2010-02-21 ساعت 12:36
درود
بچه هاي عزيز اين گفتمان نقد فيلم آواتار منو به فكر واداشت و به بهانه صحبت راجع به اين فيلم ميخوام دوباره پر نوشتاري كنم و يه چيزهايي رو بنويسم
سينما و هنر مقوله كاملا خاصي هست و صحبت در موردش به بخش عظيمي از احساس و سليقه بر ميگرده و اتفاقا منم ميخواهم در مورد همين تفاوت سليقه ها صحبت كنم
نسلهاي متفاوتي هميشه با هم زندگي كرده اند ولي من به ندرت ديدم كه پلي بين نسلها ايجاد بشه و بتوانند با هم ارتباط ماندگاري داشته باشند
يكم كه دقت كنيد به نسلهاي بعد و قبل از خودتون متوجه ميشيد كه تفاوتهاي زيادي وجود داره و اين يك مقوله بسيار پيچيدست كه اگر با اون كنار نيائيد نميتوانيد با نسل بعد و يا قبل از خودتون ارتباط بزنيد و يا حتي چند نسل بعد و يا قبل....
شما بايد طرز تفكر فرزند و يا نوه هاي خودتون رو بشناسيد اگر تمايل به ارتباط موثر داريد
و همچنين بايد پدرها و نياكان خودمون رو هم بشناسيم تا ...
همه اينها رو گفتم كه اينو بگم اين فيلم از نسل آينده در نوع فيلمسازي داره خبر ميده
حالا اگر باورش كنيم ارتباط زديم و اگر نپذيريمش خودمون رو محروم كرديم
من يك مثال راجع به فيلمسازان قديمي ايران ميزنم
قبلش يه توضيح كوچولو در مورد فرق بين سيستمهاي موجود فيلمسازي با قديم بكم
زمان شروع فيلمسازي نگاتيو توي بازار بود . يعني 30 سال پيش تقريبا همه فيلمها به صورت نگاتيو ساخته ميشد
اين نوع فيلمسازي كه ( 8 ميليمتري ،16 ميليمتري و 35 ميليمتري ) بود بسيار سخت بود
دوربين و تجهيزات بسيار بزرگ و واقعا كار كردن با اونها بسيار سخت بود
حتي قديمتر توي آمريكا دوربينها بقدري بزرگ بود كه نميشد دوربين رو جا به جا كرد و بايد صحنه مورد نظر رو جلوي دوربين ميساختند و ...
اما رفته رفته تكنولوژي باعث شد كه اين تجهيزات جاي خودش رو به تجهيزاتي بده كه هم خيلي ارزونتر هستند و خيلي هم كار كردن با اونها سادست
و اين صنعت ديجيتال بود
( البته هنوز سينماي ايران و دنيا 35 و 70 ميليمتري كه همون نگاتيو هست كار ميكنه ولي جديدا همنون هم داره ديجيتال كار ميشه و كپي 35 كشيده ميشه)
حالا تصور كنيد كه فيلمسازان قديم ايران خيليهاشون نتوانستند با اين صنعت كنار بيايند و از نظر نسل نو كم كم نا پديد شدند
حالا يه چيزي اينجا مهمه و اونم اينكه قبلا ( البته اغلب نه) چون مخارج گرون بود پس روي فيلمنامه و طرح و انتخاب عوامل بسيار فكر ميكردند( البته سينماي حرفه اي دنيا اينطوري بود نه فيلم فارسيها)
هر كسي كه از راه ميرسيد بازيگر و نويسنده و كارگردان نميشد
بايد بقدري پادويي هنرمندان رو ميكرد كه بعد بتواند جايي داشته باشه ولي حالا اصلا اينطوري نيست و هر كسي در كوچكترين زماني فيلمساز ميشه و اين يعني رقابت شديد
اينجا من فيلمساز دو تا چيز رو ياد گرفتم و اونم اين هست كه بايد مثل فيلمساز ان قديم روي طرحم خيلي كار كنم ولي اين باعث نشه كه از تكنولوژي بي بهره باشم
حالا همين فيلم آواتار تا اين تاريخ از نظر تكنولوژي واقا بي نظير هست
ساختار بسيار قوي و اصلا نميشه اين تكنولوژي رو زير سوال برد
ولي به نظر من كه البته سليقه اي هم هست اين فيلم از فيلمنامه به شدت دچار ضعف هست
مثل شيما عزيز كه در بحث شماره 9 ، قبل در مورد اسطوره سازيهاي بيخود آمريكا توضيح داد
من با ديدن اون گروه در جنگل به ياد سرخپوستان آمريكا افتادم و اون گروه هم كه ميخواستند اونجا رو تسخير كنند منو ياد ورود كاراكترهاي قرن هاي قبل براي تسخير قاره آمريكا مي انداخت كه اتفاقا تعداد بسياري در موردش فيلم ساختند كه به مراتب پر احساس تر از اين فيلم بود
من با هيچ كاراكتري از اين فيلم همزادپنداري نكردم
هيچ كجا كريه نكردم . نخنديدم ، نترسيدم و حتي دلم هم نسوخت . تعليق هم كه ماشاالله نداشت
پس اين فيلم چي داشت كه بايد من بهش به به بگم
اين احساساتي كه من گفتم احساسات لازمه فيلم هست يعني عناصر تشكيل دهنده يك فيلم خوب هست
به من هيچ پيغامي رو نداد
تنها چيزي كه من باهاش مواجه شدم نگاه جديد و اورجينالي بود به تكنولوژي كه اين قابل ستايشه
من بيشتر به ياد اين بازيهاي رايانه اي مي افتادم كه فقط از هيجان و زيبايي بصري استفاده كرده كه البته اينم خيلي خوبه و قابله بحثه
اما به هر حال اين فيلم تاريخ مصرف داره و به ماندگاري فيلم بربادرفته نيست .
مثل فيلم سابق همين فيلمساز به نام ترميناتور
و اين ميتوانه ضعف باشه
البته تايتانيك قبله بحثه
ولي فعلا بايد عنوان كنم كه نسل جديد و يا بهتره بگم نسل آمريكايي ها اين فيلم رو دوست دارند و من فيلمساز از لحاظ بيزينسي بايد به اين مقوله دقت كنم كه اين فيلم پولسازه و .من بايد يه فكري در مورد جذب اسپانسر داشته باشم و ...
البته اين نگاه منفي من نسبت به اين فيلم از ديد نقد بود ولي از ديد يك فيلمساز بايد اقرار كنم كه واقعا دوست دارم كه پشت صحنه يك چنين فيلمهايي باشم و تكنولوژي رو از اونها بياموزم و .....
من ديگه چزي بيشتر در مورد اين فيلم نميدونم ولي اگر بنا به معرفي فيلمهاي خوب و يا فيلمسازان خوب از ديدگاه من باشه
ميتونم به فيلمهاي فيلمسازان دنيا به كليه فيلمهاي
لوك بسون ، ديويد لينچ ، ديويد فينچر ، اسپيلبرگ ، مارتين اسكورسيزي ، استيون سودربرگ، تارانتينو ، ردرگوئز ، تيم برتون ، كوروساوا، اليور استون و....
اشاره كرد كه خيلي از اين فيلمسازان از تكنولوژي استفاده كرده اند ولي بجا و در جهت موضوع فيلم
يعني اينكه محتوا تحت تاثير تكنولوژي نبوده بلكه كمك كننده به ارائه بهتر موضوع بوده
فيلمسازان نسل قبل هم :
هيچكاك ، چارلي چاپلين ، ويليام وايلر ، بونوئل ، پازوليني و...
والبته فيلمسازان خوب ايراني و..
بچه منو ببخشيد خيلي حرف زدم
وقتي در مورد اين مقوله مينويسم ديگه متاسفانه متوجه طولاني شدن بحث نميشم
ببخشيد
اميدوارم اين بحث بدرد كساني كه دوست دارند توي آمريكا به سينما ادامه بدهند بخوره
من منتظر نظرات كارساز شما هستم
ممنون و بدرود
بچه هاي عزيز اين گفتمان نقد فيلم آواتار منو به فكر واداشت و به بهانه صحبت راجع به اين فيلم ميخوام دوباره پر نوشتاري كنم و يه چيزهايي رو بنويسم
سينما و هنر مقوله كاملا خاصي هست و صحبت در موردش به بخش عظيمي از احساس و سليقه بر ميگرده و اتفاقا منم ميخواهم در مورد همين تفاوت سليقه ها صحبت كنم
نسلهاي متفاوتي هميشه با هم زندگي كرده اند ولي من به ندرت ديدم كه پلي بين نسلها ايجاد بشه و بتوانند با هم ارتباط ماندگاري داشته باشند
يكم كه دقت كنيد به نسلهاي بعد و قبل از خودتون متوجه ميشيد كه تفاوتهاي زيادي وجود داره و اين يك مقوله بسيار پيچيدست كه اگر با اون كنار نيائيد نميتوانيد با نسل بعد و يا قبل از خودتون ارتباط بزنيد و يا حتي چند نسل بعد و يا قبل....
شما بايد طرز تفكر فرزند و يا نوه هاي خودتون رو بشناسيد اگر تمايل به ارتباط موثر داريد
و همچنين بايد پدرها و نياكان خودمون رو هم بشناسيم تا ...
همه اينها رو گفتم كه اينو بگم اين فيلم از نسل آينده در نوع فيلمسازي داره خبر ميده
حالا اگر باورش كنيم ارتباط زديم و اگر نپذيريمش خودمون رو محروم كرديم
من يك مثال راجع به فيلمسازان قديمي ايران ميزنم
قبلش يه توضيح كوچولو در مورد فرق بين سيستمهاي موجود فيلمسازي با قديم بكم
زمان شروع فيلمسازي نگاتيو توي بازار بود . يعني 30 سال پيش تقريبا همه فيلمها به صورت نگاتيو ساخته ميشد
اين نوع فيلمسازي كه ( 8 ميليمتري ،16 ميليمتري و 35 ميليمتري ) بود بسيار سخت بود
دوربين و تجهيزات بسيار بزرگ و واقعا كار كردن با اونها بسيار سخت بود
حتي قديمتر توي آمريكا دوربينها بقدري بزرگ بود كه نميشد دوربين رو جا به جا كرد و بايد صحنه مورد نظر رو جلوي دوربين ميساختند و ...
اما رفته رفته تكنولوژي باعث شد كه اين تجهيزات جاي خودش رو به تجهيزاتي بده كه هم خيلي ارزونتر هستند و خيلي هم كار كردن با اونها سادست
و اين صنعت ديجيتال بود
( البته هنوز سينماي ايران و دنيا 35 و 70 ميليمتري كه همون نگاتيو هست كار ميكنه ولي جديدا همنون هم داره ديجيتال كار ميشه و كپي 35 كشيده ميشه)
حالا تصور كنيد كه فيلمسازان قديم ايران خيليهاشون نتوانستند با اين صنعت كنار بيايند و از نظر نسل نو كم كم نا پديد شدند
حالا يه چيزي اينجا مهمه و اونم اينكه قبلا ( البته اغلب نه) چون مخارج گرون بود پس روي فيلمنامه و طرح و انتخاب عوامل بسيار فكر ميكردند( البته سينماي حرفه اي دنيا اينطوري بود نه فيلم فارسيها)
هر كسي كه از راه ميرسيد بازيگر و نويسنده و كارگردان نميشد
بايد بقدري پادويي هنرمندان رو ميكرد كه بعد بتواند جايي داشته باشه ولي حالا اصلا اينطوري نيست و هر كسي در كوچكترين زماني فيلمساز ميشه و اين يعني رقابت شديد
اينجا من فيلمساز دو تا چيز رو ياد گرفتم و اونم اين هست كه بايد مثل فيلمساز ان قديم روي طرحم خيلي كار كنم ولي اين باعث نشه كه از تكنولوژي بي بهره باشم
حالا همين فيلم آواتار تا اين تاريخ از نظر تكنولوژي واقا بي نظير هست
ساختار بسيار قوي و اصلا نميشه اين تكنولوژي رو زير سوال برد
ولي به نظر من كه البته سليقه اي هم هست اين فيلم از فيلمنامه به شدت دچار ضعف هست
مثل شيما عزيز كه در بحث شماره 9 ، قبل در مورد اسطوره سازيهاي بيخود آمريكا توضيح داد
من با ديدن اون گروه در جنگل به ياد سرخپوستان آمريكا افتادم و اون گروه هم كه ميخواستند اونجا رو تسخير كنند منو ياد ورود كاراكترهاي قرن هاي قبل براي تسخير قاره آمريكا مي انداخت كه اتفاقا تعداد بسياري در موردش فيلم ساختند كه به مراتب پر احساس تر از اين فيلم بود
من با هيچ كاراكتري از اين فيلم همزادپنداري نكردم
هيچ كجا كريه نكردم . نخنديدم ، نترسيدم و حتي دلم هم نسوخت . تعليق هم كه ماشاالله نداشت
پس اين فيلم چي داشت كه بايد من بهش به به بگم
اين احساساتي كه من گفتم احساسات لازمه فيلم هست يعني عناصر تشكيل دهنده يك فيلم خوب هست
به من هيچ پيغامي رو نداد
تنها چيزي كه من باهاش مواجه شدم نگاه جديد و اورجينالي بود به تكنولوژي كه اين قابل ستايشه
من بيشتر به ياد اين بازيهاي رايانه اي مي افتادم كه فقط از هيجان و زيبايي بصري استفاده كرده كه البته اينم خيلي خوبه و قابله بحثه
اما به هر حال اين فيلم تاريخ مصرف داره و به ماندگاري فيلم بربادرفته نيست .
مثل فيلم سابق همين فيلمساز به نام ترميناتور
و اين ميتوانه ضعف باشه
البته تايتانيك قبله بحثه
ولي فعلا بايد عنوان كنم كه نسل جديد و يا بهتره بگم نسل آمريكايي ها اين فيلم رو دوست دارند و من فيلمساز از لحاظ بيزينسي بايد به اين مقوله دقت كنم كه اين فيلم پولسازه و .من بايد يه فكري در مورد جذب اسپانسر داشته باشم و ...
البته اين نگاه منفي من نسبت به اين فيلم از ديد نقد بود ولي از ديد يك فيلمساز بايد اقرار كنم كه واقعا دوست دارم كه پشت صحنه يك چنين فيلمهايي باشم و تكنولوژي رو از اونها بياموزم و .....
من ديگه چزي بيشتر در مورد اين فيلم نميدونم ولي اگر بنا به معرفي فيلمهاي خوب و يا فيلمسازان خوب از ديدگاه من باشه
ميتونم به فيلمهاي فيلمسازان دنيا به كليه فيلمهاي
لوك بسون ، ديويد لينچ ، ديويد فينچر ، اسپيلبرگ ، مارتين اسكورسيزي ، استيون سودربرگ، تارانتينو ، ردرگوئز ، تيم برتون ، كوروساوا، اليور استون و....
اشاره كرد كه خيلي از اين فيلمسازان از تكنولوژي استفاده كرده اند ولي بجا و در جهت موضوع فيلم
يعني اينكه محتوا تحت تاثير تكنولوژي نبوده بلكه كمك كننده به ارائه بهتر موضوع بوده
فيلمسازان نسل قبل هم :
هيچكاك ، چارلي چاپلين ، ويليام وايلر ، بونوئل ، پازوليني و...
والبته فيلمسازان خوب ايراني و..
بچه منو ببخشيد خيلي حرف زدم
وقتي در مورد اين مقوله مينويسم ديگه متاسفانه متوجه طولاني شدن بحث نميشم
ببخشيد
اميدوارم اين بحث بدرد كساني كه دوست دارند توي آمريكا به سينما ادامه بدهند بخوره
من منتظر نظرات كارساز شما هستم
ممنون و بدرود
كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشم ماندني
نه حاشيه اي از ياد رفتني
دوستان هنرمند و علاقه مند به هنر : http://mohajersara.com/forumdisplay.php?fid=56
نه حاشيه اي از ياد رفتني
دوستان هنرمند و علاقه مند به هنر : http://mohajersara.com/forumdisplay.php?fid=56