کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
user جان عالی بود هر دو. بازم تبریک می گم. فقط من یه چیزی رو نفهمیدم!!؟؟ واسه چی چاقوی ریش تراش برده بودی سفارت؟ Wink
سرعت گذر عقربه آنچنان زیاد است گویی که همیشه همینجا ایستاده وقتی می نگرمش .... من ساکنم اینجا یا او ... یا زمانبندی نگاه من با بازگشت او منطبق است و ما هر دو سرگردانیم با دورهای یکسان....

مسأله‌یی نیست:
پرنده‌ی نوپرواز
بر آسمانِ بلند
سرانجام
پَر باز می‌کند
تشکر کنندگان: frozen mind ، success ، User ، free_free
يوزر عزيز تبريييييييييييييييييييييك. از صميم قلب براتون خوشحالم.آمريكا خوش بگذره. ما را هم دعا بفرماييد:دي
راستي حالا براي كانادا چكار مي كنيد؟ مي تونيد انصراف بديد و پولتون را بگيرد؟
کیس نامبر:2011AS 12000
مصاحبه:27ژانويه آنکارا
کلیرنس:4 مارس


تشکر کنندگان: rayan.s ، DLT ، User ، free_free ، frozen mind ، tata63
يوزر عزيز واقعا بهتون تبريك ميگم. عجب استرسي تحمل كرده ايد.ما كه موقع خوندن تپش قلب گرفتيم واي به حال خودتون.گفته بوديد يه سفرنامه از زمان گرفتن اولين نامه مينويسيد پس چي شد؟(تقصير خودتونه كه قشنگ مي نويسيد) ضمنا از اين به بعد هم كارتون دراومده.چون اگر اشتباه نكنم شما همون ايالتي ميريد كه ما اگر خدا بخواد ميريم(مريلند)پس منتظر گزارشهاي مهيجتون از امريكا هستيم.با آرزوي بهترينها
تشکر کنندگان: rayan.s ، DLT ، User ، free_free ، success ، frozen mind
یوزر عزیز به شما تبریک می گویم و امیدوارم بقیه مراحل را بدون استرس بگذرانی .
الهی به ما آن ده که آن به .
تشکر کنندگان: success ، rayan.s ، DLT ، User ، free_free ، frozen mind
يوزر عزيز ماجراي شما مثل فيلم ترسناك بود اميدوارم اگه در سال 2012 برنده شديم همون موقع ويزا بگيريم وگرنه تو شرايط شما من قبض روح ميشم اما همسرم و نمي دونم . به هر حال بهتون تبريك مي گم و حقا كه مديرين چون همه چيزو به ريز توضيح دادين دستتون واقعا درد نكنه و ويزا نوش جان!!!!!!!!!
شماره کیس : 2013AS000000XX
تاريخ ثبت نام در سايت : 2011-10-15
تاریخ قبولی ما : 22 oct
تشکر کنندگان: rayan.s ، DLT ، User ، free_free ، frozen mind
(2010-12-19 ساعت 10:25)arshida نوشته:  يوزر عزيز تبريييييييييييييييييييييك. از صميم قلب براتون خوشحالم.آمريكا خوش بگذره. ما را هم دعا بفرماييد:دي
راستي حالا براي كانادا چكار مي كنيد؟ مي تونيد انصراف بديد و پولتون را بگيرد؟

هیچ نیازی به انصراف نیست. دوست من بعد از گرفتن ویزای اقامتی آمریکا از همین طریق لاتاری، ویزای کاناداش رو هم گرفت.و داشتن دو تاش اگر قصد نموندن در خارج را کسی داشته باشه خوبه چون اگه یکی به مشکل خورد اونیکی هست.موفق باشید

نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
تشکر کنندگان: User ، arshida ، free_free ، mr.amir
تبریک به شما دوست عزیز user
خوشحال و سرشاد از اخذ ویزای شما
موفق باشین
تشکر کنندگان: rayan.s ، User ، free_free ، success ، frozen mind
(2010-12-18 ساعت 16:26)User نوشته:  يك روز كاري داشتم كارهامو پيگيري مي كردم كه يك ايميل از رايان دريافت

به خدا قلبم درد گرفت

مثل فيلم ترسناك , حادثه اي , رومانتيك , و هر فيلمي كه بگي بود.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
تشکر کنندگان: User ، free_free ، frozen mind ، mohammadm64
(2010-12-19 ساعت 01:42)rayan.s نوشته:  USERجان؛ جالبه تاریخ کلیر منم تو ویزام 3 دسامبره و دقیقا" 3 دسامبر جدول کلیرنس آپ تو دیت شد ولی کیس نامبر های ما رو اعلام نکرده بودن.!!!
و یه نکته دیگه من و شما دقیقا" یک ماه بعد از مصاحبه کلیر شدیم!( شما 26 اکتبر مصاحبه - 26 نوامبر کلییر ... من 3 نوامبر مصاحبه - 3 دسامبر کلییر)
ضمنا" توصیه میکنم بالای سفر نامه تان هم بنویسید " خواندن این سفرنامه برای افرادی که ناراحتی قلبی دارند مجاز نمی باشد."

رایان جان من ماجراجویی رو دوست دارم، اما تو این سفر واقعا همه چیز از کنترلم خارج شده بود! روی هیچ چیزی نمی تونستم حساب کنم. حتا بلیت اتوبوس! از معدود مواردی بود که دچار استرس شده بودم! بخصوص روز سوم که دیگه دیدم انتظار فایده نداره! برای یک لحظه واقعا مونده بودم چکار کنم!
برای من هم جالب بود که چرا با وجود کامل شدن کلیرنس شماره رو اعلام نکرده بودند! نکنه تا ما ایمیل نمی زدیم، اونا قصد نداشتند اعلام کنند؟

توصیه ام به بقیه دوستان اینه که وقتی میرید برای دریافت ویزا، حداقل 4روز و یا بهتر 5 روز رو در نظر بگیرید. برگشت هم اوپن بگیرید.
و فکر اردوگاه یو پی اس رو هم نکنید! بی احتیاطیه محض بود!

(2010-12-19 ساعت 01:47)R.F نوشته:  یوزر جان جداااااااااااااااا [عکس: clap.gif]
خسته نبااااااااااااااااااشی و مرسییییییییییییییییی واسه این سفرنامه ی کامل و مهیجت که عین فیلم های هیجان انگیز, تا نقطه ی آخر آدمو میکشونه و بعد از نقطه تازه آدم میتونه نفس حبس شده رو آزاد کنه! Wink
تبریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییک واسه گرفتن ویزای پر ماجراتون Smile

به امید گرفت ویزای همه دوستان
بقیه ی دوستان لطفا دیگه بذارید مهیج ترین سفرنامه همین سفرنامه ی یوزر عزیز باشه, همه مستقیم برین مستقیم بیاین! پادگان یو پی اس و جاهای دیگه هم سر نزنید که خطرناااااااااااکه! Wink

R.F. عزیز مرسی بابت تبریک. من هم موافقم که دوستان مستقیم برن و بیشتر پیش بینی کنند برنامه شون رو. فکر پادگان رو هم نکنند Wink


(2010-12-19 ساعت 02:26)Amir78 نوشته:  یوزر
کفم برید
جریان ویزا گرفتن شما
مثل فیلم فرار از زندان می ماند
و تو هم نقش اسکافیلد را داشتی
تصمیم گرفتم فیلم نامش کنم
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
خیلی با هال بود
ا ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
فقط یک سوالی
اون موقع که دیدی در تاریکی یکی داره با 2 تا بسته می یاد نگفتی
کیهههههه؟؟؟؟؟
کیهههههه؟؟؟؟؟

اونجا جو پادگان و اردوگاه گرفته بود منو! می خواستم با صدای بلند داد بزنم: "سیاهی کیستی" بعد رمز شب رو بپرسم! Big Grin

(2010-12-19 ساعت 04:00)saman33 نوشته:  user جان عالی بود هر دو. بازم تبریک می گم. فقط من یه چیزی رو نفهمیدم!!؟؟ واسه چی چاقوی ریش تراش برده بودی سفارت؟ Wink

راستی این سوال بدون پاسخ موند! من خودم هم نفهمیدم چاقوی ریش تراش رو واسه چی می خواستم! اصلا من اشتباهی بودم! چاقوی ریش تراشم کجا بود!
دوست داشتم مانیتور رو میدیدم ببینم چه چیزی شبیه چاقو بود! آخرش هم نفهمیدم چی بود!
(2010-12-19 ساعت 10:25)arshida نوشته:  يوزر عزيز تبريييييييييييييييييييييك. از صميم قلب براتون خوشحالم.آمريكا خوش بگذره. ما را هم دعا بفرماييد:دي
راستي حالا براي كانادا چكار مي كنيد؟ مي تونيد انصراف بديد و پولتون را بگيرد؟
راستش فعلا تصمیمی نگرفته ام! در هر حال فعلا نقد رو می چسبیم! Big Grin
راستی امکان درخواست ری فاند هست؟

(2010-12-19 ساعت 10:42)bita-p نوشته:  يوزر عزيز واقعا بهتون تبريك ميگم. عجب استرسي تحمل كرده ايد.ما كه موقع خوندن تپش قلب گرفتيم واي به حال خودتون.گفته بوديد يه سفرنامه از زمان گرفتن اولين نامه مينويسيد پس چي شد؟(تقصير خودتونه كه قشنگ مي نويسيد) ضمنا از اين به بعد هم كارتون دراومده.چون اگر اشتباه نكنم شما همون ايالتي ميريد كه ما اگر خدا بخواد ميريم(مريلند)پس منتظر گزارشهاي مهيجتون از امريكا هستيم.با آرزوي بهترينها
مرسی بابت تبریک. احتمالا منظورم همین سفرنامه های دریافت ویزا بوده! حالا اجازه بدید اگر رفتیم اونطرف هم به روی چشم! ولی دیگه نمیرم بیابون و اردوگاه! اگه هم بود سانسورش می کنم Smile

در ضمن از کامنت های دوستان متشکرم! فکر نمی کردم اینجوری باشه که میگید!

اگر خیلی چسبیده یکبار دیگه برم اردوگاه Big Grin
تشکر کنندگان: emankh101 ، R.F ، frozen mind ، rayan.s ، hasti_banoo ، free_free ، saman33 ، Ashkan78 ، DLT ، success ، tata63 ، Ali Sepehr

(2010-12-20 ساعت 01:44)User نوشته:  [quote='rayan.s' pid='89240' dateline='1292706738']
راستش فعلا تصمیمی نگرفته ام! در هر حال فعلا نقد رو می چسبیم! Big Grin
راستی امکان درخواست ری فاند هست؟




User جان در خصوص در خواست refund كانادا بايد بگم در صورت inprocess شدن و يا شروع بررسي پرونده امكان ندارد ولي تا قبل از آن مي شود.
به هر حال تو اين اوضاع قاراشميش داشتن همه اين چيزها مزيت بوده و آرامش بخش خواهد بود.
موفق باشيد
تشکر کنندگان: rayan.s ، User ، free_free ، Ashkan78 ، success ، DLT
خوب من شش ماهه كه In procesing هستش وضعيتم! پس ريفاند كنسله!

به قول شما نميشه به اين وضعيت اعتماد كرد! فعلا نميشه تصميمي گرفت!
تشکر کنندگان: rayan.s ، satusa ، emankh101 ، Ashkan78 ، DLT
(2010-12-20 ساعت 12:35)User نوشته:  خوب من شش ماهه كه In procesing هستش وضعيتم! پس ريفاند كنسله!

به قول شما نميشه به اين وضعيت اعتماد كرد! فعلا نميشه تصميمي گرفت!
USER جان؛ من نمیدونم تصمیمت چیه؟ میخوای آمریکا بمونی یا 6 ماه یه بار بری و برگردی.اگه نمی خوای بمونی قبلا" گفتم من دوستم ظرف 6-8 ماه بعد گرفتن ویزای اقامتی آمریکا در همان پاسپورت ویزای اقامتی کاناداش رو هم گرفت. و این باعث میشه هر 6 ماه که میخواد بره آمریکا اول بره کانادا و از راه زمینی وارد آمریکا بشه که گیرشم کمتره و در آینده اگه برای شهروند شدنش در یکی از کشورها ( آمریکا یا کانادا) به مشکلی برخورد شانس اونیکی رو داشته باشه. موفق باشید

نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
تشکر کنندگان: free_free ، User ، AmericanHamid ، satusa ، emankh101 ، saman33 ، Ashkan78 ، mr.amir
باسلام دوباره به همه دوستان ، همونطور که وعده داده بودمBig Grin می خوام راجع به کارهای پزشکی و روز مصاحبه مطالبی رو براتون بنویسم.ولی ترجیح می دم اول درمورد آماده سازی مدارک پزشکی و واکسیناسیون براتون بگم.
برای تکمیل کارت واکسن خودم و همسرم چون هیچ سابقه مکتوبی نداشتیم به پاستور تجریش مراجعه کردیم و تقاضای صدور کارت واکسن بین المللی کردیم. همونجا و همون روز به من یه واکسنmmr و یک واکسن دو گانه (کزازو..) زد ولی چون همسرم تو بچگی اوریون و سرخک گرفته بود فقط کزاز زد ولی برای اون یکی هم یه تاریخ قدیمی زد و مهر کرد.درمورد آبله مرغان هم مطابق آنچه در پست شماره 331 در تاپیک " واکسیناسیون و آزمایشهای پزشکی " نوشتم عمل کردیم.درمورد واکسن هپاتیت هم ، اگر قبلا واکسنش رو نزدین که همونجا می زنید ولی اگر قبلا زدید ولی مستنداتی براش ندارین همون روش آبله مرغان . یعنی آزمایش تست آنتی بادی هپاتیت رو بدین اگر سطح آنتی بادیتون قابل قبول باشه ، باز هم همونجا و همون خانم دکتر براتون مهرش رو میزنه.فقط حتی الامکان سعی کنید تاریخ واکسنهاتون خیلی از زمان مدیکالتون دور نباشه.کارت واکسن بچه ها رو هم که اول باید بدید ترجمه و بعد ببرین پاستور تایید کنه.اون رو هم خیلی خیلی دقت کنید ، چون اکثر ترجمه ها بجای mmr می نویسند سرخک و این باعث می شه که دکتر اونگان دوباره به بچه واکسن بزنه, پس حتما حواستون به این نکته باشه. واکسن انفولانزای فصلی رو هم که همگی ما در یک کلینیک زدیم و ازشون گواهی گرفتیم . گواهی خودمون رو بردیم پاستور وارد کارت کرد ولی مال بچه ها رو چون تو کارت جایی برای آنفولانزا نداره دادیم ترجمه و بعد هم بردیم پاستور همون ترجمه رو تایید کرد که مورد قبول دکتر اونگان هم واقع شد. البته خود پاستور هم آنفولانزا می زنه. فقط یه نکته مهم دیگه اینکه برای بچه هایی که تست سل باید بدهند مطابق آنچه در سایت دکتر نوشته تا یک ماه قبلش نباید هیچ واکسنی خورده باشند پس طوری تنظیم کنید که واکسن آنفولانزا یا هر چیز دیگه ای برای بچه ها تا یک ماه قبل از مدیکالتون انجام شده باشه.
خوب چی می گفتم ؟ آهان ، چون من تو سفرنامه های قبلی هم خونده بودم که بهتره یه واکسن برای دکتر اونگان بذارین باشه،آبله مرغون بچه ها رو اینجا نزدم و گذاشتم واسه اونجا(چون هم هزینه اش معادل اونجاست و هم اینکه ترجیح دادم بچه ها واکسن بیمورد نخورند ، ضمن اینکه نوشته بودند که دکتر اول همه می ره سراغ آبله مرغان) .
خلاصه دردسرتون ندم. ما با این همه کارت و مهرو ترجمه و تایید رفتیم خدمت دکتر اونگان.
اولا که وقت ماروز شنبه بود و ظاهرا روزهای شنبه چون دکتر می خواد زودتر تعطیل کنه همون صبح تمام کارها انجام میشه یعنی هم عکس و آزمایش
و هم ملاقات بادکتر و نوش جان کردن واکسنها.در حالیکه ظاهراروزهای دیگه این پروسه در دو مرحله انجام می شه، صبح و بعدازظهر.راستی یادتون باشه یکی ازنامه های کی سی سی رو که کیس نامبرتون توش قید شده رو همراه داشته باشید که منشی دکتر می خواد. ) .
اینکه بگم ما اول کدوم طبقه رفتیم و چیکار کردیم میشه تکرار مکررات ، چون تو سفرنامه های قبلی بهش اشاره شده.ولی اون روز ما خوردیم به پست خانم دکتر اونگان. مطب خلوت بودو خیلی معطل نشدیم.اول من رفتم داخل ، در حالی که داشت کارت واکسنم رو مرور می کرد،سوالاتی درمورداعمال جراحی مصرف انواع داروها، سابقه ابتلا به انواع بیماریها و ... پرسید بعد هم صدای قلب گوش دادو چند تا چکش به زانو زدو گلو دهان رو نگاهی انداخت (حتما مسواک بزنیدWink)و گفت برو.(بدون هیچ واکسنی).
همسرم هم همین مراحل رو طی کردو اومد بیرون. درمورد بچه ها هم یکی شون تست سل خورد و واکسن آبله مرغان( مطابق پیش بینی خودمون). ما هم کلی خوش به حالمون شده بود که یکباره دیدیم خانم دکتر تمام طلباش رو یک جا باهامون تسویه کرد و به دختر کوچولوی ما سه تا واکسن و یک تست سل زذ.یکی آبله مرغان(مطابق پیش بینی) و دوتای دیگه هم
مننژیت و ذات الریه . خلاصه خیلی از اینکه بچه واکسن بیمورد خورده بود حالم گرفته شد ولی گفتم شاید خیری توش بوده و سعی کردم به فال نیک بگیرم.
پیشنهاد می کنم شما هم زیاد به مقوله دکتر و واکسنهاش فکر نکنید چون آدمو بی جهت دچار استرس و دلشوره می کنه.دو روز بعد هم رفتیم مطب ، جای تست بچه ها رو اینبار آقای دکتر دید و تایید کرد. ( ظاهرا نباید محل تزریق سفت بشه ، دستکاریش هم نباید بکنید) بعد خانم منشی پاکتهای
دربسته ای رو به همراه سی دی بهمون دادوگفت پاکتها رو دربسته تحویل سفارت بدین و سی دی ها رو ببرین آمریکا.یه نکته دیگه که بد نیست بگم اینه که بعضی واکسنها یادآور داره مثلا آبله مرغان . پس وقتی برگشتین پیگیر این موضوع از پزشکتون بشید.
خوب اینم از کابوس دکتر و واکسنهاش . و اما روز سفارت:
صبح روز سفارت هم همسرم ساعت 6.45 و ما 7.15 رفتیم . صفی تشکیل شده بود که ما نفر سومش بودیم. جهت صف هم قابل پیش بینی نیست و اون روز دقیقا خلاف جهتی بود که من انتظارش رو داشتم و تو سفرنامه های قبلی خونده بودم . حدودای ساعت 8 نگهبان که مرد نه چندان مودبی بود اومد و صف رو مرتب کرد . افراد مسن و بچه دارها رو آورد جلو و ما شدیم نفر دوم. و بعد هم از کل صف پرسید کیا ترکن ؟ و ترکیه ای ها رو آورد جلوی همه و به این ترتیب ما شدیم نفر دهم .
القصه ، بالاخره وارد سفارت شدیم . اگه همراهتون گوشی موبایل یا دوربین عکاسی باشه همونجا ازتون می گیرن . پس بهتره باخودتون نیارید . بعد از عبور از بازرسی همون خانم هندی یا ایرانی یا ... معروف مدارک رو گرفت و شماره ای بهمون داد و رفتیم داخل . طی 4 مرحله شماره ما رو خوندن . اول : انگشت نگاری . دوم : پرداخت هر نفر 819 دلار . سوم : امضای فرم 230 و چهارم هم مصاحبه . در مصاحبه هم یک خانم آمریکایی خیلی خشک و جدی خورد به پست ما که هیچ رقمه راه نمی داد . راستی حواستون باشه وقتی می گه قسم بخورید منظورش همگیتونه, البته به جز بچه ها . پس دست راست رو بالا ببرید و به وضوح قسم بخورید(فکر نکنید اول نوبت صاحب کیسه و بعد اون یکی ، همه با هم قسم بخورید ) .درمورد تحصیلات و شغل من سوال کرد همین و بس درمورد همسرم هم دقیقا همینطور. درنهایت هم برگه آبی و فرم 8 سوالی رو داد دستمون و گفت از زمانی که جواب سوالها رو بفرستیم پروسه کلیرنس شروع می شه و از 6 هفته پس از ارسال ، سایت مذکور رو چک کنیم .
والسلام نامه تمام
امیدوارم خستتون نکرده باشم . قسمت بعد سفرنامه ام رو هم درفصل آخر اپیزود پایانی براتون خواهم نوشت . شاد و سلامت باشید.
آنچه درقسمت بعد خواهید خواند ( آنکارا ، اماکن دیدنی و مراکز خرید)Smile

دل کندن اگر کار آسانی بود ، فرهاد به جای بیستون دل می کند. Rolleyes
تشکر کنندگان: satusa ، b!ta ، emankh101 ، MOHSEN8766 ، hasti_banoo ، Hossein81 ، frozen mind ، DLT ، naeiji1974 ، armido ، pejvakgroup ، success ، R.F ، bita-p ، Ashkan78 ، User ، kamranjon ، tata63 ، Sooshians ، amiry ، vroom
با توجه به اينكه ما از اين سايت استفاده شاياني داشتيم نوبت ّه آن رسيده كه دين خود را ادا كنيم و تجربه هاي خود را در اين پروسه بيان كنيم تا شايد به درد ديگران هم بخورد.
ما تاريخ 2 خرداد 89 نامه اول را دريافت كرديم و چون در آن زمان با اين سايت اشنهئي نداشتيم و براي ارسال مدارك عجله كرديم ، اشتباهاتي در فرم هاي اوليه بوجود آمد، دو هفته بعد از دريافت نامه اول مدارك را با پست DHL به هزينه 64 هزار تومان ارسال كرديم و بعد از مدتي همسرم كه برنده اصلي است مطالب اين سايت را كه مطالعه مي كرد متوجه شد كه فرم DS-230 را براي تمام افراد خانواده پر نكرديم و محل مصاحبه را نيز بدون اينكه متوجه شويم از ابوظبي به آنكارا تغيير داديم. البته حتما خيري در كار بوده. از زمانيكه كارنت شديم تا زمانيكه نامه دوم بدستمان برسد واقعا استرس داشتيم و اين تغيير محل مصاحبه در تاخير نامه بي سبب نبوده. بهر حال.
ايميل زديم و تاريخ مصاحبه را متوجه شديم و در فكر تهيه بليط. و چون براي گرفتن بليط زود اقدام كرديم توانستيم براي سه نفرمان با تركيش اير لاين آنادولجت روز 5شنبه 6 صبح بليط به قيمت 760 هزار توان تهيه كنيم و اين دفعه عجله كردن به نفعمان شد حسابي.
25 نوامبر بليط رفت گرفتيم و 30 نوامبر تاريخ مصاحبه بود. پسرم چون 2 سال و 8 ماهه بود بليطش بالطبع كمي ارزان تر شد.در اين حين به سفارت ايميل زديم و اعلام كرديم مدارك ارسالي ناقص است و اشتباه دارد كه گفتند دوباره پر كنيد و همراه با مدارك بعدي ارسال كنيد. نامه دوم 20 مهر ماه بدستمان رسيد. شماره كيس ما تو رنج 5000 است و با آنكه مدارك نامه اول را خيلي زود فرستاديم به خاطر همان تغيير نا خواسته محل مصاحبه اينقدر دير بدستمان رسيد و تاريخ مصاحبه دير تعيين شد. بهر حال تمام مداركمان را براي ترجمه داديم و هزينه 360 هزار تومان شد. واكسن ها را هم كه از قبل زده بوديم و تعدادي را نيز تمديد و كسري ها را هم زديم كه 45 هزار تومان شد و از انستيتو پاستور تجريش كارت واكسن بين المللي گرفتيم.
فرمها را مجددا پركرديم و همسرم در يك پوشه كاور دار تمام مدارك را مرتب و تميز قرار داد و مدارك مالي را نيز از دو بانك به موجودي 30 ميليون تومان و سند خانه و سند ماشين و ترجمه هاي كارت ملي و شناسنامه سه نفرمان و مدارك تحصيلي مربوط به همسرم را به همراه مدارك خواسته شده ديگر 25 روز قبل از مصاحبه با پست DHL به مبلغ 68 هزار تومان ارسال كرديم. جالب اينجاست كه ما تمام مدارك تحصيلي و كاري هر دومان را براي ترجمه داده بوديم و با مهر دادگستري و .. كه اصلا نياز به ارسال مدارك تحصيلي و كاري من نبود . يعني در مدارك خواسته شده گفته بود فقط مدارك تحصيلي و كاري مربوط به شخص بنده . بهر حال
خروجيها را نيز پرداخت كرده بوديم كه چون سه تا پاسپورت داشتيم 150 هزار تومان داديم. چهارشنبه شب با smsaipa قرار گذاشتيم و نيمه شب با ماشين خودمان از شمال شرق تهران به سمت فرودگاه امام رفتيم.و ماشين را در پاركينگ پارك كرديم كه هزينه آن 27 هزار تومان شد.
پسرمان از زماني كه به فرودگاه رسيديم بيدار شد و با اينكه سومين بار بود سوار هواپيما مي شد از شوق ديگر نخوابيد. با smsaipa و success در آنجا اشنا شديم و تبادل اطلاعات. پرواز ساعت 6 انجام شد و راحت و خوب. ساعت 7:40 به وقت آنكارا بارها را تحويل گرفتيم و بكمك دوستان راهي شديم و خط اتوبوس 442 را كه چند متر جلو تر از درب اصلي خروج فرودگاه بود ( بسمت راست) پيدا كرديم و با چمدانهاي سنگين و كوله پشتي و پسر بچه سنگين و شيطون كه يك قدم هم در اين روزهاي سفر راه نرفت و تو بغل بود سوار اتوبوس شديم . البته دوستان خيلي به ما كمك كرديند. حدود 45 دقيقه تا مركز شهر فاصله بود و هزينه آن هم نفري 7/3 لير .
البته ما كمي دير هم رسيديم. چون راننده در اتوگار از ما خواست تا سوار اتوبوس ديگري شويم و دوباره بكش بكش چمدانها و بالخره به مركز شهر يا همان كيزيلاي معروف رسيديم. هوا سرد و نم نم بارون بود. راستي اگر بخواهيد با تاكسي از فرودگاه تا همين مركز شهر بيائيد چون فاصله زياد است حدود 60 يا 70 لير بايد بدهيد.
از مركز شهر تا هتل ازيلهان كه خانواده success از قبل رزرو كرده بودند پياده رفتيم. خيلي سخت بود و خسته شديم. ولي دوستان كمكان كردند. ما از قبل دكتر اونگان را براي 10 صبح وقت گرفته بوديم و چون مي خواستيم عصر همانروز به سمت قيصيره كه فاميل همسرم در آنجا زندگي مي كنند برويم ، چمدانها را نزد دوستان و در هتل آنها گذاشتيم و رفتيم تا مطب دكتر اونگان را پيدا كنيم. با نقشه اي كه smsaipa داشت سوار تاكسي شديم و گفتيم لابراتوار DUZEN . و او مارا كمي دور شهر چرخوند و جائي ما را پياده كرد و رفتيم تو و فهميديم كه يكي ديگر از لابراتوار هاي DUZEN مي باشد. داخل كه شديم با زبان بي زباني فهمانديم كه از دكتر اونگان وقت گرفته ايم و انها آدرس لابراتوار اصلي را به ما دادند و دوباره ايندفعه پياده به سمت آنجا رفتيمو اصولا انگليسي بلد نيستند و جواب نمي دادند. ولي پيداش كرديم . و درست ساعت 10 آنجا بوديم. مطب خيلي شلوغ بود. و ما پاسها را داديم و منتظر مانديم تا نوبتمان شود. تقريبا نفر آخر بوديم . از من و همسرم آزمايش خون گرفتند و عكس قفسه سينه گرفتند. و براي بعد از ساعت 6 براي معاينه بياييد.در آنجا فهميديم كه مي توانيم از 3:30 بعداز ظهر مراجعه كنيم. ولي به كساني كه شخصي اقدام مي كنند ( يعني بدون كمك افرادي كه پول مي گيرند و كار راه مي اندازند) ساعت ديرتري را مي گويند و ما هم كه مي خواستيم به قيصريه برويم پيش خودمان فكر كرديم بعد از نهار خوردن مجددا بر مي گرديم تا كارمان زودتر راه بيافتد.
خلاصه با تاكسي به هتل دوستان برگشتيم كه باران شديدي هم گرفته بود و خيس شديم.( ما با اينكه آب و هوا را در اينترنت چك كرده بوديم ولي چتر را جا گذاشتيم)
وقتي رسيديم هتل دوستانمان تازه اتاقشان را گرفته بودند و چمدانهاي نما را نيز در اتاقشان گذاشتيم و همگي براي خوردن ناهار رفتيم و ساندويچ 3 ليري خورديم كه بد هم نبود ولي همسرم چون بچه نخورد ناراحت بود.
از همانجا دوباره به مطب دكتر برگشتيم كه وقتي گفتيم مي خواهيم عصر عازم شويم و چه و چه . گفتند آزمايشات پسرتان ( سل) بايد حتما سه روز قبل از مصاحبه باشد و فردا بعد از ظهر بايد انجام دهيد و اصلا قبول نكردند كه همان روز آزمايش را بگيرند. ( پس روزهاي 5شنبه بخاطر تعطيلي شنبه و يك شنبه و رعايت سه روز اعتبار آزمايش ، آزمايش سل براي بچه ها نمي گيرند)
خلاصه، هرچه اصرار كرديم فايده نداشت. ناچارا بعد از معاينه خودمان توسط دكتر به سمت هتلي كه براي شب قبل از مصاحبه رزرو كرده بوديم رفتيم. كه شب را همانجا بمانيم. هتل best western 2000 . دقيقا روبروي خيابان سفارت. 4 ستاره و فوق العاده تميز. صبحانه عالي و مفصل . ما اين هتل را از قبل و بكمك يكي از اقوام تلفني رزرور كرده بوديم و تخفيف گرفته بوديم. و براي آن شب هم توانستين با همان قيمت اتاق بگيريم. شبي 100 دلار. و آن دو شب آتي را هم مجددا ok كرديم.
دسترسي به همه جا خوب بود. پرسنل بسيار مودبي داشت. چندين بار هم چاي مار ار مهمان مي كردند. كتري برقي با چاي و نسكافه Free هم داشت.
همسرم و پسرم در هتل ماندند. من پياده به سمت هتل دوستان رفتم و كليه چمدان ها را با تاكسي به هتل خودمان آوردم. حواستان كامل به راننده تاكسي ها و مسيري كه مي روند و ادعاهائي كه مبني بر نداشتن پول خرد مي كنند باشد تا مثله من يكي از كيسه هاتان را دو در نكنند. حالا بماند كه در آن كيسه چه بود كه راننده تاكسي در فاصله اي كه من از هتل پول خرد بياورم از من پيچاند.
شانس آورديم كه چمدان ها را نبرد و كلي خدا را شكر كرديم. آن شب هم به كمي گردش در خيابان و استراحت گذشت.
راستي يادتان باشد هتل Best بر خيابان آتاترك است و هتلي كه ما در آن بوديم Best western 2000 در خيابان جان اف كندي مي باشد.
روز جمعه نزديك ظهر اسبابمان را جمع كرديم و اتاق را تحويل داديم و بجز كوله ها ، دو چمدان را به هتل امانت گذاشتيم و رفتيم ناهار خورديم كه در انتهاي خيابان آتاترك بعد از مطب دكتر جائي بود كه واقعا دونر كباب خوشمزه اي داشت. پشت سفارت فرانسه. به نام كبابستان. پارك نزديك مطب هم بعد از ناهار ( پارك قو) رفتييم و پسرمان كلي بازي كرد و عكس انداختيم.. سپس به مطب رفتيم. جواب آزمايشات من و همسرم اماذه بود. ساعت 3:30 . پسرمان هم آزمايش سل را انجام داد و كارمان تمام شد و به هتل برگشتيم. تاكسي گرفتيم و با 15 لير به اتوگار رفتيم. و با اتوبوس به سمت قيصريه رفتيم. اتوبوس بسيار تميز و راحت با پذيرائي عالي . SOHA . Metro هم جزو خطوط خوب اتوبوسراني تركيه مي باشد.تو ايران اگه يك ليوان آب اضافه بخواهي بدهكار مي شوي ولي در تركيه با همان مبلغ اينقدر بهت اخترام مي ذارن كه آدمي كمي تو فكر مي رود. كلا با نيم ساعت استراحت وسط راه ، 5 ساعت تو راه بوديم و نيمه شب به قيصزيه رسيديم. شهري بسيار آرام و زيبا. 2 روز و 3 شب اوقات خوشي را با فاميل سپري كرديم. صبح زود دوشنبه به سمت آنكارا با همان اتوبوسراني SOHA حركت كرديم و به همان هتل رفتيم. دوباره 15 لير از اتوگار تا هتل.براي دو شب 200 دلار داديم براي هتل. مستقر شديم و بعد بسمت مطب دكتر رفتيم تا جواب آزمايش پسرمان را بگيريم. كلا هزينه مديكال هر سه نفر 600 دلار شد. قبل از مطب دكتر در همان حوالي در رستوران گردو ناهار خورديم. در خيابان تانلي پر از فروشگاه و رستوران بود و خيابان خوبي بود. خيلي بهتر از كيزيلاي.
بعد از اينكه جواب آزمايش را گرفتيم رفتيم دنبال آرايشگاه براي همسرم. از مطب دكتر آدرس گرفتيم. پرسون پرسون پيداش كرديم. آقائي بسيار مودب و متبحر موهاي هميرم را كوتاه كرد و با براشينگ 30 لير گرفت كه واقعا مي ارزيد و از ايران هم ارزانتر در آمد. بقيه روز به كمي خريد و استراحت گذشت.
و اما روز مصاحبه – سه شنبه صبح 30 نوامبر 2010
صبح زود بعد از خوردن صبحانه پياده به سمت سفارت رفتيم. صف طويلي در آنجا بود. قسمت چپ و راست هم نداشت. با يكي ديگر از بچه هاي مهاجرسرا كه در هتلمان بودند آشنا شديم. نياز كيان كه البته كيسش لاتاري نبود. ولي از اشنائي با ايشان و همسرشان بسيار خرسند شديم. و چه حيف كه دير و روزهاي آخر باهاشون آشنا شديم.
با اينكه دم در خيلي معطل شديم و كلا كارمان تا ظهر طول كشيد ولي مصاحبه فقط چند دقيقه بود. سفارت مثل بانك بود و همه پشت باجه هاي شيشه اي بودند و بايد سرپا مي ايستادي تا كارت را انجام دهي. انگشت نگاري كرديم و هزينه 2457 دلاري پرداخت كرديم ( براي 3 نفر)‌ . وقتي شماره ما براي سومين بار خوانده شد، آفيسر خانومي كه خيلي هم سرحال نبود ، فقط از ما سئوال كرد كه در حال حاضر چه كاري انجام مي دهيد و بعد از چند تا امضا گفت كه ويزاي خانوم و بچه را مي توانيد بگيريد اما آقا بايد يك پروسه را طي كنند كه بين 1 تا 2 ماه طول مي كشد و از ما سئوال كرد كه مي خواهيد با هم ويزا بگيريد يا الان مال خانوم و بچه را بدهم؟ كه همسرم گفت اگر يك نفرمان مي تواند براي گرفتن آن اقدام كند – با هم مي گيريم و آفيسر گفت كه بعله. و برگه آبي را به ما داد كه با فرم 8 سئوالي همراه بود. ما فرم را درون كيفمان گذاشتيم تا وقتي برگشتيم آن را مطالعه كنيم و با حوصله جواب آنها را ايميل كنيم و بعد فهميديم كه فرم آبي كه يك برگه ديگر به آن وصل شده بود و مربوط به ما مي باشد بايد 9 سئوالي باشد.
جالب اينجاست كه smsaipa هم همين طور بود و برايش ايميل زده بودند كه بايد 9 سئوالي را جواب دهد ولي به ما ايميل نزده بودند.
شب آخر را با گردش با smsaipa عزيز گذرانديم و خيلي خوش گذشت و چهارشنبه شب هم به سمت تهران كه باز هم پرواز راحتي بود ، برگشتيم.
خود چهارشنبه هم بيشتر به جمع آوري و تحويل اتاق و كمي خريد و استراحت در هتل و بعد با همان اتوبوس 242 از كيزيلاي به فرودگاه رفتن و خريد از freeshop و منتظر شدن تا پرواز گذشت.
يك نكته در رابطه با تلفن زدن به ايران برايتان بگويم كه در آنكارا در همه محله ها دفاتر ptt وجود دارد و باجه تلفن براحتي با خريد كارت تلفن بين المللي و قيمت مناسب قابل استفاده مي باشد .
وقتي برگشتيم ، فرم 9 سئوالي را پركرديم و يك هفته بعد براي سفارت ايميل كرديم و در انتظار كليرنس به سر مي بريم. كه البته تعطيلات كريسمس اين وسط آمد و تا قسمت ما چه باشد ؟
فعلا كه در هوا معلقيم.
نكته ديگر اينكه بعد از ظهر چهارشنبه براي ديدن موزه آتا ترك رفتيم و تعطيل بود . ساعت بازديد تا 4 بعد از ظهر بيشتر نيست. با راننده تاكسي ها تا مي توانيد چانه بزنيد و قبل حركت باهاشون طي كنيد و نگذاريد با تاكسي متر ازتان پول بگيرند. ادرسها را هم از قبل نوشته شده روي كاغذ داشته باشيد.
و نكته آخر اينكه اگر بچه داريد حتما حتما كالسكه با خودتان ببريد و چتر در هر حال يادتان نرود.
درآخر تشكر و قدرداني از مهاجرسرا ، smsaipa و خانواده success و نياز كيان و همسر عزيزش.
(2011-01-05 ساعت 14:21)TAHSINO نوشته:  با توجه به اينكه ما از اين سايت استفاده شاياني داشتيم نوبت ّه آن رسيده كه دين خود را ادا كنيم و تجربه هاي خود را در اين پروسه بيان كنيم تا شايد به درد ديگران هم بخورد.
ما تاريخ 2 خرداد 89 نامه اول را دريافت كرديم و چون در آن زمان با اين سايت اشنهئي نداشتيم و براي ارسال مدارك عجله كرديم ، اشتباهاتي در فرم هاي اوليه بوجود آمد، دو هفته بعد از دريافت نامه اول مدارك را با پست DHL به هزينه 64 هزار تومان ارسال كرديم و بعد از مدتي همسرم كه برنده اصلي است مطالب اين سايت را كه مطالعه مي كرد متوجه شد كه فرم DS-230 را براي تمام افراد خانواده پر نكرديم و محل مصاحبه را نيز بدون اينكه متوجه شويم از ابوظبي به آنكارا تغيير داديم. البته حتما خيري در كار بوده. از زمانيكه كارنت شديم تا زمانيكه نامه دوم بدستمان برسد واقعا استرس داشتيم و اين تغيير محل مصاحبه در تاخير نامه بي سبب نبوده. بهر حال.
ايميل زديم و تاريخ مصاحبه را متوجه شديم و در فكر تهيه بليط. و چون براي گرفتن بليط زود اقدام كرديم توانستيم براي سه نفرمان با تركيش اير لاين آنادولجت روز 5شنبه 6 صبح بليط به قيمت 760 هزار توان تهيه كنيم و اين دفعه عجله كردن به نفعمان شد حسابي.
25 نوامبر بليط رفت گرفتيم و 30 نوامبر تاريخ مصاحبه بود. پسرم چون 2 سال و 8 ماهه بود بليطش بالطبع كمي ارزان تر شد.در اين حين به سفارت ايميل زديم و اعلام كرديم مدارك ارسالي ناقص است و اشتباه دارد كه گفتند دوباره پر كنيد و همراه با مدارك بعدي ارسال كنيد. نامه دوم 20 مهر ماه بدستمان رسيد. شماره كيس ما تو رنج 5000 است و با آنكه مدارك نامه اول را خيلي زود فرستاديم به خاطر همان تغيير نا خواسته محل مصاحبه اينقدر دير بدستمان رسيد و تاريخ مصاحبه دير تعيين شد. بهر حال تمام مداركمان را براي ترجمه داديم و هزينه 360 هزار تومان شد. واكسن ها را هم كه از قبل زده بوديم و تعدادي را نيز تمديد و كسري ها را هم زديم كه 45 هزار تومان شد و از انستيتو پاستور تجريش كارت واكسن بين المللي گرفتيم.
فرمها را مجددا پركرديم و همسرم در يك پوشه كاور دار تمام مدارك را مرتب و تميز قرار داد و مدارك مالي را نيز از دو بانك به موجودي 30 ميليون تومان و سند خانه و سند ماشين و ترجمه هاي كارت ملي و شناسنامه سه نفرمان و مدارك تحصيلي مربوط به همسرم را به همراه مدارك خواسته شده ديگر 25 روز قبل از مصاحبه با پست DHL به مبلغ 68 هزار تومان ارسال كرديم. جالب اينجاست كه ما تمام مدارك تحصيلي و كاري هر دومان را براي ترجمه داده بوديم و با مهر دادگستري و .. كه اصلا نياز به ارسال مدارك تحصيلي و كاري من نبود . يعني در مدارك خواسته شده گفته بود فقط مدارك تحصيلي و كاري مربوط به شخص بنده . بهر حال
خروجيها را نيز پرداخت كرده بوديم كه چون سه تا پاسپورت داشتيم 150 هزار تومان داديم. چهارشنبه شب با smsaipa قرار گذاشتيم و نيمه شب با ماشين خودمان از شمال شرق تهران به سمت فرودگاه امام رفتيم.و ماشين را در پاركينگ پارك كرديم كه هزينه آن 27 هزار تومان شد.
پسرمان از زماني كه به فرودگاه رسيديم بيدار شد و با اينكه سومين بار بود سوار هواپيما مي شد از شوق ديگر نخوابيد. با smsaipa و success در آنجا اشنا شديم و تبادل اطلاعات. پرواز ساعت 6 انجام شد و راحت و خوب. ساعت 7:40 به وقت آنكارا بارها را تحويل گرفتيم و بكمك دوستان راهي شديم و خط اتوبوس 442 را كه چند متر جلو تر از درب اصلي خروج فرودگاه بود ( بسمت راست) پيدا كرديم و با چمدانهاي سنگين و كوله پشتي و پسر بچه سنگين و شيطون كه يك قدم هم در اين روزهاي سفر راه نرفت و تو بغل بود سوار اتوبوس شديم . البته دوستان خيلي به ما كمك كرديند. حدود 45 دقيقه تا مركز شهر فاصله بود و هزينه آن هم نفري 7/3 لير .
البته ما كمي دير هم رسيديم. چون راننده در اتوگار از ما خواست تا سوار اتوبوس ديگري شويم و دوباره بكش بكش چمدانها و بالخره به مركز شهر يا همان كيزيلاي معروف رسيديم. هوا سرد و نم نم بارون بود. راستي اگر بخواهيد با تاكسي از فرودگاه تا همين مركز شهر بيائيد چون فاصله زياد است حدود 60 يا 70 لير بايد بدهيد.
از مركز شهر تا هتل ازيلهان كه خانواده success از قبل رزرو كرده بودند پياده رفتيم. خيلي سخت بود و خسته شديم. ولي دوستان كمكان كردند. ما از قبل دكتر اونگان را براي 10 صبح وقت گرفته بوديم و چون مي خواستيم عصر همانروز به سمت قيصيره كه فاميل همسرم در آنجا زندگي مي كنند برويم ، چمدانها را نزد دوستان و در هتل آنها گذاشتيم و رفتيم تا مطب دكتر اونگان را پيدا كنيم. با نقشه اي كه smsaipa داشت سوار تاكسي شديم و گفتيم لابراتوار DUZEN . و او مارا كمي دور شهر چرخوند و جائي ما را پياده كرد و رفتيم تو و فهميديم كه يكي ديگر از لابراتوار هاي DUZEN مي باشد. داخل كه شديم با زبان بي زباني فهمانديم كه از دكتر اونگان وقت گرفته ايم و انها آدرس لابراتوار اصلي را به ما دادند و دوباره ايندفعه پياده به سمت آنجا رفتيمو اصولا انگليسي بلد نيستند و جواب نمي دادند. ولي پيداش كرديم . و درست ساعت 10 آنجا بوديم. مطب خيلي شلوغ بود. و ما پاسها را داديم و منتظر مانديم تا نوبتمان شود. تقريبا نفر آخر بوديم . از من و همسرم آزمايش خون گرفتند و عكس قفسه سينه گرفتند. و براي بعد از ساعت 6 براي معاينه بياييد.در آنجا فهميديم كه مي توانيم از 3:30 بعداز ظهر مراجعه كنيم. ولي به كساني كه شخصي اقدام مي كنند ( يعني بدون كمك افرادي كه پول مي گيرند و كار راه مي اندازند) ساعت ديرتري را مي گويند و ما هم كه مي خواستيم به قيصريه برويم پيش خودمان فكر كرديم بعد از نهار خوردن مجددا بر مي گرديم تا كارمان زودتر راه بيافتد.
خلاصه با تاكسي به هتل دوستان برگشتيم كه باران شديدي هم گرفته بود و خيس شديم.( ما با اينكه آب و هوا را در اينترنت چك كرده بوديم ولي چتر را جا گذاشتيم)
وقتي رسيديم هتل دوستانمان تازه اتاقشان را گرفته بودند و چمدانهاي نما را نيز در اتاقشان گذاشتيم و همگي براي خوردن ناهار رفتيم و ساندويچ 3 ليري خورديم كه بد هم نبود ولي همسرم چون بچه نخورد ناراحت بود.
از همانجا دوباره به مطب دكتر برگشتيم كه وقتي گفتيم مي خواهيم عصر عازم شويم و چه و چه . گفتند آزمايشات پسرتان ( سل) بايد حتما سه روز قبل از مصاحبه باشد و فردا بعد از ظهر بايد انجام دهيد و اصلا قبول نكردند كه همان روز آزمايش را بگيرند. ( پس روزهاي 5شنبه بخاطر تعطيلي شنبه و يك شنبه و رعايت سه روز اعتبار آزمايش ، آزمايش سل براي بچه ها نمي گيرند)
خلاصه، هرچه اصرار كرديم فايده نداشت. ناچارا بعد از معاينه خودمان توسط دكتر به سمت هتلي كه براي شب قبل از مصاحبه رزرو كرده بوديم رفتيم. كه شب را همانجا بمانيم. هتل best western 2000 . دقيقا روبروي خيابان سفارت. 4 ستاره و فوق العاده تميز. صبحانه عالي و مفصل . ما اين هتل را از قبل و بكمك يكي از اقوام تلفني رزرور كرده بوديم و تخفيف گرفته بوديم. و براي آن شب هم توانستين با همان قيمت اتاق بگيريم. شبي 100 دلار. و آن دو شب آتي را هم مجددا ok كرديم.
دسترسي به همه جا خوب بود. پرسنل بسيار مودبي داشت. چندين بار هم چاي مار ار مهمان مي كردند. كتري برقي با چاي و نسكافه Free هم داشت.
همسرم و پسرم در هتل ماندند. من پياده به سمت هتل دوستان رفتم و كليه چمدان ها را با تاكسي به هتل خودمان آوردم. حواستان كامل به راننده تاكسي ها و مسيري كه مي روند و ادعاهائي كه مبني بر نداشتن پول خرد مي كنند باشد تا مثله من يكي از كيسه هاتان را دو در نكنند. حالا بماند كه در آن كيسه چه بود كه راننده تاكسي در فاصله اي كه من از هتل پول خرد بياورم از من پيچاند.
شانس آورديم كه چمدان ها را نبرد و كلي خدا را شكر كرديم. آن شب هم به كمي گردش در خيابان و استراحت گذشت.
راستي يادتان باشد هتل Best بر خيابان آتاترك است و هتلي كه ما در آن بوديم Best western 2000 در خيابان جان اف كندي مي باشد.
روز جمعه نزديك ظهر اسبابمان را جمع كرديم و اتاق را تحويل داديم و بجز كوله ها ، دو چمدان را به هتل امانت گذاشتيم و رفتيم ناهار خورديم كه در انتهاي خيابان آتاترك بعد از مطب دكتر جائي بود كه واقعا دونر كباب خوشمزه اي داشت. پشت سفارت فرانسه. به نام كبابستان. پارك نزديك مطب هم بعد از ناهار ( پارك قو) رفتييم و پسرمان كلي بازي كرد و عكس انداختيم.. سپس به مطب رفتيم. جواب آزمايشات من و همسرم اماذه بود. ساعت 3:30 . پسرمان هم آزمايش سل را انجام داد و كارمان تمام شد و به هتل برگشتيم. تاكسي گرفتيم و با 15 لير به اتوگار رفتيم. و با اتوبوس به سمت قيصريه رفتيم. اتوبوس بسيار تميز و راحت با پذيرائي عالي . SOHA . Metro هم جزو خطوط خوب اتوبوسراني تركيه مي باشد.تو ايران اگه يك ليوان آب اضافه بخواهي بدهكار مي شوي ولي در تركيه با همان مبلغ اينقدر بهت اخترام مي ذارن كه آدمي كمي تو فكر مي رود. كلا با نيم ساعت استراحت وسط راه ، 5 ساعت تو راه بوديم و نيمه شب به قيصزيه رسيديم. شهري بسيار آرام و زيبا. 2 روز و 3 شب اوقات خوشي را با فاميل سپري كرديم. صبح زود دوشنبه به سمت آنكارا با همان اتوبوسراني SOHA حركت كرديم و به همان هتل رفتيم. دوباره 15 لير از اتوگار تا هتل.براي دو شب 200 دلار داديم براي هتل. مستقر شديم و بعد بسمت مطب دكتر رفتيم تا جواب آزمايش پسرمان را بگيريم. كلا هزينه مديكال هر سه نفر 600 دلار شد. قبل از مطب دكتر در همان حوالي در رستوران گردو ناهار خورديم. در خيابان تانلي پر از فروشگاه و رستوران بود و خيابان خوبي بود. خيلي بهتر از كيزيلاي.
بعد از اينكه جواب آزمايش را گرفتيم رفتيم دنبال آرايشگاه براي همسرم. از مطب دكتر آدرس گرفتيم. پرسون پرسون پيداش كرديم. آقائي بسيار مودب و متبحر موهاي هميرم را كوتاه كرد و با براشينگ 30 لير گرفت كه واقعا مي ارزيد و از ايران هم ارزانتر در آمد. بقيه روز به كمي خريد و استراحت گذشت.
و اما روز مصاحبه – سه شنبه صبح 30 نوامبر 2010
صبح زود بعد از خوردن صبحانه پياده به سمت سفارت رفتيم. صف طويلي در آنجا بود. قسمت چپ و راست هم نداشت. با يكي ديگر از بچه هاي مهاجرسرا كه در هتلمان بودند آشنا شديم. نياز كيان كه البته كيسش لاتاري نبود. ولي از اشنائي با ايشان و همسرشان بسيار خرسند شديم. و چه حيف كه دير و روزهاي آخر باهاشون آشنا شديم.
با اينكه دم در خيلي معطل شديم و كلا كارمان تا ظهر طول كشيد ولي مصاحبه فقط چند دقيقه بود. سفارت مثل بانك بود و همه پشت باجه هاي شيشه اي بودند و بايد سرپا مي ايستادي تا كارت را انجام دهي. انگشت نگاري كرديم و هزينه 2457 دلاري پرداخت كرديم ( براي 3 نفر)‌ . وقتي شماره ما براي سومين بار خوانده شد، آفيسر خانومي كه خيلي هم سرحال نبود ، فقط از ما سئوال كرد كه در حال حاضر چه كاري انجام مي دهيد و بعد از چند تا امضا گفت كه ويزاي خانوم و بچه را مي توانيد بگيريد اما آقا بايد يك پروسه را طي كنند كه بين 1 تا 2 ماه طول مي كشد و از ما سئوال كرد كه مي خواهيد با هم ويزا بگيريد يا الان مال خانوم و بچه را بدهم؟ كه همسرم گفت اگر يك نفرمان مي تواند براي گرفتن آن اقدام كند – با هم مي گيريم و آفيسر گفت كه بعله. و برگه آبي را به ما داد كه با فرم 8 سئوالي همراه بود. ما فرم را درون كيفمان گذاشتيم تا وقتي برگشتيم آن را مطالعه كنيم و با حوصله جواب آنها را ايميل كنيم و بعد فهميديم كه فرم آبي كه يك برگه ديگر به آن وصل شده بود و مربوط به ما مي باشد بايد 9 سئوالي باشد.
جالب اينجاست كه smsaipa هم همين طور بود و برايش ايميل زده بودند كه بايد 9 سئوالي را جواب دهد ولي به ما ايميل نزده بودند.
شب آخر را با گردش با smsaipa عزيز گذرانديم و خيلي خوش گذشت و چهارشنبه شب هم به سمت تهران كه باز هم پرواز راحتي بود ، برگشتيم.
خود چهارشنبه هم بيشتر به جمع آوري و تحويل اتاق و كمي خريد و استراحت در هتل و بعد با همان اتوبوس 242 از كيزيلاي به فرودگاه رفتن و خريد از freeshop و منتظر شدن تا پرواز گذشت.
يك نكته در رابطه با تلفن زدن به ايران برايتان بگويم كه در آنكارا در همه محله ها دفاتر ptt وجود دارد و باجه تلفن براحتي با خريد كارت تلفن بين المللي و قيمت مناسب قابل استفاده مي باشد .
وقتي برگشتيم ، فرم 9 سئوالي را پركرديم و يك هفته بعد براي سفارت ايميل كرديم و در انتظار كليرنس به سر مي بريم. كه البته تعطيلات كريسمس اين وسط آمد و تا قسمت ما چه باشد ؟
فعلا كه در هوا معلقيم.
نكته ديگر اينكه بعد از ظهر چهارشنبه براي ديدن موزه آتا ترك رفتيم و تعطيل بود . ساعت بازديد تا 4 بعد از ظهر بيشتر نيست. با راننده تاكسي ها تا مي توانيد چانه بزنيد و قبل حركت باهاشون طي كنيد و نگذاريد با تاكسي متر ازتان پول بگيرند. ادرسها را هم از قبل نوشته شده روي كاغذ داشته باشيد.
و نكته آخر اينكه اگر بچه داريد حتما حتما كالسكه با خودتان ببريد و چتر در هر حال يادتان نرود.
درآخر تشكر و قدرداني از مهاجرسرا ، smsaipa و خانواده success و نياز كيان و همسر عزيزش.

با تشكر از سفر نامه زيباتون.آيا فرم 9 سوالي با 8 سوالي فرق دارد؟
اگر ميشه اطلاعاتتونو در جدول 2011 در يك نگاه وارد فرماييد تا امكان تخمين و برآورد براي اينجانب و ديگر دوستان در خصوص برآورد كليرنس و علت دريافت فرم 9 سوالي و ... وجود داشته باشد.
با كمال تشكر از جنابعالي
شماره كيس : 2011AS39xxx
تاريخ مصاحبه: 12 سپتامبر 2011
تاريخ ورود: 19 بهمن 1389- ورود از فرودگاه دالاس
تلاش تلاش تلاش. فقط همین.


تشکر کنندگان: satusa ، TAHSINO ، free_free ، emankh101 ، DLT




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان