ارسالها: 348
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
43
تشکر: 0
7 تشکر در 0 ارسال
2010-06-15 ساعت 08:46
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-06-15 ساعت 09:40 توسط ساشا.)
دوست عزیز ممنون از سفرنامه خوبتون.
دوستان اگه در اتاقتون دمپایی یا مسواک نبود باید به روم سرویس بگین براتون بیارن.
اینم ترجمه هاشون:
دمپایی - تَرلیک terlik
حوله - حاولو havlu
مسواک - دیش فرچاسه diş fırçası
خمیر دندون - دیش ماجونو diş macunu
زیرسیگاری - کول تاولاسه kül tavlase
لیوان - بارداک bardak
کبریت - کیبریت kibrit
دستمال - مِندیل mendil
سشوار- ساچ کوروتما ماکینه سی - saç kurutma makinesi
شامپو - شامپوان şampuan
نرم کننده مو - ساچ کرِمی saç kremı (کرم مو)
به سرویسی هم که در داخل یخچال بصورت یکسری نوشیدنی ارائه میشود مینی بار گفته میشود.
شماره کیس:2010AS000022xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:28July 2009
تاریخ ارسال فرمهای سری اول : 18/08/2009
تاریخ کارنت شدن کیس : JUNE 2010
تاریخ دریافت نامه دوم: 2010 /Aug 4
تاریخ مصاحبه: 2010 /july 14
تاریخ دریافت کلیرنس: 36days ) - 19 Aug )
کنسولگری: Ankara
ورود به آمریکا : ۱ اکتبر
ارسالها: 131
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
(2010-06-15 ساعت 00:44)dr4mir نوشته: دوست عزيز هتل رويال چطور بود؟ از لحاظ دسترسی به سفارت، پزشك و اينترنت.ممنون
در ضمن منم از جزيره بهشت گرفتم.آخه بدك نبود قيمتش
سلام ببخشید که دیر جواب دادم. جوابی که balot عزیز دادن کاملا درسته. تا سفارت کمتر از 400 متر و تا دکتر کمتر از یک کیلومتر. موقعیت خوبی داره. اتاقهاش جمع و جور ولی تمیزن. یه خورده سیستم خنک کننده ش خوب کار نمیکنه (البته به نظر خانمم که خیلی گرمایی هست!) برخورد کارمنداش هم خوبه. اینترنت وایرلسش هم روبراهه. شما مصاحبهتون کیه؟ اگه تا هفته دیگه صبر کنین سفرنامه م رو کامل و با جزئیات مینویسم
فعلا
Impossible n'est pas français!
ارسالها: 260
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
30
تشکر: 0
11 تشکر در 3 ارسال
(2010-06-15 ساعت 08:46)ساشا نوشته: دوست عزیز ممنون از سفرنامه خوبتون.
دوستان اگه در اتاقتون دمپایی یا مسواک نبود باید به روم سرویس بگین براتون بیارن.
اینم ترجمه هاشون:
دمپایی - تَرلیک terlik
حوله - حاولو havlu
مسواک - دیش فرچاسه diş fırçası
خمیر دندون - دیش ماجونو diş macunu
زیرسیگاری - کول تاولاسه kül tavlase
لیوان - بارداک bardak
کبریت - کیبریت kibrit
دستمال - مِندیل mendil
سشوار- ساچ کوروتما ماکینه سی - saç kurutma makinesi
به سرویسی هم که در داخل یخچال بصورت یکسری نوشیدنی ارائه میشود مینی بار گفته میشود.
ممنون ساشا ی عزیز
دوستان قدر این پست ها رو بدونید و قبل از رفتن به انکارا یه مقدار تمرین کنید و چند تا لغت مهم رو یاداشت کنید . جواب میده
ایکاش انگلیسی رو هم میشد به همین راحتی یاد گرفت. . .
تجربه شکست خیلی بهتر از حسرت خوردن از دست دادن یه موقعیت هستش
نشویل - تنسی : جایی که من زندگی میکنم ، شهری کوچک ، با هزینههای متوسط ، وضعیت کار بد نیست
ارسالها: 163
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
قبل از رفتن معمولا آدم یه کمی استرس داره،ولی وقتی میری اونجا میبینی که که چقدر راحت کارا پیش میره و هیچ مشکلی نداره،
فقط برای مدیکال و سفارت باید سعی کنی سر وقت یا زودتر بری که زیاد اونجا معطل نشی
موفق باشید
ارسالها: 196
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-06-15 ساعت 15:50
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-06-15 ساعت 15:58 توسط alphabeta.)
ادامه سفرنامه
قسمت 2
صبح روز دوشنبه ميخواستم زود از خواب بيدار شم، اما نشد و ساعت 8:30 بيدار شدم. بعد از خوردن صبحانه در هتل ازيلهان، به سمت مطب دكتر اونگان حركت كردم. از خيابون آكاي كه به بلوار آتاتورك ميرسي، در ضلع مقابل ميشه سوار تاكسي يا اتوبوس شد و به سمت پايين بلوار حركت كرد. اين نقطه همون ميدان آتاتورك با يك نماد نسبتا مينيمال شبيه منشوره كه از سه وجه اون آب ميريزه.
طبق نقشه، به نزديكي مطب دكتر اونگان رسيدم، اما براي پيدا كردن مطب چند دقيقه اي اون منطقه رو گشتم. مطب اونگان در يك فرو رفتگي شبيه پاساژ قرار داره، براي همين با اينكه من دقيقا اونجا بودم، اما يه كم طول كشيد تا مطب رو پيدا كنم.
بعد از ورود به مطب و مشاهده ايرانيان فراوان، پيش منشي رفتم و گفتم فردا مصاحبه دارم و براي مصاحبه اومدم. اون هم گفت يك عكس بده و يك فرم رو پر كرد و يك برگه داد و گفت كه به طبقه 5 برم. در طبقه 5 ، تمام صندليها توسط هموطنان پر شده بود. برگه رو به منشي اون قسمت دادم و گفت 47.5 دلار يا 75 لير + كيس نامبر. بعد از پرداخت پول و گرفتن برگه، در سالن منتظر موندم. نيم ساعت بعد اسمم رو خوندن و از من آزمايش خون گرفتن كه درد نداشت. محل آزمايش خون قسمتي از همون سالن انتظاره كه با پارتيشن جدا شده، اما كلا مطب بزرگيه و اتاقهاي زيادي داره.
بعد از آزمايش خون، منتظر موندم تا عكس قفسه سينه بندازم. چون مطب خيلي شلوغ بود، حدود 1 ساعت طول كشيد تا نوبت من بشه. در اين مدت ميتونيد با ايرانيان ديگه به بحث و تبادل نظر درباره سطح زندگي، نوع ويزا، وضعيت ايران و چلوكباب حرف بزنيد تا يك ساعت سپري شه.
خلاصه بعد از يك ساعت اسم من خونده شد و رفتم در اتاق مخصوص، پيراهن رو درآوردم، چونه رو در چونه دون گذاشتم و قفسه سينه رو به دستگاه چسبوندم و عكس گرفته شد.
در اين مرحله كار ما با طبقه 5 تمومه و ميتونيم به طبقه 2 ( همون منشي اول ) مراجعه كنيم.
منشي گفت كه ساعت 3 بيا. ساعت بين 12 و 1 بود. من هم فكر كردم در اين 2 ساعت فقط ميشه يك رستوران ديگه رو امتحان كرد. بنابراين به رستوران 49 (روبروي منقل كباب اسكندر ) رفتم.
اين رستوران هم غذاهايي شبيه رستوران منقل كباب داره، اما هويت غذاها و طرح صندليها و حال و هواي رستوران كمي به سمت فست فود ميل كرده. مثلا در رستوران منقل كباب، در كنار بيشتر كبابها، پياز و جعفري و سبزي و ... بود، در اينجا سيب زميني سرخ كرده . بعد از خوردن غذا به سمت دكتر راه افتاديم، اما يكدفعه بارون خيلي شديدي گرفت و چون چتر نداشتيم، و تمام لباسها و كيف و مداركمون داشت خيس ميشد در يك پاساژ پناه گرفتيم. بارون كه قطع شد با عجله به سمت اونگان حركت كرديم و حدود 3:15 رسيديم اونجا. منشي گفت 130 دلار بده و منتظر باش (قبلش هم كه يادتونه 47.5 دلار يا 75 لير خواسته بود) در اين مدت من يك جوون ايراني كه تركي بلد بود و قبلا باهاش در مطب آشنا شده بودم رو دوباره ديدم و ازش خواستم كه بپرسه ببينه نميشه جواب من رو همون روز بدن؟ چون فردا صبح مصاحبه داشتم. اون هم پرسيد و جواب منفي بود.
ايرانيهايي كه اونجا بودن ميگفتن 100 دلار به فلاني بده كارت رو راه بندازه و كلا در هراس بودن. اما من قبول نكردم و گفتم مشكلي پيش نمياد. اين رو هم مديون دوستاني هستم كه در اين سايت در اين باره اطمينان داده بودن.
عده زيادي اونجا نشسته بودن، هر چند دقيقه يكبار دكتر مهمت اونگان از اتاق ميومد بيرون و يك پرونده برميداشت و اسم يك نفر رو صدا ميكرد. دكتر مهمت اونگان يك آدم با هيكل متوسط ميانساله ( حدود 50 سال به نظر مياد ) كه موهاي كمي بلند و فر داره.
بالاخره نوبت من شد. رفتم تو نشستم روي صندلي. يك سري سوال كرد. سن ... بيماري ... سابقه جراحي ... حساسيت خاص ... كه همه در حد بله و خير بود.
بعدش گفت روي تخت دراز بكش. يك دقيقه معاينه كرد و در آخر گفت روي صندلي بشين و يك واكسن زد (من كارت واكسن بين المللي از انستيتو پاستور گرفته بودم و قبلش داده بودم )
بعدش كار من تموم شد و اومدم بيرون. منشي گفت فردا ساعت 3 بيا.
ما هم (من + برادرم) به سمت آرامگاه آتاتورك راه افتاديم. تا kizilay با تاكسي كه حدود 7 لير شد و از kizilay تا maltepe با مترو كه نفري كمتر از 2 لير. ار اون ايستگاه هم پياده تا آرامگاه حدود 10 دقيقه.
دم در ورودي آرامگاه، بروشور توضيحات اون مكان رو گرفتيم و وارد شديم ( بازديد از اين مكان رايگان است )
از در ورودي محوطه تا ورودي آرامگاه حدود 15 دقيقه پياده روي بايد كرد كه محيط سرسبز و قشنگي داره. همچنين ميتونيد از ميني بوسهاي اونجا براي طي اين مسير استفاده كنيد.
بازديد از اين مكان 2 ساعت طول كشيد كه چون خارج از حوصله اين مطلبه توضيح نميدم. بعد از تجديد ميثاق با آرمانهاي آتاتورك از همون مسيري كه اومده بوديم برگشتيم و كمي در خيابونهاي اطراف قدم زديم. فردا صبح وقت مصاحبه من در سفارت آمريكا بود.
-- ادامه در قسمت 3 --
[font=Verdana]Don't worry ... Be Happy[/font]
شماره کیس: 2010AS00017xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی: 2009 , July 01
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 2009 , August 01
کنسولگری: Ankara
تاريخ كارنت شدن: 2010 June
تاريخ دريافت نامه دوم : 2010 , 08 May
ارسالها: 131
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
سلام به هم دوستان
ما فردا صبح مصاحبه داریم. محتاج دعاها و انرژی مثبت همه هستیم!
ایشالا هرچی خیر هست پیش بیاد.
Impossible n'est pas français!
ارسالها: 29
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به همه دوستان .یک توصیه دارم .از بردن تلفن همراه +خط ایران جدا خودداری کنید چون مثل من مجبور هستید 90000 تومان پول رو جهت رومینگ پرداخت کنید اون هم بعد از 3 ماه . در ضمن به فکر گرفتن سیم کارت ترک هم نباشید اصلا به درد نمیخورد فقط پولتان از دست میره . بهترین راه گرفتن تلفن کارت هست که خیلی به صرفه هست.از ما گفتن.
ارسالها: 173
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
9
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-06-16 ساعت 12:30
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-06-16 ساعت 13:56 توسط aadine.)
(2010-06-16 ساعت 10:54)alii نوشته: سلام به همه دوستان .یک توصیه دارم .از بردن تلفن همراه +خط ایران جدا خودداری کنید چون مثل من مجبور هستید 90000 تومان پول رو جهت رومینگ پرداخت کنید اون هم بعد از 3 ماه . در ضمن به فکر گرفتن سیم کارت ترک هم نباشید اصلا به درد نمیخورد فقط پولتان از دست میره . بهترین راه گرفتن تلفن کارت هست که خیلی به صرفه هست.از ما گفتن.
من که طاقت نياوردم از موبايلم هم استفاده کردم. اما ديروز کارت تلفن هم خريدم. هنوز نمي دونم چند دقيقه ميشه باهاش حرف زد. اما بهم گفتن با کارت ده ليري 10-12 دقيقه ميشه صحبت کنم.
قبل از این که شروع کنم به گفتن از سفرم می خواهم از بچه های این جا تشکر کنم که با استفاده از راهنمایی های مفیدشان توانستم تا این جای کار را بدون دریافت نامه ی دوم پیش ببرم. به خاطر خواندن سفرنامه ها هیچ جا برام نا آشنا نیست اگرچه اولین بار است که می بینمشان.دنیا دنیا از بچه هایی که این جا کمک و راهنمایی کردن سپاسگزارم و براشون سلامتی و پیروزی آرزو دارم.
و اما سفرنامه:
برای یک شنبه 13 جون با ایران ایر بلیط گرفتم. دو ساعت و نیم قبل از پرواز فرودگاه بودم. دم در خانمی که حجاب را کنترل می کرد گیر داد که آستین ات رو بده پایین. منم که اصلا تو این عالما نبودم و به خاطر جنس لباسم آستینم یه ذره و فقط یک ذره از مچم رفته بود بالاتر تا یک ساعت بهش فحش های بد بد می دادم. خلاصه در چشم بر هم زدنی بار را تحویل دادم و کارت پرواز گرفتم. از همون خانم هم پرسیدم کجا باید عوارض رو پرداخت کنم که راهنمایی کرد. دوتا باجه ی بانک ملی تو سالن هست که سمت راستی ها عوارض رو میگیرن. 50 هزار تومان و یک فیش آماده بهتون میدن. سمت چپی هم مثلا نوشته فروش ارز اما لیر نداشت.
تا ساعت 4 تو همین سالن موندم و بعد از اعلام وارد سالن ترانزیت شدم.تو این مرحله از یک گیت رد شدم که یک افسر ایرانی گذرنامه و برگه ی عوارض و بلیط را چک می کرد. برخوردش در اندازه ای مودب بود که تعجب برانگیز بود. تو فضایی که از این جماعت کمتر ادب و احترام دیده می شه. اون جا یه عالمه فروشگاه شیک و پیک داشت و احتمالا همه چیز هم گرون. یه صرافی هم بود که ازش لیر گرفتم. با این که هیچ تابلویی تاخیر برای پرواز آنکارا اعلام نکرده بود تازه بیست دقیقه به پنج ما رو فرستادن تو سالن اصلی ترانزیت که از اون جا باید اتوبوس سوار می شدیم تا هواپیما. بالاخره ساعت 5 که پرواز بود تازه شروع کردن به سوار کردن و در نتیجه بیست دقیقه ای تاخیر داشتیم. قبل از این که سوار هواپیما بشیم به اندازه ی کافی تو گرما تو اتوبوس در بسته نگهمون داشتن که صدامون در بیاد. تو هواپیما هم که حسابی گرم بود و ایر کاندیشن جواب کارو نمی داد. مهماندارا هم که طبق معمول به ازای هر بار رد شدن بهت تنه می زدن بدون عذر خواهی. پذیرایی هم یک وعده غذای سرد و البته بدمزه بود و یک بار میوه. البته یکی از همون مهماندارا خودکارشو داد به من که از همون جا نوشتن رو شروع کنم چیزی یادم نره.
تو آسمون ترکیه هوا ابری بود و تو یه چاله های هوایی به قدر کافی تن و بدنمون لرزید از تکون تکونای طیاره روسی.
تو فرودگاه آنکارا که خیلی خلوت بود ده دقیقه ای طول کشید که چک شدیم. و بعد خیلی سریع بارمون تحویل شد. به محض خروج از این سالن هم که من راهنمام رو دیدم و دیگه زحمتی نداشتم. من به این دلیل راهنما گرفتم که اولین سفر خارجی ام بود. ترکی اصلا بلد نیستم و قبلن ها خیلی از این جا می ترسیدم از بس بد شنیده بودم. و انجام درست کارهام با توجه به این که دومین باری بود که این شانس بهم داده می شد خیلی برام اهمیت داشت. اول می خواستم یه همراه بیارم با هزینه ی خودم. در نهایت به این نتیجه رسیدم نصف مخارج این کارو به یک آشنای محلی بدم خیلی منطقی تره و الان کاملا راضی هستم.
خلاصه اومدیم هتل الیت پالاس. شبی 65 دلار. اینترنت وایرلس برام خیلی مهم بود که به راهه. صبحانه اش هم خوبه. درسته که خیلی اوکازیون نیست اما در مجموع خوب است. تو مرکز شهره و به سفارت و مطب دکتر هم خیلی نزدیک است. اطراف هم پر از رستوران و باره. بین خیابونای آتاتورک و تونالی است پس به مراکز خرید هم نزدیکه. این اطراف پر از هتل و مهمانخونه است.سعی می کنم حداقل اسمهاشون رو یادداشت کنم که اگر کسی خواست رزرو کنه بتونه تو اینترنت اطلاعات امکانات و قیمتش را در بیاره و راحت تر تصمیم بگیره.
دیروز هم برای آزمایش های پزشکی رفتم. عکس و آزمایش خون 47 دلار. که 100 دلاری دادم باقی اش رو لیر پس داد. بعد از ظهر هم که چشممون به جمال دکتر اونگان معروف روشن شد. دوتا منشی داشت که یکی شون که جوان تره مهربونه و کمی انگلیسی میدونه. اون یکی خیلی جدی است و به زحمت دو تا کلمه انگلیسی به کار می بره ولی رئیس اونه. اون جا پاسپورت و کارت واکسن رو میدی و منتظر می شی صدات کنن. ده دقیقه ای که گذشت خانم مهربونه منو صدا کرد که برم تو. اما خانوم جدیه گفت نه و اول دو سه تا از هموطناشو فرستاد. بالاخره من رفتم. دکتر انگلیسی و فارسی درهم حرف می زد. اول سوال های معمول از قد و وزن و مریضی هایی که گرفتی و نگرفتی و واکسن هایی که زدی و نزدی و اهل مشروب و دود و دوا هستی یا نه. و بعد معاینه و تنفس عمیق و ضربه به شکم و تمام. نه بعدش واکسن آبله مرغون که اصلا حس اش هم نکردم و بعد امضای فرم و تحویل پاسپورت و بعدهم که برام آرزوی موفقیت کرد. اومدم بیرون اما همون منشی جدی بدون رعایت نوبت نیم ساعتی معطلم کرد تا پول ویزیت رو بگیره و امضای فرم. جواب ها رو هم قراره امروز سه بعد از ظهر بدن. اگه راهنما داشته باشین به اونم تحویل میشه در غیر این صورت باید با پاسپورت مراجعه کنید و جواب را بگیرید.این جا هم 130 دلار پرداخت کردم.
دیروز یه سر هم تا در سفارت رفتم ببینم شرایط چه طور است. ساعت 12.5 بود. یک عده فشرده جلوی در بودن و یه عده هم اطراف پراکنده بودن. یه آقایی از تو سفارت اومد بیرون و چیزای گفت که بعد جمعیت دوتا صف شدن. سمت راستی ها تو ظل آفتاب ایستادن و سمت چپی ها تو سایه ی نزده ها و درخت های سفارت ایستادن. سمت راستی ها ی بیچاره گرین کارتی ها بودن و چپی ها ویزای دانشجویی. هوا هم حسابی گرم بود و لباس رسمی مثل کت پدر صاحبش رو در میاره. از یک گذشته بود که کم کم ملت وارد سفارت شدن. آنقدر ایستادم تا بالاخره یه دختر جوان که برگه ی سفید گرفته بود اومد بیرون و گفت تا سه روز دیگه ویزام میاد. گفت راحت برخورد می کنند و ویزا میدن. اگه مدارکتون کامل باشه هیچ مشکلی نیست. و گفت کسانی که قبل و بعد از من هم بودن ویزاشونو گرفتن. یعنی همون برگه ی سفید رو که تا چند روز دیگه ویزاشون میاد. خیالم راحت تر شد و برگشتم هتل.
تا این جای کار می توانم بگم: آنکارا شهر خوب و آرومیه. هواش مثل شمال است وقتی که خنک است. البته آفتاب وسط روزش اذیت می کنه. مردم مودب و محترمی داره. مثلا اگه می خواهی از وسط یه عده آقا فرق نمی کنه پیر یا جوون رد بشی نیازی نیست خودتو جمع و جور کنی. اونا بنا ندارن بهت تنه بزنن بنابرای خودشون می کشن کنار و خودشونو جمع می کنند. عین ایران خودمون.
ندونستن زبان ترکی هم حداقل تو خوردن تا الان برام مشکلی ایجاد نکرده با این که بیشتر ترک ها هم انگلیسی نمی دونن. غذاهاشون فوق العاده خوشمزه است در مقایسه با غذاهای ما.خیابونای این اطراف تنگ و ترشه و برای همین هم بیشترشون یک طرفه است. از خط کشی هم همون طوری که بچه ها گفته بودن خبری نیست. وضعیت آسفالت خیابون و پیاده رو ها هم به مراتب بدتر از تهران بعد از عمو قالیباف است. عصر ها خیابونا به مراتب شلوغ تر از طول روزه اما ترافیک چندانی نداره. بیشتر گیر کردن ماشینا تو هم به خاطر تنگ بودن خیابوناست. این جا هم راننده ها خیلی به هم گیر میدن و البته همیشه یک سر این غز زدنا هم راننده تاکسی هان. ضمنا این جا پر از ایستگاه های تاکسی. از نرخ هاشون خبر ندارم چون هنوز از شعاع اطراف هتل دور نشدم.
با یک خانم ایرانی ساکن دالاس هم پرواز بودم که دیروز تو مطب دکتر دیدمش. قرار شد شنبه و یک شنبه که اونا با لیدر تورشون میرن شهر رو ببینن منم باهاشون برم. از هزینه اش خبری ندارم اما اگه به اندازه صرفه جویی که تو واکسن هام که ایران زدم بشه ارزشش را دارد. ضایع است که برگردم ایران و بگم شهر و ندیدم. خودم هم که نه تنهایی صفا می کنم نه جراتشو دارم و نه البته حال و حوصله اش رو.
خودم فکر می کنم نوشته ام خیلی طولانیه و غیر مفید اما اگه فقط یک نفر تایید کنه بعد از سفارت هم ادامه اش میدم!
هزینه هام هم تا این جا:
670.000 تومان که 347.000 تاش بلیط است و مابقی ترجمه ی مدارک و دو سری دی اچ ال و هزینه واکسن های ایران.
180 دلار هزینه های آزمایشگاه و پزشکی
روزی 10 تا 20 لیر هم هزینه ی غذا می کنم.
2010
------------------------------
آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
ارسالها: 131
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
9
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
سلام مصاحبه ما تمام شد.
بسیار راحت بود. اصلا نفهمیدیم چی شد!!
دقیقا همونطور که دوستان تو سفرنامه ها نوشتن. انگشت نگاری, پول, قسم و مصاحبه در حد 1 دقیقه. آخر سر هم برگ آبی با تیک چک امنیتی گفت یک تا دو ماه آینده سایت رو چک کنیم.
ممنون از دعا و انرژی مثبت همه تون!
اینو بگم که من سربازی رفتم (ارتش-امریه) و من و خانمم تو شرکت دولتی کار میکنیم. اسپانسر هم نداشتیم, یه گواهی از بانک پارسیان 35 میلیون و یه وکالتنامه سوری (شاید هم صوری!!)
به هر حال حس بعد از کنکور رو داریم. سبک و رها.
از راهنماییهای دوستان در سایت مهاجرسرا بسیار ممنونیم.
ایشالا سفرنامه رو مفصل می نویسیم.
Impossible n'est pas français!