ارسالها: 229
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
user جان عالی بود هر دو. بازم تبریک می گم. فقط من یه چیزی رو نفهمیدم!!؟؟ واسه چی چاقوی ریش تراش برده بودی سفارت؟
سرعت گذر عقربه آنچنان زیاد است گویی که همیشه همینجا ایستاده وقتی می نگرمش .... من ساکنم اینجا یا او ... یا زمانبندی نگاه من با بازگشت او منطبق است و ما هر دو سرگردانیم با دورهای یکسان....
مسألهیی نیست:
پرندهی نوپرواز
بر آسمانِ بلند
سرانجام
پَر باز میکند
ارسالها: 168
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
يوزر عزيز تبريييييييييييييييييييييك. از صميم قلب براتون خوشحالم.آمريكا خوش بگذره. ما را هم دعا بفرماييد:دي
راستي حالا براي كانادا چكار مي كنيد؟ مي تونيد انصراف بديد و پولتون را بگيرد؟
کیس نامبر:2011AS 12000
مصاحبه:27ژانويه آنکارا
کلیرنس:4 مارس
ارسالها: 144
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
يوزر عزيز واقعا بهتون تبريك ميگم. عجب استرسي تحمل كرده ايد.ما كه موقع خوندن تپش قلب گرفتيم واي به حال خودتون.گفته بوديد يه سفرنامه از زمان گرفتن اولين نامه مينويسيد پس چي شد؟(تقصير خودتونه كه قشنگ مي نويسيد) ضمنا از اين به بعد هم كارتون دراومده.چون اگر اشتباه نكنم شما همون ايالتي ميريد كه ما اگر خدا بخواد ميريم(مريلند)پس منتظر گزارشهاي مهيجتون از امريكا هستيم.با آرزوي بهترينها
ارسالها: 177
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
یوزر عزیز به شما تبریک می گویم و امیدوارم بقیه مراحل را بدون استرس بگذرانی .
الهی به ما آن ده که آن به .
ارسالها: 113
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
يوزر عزيز ماجراي شما مثل فيلم ترسناك بود اميدوارم اگه در سال 2012 برنده شديم همون موقع ويزا بگيريم وگرنه تو شرايط شما من قبض روح ميشم اما همسرم و نمي دونم . به هر حال بهتون تبريك مي گم و حقا كه مديرين چون همه چيزو به ريز توضيح دادين دستتون واقعا درد نكنه و ويزا نوش جان!!!!!!!!!
شماره کیس : 2013AS000000XX
تاريخ ثبت نام در سايت : 2011-10-15
تاریخ قبولی ما : 22 oct
ارسالها: 1,110
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
46
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2010-12-19 ساعت 10:25)arshida نوشته: يوزر عزيز تبريييييييييييييييييييييك. از صميم قلب براتون خوشحالم.آمريكا خوش بگذره. ما را هم دعا بفرماييد:دي
راستي حالا براي كانادا چكار مي كنيد؟ مي تونيد انصراف بديد و پولتون را بگيرد؟
هیچ نیازی به انصراف نیست. دوست من بعد از گرفتن ویزای اقامتی آمریکا از همین طریق لاتاری، ویزای کاناداش رو هم گرفت.و داشتن دو تاش اگر قصد نموندن در خارج را کسی داشته باشه خوبه چون اگه یکی به مشکل خورد اونیکی هست.موفق باشید
نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
ارسالها: 238
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تبریک به شما دوست عزیز user
خوشحال و سرشاد از اخذ ویزای شما
موفق باشین
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
(2010-12-18 ساعت 16:26)User نوشته: يك روز كاري داشتم كارهامو پيگيري مي كردم كه يك ايميل از رايان دريافت
به خدا قلبم درد گرفت
مثل فيلم ترسناك , حادثه اي , رومانتيك , و هر فيلمي كه بگي بود.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 2,442
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
90
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
خوب من شش ماهه كه In procesing هستش وضعيتم! پس ريفاند كنسله!
به قول شما نميشه به اين وضعيت اعتماد كرد! فعلا نميشه تصميمي گرفت!
ارسالها: 1,110
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
46
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2010-12-20 ساعت 12:35)User نوشته: خوب من شش ماهه كه In procesing هستش وضعيتم! پس ريفاند كنسله!
به قول شما نميشه به اين وضعيت اعتماد كرد! فعلا نميشه تصميمي گرفت!
USER جان؛ من نمیدونم تصمیمت چیه؟ میخوای آمریکا بمونی یا 6 ماه یه بار بری و برگردی.اگه نمی خوای بمونی قبلا" گفتم من دوستم ظرف 6-8 ماه بعد گرفتن ویزای اقامتی آمریکا در همان پاسپورت ویزای اقامتی کاناداش رو هم گرفت. و این باعث میشه هر 6 ماه که میخواد بره آمریکا اول بره کانادا و از راه زمینی وارد آمریکا بشه که گیرشم کمتره و در آینده اگه برای شهروند شدنش در یکی از کشورها ( آمریکا یا کانادا) به مشکلی برخورد شانس اونیکی رو داشته باشه. موفق باشید
نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
ارسالها: 37
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با توجه به اينكه ما از اين سايت استفاده شاياني داشتيم نوبت ّه آن رسيده كه دين خود را ادا كنيم و تجربه هاي خود را در اين پروسه بيان كنيم تا شايد به درد ديگران هم بخورد.
ما تاريخ 2 خرداد 89 نامه اول را دريافت كرديم و چون در آن زمان با اين سايت اشنهئي نداشتيم و براي ارسال مدارك عجله كرديم ، اشتباهاتي در فرم هاي اوليه بوجود آمد، دو هفته بعد از دريافت نامه اول مدارك را با پست DHL به هزينه 64 هزار تومان ارسال كرديم و بعد از مدتي همسرم كه برنده اصلي است مطالب اين سايت را كه مطالعه مي كرد متوجه شد كه فرم DS-230 را براي تمام افراد خانواده پر نكرديم و محل مصاحبه را نيز بدون اينكه متوجه شويم از ابوظبي به آنكارا تغيير داديم. البته حتما خيري در كار بوده. از زمانيكه كارنت شديم تا زمانيكه نامه دوم بدستمان برسد واقعا استرس داشتيم و اين تغيير محل مصاحبه در تاخير نامه بي سبب نبوده. بهر حال.
ايميل زديم و تاريخ مصاحبه را متوجه شديم و در فكر تهيه بليط. و چون براي گرفتن بليط زود اقدام كرديم توانستيم براي سه نفرمان با تركيش اير لاين آنادولجت روز 5شنبه 6 صبح بليط به قيمت 760 هزار توان تهيه كنيم و اين دفعه عجله كردن به نفعمان شد حسابي.
25 نوامبر بليط رفت گرفتيم و 30 نوامبر تاريخ مصاحبه بود. پسرم چون 2 سال و 8 ماهه بود بليطش بالطبع كمي ارزان تر شد.در اين حين به سفارت ايميل زديم و اعلام كرديم مدارك ارسالي ناقص است و اشتباه دارد كه گفتند دوباره پر كنيد و همراه با مدارك بعدي ارسال كنيد. نامه دوم 20 مهر ماه بدستمان رسيد. شماره كيس ما تو رنج 5000 است و با آنكه مدارك نامه اول را خيلي زود فرستاديم به خاطر همان تغيير نا خواسته محل مصاحبه اينقدر دير بدستمان رسيد و تاريخ مصاحبه دير تعيين شد. بهر حال تمام مداركمان را براي ترجمه داديم و هزينه 360 هزار تومان شد. واكسن ها را هم كه از قبل زده بوديم و تعدادي را نيز تمديد و كسري ها را هم زديم كه 45 هزار تومان شد و از انستيتو پاستور تجريش كارت واكسن بين المللي گرفتيم.
فرمها را مجددا پركرديم و همسرم در يك پوشه كاور دار تمام مدارك را مرتب و تميز قرار داد و مدارك مالي را نيز از دو بانك به موجودي 30 ميليون تومان و سند خانه و سند ماشين و ترجمه هاي كارت ملي و شناسنامه سه نفرمان و مدارك تحصيلي مربوط به همسرم را به همراه مدارك خواسته شده ديگر 25 روز قبل از مصاحبه با پست DHL به مبلغ 68 هزار تومان ارسال كرديم. جالب اينجاست كه ما تمام مدارك تحصيلي و كاري هر دومان را براي ترجمه داده بوديم و با مهر دادگستري و .. كه اصلا نياز به ارسال مدارك تحصيلي و كاري من نبود . يعني در مدارك خواسته شده گفته بود فقط مدارك تحصيلي و كاري مربوط به شخص بنده . بهر حال
خروجيها را نيز پرداخت كرده بوديم كه چون سه تا پاسپورت داشتيم 150 هزار تومان داديم. چهارشنبه شب با smsaipa قرار گذاشتيم و نيمه شب با ماشين خودمان از شمال شرق تهران به سمت فرودگاه امام رفتيم.و ماشين را در پاركينگ پارك كرديم كه هزينه آن 27 هزار تومان شد.
پسرمان از زماني كه به فرودگاه رسيديم بيدار شد و با اينكه سومين بار بود سوار هواپيما مي شد از شوق ديگر نخوابيد. با smsaipa و success در آنجا اشنا شديم و تبادل اطلاعات. پرواز ساعت 6 انجام شد و راحت و خوب. ساعت 7:40 به وقت آنكارا بارها را تحويل گرفتيم و بكمك دوستان راهي شديم و خط اتوبوس 442 را كه چند متر جلو تر از درب اصلي خروج فرودگاه بود ( بسمت راست) پيدا كرديم و با چمدانهاي سنگين و كوله پشتي و پسر بچه سنگين و شيطون كه يك قدم هم در اين روزهاي سفر راه نرفت و تو بغل بود سوار اتوبوس شديم . البته دوستان خيلي به ما كمك كرديند. حدود 45 دقيقه تا مركز شهر فاصله بود و هزينه آن هم نفري 7/3 لير .
البته ما كمي دير هم رسيديم. چون راننده در اتوگار از ما خواست تا سوار اتوبوس ديگري شويم و دوباره بكش بكش چمدانها و بالخره به مركز شهر يا همان كيزيلاي معروف رسيديم. هوا سرد و نم نم بارون بود. راستي اگر بخواهيد با تاكسي از فرودگاه تا همين مركز شهر بيائيد چون فاصله زياد است حدود 60 يا 70 لير بايد بدهيد.
از مركز شهر تا هتل ازيلهان كه خانواده success از قبل رزرو كرده بودند پياده رفتيم. خيلي سخت بود و خسته شديم. ولي دوستان كمكان كردند. ما از قبل دكتر اونگان را براي 10 صبح وقت گرفته بوديم و چون مي خواستيم عصر همانروز به سمت قيصيره كه فاميل همسرم در آنجا زندگي مي كنند برويم ، چمدانها را نزد دوستان و در هتل آنها گذاشتيم و رفتيم تا مطب دكتر اونگان را پيدا كنيم. با نقشه اي كه smsaipa داشت سوار تاكسي شديم و گفتيم لابراتوار DUZEN . و او مارا كمي دور شهر چرخوند و جائي ما را پياده كرد و رفتيم تو و فهميديم كه يكي ديگر از لابراتوار هاي DUZEN مي باشد. داخل كه شديم با زبان بي زباني فهمانديم كه از دكتر اونگان وقت گرفته ايم و انها آدرس لابراتوار اصلي را به ما دادند و دوباره ايندفعه پياده به سمت آنجا رفتيمو اصولا انگليسي بلد نيستند و جواب نمي دادند. ولي پيداش كرديم . و درست ساعت 10 آنجا بوديم. مطب خيلي شلوغ بود. و ما پاسها را داديم و منتظر مانديم تا نوبتمان شود. تقريبا نفر آخر بوديم . از من و همسرم آزمايش خون گرفتند و عكس قفسه سينه گرفتند. و براي بعد از ساعت 6 براي معاينه بياييد.در آنجا فهميديم كه مي توانيم از 3:30 بعداز ظهر مراجعه كنيم. ولي به كساني كه شخصي اقدام مي كنند ( يعني بدون كمك افرادي كه پول مي گيرند و كار راه مي اندازند) ساعت ديرتري را مي گويند و ما هم كه مي خواستيم به قيصريه برويم پيش خودمان فكر كرديم بعد از نهار خوردن مجددا بر مي گرديم تا كارمان زودتر راه بيافتد.
خلاصه با تاكسي به هتل دوستان برگشتيم كه باران شديدي هم گرفته بود و خيس شديم.( ما با اينكه آب و هوا را در اينترنت چك كرده بوديم ولي چتر را جا گذاشتيم)
وقتي رسيديم هتل دوستانمان تازه اتاقشان را گرفته بودند و چمدانهاي نما را نيز در اتاقشان گذاشتيم و همگي براي خوردن ناهار رفتيم و ساندويچ 3 ليري خورديم كه بد هم نبود ولي همسرم چون بچه نخورد ناراحت بود.
از همانجا دوباره به مطب دكتر برگشتيم كه وقتي گفتيم مي خواهيم عصر عازم شويم و چه و چه . گفتند آزمايشات پسرتان ( سل) بايد حتما سه روز قبل از مصاحبه باشد و فردا بعد از ظهر بايد انجام دهيد و اصلا قبول نكردند كه همان روز آزمايش را بگيرند. ( پس روزهاي 5شنبه بخاطر تعطيلي شنبه و يك شنبه و رعايت سه روز اعتبار آزمايش ، آزمايش سل براي بچه ها نمي گيرند)
خلاصه، هرچه اصرار كرديم فايده نداشت. ناچارا بعد از معاينه خودمان توسط دكتر به سمت هتلي كه براي شب قبل از مصاحبه رزرو كرده بوديم رفتيم. كه شب را همانجا بمانيم. هتل best western 2000 . دقيقا روبروي خيابان سفارت. 4 ستاره و فوق العاده تميز. صبحانه عالي و مفصل . ما اين هتل را از قبل و بكمك يكي از اقوام تلفني رزرور كرده بوديم و تخفيف گرفته بوديم. و براي آن شب هم توانستين با همان قيمت اتاق بگيريم. شبي 100 دلار. و آن دو شب آتي را هم مجددا ok كرديم.
دسترسي به همه جا خوب بود. پرسنل بسيار مودبي داشت. چندين بار هم چاي مار ار مهمان مي كردند. كتري برقي با چاي و نسكافه Free هم داشت.
همسرم و پسرم در هتل ماندند. من پياده به سمت هتل دوستان رفتم و كليه چمدان ها را با تاكسي به هتل خودمان آوردم. حواستان كامل به راننده تاكسي ها و مسيري كه مي روند و ادعاهائي كه مبني بر نداشتن پول خرد مي كنند باشد تا مثله من يكي از كيسه هاتان را دو در نكنند. حالا بماند كه در آن كيسه چه بود كه راننده تاكسي در فاصله اي كه من از هتل پول خرد بياورم از من پيچاند.
شانس آورديم كه چمدان ها را نبرد و كلي خدا را شكر كرديم. آن شب هم به كمي گردش در خيابان و استراحت گذشت.
راستي يادتان باشد هتل Best بر خيابان آتاترك است و هتلي كه ما در آن بوديم Best western 2000 در خيابان جان اف كندي مي باشد.
روز جمعه نزديك ظهر اسبابمان را جمع كرديم و اتاق را تحويل داديم و بجز كوله ها ، دو چمدان را به هتل امانت گذاشتيم و رفتيم ناهار خورديم كه در انتهاي خيابان آتاترك بعد از مطب دكتر جائي بود كه واقعا دونر كباب خوشمزه اي داشت. پشت سفارت فرانسه. به نام كبابستان. پارك نزديك مطب هم بعد از ناهار ( پارك قو) رفتييم و پسرمان كلي بازي كرد و عكس انداختيم.. سپس به مطب رفتيم. جواب آزمايشات من و همسرم اماذه بود. ساعت 3:30 . پسرمان هم آزمايش سل را انجام داد و كارمان تمام شد و به هتل برگشتيم. تاكسي گرفتيم و با 15 لير به اتوگار رفتيم. و با اتوبوس به سمت قيصريه رفتيم. اتوبوس بسيار تميز و راحت با پذيرائي عالي . SOHA . Metro هم جزو خطوط خوب اتوبوسراني تركيه مي باشد.تو ايران اگه يك ليوان آب اضافه بخواهي بدهكار مي شوي ولي در تركيه با همان مبلغ اينقدر بهت اخترام مي ذارن كه آدمي كمي تو فكر مي رود. كلا با نيم ساعت استراحت وسط راه ، 5 ساعت تو راه بوديم و نيمه شب به قيصزيه رسيديم. شهري بسيار آرام و زيبا. 2 روز و 3 شب اوقات خوشي را با فاميل سپري كرديم. صبح زود دوشنبه به سمت آنكارا با همان اتوبوسراني SOHA حركت كرديم و به همان هتل رفتيم. دوباره 15 لير از اتوگار تا هتل.براي دو شب 200 دلار داديم براي هتل. مستقر شديم و بعد بسمت مطب دكتر رفتيم تا جواب آزمايش پسرمان را بگيريم. كلا هزينه مديكال هر سه نفر 600 دلار شد. قبل از مطب دكتر در همان حوالي در رستوران گردو ناهار خورديم. در خيابان تانلي پر از فروشگاه و رستوران بود و خيابان خوبي بود. خيلي بهتر از كيزيلاي.
بعد از اينكه جواب آزمايش را گرفتيم رفتيم دنبال آرايشگاه براي همسرم. از مطب دكتر آدرس گرفتيم. پرسون پرسون پيداش كرديم. آقائي بسيار مودب و متبحر موهاي هميرم را كوتاه كرد و با براشينگ 30 لير گرفت كه واقعا مي ارزيد و از ايران هم ارزانتر در آمد. بقيه روز به كمي خريد و استراحت گذشت.
و اما روز مصاحبه – سه شنبه صبح 30 نوامبر 2010
صبح زود بعد از خوردن صبحانه پياده به سمت سفارت رفتيم. صف طويلي در آنجا بود. قسمت چپ و راست هم نداشت. با يكي ديگر از بچه هاي مهاجرسرا كه در هتلمان بودند آشنا شديم. نياز كيان كه البته كيسش لاتاري نبود. ولي از اشنائي با ايشان و همسرشان بسيار خرسند شديم. و چه حيف كه دير و روزهاي آخر باهاشون آشنا شديم.
با اينكه دم در خيلي معطل شديم و كلا كارمان تا ظهر طول كشيد ولي مصاحبه فقط چند دقيقه بود. سفارت مثل بانك بود و همه پشت باجه هاي شيشه اي بودند و بايد سرپا مي ايستادي تا كارت را انجام دهي. انگشت نگاري كرديم و هزينه 2457 دلاري پرداخت كرديم ( براي 3 نفر) . وقتي شماره ما براي سومين بار خوانده شد، آفيسر خانومي كه خيلي هم سرحال نبود ، فقط از ما سئوال كرد كه در حال حاضر چه كاري انجام مي دهيد و بعد از چند تا امضا گفت كه ويزاي خانوم و بچه را مي توانيد بگيريد اما آقا بايد يك پروسه را طي كنند كه بين 1 تا 2 ماه طول مي كشد و از ما سئوال كرد كه مي خواهيد با هم ويزا بگيريد يا الان مال خانوم و بچه را بدهم؟ كه همسرم گفت اگر يك نفرمان مي تواند براي گرفتن آن اقدام كند – با هم مي گيريم و آفيسر گفت كه بعله. و برگه آبي را به ما داد كه با فرم 8 سئوالي همراه بود. ما فرم را درون كيفمان گذاشتيم تا وقتي برگشتيم آن را مطالعه كنيم و با حوصله جواب آنها را ايميل كنيم و بعد فهميديم كه فرم آبي كه يك برگه ديگر به آن وصل شده بود و مربوط به ما مي باشد بايد 9 سئوالي باشد.
جالب اينجاست كه smsaipa هم همين طور بود و برايش ايميل زده بودند كه بايد 9 سئوالي را جواب دهد ولي به ما ايميل نزده بودند.
شب آخر را با گردش با smsaipa عزيز گذرانديم و خيلي خوش گذشت و چهارشنبه شب هم به سمت تهران كه باز هم پرواز راحتي بود ، برگشتيم.
خود چهارشنبه هم بيشتر به جمع آوري و تحويل اتاق و كمي خريد و استراحت در هتل و بعد با همان اتوبوس 242 از كيزيلاي به فرودگاه رفتن و خريد از freeshop و منتظر شدن تا پرواز گذشت.
يك نكته در رابطه با تلفن زدن به ايران برايتان بگويم كه در آنكارا در همه محله ها دفاتر ptt وجود دارد و باجه تلفن براحتي با خريد كارت تلفن بين المللي و قيمت مناسب قابل استفاده مي باشد .
وقتي برگشتيم ، فرم 9 سئوالي را پركرديم و يك هفته بعد براي سفارت ايميل كرديم و در انتظار كليرنس به سر مي بريم. كه البته تعطيلات كريسمس اين وسط آمد و تا قسمت ما چه باشد ؟
فعلا كه در هوا معلقيم.
نكته ديگر اينكه بعد از ظهر چهارشنبه براي ديدن موزه آتا ترك رفتيم و تعطيل بود . ساعت بازديد تا 4 بعد از ظهر بيشتر نيست. با راننده تاكسي ها تا مي توانيد چانه بزنيد و قبل حركت باهاشون طي كنيد و نگذاريد با تاكسي متر ازتان پول بگيرند. ادرسها را هم از قبل نوشته شده روي كاغذ داشته باشيد.
و نكته آخر اينكه اگر بچه داريد حتما حتما كالسكه با خودتان ببريد و چتر در هر حال يادتان نرود.
درآخر تشكر و قدرداني از مهاجرسرا ، smsaipa و خانواده success و نياز كيان و همسر عزيزش.
ارسالها: 371
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-01-05 ساعت 14:21)TAHSINO نوشته: با توجه به اينكه ما از اين سايت استفاده شاياني داشتيم نوبت ّه آن رسيده كه دين خود را ادا كنيم و تجربه هاي خود را در اين پروسه بيان كنيم تا شايد به درد ديگران هم بخورد.
ما تاريخ 2 خرداد 89 نامه اول را دريافت كرديم و چون در آن زمان با اين سايت اشنهئي نداشتيم و براي ارسال مدارك عجله كرديم ، اشتباهاتي در فرم هاي اوليه بوجود آمد، دو هفته بعد از دريافت نامه اول مدارك را با پست DHL به هزينه 64 هزار تومان ارسال كرديم و بعد از مدتي همسرم كه برنده اصلي است مطالب اين سايت را كه مطالعه مي كرد متوجه شد كه فرم DS-230 را براي تمام افراد خانواده پر نكرديم و محل مصاحبه را نيز بدون اينكه متوجه شويم از ابوظبي به آنكارا تغيير داديم. البته حتما خيري در كار بوده. از زمانيكه كارنت شديم تا زمانيكه نامه دوم بدستمان برسد واقعا استرس داشتيم و اين تغيير محل مصاحبه در تاخير نامه بي سبب نبوده. بهر حال.
ايميل زديم و تاريخ مصاحبه را متوجه شديم و در فكر تهيه بليط. و چون براي گرفتن بليط زود اقدام كرديم توانستيم براي سه نفرمان با تركيش اير لاين آنادولجت روز 5شنبه 6 صبح بليط به قيمت 760 هزار توان تهيه كنيم و اين دفعه عجله كردن به نفعمان شد حسابي.
25 نوامبر بليط رفت گرفتيم و 30 نوامبر تاريخ مصاحبه بود. پسرم چون 2 سال و 8 ماهه بود بليطش بالطبع كمي ارزان تر شد.در اين حين به سفارت ايميل زديم و اعلام كرديم مدارك ارسالي ناقص است و اشتباه دارد كه گفتند دوباره پر كنيد و همراه با مدارك بعدي ارسال كنيد. نامه دوم 20 مهر ماه بدستمان رسيد. شماره كيس ما تو رنج 5000 است و با آنكه مدارك نامه اول را خيلي زود فرستاديم به خاطر همان تغيير نا خواسته محل مصاحبه اينقدر دير بدستمان رسيد و تاريخ مصاحبه دير تعيين شد. بهر حال تمام مداركمان را براي ترجمه داديم و هزينه 360 هزار تومان شد. واكسن ها را هم كه از قبل زده بوديم و تعدادي را نيز تمديد و كسري ها را هم زديم كه 45 هزار تومان شد و از انستيتو پاستور تجريش كارت واكسن بين المللي گرفتيم.
فرمها را مجددا پركرديم و همسرم در يك پوشه كاور دار تمام مدارك را مرتب و تميز قرار داد و مدارك مالي را نيز از دو بانك به موجودي 30 ميليون تومان و سند خانه و سند ماشين و ترجمه هاي كارت ملي و شناسنامه سه نفرمان و مدارك تحصيلي مربوط به همسرم را به همراه مدارك خواسته شده ديگر 25 روز قبل از مصاحبه با پست DHL به مبلغ 68 هزار تومان ارسال كرديم. جالب اينجاست كه ما تمام مدارك تحصيلي و كاري هر دومان را براي ترجمه داده بوديم و با مهر دادگستري و .. كه اصلا نياز به ارسال مدارك تحصيلي و كاري من نبود . يعني در مدارك خواسته شده گفته بود فقط مدارك تحصيلي و كاري مربوط به شخص بنده . بهر حال
خروجيها را نيز پرداخت كرده بوديم كه چون سه تا پاسپورت داشتيم 150 هزار تومان داديم. چهارشنبه شب با smsaipa قرار گذاشتيم و نيمه شب با ماشين خودمان از شمال شرق تهران به سمت فرودگاه امام رفتيم.و ماشين را در پاركينگ پارك كرديم كه هزينه آن 27 هزار تومان شد.
پسرمان از زماني كه به فرودگاه رسيديم بيدار شد و با اينكه سومين بار بود سوار هواپيما مي شد از شوق ديگر نخوابيد. با smsaipa و success در آنجا اشنا شديم و تبادل اطلاعات. پرواز ساعت 6 انجام شد و راحت و خوب. ساعت 7:40 به وقت آنكارا بارها را تحويل گرفتيم و بكمك دوستان راهي شديم و خط اتوبوس 442 را كه چند متر جلو تر از درب اصلي خروج فرودگاه بود ( بسمت راست) پيدا كرديم و با چمدانهاي سنگين و كوله پشتي و پسر بچه سنگين و شيطون كه يك قدم هم در اين روزهاي سفر راه نرفت و تو بغل بود سوار اتوبوس شديم . البته دوستان خيلي به ما كمك كرديند. حدود 45 دقيقه تا مركز شهر فاصله بود و هزينه آن هم نفري 7/3 لير .
البته ما كمي دير هم رسيديم. چون راننده در اتوگار از ما خواست تا سوار اتوبوس ديگري شويم و دوباره بكش بكش چمدانها و بالخره به مركز شهر يا همان كيزيلاي معروف رسيديم. هوا سرد و نم نم بارون بود. راستي اگر بخواهيد با تاكسي از فرودگاه تا همين مركز شهر بيائيد چون فاصله زياد است حدود 60 يا 70 لير بايد بدهيد.
از مركز شهر تا هتل ازيلهان كه خانواده success از قبل رزرو كرده بودند پياده رفتيم. خيلي سخت بود و خسته شديم. ولي دوستان كمكان كردند. ما از قبل دكتر اونگان را براي 10 صبح وقت گرفته بوديم و چون مي خواستيم عصر همانروز به سمت قيصيره كه فاميل همسرم در آنجا زندگي مي كنند برويم ، چمدانها را نزد دوستان و در هتل آنها گذاشتيم و رفتيم تا مطب دكتر اونگان را پيدا كنيم. با نقشه اي كه smsaipa داشت سوار تاكسي شديم و گفتيم لابراتوار DUZEN . و او مارا كمي دور شهر چرخوند و جائي ما را پياده كرد و رفتيم تو و فهميديم كه يكي ديگر از لابراتوار هاي DUZEN مي باشد. داخل كه شديم با زبان بي زباني فهمانديم كه از دكتر اونگان وقت گرفته ايم و انها آدرس لابراتوار اصلي را به ما دادند و دوباره ايندفعه پياده به سمت آنجا رفتيمو اصولا انگليسي بلد نيستند و جواب نمي دادند. ولي پيداش كرديم . و درست ساعت 10 آنجا بوديم. مطب خيلي شلوغ بود. و ما پاسها را داديم و منتظر مانديم تا نوبتمان شود. تقريبا نفر آخر بوديم . از من و همسرم آزمايش خون گرفتند و عكس قفسه سينه گرفتند. و براي بعد از ساعت 6 براي معاينه بياييد.در آنجا فهميديم كه مي توانيم از 3:30 بعداز ظهر مراجعه كنيم. ولي به كساني كه شخصي اقدام مي كنند ( يعني بدون كمك افرادي كه پول مي گيرند و كار راه مي اندازند) ساعت ديرتري را مي گويند و ما هم كه مي خواستيم به قيصريه برويم پيش خودمان فكر كرديم بعد از نهار خوردن مجددا بر مي گرديم تا كارمان زودتر راه بيافتد.
خلاصه با تاكسي به هتل دوستان برگشتيم كه باران شديدي هم گرفته بود و خيس شديم.( ما با اينكه آب و هوا را در اينترنت چك كرده بوديم ولي چتر را جا گذاشتيم)
وقتي رسيديم هتل دوستانمان تازه اتاقشان را گرفته بودند و چمدانهاي نما را نيز در اتاقشان گذاشتيم و همگي براي خوردن ناهار رفتيم و ساندويچ 3 ليري خورديم كه بد هم نبود ولي همسرم چون بچه نخورد ناراحت بود.
از همانجا دوباره به مطب دكتر برگشتيم كه وقتي گفتيم مي خواهيم عصر عازم شويم و چه و چه . گفتند آزمايشات پسرتان ( سل) بايد حتما سه روز قبل از مصاحبه باشد و فردا بعد از ظهر بايد انجام دهيد و اصلا قبول نكردند كه همان روز آزمايش را بگيرند. ( پس روزهاي 5شنبه بخاطر تعطيلي شنبه و يك شنبه و رعايت سه روز اعتبار آزمايش ، آزمايش سل براي بچه ها نمي گيرند)
خلاصه، هرچه اصرار كرديم فايده نداشت. ناچارا بعد از معاينه خودمان توسط دكتر به سمت هتلي كه براي شب قبل از مصاحبه رزرو كرده بوديم رفتيم. كه شب را همانجا بمانيم. هتل best western 2000 . دقيقا روبروي خيابان سفارت. 4 ستاره و فوق العاده تميز. صبحانه عالي و مفصل . ما اين هتل را از قبل و بكمك يكي از اقوام تلفني رزرور كرده بوديم و تخفيف گرفته بوديم. و براي آن شب هم توانستين با همان قيمت اتاق بگيريم. شبي 100 دلار. و آن دو شب آتي را هم مجددا ok كرديم.
دسترسي به همه جا خوب بود. پرسنل بسيار مودبي داشت. چندين بار هم چاي مار ار مهمان مي كردند. كتري برقي با چاي و نسكافه Free هم داشت.
همسرم و پسرم در هتل ماندند. من پياده به سمت هتل دوستان رفتم و كليه چمدان ها را با تاكسي به هتل خودمان آوردم. حواستان كامل به راننده تاكسي ها و مسيري كه مي روند و ادعاهائي كه مبني بر نداشتن پول خرد مي كنند باشد تا مثله من يكي از كيسه هاتان را دو در نكنند. حالا بماند كه در آن كيسه چه بود كه راننده تاكسي در فاصله اي كه من از هتل پول خرد بياورم از من پيچاند.
شانس آورديم كه چمدان ها را نبرد و كلي خدا را شكر كرديم. آن شب هم به كمي گردش در خيابان و استراحت گذشت.
راستي يادتان باشد هتل Best بر خيابان آتاترك است و هتلي كه ما در آن بوديم Best western 2000 در خيابان جان اف كندي مي باشد.
روز جمعه نزديك ظهر اسبابمان را جمع كرديم و اتاق را تحويل داديم و بجز كوله ها ، دو چمدان را به هتل امانت گذاشتيم و رفتيم ناهار خورديم كه در انتهاي خيابان آتاترك بعد از مطب دكتر جائي بود كه واقعا دونر كباب خوشمزه اي داشت. پشت سفارت فرانسه. به نام كبابستان. پارك نزديك مطب هم بعد از ناهار ( پارك قو) رفتييم و پسرمان كلي بازي كرد و عكس انداختيم.. سپس به مطب رفتيم. جواب آزمايشات من و همسرم اماذه بود. ساعت 3:30 . پسرمان هم آزمايش سل را انجام داد و كارمان تمام شد و به هتل برگشتيم. تاكسي گرفتيم و با 15 لير به اتوگار رفتيم. و با اتوبوس به سمت قيصريه رفتيم. اتوبوس بسيار تميز و راحت با پذيرائي عالي . SOHA . Metro هم جزو خطوط خوب اتوبوسراني تركيه مي باشد.تو ايران اگه يك ليوان آب اضافه بخواهي بدهكار مي شوي ولي در تركيه با همان مبلغ اينقدر بهت اخترام مي ذارن كه آدمي كمي تو فكر مي رود. كلا با نيم ساعت استراحت وسط راه ، 5 ساعت تو راه بوديم و نيمه شب به قيصزيه رسيديم. شهري بسيار آرام و زيبا. 2 روز و 3 شب اوقات خوشي را با فاميل سپري كرديم. صبح زود دوشنبه به سمت آنكارا با همان اتوبوسراني SOHA حركت كرديم و به همان هتل رفتيم. دوباره 15 لير از اتوگار تا هتل.براي دو شب 200 دلار داديم براي هتل. مستقر شديم و بعد بسمت مطب دكتر رفتيم تا جواب آزمايش پسرمان را بگيريم. كلا هزينه مديكال هر سه نفر 600 دلار شد. قبل از مطب دكتر در همان حوالي در رستوران گردو ناهار خورديم. در خيابان تانلي پر از فروشگاه و رستوران بود و خيابان خوبي بود. خيلي بهتر از كيزيلاي.
بعد از اينكه جواب آزمايش را گرفتيم رفتيم دنبال آرايشگاه براي همسرم. از مطب دكتر آدرس گرفتيم. پرسون پرسون پيداش كرديم. آقائي بسيار مودب و متبحر موهاي هميرم را كوتاه كرد و با براشينگ 30 لير گرفت كه واقعا مي ارزيد و از ايران هم ارزانتر در آمد. بقيه روز به كمي خريد و استراحت گذشت.
و اما روز مصاحبه – سه شنبه صبح 30 نوامبر 2010
صبح زود بعد از خوردن صبحانه پياده به سمت سفارت رفتيم. صف طويلي در آنجا بود. قسمت چپ و راست هم نداشت. با يكي ديگر از بچه هاي مهاجرسرا كه در هتلمان بودند آشنا شديم. نياز كيان كه البته كيسش لاتاري نبود. ولي از اشنائي با ايشان و همسرشان بسيار خرسند شديم. و چه حيف كه دير و روزهاي آخر باهاشون آشنا شديم.
با اينكه دم در خيلي معطل شديم و كلا كارمان تا ظهر طول كشيد ولي مصاحبه فقط چند دقيقه بود. سفارت مثل بانك بود و همه پشت باجه هاي شيشه اي بودند و بايد سرپا مي ايستادي تا كارت را انجام دهي. انگشت نگاري كرديم و هزينه 2457 دلاري پرداخت كرديم ( براي 3 نفر) . وقتي شماره ما براي سومين بار خوانده شد، آفيسر خانومي كه خيلي هم سرحال نبود ، فقط از ما سئوال كرد كه در حال حاضر چه كاري انجام مي دهيد و بعد از چند تا امضا گفت كه ويزاي خانوم و بچه را مي توانيد بگيريد اما آقا بايد يك پروسه را طي كنند كه بين 1 تا 2 ماه طول مي كشد و از ما سئوال كرد كه مي خواهيد با هم ويزا بگيريد يا الان مال خانوم و بچه را بدهم؟ كه همسرم گفت اگر يك نفرمان مي تواند براي گرفتن آن اقدام كند – با هم مي گيريم و آفيسر گفت كه بعله. و برگه آبي را به ما داد كه با فرم 8 سئوالي همراه بود. ما فرم را درون كيفمان گذاشتيم تا وقتي برگشتيم آن را مطالعه كنيم و با حوصله جواب آنها را ايميل كنيم و بعد فهميديم كه فرم آبي كه يك برگه ديگر به آن وصل شده بود و مربوط به ما مي باشد بايد 9 سئوالي باشد.
جالب اينجاست كه smsaipa هم همين طور بود و برايش ايميل زده بودند كه بايد 9 سئوالي را جواب دهد ولي به ما ايميل نزده بودند.
شب آخر را با گردش با smsaipa عزيز گذرانديم و خيلي خوش گذشت و چهارشنبه شب هم به سمت تهران كه باز هم پرواز راحتي بود ، برگشتيم.
خود چهارشنبه هم بيشتر به جمع آوري و تحويل اتاق و كمي خريد و استراحت در هتل و بعد با همان اتوبوس 242 از كيزيلاي به فرودگاه رفتن و خريد از freeshop و منتظر شدن تا پرواز گذشت.
يك نكته در رابطه با تلفن زدن به ايران برايتان بگويم كه در آنكارا در همه محله ها دفاتر ptt وجود دارد و باجه تلفن براحتي با خريد كارت تلفن بين المللي و قيمت مناسب قابل استفاده مي باشد .
وقتي برگشتيم ، فرم 9 سئوالي را پركرديم و يك هفته بعد براي سفارت ايميل كرديم و در انتظار كليرنس به سر مي بريم. كه البته تعطيلات كريسمس اين وسط آمد و تا قسمت ما چه باشد ؟
فعلا كه در هوا معلقيم.
نكته ديگر اينكه بعد از ظهر چهارشنبه براي ديدن موزه آتا ترك رفتيم و تعطيل بود . ساعت بازديد تا 4 بعد از ظهر بيشتر نيست. با راننده تاكسي ها تا مي توانيد چانه بزنيد و قبل حركت باهاشون طي كنيد و نگذاريد با تاكسي متر ازتان پول بگيرند. ادرسها را هم از قبل نوشته شده روي كاغذ داشته باشيد.
و نكته آخر اينكه اگر بچه داريد حتما حتما كالسكه با خودتان ببريد و چتر در هر حال يادتان نرود.
درآخر تشكر و قدرداني از مهاجرسرا ، smsaipa و خانواده success و نياز كيان و همسر عزيزش.
با تشكر از سفر نامه زيباتون.آيا فرم 9 سوالي با 8 سوالي فرق دارد؟
اگر ميشه اطلاعاتتونو در جدول 2011 در يك نگاه وارد فرماييد تا امكان تخمين و برآورد براي اينجانب و ديگر دوستان در خصوص برآورد كليرنس و علت دريافت فرم 9 سوالي و ... وجود داشته باشد.
با كمال تشكر از جنابعالي
شماره كيس : 2011AS39xxx
تاريخ مصاحبه: 12 سپتامبر 2011
تاريخ ورود: 19 بهمن 1389- ورود از فرودگاه دالاس
تلاش تلاش تلاش. فقط همین.