ارسالها: 105
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2014
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
Far from
وقتی درباره چیزی با کسی حرف میزنین که حرفتون اشتباهه طرف مقابل این اصطباحو میگه
به قول جناب چاپلین: شاید این زندگی اون مهمونی نیست که می خواستی به آن دعوت بشی،ولی حالا که دیگه دعوت شدی تا میتونی زیبا برقص
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-06-17 ساعت 22:45
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-17 ساعت 22:57 توسط Iaccept.)
Good job
کارت عالی بود
ارسالها: 105
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2014
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2015-06-17 ساعت 22:45)Iaccept نوشته: God job
کارت عالی بود
منظورتون good job دیگه؟
به قول جناب چاپلین: شاید این زندگی اون مهمونی نیست که می خواستی به آن دعوت بشی،ولی حالا که دیگه دعوت شدی تا میتونی زیبا برقص
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
(2015-06-17 ساعت 22:50)biparva نوشته: (2015-06-17 ساعت 22:45)Iaccept نوشته: God job
کارت عالی بود
منظورتون good job دیگه؟
آره، عذر میخام
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
24/7
شبانه روزی
۲۴ ساعت هفت روز هفته
ارسالها: 263
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
to pig outبیش ازحد خوردن
Stop pigging out on cookies!
بسه خودت رو خفه کردی(از خوردن زیاد شیرینی)
F4 category P.D 23Jan2002 Interview َAbd 06Nov2014 Waiting ForA.P
ارسالها: 263
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
Good thinking!
گل گفتی! عالیه!
F4 category P.D 23Jan2002 Interview َAbd 06Nov2014 Waiting ForA.P
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-06-22 ساعت 23:37
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-22 ساعت 23:37 توسط Iaccept.)
As a matter of fact!= actually=in fact
{{زندگی به من یاد داده، برای داشتن آرامش و آسایش، امروز را با خدا قدم بر دارم، و فردا را به او بسپارم …}}
زندگی زیباست
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-06-22 ساعت 23:40
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-22 ساعت 23:42 توسط Iaccept.)
Your're in luck= u r lucky
{{زندگی به من یاد داده، برای داشتن آرامش و آسایش، امروز را با خدا قدم بر دارم، و فردا را به او بسپارم …}}
زندگی زیباست
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
fall out
دعوا کردن
George and Sam went out for dinner together. The evening ended badly because they fell out over who should pay the bill.
«جرج» و «سام» باهم برای صرف شام بیرون رفتند. آن شب به طور ناخوشایندی به پایان رسید زیرا آنها بر سر اینکه چه کسی باید صورت حساب را بپردازد، دعوایشان شد.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-06-23 ساعت 19:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-23 ساعت 19:42 توسط Iaccept.)
pick up
سوار کردن، با خود بردن
Jeff was driving home when he saw a hitchhiker. He stopped the car and picked the hitchhiker up.
«جف» هنگامیکه یک مسافر تو راهی را دید، داشت به سمت منزل می راند. او اتومبیل را متوقف کرد و مسافر تو راهی را سوار کرد.
go for
حمله کردن
The dog went for Joe and hurt his arm.
سگ به «جو» حمله و دستش را زخمی کرد.
let off
عفو کردن
Bill should have been sent to prison for six months, but the judge decided to let him off so that he could stay out of prison and take care of his family.
«بیل» می بایست به مدت شش ماه به زندان فرستاده می شد، اما قاضی تصمیم گرفت او را عفو کند تا وی بتواند بیرون از زندان باشد و از خانواده اش مراقبت کند.
ارسالها: 263
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-06-24 ساعت 09:37
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-06-24 ساعت 09:38 توسط masmori.)
slip out
درز کردن خبر
No one of them could understand how their decision for marriage slipped out
هیچکدام نتونستن بفهمن چطور خبر تصمیمشان به ازدواج بیرون درز کرد
F4 category P.D 23Jan2002 Interview َAbd 06Nov2014 Waiting ForA.P
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
cut down on
کم کردن، کاهش دادن
Last year Peter was very ill and his doctor told him to cut down on the number of cigarettes he smoked. This year Peter smokes much less and feels a lot better
پارسال «پیتر» بسیار بیمار بود و دکترش به او گفت که تعداد سیگارهایی را که می کشد کم کند. امسال «پیتر» بسیار کمتر سیگار می کشد و حالش خیلی بهتر است.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
look after
مراقبت کردن، نگهداری کردن
looking alter a baby is a full time job. You have to bath it, dress it and feed it.
مراقبت از یک کودک، کاری تمام وقت است. شما باید او را حمام کنید، لباس بپوشانید و غذا دهید.
|