم که کار شما به موقع تموم بشه ، خلاصه معاینه کرد و یک سری سوال پرسید و کارت واکسنی که از پاستور گرفته بودم و همهٔ واکسن‌ها هم توش بود تو ازم گرفت و گفت ۴۵۰۰۰ درام بده و برو طبقهٔ پایین واسه عکس قفسهٔ سینه و آزمایش خون ، برای هر قسمت هم یک نامه نوشت و مهر و امضاش کرد و داد دستم ، منم رفتم اول عکس قفسهٔ سینه گرفتم بعدشم رفتم واسه آزمایش خون ، قسمت لابراتوار که واسه آزمایش خون اونجا باید میرفتم تو حیات پشتی بیمارستان بود ، بعد از ۱۰ دقیقه معطلی ، پاسپورتم رو چک کردن و نامهٔ دکتر کریستین رو ازم گرفتن و منو راهنمای کردن به محل گرفتن خون ، زیاد طول نکشید ۲ دقیقه بعدش من از بیمارستان اومدم بیرون و برگشتم هتل ، دکتر بهم گفت که منتظر جواب آزمایش نباشم چون اونا خودشون می‌فرستن سفارت ولی‌ فردا بعد از مصاحبه میتونی‌ بیای و عکس قفسهٔ سینه رو بگیری .

شب جای شما خالی‌ به توصیهٔ رسپشن هتل واسه شام گوشت خوک سفارش دادم که خیلی‌ هم عالی‌ بود و شد ۳۰۰۰ درام . با رسپشن هم هماهنگ کردم که قبل از ساعت ۹ تاکسی جلوی در هتل باشه ، من ساعت ۱۰ وقت مصاحبه داشتم ولی‌ به توصیهٔ خود ادارهٔ مهاجرت نیم ساعت قبل از مصاحبه باید اونجا میبودم .

سفارت آمریکا ابتدای ورودیِ شهر و کنار یک دریاچهٔ مصنوعی قرار گرفته تو خیابون ۱ american street ، به موقع رسیدم ، از در که رفتم تو بهم گفتن که هرچیز فلزی یا الکترونیکی رو تحویل بدم و بعدش ۱ شماره بهم دادن و راهنماییم کردن به ساختمان محل مصاحبه که با ۱ حیات از ساختمان ورودی جدا میشد .

۳ نفر ایرانی‌ و ۲ ارمنی جلوتر از من بودن ، وقتی‌ نوبت من شد ۱ خانوم که فارسی رو مثل خودم حرف میزد از من مدارک رو خواست و اثر انگشتم رو گرفت و بعدش گفت منتظر باش تا کنسول صدات کنه ، بعد از ۴۵ دقیقه اسم من رو خوندن ، کنسولی که با من صحبت میکرد ۱ آقای جوون و خیلی‌ خوش برخورد بود که فارسی رو با لهجهٔ آمریکایی‌ صحبت میکرد ، خوش آمد گفت و شروع کرد به سوال کردن که می‌خوای به همین آدرسی که تو فرم ds نوشتی‌ بری ؟ کجا کار میکنی‌ ؟ کارت چیه ؟ شرکتت خصوصیِ یا دولتی ؟ اسم صاحب شرکت چیه ؟ چرا معاف شدی که من هم گفتم خرید خدمت هستم ، بعدش خندید و گفت عجب شانسی داشتی چون این قانون دیگه اجرا نمی‌شه ، منم گفتم آره راست میگی‌ Wink ، خلاصه بیشتر شبیه گپ بود تا یک مصاحبهٔ رسمی‌ ، آخرشم گفت بهت تبریک میگم با ویزای شما موافقت شد فقط یه هفته زمان میبره که ویزا و مدارک مهاجرت شما آماده بشه ، منم که خیلی‌ خوش حال بودم تشکر کردم و از سفارت زدم بیرون و یک راست اومدم هتل و رفتم تو استخر .

الان هم از استخر اومدم بیرون و در خدمت شما هستم . Big Grin
[en]Category: F2B
PRIORITY DATE = OCTOBER 2003
APPROVAL NOTICE = JUNE 2008
CASE NUMMBER = YRV2012XXXXXX
CHOICE OF ADDRES AND AGENT = MARCH 2010
P3U AGENT UNIVERSAL = AUGUST 2010
تکمیل مدارک : FEB 2011
دریافت نامه مصاحبه: Jul 2012
مصاحبه: Aug 2012
محل مصاحبه: ایروان
تاریخ دریافت ویزا : یک ضرب Big Grin
[/en]
پاسخ
با سلام خدمت همه دوستان

گفتم سفرنامه رو بنویسم شاید به درد دوستان بخوره، البته مختصر مفید عرض می کنم، خودتون ببخشید دیگه چون واقعا انرژی ندارم...

اول از طریق اینترنت، اتاقی در هتل سیلاچی رزرو کردیم و رفتیم . توی فرودگاه عابر بانک ABB بود که دلار به درام چنج می کرد و منوی انگلیسی هم داشت، البته یک صرافی دیگه بود که همه توی صف اون بودن چون بلد نبودن ولی نرخش پایین تر از ABB بود که برای من خیلی تعجب داشت مردم حتی دستگاه رو نگاه نمی کردن و توی صف بودن. خلاصه با تاکسی فرودگاه با نرخ 5000 درام رفتیم هتل.
هتل خوب بود ولی عالی نبود یکم مشکلاتی داشت و ما هم بخاطر اینکه دسته جمعی رفته بودیم ترجیح دادیم که خودمون خونه بگیریم از شرکت Hyur Service واقع درخیابان نعلبندیان شماره 96، که بسیار عالی بود و 5 شب هم اونجا بودیم که از لحاظ قیمتی نصف شد.
تقریبا امنیت برقراره و شب ها تا دیروقت بیرون بودیم.هتل صبحانه مفصلی داشت و تقریبا خوب بود. خونه هم که رفتیم همه امکاناتی داشت.وسائل از نوع بهترین و اکثرا با مارک بوش.
هتل بهمون سیم کارت رایگان Beeline داد که نرخ تلفن به موبایل تو ارمنستان 90 درام بود و نرخ تلفن به ایران 89 درام! . شارژ اولیه 400 درام داشت .
راستی نرخ بانک و صرافی ، هر دلار تقریبا برابر 409 درام بود.
چند شبی پیاده روی کردیم توی میدون جمهوری و اپرا. کلا خیابون تومانیان خیابون خوبیه. هوا خیلی خوبه ولی کلا برای خانوم ها یک لباس نسبتا گرم لازمه که آخر شب سرده کمی.
از فروشگاه های SAS خرید کنید، خوش قیمت تره و توی خودش یک صرافی به نرخ بسیار خوبی داره. حتی ریال هم چنج می کنن. البته کلا همه چی خیلی گرونه، ارزش ریال به شدت پایین و همه چی معمولا 5 برابر قیمت تهرانه.
راستی به هیچ وجه رستوران KFC نرید که خیلیییی بده ، خیلی بد. ما هر چی شام بیرون خوردیم تقریبا عالی بودن. تقریبا همه منو ها قسمت انگلیسی هم داشتن و میشد فهمید چیه به چیه.
با تاکسی حتما از نرخ کیلومتر تاکسی متر استفاده کنید. خیلی ارزون تر میشه. جاهای دیدنی به دریاچه سوان رفتیم، معبد گارنی و کلیسای گغارد رو بازدید کردیم. همه رو خودمون رفتیم و با تاکسی طی می کردیم یا از کیلومتر استفاده می کردیم. صحبت کردن خیلی سخت بود ولی شدنی بود. بازدید گغارد رو حتما توصیه می کنم خیلی زیبا بود. حتما مراقب باشید تاکسی متر با نرخ اولیه 600 درام و هر کیلومتر 100 درام شروع به کار کنه، دو جا سر ما کلاه گذاشتن و به حساب بی زبونی هی داد بی داد کردن و من هم سریع پول دادم و بی خیال شدم. مثلا یک جا با 150 درام کیلومتر گذاشت و من هم چیزی نگفتم ، موقع پیاده شدن همون مسیری که همیشه 600 میدادیم، گفت 1100، بهش که گقتم گفت اینه و سریع دستشو زد ریست کرد که با 100 ست شده بود و گفت اینه با این نرخ شده 1100 !!
خلاصه دیگه کلا خیلی خوش گذشت تا شب سفارت ولی بعدش پوکیدیم.
دکتر هم چیز خاصی نبود کارت پاستور رو گرفت و بک معاینه ساده کرد و گفت مدارکو خودمون می فرستیم سفارت، فقط یه وقت دیگه داد که بریم عکس قفسه سینه و کارت واکسن طبق فرم سفارت بگیریم.

سفارت هم فقط خودمو راه دادن و همسرمو گفتن بره دم در سفارت صبر کنه. رفتیم تو خلوت بود کلا 6 یا 7 نفر بودیم ولی خیلی طول دادن تا صدا کنن. اول یک باجه نوبت رو اعلام کرد و رفتم کل مدارک رو تحویل دادم و اثر انگشت و این مسائل.
بعد یک ساعتی باز صدا کردن اسممو و رفتم یک باجه دیگه پیش افسر مهاجرت. یک دختر جوون 30 ساله بود. از همه چی ایراد گرفت همه موارد مالی تا دامسایل و چک کردن گرین کارت پتیشنر . یک برگه صورتی داد و خلاصه گفت برو تا زمانی که اف بی آی چک انجام شد با مدارک درخواستی بیا سفارت.
هر چی می خواستم مدارک مالی نشون بدم موقع صحبت افسر که ایراد میگرفت ، یک پوزخندی میزد و می گفت نمی خواد فقط اینی که میگم، فعلا برو، اعصابمو کامل بهم ریخت . حتی نمی گذاشت حرف بزم. اخر سر گفتم، ببخشید شما همه چی گفتین، حداقل اجازه بدین من سوال کنم هی می گفت همه چی نوشته شده، سوال می خوای چیکار. گفتم من همه رو خوندم و می دونم ولی سوالاتی دارم و می خوام از تبصره ها استفاده کنم، گذاشت یکم حرف بزنم و تو جواب گفت همه چی تو برگه ای که بهت دادم نوشته شده یعنی هیچی، برو با مدارک درخواستی اسپانسر و بقیه بیا و خداحافظ. اگر دری اونجا داشت که می شد، می کوبیدم تا حالش جا بیاد.

برای برگشت به فرودگاه، با تاکسی طی کردیم و با 2000 درام برگشتیم فرودگاه.
اومدیم و فعلا گیجیم و داغون . همین
پاسخ
دوستان سلام بعد از 9 روز الافی در انکارا و رساندن اصل فرمها به سفارت بالاخره ویزاهای ما امد. پرواز 27 اکتبر امارات را رزرو کرده ایم . من و پسرهایم مجبوریم بعد از سه هفته برگردیم ولی هسرم میتواند بماند.به نظر شما ایا ممکن است در این مدت گرین کارت به دست ما برسد؟ ضمنا من در بعضی تاپیکها دیدم به ازای هر خانواده میتوان 10000 دلار برد و بعضی جاها به ازای هر نفر. به نظر به ازای هر نفر درستر باشد خواهش میکنم در صورت امکان اطلاع رسانی کنید.
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl ، frozen mind ، Alisalimi ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان