ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
By the book
If the boss had gone by the book, he would've fired some of the workers who were on strike.
طبق مقررات یا قانون
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-07 ساعت 12:42
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-07 ساعت 12:54 توسط USIMMIGRANT.)
Be out of one's element
اوضاع بر خلاف میل کسی بودن
If Margaret is out of her element, no one can talk to her
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-07 ساعت 12:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-07 ساعت 13:17 توسط USIMMIGRANT.)
to burn the candle at both ends
شب دیر خوابیدن و صبح زود بیدار شدن
These days, I'm really tired coz (because) I burn the candle at both ends
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-07 ساعت 12:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-07 ساعت 13:17 توسط USIMMIGRANT.)
to take a leaf out of sb's book
چیزی را از کسی یاد گرفتن
Teacher: Maria's gotten the highest score in class, and I hope that all of you take a leaf out of her book and study more
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-07 ساعت 19:20
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-09 ساعت 21:20 توسط USIMMIGRANT.)
A fly in the ointment
ضد حال، حالگيري
We enjoyed the trip to Orlando, but having a flat tire on the road was a fly in the ointment
سفرمون به ارلاندو خيلي خوش گذشت ولي وقتي تاير ماشين تو جاده پنچر شد حالمون گرفته شد
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
Tit for tat
این به اون در
toss and turn
این دنده به اون دنده شدن در خواب
when pigs fly
غیر ممکن بودن
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
It ,s raining cats and dogs بارون شدیدی میاد
help me out بهم پول بده
to be fed up with s.th از چیزی خسته شدن و تکرای بودن
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-09 ساعت 15:06
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-09 ساعت 17:32 توسط USIMMIGRANT.)
To blow hot and cold about sth
دل دل كردن، مدام نظر خود را عوض كردن
Robert blows hot and cold about buying that used car
رابرت براي خريدن اون ماشين دست دوم مدام نظر خودشو عوض ميكنه
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
To lose one's marbles
عقل از دست دادن
It's really cold today, but Rose is swimming in the pool. I think she has lost her marbles
امروز واقعا سرده ولی رز داره تو استخر شنا میکنه. فکر کنم عقلش را از دست داده.
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
take over
مقام را از کسی تحویل گرفتن، تصدی چیزی را به عهده گرفتن
Simon took over the manager's job from Mr. Jones when he retired
«سایمون»، هنگامیکه آقای «جونز» بازنشسته شد، پست مدیریت را از او تحویل گرفت.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
beat up
به شدت کتک زدن
Two men beat Fred up and left him lying unconscious on the pavement.
دو مرد به شدت «فرد» را کتک زدند و او را بیهوش روی آسفالت رها کردند.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
slip one's mind
فراموش کردن، پاک از یاد بردن
I'm very sorry I didn't come and meet you last night. Our appointment totally slipped my mind.
جدا معذرت می خواهم که دیشب به دیدنت نیامدم . قرارمان را پاک از یاد بردم.
ارسالها: 33
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2015
رتبه:
0
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-07-10 ساعت 21:19
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-10 ساعت 21:20 توسط rsalan.)
To run with the hare and hunt with the hounds
یکی به میخ و یکی به نعل زدن
To carry coals to Newcastle
زیره به کرمان بردن
To go with the stream
همرنگ جماعت شدن
ارسالها: 349
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-07-12 ساعت 01:00
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-12 ساعت 01:01 توسط USIMMIGRANT.)
to have a bun in the oven
حامله بودن.
Have you heard the news? Finally Beth has a bun in the oven
کیس نامبر: 2016AS72**
رویت قبولی: May 10
ارسال فرم: May 21
کارنت شدن: April 12
تعداد افراد: 1 نفر
نامه ی دوم: April 22
تاریخ مصاحبه: نیمه اول June
مكان مصاحبه: آنكارا بود خودشون تغییر دادن به ابوظبی
دریافت ویزا:
ورود به آمريكا:
دريافت گرين كارت:
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-07-15 ساعت 04:04
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-07-15 ساعت 04:04 توسط Iaccept.)
go to pieces
درب و داغان شدن، از پا در آمدن، خردشدن
She went to pieces when she received the letter about her father's death.
وقتی نامه ای را که درباره مرگ پدرش بود بدستش رسید، ازپا درآمد.
put forward
پیشنهاد کردن، مطرح کردن
Mr Smith put forward the idea of introducing traffic lights at the crossroads as a way of preventing traffic jams.
آقای «اسمیت» ایده قرار دادن چراغهای راهنمایی در چهارراهها را به عنوان راهی برای جلوگیری از راه بندان مطرح کرد.