کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی
catch on
مد شدن، متداول شدن

David's strange new hair-style is really catching on; all the young boys in the neighbourhood are copying it.
مدل موی جدید و عجیب «دیوید» واقعاً در حال مد شدن است؛ همه پسران جوان محل، دارند از آن تقلید می کنند.

get away
فرار کردن

The prisoner got away from his guards and ran into the forest.
زندانی از دست نگهبانانش فرار کرد و به داخل جنگل دوید.

make up
آشتی کردن

Yesterday Joan and Jack had a big argument about politics. Earlier today they decided to forget their differences and make up.
دیروز «جوان» و «جک» بگومگوی شدیدی درباره سیاست داشتند. امروز اول وقت آنها تصمیم گرفتند اختلاف نظرهایشان را فراموش و آشتی کنند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
make ends meet
دخل و خرج را جور کردن، به اندازه جیب خود خرج کردن

Things are so expensive nowadays that it's very dificult to make ends meet.
این روزها اینقدر همه چیز گران شده که دخل و خرج مشکل جور می شود.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
go off
منفجر شدن؛ (ساعت و غیره) ناگهان زنگ زدن

Many people were killed when the bomb went off.
وقتی که بمب منفجر شد افراد زیادی کشته شدند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
stumbling block
مانع، معضل، گرفتاری

We'd like to buy that house, but the high price is the stumbling block.
ما تمایل داریم آن خانه را بخریم اما مسئله بر سر قیمت است.

bend over backwards
از جان مایه گذاشتن، از هیچ کاری کوتاهی نکردن

For passing all the exams successfully, his parents bent over backwards to help him.
برای اینکه او با موفقیت در امتحان قبول شود والدینش برای کمک به او از هیچ کاری کوتاهی نکردند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: FMMM
let out
رها کردن، آزاد کردن

They let Fred out of prison after five years.
آنها پس از پنج سال «فرد» را از زندان آزاد کردند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: FMMM
look over
ورانداز کردن

Joe wanted to buy a second-hand car. He said to the salesman: "Give me some time to look it over. If it's in good condition, I'll buy it."
«جو» قصد داشت یک اتومبیل دست دوم بخرد. او به فروشنده گفت: "چند لحظه به من وقت بده تا آن را ورانداز کنم. اگر در شرایط خوبی بود، آن را خواهم خرید."
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: FMMM
run out of
موجودی چیزی را تمام کردن

Howard has run out of bread, so he can't make himself a sandwich.
«هاوارد» نان را تمام کرده است، بنابراین نمی تواند برای خودش یک ساندویچ درست کند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: bahar101 ، FMMM
stand for
به معنی چیزی بودن، مخفف چیزی بودن

The letters B.B.C. stand for the British Broadcasting Corporation.
حروف .B.B.C مخفف British Broadcasting Corporation هستند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
take down
نوشتن، یادداشت کردن

When the policeman arrived at the scene of the accident he took down the witness's statements.
وقتی پلیس به صحنه تصادف رسید، اظهارات شاهد را یادداشت کرد.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: FMMM
pass away (on) (over)
مردن

Fred Bloggs passed away in 1985 after a long illness.
«فرد بلاگز» در سال 1985 پس از یک بیماری طولانی مرد.

see off
بدرقه کردن

Bill arranged to go to Scotland to stay with his grandmother for a few days. His father, Frank, drove him to the railway station and saw him off.
«بیل» برنامه ریزی کرد که به اسکاتلند برود تا چند روزی پیش مادربزرگش بماند. پدرش، «فرانک»، او را با اتومبیل به راه آهن رساند و وی را بدرقه کرد.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: FMMM
take in
گول زدن، فریب دادن

The neighbourhood sheep were taken in by the wolf's clever disguise as a sheep
گوسفندان منطقه گول تغییر قیافه هوشمندانه گرگ را خوردند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
take off
لباس درآوردن، کلاه یا عینک را برداشتن

Nick took off his jacket because he was feeling very hot
«نیک» چون خیلی گرمش بود، کتش را درآورد.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:
tell off
به شدت سرزنش کردن، شدیداً مؤاخذه کردن

Howard told his son off for breaking a window with his football
«هاوارد» پسرش را به دلیل شکستن یک پنجره با توپ فوتبالش، به شدت سرزنش کرد.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: eybaba ، FMMM
جملات رایج زبان انگلیسی درباره پاسپورت - ویزا - سفارت



Passport / visa / Embassy

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که برای گرفتن ویزا و پاسپورت مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.


1- سفارت آمریکا در دبی کجاست؟

Where is the American Embassy in Dubai?



2- باید با سفارت ایران در دبی تماس بگیرید.

You should contact the Iranian Embassy in Dubai?



3- جمعیت زیادی بیرون از سفارت آمریکا تجمع کرده اند.

A large crowd has assembled outside the American Embassy.



4- مشکلتان چیست ؟ دوستان رده بالا و آشنایانی در سفارت آمریکا دارم.

What’s your problem? I have friends in high places and contacts at the the American Embassy.



5- هیچکدام از مقامات سفارت را می شناسی؟

Do you know any of the embassy officials?



6- یکی از دوستانم رابط فرهنگی آنجاست.

One of my friends is a cultural attaché there



7- می خواهم ویزای آمریکا بگیرم.

I want to get/ obtain a visa for the United States.



8- مطمئنم بهت ویزا نمی دهند.

I am sure they’ll refuse you a visa.



9- گرفتن ویزا آنقدر ها هم که تصور می کنی ساده نیست.

Getting a visa isn’t as simple as you might suppose.



10- باید بروی ته صف.

You should join the end of the queue/ line.



11- صف ویزا طولانی است. کاش می توانستم جلو بزنم.

The visa line is long. I wish I could jump the queue.



12- ببخشید آقا، برای گرفتن ویزا چه مدارکی نیاز است؟

Excuse me, sir. What documents do I need to get a visa?



13- گذرنامه، دو قطعه عکس جدید و یک کپی از بلیط باید پیوست فرم درخواست باشد.

Your visa application form should be accompanied by your passport, two recent photographs, and a copy of your ticket.



14- گذر نامه تان را آماده کنید.

Have your passport ready.



15- گذر نامه تان را باید اینجا ارائه کنید.

You should present your passport here.



16- گذرنامه تان کجاست؟

Where is your passport?



17- برای اطمینان، گذرنامه ام را توی جیب داخلی کیفم گذاشته ام.

My passport is in the inner pocket of my bag, for safekeeping.



18- در منزل معمولاً گذرنامه ام را در جای امنی نگهداری می کنم.

At home, I usually keep my passport in a secure place.



19- با گذرنامه من دارد چکار می کند؟

What is he doing with my passport?



20- می خواهد مطمئن شود که گذرنامه شما جعلی نیست.

He wants to make sure your passport is not a forged/ false one.



21- امیدوارم گذرنامه شما معتبر باشد.

I hope your passport is valid.



22- صاحب این گذرنامه کیست؟

Who is the holder of this passport?



23- اینجا بایستید تا پاسپورتتان مهر شود.

Wait here to have your passport stamped.



24- این گذرنامه اعتبار ندارد.

This passport is out-of-date./ this passport has expired.



25- سال آینده باید گذرنامه ام را تعویض کنم.

I need to renew my passport next year.



26- در اختیار داشتن گذرنامه معتبر و هر ویزایی که ممکن است مورد نیاز باشد به عهده شماست.

It is your responsibility to be in possession of a valid passport and any visa which may be necessary.



27- اگر گذرنامه شما مشکلی داشته باشد، گذرنامه تان را گرفته و مانع خروج شما از کشور می شوند.

If there is a problem with your passport, they’ll seize your passport and bar you from leaving the country.



28- مامور گذرنامه را با تعظیم و لبخند به من داد.

The officer handed me the passport with a bow and smile.



40- گذرنامه همه جا باید همراه شما باشد.

You should carry your passport everywhere you go.



41- هنگامی که مهلت ویزای شما تمام شود، شما را به کشور خودتان بر خواهند گرداند.

When your visa expires, they will deport you to your own country.



42- منظور من این است که اگر بیش از اعتبار ویزاییتان بمانید، شما را بازداشت می کنند.

I mean if you overstay your visa, you will be arrested.



43- نمی توانم ویزایم را تمدید کنم؟

Can’t I extend my visa?



44- این ویزا برای یک هفته است اما تا یک ماه قابل تمدید است.

The visa is for 7 days, extendable to one month.



45- کی برای من ویزا صادر می کنید؟

When will you issue a visa for me?



46- رسیدگی به درخواست ویزای شما ممکن است زمان زیادی ببرد.

It can take a long time for your visa application to be processed.



47- میانگین زمان مورد نیاز برای رسیدگی به درخواست گذرنامه شش روز کاری است.

The average turnaround for a passport application is six working days?



48- این ویزا قابل تمدید است؟

Is this visa renewable?



49- برای اینکه ویزایت را به موقع بگیری باید از هفت خوان رستم بگذری.

You have to jump through hoops to get your visa in time.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: eybaba ، foruzanfar
out of hand
فورا، بی مطالعه، سر ضرب

I can't answer that out of hand. I'll check with the manager and call you back
نمی توانم فورا جواب دهم، با مدیر صحبت می کنم بعد با شما دوباره تماس می گیرم.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: eybaba ، FMMM




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان