ارسالها: 74
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-02-18 ساعت 16:50
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-02-18 ساعت 16:54 توسط sasan.)
درود
بچه ها من باز هم ميخواهم در مورد يك نوع گرايش هنري كه در ايران نيست صحبت كنم
چون همه ما و دوستان عزيزم ميدونيم كه چه نوع محدوديتهايي درون كشورمون از بابت انواع هنر ها هست بنابراين من دوست دارم به نمونه اي از هنري كه در آمريكا هست بپردازم كه البته اطلاعاتي هم دارم
همه ميدونيم كه ما هفتا هنر داريم كه البته موزيك و هنر حركات موزون هم يكي از اتفاقا مهمترين هنرهاي دنيا محسوب ميشه ولي اين هنر در ايران جايگاهي نداره كه البته من دقيقا نميدونم اين هنر چقدر در خارج از ايران به بيزينس هر فرد كمك ميكنه اما من بيشتر در مورد كليپ سازي و يا همون نماهنگ ميخواهم صحبت كنم كه اتفاقا شايد براي بعضي از دوستان هم مفيد باشه
اين نوع كار هنري در ايران هم انجام ميشه و ما توي ايران هم ميبينيم كه چه اتفاقاتي از اين دست داره مي افته ولي من منظورم كار هنري هست نه كاري كه تنها با چيدن چند نما به دنبال همديگه و گذاشتن يك موزيك و خواننده به نقطه پاياني برسيم
اين كار از عهده هر تصوير بردار و تدوينگري بر مي آيد
ولي چي باعث ميشه كه بعضي از اين كارهاي هنري ارزشش بيشتر بشه نوع تفاوت در ايده پردازي هست
اينكه گروهي بر روي موزيكي حركات موزون انجام بدهند و من كارگردان فقط از اونها تصوير بگيرم و بعد تصوير رو با موزيك سينك كنم و تدوين رو به پايان برسونم نسبتا يك كار معمولي هست كه البته بسيار به اون خواننده بستگي داره
ولي چيزي كه مدتهاست فكر منو مشغول خود كرده ساخت كليپي با رعايت اصول فني ولي در عين حال داشتن ايده اي منحصر بفرد
اين نوع كليپها ماندگار تر از نوع ساده كليپها هستند
براي مثال اين نوع كليپها ميتوانيد به برخي از كليپهايي كه هاليوود براي خواننده هاي مطرح ساخته اشاره كرد
كه البته قبول دارم كه بعضي از اونها بر روي موج تكنولوژي سواره ولي همشون اينطور نيستند كه بدون ايده خوب موفق شده باشند
من به همه شما هنر مندان گوشزد ميكنم كه اگر تمايل به ادامه كار توي آمريكا رو داريد بايد براي هنرتون ايده پرداز خوبي هم باشيد كه روي هنر شما سرمايه گذاري بشه
البته من منظورم اون دست هنرمنداني نيست كه به خاطره دلشون كاري رو انجام ميدهند كه فقط خودشون راضي باشند
من در مورد ادامه بقاي مادي توي هنر صحبت ميكنم كه در عين حال هم هنرمون رو به خاطر پول از دست ندهيم
حالا چطوري ميشه به ايده هاي خوب برسيم
اصولا انسانهاي فكور ايده پردازهاي خوبي هم هستند
مطالعتون رو زياد كنيد
از هر نوع كتابي كه بدستتون رسيد مطالعه كنيد فقط خوب فكر كنيد
به هيچ وجه از مسائلي كه براي شما در طول زندگي پيش مي آيد بيهوده رد نشيد حتما راجع به مسائل حتي پيش پا افتاده هم فكر كنيد
اين تمرين باعث ميشه كه ذهن شما هميشه در حال فعاليت باشه
و عكس العملهاي خوبي هم راجع به ايده پردازي از خودش نشون بده
در مورد حرفهام فكر كنيد
هنرمندان اصولا ايده پردازهاي خوبي هم هستند
من منتظر نظرات شما عزيزان هم هستم
تا مطلبي ديگر
بدرود
ارسالها: 832
موضوعها: 35
تاریخ عضویت: Jul 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ساسان جان من در این باره نه تجربه و نه دانش زیادی ندارم اما بر اساس آن چه برای یکی دو نفر دور و بر من اتفاق افتاده که در حوزهٔ هنرهای تصویری فعالیت میکردند باید بگم که:
۱) شرایط در غرب بسیار رقابتی هست. در ایران شاید حتی ساختن یک کلیپ چند دقیقهای که یک موضوع رو کمی هوشمندانه نمایش بده، کلی ازش استقبال بشه اما در غرب هنرمندهای آماتور هر روز از این قبیل کلیپها مفت و مجانی توی یوتیوب میذارن و گاهی حتی توی یوتیوب هم در رقابت با موارد مشابه عقب میمونن.
۲) تحصیلات در آمریکا و کشورهای مشابه براشون خیلی مهمه. اگر شما در یک آکادمی هنری معروف دنیا (در آمریکا یا فرانسه یا غیره) تحصیل کرده باشی امتیاز مهمی محسوب میشه.
۳) سوابق کاری در گرفتن کار بعدی بسیار موثره. برخلاف ایران که معمولاً توصیهها از صاحب کار قبلی به بعدی شفاهی صورت میگیره در غرب توصیه کتبی اهمیت داره و حتی جملات توی توصیهنامه میتونه تاثیر قابل توجهی داشته باشه. به فکر یک توصیهنامه با متن عالی از طرف یک فرد شناخته شده باشید.
۴) باید خودتون رو با امکانات متفاوتی که در انتظار شماست، از قبل سازگار کنید. از آشنایان یک نفر بود که به انیمیشن علاقه داشت و رفت در غرب در این رشته تحصیل کرد و چون کار گیرش نیومد برگشت ایران و الان هم مشغول به کاره و چه بسا یک سر و گردن هم از همکاراش بالاتره. چیزی که خودش بهش ازعان میکرد این بود که اونجا آدمهایی همکلاسش بودن که سالها به صورت آماتور انیمیشن کار کرده بودن و کار با فلان برنامه براشون مثل آب خوردن بود در حالی که این بنده خدا تازه داشت با اون برنامه آشنا میشد! پیشنهاد من اینه که از افرادی که در این حرفه هستند در مورد امکاناتی که باهاش سر و کار دارن دقیقاً کسب اطلاع کنید و خودتون رو در حد امکان آماده کنید (که البته سخت خواهد بود).
۵) نظیر حرف بالا در مورد تفکر متفاوت هم صادقه. باید سعی کنید در مورد دیدگاه اقتصادی ذینفعان در هنرهای تصویری به درک دقیقی برسید (در ایران دیدگاه اقتصادی به شکل دیگهای جریان داره). همینطور، صرف کردن وقت برای رسیدن به درکی اولیه از ایدهآلهای هنری همکاران شما در غرب برای شروع ضروریه. اگر بر اساس گفتههای بالاتر شما مثلاً ایدهآل شما «ساخت كلیپی با رعایت اصول فنی ولی در عین حال داشتن ایدهای منحصر به فرد» هست، ببینید آیا این با ایدهآل یکی مشابه شما که در آمریکا مشغول به کاره چقدر فرق داره؟ تلاش کنید خودتون برای این نوع دیدگاه متفاوت آماده کنید.
موفق باشید
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-02-19 ساعت 03:42
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-02-19 ساعت 06:47 توسط laili.)
منم با شیما موافقم اینجا برای هنر ارزش قائلند..........و فرهنگ مردم جوریه که هنرمند تشویق به ادامه ی فعالیت میشه....و جملاتی که اکثر ما در حین بازدید از یک نمایشگاه هنری و یا اثر هنری به کار میبریم اینها معمولا باهاش ناآشنا هستند.........
مثل :
دلت خوشه ها....این و میخواهی چیکار؟به چه دردت میخوره؟....من نمیفهمم چرا ماها اکثرا فکر میکنیم که باید چیزهائی رو بخریم که به دردمون بخوره
و این کلا با مقوله ی هنر و هنر مند جور در نمیاد....
من فکر میکنم با توجه به جمعیت هنر دوست غربی اگر کسی کار خوب ارائه بده و با شعور بیننده و یا شنونده بازی نکنه به اندازه ی کافی سلیقه های مختلف وجود داره تا هنرمند و چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ مالی ساپورت کنند....چون درسته که هنرمند کار و برای دلش انجام میده ولی مادیات هم قسمت مهم قضیه است....تا زمانیکه هنرمند درآمدی از هنرش کسب نکنه نمیتونه کارش و دنبال کنه و اجبارا باید دنبال کار دیگه ای بگرده....
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 74
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-02-19 ساعت 18:05
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-02-19 ساعت 18:10 توسط sasan.)
درود
من قبل از اينكه اين بحثم را شروع كنم لازم ميدونم كه از راسارا سا عزيز ، حجت جان و شيما و ليلي عزيز بخاطر بازگويي شهوداتشان تشكر كنم
من دقيقا با صحبت دوستانمون موافقم و البته دوست دارم يك جا در مورد انيميشن هم بحث مفصلي كنم چون سينماي قرن حاضر بشدت تحت تاثير انيميشن و همچنين اسپشيال افكت قرار داره
اين صحبتهاي دوستان روي من اثر مثبت داره و ممنون
حداقل ميدونم وقتي يكروزي يك نقاشي سورئال كشيدم كسي نميگه به چه درد ميخوره و ممنون ليلي خانم به خاطر اشاره به اين مورد ظريف
و اما
دوستان من در طول زندگي به شهوداتي رسيدم كه البته اين شهودات عمومي هستش و شما هم حتما در مسير كاري و زندگي خودتون با اين شهودات برخورد داشتيد
ولي بحثي كه امروز ميخواهم بهش بپردازم كه فكر ميكنم بسيار بسيار براي ادامه كار هنري توي آمريكا بدرد بخور هستش فرق بين نگاه رئاليسم (واقئيت گرائي) و سورئاليسم ( فراتر از واقعيت) هست
سال 1375 بود كه من علاقه من به سينما و همچنين تئاتر شدم
البته قبلش هم علايقي داشتم ولي ورود من از همين سال بود
من زماني كه وارد اين حرفه شدم خيلي با خودم فكر كردم كه انتهاي كارم رو با يك چيز مادي قياس كنم كه قا بل لمس باشه
اون چيز قابل لمس براي من اسكار بود
البه بگم من به جشنواره هاي اروپا علاقه اي ندارم ( البته اين كاملا سليقه اي هست)
من علاقه مند به سينماي هاليوود بودم كه البته اين بحث خيلي بزرگيه كه بعدا حتما بهش ميپردازم
اما در طول اين سالهايي كه توي ايران به عشق رسيدن به هاليوود فيلم ميسازم به يك نتيجه كلي در مورد رئاليسم رسيدم كه ميخواهم به هنرمنداني كه با اميد به خدا ميخواهند اون ور هم موفق باشند گوشزد كنم
رئاليسم يعني واقعيت گرايي
سورئاليسم يعني فراتر از واقعيت
در ايران هر فيلمي كه ساخته ميشه بايد از فيلترهايي عبور كنه كه خوب تفكر شهودات غرب با شرق بسيار متفاوته
ما انسانهاي كتمان هستيم ولي غرب انسانهاي ابراز كننده كه البته اين بحث ممنوع هست و هيس
ما توي ايران هميشه يك ديالوگ معروف داريم و اون ديالوگ اينه كه : واقعيت اوني نيست كه تو فكر ميكني
من خيلي فكر كردم كه واقعا واقعيت چيه ؟ ما هميشه توي ايران چيزي رو باور ميكنيم كه ببينيم و يا حداقل حسش كنيم ولي عرفان خيلي بالاتر از اين حرفهاست
يك داستان مهم:
يك روزي يك مردي درون شبي وارد انباري خانه اش شد و ناگاه يك مار سياه و سفيد رو ديد بسيار ترسيد و عقب پريد و لامپ رو روشن كرد و با كمال تعجب ديد كه اون مار سياه و سفيد در اصل ريسماني بيش نبوده است
توي اين لحظه نشست و حسابي گريه كرد و بعد از تفكر به عرفان بزرگي رسيد چون با خودش گفت خدايا آيا لامپ ديگري وجود دارد كه من روشن كنم و ببينم كه اين ريسماني كه ميبينم باز ريسمان نيست و چيز ديگري هست
اين داستان خيلي قشنگه چون فرق شديد رئال با سورئال رو توضيح ميده
حالا چرا همه اين مباحث رو كردم براي اينكه بگم اكثر فيلمهاي اتفاقا پر فروش آمريكا و هاليوود بر اصل سورئال استواره تا رئال و متاسفانه مقياس ديد ، ساخت و حتي نظارت ما بر روي هنر سينماي ايران چون مخاطب عام داره كاملا رئاليسم هست
البته يك نكته اي اينجا خيلي مهمه و اونم اينكه توي غرب از مسخره ترين ايده ها بهترين كاربردها توي سينما ميشه و متاسفانه توي ايران از بهترين ايده ها مسخره ترين كارها توليد ميشه
چون اساس تفكر متفاوته
توي هاليوود از اسطوره هاشون تاريخ ميسازند و متاسفانه ما توي ايران از تاريخمون اسطوره
فردوسي در اين مورد ميگه :
كه رستم يلي بود در سيستان
منم كردمش رستم داستان ، يا دستان ( البته ببخشيد اگر شعر رو درست ننوشتم)
بهر حال توي غرب از كاراكتر هايي مثل سيندرلا ، شرك و يا هالك و يا كينگ كنك چنان اسطوره هاي ميسازند كه رفته رفته ميشه تاريخشون و تازه چنان اثري داره كه اينجا هم حتي توي ايران و كشورهاي جهان سوم عروسكهاشون فروخته ميشه مثل اي تي و سليوان و شرك و....
اين موضوعي هست كه بايد بهش دقت بشه و گرنه ما توي هنر مخصوصا سينما عقب ميمونيم ( البته اگر بنا به ادامه توي آمريكا باشه )
اساس سينماي كودك سينماي سورئال هست نه رئال
اگر براي كودك رئال بسازيم مخاطبش بزرگسال ميشه و ميشه در مورد كودك نه براي كودك
اصلا دقت كنيد كه چرا كودكان كارتون دوست دارند
چرا كلاه قرمزي اينقدر فروش ميكنه و فيلمهاي ديگه كه نام نميبرم و اتفاقا كارگردانهاي خوبي هم داره فروش و مخاطب كودك نداره
اين برميگرده به متاسفانه نگاه كاملا جدي ما به مقوله هنر كه البته بايد بگم رئاليسم هم ايني نيست كه توي ايران جا افتاده
بهر حال اميدوارم توانسته باشم شما رو به هدفم آشنا كنم
شما حتي اين بحث رو توي بازي بازيگران هاليوودي ميبينيد
مثلا جاني دپ ، برات پيت و يا جورج كلوني و خيلي از هنرپيشه هاي هاليوودي
براي رسيدن به اين منظور من فيلمهاي تارانتينو ، ردرگوئز ، اسپيلبرگ و تيم برتون ، و خيلي هاي ديگه از هاليود رو اشاره مينم
البته فيلم حسن كچل مرحوم علي حاتمي رو هم اشاره ميكنم
فيلم بيگ فيش به همين موضوع عنوان شده رسيدگي ميكنه(تيم برتون)
بچه ها همتون رو دوست دارم و منو ببخشيد به خاطر پر حرفي ( پر نوشتاري)
منتظر نظرات كار ساز شما دوستان هستم
ممنون
تا گفتماني ديگر بدرود
ارسالها: 832
موضوعها: 35
تاریخ عضویت: Jul 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بحث تبدیل اسطوره به تاریخ رو به نظر من نمیشه به «غرب» نسبت داد چون تقریباً منحصر به آمریکاست. علتش هم اینه که آمریکا تاریخ طولانیای نداره که بخواد اسطوره تاریخی (نظیر رستم) داشته باشه. در مقام مقایسه، پرفروشترین کتابهای دنیا (مجموعه هریپاتر) بسیار تحت تاثیر شخصیتهای تاریخی انگلستان و داستانهای مرتبط با اونها هستند.
این قضیه ابعاد منفی و قابل انتقادی هم داره و به خصوص منتقدها و فیلمسازهای اروپایی روی این نقاط منفی خیلی مانور میدن. بزرگترین جشنواره سینمایی دنیا به زعم بسیاری اسکار نیست، بلکه مثلاً کن فرانسه یا خرس طلایی یا غیره است.
منظور من مخالفت یا موافقت نیست. منظور من اینه که تقسیم به غرب و شرق (که شاید خودم هم به نوعی در نوشتهٔ بالاترم شروعش کردم) در مورد سینما تقسیمبندی خوبی نیست. با این حال، چون هدف شما فعالیت در آمریکاست به نظر من مطالبی که بحث شد کاملاً مرتبطه و برای خوانندگان بعدی هم مفید.
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
حالا برخلاف نظر شما ساسان عزیز من در خیلی از ابعاد سینمای امریکا رو نمی پسندم.البته قبل از شروع صحبتهام یاداوری میکنم همونجور که شما گفتین مقوله هنر کاملا سلیقه ای.از نظر من اتفاقا امریکا از اسطوره هاش تاریخ نمی سازه بلکه از هیچ تاریخ میسازه و همین طور بطور حساب شده ای در تاریخ سایر ملل دست میبره و اونا رو با فیلمهای خودش تخریب میکنه.صنعت سینما شاید کم از 30 یا ست نباشه و قدرت زیادی داره و بسیاری از کشورا از اون بعنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای بلندمدتشون استفاده می کنن.سینمای امریکا غالبا در حال ایجاد تجسم اسطوره های غیرواقعی در ذهن بیننده ست.موجوداتی مثل مرد عنکبوتی هیچ زمان قابل مقایسه با اسطوره ای مثل رستم و یا آشیل نیستن چون اصلا قدرتهای منطقی براشون آفریده نشده.قهرمان سازی در سینمای امریکا خیلی ضعیف و غیرقابل باوره و از نظر من تنها قدرت تصویرسازی خوب هالیوود بعضی از داستانها رو جذاب میکنه وگرنه اینکه قهرمانی یکه و تنها دنیا رو از حمله موجودات فضائی نجات بده اصلا جذابیت و عینیت نداره
بنظرم امریکا بیش از حد به سینما بطور ابزاری نگاه کرده و همین از ارزش هنری اثارش کم میکنه
اما خب موضوع این تاپیک فعالیت هنری در امریکاست بنابراین باید سازگاری و هماهنگی با نوع فعالیت هنری در امریکا داشته باشه.عذر میخوام کمی خارج از بحث صحبت کردم
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-02-20 ساعت 00:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-02-20 ساعت 00:54 توسط reignoffear18.)
سلام ۲ تا سوال دارم
۱-من کارشناسی گرافیک دارم از دانشگاه غیر انتفاعی البته مدرک مهره سراسری میخوره. با معدل نزدیک به ۱۸ میخوام بدونم که تو آمریکا مدرکمو قبول میکنن؟
۲ - من با بیشتره نرم افزارا 2D & 3D آشنای دارم کار عملیم هم خوبه و بیشتر در زمینه شخصیت سازی و انیمیشن کار کردم ،آیا اونجا به من که یه تازه واردم کار میدن؟
من واقعا نمیدونم اونجا منو به عنوانه طراح یا یه انیماتو ر قبول میکنن یا نه :/
و یه چیز دیگه ، برندهٔ لاتاری هستم اگه قسمت بشه گرین کارت میگیرم .. میخوام بدونم که سالی چقدر وام بهم میدان و چقدر خرج دانشگاه میشه ?
راستی اگه کار عملیم خوب باشه میتونم بورس تحصیلی بگیرم؟
شماره کیس: 2010AS00028xxx
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
حالا که اینجا همه در هنر سینما سر رشته دارند میخواستم اگه فیلم آواتار جیمز کامرون و دیدید توی همین تاپیک با اجازه ی ساسان نقدش کنید.........
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 74
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-02-21 ساعت 02:52
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-02-21 ساعت 03:00 توسط sasan.)
درود
ليلي عزيز من اين فيلم رو ديدم و شنيدم كه برفروشترين فيلم تاريخ سينماي دنيا شده
نقدهاي متفاوتي ميشه از اين فيلم كرد كه خوب من چون دوست دارم نقدم خوب باشه بنابراين يكبار ديگه ميبينمش و حتما مينويسم
اتفاقا همين فيلم نمونه بارزي از سينماي سورئال كه در گفتمان قبلي در موردش گفتم هست كه ديدنش خيلي مفيده و ممنون از بابت اين پيشنهاد
در ضمن اجازه من هم دست شماست اينجا همه دوستيم و هدف هنر هستش
مطمئن باشيد با بحث در همين موردهاست كه به نتايج بهتري از درك هنر در هنر و سينماي آمريكا ميرسيم
بدرود
ارسالها: 286
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Apr 2009
رتبه:
50
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
آقایون، خانمها این فیلمی که اسم بردید، چی چی بود؟ لابد به ما هم یه لینکی، سایتی، چیزی معرفی کنید تا ماهم ببینیم؛ بتونیم از نقدهای قشنگتان لذت بیشتر ببریم. دروغتان نگم از بس این مبحث هنری و تخصصی شده، هربار که خیزگرفتم اظهار فضلی کنم؛ حسابی «دست و دلم» لرزیده و پس پس رفتم. البته پس از فرود آمدن سرم به احترام هنر و هنرمند و هنرشناس بودن تک تک شما؛ دلیل عمده اش سن وسالمه که انگار دارم بحران دوره ی نوجوانی را پشت سر میگذارم. اون روزها همینکه یه «زیباررویی» میدیم؛ چهار چشمی باید مواظب دلم بودم که نلرزه؛ اکنون باید با این یکی دستم، اون یکی رو بگیرم که در مقابل «زیباییهای هنرشناسانه شما عزیزان» نلرزه.
مجددا ً از تبادل نظرهای لطیف و زیبای همه ی شما در عالم هنر، متشکرم، مخصوصاً ساسان، حجت، شیما، لیلی، پرنسس راسای سارا و اونهایی که لابد بعدا ً با اظهار نظراتشون، کمک به پیشرفت هرچه بیشتر مبحث خواهند کرد.
بدون هیچ تعارفی، با خواندن ارسالهای این مبحث، لذتی سراسر هنری میبرم و بیشتر نظرات را دوبار دوبار مطالعه میکنم تا لذت بردنم دوچندان شود......... پیروز باشید...ارادتمند حمید
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
حمید جان شوخی که نمیکنید؟یعنی میخواهید بگید شما اینجا توی آمریکا فیلم آواتار و ندیدید؟
جدید ترین فیلم جیمز کامرون......و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما....فیلمی که تونست رکورد تایتانیک و بشکنه.......
پر خرج ترین فیلم ....حتی از فیلم تایتانیک هم بیشتر......فیلمبرداری این فیلم به صورت 3D (سه بعدی) است .
من هفته ی پیش این فیلم و دیدم توی سینما و با عینکهای مخصوص فیلمهای سه بعدی...
ولی خوشم نیومد........من نمیتونم نگاه کارشناسانه به فیلم داشته باشم چون تخصصم نیست...اگه از دید یک هنرمند و یا یک فیلمبردارو یک کارگردان ویک برنامه نویس کامپیوتر به فیلم نگاه کنید شاید این فیلم جزو بی نظیرها باشه..اما من به عنوان یک بیننده نظر میدم....اگه این فیلم کارگردانش جیمز کامرون نبود و ایده ی این فیلم به این جدیدی نبود شاید اینقدر سر و صدا نمیکرد.....
حتی من از سوژه ی فیلم هم اصلا خوشم نیومد.....ولی برعکس من مامانم این فیلم و قبلا دیده بود و باز هم با ما اومد و دید و کلی هم لذت برد......
تا ببینیم نظر بقیه ی دوستان در مورد این فیلم چیه....
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.