2014-10-07 ساعت 01:04
(2011-09-10 ساعت 10:37)saied-k نوشته:اشباع لطفاً نه اشباح(2011-09-08 ساعت 22:20)ARASH@MH نوشته: "دست اخر بدترين خريد را در زمان نا مناسب و از فرط خستگي انجام مي دهند"
می دانید این نتیجه یک تحقیق دانشگاهی در جواب این سوال است که چرا در کشورهایی مانند ایران که مغازه زیاد است و باید رقابت نیز زیاد تر باشد قیمتها به جای کاهش بیشتر می شود یا ثابت می ماند؟
سلام به همه !
ARASH@MH عزيز ؛
من كه در جايگاه يكي از همين مغازه ها هستم و مي تونم بگم از اين مسئله هم سود مي برم ! ساعت هاي بسياري رو روي اين قضيه فكر كردم و با همكارام هم در موردش صحبت كرديم . چند تا جواب براي اين مسئله ( كه وجود عيني و واقعي دارد ! ) پيدا كردم كه نميدونم تا چه حد درست هستند ؟ لطفا اگه نظري داريد شما هم راهنمايي بفرماييد !
1 - من بي اعتمادي موجود در جامعه را دليل اصلي اين واقعه مي دانم . فكر مي كنم اگر كسي كه براي خريد به بازار ميرود ، هيچگاه اختلاف قيمت فاحشي را در اجناس مشاهده نمي كرد ، اگر هيچگاه به ازاي پولي كه پرداخت كرده جنس نا مناسب و بي كيفيت دريافت نميكرد ، در هنگام خريد از جانب فروشنده محبت و احترام ميديد ، و از همه مهمتر از هيچ فروشنده اي دروغي نمي شنيد ! امروز اين بي اعتمادي كلي را با خود به بازار يدك نميكشيد !
2 - دومين دليلي كه مي خوام ذكر كنم اشباح شدن بازار ايران در عرضه و عدم كفايت تقاضا به نسبت بازار عرضه مي باشد. در مجتمع تجاري كه من مغازه دارم حدود 700 واحد تجاري وجود دارد كه حداقل يك سوم از اين تعداد تكفروشي مي كنند . مشتري مغازه داري ( عمده ) كه وارد اين پاساژ مي شود در انتخاب مغازه هايي كه مي تواند كالاي مورد نياز مغازه خود را از انجا دريافت كند دچار اختلال و گيجي مي شود ! حال مسلم است مشتري معمولي كه تخصصي هم ندارد چه حالي دارد ؟
پس وقتي انتخاب مغازه بر اساس شانس يا فريب ظاهر رو خوردن يا جذب زبان چرب فروشنده شدن باشد ؛ مسلم است كه اين اشباح عرضه در بازار به سود مشتري نخواهد بود و به همين دليل است كه مي بينيم روز به روز تعداد مغازه ها بيشتر مي شود وكسبه هم از تعداد زياد بازار ( يا به قولي زياد شدن دست ) شكايتي ندارند و اگر بازار خوب باشد اصولا همه راضي خواهند بود !
و شايد به خاطر همين است كه يك متر مغازه در همين مجتمع ما 40 تا 45 ميليون تومان قيمت سرقفلي دارد !!! يعني يه مغازه 30 متري مي شود يك ميليارد و سيصد و پنجاه ميليون تومان !! )
نكته جالب توجه اينكه اگر شما كاسب كار كشته و معتبري هم باشيد نميتوانيد در اين مغازه به طور متوسط بيش از ماهي 5 ميليون تومان سود خالص داشته باشيد !! و اگر اين پول را در بانك مي گذاشتيد حدود 4 تا 5 برابر بيشتر بازدهي داشتيد بدون اينكه كار كنيد و استرسي داشته باشيد !!! اگر گفتيد دليل خريد اين املاك چيست ؟ بله درست حدس زده ايد اميد به تورم و افزايش بيشتر قيمت ! همانطور كه اين مغازه ها ( همين پاساژ مورد نظر ) حدود 5 سال پيش با قيمت كمتر از متري 7 ميليون تومان فروخته شده بودند !!
من اين پديده را اينچنين توجيه مي كنم كه بسياري از افرادي كه در ايران مغازه دارند در صنف لوازم خانگي و لباس و اغذيه و فلان و فلان نيستند !! بلكه انها در كار مستغلات هستند !! خريد و فروش مغازه هاست كه صاحبان اين مغازه ها را قدرتمند تر مي كند و شايد به خاطر همين است كه به استانداردهاي فروش و جذب مشتري و اموزش فروشندگان و غيره و غيره اهميتي نمي دهند ؟! و تمام معضلاتي را كه قبلا بحث كرديم به وجود مي آورند ؟
--- البته در كتابي خواندم كه در سال 1974 اقاي Ray Kroc صاحب مك دونالد هم در كنفرانسي خود را در كار مستغلات معرفي كرده است نه در كار همبرگر !! پس اين موضوع در امريكا هم اتفاق مي افتد ولي همانطور كه ميدانيم اعتبار مك دونالد به كيفيت غذا و احترام به مشتري است ! پس علاوه بر توجه به امر املاك مك دونالد به استاندارد هاي حرفه خويش هم مسلط بوده است !
در امريكا يا اكثر كشور هاي پيشرفته فكر مي كنم بار اصلي فروش و عرضه به دوش شركتهاي بزرگي است كه با داشتن فروشگاه هاي بزرگ و چند منظوره تمام كالا ها را كنار هم گرد مي آورند ، به مشتري اهميت مي دهند و خدمات جديد و تشويقي ارائه مي كنند و همچنين با همديگر هم رقابت سالم دارند !
لطفا دوستاني كه در امريكا هستند توضيح دهند كه ايا مغازه هاي شخصي به سبكي كه در ايران هست چقدر در امريكا وجود دارند؟ و اصولا چند درصد از عرضه بازار به مغازه هاي كوچك اختصاص دارد ؟
شاد باشيد و آزاد !! سعيد از يك شهر شلوغ !!