ارسالها: 241
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2010
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
کسی میدونه آیا دم عوارضی تهران (سمت فرودگاه امام) آیا سرویس یا تاکسی واسه فرودگاه هست یا نه؟
اگه هست حدودا چند قیمت میشه دربستی تا فرودگاه؟
اصفهان بد جوری برف گرفته منم صبح با رویال ساعت 6 بلیط گرفتم واسه تهران، نمیدونم بیام تهران و از تهران برم فرودگاه یا عوارضی پیاده بشم...
دوستان راهنمایی کنید لطفا...
ارسالها: 76
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
mr.amir و همينطور emankh101 عزيز
اميدوارم هر دوتاتون يه ضرب ويزا بگيرين يه شگفتي توپ تو سايت درست بشه يه حالي هم ما منتظران سحر بكنيم انشالا
موفق و پيروز منتظر خبرهاي خوب
ارسالها: 136
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-01-10 ساعت 12:46)hossein93 نوشته: (2011-01-09 ساعت 01:13)ehsan_gh نوشته: (2011-01-09 ساعت 00:43)rayan.s نوشته: (2011-01-08 ساعت 23:56)ehsan_gh نوشته: سلام به همه
آیا ارائه مدرک تحصیلی همسر ضروریه؟ ممنون می شم جواب منو بدین
دوست عزیز؛ ارائه مدرک فقط برای برنده اصلی لازمه. موفق باشید
ممنون از پاسختون
یک سوال دیگه! آیا ارائه مدارک تحصیلی مقاطع قبلی مثل دیپلم و پیش دانشگاهی مهمه؟ اگر ندیم ایراد میگیرن؟
دوست عزیز همسر من برنده اصلی بود فقط مدرک دیپلم را تحویل گرفتند .با توجه به اینکه مدرک خودم را ارائه دادم ازمن تحویل نگرفتند.شما هم اگر برنده اصلی هستید فقط مدرک دیپلم راهمراه ببرید.بنظر من هرچه مدرک داری ترجمه کن با خودت ببر کاراز محکم کاری عیب نمیکنه.موفق باشی
من لیسانس و فوق دیپلم رو فرستادم.شما یعنی مدرک بالاتر از دیپلم داشتین ولی دیپلم رو فقط از شما گرفتن؟ یعنی منم برم دیپلم دبیرستان رو هم ترجمه کنم؟
برنده لاتاری گرین کارت 2012. ساکن سالت لیک سیتی، یوتا از جولای 2011
ارسالها: 229
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-01-17 ساعت 12:00)ehsan_gh نوشته: (2011-01-10 ساعت 12:46)hossein93 نوشته: [quote='ehsan_gh' pid='91788' dateline='1294519407']
[quote='rayan.s' pid='91779' dateline='1294517616']
[quote='ehsan_gh' pid='91773' dateline='1294514785']
من لیسانس و فوق دیپلم رو فرستادم.شما یعنی مدرک بالاتر از دیپلم داشتین ولی دیپلم رو فقط از شما گرفتن؟ یعنی منم برم دیپلم دبیرستان رو هم ترجمه کنم؟
بهتره که ترجمه کنی. چون ممکنه که از شما بخوان. دیپلم هم جزو مدارک مهمه. ببرید که حالا یه درصدواسه اون نقص مدرک نخورید...
سرعت گذر عقربه آنچنان زیاد است گویی که همیشه همینجا ایستاده وقتی می نگرمش .... من ساکنم اینجا یا او ... یا زمانبندی نگاه من با بازگشت او منطبق است و ما هر دو سرگردانیم با دورهای یکسان....
مسألهیی نیست:
پرندهی نوپرواز
بر آسمانِ بلند
سرانجام
پَر باز میکند
ارسالها: 183
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2009
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-01-21 ساعت 23:13
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-01-21 ساعت 23:16 توسط loveusa2010.)
سلام به دوستان گلم در مهاجر سرا
با یک سفرنامه جمع و جور در خدمتتان هستم !؟
من بلیط و هتل رو از آزانس جام جم پرواز سر بهبودی گرفتم .
بلیط ایران ایر (هما) 278000 تومان
هتل برا 7 روز به مبلغ371000 تومان
خلاصه روز یکشنبه 9 ژانویه رفتیم فرودگاه و پرواز کردیم .درست همان شبی که متاسفانه سانحه سقط در ارومیه به وقوع پیوست.
حالا تصور کنید رسیدید هتل و میشنوید که یک هواپیما درست در همان شبی که شما پرواز داشته اید ودر همان لحظات پرواز شما سقوط کرده است چه حالی میشوید.(ناراحتی +ترس)
رسیدم انکارا و تشریفات لازمه صورت گرفت و امدیم بیرون .
در این جا بگم اگر هم بخواهید اتوبوسهای هاواش و بلدیه رانبینید اصلا نمیتوانید چون درست جولوتون هستند مخصوصا هاواش.
اتوبوس های بلدیه 50-60 متر در سمت راست شما هنگام خروج قرار دارد.
اومدم و سریعا یک تاکسی گرفتم به مقصد هتل اوزیلهان به مبلغ 65 لیر (هر لیر 700 ).
رسیدم و اتاق رو تحویل گرفتم.
اتاق تمیز و بزرگی بود که در واقع برا من شبی 50 $ اب میخورد .
بلافاصله بعد از مستقر شدن با کمک نقشه هایی که از گوگل ارث گرفته بودم رفتم سمت سفارت برای شناسایی سفارت و مطب دکتر که خیلی راحت پیداشون کردم.
پیاده از اوزیلهان تا سفارت حدود 10-15 دقیقه میشه و تا مطب دکتر 20 دقیقه و به نظر من اگر هوا مناسب باشه و سردتان نشه ارزش تاکسی گرفتن نداره ونهایتان تاکسی هم بگیرید فکر نتمیکنم باتون بیشتر از 7-8 لیر اب بخوره.
بعد از عملیات شناسای برگشتم هتل و مدارکمو آماده کردم برای فردا که میخواستم برم زیارت اونگان جون.
روز 2 شنبه 10 ژانویه :
پاشودم وصبحانه رو در هتل زدم و مدارک لازمه رو مرور کردم و راه افتادم به سمت مطب دکتر اونگان.
رسیدم دم در و رفتم تو و مدارکو دادم که منشی منو صداکرد گفت بایید بریدداخل ساختمان طبقه 4.
بله در واقع اولین لابراتوار رو که دیدم تو شماره 237 رفته بودم تو به هوای دکتر اونگان.
خلاصه رفتم طبقه 4
پاسپورت و عکس و مبلغ 75 لیر دادم و منتظر نشستم.
ماشا... همه هم ایرانی بودن واصلا احساس اینکه در کشوری غریب اونم تو ازمایشگاه پزشکی را داشته باشم نه.
اول از همه خون دادم و مجدد منتظر نشستم وبعدش رفتم برا عکس گرفتن و اونم اوکی شد.
و بعدش وقت دادن برای همان روز بعدظهر ساعت 3 که برم پیش خود دکتر واسه معاینه فنی !؟
سریعا برگشتم هتل و سپس ناهار رو خوردم و کمی خرید و شد ساعت 3 و مجدد رفتم دکتر .
دکتر همان سوالات ساده رو پرسید مثل
الکل
اعتیاد
دیابت
و....
که همه جوابام منفی بود و بعد از اون نوش جان کردن 3 عدد واکسن به مبلغ 200 دلار$ !؟
برا کارهای پزشکیتون اصلا به کسی پول ندیدن به عنوان لیدر و ...
چون خیلی ساده هست واارزش نداره
وقتی کارام تمام شد منشی دکتر گفتفردا ساعت 3 بایید برا جواب .
اومدم بیرون و انکارا گردیو خرید و....
دورور هتل و کلا اون منطقه ای که پر از هتل هست بارهای خوبی برا شب نشینی با دوستان هستش !
روز 3شنبه 11 ژانویه :
فقط منتظر بودم ساعت 3 بشه برم جواب ازمایشمو بگیرم تا بلاخره موعد رسید و رفتم و جوابمو گرفتم
بعدظهر هم به اتفاق سامان 33 عزیز کمی پیاده روی کردیم و شبها هم تفریحات سالم داشتیم ....!
روز 4 شنبه 12 ژانویه :
هیچ کار خاصی نداشتم جز اتظار برا مصاحبه
تو این روز با یکی از ایرانی های هتل که سیتیزن امریکا بود که تو چند روز اشنا شده بودم زدیم بیرون کلی استفاده کردیم !
شب که رسیدم هتل سریعا تمام مدارکمو مجدد برسی کردمو امادشون کردم برا سفارت و با کمی استرس الکی خابیدم !؟
روز 5 شنبه 13 ژانویه:
صبح از حولم ساعت 6 بیدار شدمو و شروع کردم به اماده شدن.
مدارکمو مجدد چک کردم و خودمو مرتب کردمو رفتم پایین برا صوبونه !
یک صوبونه مشتی و پر انرژی زدم و یا علی گفتم به سمت مقصد راه افتادم همرا با استرس الکی.
هرچی به مقصد نزدیکتر میشدم بیشتر می استرسیدم !
خلاصه رسیدمو دیدم به به اینجا که تهرانه و همه دارن فارسی صحبت میکنن ایجا بود که آروم شدم و با یکی از دوستا جدیدم به نام ارش اشنا شدم که اتفاقا پشت سرهم شماره گرفتیم و سریعا با هم پسر خاله شدیم.
نحوه ورود به سفارت :
ما سمت چپ واستادیم واوال از یک در کوچیک فلزی وارد یک محوطه کوچیک شدیم که کنجایش 10 نفر رو به زور داشت و در این مرحله طبق لیست خودشون مامورا ترک اسم ها رو کنترل میکردنو بعدش تو یک صف به صورت نیم داره وامیستادیم.
دونه دونه رفتیم داخل موبایل رو تحویل دادم
پاس رو هم تحویل دادم و سپس از گیت رد شدم
پاس رو تحویل گرفتم و از در سمت راستی از اتاق نگهبانی رد شدم و وارد در واقع صف سوم شدیم .
پشت یک در تقریبا تمام شیشه ای ایستادیم تا نوبت من شد .
تق تق در باز شد و من رفتم داخل و یک به چپ چپ زدم و همون خانومه که خوبم فارس صحبت میکرد رو دیدم.
پاسپورت و 2 تا عکس رودادم + شناسنامه و پرسید فارسی یا انگلیسی که منم گفتم فارسی لطفا !
و یک شماره خوشگل و روند به من داد و من یک به راست راست زدمو و مجدد به چپ وارد سالن انتظار شدم برا مصاحبه .
جالب بود برام همچین که وارد شدم و جو جالب اونجا رو دیدم که همه راحتن بکل استرسم پرید !
رفتم دقیقا جلوی تابلو شماره انداز نشستم و منتظر موندم که بلفاصله بعد از من ارش هم اومد و کنار من نشست و شروع کردیم به گپ زدن خیلیم خوشگل با هم میگپیدیم !؟
بلاخره شماره من افتاد رفتم برا انگشت نگاری و مجدد نشستم.
15 دقیقه بعد مجدد شمارم افتاد و رفتم برا پرداخت 819 $ و دوباره نشستم.
وبلاخره نوبت مصاحبه من رسید
مصاحبه :
رفتم جلو باجه و بعد از سلام گفت قسم بخور که پریدم وگفتم اول ادرس محل کارمو باید تصحیح کنم و برگه رو دادو منم درستش کردم و بعدشم قسم خوردم
خانمی که با من مصاحبه میکرد مسلط به فارسی بود و یک اقای جوان هم پشت سرش نشسته بود ومنو فقط نگاه میکرد وزیر نظر گرفته بود
سوالات بدین صورت بود
1- کجا کار میکنید که گفتم در ......
2- چه مدت اونجا هستید که گفتم N ماهه
3- چه چیزیدرست میکنید که گفتم تو کار شاسی سازی هستم.
4- قبلا کجا بودید که گفتم در .....
5- اینجا بود که خانمه برگشت و با اون اقاهه صحبت کوچیکی کردو رو به من کرد وگفت
که تبریک میگم شما کارتون درست شده و مدارکتون کامله و فقط مراحل اداریش مونده
که فهمیدم باید برم برا کلیر شدن.
من قبل از شروع مصاحبه برگه ابی رو زیر مداک ارسالی خودم دیدم و یک چیزایی از قبل حدس زدم.
تا یادم نرفته بگم از من مدارک اسپانسم خواست که من خیلی محکم گفتم من نامه بانکی دارم و گفتم با DHL براتون فرستاده ام که پیداش کرده و یک نگاه کوچیکی بهش کرد همین.
بعدشم نمیدونم چی شد اصل مدرک دانشگاهیمو تو همون باجه جا گذاشتم و اومدم بیرون سفارت و بعدشم هتل.
بعدظر هم رفتم هتل بیوک ارشان پیش سامان 33
که تو این چند روز خیلی باهاش حال کردم و شبشم با ارش و یکی دیگه از ایرونی های هتل شب رو جشن گرفتیم که این قسمتش رو سامان خوب یادشه.
جمعه و شنبه و یکشنبه رو هم خرید کردم در انکامال .
مال خوبیه .من از اوزیلهان تا انکامالو پیاده رفتم 5.2 km میشه. و همینطور برگشتشو !؟
یکشنبه هم اومدیم فرودگاه که 19:15 بپریم با تاخیرات پیش اومده شد 1 بامداد !؟
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان گلم
ببخشید دیر شد .
اگه سوالی داشتین با پیام خصوصی یا همین قسمت در خدممتون هستم.
به امید گرفتن ویزای همه بچه های باحال و با صفای مهاجرسرا.
« نهنگ در دریاست.برای شکار نهنگ باید به دریا بروید.»
ارسالها: 1,279
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
95
تشکر: 0
3 تشکر در 1 ارسال
(2011-01-25 ساعت 13:15)mr.amir نوشته: با سلام
در تاریخ 16 ژانویه یکشنبه عازم ترکیه شدم ...
نکته آخر : من هیچ مدارکی را برای سفارت ارسال نکردم . در سفارت ریلکس آرام خونسرد باشید . توکلتون به خدا باشه .
موفق شاد تندرست باشید
امير جان، يك بار ديگه گرفتن ويزا رو به شما تبريك ميگم و آرزو مي كنم در بقيه مراحل مهاجرت هم موفق باشي.
اميرجان، شما توصيه كردي آرام و خونسرد باشيم. من هم دقيقا آرام و خونسرد بودم اما از همون اول هم برگه آبي رو قاطي برگه هاي پرونده ام ديدم!
آيا شما هم برگه آبي رو ديدي يا اصلا از اولش هم خبري از برگه آبي در پرونده ات نبود تا آفيسر تصميم بگيره بهت بده يا نه؟
[en] PD: Jan. 6, 2001
Visa: July 2012
F4
[/en]
ارسالها: 229
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-01-26 ساعت 00:36)sohi نوشته: [quote='saman33' pid='93311' dateline='1295254312']
[quote='ehsan_gh' pid='93298' dateline='1295249420']
[quote='hossein93' pid='91969' dateline='1294647378']
[quote='ehsan_gh' pid='91788' dateline='1294519407']
[quote='rayan.s' pid='91779' dateline='1294517616']
[quote='ehsan_gh' pid='91773' dateline='1294514785']
مگه برای محاسبه مدارک تحصیلی رو هم میخوان؟
برای محاسبه نه، ولی برا مصاحبه می خوان دوست عزیز این سوالت یه کم نگرانم کرد. حتما مدارکو واسه روز مصاحبه مرور کن که مثل خیلی از دوستانی که میان آنکارا نقص نداشته باشی...
سرعت گذر عقربه آنچنان زیاد است گویی که همیشه همینجا ایستاده وقتی می نگرمش .... من ساکنم اینجا یا او ... یا زمانبندی نگاه من با بازگشت او منطبق است و ما هر دو سرگردانیم با دورهای یکسان....
مسألهیی نیست:
پرندهی نوپرواز
بر آسمانِ بلند
سرانجام
پَر باز میکند