کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
عدم سازش، طلاق و پیامدهای آن
یک نکته ای دیگه ای که من اینجا دیدم اینه که چقدر روابط خانوادگی شون شباهت داره به ایران..روابط پدر مادر ها با بچه ها یا نوه ها و پدر بزرگ مادر بزرگ ها خیلی شبیه همون چیزایی که تو ایران می بینیم...همون طوری بهم کمک می کنن، دخالت بیجا می کنن، همدیگه رو دوست دارن و سعی می کنن رفت و آمد ها رو حفظ کنن، از دست همدیگه ناراحت می شن، پشت سر هم حرف می زنن...
من که تو برخوردی که با آدم های مختلف داشتم ، تفاوت زیادی حس نکردم. اکثرشون هم براشون مهمه که درباره من و کشوری که ازش اومدم بدونن، درباره شرایط کنونی ایران و اینکه مردم چه احساسی دارن نسبت به همچین حکومتی و دلسوزی می کنن. دوست دارن درباره زبان مادری من یا تقویم ایرانی یا غذاهاش بدونن...و سوالی که تقریبن همشون صادقانه ازم پرسیدن اینه که " آیا از اینجا-آمریکا- خوشت میاد؟" بعد من پیش خودم فکر می کنم که آیا دارن شوخی می کنن؟ مگه می شه از اینجا بدم میاد...بعد یاد خودمون تو ایران میافتم که از خارجی ها می پرسیم نظرشون درباره ایران چیه و اینکه آیا خوششون اومده یا نه....دنیای کوچیکیه و بیشتر از اینکه ما آدم ها با هم فرق داشته باشیم، بهم شبیهیم
پاسخ
تشکر کنندگان: masoudeses ، viking ، rs232 ، nastaran86 ، Ali Sepehr ، frozen mind ، حامد ، GBUSA ، mavarfan ، Lamborghini
(2011-07-24 ساعت 07:13)Yas Banoo نوشته:  یک نکته ای دیگه ای که من اینجا دیدم اینه که چقدر روابط خانوادگی شون شباهت داره به ایران.....

یاس بانو خانم!! اینجا تو فلوریدا همه فکر آب تنی و ساحل و بخور بخور هستن! هیشکی عین خیالشم نیست که من از کجام و چیم و ازین حرفا! مگه شما کدوم ایالتین که اینقدر آدماش روشنفکرن Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، nastaran86 ، frozen mind ، Yas Banoo ، mavarfan
از کسانی که ایرانی هستن و چند سالی میشه که امریکا زندگی می کنن خواهش می کنم در ارتباط با ازدواج با خانومی که از ایران به امریکا میره تجربیاتشون رو بفرمایند من با چنین مسئله ای روبرو شدم که الان خیلی گنگ هستم نمی دونم تا چه حد میشه موفق بود کسی رو که تا حالا ندیدم یکدفعه برم همسرش بشم ! لطفا اگر از اطرافیانتون کسی این تجربه رو داشته اینجا مطرح کنید .
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، frozen mind ، mavarfan
(2011-07-24 ساعت 07:13)Yas Banoo نوشته:  سوالی که تقریبن همشون صادقانه ازم پرسیدن اینه که " آیا از اینجا-آمریکا- خوشت میاد؟" بعد من پیش خودم فکر می کنم که آیا دارن شوخی می کنن؟ مگه می شه از اینجا بدم میاد...

خیلی براتون خوشحالم . شوخی نمی کنن! میشه !
راستی رابطه عروس و مادرشوهر هم همونطوره ؟
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind ، Yas Banoo ، mavarfan
(2011-07-24 ساعت 07:20)yami نوشته:  
(2011-07-24 ساعت 07:13)Yas Banoo نوشته:  یک نکته ای دیگه ای که من اینجا دیدم اینه که چقدر روابط خانوادگی شون شباهت داره به ایران.....

یاس بانو خانم!! اینجا تو فلوریدا همه فکر آب تنی و ساحل و بخور بخور هستن! هیشکی عین خیالشم نیست که من از کجام و چیم و ازین حرفا! مگه شما کدوم ایالتین که اینقدر آدماش روشنفکرن Smile

Smile ما تو اوکلاهما هستیم، مرکز آمریکا، که اتفاقن آدماش به روشنفکر بودن به معنای خاص معروف نیستند، بلکه خیلی خاکی و زمینی هستند و ادعایی ندارن...
(2011-07-24 ساعت 10:20)shahrzad_a نوشته:  
(2011-07-24 ساعت 07:13)Yas Banoo نوشته:  سوالی که تقریبن همشون صادقانه ازم پرسیدن اینه که " آیا از اینجا-آمریکا- خوشت میاد؟" بعد من پیش خودم فکر می کنم که آیا دارن شوخی می کنن؟ مگه می شه از اینجا بدم میاد...

خیلی براتون خوشحالم . شوخی نمی کنن! میشه !
راستی رابطه عروس و مادرشوهر هم همونطوره ؟

راستش من هیچ وقت از این روابط عروس و مادرشوهر که می گن سر در نیوردم و فکر هم نمی کنم بهش. به نظر من رابطه ای که ما آدم ها با هم داریم بیشتر از این تعریف های بیرونی هست. مادر شوهر برای من یه آدمی هست مثل تمام آدم هایی که تو طول روز بهشون برخورد می کنم، با این تفاوت که یه رابطه خانوادگی قوی ما رو بهم پیوند داده. مخلص کلام اینکه من بلد نیستم عروس بازی در بیارم، مادرشوهرم هم اگه مادرشوهر بازی در بیاره من نمی فهمم Smile . نه جدا از شوخی اما ما رابطه ی خوبی داریم با هم.
پاسخ
تشکر کنندگان: nastaran86 ، shahrzad_a ، mavarfan
@yas banoo
از قضا من به این قضیه ایمان آوردم که در هرجای دنیا جای توریسیتی باشین مردم زیاد در مورد همدیگه کنجکاوی نمیکنن. یعنی چشم و دلشون از دیدن آدمهای رنگارنگ پر شده!! همین کشور خود ما که به مهماندوستی و گاها بیگانه پرستی معروف شده! مثلا اگه بیایین اصفهان رو با یک شهر دور افتاده مقایسه کنین میبینین که دیگه اصفهانی ها به اینکه کسی توریست و خارجیه زیاد اهمیت نمیدن چون براشون عادی شده.

پاسخ
تشکر کنندگان: Yas Banoo ، nastaran86 ، alireza62 ، mavarfan
(2011-07-22 ساعت 20:15)Yas Banoo نوشته:  همسر من آمریکایی هست. البته از نظر فرهنگی و کنار اومدن با شیوه زندگی اینجا مشکل خاصی نداشتم. زبانم هم خیلی خوب هست ، پس در زمینه ارتباط برقرار کردن با آدم ها به مشکل جدی بر نخوردم، جز در مواردی که صحبت هایی که بهشون گوش می دم، یه پس زمینه فرهنگی خاص اینجا رو داره که حتمن می بایست در این فرهنگ بزرگ شده باشی تا بفهمی چی می گن.
من هم با این موضوع موافقم که باید تا می شه روی Listening کار کرد، و بعد از اون هم روی لهجه. ممکنه خیلی دایره لغات خوبی داشته باشین و جمله سازی تون هم حرف نداشته باشه، ولی دارین میان آمریکا که زبان اولشون انگلیسی هست، پس باید بتونین به لهجه ی رسمی آمریکایی مکالمه کنین تا خودتون رو برای دیگران قابل فهم کنین.
نکته ی دیگر هم اختلاف نظر هست که تو زندگی من هم بوجود اومده. من و همسرم از اول عاشق هم بودیم و حتی چند ماهی هم با هم قبل ازدواج توی کشور دیگه ای زندگی کردیم که بعد از اون هر کدوم برگشتیم به کشورهای خودمون برگشتیم تا دو سال بعدش که پروسه ویزا ی نامزدی تموم شد و من به آمریکا اومدم و با هم ازدواج کردیم. توی این چند ماهی که اینجا بودیم، چند تا دعوای خیلی سخت داشتیم. ولی هر بار که بعدش نشستیم و با هم صحبت کردیم، متوجه شدیم که این مشکلاتمون از عدم درک متقابل و زود قضاوت کردن درباره همدیگه و خشم ما بوده. البته الان داریم نهایت تلاش خودمون رو می کنیم که تا وقتی که منظور همدیگه رو درست متوجه نشدیم ، عکس العمل نشون ندیم و اینکه سعی نکنیم برای اینکه طرف مقابل از ما یه انتظاری داره، خودمون نباشیم. البته از کمک مشاور و کتاب و مقالات مربوطه هم استفاده میکنیم.
کلن شاید بشه گفت که 80 درصد ازدواج رو با تعادل و درک متقابل گذروندیم و 20 درصدش رو هم به جدل که البته از اون جدل ها درنهایت برای بهبود رابطه استفاده کردیم.
زندگی بالا و پایین زیاد داره، و من اینطور متوجه شدم که باید در برابر وقایع زندگی ، عکس العمل نشان نداد، بلکه عمل کرد. به این معنا که صرف اینکه طرف مقابلم حرفی به من زده که من ناراحت شدم، من هم نباید در مقابل حرفی بزنم که اون رو ناراحت کنم یا سریعن دست به واکنش نشون دادن یا قضاوت کردن در موردش بزنم. راه هایی مفید تری برای حفظ تعادل در زندگی وحود داره که با تجربه به دست میاد.
Live and Learn!
در مورد اختلافات فرهنگی خودم به مشکل خاصی بر نخوردم. به خاطر مسایل احمقانه ای چون غیرت وتعصب بسیاری از آقایون در ایران به علاوه قوانین حکومتی ای که در درجه اول ضد بشری و در نهایت فوق العاده ضد زن هستند، مطمئن بودم که هیچ وقت تن به ازدواج در ایران نمی دم. البته من قبل از آشنایی با همسرم تصمیم به مهاجرت گرفته بودم. در همین حین با او آشنا شدم و پس از مدتی رابطه مان جدی تر شد و تصمیم به ازدواج گرفتیم ولی به هیچ عنوان، صرف مهاجرت به آمریکا باهاش ازدواج نکردم.

من موندم هیچ کس به عنوان مهاجرت ازدواج نکرده.خواهشن کمی صادق باشید. 90 درصدتون به خاطر مهاجرت ازدواج کردید و با بیان این مورد در اینجا
مطمینن اتفاق خاصی نمیافته
من خودم شخصا اگر همچین ازدواجی کنم فقط به خاطر مهاجرته و بس
پاسخ
تشکر کنندگان:
در تایید سخن دوستان
واقعا هستن ادمها و خانواده های امریکایی که خیلی چیزها هم براشون مهم هست و به افراد اهمیت میدن ولی شاید 30 درصد افراد باشن و حتی برخی نگرشهای شرقی هم داشته باشن که البته به میزان مذهبی بودن اونها هم بستگی داره.
از طرف دیگر شما در کشورهای شرقی حتی خود ایران که جامعه ای تقریبا بسته داره بر میخورید به بسیار خانواده هایی که از 50 تا امریکایی غربی ترن در همه موارد و همون قضیه "وات اور " رو بدترش رو دارن منتهاش خب اونها هم اونجا فعلا در اقلیت هستن.اینه که واقعا حکم کلی نمیشه داد.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: nastaran86 ، Yas Banoo ، mavarfan
@Hero
تاکید میکنم که منظورم این نیست که شما اینگونه هستین ولی فرمایش شما در مورد اینکه اگه همچین ازدواجی هم بکنین فقط به خاطر مهاجرته و بس, من رو یاد ایرانی ها مخصوصا مردهای ایرانی میندازه که معلوم نیست دقیقا آمریکا و غرب رو برای چی دوست دارن!! خودشون رو میکشن به هر قیمتی حتی ازدواج مصلحتی بیان آمریکا ولی در عین حال دلشون میخواد کل وابستگیهای فرهنگی و مذهبی و اجتماعی ایرانیشون رو هم بردارن بیارن اینجا. حالشون از هرچی غیر ایرانی و غیر مسلمان هست به هم میخوره و هر زن و دختر آمریکایی که بر خلاف نظرشون رفتار کنه و لباس بپوشه *** هست و هر مرد آمریکایی که احترام و آزادی بیشتری به خانومش قائل باشه, بی غیرت و بی ناموسه. تو بعضی از این سایتهای مهاجرتی از خوندن پستهایی که موندن آمریکا بیان آیا همسرشون میتونه بازم چادر بپوشه یا باید به مانتو روسری قناعت کنه, حالت بدی بهم دست میده. کل مشکلاتشون همینه. انگار یک مملکت اینجا منتظرن که ایشون دست عیال و بگیرن بیان اینجا تا اینا نگاهشون کنن. دیدن عدم احترام به کشور و مردم کشور مورد مهاجرت یک بار هم برام در مالزی پیش اومد. ایرانیهایی که برای گرفتن اقامت و ویزای اونجا چه موقت و تحصیلی و چه دایم سر و دست میشکستن ولی پای صحبتشون که مینشستی همه مالای ها رو کاکاسیاه و چینی ها مالزی رو خرچنگ قورباغه خور و هندی هاشونو دزد و بی فرهنگ خطاب میکردن. اصلا بحث ازدواج با اونا رو هم که پیش نکش که از نظر ایرانی ها قابل این حرفا نبودن! ارزش اونا فقط در همین حد بود که مملکتی ساخته بودن که ما برین اونجا حال کنیم و جدیدا هم تجارت مواد مخدر راه بندازیم و زندانهاشونو با جوانهای ایرانی پر کنیم.
اگه کسی اینجا نمیگه من به خاطر مهاجرت ازدواج کردم دلیلش اینه که اولا اونی که بخاطر مهاجرت ازدواج میکنه, کار شایسته ای نمیکنه که با افتخار بگه و میدونه که از صداقت همسرش در ازدواج با اون به نوعی سو استفاده کرده. این اتفاق بیشتر در مورد ازدواج دخترای ایرانی با پسرهای ایرانی مقیم خارج رخ میده. ثانیا در مورد ازدواج بین ایرانی و آمریکایی, این قضیه آنچنان کم احتمال هست که معمولا اگه دارای صرف هدف مهاجرت باشه همون اوایل کار, معمولا مشکلات بوجود میاد و قبل از اینکه فرد مهاجرت کنه, همه چی به هم میخوره.
برای ازدواج با خارجی باید هر دو طرف با تمام وجود به فرهنگ و زبان و کشور و دین و آداب رسوم همدیگه احترام بذارن و علاقمند باشن وگرنه این دوستی ها چندان دوام پیدا نمیکنه.
در آخر هم امیدوارم افرادی که همه چی ایرانی و اسلامی شو دوست دارن بجز خود زندگی تو ایران, در حق ما و امثال ما لطف کنن و همون کشور خودمون تشریف داشته باشن و بذارن ما هم در غربت حالمون رو بکنیم. بخدا اینجا خبری نیست.
پاسخ
تشکر کنندگان: shahrzad_a ، mavarfan ، nastaran86 ، Lamborghini ، saeid6812 ، r-g

[/quote]

من موندم هیچ کس به عنوان مهاجرت ازدواج نکرده.خواهشن کمی صادق باشید. 90 درصدتون به خاطر مهاجرت ازدواج کردید و با بیان این مورد در اینجا
مطمینن اتفاق خاصی نمیافته
من خودم شخصا اگر همچین ازدواجی کنم فقط به خاطر مهاجرته و بس
[/quote]

نکته اول از نظر من اینه که هیچ ضرورتی نداره ما آدم ها رو فقط از دریچه ی نگاه خودمون ببینیم. شاید شما فقط برای مهاجرت و بس به چنین ازدواجی تن بدید، ولی من نه. دلیلی هم برای اثباتش به شما در اینجا ندارم.
پیش قضاوت کردن البته جزو خصایص همه ما انسان ها هست که میشه کنترلش کرد اگر دیدمون رو کمی باز کنیم.
نکته دیگه اینه که من صادق بودم و هستم پس نیازی نیست که خواهش کنید تا صادق باشم.
پاسخ
تشکر کنندگان: shahrzad_a ، mavarfan ، nastaran86
من وقتی که دانش آموز دبیرستان بودم برای طرح کاد به یک کارگاهی می رفتم که جکهای هیدرولیک و لیفتراک تعمیر می کردند. روزهای اول که وارد کارگاه می شدیم تمام ذهن و حواس ما این بود که خودمان و لباسمان روغنی نشود و برای همین نمی توانستیم کار را درست انجام دهیم. روز سوم وقتی که وارد کارگاه شدیم استادکارمان گفت دست هایتان را تا آرنج داخل ظرف روغن کنید و بعد از اینکه ما با تعجب این کار را انجام دادیم گفت حالا کف دستتان را بمالید به صورتتان و ما هم از روی ناچاری این کار را کردیم. سپس گفت حالا با خیال راحت به کارتان بپردازید!
این تاپیک هم برای این ایجاد نشده است که ما از خودمان تعریف کنیم و یا مواظب باشیم کسی خیال نکند که مبادا ما از روی قصد و غرضی ازدواج کرده ایم و یا مشکلی در زندگی خود داریم. همه ما انسان هستیم و در کنار خوبی ها و صفات نیکی که داریم شرارت ها و رذالت ها و پستی های خاص خودمان را هم داریم و همه ما در زندگی مشکلاتی داریم که با آن دست و پنجه نرم می کنیم.
ما می خواهیم چیزهای واقعی را بررسی کنیم و برای این کار اول نیاز داریم که تعارفات و نقاب های روزمره خودمان را کنار بگذاریم. به عنوان مثال من باید اعتراف کنم که امریکایی بودن همسر من بالاترین اولویت را در تصمیم من به ازدواج با او داشت زیرا که اگر او تبعه ایران, پاکستان و یا افغانستان بود با او ازدواج نمی کردم. شاید یک مقداری از عدم موفقیت ازدواجهای مهاجرتی همین مسئله باشد ولی هدف من از ایجاد این تاپیک بحث های مشاوره خانوادگی نیست بلکه می خواهیم ببینیم که اگر به هر دلیلی این ازدواج مهاجرتی کار نکرد چه بلایی بر سر فرد تازه مهاجر می آید.
مثلا یکی از مشکلهای بزرگی که مخصوصا عروس های مهاجر را تهدید می کند این است که آنها در کوچک ترین ناملایمتی از سوی داماد ناگهان خودشان را کاملا تنها و بی پشتوانه و جدا از خانواده در یک کشور غریب حس می کنند و حتی ممکن است که دچار افسرگی شوند. مشکلات مهاجرت به تنهایی خسته کننده و شکننده است و وقتی که با مشکلات و ناملایمات زندگی شخصی همراه شود فیل را هم از پای در می آورد.
معمولا عروس ها و دامادهای مهاجر بیشترین تلاش خود را می کنند تا همه چیز روبراه شود ولی چون همیشه باید در روابط اجتماعی و خانوادگی خود آلرت باشند (یعنی خودآگاه عمل کنند) مجبور هستند که به مغز خود تخته گاز فشار بیاورند و ممکن است که به قول معروف پس از گذشت یک مدت ناگهان یاتاقان بسوزانند! (نشانه ها و علائم اولیه یاتاقان سوزی: سفره روی زمین, نان سنگک داغ, آبگوشت, ناز و نوازش مادر, ...!)
بعضی از دامادان و عروسان پس از یاتاقان سوزی در کل از خیر امریکا می گذرند و به ایران بر می گردند ولی بیشتر آنها به خاطر اینکه آمدن به امریکا نقش مهمی در تصمیم آنها داشته است و بهای سنگینی را چه از نظر مالی و چه از نظر روانی برای آن پرداخت کرده اند, می خواهند که حتی اگر از همسرشان جدا شدند در امریکا بمانند. بعضی ها که یک مقداری مهارت های بیشتری دارند شروع می کنند به شبیه سازی کردن تا زمانی که مثلا گرین کارت موقت خودشان را بگیرند ولی در بیشتر موارد آنها نمی توانند چنین کاری را انجام دهند و به مشکلات بیشتری برخورد می کنند.
یکی از علت هایی که خود من دیگر نمی خواستم برگردم به خاطر حرف و حدیث هایی بود که در زمان بودنم در ایران از جانب اطرافیان زده می شد و تحمل آن واقعا دشوار بود. حالا فکرش را بکنید که یک دختر دسته گل که به امریکا آمده است و با شوهرش به هر دلیلی ناسازگار است نه تنها باید با مشکلات فعلی خود مدارا کند بلکه باید به این فکر کند که اگر نتواند دوام بیاورد و به ایران برگردد موج سرکوفت ها و کنایه ها است که به سمت او سرازیر خواهد شد.
خلاصه این که بیایید در اینجا بیشتر در مورد مشکلاتمان صحبت کنیم.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
(2011-07-25 ساعت 22:05)rs232 نوشته:  من وقتی که دانش آموز دبیرستان بودم ....

آرش جان! فرمایشان شما رو کاملا قبول دارم بدون قید و شرط! خود من هم آمریکایی بودن خانمم در انتخاب ایشان نقش مهمی رو داشت ولی نقش اول رو نداشت چون از هر کشور جهان اول یا دومی بود برام فرقی نمیکرد.
مسئله اینجاست که بعضی دوستان اینجا چنان صحبت میکنن که انگار عروس داماد آمریکایی مونده رو دست مردم و فقط باید ما اراده کنیم و لطف کنیم باهاشون ازدواج کنیم تا بیاییم اینجا!!
خود من وقتی میگم بخاطر مهاجرت با ایشون ازدواج نکردم منظورم اینه که من تو خواب هم نمیدیدم که یک دختر آمریکایی حاضر باشه با کسی حتی بهتر از من هم از ایران ازدواج کنه (بخاطر جو بدی که بین دو کشور هست), حالا چه برسه به من! پس بخودم نگفتم که من حاضرم به خاطر مهاجرت ازدواج کنم و شروع کنم به مسیج زدن به این و اون تو سایتهای دوست یابی تا یکی با من ازدواج کنه!! خودتون هم شاهدین که قریب به اتفاق مردم کشورهای پیشرفته از جریان ازدواج بخاطر ویزا کاملا آگاه هستن و اگه کسی هم ناآگاه باشه مطمئن باشین یا جایی زندگی میکنه که اینترنت نداره و دستتون بهش نمیرسه که بخوایین باهاش ازدواج کنین و یا اینکه از چنان خانواده بسته و ایزوله ای هست که اصلا فکر ازدواج با خارجی جماعت هم توش جرمه!!
اگه صحبت در مورد ازدواج با یک دختر ترکیه ای یا آذربایجانی یا گرجستانی یا مالزیایی یا تایلندی باشه, بله درسته, یکی میگه من حاضرم بخاطر اقامت اونجا ازدواج کنم و میره یک سال اونجا با ویزای کوتاه مدت اقامت میکنه تا ازدواج کنه. اما با آمریکایی چی؟؟؟
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، mavarfan ، nastaran86 ، tamanna
(2011-07-24 ساعت 09:36)anita-gh نوشته:  از کسانی که ایرانی هستن و چند سالی میشه که امریکا زندگی می کنن خواهش می کنم در ارتباط با ازدواج با خانومی که از ایران به امریکا میره تجربیاتشون رو بفرمایند من با چنین مسئله ای روبرو شدم که الان خیلی گنگ هستم نمی دونم تا چه حد میشه موفق بود کسی رو که تا حالا ندیدم یکدفعه برم همسرش بشم ! لطفا اگر از اطرافیانتون کسی این تجربه رو داشته اینجا مطرح کنید .
آنیتا جان,
به نظر شخصی من بهتر است که وقتی به امریکا رفتید و با آن همسر ندیده خود مواجه شدید از او برای ایجاد و برقراری رابطه احساسی و رابطه نزدیک تر زمان بخواهید. یکی از اشتباهاتی که مردان انجام می دهند و خود من هم چندین بار مرتکب آن شدم این است که به مدت زمان طبیعی که باید برای ایجاد یک ارتباط احساسی میان زن و مرد طی شود بهای کافی نمی دهند. ارتباط تلفنی و یا ایمیلی هیچگاه نمی تواند جای ارتباط میان چشمان دو طرف را بگیرد و این اشتباهی است که بیشتر ما انجام می دهیم. اگر همسر ندیده شما منطقی باشد که امیدوارم چنین باشد به شما و خودش این فرصت را می دهد تا به همدیگر عادت کنید و امیدوار باشید که رابطه احساسی خوبی میان شما ایجاد می شود و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده است به چشم زن و شوهری به یکدیگر نگاه نکنید.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
(2011-07-26 ساعت 04:44)rs232 نوشته:  
(2011-07-24 ساعت 09:36)anita-gh نوشته:  از کسانی که ایرانی هستن و چند سالی میشه که امریکا زندگی می کنن خواهش می کنم در ارتباط با ازدواج با خانومی که از ایران به امریکا میره تجربیاتشون رو بفرمایند من با چنین مسئله ای روبرو شدم که الان خیلی گنگ هستم نمی دونم تا چه حد میشه موفق بود کسی رو که تا حالا ندیدم یکدفعه برم همسرش بشم ! لطفا اگر از اطرافیانتون کسی این تجربه رو داشته اینجا مطرح کنید .
آنیتا جان,
به نظر شخصی من بهتر است که وقتی به امریکا رفتید و با آن همسر ندیده خود مواجه شدید از او برای ایجاد و برقراری رابطه احساسی و رابطه نزدیک تر زمان بخواهید. یکی از اشتباهاتی که مردان انجام می دهند و خود من هم چندین بار مرتکب آن شدم این است که به مدت زمان طبیعی که باید برای ایجاد یک ارتباط احساسی میان زن و مرد طی شود بهای کافی نمی دهند. ارتباط تلفنی و یا ایمیلی هیچگاه نمی تواند جای ارتباط میان چشمان دو طرف را بگیرد و این اشتباهی است که بیشتر ما انجام می دهیم. اگر همسر ندیده شما منطقی باشد که امیدوارم چنین باشد به شما و خودش این فرصت را می دهد تا به همدیگر عادت کنید و امیدوار باشید که رابطه احساسی خوبی میان شما ایجاد می شود و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده است به چشم زن و شوهری به یکدیگر نگاه نکنید.
rs232 عزیز ممنون از راهنماییت .من آدم انعطاف پذیری هستم اما در این مورد کسی که 12 سالusa زندگی می کنه تقریبا یک آدم امریکایی شده با اخلاقیات و روحیات آنها. می دونم که باید رابطه احساسی برقرار کنم و پشت همدیگه بشیم
میخام اینو بدونم که کسی که این تجربه رو داشته براش چطور بوده ؟
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232
اگه تفاوت سنی زیاد باشه اما اثبات کنیم با ها سفر میریم و هرروز در تماسیم با email و oovoo و تلفن و اگه موقعیت مالی نامزد در آمریکا عالی باشه و هر 2 قبلا ازدواج ناموفق داشته باشیم بازم ممکنه گیربدن؟
پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان