ارسالها: 32
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان این جمله را آویزه گوشتون کنید
"بیشتر آدمها زمانی نا امید می شوند که چیزی به موفقیتشون نمونده...!"
1-این متن رو یک جایی بنویسید که همیشه جلوی چشمتون باشه.
2-تو یک صفحه کاغذ خالی با خودکار قرمز بنویسید تا صفحه پر بشه.
3-هر روشی که باعث بشه این جمله واستون تکرار بشه.
عجیبه ولی اعتماد به نفس عجیبی میده.
شماره کیس:2011AS00030XXX
تاریخ دریافت نامه قبولی: خرداد 89
کنسولگری: آنکارا
ارسال فرمهای سری اول:13 July
کارنت شدن کیس:May 2011
دریافت نامه دوم:20 June
مصاحبه:July 12
دریافت کلیرنس:7 سپتامبر
دریافت ویزا:13 سپتامبر
ارسالها: 200
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
يادمون باشه :
دعا گفتگو با خداست
خیلی ببخشید دیر رسیدم ولی باید بگم "دعا گفتگو با خداست" ولی با خدا به زبون خودمون حرف بزنیم و حرف دل خودمون رو بزنیم ....
شماره کیس: ***38
تاریخ دریافت نامه قبولی:9خرداد
کنسولگری:آنكارا
ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته: سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
من هر مهاجری را در هر مقطعی از مهاجرت دیدم همیشه برای یک چیزهایی بلاتکلیف بود و نمی دانست که آخرش چکار خواهد کرد. این مسئله یک راه حل قطعی و دائمی ندارد پس بیایید از همین الآن با مشکل بلاتکلیفی کنار بیایید و به آن عادت کنید اگرنه خیلی زود یاتاقان می سوزانید.
مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.
با سلام
خیلی عالی گفتید
سفر یعنی منو گستاخی من
همیشه رفتن و هرگز نماندن
هزاران ساحل و نادیده دیدن
به پرسشهای بی پاسخ رسیدن...
ای معجزه خاموش، یه حادثه روشن شو
یه لحظه،فقط یه آه، همجنس شکفتن شو
ارسالها: 200
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-08-19 ساعت 03:52)rs232 نوشته: (2011-08-17 ساعت 10:23)satusa نوشته: (2011-08-16 ساعت 22:40)rs232 نوشته: سلام دوستان در انتظار کلیرنس.
می خواهم یک چیزی را به شما بگویم که از من بشنوید و به خاطر بسپارید. وقتی که نام مهاجرت .....
مهاجرت از نظر من بد نیست ولی یک مهاجر همیشه بلاتکلیف باقی می ماند و احساس می کند که خانه به دوش است.
اگر زبونم لال ... بعد از اين دوران بلاتكليفي كسي جا بماند ديگر فرصت از دست رفته آنهم نه يك فرصت معمولي فرصتي كه انتخاب حدود 1 در 17 ميليون است و شايد اگر هزار بار ديگر هم تكرار شود چنين فرصتي مجددا پيش نيايد و بيش از يكسال و نيم، تمام آمال و آرزوهاي طرف كه در اين مدت باهاش زندگي كرده بر باد رفته
تاسوتا جان
ما شرایط بد خودمان را همیشه بدترین می دانیم در حالی که بدتر از شرایط زمانی و مکانی ما نیز به وفور وجود دارد مخصوصا زمانی که پای مهاجرت در میان باشد.
مثلا گمان می کنی کسی که زود کلیر شده است و هشت ماه در امریکا است ولی تمام ذخیره پولی خود را که سالها در ایران جمع کرده بود خورده است و ته مانده اش هم در حال اتمام است و هنوز هم کار گیر نیاورده است و اگر ده روز دیگر کار پیدا نکند باید دوباره به جایی بدتر از محل زندگی قبلی خود برگردد و در ایران هم بیکار باشد وضع بهتری از کسی دارد که برای کلیرنس انتظار می کشد؟ آن شخص فرضی پیش خودش فکر می کند کسی که منتظر کلیرنس است لااقل در خانه خودش و در کنار خانواده اش است و نه تنها چیزی از دست نداده است بلکه در هیچ شرایطی آواره خیابانها نمی شود.
به نظر من جایی که اراده و حرکت ما دخیل است باید تمام کوشش و جدیت خودمان را به خرج بدهیم و جایی که فقط قضا و قدر حاکم است راحت و آسوده بنشینیم و به هرچه پیش آید خوش باشیم و آن را بپذیریم.
اصولا انتظار انسان زمانی به پایان می رسد که عمرش به پایان رسیده باشد!
دوتا جمله آخر رو گل گفتی بخصوص جمله ماقبل آخرت
شماره کیس: ***38
تاریخ دریافت نامه قبولی:9خرداد
کنسولگری:آنكارا
ارسالها: 328
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
24
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
قبل از اینکه برنده بشم و بیام توی این راه، اصلا تصورشم نمی کردم که صدور ویزا اینقدر برام مهم باشه. من اینقدر بی خیال رفتن بودم که با سهل انگاری دو بار تاریخ مصاحبه رو عقب انداختم تا به مرداد کشوندمش!
من اصلا به مهاجرت فکر نمی کردم و خیلی خیلی اتفاقی الان اینجام
فکر کنم کار کار جیکوب باشه!
در هر صورت الان کارم به جایی رسیده که رفتن شده یکی از دغدغه های زندگیم.
دوران کلرینس رو با کار کردن می گذرونم و شکر خدا سرم اینقدر شلوق هست که خیلی وقت ها به راحتی فراموش می کنمش
ارسالها: 514
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
وقتي منتظري كه ببيني خدا بالاخره چه معامله اي ميخواد باهات بكنه و از هيچي خبر نداشته باشي اونم زماني كه كلي ازش خواستي و وقتي هم باقي نمونده خيلي خيلي خيلي خيلي .............( هر چي بگم بازم كمه) سخته واقعا من كه ديگه كم آوردم . فقط خدا بهم رحم كنه .
خدايااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا كمككككككككككككككككككككككمممممممممممممممممممممممم كنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
2011AS14706
[font=Times New Roman]باور روز برای گذر از شب کافیســـــــــت.....[/font]
به امید فردا
ارسالها: 141
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-29 ساعت 13:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-30 ساعت 12:18 توسط آرتين.)
(2011-08-29 ساعت 12:08)ارمان دیار نوشته: (2011-08-29 ساعت 11:30)maryam58 نوشته: کم آوردم، کم آوردن میدونین یعنی چی؟؟؟
الان میل عجیبی دارم که فحش بدم به عالم و آدم و ابوظبی و اون دختره چاق که مصاحبه میکرد و دنیا و زندگی و .....
خیلی سعی کردم که یه چیزی بگم که دلداری باشه. اما ظاهرا بدترین چیز اینه که به یکی الکی بگی درکت میکنم که چه حالی داری !
من 12 Sep تازه مصاحبه دارم، اما تو این تاپیکم تا خودم رو آماده کنم،فقط میتونم بگم بیی صٌبرانه منتظر هووراااا کشیدن همه منتظرانم
مریم خانم این حرف شما من رو یاده یه لطیفه میندازه یه روز یه شخصی از ماشین پیاده میشه و در رو محکم میبنده بر میگرده به راننده میگه توله سگ پدرته راننده که مات و مبهوت مونده بوده میگه من که حرفی نزدم ، مسافره میگه من که میرفتم پشت سرم فحش که میدادی ، صبر داشته باش همه چیز درست میشه حداقل 15 روز دیگه تحمل کن بعد هرچی دلت تنگت خواست بگو خدا بزرگه اگه قسمت باشه همه رو خودش درست میکنه.
پیروز باشی
با پوزش از مسئولین سایت خواستم روحیه دوستان بهتر بشه هر زمانی خواستید می تونید این ارسال رو پاک کنید متشکرم .
Visa: 28 . Sep . 2011
رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
ارسالها: 139
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-08-29 ساعت 11:50)maryam58 نوشته: دلم میخواد دوباره بریم سفارت، به همشون بگم اگه ما کلیر نشدیم حتما پروسه شماست که ایراد داره چون ما مطمئنا ایراد نداریم، ای خدا چرا ما کلیر نمیشیم از شر این همه فکر و خیال من خلاص شم. کلا الان عصبانی ام، دلم میخواد بزنم همشونو له کنم، به جان خودم الان مدیران مودب سایت کلا من و disable میکنن.
همش میترسم یه روزی بیاد که فقط من موندم و تاپیک کلیرنس 2011، همه هورا کشیدن رفتن من موندم و هزار تا آرزو و تخیلات و شکل های قشنگ قشنگ تو ذهنم که همشونو باید جمع کنم بریزم تو Recycle Bin مغزم.
تنت سلامت آبجی! آمریکا همچین آش دهن سوزی هم نیست
زیاد فکرشو نکن من باور دارم وقتی که به چیزی خیلی وابسته باشی بیشتر ازت دور میشه شاید هم نشه ولی مطمئناخودت بیشتر اذیت میشی شاید یه قانون نانوشته ایی در این باره هست که داره تمام زورشو میزنه تا وابستگی آدمها را ازشون بگیره! اما وقتی که خودمون را از شرشون رها میکنیم اونا به سمت ما هجوم میارن ! من این آخریها سایت را هر 10-15 روز یه بار چک میکردم البته الان هم نیمچه کلییر شدم ولی درکل سخت نگیر خوب زندگی کردن داشتن بهترین شرایط نیست بلکه بهترین استفاده از بدتری شرایط است
بیدلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد !!!
خدایا شکرت!