کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه
Exclamation 
سلام به همه
پیشنهاد می کنم دوستانی که مراحل دریافت گرین کارت خانوادگی خودشون رو شروع کردن سفرنامه هاشون رو مثل بچه های لاتاری اینجا بذارن تا کمکی بشه به بقیه دوستان.
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، Hojjat ، eblam ، pashaneco ، Shayan1994 ، shaan ، dreamer60 ، frozen mind ، parastoo mohajer ، sepideh jan ، msar
خوب یعنی هیچ کس هیچ خاطره ای نداشت؟؟؟
پروسه پرونده خودم شروع شده که مرحله به مرحله می گم چی کارا کردم شاید کمک بشه به بقیه. وقتی که توی visa bulletin تقریبا یک ماه مونده بود به تارخ پروندم اولین نامه اومد که توش فرمی بود مخصوص کسانی که در US نیستند که یک نفر که ساکن US هست رو معرفی کنم یا وکیلی چیزی که NVC بتونه با اون شخص نامه نگاری کنه چون به پست های خارج از US اعتباری نیستش.
خلاصه فرم رو پر کردم و بعد از دو هفته نامه بعدی (اینا همه email هستن) برای پدرم که در واقع petitionerمن هستش ، اومد که اول یه 70 دلار به NVC پرداخت کنه و بعد از اینکه تائید دریافتش اومد باید فرم های affidavit of support رو پر می کرد و بعد از 2 هفته یه نامه دیگه اومد که 400 دلار به NVC واریز کنه برای ادامه پروسه که اون هم که تائید شد باید فرم های DS230 1, 2 رو من پر می کردم و با ترجمه شناسنامه و کپی پاسپورت و البته 3 تا عکس 5در5 جدید می فرستادم براشون که خوب منم دادم به یه مسافر ببره برای پدرم که از اون جا پست کنه برای NVC. هر چند که مسافره هنوز مدارکمو به بابام نداده ولی مراحلش تا اینجا همین بود. بقیه ماجرا رو اگه خبری شد خدمتتون عرض می کنم! شما هم بگین!
پاسخ
سلام
بالاخره تابستان بعد از 9 سال انتظار نوبت مصاحبه ما شد و رفتیم آنکارا
4 نفر بودیم من وهمسرم و2 تا بچه نزدیک سفارت توی یک هتل اتاق گرفتیم البته یک سوییت کوچک ولی خیلی تمیز شبی 100 دلار هتل الیت پالاس
فردای ورود رفتیم برای کارهای پزشکی دفتر دکتر اونگن
یک دکتر حدودا 45 ساله که تخصصش طب خانواده است اول مدارک را گرفتنوبد فرستادن 2 طبقه بالاتر برای آزمایش وعکس سینه حدود 2 ساعت طول کشید
دوباره آمدیم پایین وگفتن که بعد ازظهر بیاییم
عصر برگشتیم ودکتر ما را معاینه کرد خیلی سطحی وبعد واکسن زدیم
خلاصه حدود 1500 دلار خرج شد منتظر موندیم تا روز مصاحبه
صبح ساعت 8 رفتیم سفارت دیدیم شلوغه وهمه از ما زودتر آمده اند
فهمیدیم نوبتی که سفارت داده بود الکی است ومهم حضور در سفارت است
وقتی وارد سفارت شدیم یک خانمی که فکر کنم ایرانی بود مدارک ما را گرفت وچک کرد وگفت عکس من قبول نیست چون گوش من در عکس مشخص نیست
نزدیک سفارت آدرس داد ورفتم عکس انداختم وبرگشتم دوباره سوال کرد که کنسول فارسی زبان انتخاب میکنیم یا انگلیسی زبان من هم فارسی را انتخاب کردموارد سالن شدیم حدودا یکساعت طول کشید تا مارا در گیشه صدا کردند
وگفتند که مدارک ما ناقص است ولی با ما مصاحبه میکنند
حدود 2 ساعت طول کشید تا نوبت ما شد
یک آقای جوان حدود 30 ساله خیلی مودب اول از ما اثر انگشت گرفت وبعد از ما خواست سوگند بخوریم که حقیقت را بگیم
سوالات خیلی ساده ومحترمانه بودوما هم جواب دادیم اول از همسرم سوال کرد
وبعد هم از من وبعد هم از بچه ها فکر کنم حدودا 3 دقیقه شد کلا وبعد به ما گفت که نواقص را بر طرف کنیم ومدارک را بیاریم از آنجاییکه من در ایران کار دولتی نداشتم جواب اف بی آی چک ما زود آمده بود ودیگر نیازی نبود تا 2 ماه دیگه صبر کنیم
خلاصه بعد از 10 روز مدارک ما کامل شد ودوشنبه ساعت 2 ظهر رفتیم سفارت
وبدون کوچکترین سوال وجواب مدارک را از ماگرفتن وگفتن به دفتر پست یو پی اس که داخل سالن مستقر بود برویم
اونجا از ما آدرس هتل را گرفتن وفرم پر کردیم ونفری حدود 10 دلار گرفتن وگفتن که به آدرس هتل میفرستند
پنج شنبه ظهر پست آمد وپاسپورت های ما وپاکتهای ما را تحویل داد
ماهم برگشتیم تهران الان فقط من ایران هستم وخانواده رفتن آمریکا وبه امید خدا من هم تا 15 روز دیگه میرم
نتیجه گیری
قبل از رفتن همه مدارکتون را چک کنید
مالیات کسی که شما را دعوت کرده
مالیات کسی که شما را ساپورت کرده
حتما واکسن هاتون تهران کامل کنید وترجمه کنید
این دکتره فقط کارش تیغ زدن است واصلا کار پزشکی الکی است ومواظب باشین که شما را بیخود اینور واونور نفرسته
حتما برای کار پزشکی یک هفته وقت بزارین چون اگه شما رو بفرسته پیش دکتر دیگه کار زمانبر میشه
از پسر من پرسید دارو میخوری اون هم گفت آره یک داروی اعصاب چون موقع امتحانات استرسش زیاد بود
این دکتره بخاطر همین یک حرف مارا فرستاد پیش چند تا دکتر و هرکدام 100 دلار میگرفتن اخرش هم نوشتند که بچه کاملا سالم است
حتما عکس ریه را که در انکارا میگیرید باید به ایران بیارید وبا خود به امریکا ببرید
حتما نامه واکسیناسیونتون را به زبان انگلیسی از این دکتره بگیرید چون تو آمریکا به درد میخوره

به امید موفقیت همه دوستان
پاسخ
سلام. ممنون از اینکه سفرنامه تون رو گذاشتید. من دو تا سوال دارم. اگر فرصت کنید و جواب بدید ممنون می شم. یکیش اینه که از وقتی مدارکتون رو برای NVC پست کردید چند وقت بعدش وقت مصاحبه براتون گذاشتن؟ سوال دومم هم اینه که به جز پولی که قبل از ارسال مدارک برای NVC فرستادید توی سفارت پول دیگه ای از شما گرفتند یا نه؟ امیدوارم که سفر و تغییرات عالی در پیش رو داشته باشید.
پاسخ
تشکر کنندگان: shaan ، msar
با درود
از روزی که اولین نامه آمد اوایل زانویه تا روز مصاحبه حدود 9 تا 10 ماه زمان میبرد آخرین سری مدارک دی اس 230 را تعطیلات عید فرستادیم دیگه نامه ندادند تا ااوایل تیر بعد هم نوبت برای نیمه مرداد دادند
سفارت هیچ پولی از ما نگرفت تمام هزینه ها باید قبلا پرداخت شده باشد
در مورد کارهای پزشکی هم بگم فرمالیته است اینها فقط هدفشون این است که یک پرونده پزشکی از ما داشته باشند من خودم ناراحتی قلبی داشتم وقبلا قلبم را عمل کرده بودم بخاطر همین استرس داشتم که شاید گیر بدهند ولی اصلا کاری نداشتند وفقط در پرونده نوشتند وپرسیبد که چه داروهایی میخورم که من هم گفتم ونوشت فقط همینی حتی یک خانمی در بچگی سل داشته که مراحل پزشکی اون دو ماه طول کشید چون کشت آزمایش اون 2 ماه کار میبرد ولی به اون هم راحت ویزا دادند الان منزل نیستم ولی بزودی لیست مدارک که سفارت میخواد را همینجا میزارم تا همه بخوانند
به امید موفقیت همه دوستان
پاسخ
تشکر کنندگان: sh-b ، hanim ، ccpj ، eblam ، Shayan1994 ، pashaneco ، Kaveh90 ، shaan ، selki ، barfi1 ، msar
Big Grin 
سفرنامه شومپت به آنکارا


من بلیط و هتل رو از آژانس جزیره بهشت گرفتم و 16 دسامبر باید میرفتم ترکیه. 4 شنبه ساعت 2 ظهر رسیدم فرودگاه امام. اول رفتیم بار و بلیط رو تحویل دادیم و بعد هم رسیدیم به قسمتی که باید گذرنامه رو نشون میدادیم تا مهر بزنند. افسری که پاسپورت من دستش بود گیر داده بود به سربازیه من. چپ و راست سئوال میکرد, سربازی رفتی؟ کجا رفتی؟ کی رفتی؟ چرا رفتی؟ چرا معاف شدی؟ آخر سر هم گفتم بابا کارتم همراهم هست بدم بهت؟ گفت آره بده, یه چند دقیقه هم با کارت ور رفت و خلاصه رضایت داد مهر رو بزنه و ما بریم. ساعت تقریباً 2:30 بود و پرواز هم ساعت 5 بود. من هم همینجوری توی فرودگاه چرخ میزدم تا وقت بگذره.

ساعت تقریباً 4:30 شده بود و من هم منتظر که پرواز آنکارا رو اعلام کنند. ولی خبری نشد! گفتم نکنه زود تر گازشو گرفتن رفتن آنکارا! خب از ایران هیچی بعید نیست دیگه. رفتم نزدیکه ورودی گیت و به یه ماموره گفتم برادر, پرواز انکارا پوکیده؟ گفت نه برو داخل! ما هم رفتیم و بعد از بازرسی بدنی رسیدیم دمه گیت. دیدم یه عالمه مسافر همینجوری دارن میچرخن و منتظرهستند تا سوار هواپیما بشند. ولی خب ظاهراً هواپیما پوکیده بود و ساعت نزدیک 5 که شد گفتن بیاین توی. خلاصه همه از روی سر و کله همدیگه رد میشدند تا بتونند برسن جلوی صف. سوار اتوبوس شدیم و تمام باند فرودگاه رو با اتوبوس چرخیدیم تا رسیدیم پیشه ضایع ترین و مزخرف ترین هواپیمای فرودگاه! یه فوکر 100 !! دقیقاً شبیه اتوبوسی بود که بهش 2 تا بال وصل کرده باشند. درهای اتوبوس باز شد و باز کتک کاری مردم شروع شد تا زود تر سوار هواپیما بشند. فکر میکردند اگر آخره صف باشند مجبور هستند تا ترکیه سر پا وایسن. بالاخره سوار هواپیما شدیم! چقــــــدر ضایع بود این هواپیما. آخره داغون و کثیف. منکه هیچ امیدی نداشتم به انکارا برسیم.

ماشالاه توی هواپیما هم کلی امکانات داشتن!! همش 2 تا بالشت و پتو داشتند فقط. غذا هم که چیزی دربارش نگم بهتره. خلاصه یه 2 ساعتی گذشت و نزدیکه فرودگاه آنکارا شدیم. این مهماندار ه بیچاره هم بلند گو رو ورداشت تا سخنرانی کنه و ساعت و اینا رو اعلام کنه. بیچاره فرق بین شامگاه و بامداد رو نمیدونست و 2 بار اومد ساعت رو اعلام کنه که هر 2 بار هم سوتی داد. بالاخره فرود اومدیم و وارد فرودگاه شدیم.

تا وارد فرودگاه شدیم همه با فرهنگ شدند و دیگه رو سر و کله همدیگه راه نمیرفتن. پشت اون خط قرمز صبر میکردند تا افسره پاسپورت ها رو چک کنه و مهر بزنه. ما هم کارمون تموم شد و رفتیم سراغ چمدون. چمدون رو ورداشتیم و راه افتادیم. داشتیم میرفتیم بیرون که دیدم یه پسره یه کاغذ گرفته دستش و اسمه من رو روش نوشته. رفتم پیشش و گفتم عمو من این اسمه بیدم! اسمه من رو خط زد و گفت برو اونجا وایسا. ما هم صبر کردیم تا همه اومدند و راه افتادیم رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم هتل.

ساعت نزدیک 9 بود که رسیدیم هتل. من بودم و یه پسره دیگه که اسمش کسری بود و از بچه های همین مهاجر سرا. یه برگه دادند دسته ما و گفتن اسممون رو بنویسیم و امضا کنیم. راستی, هتل هم اسمش رویال بود. یه هتله چهار ستاره نزدیکه ددمان و سفارت. رفتیم توی اتاق و 10 دقیقه بعد کسری اومد در زد و با هم رفتیم بیرون یه دور بزنیم. همون شب محله اختفای سفارت رو پیدا کردیم. خیلی نزدیکه هتل بود. ساعت 11 هم برگشتیم توی هتل و حسابی هم گشنه بودیم. از هتل دو تا چیز برگر سفارش دادیم. اینقدر کوچیک بود که با یه گاز تموم شد! آخرش هم 32 لیر از ما گرفتن برای این 2 تا ساندویچ!

صبح روز اول هم رفتیم سراغ دکتر. من کلی نقشه از گوگل ورداشته بودم و پرینت کرده بودم تا گم نشم! ولی هیچ کدوم بدرد نخورد! همه چیز راحت بود. فقط توی پیدا کردنه محل دکتر مشکل داشتیم. چون هیچ کس نگفته بود که مطبه دکتر داخل یه ساختمونه شبیه پاساژ بید! جلوی ساختمون هم یه کتاب فروشی هست به اسمه دوستان. خلاصه وارد مطب شدیم. یه خدمت کار بد اخلاق هم نشسته بود. هی به ترکی به ما میگفت بشینید ما هم نمی فهمیدیم. بالاخره یکی از منشی های دکتر اومد و از ما پرسد گرین کارت؟ ما هم گفتیم اره. منکه از قبل از توی سایت وقت گرفته بودم ولی اصلاً به درد نخورد. پاسپورت ما رو + یه عکسه 5 در 5 گرفت و یه نسخه داد و گفت برید طبقه پنجم و وقتی کارتون تموم شد بیاید اینجا. در ضمن کسری هم عکسه 5 در 5 نداشت رفتیم زیرزمین عکس انداختیم و دوباره برگشتیم.

رفتیم طبقه پنجم دیدیم واویلا! چقدر شلوغ! همه اونجا بودند تا آزمایش بدن. ما هم پاسپورت + عکس + نسخه رو گذاشتیم جلوی منشی و پشته عکس هم کیس نامبر رو نوشتیم. من اخرین نفر بودم. یه 2 ساعتی صبر کردیم تا همه رفتن و نوبته من شد. اول رفتیم آستین رو زدیم بالا, یه 2-3 لیتر خون از ما گرفتن و دوباره نشستیم. 5 دقیقه بعد هم یه نفر دیگه اومد اسمه من رو صدا زد و رفتیم برای عکسه قفسه سینه. رفتیم توی یه اتاق و لباسمون رو در آوردیم و وایسادیم تا عکس بگیرند. بعد هم یه فرم گذاشتن جلوی من و گفتن امضا کن. بعد هم از ما 85 دلار گرفتن و گفتن به سلامت. ما هم برگشتیم پیشه دکتر اونگان. برگه ای که آزمایشگاه داده بود رو نشون دادیم و برای ساعت 5:30 عصر به ما وقت دادند. ما هم برگشتیم هتل.

وقتی رسیدیم هتل من رفتم یه خورده بخوابم. یهو دیدم تلفن زنگ خورد. گوشی رو ورداشتم گفتم کی بید؟ دیدم کسری بید میگه نمیای بریم دکتر؟ ساعت رو نگاه کردم دیدم 5:15 عصره! سریع پا شدم لباس پوشیدم و با کسری رفتیم. رسیدیم توی مطب. بعد از چند دقیقه منشی من رو صدا زد و گفت بیا بریم. رفتیم پیش آقای اونگان! یه فرم دیگه امضا کردیم و نشستیم. تمام سئوال ها رو هم به فارسی از من پرسید. گفت جراحی داشتی؟ گفتم آره. گفت سیگار میکشی؟ گفتم نه! قرص, مرض, وبا, جزام, سل و از اینا نداری؟ گفتم نه. بعد گفت بیا بخواب اینجا. من هم خوابیدم و اومد فشار من رو گرفت و اینا, گفت قلبت تند میزنه چرا؟ گفتم دکی, تو هتل خواب موندم تا اینجا دویدم. بعد پا شدیم و رفت سراغ واکسن. من هم داشتم بهش اول دوم سوم رو به فارسی بهش یاد میدادم که نفهمیدم کی به من 2 تا آمپول زد! بعد گفت تموم. رفتم بیرون و نشستم تا منشی من رو صدا زد و گفت 160 دلار بده! پول رو دادم و یه پاکت داد گفت بازش نکن. از کسری هم 80 دلار گرفتن چون بهش واکسن نزده بودند. بعد هم برگشتیم هتل.

روز بعد هم جمعه بود و من باید میرفتم بانک فورتیس تا 131 دلار بریزم به حسابه سفارت. بانک هم یه خورده بالاتر از در ورودیه سفارت هست. بالاتر از ایران ایر. رفتیم تو بانک. هیچ کس نبود و خلوت بود. پول رو دادم و یه فیش گرفتم و اومدم بیرون. خب, کار من تموم شده بود و تا 2 شنبه بیکار بودم تا برم مصاحبه. این چند روز هم گذشت تا اینکه 1 شنبه شب شد. از بس استرس داشتم خوابم نمیبرد. ساعت 5 صبح خوابیدم و 8 پا شدم رفتم سراغ کسری, رفتیم صبحونه خوردیم و آماده شدیم بریم سفارت.

2 شنبه صبح بود, بارون هم میومد شدید. یه تاکسی گرفتیم و 3 لیر دادیم تا دم سفارت. جلوی در هم یه عالمه وایساده بودند. هیچ خبری از صف مخصوص لاتاری و ویزا و این چیزا نبود. سمت چپ ترکها بودند سمت راست هم ایرانی ها. همه رفتن تا نوبت من شد. پاسپورت رو دادم به نگهبان و از توی لیست اسم من رو نگاه کرد و گفت برو تو. پشت در وایسادیم تا در صدا بده! در رو باز کردم و رفتم تو, کت رو در آوردم با کیفم گذاشتم توی دستگاه و رو شدیم بالاخره. بمب با خودم نیاورده بودم. گوشی هم نیاوردم. خلاصه از در دوم هم رفتیم تو. یه حیاط کوچیک بود. رفتیم جلوی در وایسادیم. کسری زود تر از من رفت تو. نوبت من شد رفتم تو. یه دختره ایرانی بود, گفت پاسپورت کارت ملی شناسنامه کارت پایان خدمت 2 تا عکس 5 در 5 و ترجمه ها رو بده. بعد هم گفت, پرینت ایمیلی عکسی چیزی که برای ثابت کردن نامزدیتون داری بده. من هم کیف رو باز کردم و یه کتاب 200 صفحه ای گذاشتم جلوش. تا چشمش به مدارک خورد گفت وای!! چرا اینقدر زیاده! من نمیتونم اینا رو بزارم تو این پاکت. قبلاً اینا رو قرستادی سفارت؟ گفتم آره, اصل اینا دست سفارته, اینا که من دارم همه کپی هست. گفت باشه پس نمیخواد. (قابل توجه کسانی که میگن اصل مدارک رو نباید بفرستید سفارت) بعد گفت اگر مدرکه جدید داری بده. من هم یه آلبوم عکس + یه سری فرم دادم بهش. بعد بهم یه شماره داد گفت برو داخل + یه برگه که آموزش انگشت نگاری بود.

رفتم داخل و منتظر نشستم. بعد از 1 ساعت شماره من روی تابلو اومد و رفتم باجه 7 برای انگشت نگاری. یه خانوم آمریکائی بسیار خوش اخلاق و خنده رو بود. اصل مدارک من هم کنارش بود, بیچاره زورش نمیرسید مدارک رو بزاره روی میزش!! بعد بهم گفت وای چقدر زیاد هستن اینا! بعد هم 4 تا انگشت دست چپ رو غیر از شصت گذاشتم روی دستگاه. بعد 4 تا انگشت دست راست بعد هم 2 تا شصت ها رو و تموم شد. گفت بشین تا نوبتت بشه برای مصاحبه.

رفتم نشستم تا نوبت کسری شد. رفت باجه 6 و مصاحبه کرد. 5 دقیقه بعد با برگه آبی اومد. اون روز همه از دم کلیرنس خوردند. من هم نشستم تا نوبت من بشه. شدیداً استرس داشتم. ساعت شد 11:30 تا نوبت من شد بالاخره. رفتم باجه 5. یه زن بد اخلاق! گفت دست راستت رو بیار بالا. گفتم عمراً. من چند تا مشکل دارم توی فرمها. گفت چیه؟ گفتم اسم من توی فرمها با فاصله نوشته شده ولی توی پاسپورت بدونه فاصله نوشته شده. یه نگاه به فرمها و پاس کرد, چیزی نفهمید و گفت باشه اوکی بید. بعد دست راست رو بردم بالا و قسم خوردم. مصاحبه شروع شد.

اول لیست سئوالها رو مینویسم:
1- چرا میخوای بیای آمریکا؟
2- چه کاره ای؟ شغلت چیه؟
3- با کی زندگی میکنی؟
4- با نامزدت چطور آشنا شدی؟
5- نامزدت با کی زندگی میکنه؟
6- چند سالته؟
7- چرا دانشگاه نرفتی؟
8- آخرین بار کی نامزدت رو دیدی؟
9- نامزدت غذا چی دوست داره؟
10- شغل نامزدت چیه؟
11- تحصیلات نامزدت چیه؟
12- نامزدت وقتی میاد خونه, چی کار میکنه؟!
13- وقتی بیای آمریکا, میخوای توی آمریکا زندگی کنی؟
14- یه سئوال دیگه از من کرد ولی یادم نیست الان سئوالش چی بود. فقط یادمه در جواب بهش گفتم یادم نیست چیزی!

فارسی خیلی بد حرف میزد. درست نمیتونست سئوال بپرسه. من وقتی به هر سوالش جواب میدادم, میگفت باز هم توضیح بده!! تقریباً داشت بازجوئی میکرد. من هم وقتی اولین سئوال رو کرده بود, تمام استرسم از بین رفته بود و برای هر سئوال 3 دقیقه جواب میدادم بهش. من چون با نامزدم خیلی وقته با هم هستیم خیلی راحت میتونستم وقتی از من توضیح بیشتر میخواد, 2 ساعت براش حرف بزنم و اطلاعات بدم بهش. وسط مصاحبه هم افیسره باجه 6 رو هم صدا کرد و از اون هم یه چیزی پرسید. یکی از افیسر های اون پشت هم صدا کرد اومد. هر چی هم جواب میدادم توی کامپیوتر یه چیزی تایپ میکرد. مصاحبه من نزدیک 30 دقیقه طول کشید. من آخرین ایرانیه اون روز بودم برای مصاحبه. خلاصه, روی مدارک من 2 تا برگه آبی بود. من هیچ امیدی نداشتم اون روز ویزا بگیرم وقتی اون برگه ها رو دیدم. روی یکی از برگه های آبی هم 2 تا چیز نوشت. میکروفون هم قطع کرده بود. بعد یهو دیدم داره دنبال یه چیزی میگرده. 3 نفری بسیج شدند و شروع کردند به گشتن تا آخره سر اون یکی آفیسره از زیره میز یه کارتون آورد بالا. درش رو باز کرد, یه عالمه فیش های سفید رنگ بود!

بعد یهو میکروفون رو روشن کرد و فیش رو داد به من! گفت برو قسمت یو پی اس و آدرس و مشخصات بده. پاسپورتت پیشه ما میمونه بین 2 تا 5 روز برات میفرستیم! من هم کلی خوشحال! بعد گفتم عمو جون من هنوز سر اسمم مشکل دارم. بعد بهش ایمیلی که قبلاً زده بودم سفارت رو نشون دادم, گفتم اسم من مشکل داره ها. بعد از اون یکی افیسره پرسید که بین اسمه من فاصله میبینه؟ اون هم گفت آره. بعد زنه پاسپورته من رو نشون داد و گفت پاسپورتت درسته؟ گفتم اره. گفت مثل پاسپورتت ویزا رو میزنیم. من هم گفتم باشه و آلبوم عکس و بقیه مدارک رو ازش گرفتم و رفتم باجه یو پی اس مزخرف. کارت هتل رو دادم آدرس رو نوشت یه فیش داد و پولش رو هم گرفت و از سفارت اومدم بیرون.

سره راه هم کسری رو دیدم که منتظر بود من بهش بگم کلیرنس خوردم. ولی خب خدا رو شکر ما راحت ویزا گرفتیم.

4 شنبه هم پرواز داشتم. ولی پاسپورت نیومد! رفتم ایران ایر و پرواز رو کنسل کردم. هتل هم تمدید کردم. چپ و راست هم سایت یو پی اس مزخرف رو چک میکردم. ولی خبری نبود. تا اینکه 5 شنبه عصر دیدم اسمه من هم اومد توی سایت. میدونستم جمعه ویزا میاد. صبحه جمعه نامزدم زنگ زد یو پی اس و گفت ما عجله داریم, اونا هم گفتن زنگ میزنیم راننده تا اول ویزا شما رو بیاره. ساعت 2 شد و از لابی زنگ زدن اتاق گفتن یو پی اس اومده. سریع اومدم پائین و بسته رو تحویل گرفتم, پاسپورت رو هم گرفتم و اومدم بالا. پاکت زرد رو از توی بسته یو پی اس در آوردم! دیدم واویلا! بسته کاملاً باز شده! اعصاب ریخت بهم! دوباره باید توی آنکارا میموندم. کریسمس هم بود همش تعطیل. زنگ زدیم یو پی اس گفتیم چرا اینجوری شده؟ گفتن چک میکنیم زنگ میزنیم بهتون. هیچ وقت هم زنگ نزدند.
نامزدم زنگ زد سفارت, تعطیل بود خب ولی یه نیم ساعت باهاشون حرف زد و شماره نامزده من رو گرفتن تا بهش زنگ بزنند. 10 دقیقه بعد یکی از افیسرها از خونش زنگ زد به نامزده من, گفت به هیچ عنوان نمیشه کاری کرد, اگر مسئله مرگ و زندگی باشه فقط میتونیم الان کاری کنیم. باید تا دوشنبه صبر کنید. خلاصه, رفتم ایران ایر دوباره پرواز رو کنسل کردم و هتل رو هم تمدید کردم. تا اینکه 2 شنبه بشه برم سفارت.

صبحه دوشنبه هم رفتم سفارت, به ماموره جلوی در ویزا رو نشون دادم و پاکت زرد رو گفتم باز شده. با هم رفتیم تو اونجا که کیف و اینا رو چک میکنند. ماموره بسته رو دید گفت چرا بازش کردی؟ گفتم من نکردم. پست اینجوریش کرده. بعد زنگ زد تو و به من گفت برو داخل. رفتم پیش همون دختر ایرانیه و بسته رو دادم بهش. گفت چرا بازش کردی؟ گفتم به جونه بچت من بازش نکردم! گفت برو داخل بشین تا صدات کنم. بعد اومد با بسته رفت جلوی یکی از باجه ها بعد دوباره برگشت بیرون من رو صدا زد یه شماره داد بهم گفت با این شماره صدات میکنند. بعد یکی از آفیسر ها رفت بسته من رو گرفت. همینجوری نشسته بودم که یه افیسر اومد پاسپورته من رو نشون داد گفت این ماله توئه؟ گفتم آره. بعد بسته رو بهم تحویل داد و گفت دیگه بازش نکن! منم گفتم باشه. اومدم بیرون بعدشم رفتم هتل. این هم خلاصه این 14 روزی که من توی آنکارا بودم.

چندتا نکته بگم:
اول اینکه از هتل غذا نگیرید هیچ وقت, خیلی گرونه, ما هر روز میرفتیم بیرون کلی غذا میخوردیم بینه 10 تا 15 لیر میدادیم. به هیچ عنوان رستورانه شبهای تهران, روبروی ددمان نرید. غذا بسیار مزخرف و کم هست و قیمتش زیاد.
به این تور لیدر ها و آژانس پوله الکی ندید تا شما رو ببرن سفارت یا دکتر. اگر بچه کوچیک ندارید, جواب همه آزمایش ها رو توی یه روز میگیرید. گوله تور لیدر ها رو نخورید, بهتون میگن پول بدید تا ما براتون توی یه روز جواب ها رو بگیریم.
اگر براتون امکان داره, با ایران ایر نرید. پشیمون میشید.
نگرانه پیدا کردنه سفارت و مطب نباشید. خیلی راحت پیدا میکنید. پوله تاکسی هم نمیخواد بدید. یه خورده پیاده اینور اونور برید همه جا رو راحت یاد میگیرید.
هتل رویال هتله خوبیه. خیلی ساکته. اینترنت وایرلس هم داره. 2 تا کامپیوتر هم داره میتونید استفاده کنید مجانی. سرعته اینترنتش هم 4 مگ هستش. توی اتاق ها هم همه جور امکانات داره فقط چائی ساز نداره! صبحونه هم بسیار مفصل هست. اگر مثله کسری صبحونه بخورید تا شام نیازی به غذا ندارید. غذا هم میتونید ببرید داخله هتل. فارسی هم بلد نیستند.

من خیلی خلاصه کردم سفرنامه رو. خسته شدم از بس نوشتم. ولی اگر سئواله خاصی داشتید بپرسید کمکتون میکنم. اگر هم چیزه خاصی یادم اومد, به همین سفرنامه اضافه میکنم.
ممنون.

ویرایش ها:

1- این مسئله رو یادم رفته بود بگم. من سربازی رفته بودم 7 ماه و بعد معافیت پزشکی گرفتم. توی مدارک هم نوشته بودم سربازی نرفتم. شغلمم دولتی نبود و به افیسره گفتم چون نیازی به پول ندارم کار نمیکنم. سفرهای خارجی هم نداشتم. اصله تمام مدارکم هم 4-5 ماه پیش برای سفارت فرستاده بودم.

2- من سیم کارت اعتباری ایرانسل برده بودم با خودم. 40 تومن هم شارژ کرده بودمش. وقتی به ایران زنگ میزدم هر دقیقه 3 هزار و خورده ای کم میشد. با آمریکا هم تماس میگرفتم هر دقیقه 4 هزار و خورده ای کم میشد. ولی وقتی با من تماس میگرفتن مبلغی از شارژ من کم نمیشد.

3- هتل رویال هم برای یک نفر هر شب 60 دلار و برای 2 نفر هر شب 80 دلار میگیره. البته اگر با تور برید.

4- برای لباس پوشیدن هم زیاد به خودتون سخت نگیرید. فقط مرتب و تر تمیز برید. موقع مصاحبه هم فقط تا 1 وجب پائین تر از گردنتون رو آفیسر میبینه!
پاسخ
چه سفر پرماجرایی ! اما به سلامتی ویزاتون رو گرفتین .تبریک می گم . مصاحبه من هم با این زن بداخلاقه بود . من گفتم مصاحبه فارسی می خوام که اشتباه نشه اگر چیزی رو متوجه نشدم . اما زن بداخلاقه گفت انگلیسی حرف بزن . وسط مصاحبه هم مدام میکروفون رو قطع می کرد از بغل دستیش می پرسید که اینی که این گفت درسته ؟ مثل مجرما با آدم رفتار می کرد . من اسم روزنامه ای که کار می کردم به انگلیسی براش ترجمه کردم که بفهمه آخرسر باز هم از کناریش پرسید . یه سوال هم 10 بار تکرار می کرد که ببینه همون جواب رو میدم . من و همسرم که کلی دعای خیر کردیم براش .
پاسخ
تشکر کنندگان: ShoMpeT ، R.F ، Ashkan78 ، honareirani ، drkamrani1 ، khabaloo ، hoda_ch ، msar
(2010-01-10 ساعت 14:14)ترانه نوشته:  سلام شومپت جان من يه سوال داشتم راستش از نوشته هاي بچه هاي ديگه نتونستم بفهمم ممنون مي شم اگه مراحل بعد از approveشدنت را برام توضيح بدي که چقدر طول کشيد که وقت سفارت بدن واينکه ايا مدارکتو به سفارت ترکيه ارسال کردي يا اينکه با خودت بردي اخه مي گن مراحل سفارت ترکيه با ابوظبي فرق ميکن .من الان 2هفته است که approve شده ممنون ميشم مراحل کار را برام توضيح بدي

من تاریخ دقیقی به خاطر ندارم. چون تمام کارهای ما رو وکیلمون انجام داد. ولی, ما عید امسال اقدام کردیم, تقریباً آخرهای خرداد نامه Approval Notice برای ما اومد. یک ماه بعد هم یک نامه دیگه اومد که کیس نامبر رو نوشته بودند. اوایل شهریور هم یک ایمیل دیگه اومد که باید چند تا فرم پر میکردیم. بعد, تمام مدارکه ما (اصله مدارک) رو وکیلمون فرستاد برای سفارت. تقریباً آخره شهریور هم ایمیل اومد که وقت مصاحبه رو اعلام کرده بودند.
پاسخ
تشکر کنندگان: msar
سلام دوستان
اول می خوام از همه اعضای سایت تشکر کنم که این همه خوب راهنمایی کردن و وقتی دبی و ابوظبی بودم اینقدر اطلاعات داشتم که همه چی رو انگار قبلا دیده بودم و اگه این راهنمایی ها نبود قطعا همه چی خیلی سخت تر میشد با اینکه همگی کل مراحل رو حفظ هستید ولی من باید دین خودم رو ادا کنم و سفرنامه ام رو براتون می ذارم:
من 3 فوریه سه شنبه مصاحبه داشتم. روز 30 ژانویه شنبه رفتم دبی. همون روز بعد از ظهر ساعت 4.30 رفتم پلی کلینیک روبروی سیتی سنتر بالای داروخانه ابن سینا.مدارکی که می خواست: پاسپورت و 3 عدد عکس و case numebrو نامه تاریخ appointment سفارتو کارت واکسن. اونجا اول ازم عکس قفسه سینه انداختن، بعدش قد و وزن و فشار خون و بعدش آزمایش خون. بعد از نیم ساعت رفتم پیش دکتر و چندین سوال در مورد انواع مریضی ها پرسید که تا حالا داشتم یا نه و عمل جراحی و این جور چیزا و بعدش معاینه کرد و یه واکسن کزاز و دیفتری زد که تا 3 روز نمی تونستم دستمو بیش تر از 30 درجه باز کنم و همین. نیم ساعتی هم منتظر شدم تا پاکت رو گرفتم و 550 درهم بابت واکسن و معاینات و آزمایش ازم گرفت. کلش شد 1 ساعت و نیم.
بعدش هم با تور لیدرمون هماهنگ کردم و قرار شد که سه شنبه ساعات 7 یه ماشین بیاد و ما رو ببره ابوظبی.
سه شنبه هم نزدیکای ساعت 9 رسیدیم دم سفارت که چون همه از 7 صبح اونجا بودن ما آخرین نفر ها بودیم و به همون نسبت داخل هم بیشتر منتظر شدیم. داخل هم ابتدا در صف cashier نامه appointment رو گرفت و دور تاریخ و ساعت مصاحبه یه دایره کشید و یه شماره بهم داد و رفتم نشستم منتظر. اولین بار که صدام کردن یه آقای میانسالی بود که خوش برخورد بود و شوخ و گفت اینایی که زده شده پشت شیشه رو بده که شامل:
پاسپورت
2 عکس
نامه دکتر بدون xray (مشخصا فارسی نوشته بود پاکت را باز کنید و نامه رو بدون xray بدین)
و بعد پرسید کارت دولتیه یا نه. همین و همین......... نه شناسنامه و نه هیچی. بعدش هم پرسید که petitioner کیه و بشین تا صدات کنیم.
یک ساعت بعد دوباره صدا کرد و یه دختر خانم سیاه بود که خوش برخورد و خیلی جدی بود. اول اسممو پرسی و دوباره petitioner و بعد قسم و بعدش اینکه پدرت کجا زندگی می کنه و چیکار می کنه و خودت چی کاره ای و کجا کار می کنی و دولتی هست یا نه و قبل از اینجا برای جای دولتی دیگه کار کردی یا نه و همین.بعدش انگشت نگاری کرد. بعدش گفت وایسا تا بیام و رفت و 3 دقیقه بعدش اومد و یه نامه پرینت گرفت و داد دستم و گفت پروندت به Administrative process احتیاج دارد و برو از سه هفته دیگه سایت رو چک کن، هر موقع case number ت اومد رو سایت دوباره بیا. دیدش من قیافم ناراحت شد گفت ناراحت نباش چیزی نیست فقط یه کم بررسی بیشتر احتیاج هست. تموم شد. و من دوباره منتظر.
پاسخ
تشکر کنندگان: sh-b ، Ashkan78 ، admin ، farzad24 ، Ali Sepehr ، laili ، alireza88 ، payman R ، kianoush ، lexington ، eblam ، GBUSA ، Artim ، pashaneco ، lorecance ، Kaveh90 ، shaan ، girl ، ladan ، sepideh jan ، AliT ، msar ، amir2640
ضمنا من کارم دولتی بود
پاسخ
تشکر کنندگان: hamedj2001 ، eblam ، pashaneco ، shaan ، ladan ، sepideh jan ، msar
قبل از همه باید از دوستای خوبم در این سایت خصوصا Kavoshgarnet و Lailli و Lexington و Payam _prz عزیز که خیلی کمک بودن برام چه روحی و چه فکری بخصوص وقتی آنکارا بودم واقعا متشکرم.
برای شما دوستای خوب دیگم هم آرزون موفقیت دارم.

من بلیط و هتل رو از آژانس اندیشه سیر گرفتم ولی شما میتونید از آزانس جزیره بهشت آقای راهواری بگیرید که ارزونتر هم براتون حساب می کنن. 24 فوریه به سمت آنکار با پرواز ایران ایر رفتم که ساعت پرواز 17 بود . 4 شنبه ساعت 2 ظهر رسیدم فرودگاه امام. اول رفتیم بار و بلیط رو تحویل دادیم و بعد ساعت 4 به بعد گفتن که ساعت 4 به بعد میتونیم کارت پرواز رو بگیریم . ساعت 17 بدون تأخیر پرواز ما به سمت آنکارا با یک اتوبوس شبه هواپیما آغاز شد و با چند تا مهماندار بسیار زیبا و 200 کیلویی انجام شد !!! من موندم که مگه مهماندارای هواپیما نباید قدشون از 170 بالاتر باشه و خوشگل باشن و خوش اخلاق ؟ ما که ندیدیم !!! Big Grin
غذای هواپیما هم افتضاحه . فقط ما روزی که رفتیم سالگرد ایران ایر بود از اول پرواز هی خوارکی دادن مردم خوردن و تا آخر هم از پرواز هیچی نفهمیدیم ...
عوارض خروج هم نفری 25000 تومان بود که ما یه روز قبل در بانک ملی پرداخت کرده بودیم .
پرواز ما 2.45 دقیقه تا آنکار طول کشید. بعد از رسیدن به فرودگاه آنکارا (یک فرودگاه خوشگل ) همه صف وایسادن و پلیس ترک پاسپورتها رو مهر زدن وبعد با لیدری که اسم ما روی ورقه نوشته بود آشنا شدیم و با تاکسی که آقای راهواری برای ما گرفته بودن 40 دقیقه طول کشید تا به هتل رویال رسیدیم .
اتاقهای رویال هتل کوچیک ولی دنج و راحته . کارکنان بسیار خوش اخلاق و صبحانه خوب
از اون محیط های تاریک و راحت که من دوست دارم .

5شنبه ساعت 9 رفتیم سراغ دکتر. از روی نقشه ای که از گوگل پرینت گرفته بودم و با پرسیدن به راحتی مطب دکتر رو پیدا کردم. برای اینکارها اصلا احتیاج به لیدر نیست و خودتون خیلی راحت میتونید این کار رو انجام بدید . پس اگر مشکلی ندارید و خیلی مسن نیستید بهتره خودتون انجام بدید چون کار دیگه ای که اونجا ندارید و نهایتا اینه که کارتون یک ساعت بیشتر طول بکشه ...
توی مطب دکتر خیلی شلوغ بود و اصلا به وقتی که از سایت گرفته بودیم توجه نکردن فقط گفتن که یک قطعه عکس بدید که کیس نامبر پشت اون نوشته شده باشه و پاسپورت بعد ما رو به طبقه سوم فرستادن ما دونفر که کیس نامزدی و ازدواج بودیم تو همون طبقه سوم کارمون انجام شد ولی کیسهای لاتاری بود که بعد از طبقه سوم به طبقه پنجم فرستاده شدن .
داخل طبقه سوم از ما پاسپورت رو گرفتن و یک قطعه عکس رو و همینطور. اونجا ازمون آزمایش خون گرفتن و بعد از حدود 30دقیقه معطلی عکس قفسه سینه رو ازمون گرفتن . که هزینش شد حدود 50دلار
بعد از اون به ما یک رسید دادن و برگشتیم طبقه اول پیش دونفر منشی خانوم که با انگلیسی دستو پا شکسته گفتن که بعد از ظهر ساعت 4.15 برای ویزیت دکتر بیاید.
ما هم همون مسیر رو پیاده تا سفارت آمریکا رفتیم که بسیار نزدیک بود و حدود 5 دقیقه طول کشید . البته من اصلا نمیتونم آروم راه برم و به سرعت نور حرکت می کنم ...
سفارت هم پیدا کردنش خیلی راحت از روی پرینت گوگل میسر شد . پرچمش از دور داره بال بال میزنه ... داخل بلوار آتاتورکه که اگه هتلتون مثل ما رویال باشه و نزدیک خیابان جان اف کندی با فاصله 5 تا 10 دقیقه پیاده میتونید برید در سفارت ... هتل بست رو هم دیدم که روبروی سفارت داخل بلوار آتاتورکه .
بعد از اون ما رفتیم که 131 دلار فورتیس بانک رو بریزیم از اونجائیکه من آدرس رو نداشتم کمی بد پیدا کردیم یعنی دوباره وارد بلوار آتاتورک شدیم و بعد از اون به خیایان تونالی رفتیم و انتهای خیابان تونالی فورتیس رو پیدا کردیم . ولی ظاهرا یکی نزدیک سفارت هست ولی اگه اونو پیدا نکردید خیلی راحت داخل خیابان تونالی هیلمن بشید از (پشت مطب دکتر هم راه داره و خیلی نزدیک تره) و با پرسیدن از یکی دونفر بانک رو پیدا کنید .
ساعت 4 دوباره برگشتیم مطب دکتر و پاسپورت و کارت واکسن رو دادیم وارد مطب که شدیم یک عده ای نشسته بودن که یکی یکی داخل مطب میشدن . آقای دکتر یک آقای موفرفری مهربون بود که انگلیسی از من سوالاتی کرد از جمله اینکه بیماری خاصی ندارم ؟ عمل نکردم و باردار نیستم و ... چند تا معاینه جزئی کرد و کمی هم از قد و قامت و وزن و ... پرسید .
بعد کارت واکسن رو نگاه کرد و یک واکسن که نمی دونم چی بود سریع تزریق کرد .و گفت خدافظ . هزینه معاینه و واکسن روی هم 130 دلار شد . من کارت انیستیتو پاستور رو داشتم ولی خانمی بودن که کارت هلال احمر رو آورده بودن و کلی هم واکسن اضافه زده بودن ولی قبول نکرد دکتر .
به ما یک رسید دادن و فردا گفتن ساعت 3 به بعد برای جواب برگردید . فردا برگشیم ساعت 3 یک سی دی گرفتیم (عکس قفسه سینه باید در فرودگاه آمریکا تحویل بشه ) و یک پاکت در بسته و مهر موم شده که گفتن باید به سفارت بدید ...

جمعه و شنبه و یکشنبه خیلی راحت گذشت و با کلی خرید داخل خیابان تونالی و کیزیل آی و آنکا مال. ولی خیابون تونالی برند های خوبی داره و چون موقع حراج بود خیلی خوب تونستیم خرید کنیم . پیاده از هتل خیلی نزدیکه و اگر یک دفعه برید میتونید خیلی راحت پیداش کنید .
برای خرید ارزونتر میتونید به کیزیل آی برید . که پیاده هم میشه رفت . و حدودا 30 دقیقه راه داره.
برای رفتن به آنکا مال باید با تاکسی یا اتوبوس و مترو برید .

خلاصه ما این دوسه روزه حسابی خوش گذروندیم و رفتیم این ور اون ور از غذا های مزخرفشون خوردیم و هی غر زدیم . اگه مثل من بد غذا هستید و هر چیزی نمیتونید بخورید حتما با خودتون چند تا کنسرو ببرید که خیلی به دردتون می خوره ..
رستورانهای اطراف هتل گرونه و خیلی هم غذاهای خوبی نداره پیتزا هاش افتضاح (خمیر + پنیر پیتزا + گوجه) . داخل کوچه هتل هم چند تا دنس بار هست اگه اهلش هستید بد نیست یه سر بزنید ولی مواظب باشید جای بدی نباشه و با Night club اشتباه نگیرید که اگر برید توش برای یه آب جو باید 1000 دلار بدید .
ما توی خیابون تونالی تونستیم غذاهای خوبی بخوریم . یه چیزی دارن به اسم کاریشیک که سیب زمینی تنوری پر شده با مواد پیتزاست و بسیار خوش مزه و سنگینه حتما تجربه بکنید خوشتون میاد . (عکسش رو توی قسمت مربوطه در سایت مهاجر سرا)
من مصاحبم روز دوشنبه بود . صبح ساعت 8 انجا بودم . که خیلی شلوغ بود .
من یک بلوز و دامن طوسی و کفش مشکی و پالتو مشکی پوشیده بودم که خیلی رسمی بود. ولی خیلیها هم با جین و اسپورت اومده بودن . ولی به نظر من بهتره که لباس شیک و رسمی باشه تا اینکه راحت مثل جین انگار که برای خرید داریم می ریم .
خیلی کم ایرانی بودن و بیشتر ترک . چیزی به اسم صف ویزا و لاتاری و گرین کارت وجود نداشت و همه کلونی وایساده بودن . که پلیس ترکه 5تا ترک رد می گرد داخل 1 دونه ایرانی . با دیدن پاسپورت بدون اینکه کاغذ پرینت Appointment رو از ما بخواد .
وارد که شدیم از یک اتاقی مثل گیت رد شدیم که کیف و ساعت و ... رو کنترل می کردن و موبایل رو هم می گرفتن . بعد از اون گفتن وارد حیاط دوم بشیم و صف وایسادیم . یک خانوم ظاهرا ایرانی قفل اتاق رو با کنترل باز می کرد و یکی یکی وارد می شدیم . من که رفتم تو ازم ترجمه شناسنامه ، کارت ملی . و مدارک پزشکی و هر چیزی که نشون بده ما با هم رابطه داشتیم و ... رو خواست که من دو کیلو بهش مدرک و عکس و فیلم دادم که فیلمها رو از من نگرفت . گفت نمیتونن اونجا چک کنن. و یک شماره بهم دادن و یک کاغذ که روی اون طریقه انگشت نگاری رو توضیح داده بودن.
وارد یک سالن شدیم که نزدیک 50 نفر آدم نشسته بودن و که کم کم اینقد زیاد شدن که یه عده هم سرپا ایستاده بودن .
دو نفر هم نشسته بودن قسمت UPS که هر کی ویزا می گرفت میرفت پیششون و پول میداد و ما هم با عشق نگاهشون می کردیم.
شماره ها یکی یکی اعلام شد و رفتیم برای انگشت نگاری . 4تا انگشت راست بعد 4 انگشت چپ بعد دوتا شست.
یک خانوم بسیار خوش اخلاق و خنده رو کار انگشت نگاری رو انجام می داد. Cool
توی لابی عده بسیاری ایرانی بودن که با هم حرف میزدن و میخندیدن و ... به نظر من راحت بودن یه چیزه ولی زیادی راحت بودن یک چیز دیگست.
من همه کپی مدارکم رو داشتم از اول چک می کردم که یه دفعه دیدم واویلا شمارم برای مصاحبه اعلام شد .
رفتم کابین 6 ( کابین هایی که افسر ها در اون نشستن و داخل همون لابی هستش که شما نشستید ولی پشتتون بهشونه و گاهی هم صدای مصاحبه شونده ها کاملا واضح میرسه ) در ضمن شما باید سرپا وایسید.
یک آقای بسیار Nice و خوب نشسته بود که یک سلام و علیک گرم کرد
اول قسم خوردم که هرچی توی فرمها نوشتم و می گم راسته و چش تو چشم نگاه می کرد. Rolleyes

وبعد با لبخند دوستانه سوال کرد:
1- چند وقته با هم آشنا هستید
2- چه طور با هم آشنا شدید
3- کارت چی بوده
4- از کی سر کار بودی
5- شرکتتون چی میساخته و کجاها کار می کرده
6- نامزدت غذا چی دوست داره
7- تو چرا نامزدت رو دوست داری
8- تا حالا امریکا اومدی
9- یکی یکی عکسها رو میکشید بیرون و از اونهایی که خوشش میامد می پرسید اینها کجا گرفته شدن
10- این بچه توی عکس کیه
11- چرا تهران عکس کم دارید و ...
ولی این سوالهای 6 تا 11 رو کاملا دوستانه می پرسید و به نظرم بیشتر از روی کنجکاوی . چون مابیشتر عکسهامون رو در سفر انداخته بودیم و تبریز و شمال و ... بودن براش جالب بود و درآخر هم گفت تبریز جای بسیار زیباییه . منم خیلی راحت گفتم امیدوارم بتونید تشریف بیارید ایران جاهای بسیار دیدنیش رو هم ببینید .
خیلی راحت باشید . اینقدر با ریزه کاری زبان و فرهنگ ما آشنایی دارن که واقعا آدم متعجب میشه . فکر کنید دارید به یه دوست که خارجی هم هست راجع به زندگیتون و فرهنگتون و ... حرف میزنید و اون آدم خیلی راحت و با شعوره .
بعد یک فرم رو داد من امضا کردم و از من پرسید تا حالا امریکا رفتید من گفتم نه ولی خیلی دوست دارم برم. بعد خندید و یک کارت سفید نازنین رو امضا کرد و داد به من گفت برو UPS . منم کلی ذوق کردم و گفتم ایشاله میرم آمریکا آشپزی یاد می گیرم دعوتتون می کنم خونم و براتون فسنجون می پزم. (این فسنجون داستان داره ...)Big Grinاون هم تشکر کرد.
بعد رفتم UPS و پول رو دادم و گفت 3 تا 5 روز ویزاتون میاد دم هتل. خوشحال و خندان با نیش تا گوش باز برگشتم هتل و به عالم و آدم ایمیل زدم و زنگ زدم که بدون FBI check ویزام رو گرفتم .Big Grin
توی اون روز از کیس های نامزدی ظاهرا فقط من بدون FBI check ویزا گرفتم ولی خیلی ها هم بودن که 3 تا 4 هفته بیشتر چکشون طول نکشیده بود و اومده بودن ویزا گرفته بودن پس اصلا به این چرت و پرت های بعضی ها که می گن 3 هفتس ویزا نمیدن به نامزدی ها و ... اصلــــــا توجه نکنید .
بعضی ها اصلا نمیدونن چه طور بغضشون رو قورت بدن و نترکن ...

خلاصه تا چهار شنبه هی ما این سایت UPS رو چک کردیم نیومد. رفتیم ایران ایر پرواز رو کنسل کردیم انداختیم برای یکشنبه شب . Sad
حو صلم هم حسابی سر رفته بود و دیگه چقدر خرید می کردم و غذای مزخرف می خوردم داشتم قاطی میکردم دیگه .راستش قاطی هم کردم چون تا جمعه شب داخل UPS نیومده بود . و من هم امیدی نداشتم که دیگه یکشنبه برگردم تهران و جمعه ظهر هم رفتم دم سفارت سوال کنم سفارت بسته بود . گفتم خوب اینجا که تعطیله پس عمرا بسته و پاسپورت من نیاد .با یه پلیس هم که اونجا بود و بسیار آدم خوبی بود هم حرف زدم و گفت نباید اینقدر دیر میومده حتما یه Big Problem داشته . دیگه اشکم در اومده بود . Sad
دوباره دونر کبابـــــــــــــــــــ
راستی به نظرم بهتره نرید دم سفارت به من خیلی ها توصیه کردن که نرم ولی طاقت نداشتم و رفتم . خدا رو شکر سفارت هم تعطیل بود .
خلاصه شنبه ساعت 14 بسته و پاسپورت من رسید . پاسپورتم رو چک کردم خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشت . و بسته هم کاملا بسته و مهر و موم شده تحویلم شده که نباید باز بشه به همراه CD دکتر در آمریکا تحویل داده بشه.

یکشنبه هم با حال بسیار خوب برگشتم ایران عزیز با همون هواپیما های ایران ایر که الان به نظرم لوفتانزا میومد . Wink
امیدوارم همه دوستای خوبم بتونن خیلی راحت ویزا بگیرن و این همه استرس هم دیگه تموم بشه براشون

راستی حتما مقبره آتاتورک رو هم برید ببینید با تاکسی 10 دقیقه بیشتر راه نیست ولی بسیار زیباست و اگه نبینید خیلی حیفه . (عکسش رو میزارم توی قسمت مربوط به عکسها در سایت مهاجر سرا)
اگه چای خور هستید حتما یه چای ساز کوچیک با خودتون ببرید خیلی به دردتون میخوره ...
هواش خنکه و بارونی و خیلی چایی میطلبه .
هتل رویال هتله خوبیه. خیلی ساکته.
دستشویی دمپایی نداره پس حتما با خودتون ببرید
اگه میتونید دستمال مرطوب هم ببرید خیلی بدردتون میخوره .
آجیل و پسته هم اونجا خیلی برای بعد از ظهر ها می چسبه پس یادتون نره
اینترنت وایرلس هم داره. 2 تا کامپیوتر هم داره میتونید استفاده کنید مجانی. صبحونه هم بسیار مفصل هست. غذا هم میتونید ببرید داخله هتل. فارسی هم بلد نیستند.
اگر هم چیزه خاصی یادم اومد, به همین سفرنامه اضافه میکنم.
ممنون.
پاسخ
سفرنامه بسيار كامل بود و من مي خوام چند تا نكته اضافه كنم
براي اتاق گرفتن مستقيم به هر هتلي نريد چون پوستتون را ميكنن بعضي هتلها رو بهتره با يكي از ليدرهاي تورها بريد حتي اگه بدون تور رفتين، هميشه ليدرهاي تورها ميان فرودگاه يا توي هتلها هستند همونجا بهشون بگين براتون اتاق بگيرن كه بدون هيچ هزينه اي اينكار رو مي كنن چون با اين كار يك پورسانت از هتل خواهند گرفت یا اینکه به چند تا هتلی که با ایرانیها قرار داد دارن برین که نیاز به لیدر نداره مثل ارگن - اوزیلهان و چند تاي دیگه که با دادن پاس ایرانی کلی قیمتشون پايين می ياد
من هتل ددمان رفتم هتل 5 ستاره ولي زياد ستاره هاي هتلهاي آنكارا رو جدي نگيريد منظورم اينه كه يكي دو تا از ستاره هاشون معمولا اضافيه
اتاق دبل (دو تخته) برامون شبي 90 دلار توي بلوك ب افتاد خودم مي خواستم چند شب بيشتر بمونم مي گفتن شبي 200 يورو كه ميشه 300 هزارتومان
من با پرواز تركيش رفتم و چون صبح مي رسين يه شب كمتر پول هتل مي دين ولي چون پروازش گرونتره كلا گرونتر ميشه و اون شب هم اذيت ميشين جون بايد 2 نصفه شب فرودگاه باشين اونم فرودگاه امام
هتلهاي اطراف سفارت رو انتخاب كنين چون به دكتر هم نزديكه مثل ددمان، اليت پلاس و . . . بسته به هزينه توي گوگل هم مي تونين بيشتر پيدا كنين سفارت توي بلوار اتاتورك تقاطع خيابان كندي هست( راستي اينكه مثلا اوزيلهان 7 دقيقه تا سفارت ارگن 8 دقيقه و ددمان 6 دقيقه و 30 ثانيه اصلا مهم نيست چون ديدم روي اينا مانور مي دن بابا ده دقيقه و بيست دقيقه فرقي با هم نداره مگه براي سن و سال بالا يا مشكل خاص- اكثر هتلهاي اسم برده شده در مهاجرسرا نهايتا 20 دقيقه با سفارت فاصله دارند)
معمولا هتلها اجازه بردن غذاي بيرون به داخل هتل رو نمي دن اگه خواستين ببرين توي پلاستيك رنگي بزارين
يه سوپر ارزون قيمت هست كه نزديكه يه مسجد كجا تپه است در ضمن اشتباه نكنيد دقيقا زير مسجد هم يه سوپر خيلي بزرگ هست كه منظورم اون نيست و اين سوپر تقريبا 100 يا 200 متري نزديكتر به هتل ددمانه

2010AS9500
Visa: Sep 2010
First Travel: Dec2010-Mar2011
SSN: After 7 days
Green Card: After 27 days
Second Travel: Nov2011-Dec2011

گاهـــــــــــــــــــــی وقتـــــــــــــــــها . . .

از کنار غصه ها باید رد شد و گفت :

میـــــــــــــــــــــــگ میـــــــــــــــــــــــــگ . . .
پاسخ
تشکر کنندگان: Ziba ، shamim ، emankh101 ، msar
سلام
من دوباره پیدام شد! الان ۴-۵ ماه هست که آمریکا هستم.
الان فکر و ذکرم فقط شده برگشت به ایران. نمیدونم چیکار کنم ... SadSadSadSadSadSadSadSadSadSad
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، msar
سلام ShoMpet عزيز
چه قدر خوبه دوستاني كه از طريق ويزاي نامزدي و يا ازدواج به آمريكا رفتن ارتباطشون با اين انجمن قطع نكنند و تبادل اطلاعات فقط مختص به زمان قبل از گرفتن ويزا نباشه، من فكر مي كنم يكي از مهمترين مسائل كساني كه از طريق ازدواج به امريكا مي روند شروع يك فصل جديد از زندگي و مقوله تاهل است كه خودش به تنهايي از پيچيدگي هاي بسياري برخورداره، حالا به تمام اين ها اضافه كنيد مسائل مربوط به مهاجرت كه تقريباً عمومي هستند مثل روابط اجتماعي و فرهنگي جديد،دوري از خانواده، از دست دادن موقعيت شغلي و اجتماعي بسيار خوب كه حاصل تخصص فرد هست و سالها به خاطرش زحمت كشيده، هرچند كه مي دونم بدست آوردن دوباره اينها با سعي و تلاش و گذر زمان امكان پذير هست.
در هر صورت دوست عزيز، من نمي دونم مشكل شما چي هست و بيشتر دغددغه هاي خودم از تصميمي كه گرفتم بيان كردم ولي مطمئناً شما براي رسيدن به جايي كه امروز هستيد يكي از مهمترين تصميمات زندگيتون گرفتيد و تلاش زيادي هم كرديد، پس لطفاَ اجازه بديد گذر زمان، زندگي جديد و دنياي جديد شما رو شفافتر كنه.
موفق باشيد.
پاسخ
تشکر کنندگان: ShoMpeT ، msar
شومپیت عزیز. بعد از مهاجرت باید به خودت حداقل یک سال فرصت بدی تا کاملا وفق پیدا کنی. این غم و تمایل به بازگشت رو حتی اگه تو ایران از شهری به شهر دیگه مهاجرت داشتی حس می کردی. چون خودم تجربه دارم می گم. اوائل سرت به دیدنی های تازه، فرهنگ تازه و محیط جدید زندگیت گرمه. بعد از یکی دو ماه که اوضاع برات عادی شد کم کم خاطراتت در شهر خودت، امکاناتی که داشتی، افرادی که دور و برت بودن مرتب میان جلوی چشمات و حتی به جایی می رسه که نه تنها زیبایی های محیط جدیدت رو نمی بینی بلکه نسبت بهش تنفر پیدا می کنی و حتی دلت برای تمام نکات منفی محیط قبلی تنگ میشه!

این حالتها برای بعضی افراد سریعتر می گذره اما برای بعضی خیلی کند انجام میشه. سعی کن تو این مدت یه سرگرمی واسه خودت پیدا کنی. مثلا دوره آموزشی مورد علاقه ات رو ببینی. هر چه بیشتر عملی باشه و کمتر لازم باشه درس بخونی اثر مثبتش بیشتره.

برای خودت برنامه ریزی کن که با همسرت یا تنهایی به مسافرت بری و از روی یک کتابچه راهنما تمام جاهایی که به نظرت عجیب و غریبه با یک روحیه ماجراجویانه بری و ببینی.

با افرادی که مرتب نق می زنن و از آمریکا بد می گن رفت و آمد نکن. در ضمن این به اون معنی نیست که مجبوری معاشرتت رو با مردم دیگه زیاد کنی. اما به هر حال باید به نحوی تنوع زندگیت زیاد بشه.

وقتی حدود یک سال از زندگی تو این محیط جدید بگذره، ناخودآگاه می بینی که تمام نظراتت نسبت به محیط قدیم و جدید برعکس شده و دیگه نمی خوای برگردی به جایی که قبلا بودی!

سعی کن چند ماه دیگه هم با یک برنامه ریزی خوب وقتت رو پر کنی. مطمئن باش به زودی اوضاع فکریت تغییر می کنه.

موفق باشی
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان