ارسالها: 291
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
17
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-06-10 ساعت 15:38)alirezagh نوشته: (2011-06-10 ساعت 13:51)coming soon نوشته: (2011-06-10 ساعت 13:31)shahrooz59 نوشته: (2011-06-10 ساعت 00:33)marjan59 نوشته: سلام من یک سوال دارو اونم اینه که میخوام بدونم بعد از گرفتن ویزا چقدر وقت داریم تا بریم تو خاک آمریکا؟ من از بعضی ها شنیدم تا آخر سپتامبر همون سال بعضی ها هم میگن 6 ماه بعد از صدور ویزا؟[size[/size]=medium]
کسی جواب این سوال رو میدونه؟
هر ویزایی بعد از صدور 6 ماه اعتبار داره یعنی شما تا 6 ماه مجاز هستی ایران باشی تا کارهای عقب موندتون رو انجام بدین ولی اونی که تا پایان سپتامبر مهلت داره پروسه لاتاری هر سال هستش یعنی هر کسی تا پایان سپتامبر ویزا رو گرفت که گرفت ولی اگه نتونست دیگه نمی تونه ویزا بگیره . حالا هر وقت تا قبل از سپتامبر تونست ویزا بگیره مهلت داره تا ظرف مدت 6 ماه کشور رو ترک کنه در غیر این صورت ویزاش باطل میشه .
coming soon عزیز، برای آنکارا 6 ماه فرصت از تاریخ مدیکال وجود داره نه تاریخ صدور ویزا.
علیرضا جون عزیز اون آزمایشات پزشکی در آنکاراست که 6 ماه اعتبار داره بر خلاف ابوظبی که یکسال اعتبار داره . ولی ویزایی که برای آمریکا صادر میشه 6 ماه مهلت داره و ارتباطی به ازمایشات پزشکی نداره و من فکر میکنم بحث اعتبار آزمایشات پزشکی وقتی مطرح میشه که شما با انجام آزمایشات پزشکی برای مصاحبه تشریف میبرید و بعد از آن مشمول کلیرنسی میشی که از 6 ماه بیشتره و برای کسانی که در آنکارا مصاحبه دارن تجدید آزمایشات پزشکی ممکنه لازم باشه و بعد از گرفتن جواب آزمایشات مجدد میرید و پاستون رو تحویل داده و 2 تا 3 روز بعد هم پاستون به همراه ویزایی که در آن چسبوندن رو تحویل میگیرید.ولی این مشکل زیاد برای بچه هایی که برای مصاحبه به ابوظبی میرن پیش نمیاد چون اعتبار آزمایشات در ابوظبی یکساله هست.و کم پیش میاد که نیاز به تجدید آزمایشات پزشکی باشه .
با تشکر از پیگیری علیرضا جون وآرزوی گرفتن ویزای چکشی یکضرب
اندکی صبر سحر نزدیک است...
CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر
ارسالها: 66
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستانی که دارن میان آنکارا قبل از اومدن به سایت ACCUWEATHER.COM یه سر بزنن. اینجا هوا خیلی متغیره یه روز گرم و آفتابی یه روز بارونی و نسبتا سرد
شماره کیس: 2011AS00028000
تاريخ دریافت نامه قبولي : 21/4/2010 آمریکا
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 12/5/2010
تاریخ کارنت شدن کیس: MAY 2011
تاریخ مصاحبه:9jun
تاریخ دریافت کلیرنس:5jul ،ویزا 30jul
جمع تقریبی هزینه ها: 8,6 میلیون تا ویزا
ارسالها: 291
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
17
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-06-11 ساعت 08:51)alirezagh نوشته: [quote='coming soon' pid='112887' dateline='1307706266']
[quote='alirezagh' pid='112883' dateline='1307704096']
[quote='coming soon' pid='112870' dateline='1307697680']
[quote='shahrooz59' pid='112869' dateline='1307696477']
در مورد پاسخ کاملت هم ممنونم، اما فکر کنم خودت هم به طور ضمنی حرف من رو تایید کردی، فرض کنید یه نفر الان آزمایشات پزشکی رو در آنکارا انجام بده و بعد از دو ماه کلیر بشه و ویزاشو بگیره، در نهایت بعد از گرفتن ویزا 4 ماه فرصت خواهد داشت که از ویزاش استفاده کنه، هر چند ممکنه خود ویزا 6 ماه فرصت داشته باشه.
البته در صورتی که نخواد بخاطر دو ماه فرصت بیشتر برگرده واسه مدیکال !!!
پس شاید در نگاه اول اعتبار دو ویزا یکسان باشد اما به نظر من عامل محدود کننده برای آنکارا، مدیکال و برای ابوظبی خود ویزا است.
علیرضا جون ممنونم. انشالله
من اصراری ندارم که حرفم درسته ولی یک توضیح دیگه میخوام بدم تا مطلب کاملا روشن بشه .
ببینید یکی از آیتمهایی که هر کسی برای گرفتن ویزا نیاز داره جواب تستهای پزشکی هست .این تستهای پزشکی باید ازلحاظ زمانی معتبر باشه و اصطلاحا نباید اکسپایر شده باشه . حالا تاریخ اعتبار تستهای پزشکی در آنکارا 6 ماه و ابوظبی یکساله . مدت اعتبار ویزا ربطی به مدت اعتبار تستهای پزشکی نداره ولی صدور ویزا به مدت اعتبار تستهای پزشکی بستگی داره یعنی آفیسر باید ببینه که تستهای پزشکی شما اعتبار داره تا در صورت نخوردن کلیرنس ویزای شما رو صادر کنه . حالا وقتی ویزا صادر شد دیگه بحث آزمایشات پزشکی دیگه منتفی است و اگر نیازی هم به واکسن باشه اونور میتونی تزریق کنی .
اندکی صبر سحر نزدیک است...
CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر
ارسالها: 343
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
coming soon عزیز ویزای ما دقیقا از زمان آزمایش های پزشکی شروع شده و ۶ ماه از اون تاریخ اعتبار داره
برنده خوش شانس ۲۰۱۱
دریافت ویزا:یک ضرب
ارسالها: 700
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-12 ساعت 17:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-12 ساعت 17:42 توسط satusa.)
سفرنامه دوم آنكارا:
سلام دوستان
الان كه دارم اين مطلب رو مي نويسم نمي دونم بايد خوشحال باشم يا ناراحت. اميدوار باشم يا دل نگران. فقط مي دونم كه بايد اميدم به خدا باشه تا هر چه زودتر مشكلات رو از سر راه ما برداره و آرامش به زندگيمون برگرده. دوست نداشتم اين مطالب رو بنويسم ولي فكر كردم شايد اين اتفاقات براي ديگران هم بيافته و يا افتاده باشه و در آنصورت كساني كه بعدا مي خوانند، بتوانند استفاده كنند.
بعد از اينكه از مصاحبه در ژانويه برگشتيم و كلير خورديم جواب سوالات و رزومه ها رو فرستاديم و تاييديه گرفتيم و منتظر مانديم. آفسر گفته بود يك تا دو ماه ولي ما از همون هفته هاي اول اميدوارانه سايت رو چك مي كرديم و خبري نبود. تقريبا هر ماه يك ايميل پيگيري مي فرستادم ولي همون جوابهاي هميشگي تا اينكه در اواسط ماه سوم در جواب ايميل من گفتند پرونده تو رو نداريم و من مستندات رو فرستادم و گفتند اشتباه شده. اغلب كساني كه در آنكارا قبل و بعد از ما مصاحبه رفته بودند چه عضو مهاجرسرا و چه غير عضو در طول اين مدت كلير شده بودند و ما همچنان منتظر. در اين فاصله هزاران فكر و خيال كرديم و بارها نا اميد و اميدوار شديم. مجددا در اول ماه چهارم ايميل فرستادم كه دو سه روز بعد گفتند هنوز بايد منتظر باشيد و دست ما نيست و فرداي اون روز سايت آپديت كرد و شماره ما بدون ستاره اعلام شد. خودمون هم باورمون نميشد و از خوشحالي داشتيم بال در مي آورديم و هزار مرتبه خدا رو شكر كرديم.
روزي كه شماره ما اعلام شد چند تا شماره ديگه هم جديد بود كه اعتبار همه اونها مشابه بود الا اعتبار شماره ما كه دو ماه كمتر بود و من كمي تعجب كردم و بعد حدس زدم يكيمون زودتر كلير شده و اين تاريخ اعتبار اون كلير هست.
با توجه به اينكه مدت كمي از مديكالمون باقي مونده بود و اين طولاني شدن همه كارهامون رو معلق كرده بود تقريبا آمادگي رفتن توي اون فرصت كوتاه رو نداشتيم و تصميم گرفتيم مديكال رو تمديد كنيم. سريعا به سفارت ايميل زدم كه كليرنس هردو ما رو تاييد كنه و بگه تاريخ اعتبار ويزامون تا كي خواهد بود (با اينكه ميدونستم 6 ماه از مديكال ولي مي خواستم يه تاييد ضمني بگيرم) تا اگر نياز هست تمديد كنيم. ولي جواب ندادند. دوباره فرستادم ولي باز هم جواب ندادند. بالاخره تصميم گرفتيم دو نفري بريم و تمديد كنيم كه شايد نبايد مي كرديم. از دكتر براي دوشنبه وقت گرفتم و ايميل هم بهش زدم كه يكروزه جواب رو آماده كنه و گفت سعي ميكنيم ولي قول نميديم. به مطب مراجعه كرديم و تا وارد شديم منشي ما رو شناخت و گفت براي بار دوم اومديد؟!! بعد پرسيد كي مي خواهيد بريد كه گفتم حدود 3-4 ماه ديگه و فرستادمون براي آزمايش خون و عكس كه 95 دلار مثل قبل داديم و براي همون روز ساعت 12 نوبت داد كه رفتيم پيش دكتر. كارت واكسن پاستور و تست آنتي بادي آبله مرغان كه قبلا در خود كلينيك اونگان از ما گرفته بود رو داديم و رفتيم پيش دكتر. گفت براي چي دوباره اومديد كه گفتم زمان كمي ازش باقي مونده. بعد گفت آيا بعد از مديكال قبلي دوباره واكسن زديد كه گفتم نوبت سوم هپاتيت. گفت پس اين واريسلا چيه. گفتم تست قبلي هست كه توي ايران قبل از مديكال انجام داديم ولي قبولش نكردي و خودت مجددا تست كردي. همون معاينه و سوالات قبلي و واكسني هم بهمون نزد. براي همسرم هم همينطور و 140 دلار هم بابت معاينه داديم و فردا ساعت 11 جواب رو داد (همه واكسنهاي ما كامل بود و تست واريسلا پيش خود اونگان داده بوديم كه مثبت بود و دفعه قبل براي هر دومون TDap رو زده بود).
جواب رو گرفتم و ساعت 1.5 رفتم سفارت براي ويزا كه برگه آبي و پاسپورتها رو گرفت و چك كرد و گفت مديكال جديد آوردي؟ گفتم بله و تحويل دادم. (نمي دونم پاكتها رو دستم ديد يا بر اساس اون ايميلهايي كه جواب نداده بودند؟!!). دوباره چك كرد و سرش رو به نشانه تاييد تكان داد و گفت برو UPS. برنامه برگشتم رو بهش گفتم كه تسريع بكنند گفت انشا ا... ميرسه. پول UPS رو دادم و خوشحال منتظر بوديم كه فردا صبح رفته بوديم بيرون از هتل و نزديك ظهر كه برگشتيم reception هتل گفت از سفارت زنگ زدند كه ساعت 1.5 بيا سفارت. اون لحظه مثل يه آب سردي كه سرمون ريخت فهميديم كارها خوب پيش نرفته و رفتيم سفارت. نه پاسپورت داشتيم نه برگه آبي و دم در راه نميدادند مامور هم كه انگليسي درست بلد نيست با كلي زحمت تونستيم بهشون حالي كنيم كه خودشون زنگ زدند كه بيا و رفت و چك كرد راهمون داد. بعد آفيسر گفت امروز صبح كه مي خواستيم ويزاها رو صادر كنيم سيستم error داده و additional admin. براي همسرتون لازم هست. گفتم ما 4 ماه منتظر بوديم قبلا ايميل براي تاييد هم زدم و ستاره هم نداشتيم و ... ولي گفت دست ما نيست و همه شرايط رو ميدونيم و تا قبل از امروز صبح مشكلي نبوده و ما سعي ميكنيم شرايط شما رو توضيح بديم كه زودتر كارتون انجام بشه. حالا مي تونيم يكي رو صادر كنيم و منتظر بعدي باشيد يا اينكه صبر كنيد و هر دو رو با هم بگيريد. گفتيم اون يكي رو بده و براي دومي منتظر مي مونيم. بعد پاسپورت همسرم رو پس داد و گفت يك ويزا رو امروز صادر ميكنم و ميفرستم و يك برگه آبي هم مي فرستم.
به قدري ناراحت بوديم كه نميدونستيم چكار بايد كرد. قاعدتا بايد اون روز بسته رو به UPS ميداد ولي سايت اطلاعاتي از دريافت بسته نداشت. باز هم نگران تر شديم و مجبور شديم برنامه برگشت رو هم تغيير بديم. روز بعد ساعت 6 عصر بسته تحويل شد و ما فردا منتظر بسته بوديم. ساعت 11 مامور پست اومد و در كمال نا باوري فقط مدارك من بود بدون برگه آبي براي همسرم. نميدونيد چي بر سر ما اومد تصور كرديم اصلا نمي خوان ويزا بدن كه اين بازيها رو در ميارند و انگار كه اصلا همچين كسي هم در پرونده نيست. هر لحظه از اون ساعات مثل سالها بر ما گذشت. همون موقع رفتيم سفارت (جمعه بود و پس فرداش هم بايد برميگشتيم) و توضيح دادم برگه آبي رو نفرستاديد مي گفت برگه آبي چي هست؟!!!! شما كه هر دو تا پاسپورتتون دستتونه!! با هزار بدبختي و شانسي كه آورديم مامور ديگري بود (اوني كه كوتاه قده) و انگليسي ميفهميد حاليش كرديم كه چي شده و چي مي خواهيم. بعد رفت داخل و بعد از يك ربع اومد گفت ساعت 1.5 بياييد. واقعا اون دو ساعت و اينكه ساعت 1.5 چي مي خوان بگن اصلا قابل تصور نيست كه چطور بر ما گذشت و چه فكرها كه نكرديم و فقط اميدمون به خدا بود.
ساعت 1.5 رفتيم (و همون ماموره و اون يكي گنده تره بودند) پاس ها رو گرفت فرستاد تو و يه 25 دقيقه اي معطل وايساديم و هيچ كي جواب نميداد و ما نگران و مضطرب منتظر بوديم تا اينكه ديدم اومد و برگه آبي جديد با دو تا پاسپورت دم در سفارت بهمون تحويل داد. انگار تمام دنيا رو بهمون داده بودند خوشحالي اون برگه از خوشحالي دريافت اون يكي ويزا بيشتر بود و هزار مرتبه شكر كرديم.
واقعا اون چند روز آنكارا برامون جهنم شده بود يك لحظه بيشتر اونجا رو نميتونستيم تحمل كنيم. بليطهاي برگشت قبلي رو كنسل كرديم و بلافاصله با اولين پرواز تركيش به مبلغ نفري 440 هزار تومان (يك طرفه) برگشتيم.
از اتفاقات اين سفر درسهاي خيلي زيادي گرفتيم. چيزهايي كه اگر اين شرايط پيش نميومد هيچوقت نمي فهميديم. حالا هم باز بايد منتظر باشيم تا اين برنامه ها تمام بشه. البته اين بار خيلي اميدوارتر و با توكل به خدا.
موفق باشيد.
ارسالها: 291
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
17
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-13 ساعت 01:20
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-13 ساعت 01:25 توسط coming soon.)
(2011-06-11 ساعت 11:46)alirezagh نوشته: (2011-06-11 ساعت 10:53)coming soon نوشته: علیرضا جون ممنونم. انشالله
من اصراری ندارم که حرفم درسته ولی یک توضیح دیگه میخوام بدم تا مطلب کاملا روشن بشه .
ببینید یکی از آیتمهایی که هر کسی برای گرفتن ویزا نیاز داره جواب تستهای پزشکی هست .این تستهای پزشکی باید ازلحاظ زمانی معتبر باشه و اصطلاحا نباید اکسپایر شده باشه . حالا تاریخ اعتبار تستهای پزشکی در آنکارا 6 ماه و ابوظبی یکساله . مدت اعتبار ویزا ربطی به مدت اعتبار تستهای پزشکی نداره ولی صدور ویزا به مدت اعتبار تستهای پزشکی بستگی داره یعنی آفیسر باید ببینه که تستهای پزشکی شما اعتبار داره تا در صورت نخوردن کلیرنس ویزای شما رو صادر کنه . حالا وقتی ویزا صادر شد دیگه بحث آزمایشات پزشکی دیگه منتفی است و اگر نیازی هم به واکسن باشه اونور میتونی تزریق کنی .
coming soon عزیز، اگر این طور باشه که عالیه. مسلما" من بیشتر خوشحال خواهم شد که صحبت شما درست باشه که این به نفع من و شما و همه دوستان آنکارایی هست چراکه فرصت بیشتری خواهیم داشت.
با این حال من خیلی گشتم تا رفرنس معتبری از موضوع پیدا کنم و متوجه شدم قبلا" هم این بحث صورت گرفته، به این لینک یه سری بزن.
باز هم ممنون که این موضوع رو دنبال می کنی.
با توجه به اینکه بعضی از دوستان از آنکارا ویزا گرفتن و فرمایش کردن که تاریخ اعتبار ویزا اززمان مدیکال اونها شروع شده بنده هم این مسئله رو میپذیرم و در این مورد حق رو به دوستان میدم . پس نتیجه بحث این شد که شمارش معکوس 6 ماه اعتبار ویزای صادر شده در سفارت آنکارا از تاریخ انجام آزمایشات پزشکی شروع میشه و در سفارت ابوظبی از تاریخ صدور ویزا .
با پوزش
اندکی صبر سحر نزدیک است...
CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر
ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-06-12 ساعت 17:32)satusa نوشته: سفرنامه دوم آنكارا:
سلام دوستان
الان كه دارم اين مطلب رو مي نويسم نمي دونم بايد خوشحال باشم يا ناراحت. اميدوار باشم يا دل نگران. فقط مي دونم كه بايد اميدم به خدا باشه تا هر چه زودتر مشكلات رو از سر راه ما برداره و آرامش به زندگيمون برگرده. دوست نداشتم اين مطالب رو بنويسم ولي فكر كردم شايد اين اتفاقات براي ديگران هم بيافته و يا افتاده باشه و در آنصورت كساني كه بعدا مي خوانند، بتوانند استفاده كنند.
دوست عزیز واقعا سفر و شرایط نفسگیری داشتید
امیدوارم همه چیز در ادامه خوب پیش بره و آرامش بهتون برگرده
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش
هم منتظر حادثه ، هم فکر خطر باش....
به امید پایانی خوب برای همه
ای معجزه خاموش، یه حادثه روشن شو
یه لحظه،فقط یه آه، همجنس شکفتن شو
ارسالها: 80
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام به دوستان عزیز و تشکر از ایزد منان که فرصت بودن در گروهی دیگر و رفتن به راهی جدید را در اختیارمون گذاشته
از اونجاییکه من قبلا هم در گروهی عضو بودم که بواسطه شکر عضویت تجارب آگاهیمون را در اختیار هم قرار می دادیم ، باید بگم هیچ سپاسی ارزشمندتر از این نیست و از تمام دوستان خصوصا مدیران محترم سپاسگذارم.
ببخشید از اینکه دیر آمدم و نوشتم ولی امیدوارم این نوشته ها حداقل به درد آیندگان بخورد. من تصمیم دارم کل موقعیتمان را همراه با سفرنامه شرح دهم تا شاید در آمارگیریهای سایت به درد بخوره و یا کسی استفاده ای ازش بکنه. ما یک خانواده 5 نفری هستیم . برنده اصلی همسر من و مرد می باشد. شرایط ما کمی خاص است و من یک دختر دارم و همسرم نیز 2 دختر دارد. لدا ما 3 دختر به سنهای 15، 12و 11 داریم. من 37 سال سن و همسرم 44 سال سن دارد. من لیسانس مهندسی صنایع غدایی دارم و همسرم دیپلم الکترونیک دارد. من در حال حاضر مدیر فروش یک شرکت خصوصی هستم و همسرم مدیر عامل و سرمایه گدار یک شرکت خصوصی می باشد که سوابق کاریش بیشتر در زمینه فیبر نوری اعم از نقشه کشی و طراحی و نگهداری جهت اداره مخابرات ایران میباشد ( که البته من احتمال میدم یکی از دلایل کلیرنسمون همین باشه ).
ما آخر اردیبهشت ماه 1389 نامه اولمون را در ارتباط با قبولی از کنسولگری کنتاکی در آمریکا دریافت کردیم .( با پاکت زرد و 2برگه سفید که یکیش کیس نامبرمون بود.)متعاقبا فرمهای مربوطه را پر کردیم و ارسال کردیم . اونموقع با مهاجرسرا آشنا نبودیم و لذا فرمها را خیلی با توضیحات پر کردیم اعم از سوابق کامل کاری و مدارک مختلف اخذ شده در دوران کارو.... ( اواسط خردادماه فرمها را ارسال کردیم.)
قبل از دریافت نامه دوم ایمیلی که مربوط به مراحل نامه 2 و مصاحبه می شد در بهمن ماه دریافت کردیم که مصاحبه مون را در 8 فروردین یا 28 مارچ با تمام اعضا اعلام میکرد.
دختر من ، عمو و خانواده پدریش در آمریکا زندگی می کنند و مادربزرگش از سال قبل یعنی قبل از قبول شدن ما برای بردنش به آمریکا تلاش کرده بود و اون را به سفارتهای آمریکا در دبی و آلمان برده بود که در آلمان نتیجه گرفته بود و درست در انتهای دیماه ویزای آمریکاش جور شده بود. و تصمیم گیری برای ما سخت بود چند تا مسئله وجود داشت :
1- جهت مصاحبه در آنکارا باید تمام افراد ذکر شده در فرمها حضور داشته باشند .
2- امکان گرفتن ویزا از طرف ما 50 % بود ، اما با توجه به اینکه پدربزرگ دخترم ( یعنی قیم قانونی او نیز به تازگی گرین کارت گرفته بود ) در آمریکا حتما میتوانستند برایش ویزا بگیرند.
اما ما انتخاب سختی کردیم ، دخترم را با مادربزرگش فرستادیم تا عمو و دیگران را ببیند ( 10 بهمن ) و انتهای اسفند جهت مراجعه برای ویزا برگردد( 23 اسفند ) . این داستان را تعریف کردم برای دوستانی که شرایط مختلف را تجربه می کنند و گاهی دچار شک و تردید هستند تا بگویم : خودتان را به خدا بسپارید تا او بهترینها را برایتان فراهم کند.
قبل از سفر او را پیش دکتر دهقان در مشهد بردم جهت کارت واکسیناسیون و متاسفانه با اینکه او 12 سال داشت ایشان هیچ توضیحی ندادند که نیاز به واکسیناسیون مجدد نیست و 3 تا واکسن تجویز فرمودند ( بعدها فهمیدم که برای زیر 18 سال فقط ترجمه کارت واکسیناسیونشان کافی می باشد )
من چون به تهران سفر داشتم واکسیناسیونم را یک روزه و در عرض 2 ساعت در انستیتو پاستور تجریش انجام دادم .( از همینجا از خانم دکتر و پرسنل خوشرو و صبور این موسسه تشکر می کنم ) . هسرم بدلیل مشغله کاری نتوانست به تهران بیاید و از همان روش دکتر دهقان و واکسنها و پول زیاد استفاده کرد. برای 2 دختر دیگرمان کارت واکسیناسیون ترجمه کردیم .
تمام مدارکی را که در فرمها دکر شده بود نیز به دارالترجمه جهت ترجمه دادیم . و درست 3 هفته قبل از مصاحبه با DHL مدارک را به سفارت ارسال کردیم .
و اما سفر : متاسفانه زمان مصاحبه ما بسیار بد موقع بود ، زیرا در ایام عید هم هزینه سفر بالاتر بود و هم گرفتن بلیط و شرایط سفر سخت تر بود . در هر صورت تقدیر ما در این زمان بود. از یکماه قبل توسط اینترنت از دکتر اونگان برای 23 مارچ وقت گرفته بودم ( دوستان توجه کنید که حتما پرینت کامپیوتری را همراه داشته باشید ). پس از حساب و کتابهای بسیار که بعد از سفر مشخص شد نصف آنها اشتباه بوده ، تصمیم گرفتیم سفرمان را هوایی- زمینی شروع کنیم. ما روز 1 فروردین (21 مارچ ) ساعت 11 صبح از مشهد به تبریز بلیط هواپیما داشتیم .(هزینه برای هر نفر 100 هزار تومان و کل مبلغ 500 هزار تومان شد ) پس از رسیدن به تبریز از فرودگاه با تاکسی به ترمینال رفتیم . راننده تاکسی با همسرم که پدربزرگش ترک باکو بوده و از این طریق همیشه خودش را نیمه پر ترک می داند ، دوست شد و خلاصه با هزار تعارفات ما را به ترمینال رساند (با تشکر از برادران آدری زبان عزیز ) .
ترمینال یک ماشین پژو دربست گرفتیم به قیمت 80000 تومان تا مرز بازرگان . ( دوستان اشتباه نکنید که ظاهرا ارومیه نیز مرز جداگانه ای دارد ، اما برای رفتن از این مسیر باید بروید مرز بازرگان که تقریبا از تبریز 3 ساعت راه است . در آنجا ما فهمیدیم که یک قطار برقی نیز از تبریز به بازرگان وجود دارد . در بازرگان یکی از همسایه های قدیم همسرم پسرعمویی داشت که قرار بود جهت عبور از مرز به ما کمک نماید . ما شب به آنجا رسیده بودیم و ایشان می گفتند که تمام اتوبوسها از صبح به آنکارا می روند . لذا شب را در بازرگان خوابیدیم و صبح ساعت 7 خودمان رفتیم اداره گمرک مرزی. در آنجا با پرداخت عوارض و هلال احمر حدودا نفری 12000 تومان یعنی60000 تومان و یکساعت زمان کارهایمان تمام شد و رفتیم انطرف مرز و وارد ترکیه شدیم . برخورد تمام ماموران در 2 طرف خوب بود. آنجا یک ماشین دربست دیگر گرفتیم که برای 5 نفرمان شد 40 لیر یعنی28800 تومان تا یک دهکده نزدیک مرز به اسم دوبیازیت ( قبلا دوستمان در بازرگان با یک شخص به اسم مصطفی که شرکت اتوبوس داشت هماهنگ کرده بود تا ساعت 10 یعنی اولین ماشین به آنکارا برایمان رزرو کند ) وقتی ما به ترمینال رسیدیم ساعت ترکیه 7.30 صبح بود .روبروی شرکت آقا مصطفی یک فروشگاه بود که صبحانه هم می داد و جاتون خالی یک صبحانه خوشمزه که تخم مرغ را در ظرفهای یک نفره به قول خودمان روحی درست کرده بودند و بابت آن 15 لیر یعنی10800 تومان پرداخت کردیم. اتوبوسهای دوبیازیت به آنکارا هر کدام 60 لیر هستند یعنی نفری 43200 تومان و در کل 216000 تومان ( ما آنجا فهمیدیم که یک شهربا فاصله 1 ساعت از انجا وجود دارد که هواپیما به قیمت نفری 90 لیر داره و چه بسا که دیر بود . ) البته برای ما که در تعطیلات عید به سر میبردیم تفریح جالبی بود چون اولا فوقالعاده مسیر زیبایی تا انکارا بود ( کوههای آرارات بسیار دیدنی و زیبا بودند ) و دوم اینکه بابا عجب اتوبوسهای خوبی داشتند و از اینجا بود که کم کم حالمان هی خوب می شد از زیباییها و هی بد می شد از اینکه بر سر ما و مملکتمان در طول تاریخ چه آمده است ؟ شاگرد راننده که پسر جوان حدودا 18 ساله ای بود با لباس رسمی تمیز و کراوات خدمات می دادو هر 2 ساعت یکبار یک ماده ضدعفونی کننده جهت دستها می آورد و خوشبو کننده میزد و انواع نوشیدنیها اعم از ابمیوه ها و چای و قهوه و اب دائما پذیرایی می کرد و بچه ها نیز تمام مدت با تلوزیونهای اتوبوس و کانالهای متفاوت ان سر گرم بودند. ما ساعت 10 راه افتادیم و روز بعد ساعت 4 صبح به انکارا رسیدیم. نکات مهم : غداهای توی راه خوشمزه نبودند و گران هم بودند ، برای دستشویی هم باید هر بار نفری 1 لیر پرداخت کنید ، هر بار برای ما 5 نفر 3600 تومان هزینه می شد.ترمینال انکارا بسیار مرتب و تمیز بود و ما تا ساعت 8 صبح در انجا ماندیم و ساعت 8 به هتل گلد که قبلا رزرو کرده بودیم رفتیم. البته اتاقهایمان هنوز خالی نشده بود ( یک اتاق 2 نفره و یک اتاق 3 نفره ) و در انجا چند خانواده ایرانی بودند که متاسفانه همان روز برگشتند ایران ، اما یک خانم و اقا که اتفاقا همشهری من بودند ( خطه پهلوان خیز سیستان ) ، و پسرانشان در آمریکا تحصیل می کردند و اینها میخواستند دیدنشون بروند خیلی به ما کمک کردند و من تونستم تا قبل از وقت دکتر که ساعت 11 بود بچه ها را در اتاق اونها حمام ببرم و اماده شیم برای دکتر رفتن ، که از اینجا خیلی به خاطر لطفشون ازشون تشکر می کنم. هتل را توسط خانم ژاله رزرو کرده بودیم اما سایر کارهامون را خودمون انجام دادیم و پیشنهاد میکنم به دوستان که کارهاشونو را به راحتی خودشون می تونن انجام بدن و هزینه اضافی برای اینکار نکنند. هتل گلد یک هتل 3 ستاره تمیز است و به خاطر نزدیکی به دکتر ، سفارت ، و بازار در منطقه خوبی قرار دارد . ما با تاکسی 5 نفر تا دکتر فقط 6 لیر دادیم و پیاده هم 10 دقیقه بیشتر نبود. منشی دکتر خانم خوب و مهربانی بود ، البته من با خودم فکر کردم اگر منهم اینقدر حقوق میگرفتم عاشق ارباب رجوع می شدم ، با مدرک مهندسی و مشاور ایزو و ..... بعد از 10 سال کار هنوز نگران کار و در امد بودن ، باز هم ادم بدی نیستم..... پاسپورتها را گرفت و گفت برید طبقه پایین . ما هنوز پایین نرسیده عکس اسکن شده مون روی فرممون دست یک منشی دیگه بود ( یاد سیستمهای شرکت معتبر و بزرگمون در ایران افتادم که یا پرینترش کار نمی کنه یا اسکنرش قطعه و یا هر دو درستن و کامپیوتر قاط زده یا هم شبکه قطعه و.... ) با با ما شاهکار می کنیم که هنوز کار میکنیم .... خلاصه این خانم خوشتیپ با موهای براشینگ شده که دنیای من را به عنوان زن ایرانی افسرده می کردو اینهمه سال روسری و مقنعه و بدون ارایش سر کار و ... اینها را جلوی چشمم می اورد و باعث می شد بهش غبطه بخورم ، گفت که باید بشینم و منتظر نوبت باشیمو البته منهم با زبردستی سرم را طوری تکون دادم که مطمئنم یاد تبلیغهای شامپودر ماهواره افتاد . ما 3 تا پاسپورت داشتیم ، من ، دخترم و همسرم و دو دختر دیگرمان . این انسانهای به ظاهر باهوش که جزو 20 کشور ثروتمند دنیا هم شده اند ، هر چه ما گفتیم که دخترم 12 سالش است نفهمیدند و هم ازمایش خون و هم عکس از سینه از او هم گرفتند ، و گفتند بعد از ظهر برای ویزیت توسط دکتر مراجعه کنید ، که بعد از ظهر خانم منشی گفت پرونده دختر 12 ساله اشتباه شده و نباید ازمایش و عکس میداده و باید پولتان را پس بگیرید که اگر اصطلاح پول توی سرتان بخورد بچه را سوراخ سوراخ کردید را به ترکی بلد بودم حتما بهشان می گفتم. دکتر جان یک امپول به من زد یکی هم به همسرم . و به هر کدام از دخترهایمان نیز 3 امپول زد و نهایتا دختر 12 ساله مان که اسطوره صبر بود بعد از اینهمه امپولهای اشتباهی وقتی از مطب دکتر بیرون امد گوله گوله اشک میریخت و درد 1400 دلار پول ازمایش و ویزیت دکتر را از یادمان برد.
نهار را اشتباها در خیابان کنار هتل رفتیم کباب ترکی بخوریم که برایمان 74 لیر یعنی 53280 تومان اب خورد ، نهار گرانی که میتوانست 4 پرس شیشلیک ایرانی ارم با پرسی 15000 تومان باشد. البته با کره محلی و سیر ترشی و ماست چکیده و ....
ما کمی کنسرو از ایران با خودمان اورده بودیم و شبها همراه با عصرانه و ... بیشتر از کنسرو استفاده میکردیم اما نهار بیرون میرفتیم ، یک روز رفتیم مک دونالد که وقتی ساندویچش را اورد بچه ها گفتند : پس کی نهار می اورد ؟ و یک روز کباب خوردیم و یکروز پیتزا و ... در کل هر روز برایمان همین حدود 70 تا 80 لیر خرج داشت اما توصیه می کنم غداهایی مثل کباب و جوجه و ... را انتخاب کنید چون هم بیشتر سیر می شید و هم مخلفات مثل ماست و سالاد و ... خوشمزه ای داره . دقیقا کنار هتل یک رستوران بود و از اونجا که اب در خونه گندیده است ما روز اخر رفتیم سراغش و یک غذای عالی و مناسب خوردیم. غذاهای ابکی ترکها را امتحان نکنید چون به مذاق ما خوش نیست.
داخل بلوار اصلی اتاتورک فروشگاههای زیادی بود و واقعا لباسها و وسایل زیبایی داشتند اما به نظر من اگر کسی تهران زندگی کند می تونه همونها را مناسبتر بخره اما ما که مشهد هستیم و از نعمت جنس خوب محروم برامون خوب بود ضمنا 2 نفر ارومیه ای به ما کمک کردن یک نفر مرد مسنی بود با خونواده اش و راهنماییهای مفیدی داشت و به ما گفت بریم انکامال که خیلی خوب بود و یک نفر یک دختر جئان بود که در ترکیه درس میخوند و وقتی فهمید ما مسافریم ما را راهنمایی کرد تا با ترن بریم انکامال و برامون با کارت دانشجوییش بلیط گرفت و متشکرم از ارومیه ایهای عزیز هموطنم. انکا مال بزرگ شده و کامل شده مالهای توی کیش بود و جای خوبی برای هر نوع خرید و غذا.
روز جمعه باید برای نتیجه تست بچه ها به دکتر مراجعه میکردیم . بعد از ظهر رفتیم و خیلی شلوغ بود و اییرانیهای بیشتری را دیدیم . همینطور که منتظر نشسته بودیم یک پسر بچه 4 ساله با جیغ و دادو قلدر بازی از توی مطب پرید بیرون و چون یک پسر 4 ساله دیگه که روی پای مادرش بود حسابی ترسید و بلند شد که اونهم دربره خلاصه بلبشویی شد ( بچه های کوچیکتونو از قبل اماده کنین ) ، این کوچولوی دومی وایستاد و یک نگاهی به همه انداخت و اومد یکدفعه خودشو چنان توی بغل من انداخت که من احساس کردم خداوند تمام عشق را برایم معنا کرد . همینطور در بغل من موندو یکم که اروم شد رفت سراغ مادرش ، همه تعجب کرده بودن و صحنه زیبایی بودو من از فرصت استفاده کردم و به همسرم گفتم : عزیزم من هنوز طرفدار دارم.به هر صورت در همان روزعلاوه بر چک تست دست بچه ها ، جواب آزمایشات را نیز دادند. یعنی ما چهارشنبه آزمایش دادیم و جمعه جواب گرفتیم.( 2 روز )
شنبه بچه ها را بردیم شهربازی به اسم لونا پارک ، چند تا نکته جالب داشت :
وسایلشون به نظر میرسید که خیلی ایمنی داره
تعداد وسایل بازی تو سن 12-18 سال خیلی زیاد و پر هیجان بود
از همه مهمتر اینکه : پارک پر بود از نوجوونها و دخترها و پسرها در کنار هم با یک تفریح سالم تخلیه میشدن ، کلا اینکه دخترها میتونند ازادانه لباسهای راحت و مناسب و زیبا بپوشن به نظر من که یک زن هستم نکته مهمیه
خلاصه روز یکشنبه رسید و اتفاقات مصاحبه :
شب سختی را گذروندیم و تقریبا 2 یا 3 ساعت فقط خوابمون برد . طبق توصیه فامیهایی که قبلا مصاحبه داده بودند من و همسرم لباس رسمی پوشیدیم ، هردومون کت و شلوار پوشیدیم و همسرم کراوات هم زد. ساعت آنکارا صبح 28 مارچ یعنی 8 فروردین به دلیلی که هنوز من نمیدونم یکساعت جلو رفته بود و این مسئله زمانیکه فهمیدیم ما را خیلی دچار استرس کرد . بالاخره ساعت 8:45 انکارا در اون روز اونجا بودیم . یک افسر دم ورودی پاسپورتها را می گرفت و با اسامی مصاحبه کنندگان روزش تطبیق میداد . بعد اتاقی بود که 2 تا افسر کنترل بدنی توسط دستگاه میکردند و موبایلها را میگرفتند .
بعد حیاط بود و اتاق دیگری که مدارک را باید تحویل یک خانم به نظر من بداخلاق باید میدادیم . مدارکی که گرفت شامل : کپی و ترجمه شناسنامه ها ، کارتهای ملی ، مدارک پزشکی ، مدرک تحصیلی همسرم (برنده اصلی ) عکسها ، مدارک تمکن مالی و اسپانسر ( من مدارک مربوط به شرکت همسرم و مقدار کمی دارایی را گذاشته بودم و اسپانسر ما عموی دخترم در امریکا بود که کلیه مدارک را ارسال کرده بود ) . مدارک تحصیلی و کاری من و کپی پاسپورتها را نگرفتند. صل همه مدارکی را که خواستند گرفتند تا در انتهای کار برگردونند. همه موارد به اضافه یک شماره به ما داده شد.
وارد سالن نسبتا بزرگی شدیم که باید در 3 مرحله شماره شما را در تابلوی led که بر دیوار روبرو نصب شده بود اعلام میکردند ، 1 برای پرداخت پول 2 برای انگشت نگاری 3 برای مصاحبه . سالن حدود 60 تا 70 نفر بودند و ما آخرین پرونده برای برسی بودیم. همسرم می گفت که احتمالا با دوربین در سالن نیز چک میشویم. دخترم دعا میکرد که توسط افیسر مرد بررسی شویم اما افیسر ما خانم بود. به همهمان گفت که دستهایمان را بالا ببریم و سوگند یاد کنیم که هرچه میگوییم راست باشد. به دخترها گفت دیگر کاری ندارد و بنشینند ( و انها که ا ز قبل خیلی اموزش دیده بودند و اماده هر نوع سخنرانی بودند بعدا تلافیش را سرمان در اوردند)
از همسرم پرسید که کارش چیست ؟ و او گفت که یک شرکت خصوصی دارد و در زمینه فیبرنوری و الکترونیک کار می کند . مدارک سربازیش را خواست و من که ترجمه کرده بودم مدارک را دادم. ( همسرم بدلیل کفالت مادرش معاف شده بود ).به من گفت که کارم چیست ؟ و من نیز توضیح مختصری دادم . سپس از فردم چرسید و نهایتا برگه آبی را که ا قبل اماده بود به ما داد و گفت نیاز به ارسال 9 سئوال و 2 تا 3 ماه انتظار میباشد . مصاحبه ساده بود و تعداد سئوالات کم .
بیرون امدیم واز ایران ایر که روبروی سفارت است بلیط برای چهارشنبه گرفتیم . نفری 270000 تومان .
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
شماره /:/2011as00016xxx
تاریخ مصاحبه : 28 march
تاریخ کلیرنس:5 jun
حرف های خیلی زیادی دارم برای گفتن
همین که مثلاً یه خورده دیگه تحمل کن،یا تسلیم نشو به اون چیزی که بهش معتقد نیستی ومی دونم خسته ای.
ولی باز تو بازنده نشو وقتی جز تو کسی لایق برنده شدن نیست
تو محکومی به موفقیت
این یادت بمونه
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-06-14 ساعت 15:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-14 ساعت 15:54 توسط kamranjon.)
با سلام به تمام دوستان
فايل pdf شده سفرنامهاي آنكارا آپدیت شد. تاريخ :24/3/90
http://www.jetup.ir/do.php?filename=14_0...502781.pdf
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 141
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان با این تجربیات اگه کسی آژانس هواپیمایی مناسب میشناسه و یا هتلی را پیشنهاد میکنید برای من پیام خصوصی بگذاره
Visa: 28 . Sep . 2011
رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
ارسالها: 73
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان من امروز سايت ايران اير رو چك كردم ديدم پرواز مستقيم به آنكارا نداشت و خيلي تعجب كردم آيا واقعا پرواز مستقيم نداره؟؟