کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سفر نامه :

آپريل بود كه شماره من كارنت شده بود و تاريخ مصاحبه ام توي سايت آنكارا معلوم شد و نامه يا ايميل دوم رو دريافت كردم... بالافاصله مقدمات سفر رو انجام دادم.. پيدا كردن بليط ارزون و هتل و ... از چند تا آژانس قيمت گرفتم و بليط تركيش تهران-آنكارا رفت و برگشت 397000 تومان و خريدم 2 ماه قبل از مصاحبه! بعد گشتم دنبال هتل و باهاشون نامه نگاري كردم تا هتل اوزيلهان كه اتاق سينگل 36 دلار بود رو رزرو كردم. بعد هم كه يكسري كاراي اداري مثل ترجمه مدارك و.... تقريبا 20 روز قبل مصاحبه همه چيز آماده بود و مدارك رو با DHL پست كردم تا 2هفته قبل از مصاحبه دست سفارت رسيده باشه.
1- پرواز من 15 جون ساعت 5 صبح بود... تو كامنت ها خونده بودم زود بريد فرودگاه شلوغه و از اين حرفها منم ساعت 1 فرودگاه بودم و تقريبا 3 -4 ساعت بيكار كه گفتم برم رو صندلي هاي مخصوص استراحت كنم كه نشد... شب قبلشم نخوابيده بودم!!!!
خلاصه سوار هواپيما شديم و به وقت محلي ساعت 6:30 رسيدم آنكارا و بارم رو تحويل گرفتم هرچي دنبال اتوبوس EGO گشتم نبود فقط كلي تاكسي بود با HAVAS .... انگليسي تركي فارسي هر چي پرسيدم گفتن فقط همين HAVAS هست كه ميره اولوس... پيش خودم گفتم بابا من مطمئنم بايد يه مدل اتوبوس ديگه باشه.... بگذريم سوار شديم و 10 لير دادم تا اولوس ... البته اين و بگم وقتي اتوبوس راه افتاد من اتوبوس هاي EGO رو ديدم كه 100-200 متر جلوتر ايستگاهشون بود و اشتباه من اين بود كه فكر ميكردم اين اتوبوس ها سمت چپ درب فرودگاه هستند... نگو سمت راست بودن! از اولوس هم يه تاكسي گرفتم تا كيزيلاي 10 لير... گفت تا دم هتل 15 لير... منم گفتم نميخواد از ميدان كيزيلاي تا هتل و پياده ميرم... رفتيم رفتيم رفتيم تا رسيدم هتل و گفتم رزرو كرده بودم و گفت 12 به بعد اتاق رو تحويل ميدن من هم گفتم اشكالي نداره من وقت مديكال دارم ميرم برميگردم فقط وسايلم رو نگه داريد.... مدارك مورد نظر براي مديكال رو برداشتم رفتم پاي پياده به سمت مطب خيلي راحت پيدا كردم چون انقدر سفر نامه خونده بودم انگار چند سال اونجا زندگي كرده بودم... ساعت 8:30 تو مطب بودم كه گفتن منشي 9 مياد... با يه خانم كه با مادرشون اومده بود صحبت كرديم تا 9 و بعد پاسپورت و گرفت و گفت برو طبقه بالا آزمايش خون و عكس قفسه سينه اونجا هم يه 1 ساعتي كارم طول كشيد بعد گفت برو پايين تا دكتر ويزيت كنه نشستيم اونجا تا نوبتم بشه كه همونجا با چندتا از بچه هاي مهاجرسرا آشنا شديم از نزديك Smile و بالاخره دكتر كه سوال كرد چند سالته؟ چي خوندي؟ ازدواج؟ سيگار؟ بيماري خاص؟ بچه؟ آبله مرغان؟ كه من گفتم بله 8 سال پيش گرفتم و .... بعد هم معاينه بدني و پرسيد قد و وزنت چقدره... بعد پشتش و كرد سرنگ و پر كرد اومد بزنه گفتم اين چيه؟ كه جواب نداد... گفت واكسن آبله رو ميزني يا تست ميدي؟ همون داستان تكراري كه حرفاي ما و تست پاستور قبول نداره... گفتم اصلا بحث نكنم، بهش گفتم كدوم و پيشنهاد ميكنيد ؟؟؟ گفت برو تست بده.... دوباره رفتم طبقه بالا و تست ازم گرفتن و بعدش منشي گفت كي مصاحبه داري؟ گفتم 3شنبه .. گفت اوكي دوشنبه 3 به بعد بيا جوابت رو بگير....
(واكسني كه بهم زد MMR بود و هزينه ها 210$ شد)
از مطب اومدم بيرون ساعت تقريبا 11-12 بود كه گفتم از خيابان پشت مطب تونالي هيل برگردم هتل.... جاتون خالي اومدم اومدم اومدم پر از مغازه و .... نگاه كردم گفتم اي بابا من اينقدر موقع رفتن به مطب راه نرفته بودم پس چرا نميرسم به خيابان هتل؟!!! نقشه رو در آووردم ديدم بله!!!‌محو تماشاي مغازه ها شدن همانا و خيابان رو رد كردن همان!! كلي را اومدم سربالايي تا رسيدم هتل... ديگه داشتم از خستگي ميمردم.... 2 روز بود نخوابيده بودم... يه كوچولو استراحت كردم و بعدش رفتم بيرون تا ساعت 7-8 شب و اومدم هتل با چند نفر از بچه هايي كه اونجا بودن آشنا شدم و ديگه كلي دوست و آشنا پيدا كردم Smile
16و17 جون بيكار بودم واسه خودم رفتم گشتم و دور زدم .
18 جون رفتم جواب مديكال رو گرفتم.
19 جون روز مصاحبه بود شب كه اصلا خوابم نبرد در صورتي كه اصلا هم استرس نداشتم تا اينكه يك ساعت زودتر از زماني كه ساعت رو كوك كرده بودم بيدار شدم و مداركم رو چك كردم گذاشتم داخل كيف تا برم سفارت.... ساعت 7 رفتم صبحانه خوردم و 7:30 از هتل با يكي از بچه ها اومديم به سمت سفارت 7:40 دقيقه دم سفارت ايستاديم تا يه خانمي كه لباس فرم تنش بود اومد و گفت پاسپورت.... بعد از 5-6 دقيقه اسمامون و خوند يكي يكي رفتيم پشت درب ورودي.... اونجا كيف رو بايد از دستگاه رد ميكرديم.. من هيچي با خودم نبرده بودم خودم بودم و مداركم.... دوباره وارد حياط شدم و تو صف ايستادم تا يكي يكي بريم داخل... نوبتم شد خانمي كه مدارك رو ميگرفت فارسي دونه دونه مدارك رو ازم خواست كه من اونجا فقط شناسنامه و پاسپورتم رو و مدارك تحصيلي رو بهش دادم.... فقط فوق ليسانسم رو گرفت... و گفتم بقيه چيزا رو با پست فرستادم. گفت برو داخل سالن و يه شماره هم بهم داد... اونجا بود كه فضاي اونجا من و گرفت.... دينگ دينگ اون صفحه كه شماره ها روش ميوفتاد.... اون ترك ها هم كه چپ و راست ميرفتن دم باجه و يه كارت سفيد و بعد يو پي اس... كلي نشستم تا بالاخره شمارم ظاهر شد رفتم دم بادجه گفت اين قسمتي كه صورتي رنگه پر كن... در مورد سابقه كارم بود... ( اين بادجه مخصوص اصلاحات بود كه من نفهميده بودم فكر كردم فقط هموني كه آفيسر گفت پر كن رو بايد اصلاح ميكردم... نگو گر هر ايرادي اشكالي اصلاحي هست ميشه همونجا انجام داد) بعدش نامه بانكم رو نشون داد گفت اين تمكن مالي هست؟ كه گفتم بله و اومدم نشستم ... دوباره دينگ دينگ دينگ و بعد 30-40 دقيقه دوباره شمارم اومد رو صفحه... رفتم براي انگشت نگاري و گفت عاليه بشينيد و منتظر باشيد... منم نشستم و چشم از صفحه بر نميداشتم... هر بار كه شماره ميوفتاد من برگه اي كه شمارم روش نوشته بود و نگاه ميكردم.... اصلا دست خودم نبود با وجود اينكه شماره رو حفظ بودم.... كه يكدفعه اسمم رو صدا كردن كه برم صندوق... اونجا گفت ميتونيد 330 دلار بديد؟ گفتم بله ( تو دلم گفتم ااااا مگه ميشه نداد؟!‌شما الان جون هم بخواي من دو دستي تقديم ميكنم Smile ) بعد يه كارت بهم داد كه اسم و شماره ام روش بود گفت بريد 1:30 بيايد.... من خوشحال شدم گفتم برم بيرون يكم هوا بخورم داشتم دق ميكردم..... خلاصه اومدم هتل تا ساعت 1 و بعدش راه افتادم به سمت سفارت.... دم درب ورودي اون كارت رو نشون دادم و گفت برو داخل سالن بشين.... 1:20 بود كه وارد سالن شدم تا ساعت 3:15 بود كه شمارم رو روي صفحه ديدم و رفتم براي مصاحبه....يه خانم بود آفيسري كه قرار بود مصاحبه كنه... نفس نميكشيدم فكر كنم قلبم هم از كار افتاده بود اما همه چيز تحت كنترل بود و خيلي آروم و جوري كه انگار همه چيز آرومه من چقدر خوشحالم با يه لبخند سلام و احوال پرسي آفيسر شروع شد كه من گفتم قبل قسم خوردن يه چيزايي هست كه بايد اصلاح بشه...گفت مگه اصلاح نكردي وقتي دفعه اول صدات كردن گفتم نه... گفت اوكي فرم هارو داد و من تاريخ فارغ التحصيليم رو اصلاح كردم و بعد گفتم يه موردي هست كه بايد بهتون نشون بدم... من توي پاسپورتم محل تولدم به اين شكل نوشته شده ولي تو ترجمه ها به يه شكل ديگه و مترجم به اين نكته اشاره كرده.. گفت ببينم.... پاسپورت و ترجمه ها رو برداشت رفت پيش يه آقاي ديگه كه فقط من سر اين آقا رو ميديدم و پشتش به من بود.... و فقط با سر علامت ميداد مثل خودمون كه ميخواهيم بگيم نه و سرمون رو ميبريم بالا... برگه ها رو داد به آفيسر و آفيسر برگشت پشت ميزش براي ادامه كار... گفتم الان ميگه نه و قابل قبول نيست.... كه برگشت گفت مشكلي نيست اما خندش گرفته بود كه چرا دارالترجمه همچين اشتباهي كرده...شروع كرد يه چيزي تايپ كرد و گفت قسم ميخوري منم گفتم بله.... و بعد سوالات....اينجا فوق ليسانس خوندي... اونجا چيكار ميخواي بكني؟ كدوم شهر؟ كارت چيه؟ دقيقا چيكار ميكنيد؟ اونجا ميري كسي رو داري؟ و فقط همين... دوباره با يه همكارش صحبت كرد اما اينبار ميكروفن رو قطع كرد و همينجا بود كه من تازه نگاهم به پروندم افتاد.... برگه آبي توش بود... گفتم اي بابا اما بازم به روي خودم نياووردم و تمام مدت مصاحبه از اول تا آخر با يه لبخند بر لب به سوالاتش جواب دادم... صادقانه... كامل ... بدون ابهام . بعد كه سوالاتش تموم شد دست كرد زير ميز يه كارت سفيد در آوورد و اسمم رو نوشت و گفت برو يو پي اس.... همونجا بود كه من شروع كردم به نفس كشيدن تازه..... باجه يو پي اس كارت رو گرفت و آدرس محل اقامت و 17 لير... گفتم چقدر زمان ميبره برسه دستم؟ گفت 3-4 روز.... گفتم واي نه من پنجشنبه بليط دارم... گفت سعي ميكنيم برسه دستتون اما قول نميدم... گفت امروز كه هيچي اگر فردا ويزاتون و پاسپورتتون رو از سفارت بگيريم.. پس فردا صبح مياد هتل و به دستتون ميرسه....
اومدم بيرون انقدر خوشحال بودم كه نميدونستم چيكار كنم.. بخندم گريه كنم جيغ بكشم....رفتم هتل و خوشحال و خندان به خانواده زنگ زدم و بقيه روز و رفتم خوش گذرونم و خريد كردم ... Smile
شرايطم هم : مجرد-30 ساله- فوق ليسانس- كار آزاد- تمكن مالي 33 ميليون- بدون اسپانسر
20 جون سايت و چك كردم براي دنبال كردن پاسپورت كه ديدم از سفارت تحويل پست شده و بچه ها گفتن مطمئنا فردا ميرسه دستت... براي همين ديگه نرفتم براي تغيير بليط... .و كل روز رو رفتم گشتم....
21 جون صبح بيدار شدم و چون ساعت 12 بايد اتاق و تحويل ميدادم شروع كردم به جمع كردن وسايلم... حدوداي ساعت 11 بود كه تلفن اتاق زنگ خورد و بهم گفتن پاسپورت.. كام... هنوز جمله تموم نشده بود من پايين بودم Smile آقاي پستچي بسته ام رو تحويل داد و منم يه 5 لير بهش انعام دادم و اونجا بود كه تازه خوشحال شدم وقتي ويزا رو ديدم و گريه ام گرفته بود....اما گريه نكردم... Smile
وسايلم هم جمع كردم و گذاشتم داخل اتاق يكي از دوستاني كه اونجا باهاش آشنا شده بودم و با هتل تصويه كردم بعدشم رفتم گشت و خريد و نهار و.... تا عصر حدوداي ساعت 7:30 – 8 كه يه تاكسي گرفتم به سمت فرودگاه ......

يكسري نكات: آنكارا به نظرم شهر خوبي اومد... آروم بدون استرس و رنگارنگ... اطراف هتل من پر بود از رستوران وو كافي شاپ و مركز خريد و ....بيشتر وقتم و اونجا بودم محيط گرمي داشت....
من زياد به دنبال خريد نبودم .. براي همين زياد جاهاي مختلف نرفتم... فقط مركز خريد كيزيلاي و جپا و كنت پارك و خيابون هاي اطراف هتل... هيج جاي ديگه هم نرفتم.... اما خيلي بهم خوش گذشت... چندتا از بچه هاي مهاجر سرا رو ديدم و باهاشون آشنا شدم كه اميدوارم موفق باشن هر جا كه هستند Smile
اين بود سفر نامه من... اگر ابهامي سوالي چيزي بود بپرسيد !
‍CN:2012AS4xxxx
رویت قبولی:6/15
ارسال فرمها:6/19
آنکارا
کارنت:April
نامه2 :19April
مصاحبه:19 June
دریافت ویزا: 21 June
ورود: 16 Sep
شهر: لس آنجلس
دریافت گرین کارت:
دريافت سوشيال: Sep 23
1نفر
هزینه:20Pic +88DHL+75Pass+58V+397Ti+200Tr+220$ M+ 220$ H+ 330$ Visa + 913Ti
خروج از کشور

این قسمت رو می نویسم واسه کسایی که مثل من مشمول خدمت هستن. من تازه فارغ التصیل لیسانس بودم و توی 6 ماهه ی معافیت موقت بعد از تحصیل که گویا الان شده 1 سال. واسه خروج از کشور من از دانشگاه "مدیترانه ی شرقی" در قبرس شمالی که تمامی مدارکش مورد تایید وزارت علوم بود، پذیرش گرفتم (باید حتما واسه خروج، مورد تایید باشه). به واسطه ی اون پذیرش موفق به دریافت پاسپورت و اجازه ی خروج شدم. برای پذیرش به خاطر تاخیری که اقدامم داشت، از یه موسسه کمک گرفتم که اشتباه بود، چون بعدا متوجه شدم دانشگاه به راحتی از وبسایت پذیرش می داده، چرا ه دانشگاه مدیترانه ی شرقی ظرفیتش تکمیل نیست و هر سال نیاز به دانشجو داره. دو ترم اونجا درس خوندم تا نوبت مصاحبه رسید. قبرس شمالی تا آنکارا 1 ساعت با هواپیما طی می شه. بعد از گرفتن گرین کارد هم قصد دارم به ایران برگردم و دوباره به واسطه ی معافیت تحصیلی خارج شم که بعید می دونم مشکلی پیش بیاد. البته هر سال حداکثر 2 بار و به مدت 3 ماه می تونم بیام کشورم. بعله، واسه برگشتن من به خونه ی خودم هم تعیین تکلیف می کنن، به من ایرانی می گن چند بار در سال حق داری بیای ایران، چرا؟ چون دانشجوی خارج هستم. عجیبه که حتی در قبال احمقانه ترین قوانین سکوت می کنیم و بعد عادت.

هتل

من هتل اوزیلهان رو واسه تمامی سفرهام به آنکارا انتخاب کردم، بسیار راضی بوذم. همیشه لوکس می گرفتم که واقعا تفاوت قیمتش با عادی کمه. اتاق های لوکس، تمیز، دنج و دوست داشتنی هستند. عزیزانی که اونجا کار می کنن گرم و صمیمی هستند. اگر سطح توقع بالایی از هتل دارین، و عادت به هتل های 4 ستاره به بالا کردین، اوزیلهان رو پیشنهاد نمی کنم. از اینترنت هتل دفعه ی اول که اومدم خیلی راضی بودم، این دفعه اصلا خوب نبود، همش قطع و وصل می شد.

مدیکال

مدیکال رو نیازی نیست مفصل بنویسم، چون بارها قبلا قید شده. من 1 ماه قبل از مصاحبه رفتم پیش دکتر اونگان، در تمامی مراحل تنها بودم و همه چیز خیلی روون و راحت پیش رفت. من کارت بین المللی واکسن نداشتم، از ایران کارت های ساده ی واکسنایی که زده بودم رو برام با ترجمه هاشون فرستادن، که ازم قبول کردن. 2 تا واکسن هم نداشتم که واسم زدن.

مصاحبه

تمامی مراحل دقیقا مثل سفرنامه های قبلی است.
شرایط من : خدمت نرفتم، دانشجوی قبرس(اقامتم تا زمان مصاحبه چند روز از 6 ماه بیشتر شد و گواهی پلیس رو بردم، که ازمم خواستن)، کار دولتی نداشتم، اسپانسر و تمکن مالی :38 میلیون در بانک ایران و 8 هزار دلار در بانک قبرس
آفیسر من مرد جوان ریش قرمزی بود که بسیار خندان و صمیمی بود. این جا متن دقیق مصاحبه رو می ذارم که دقیق تر بفهمین جریان چیه و ابهامتون کمتر شه.
آفیسر: سلام
من: صبح به خیر
-صبح به خیر
- خوب، تو در ایران توی کانون فیلم و تیاتر دانشگاه فعالیت داشتی؟
- آره
- چی کارا می کردی اونجا؟
- جشنواره تیاتر، فیلم ......
- با اومدن دولت جدید به مشکل بر نخوردین؟
- چرا، با اومدن دولت جدید مرزها و سانسورها خیلی بیشتر شد.....
- آره می فهمم که زمان خاتمی شرایط راحت تر بود
- فیلم جدایی نادر از سیمین رو من خیلی دوس داشتم، تعجب می کنم چه طور همچین فیلمی از فیلتر حکومت ایران رد شد
- فیلم پیام سیاسی نداشت ....
- آره، ولی یه کمی داشت، (فکر) البته راس می گی.
- من شک ندارم همین جوریم فیلم به سختی از فیلترهای موجود گذشته.
- (تایید) من صحنه ی آخر فیلم رو خیلی دوست داشتم
- شکسته شدن شیشه؟
- نه توی دادگاه
- آها، (تایید) این که نمیدونی چی می شه..
- آره دقیقا
- خدمت سربازیم نرفتی؟
- نه من همیشه دانشجو بودم، تا دانشجویی نیاز نیست بری، سربازی در ایران واسه من خدمت به مردم نبود، خدمت به سیستمی بود که من اعتقادی بهش نداشتم
- (تایید) البته، می فهمم
- (بالا آوردن برگه ی آبی) خوب، تو آمریکا کجا می ری؟ لابد لوس آنجلس
- می رم نیویورک،
- اوه، نیویورک! چه عالی
- (با دیدن برگه ی آبی و لبخندی تلخ) البته اگر تایید بشم
- نه، تو هیچ مشکلی نداری، پروندتم کامله اینا یه سری مراحل اداریه که طی 1 تا 2 ماه تموم می شه
- تشکر به ترکی (واقعا نمی دونم چرا ترکی تشکر کردم، احتمالا از عادت) گودبای
- (لبخند) با بای
بعد ار مصاحبه به من ایمیل داده شد که وقتی مراحل اداریتون تموم شد یه تر جمه از شناسنامه هم با خودتون بیارین.

نزدیک 2 ماه بعد مراحل اداری من تموم شد، ساعت 1 پاس رو تحویل دادم الانم آنکارا هستم و منتظر ویزا. یه بار پاسپورت بدون ویزا برگرشت، با این توضیح که ترجمه ی شناسنامه از تمامی صفحات کپی نداشته. خود ترجمه از تمام صفحات بود، اما کپی ها از تمام صفحات نبود، چون همه خالی بودن مترجم کپی نکرده بود. من هم دوباره با کمی دردسر مترجمی رو در آنکارا پیدا کردم و همین جا دوباره ترجمه کردم و دادم به سفارت.همین نیم ساعت پیش ویزا به دستم رسید و این سفر به پایان رسید. از 10 ماه پیش واسه این روز برنامه ریزی کردم، و امروز شادمانی و رهایی عجیبی دارم.

بلیط:

من بلیط رو از ترکیش ایر خواهم گرفت، استانبول به نیویورک. نکته ی مهمی رو این جا متذکر می شم واسه دوستانی که می خوان پرواز شون به آمریکا واسه صرفه ی اقتصادی بیش از یک توقف در مسیر داشته باشه. اگر داخل اروپا بیش از 1 توقف داشته باشین، پروازتون نیاز به ویزای شنگن پیدا می کنه و همون موقع سوار شدن برتون می گردونن، این اتفاق واسه یکی از دوستان همین دیروز افتاد. متاسفانه ایران در قبال ویزای شنگن قرمز رنگه، به این معنی که حتی واسه ی گذر داخلی موقت هم ویزا می خواد.

یادآوری:

*حتی اگر یک روز از6 ماه اقامتتون در کشور دیگه ای گذشته باشه، نیاز به گواهی پلیس دارین و شوخی نیست
* کپی تمام صفحات شناسنامه باید با ترجمه باشه، حتی اگه خالی باشن


حرف آخر:

استرس تنها نتیجه ای که واستون داره اینه که حضور ذهن رو ازتون می گیره، اعصابتون رو ضعیف می کنه، خستتون می کنه،استرس رو نه تشدیدش کنین نه باهاش بجنگین ، بپذیرینش و با آرامش باهاش صلح کنین. فراموش نکنین که پرونده ی شما یکی از هزاران پروندست و هر روز صدها نفر مصاحبه می شن. و هیچ نگرش خاصی نسبت به شما وجود نداره. شما برای اونا یه پرونده هستین، یه سری مراحل اداری داره پروندتون. همین، نه چیزی بیشتر، نه چیزی کمتر.
به هر کجا می رم، هزاران، بلکه میلیون ها ایرانی مهاجر می بینم. جایی از جهان نیست که ما به اونجا فرار نکرده باشیم. گویا حاضریم هر جایی باشیم جز توی خونمون. چه بر سر ما آوردن، و خود با سستی و خودپرستی چه بر سر خودمون آوردیم که اینجوی آواره ی هر مرز و بومی شدیم؟ من وطن پرست نیستم، مرزهای جغرافیایی واسه من خط و خطوطی بیشتر نیستن، و تمامی نژادها رو از خود می بینم. انسان رو در هر شکل و شمایل یا رنگی دوست دارم. اما من یه خونه داشتم، یه خونه که دوستش داشتم، من معتقدم ما هر کجای جهان هم باشیم در قبال این خونه مسئولیم، چه بخواییم، چه نخواییم. کشور من اونقدر این اواخر واسه من غریب شده بود که حتی از در خونه بیرون نمی یومدم، اما کودکی من، بوی کوچه هاش و همون مردمی که همه این روزا جمعشون می زنن و همشون و یه جا به خریت و تعصب محکوم می کنن تا ابد قسمتی از وجود من باقی خواهند موند.
شماره پرونده: AS27xxxx
مصاحبه: 16 آپریل 2012
پایان مراحل اداری: 12 June
دریافت ویزا: 23 June
لینک سفر نامه :
http://mohajersara.com/thread-4682-post-...#pid185377
سلام دوستان
روز سوم سفرما امروز با نیکو و همسر نازنینشون اشنا شدیم.که واقعا از اشنا شدن با ایشون خیلی خوشحالیم.و امروز پس از صرف صبحانه زدیم بیرون و پس از رفتن به پارک گوگولو رفتیم واسه ناهار و امروز عصر هم میخواییم بریم انکامال گردی.
دوستان در مورد هتل باید بگم این دیپس هاستل برای مجردها خوبه ولی برای خونواده ها چندان جای دلپذیری نیست.ما رفتیم هتل مراد و اونجا واقعا خیلی بهتر بود و برای فردا رزرو کردیم.از فردا میخواییم بریم اونجا.امروز چون پول اینجا رو دادیم مجبوریم بمونیم.ما با کمک نیکو ی عزیز هتل 220 لیر رو برای 3 نفر 100لیر گرفتیم.من میخوام فردا که رفتم باهاشون صحبت میکنم وجریان مهاجرسرا رو براشون میگم و راضیشون میکنم که هر کس اونجا بره با رمز شایرا هتل رو براشون ارزون حساب کنه.
فردا حتما این کار رو واسه دوستای گلم که بعد از ما مییان خواهم کرد.
واقعا هتل شیک و تروتمیزی بود با کادر مهربون که انگلیسی بلدن.البته من مشکل زبان ترکی با اینها ندارم.ولی برای دوستان هتل مراد رو توصیه میکنم.شماره و ادری اینترنتی شو براتون مینویسم.
حالا میرم بخوابم که عصر با نیکو و همسر نازنینش قرار داریم.جای همتون خالیBig Grin
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
با سلام و تشکر خدمت همه دوستان و مدیران محترم سایت مهاجرسرا...
به دلیل امتحانات و یه سری مسائل دیگه نوشتن سفرنامه یه مقدار طول کشید...یه مقدار طولانیه ولی امیدوارم برای دوستان مفید واقع بشه... Smile

شرایط من : پسر - مجرد - دانشجو - معاف - بدون شغل - بدون اسپانسر - مدت اقامت ترکیه 1 هفته

من دوشنبه صبح (11June) وقت دکتر داشتم به همین دلیل پروازم رو ایران ایر گرفتم که همون روز ساعت 5:30 بود.پرواز خوب بود و تاخیر زیادی نداشت.هوا خیلی خوب و خنک بود.از فرودگاه هم ترانسفر داشتیم که مارو ( همچنین دوستان دیگه رو که تو یه پرواز بودیم) به هتل رسوندن.(یه چیزی بگم که اونجا انگلیسی بلد نیستن در این حد بگم که رسپشن هتل به زور انگلیسی صحبت می کرد اگه واستون ممکن هست یه مقدار ترکی یاد بگیرین خوبه و اینکه دوستانی که تنها میرن اونجا نگران تنهایی نباشید منم تنها بودم ولی اونجا با دوستان خوبی آشنا شدم که اکثرآ مهاجر سرایی بودن و اکثرآ واسه ویزا اومده بودن و می تونید باهاشون هماهنگ بشید)...هتل من الیت بود و برای 3 شب گرفته بودم که شبی 100 تومان واسم تموم شد.اتاقی که داشتم بد نبود ولی تو همون هتل دوستانی بودن که از اتاقاشون راضی نبودن...البته حق داشتن چون امکانات اتاقاش با هم فرق داشت مثلآ بعضی اتاق ها کولر داشت و بعضی اتاق ها پنکه هم نداشت...!!! اینترنتش به راه بود و فضای لابی بیرون هتل کنار پیاده رو هم خوب بود.صبحانه هم خوب بود.ولی در کل اکثرآ خیلی راضی نبودن...البته تو اون منطقه و اطراف سفارت هتل های خیلی زیادی وجود داره دوستانی که تصمیم دارن مدت طولانی بمونن آنکارا میتونن هتلشون رو 3 روزه بگیرن که اگه راضی نبودن اونجا جاشون رو عوض کنن.خلاصه بعد رسیدن به هتل چون قبل ساعت 12 رسیدیم اتاق ها حاضر نبودن.اونجا با یه آقا و خانم که زن و شوهر بودن آشنا شدم و با هم راهی دکتر شدیم...زیاد با هتل فاصله نداشت پیاده 15 دقیقه ولی خوب خستگی پرواز و گرمای هوا رو هم حساب کنید...دکتر خیلی شلوغ بود و 99% ایرانی بودن که البته همه لاتاری نبودن.کارای پزشکی به ترتیب تو دو طبقه 4 و 5 انجام میشه.تو طبقه 4 دو تا منشی چاق (که یکی پیرتر و بداخلاق تر هست) کارها رو انجام میدن و میفرستن اتاق دکتر.تو طبقه 5 هم آزمایش خون و عکس از قفسه سینه انجام میشه که البته واسه من و چند تا از دوستان به علت شلوغی بر عکس انجام شد. هزینه های دکتر : 70$ ویزیت + 70$ واکسن آبله (که نمی دونم واسه چی خوردم ) + 87 لیر یا 45 $ برای خون و قفسه سینه...
خیلی کارمون طول کشید و خانم دکتر دیر به دیر مریض صدا میزد تقریبآ تا ساعت 3 کارم طول کشید...واسه مایعنه هم زیاد طول نکشید یه سری سوال و یه واکسن...بعدشم گفتن برو فردا ساعت 3 جوابتون حاضره که اگه مصاحبتون چند روز دیگه باشه ممکن دیرتر بهتون بدن...
از دکتر رفتم به سمت دفتر ایران ایر که روبه روی سفارت هست تا تاریخ بلیط برگشتم رو عوض کنم که بدون پرداخت هزینه ای انجام شد...
برگشتم هتل تا فردا ساعت 3 که با یکی دیگه از دوستان رفتیم و جواب آزمایش ها رو گرفتیم که شامل 1پاکت + یه کاغذ(اگه واکسن نزده باشین) + 1سی دی که همشون به هم منگنه بودن ولی شما باید جدا شون کنین و پاکت رو به سفارت تحویل بدین (*** حواستون باشه که نه پاکت و نه سی دی رو باز نکنید***) مصاحبه من فردا صبح بودش.اون روز یه چرخی تو شهر زدیم و فردا صبح عازم صفارت شدم...

مصاحبه من ساعت 8:30 بود و من هم اون ساعت اونجا بودم ولی به دوستان توصیه میکنم زودتر برن...جلو در سفارت شلوغ بود و 2تا نگهبان ترک دم در بودند.من جلو صف رفتم و پاسپورتم رو نشون دادم.نگهبان لیستی داشت که فکر کنم شماره تمام کسانی هست که اون روز مصاحبه دارن.بعد از دیدن پاسپورتم منو سریع فرستاد تو...بعد از چک شدن وسایل به فضای پشت سفارت رسیدم که 2تا صف داشت یکی واسه ایرانی ها و یکی دیگه اتباع ترک...داخل صف هم یکی از دوستان رو دیدم که تا آخر مصاحبه با هم بودیم...خلاصه وارد سفارت شدیم و بعد از تحویل یه سری مدارک که ازتون خواستن و گرفتن شماره وارد سالن انتظار سفارت شدیم...
(یه نکته ای رو بگم که ممکنه دوستان تا لحظه ورود به سفارت استرس داشته باشن ولی بعد از ورود به سالن انتظار از استرستون کم میشه چون جو اونجا طوریه که نا خدا گاه با چند نفر آشنا میشین پس زیاد نگران نباشین...) بعد ورود و نشستن منتظر موندیم تا شمارمونو اعلام کنن که روی مانیتور و با صدای زنگ اعلام می شد...اینم بگم که صندلی های انتظار روبروی باجه ها (حتی باجه مصاحبه) هستش و شما وارد جای بسته یا اتاقی نمیشید. اعلام شماره ها ترتیب خاصی نداشت و به صورت رندوم بود... معمولآ شماره ها 3بار اعلام میشه.. شماره منم به همین شکل شد که اولین بار مدارکم چک شد که آیا می خوام فرمی رو عوض کنم یا نه که منم از قبل پرینت داشتم و گفتم بله و پرینت برگه رو بهش دادم و نیازی به درست کردن با خودکار نبود.دفعه دوم انگشت نگاری انجام شد و دفعه سوم فرم خدمت واسه آمریکا (البته سربازیشون اجباری نیستش ولی باید پر شه) که واسه افراد 18 تا 25 سال هست و من از اینجا برده بودم رو امضا کردم و به همراه پول مصاحبه از من گرفت و کارتی بهم داد که برم و ساعت 1 برگردم که تا ساعت 11 طول کشید که برگشتم هتل و نزدیکای ساعت 1 برگشتم سفارت...چند دقیقه بیرون در موندیم و بعد اجازه دادن بریم تو سالن انتظار...داخل سالن خلوت بود و چند نفر که صبح دیده بودمشون هنوز اونجا بودن و داشتن مصاحبه می شدن.منتظر نشستیم تا شمارمون رو اعلام کنن ( همون شماره ای که صبح گرفته بودیم) با دوستان 2 ساعتی نشستیم تا ساعت 3:30 که اولین شماره لاتاری که 400 تا 500 بود اعلام شد (تا اون موقع از کیس های لاتاری کسی مصاحبه نشد) تو اون لحظه استرس زیاد شده بود Smile مصاحبه های لاتاری اون روز رو یه خانم انجام میداد...نزدیکای ساعت 4:20 بود که شماره من اعلام شد و رفتم...باجه 5....خانم خوش رویی بود و فارسی هم خوب صحبت می کرد...سوگند یاد کردم و بعد سوالاتی پرسید که فکر کنم خودتون بهتر بدونید...درباره اینکه اونجا کسی دارم یا نه...می خوام برم اونجا چی کار...شغل پدر مادر...پولی که تو حساب گذاشته بودم ... کارت سربازی...و تاریخ تولدم که موقع ثبت نام لاتاری یه تاریخ دیگه زده بودم که بهش گفتم اشتباه شده Smile هر سوالی که می پرسید تند تند یه چیزایی تو کامپیوترش تایپ می کرد...
در طول مصاحبه 2تا چیز بهم استرس وارد می کرد...
اول برگه آبی که کناره مدارکم بود و هر جند لحظه یک بار دستش رو می برد روش و منم پیش خودم میگفتم که دیگه آبی گرفتم ولی خوشبختانه اینطور نشد... Smile)
دوم کارت سربازی بود که من چون واسه تعویضش اقدام کرده بودم همراهم نبود و فکر می کردم مشکل ساز بشه که خدا رو شکر این هم نشد...
ازم کارت معافیتم رو خواست که من براش توضیح دادم و با دیدن برگه تعویض کارتم قبول کرد...
اینم بگم چون میدونم سوال خیلی ها هست من مدارک اسپانسر رو براشون نفرستاده بودم و با خودم برده بودم صفارت که اگه لازم شد نشون بدم که اصلآ لازم نشد...!!! فقط منتش موند گردنم... Smile خلاصه بعد همه این اتفاق ها گفتش که چند لحظه منتظر باشم که رفت نمی دونم کجا و بعد از برگشتن بهم گفت که بهتون یه کارت میدم که بدین به UPS که اونجا خیالم راحت شد...یه موضوعی که برام جالب بود این بود که از شروع مصاحبه ها نتیجه یکی در میان آبی سفید بود که نمیدونم چه حکمتی داشت... Smile
کارت و آدرس هتل رو به همراه 17 لیر به UPS دادم که آقا گفت 3 تا 5 روز طول میکشه که من گفتم پروازم زودتر هستش و اون گفت ok...Smile و بعدش به همراه دوستم که بعد از من مصاحبه داشت و متاسفانه آبی گرفت برگشتم هتل...
چون آدرس همین هتل رو داده بودم مجبور شدم 4شب دیگه تو همون هتل بمونم که شبی 45$ تمام شد.
از فردا هم تو سایت چشم انتظاره آقای UPS بودیم که کی میاد.که پس فردا صبح تو سایت چک کردم که زده بود بسته واسه رسیدن به مقصد از پست خارج شده که بعدش اودم پایین و تو لابی منتظر شدم که یه آقایی با کلاه و ساک به دست وارد هتل شد و محموله من و 2تا از دوستان دیگه که اونام سفید گرفته بودن رو آورد و ماموریت انجام شد... Smile


اما درباره آنکارا گردی...همان طور که دوستان هم گفتن الان اونجا فستیوال هست ولی با تخفیفی که به جنس ها خورده بازم نسبتآ گرون هستش (البته به نظر من) ولی خوب تو فروشگاه ها یه چرخی بزنید شاید چیزی پیدا کردید...مرکز خرید آنکامال رو تونستید برید خوبه...همه چی داره...واسه رفتن به اونجا کیزیلای سوار مترو بشید و آککاپرو پیاده بشید از ایستگاه مترو که برین بیرون میبینینش چون خیلی بزرگه...البته راهای دیگه هم داره ولی به نظر من این راحت تره...
مقبره آتاتورک هم جالب و دیدنی هست اونجا رو هم ببینید...چون من و دوستم پیاده و از روی GPS رفتیم اونجا طریقه رفتن با اتوبوس یا تاکسی رو نمیدونم ولی دوستان دیگه بلدن.پیاده از میدون آتاتورک 25 دقیقه پیاده روی داره که بازم گرمای هوا رو روش حساب کنید... مسجد مال تپه و کوکا تپه هم خیلی قشنگ بود. کوکا تپه زیرش یه فروشگاه بزرگ بود و چون به هتل نزدیک بود و 2تا خیابون فاصله داشت من 3باری رفتم اونجا Smile
خلاصه این جوری شد که این شد و بعد از این برنامه ها برگشتیم سر جای اولمون... Smile

ببخشید اگه کم کاستی داره یا طولانی شده...اگه دوستان سوالی دارن از طریق پیام خصوصی در خدمتشون هستم...
با تشکر از همه دوستانی که چه از طریق سایت و چه تو ترکیه منو یاری کردن و با آرزوی موفقیت برای همه دوستان مهاجر سرایی...
شماره کیس : ***AS00059
کنسولگری: آنکارا
تاریخ مطلع شدن از قبولی: 10 Sep
تاریخ ارسال فرم ها به آمریکا: Oct 04
تاریخ مصاحبه : 13 June
تاریخ دریافت ایمیل تاریخ مصاحبه: 21 april
تاریخ دریافت ویزا: Big Grin June 15
هزینه ها: عکس 4000 + پست TPG 69000 + ترجمه 90000 + عکس 5000 + واکسن 40000 + بلیط و هتل 830000
دوستان ما امروز به اتفاق نیکو وهمسرشون رفتیم انکامال.قیمتها بدک نبود ولی برای ما مهاجرها که باید باباروبندیل بریم امریکا خرید کردن از اینجا مفهوم نداره.ولی به دیدنش می ارزه.تا اخر شب اونجا بودیم با متروی قرمز برگشتیم.الان پاهام داره میترکه.ولی کلی کیف کردیم.
سایت هتل مراد:
www.muratotelankara.com
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سختBig Grin
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
(2012-06-24 ساعت 02:02)SH1A2R3 نوشته:  دوستان ما امروز به اتفاق نیکو وهمسرشون رفتیم انکامال.قیمتها بدک نبود ولی برای ما مهاجرها که باید باباروبندیل بریم امریکا خرید کردن از اینجا مفهوم نداره.ولی به دیدنش می ارزه.تا اخر شب اونجا بودیم با متروی قرمز برگشتیم.الان پاهام داره میترکه.ولی کلی کیف کردیم.
سایت هتل مراد:
www.muratotelankara.com
شایرا خانم

اگه گشتن تو مال ها رو مثل باقی خانم ها دوست دارین ، بهتون cepa یا جپا رو پیشنهد میکنم.
با اتوبوسهای اگو میتونین براختی برین اونجا .یه ازای هر نفر یه کارت میخرین که میتونین رفت و برگشت ازش استفاده کنین.هزینه هر کارت 3.5 لیره.البته تو این هوای گرم توصیه میکنم حتما موقع سوار شدن دقت داشته باشین که اتوبوس مورد نظر کولر داشته باشه .چون امکان داره گرما اذیتتون کنه.اگه اشتباه نکرده باشم اتوبوسهای 127 میبرن اونجا.از خیابون مشروطیت این اتوبوس ها رو سوار میشین
سه تا مال در کنار هم و یه شهر بازی جلوش هست.
خوش باشین
شماره کیس: 2012As054XXX
رویت قبولی:16july
ارسال فرمهای اولیه:27july2011 DHL
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن کیس:7aprill
مصاحبه:20june امیدواریم یکضربSadنتیجه آبی شد.
دریافت کلیرنس:31july
دریافت ویزا:15August
ورودبه آمریکا:
دریافت گرین کارت[/u]:
http://mohajersara.com/thread-5157.html
سلام! با اینکه میدونم یکم دیر شده ولی سفرنامه ام رو براتون مینویسم،امیدوارم که مفید باشه برای دوستان خوب مهاجرسرا.
اول از پروازمون براتون میگم، ما یکشنبه 10جون با ترکیش ایرلاین به آنکارا پرواز داشتیم، ساعت 5:00 صبح و ساعت 8:30 هم رسیدیم.از فرودگاه هم با سرویس ترنسفر آژانس رفتیم به هتل الیت.هتل خوبی بود؛ و خیابون های اطرافش پر از رستوران و میشه گفت نزدیک به همه جا! Smile یکشنبه به استراحت گذشت . 2-3 هفته قبل از پرواز برای دوشنبه ساعت 11 صبح از طریق سایت دکتر اونگان وقت گرفته بودم، از هتل پیاده حدود 20 دقیقه تا کلینیک طول میکشه. رفتم طبقه 4، دیدم همه دوستانی که دیروز تو هواپیما دیدم اونجا هستن Big Grin رفتم پیش خانم منشی،2تا عکس ازم گرفت با پاسپورت،برگه appointment confirmation رو که میخواستم بهش بدم گفت no paper. تو دلم گفتم بچه پرو! من این همه زحمت کشیدم وقت گرفتم! یه برگه بهم داد رفتم طبقه بالا برای X-ray & Blood test. پاسپورت و برگه رو دادم به منشی طبقه بالا و منتظر موندم.خیلی شلوغ بود؛ بعد 1 ساعت و... صدام کرد همراه یک پرستار رفتم برای آزمایش خون و بعد از اون هم صدام کرد و رفتم برای تسویه،47.50 لیر بهش دادم و گفت همینجا منتظر بمون برای X-ray. بعد از چند دقیقه هم رفتم برای X-ray. منشی دکتر گفت برو ساعت 3.30 بیا برای معاینه. یکم زودتر رسیدم منو فرستاد طبقه پایین استراحت کنم تا ساعت 3.30 بشه. بعدش که رفتم بالا منو صدا کرد واسه معاینه.چند دقیقه ای منتظر دکتر بودم؛ اومد و تند تند یه سری سوال کرد: میزان تحصیلات،رشته،سابقه بیماری خاص،جراحی،دیابت،بیماری قلبی،قد و وزن و... . بعدش هم یه واکسن بهم زد خودش که نگفت چیه منم نپرسیدم، ولی تو برگه ای که بعدا بهم دادن رو که دیدم، Varicella بود.با اینکه آبله مرغون گرفته بودم! اینجا که از یک خانوم دکتر پرسیدم گفت احتمالا واکسن آبله مرغون بزرگسالان بوده. اومدم بیرون 140$ دادم به خانوم منشی و گفت فرداش ساعت 3 برم جواب و بگیرم. سه شنبه جواب رو گرفتم . ایندفعه راس ساعت 3 اونجا بودم Big Grin
سفارت با کلینیک فاصله زیادی نداره، سر راهتون سفارتو میبینید.
من چهارشنبه مصاحبه داشتم.ساعت 7.30 رفتم جلوی درب سفارت، بعد از چک شدن پاسپورت و بعدش هم وسایلم و خودم ،وارد حیاط شدم. اونجا (یک نفر یک نفر) از طریق صفی که متعلق به کیس های لاتاری بود رفتم و اصل مدارک رو تحویل اون خانوم دادم که معرف حضور همه هست Smile داخل سالن منتظر موندم تا شمارم اعلام شد، رفتم باجه مربوطه و گفتن که ایا میخوام تغییری تو فرم هام ایجاد کنم یا نه، دوبار دیگه هم برای انگشت نگاری و پرداخت پول صدام کردن. بعدش بهم گفتن که برو و ساعت 1 دوباره بیا(همراه با یک کارت). وقتی برگشتم داخل سالن منتظر موندم تا نوبتم بشه . بعد از یه مقدار انتظار رفتم برای مصاحبه.پرونده من پیچیده نبود؛بدون سابقه کار،21 ساله،با گواهی تمکن مالی و اسپانسر و مونث.اون خانوم بسیار خوشرو،مهربون و مودب ازم پرسید دانشجو هستی، تا حالا کار کردی، تا حالا U.S بودی، کدوم ایالت میری، و بعدش هم یک کارت سفید بهم داد و گفت که برو UPS .و اینگونه من یک ضرب گرفتم! Smile Smile Smile
UPS هم پاسپورت و ویزارو فرداش به دستم رسوند.
اما چند تا نکته! اونجا با یک گوشی یا هر چیزی که GPS داشته باشه به راحتی هر آدرسی رو پیدا میکنید. برای کارهای پزشکی هم هرچند هرچی زودتر برسید کارتون زودتر تموم میشه اما به هر حال شما از قبل وقت بگیرید، چون اونجا زوجی بودند که وقت نگرفته بودند با اینکه زود اومده بودن ولی مجبور شدند آخرین نفر برن برای آزمایش ها. برای مصاحبه هم استرس نداشته باشید Smile همونطوری باشید که همیشه هستین، به سوال هایی که ممکنه ازتون بپرسند هم فکر نکنید.البته اینا همش نظر شخصی منه Smile
برای من کل مراحل مصاحبه خیلی باحال بود و بهم خیلی خوش گذشت، یکی دیگه از روزهای خوب زندگیم بود که هیچوقت فراموشش نمیکنم Smile
امیدوارم برای همه شما دوستای خوبم هم همینطور بشه.
"با آرزوی موفقیت "
شماره کیس:2012AS00051xxx
کنسولگری: آنکارا
ارسال فرم ها:13 august
تاریخ کارنت شدن: 6 april
تاریخ مصاحبه:13 jun
جمع تقریبی هزینه ها:30000 T عکس + 500.000T ترجمه مدارک + 70.000T + T37000 پست DHL & TNT + بلیت و هتل 880.000
تاریخ دریافت ویزا: 14 jun Big Grin
اندکی این مثنوی تاخیر شد
سفرنامه آنکارا- قسمت دوم
همانطور که گفتم من دوشنبه به انکارا رسیدم و همانروز کارهای پزشکی انجام شد،روز بعد جواب دکتر آماده بود و روز بعد-چهارشنبه13June- راس ساعت 8 صبح جلوی سفارت بودم. نگهبان ترک هر چند دقیقه می اید و کیسهای گرین کارت را صدا میزند و سپس شما را به صفی برای ورود به اتاق بازرسی بدنی راهنمایی میکند. در این جا باز هم حق تقدم با ترکهاست، زن و شوهر ایرانی با کودکی در کالسکه مدتها در صف بودند ولی نگهبان ترک ابتدا هموطن های خودش را راه میدهد. البته در داخل سفارت صف ایرانی ها و ترکها جداست و از این بابت بعدا عقب نخواهید افتاد ولی اصلا حس خوبی را تجربه نمیکنید. نوعی درجه دو بودن یا چیزی شبیه به این. پس از عبور از گیت بازرسی موبایل را تحویل میدهید. با کیف شکا کاری ندارند و میتوانید کیف یا کوله خود را به داخل ببرید که از این بابت بسیار لطف بزرگی در حق من یکی شد که عرض خواهم کرد چراBig Grin
در حیاط کوچک سفارت صف ایرانی ها در کنار دیوار تشکیل میشود، پیش از آن پس از عبور از گیت از شما سوال میکنند برای گرین کارت آمده اید؟ و شما از درب سمت راست اتاق بازرسی وارد حیاط میشوید.
سپس یک به یک پیش خانم فارسی زبان میروید تا اصل مدارک را تحویل داده و شماره -نوبت- دریافت کنید.
ابتدا شماره شما اعلام شده و به باجه 11 یا 12 میروید، از شما خواسته میشود اگر تغییر یا اصلاحی در فرمها دارید انجام دهید ولی امضا نکنید. سپس انگشت نگاری و سپس پرداخت 330 دلار . در اینجا از من و سایر کیسهای لاتاری و دانشجویی خواسته شد تا ساعت 1 بعد از ظهر برای مصاحبه مراجعه کنند.
مصاحبه حدود ساعت 2/30 بر اساس نوبت های صبح شروع شد. بین هر مصاحبه حدود 10 دقیقه زمان بود که پیدا بود آفیسر مشغول مطالعه کیس بعدی است. در این مدت من از مصاحبت Superman که با او از مطب دکتر آشنا شده بودم و atisland بهره مند شدم که هر دو هم یک ضرب ویزا گرفتند. من و سوپر من برای گذران وقت به شرط بندی بر روی نتیجه مصاحبه افراد مشغول بودیمBig Grin و کلا فضای بدون استرس و شادی را تجربه کردیم، در رفتن زیپ شلوار من در مراجعه به دستشویی هم بهانه خوبی برای با هم خندیدن ما بود و خاطره شدBig GrinBig Grin تصور خودم با کت و شلوار و کراوات با زیپ شلواری که در بد ترین زمان ممکن در خاک کشور بیگانهBig GrinBig Grin در برود و دست شما را در پوست گردو بگذارد هنوز هم برایم خنده دار است. اینجا بود که کیف مدارکم به دادم رسید و باعث شد تا جوری قضیه را رفع و رجوع کنمBig GrinBig Grin. پیشنهاد میکنم شما هم چنین کیفی همراه داشته باشید که کار از محکم کاری عیب نمیکندBig GrinBig Grin
من نفر اخر لاتاری انروز بودم. مکالمه خانم آفیسر با جزییات به نحو زیر بود:
افیسر: ابتدا باید از شما بخواهم دست راستتون را بالا ببرید و قسم بخورید که هر چه در فرمها نوشتید و اینجا بیان میکنید حقیقته.
من: قسم میخورم.
آفیسر: شما سربازی رفتید؟
من: خیر، خریدم
-: میتونم کارت شما را ببینم؟
*: بفرمایید.
-: یعنی شما هیچ دوره نظامی ندیدید؟
*: خیر
-: شغلتو چی هست:
*: بازرگان چای
-: یعنی چه کار میکنید؟
*: از برخی کشورها چای وارد میکنم.
-: از کجا ها ؟
*: این اواخر از ویتنام
-:پس زیاد به ویتنام سفر میکنید؟؟( من تو فرم آنکارا گفته بودم فقط یکبار به ویتنام رفتم)
*: خیر، فقط یکبار
-: چای [i]سبز[/i]؟ چون شرق آسیا چای سبز مصرف میکنند( من به عنوان مستند ادعا، بارنامه چای سیاه آخرین محموله را ارسال کرده بودم)
*: خیر، چای سیاه. در شرق آسیا مصرف عمده چای سبز است ولی در ایران چای سیاه
-: حتما انواعی دارد، میتونید توضیح بدید؟
*: - پاسخ من-
-: بسیار خوب، میتونم اصل نامه بانک را ببینم؟( که تحویل دادم و به مهر برجسته دقت کرد)
-: من اصل این نامه را نگه میدارم
*: خواهش میکنم
و باقی سوالات در مورد جایی که میخواهید بروید و ....
بعدهم پس از تایپ چند کلمه مدت نسبتا زیادی به مونیتور چشم دوخت. ( یکی از دوستان که ویزای شنگن گرفته بود و با همین صحنه مواجه شده بود از آفیسر سوال کرده بود و پاسخ شنیده بود که " ما با بروکسل آنلاین در تماس هستیم")
به هر حال پس از مدتی برگه ابی را به من داد و گفت که مشکلی نیست و یکسری کارهای اداری هست که باید انجام بشه و .....
در مجموع مصاحبه بدون استرس و در فضای محترمانه انجام شد.
اینکه گفته میشود برگه آبی را در پرونده دیدم درست نیست. تعداد زیادی برگه آبی به صورت فرم خام در کنار کامپیوتر آفیسر بود و ربطی به پرونده به خصوصی نداشت.
مرکز خرید Nata Vega
اگر در بیوک ارشان و هتلهای اطراف هستید، خیابان سلانیک( خیابان بیوک ارشان) را به سمت کیزیلای بروید، پس از عبور از خیابان مشروطیت( اولین خیابان) ابتدا Cafe M را میبینید که من چای دلچسبی در آن نوشیدم و به شما هم پیشنهاد میکنم. سپس به مسیر خود ادامه دهید تا به خیابان اصلی که از کیزیلای منشعب میشود برسید. اولا روبروی شما صرافی است که نرخش بهتر از صرافی خیابان تونالی است. ثانیا از باجه بلیط فروشی( باجه سبز کم رنگ کنار پل عابر پیاده) برای ناتاوگا بیلط رفت و برگشت بخرید. جلوی باجه ایستگاهی است که شما را به ناتاوگا میبرد. مردمان ترک مرتب در صف ایستاده اند و منتظر اتوبوس هستند. با آمدن اتوبوس هجوم نمی اورند. البته به پیرها احترام میگذارند. من چون مسیر را نمیدانستم در صندلی اول نشستم که متوجه شدم دور و برم همه زن هستند. زنها در انتهای اتوبوس هم بودند ولی کمتر مردی در ابتدای اتوبوس بود، که شرمنده به انتهای اتوبوس رفتم. از درب جلو سوار میشوند و از درب عقب پیاده. با آرامش.
ناتاوگا آخرین ایستگاه است. مرکز خرید مدرن با آکواریوم و غرفه های بسیار بزرگ- تقریبا و با اغراق شبیه KLCC در مالزی. با مارکها و قیمتهای نجومی. دوستان از غرفه های ارزان هم میگفتند که من به علت کمی وقت پیدا نکردم.
برای بازگشت همان جایی که پیاده شدید منتظر بایستید و مجدد سوار اتوبوس شوید. البته ایستگاه مترو هم هست که چون من نمیدانم کدام خط مترو است نمیتوانم راهنمایی کنم. مسیر اتوبوس برای آنکارا گردی هم مناسب است. چون مسیر بسیار طولانی است و بارها اتوبوس پر و خالی میشود و نهایتا جایی خارج از شهر سر در میاورید.
فروشگاه زیر مسجد کوچه تپه:Koce tepe هم برای کسانی که دنبال باقلوا هستند یا اجناس با قیمت مناسب جای خوبی است.
حتما از خود مسجد هم دیدن کنید. تماشای دختران و پسران نشسته در حیاط مسجد یا زنان با پوشش امروزی که آزادانه برای ادای نماز به این مسجد می ایند و دقت در تجربه تساهل و تسامح جامعه ترک و پیشرفتهای مترتب بر آن مفید خواهد بود. مناسک بعد از نماز مغرب برای من که تجربه نماز اهل تسنن را در مکه و مدینه دارم بسیار جالب و جدید بود . همچنین کتیبه بزرگ" یا حضرت بلال حبشی" روبروی محراب، ستونهای عظیم و سقف بلند و زیبای مسجد از دیدنیهای آن است.
اگر مسجد برای شما جذابیت ندارد و بنده کنجکاو را به فسق و فجور متهم نمیکنید، بیرون مسجد به سمت هتل نوا پالاس بروید، نرسیده به هتل ، سمت چپ یک نایت کلاب هست که بدون جیب پر پول نباید به آن وارد شد . بیت:
ز دست کوته خود زیر بارم/ که از بالا بلندان شرمسارم ( حافظ)
البته ادبا منظور حافظ را از بالا بلندان نه ترکان شیرازی که مهرویان روس گفته اند. بیت:
من از مفصل این نکته مجملی گفتم/ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
تفسیر: یعنی قوانین سایت اجازه توضیح بیشتر از این نایت کلاب نمیدهد.
به امید موفقیت و شادکامی همه دوستان.
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
سلام ما هم امروز مصاحبه داشتیم ساعت حدود ۸ رسیدم دم در سفارت وقت مصاحبه ما ساعت ۹ بود ولی اصلا به این موضوع کاری نداشتن همه ترکها روبروی سفارت ایستاده بودند ولی برای ما یک صف بود که رفتیم توی اون صف نگهبان اومد و پاسپورتها ی ما را گرفت و با رفتیم برای مراحل بازرسی و بقیه موارد همانطور که بقیه دوستان گفتن بود وقت مصاحبه ما در مورد کار سوال کرد بعد اینکه کجا می خواهیم بریم و اینکه اسپانسر چه نسبتی داره و بعد دوباره در مورد کار سوال کرد بعد هم یک برگه ابی داد بهمون و گفت اسپانسر شما با همسرش شریکه و اون هم باید فرم اسپانسر را برای شما امضا کنه و اینکه مدارک مالیاتی سال ۲۰۱۱ اسپانسر هم باید ارایه بشه بعد من بهش گفتم ما اسناد خونه و ماشین و گواهی بانک هم داریم گفت می دونم ولی مدارک رو بیارید و سایت رو چک کنید هر وقت اسمتون رو دیدید برای ویزا یکی تون بیاد
در مورد سربازی و اینکه چه کاری انجام می دادم هم سوال کرد.ما دو نفر با یک بچه هفت ماهه هستیم و گواهی بانکی و دو تا سند اپارتمان و اسپانسر هم داشتیم .
دریافت ویزا:augest2012
اولین ورود:24nov2012
سلام
خوب وقت مصاحبه ما هم شد ما هم رفتیم ویزا نگرفتیم برگه ابی گرفتیم برگشتیم هتل چون خیلی به خودمن جو داده بودیم ویزا یک ضرب می گیریم بلیط برگشت رو برای ۵شنبه شب گرفته بودیم بعد که این جوری شد گفتیم بابا زودتر برگردیم بهتره خلاصه به سرعت نور چمدون ها رو بستیم چون ۱۰ دقیقه بیشتر برا چک اوت از هتل وقت نداشتیم زنگ زدیم تهران همون اژانسی که بلیط گرفته بودیم گفت نفری ۳۰ یورو میدین بلیط رو عوض می کنن ماهم چک اوت کردیم و رفتیم دفتر ترکیش که گفت نفری ۳۰۰ دلار باید بدید که تازه اون هم شاید جا نداشته باشیم ما م تصمیم گرفتیم بمونیم که خوب حالا هتل جا نداره و فقط برا یه شب دیگه تونستیم تو همین هتل بمونیم حالا فردا شاید دیگه جا نداشته باشیم
چون همسرم در مورد مصاحبه نوشته من دیگه توضیح ندادم بقیه دوستان هم تو ضیحات کامل دادن
فقط اینکه اگه بلیط ترکیش گرفتین اصلا فکر عوض کردنش رو نداشته باشید اگه مجبور شدید بندازینش دور یه بلیط دیگه از یه ایر لاین دیگه بگیرین
امیدوارم بقیه ویزای یک ضرب بگیرن
من هم اصلا ناراحت نیستم چون هر چی خدا بخواد و پیش بیاد بهترین چیز ممکن هست و این حتما برای ما بهتر بوده
سلام به همه دوستان عزیز

راستش وقتی که سفرنامه ها رو میخونم از یک موضوع خیلی تعجب میکنم!

موضوع اینه که چرا بعضی از دوستان با تور به مسافرت آنکارا برای مصاحبه نمیروند و خودشون اقدام به خرید بلیط و هتل میکنند.

اینجوری باعث میشه که در حدود 2 برابر هزینه کنند و تازه از تور لیدر و راهنما و ساپورت کننده... هم بی بهره اند.

توصیه: این یه سفر تقریبا" اجباری - اداری هست و اگه دوستان از مزایای سفر تور مطلع باشند خیلی خوب هست که از تور استفاده کنند.


saher
سلام به همه دوستان گلم
ما امروز مصاحبه داشتیم ساعت 9 صبح . نتیجه برگه آبی . امروز تقریبا به جز دو تا خانم مجرد که سفید گرفتند بقیه کیس های لاتاری همه آبی بودند. من شغل دولتی و سربازی سپاه داشتم و انتظار برگه آبی را هم داشتم و زمان پرداخت پول برگه آبی را تایپ شده دیدم ولی با توجه روند مصاحبه انتظار داشتم سفید بشود که نشد. این سفر نامه نیست و فقط خواستم به دوستان اطلاع رسانی کتم . دوستان عزیزم تجربیات من از آنکارا و استانبول و هتل ها و ... با سایر تجربیات ارائه شده متفاوت است . الان خانواده انتظار دارند بیشتر با انها وقت بگذرانم و فرصت نوشتن طولانی را ندارم ولی حتما سفرنامه کاملی می نویسم . همسرم انتظار ویزای یکضرب داشت و خیلی از نتیجه ناراحت است . نمی دانم چرا ولی به هر حال برای همه آرزوی موفقیت می کنم. من در هتل آنکارا پلازا هستم . یکی دیگر از دوستان مهاجرسرایی هم اینجا هستند. هر چه امروز سعی کردم آنیکو و سایر دوستان را پیدا کنم نشد ولی فکر کنم دیگر دوستان ما هم امروز 25 جون آبی گرفتند . همگی موفق باشید
شماره کیس:2012AS00042XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 8 آگوست 2011
کارنت شدن کیس: ژوئن 2012
تاریخ مصاحبه:25ژوئن
تعداد نفرات کیس : 3 نفر
تاریخ کلیرنس : 31 جولایBig Grin
جمع تقریبی هزینه ها :25000 عكس ، 68000 فرم ها با TNT ، ترجمه 250000 با مهرتایید ، بلیط 3 نفر 1180000 ، واکسن سه نفر 89000
خب نوبتي هم باشه نوبت ماست......Tongue
امروز صبح با ترانزيت استانبول به اتفاق frz61 عزيز رسيديم انكارا ... هواپيما تركيش ... ايرباس ٣٣٠ فوقالعاده....
ترانزيت استانبول خسته كننده شلوغ راهپيمايي طولاني بين دو ترمينال اصلا اين پرواز رو پيشنهاد نمي كنم...سعي كنيد از پرواز مستقيم استفاده كنيد.
مستقيم با هاواش رفتيم تو شهر و تاكسي گرفتيم برا دكتر..... زبان هم كه فقط لال بازي واقعا تعطيل هستند.
با چمدان رفتيم دكتر و تا ١٢ كارا رو انجام داد، معاينه رو گفت بريد ساعت ١/٥ بيايد .... ٩٥ $ دو نفر پياده شديم .... هتل رو هم كه به لطف اژانس معروف ج. ب. تهران كنسل كرده بود در حالي كه من ٢ ماه پيش پولشو داده بودم ، خيلي شيك گفت كه هتل مسافر داره و اتاقاش پر شده منم براي اينكه شنيده بودم خودمون با تخفيف مي تونيم بگيريم استقبال كرده بودم..... نتيجه اينكه اصلا به اژانس براي هتل اعتماد نكنيد.....پس تو اين يه ساعت اومديم كاراي هتل رو انجام بديم ، به لطف شايرا جان مستقيم اومديم هتل و وسايل رو گذاشتيم و استراحت ..... هتل مراد نزديك ددمان نوساز فوق العاده تميز و ديزاين عالي ...... بازم شايرا جان ممنون .....و بعش دوباره دكتر و معاينه و ٢٤٠$ ناقابل جمعا ٣٣٥$ پروندش بسته شد...... اقا عجب پولي چاپ ميكنه !!!!........ ديگه از همونجا رفتيم انكامال تا ساعت ٧ كه جان داشتيمBig Grin...... فقط لير بخريد كه گير نكنيد.. من يكي دو جا مجبور شدم از دست گرونتر بخرم.... ... با تاكسي برگشتيم هتل ، كه كلا با همون مترو برگرديد هم ترافيك و هزينش به نفع هست....... ديگه بايد مي خوابيديم، تا اينجا ٣٥ ساعت بيداري بوده!! ...... ولي ساعت ١٠ زديم بيرون و انكارا گردي كه بقيه رو در سفرنامه بعدي تعريف مي كنم ......جواب ازمايش ساعت ٣ فردا اماده ميشه.
زبان انگليسي در تركيه به شدت غريبه !!! كلمات تركي كمي اگه بلد باشين كارو را ميندازه.
شهر انكارا قديمي است و اصلا از مقايسه با شهر هاي توريستي خارج هست ممكنه تو ذوقتون بخوره!
توي دكتر كساني هستند كه كارا رو را ميندازن! دلالي ميكنن كه به نظرم براي بعضي كه زبان بلد نيستن بد نيست اونا رو راهنمايي مي كنن. پس كسي نگراني نداشته باشه. البته خيلي راحت هركس خودش كاراشو بخواد مي تونه انجام بده.... سوالي بود در خدمتيمSmile
باا تشكر از شايرا ، frz61 و اقا محسن

since 2012
سلام

بخش اول سفرنامه من اینجاست: http://mohajersara.com/thread-4682-post-...#pid184967
و اما بخش دوم سفرنامه:

مصاحبه:
======
ما دیروز صبح پیاده از هتل (سیاو) رفتیم سفارت. اونجا برای ما که بچه داشتیم اولویت قائل شدن و زودتر رفتیم تو. جو سالن خیلی جالب بود و با اون ذهنیت خوفناکی که من داشتم متفاوت بود. آدمهای مختلف ایرانی و ترک، پیر و جوون و با تیپهای مختلف اونجا بودن... سالن شلوغ بود و یه جورایی همهمه بود. تنها مورد استرس زای سالن به نظرم روش اعلام شماره بود و دیگر هیچ. شما مجبورید با شنیدن صدای بوق مانتیور رو نگاه کنید و ببینید شماره شما اعلام شده یا نه.
مراحل کار یکی یکی انجام شد تا رسید به زمان مصاحبه. در این هنگام بود که دخترم که تا اون موقع آرام و ساکت بود زد زیر گریه و سفارت رو گذاشت رو سرش!
مصاحبه ما با یه خانم مو مشکی بود که خیلی هم خوش برخورد و مهربون بود.
اولش وقتی بی تابی بچه رو دید گفت اگر کالسکه دارید بذارید توی کالسکه...
بعد از مراسم قسم خوردن سوالات زیر رو پرسید:

از خانمم:
شغل شما چیه؟ خانه دار

از من:
شغل شما چیه؟ مهندس نرم افزار
همیشه همین بوده: غیر از شرکت فعلی تو شرکتهای دیگه ای هم بوده ام
دقیقا چیکار می کنید؟ برنامه نویسی
چه برنامه هایی می نویسید؟ حسابداری، انبارداری و..

از خانمم:
اونجا کجا می رید؟ من جواب دادم اونجا تو ایالت... یه فامیل داریم که البته نمی ریم اونجا... میریم حوالی سن فرانسیسکو و سیلیکون ولی که کار نرم افزار زیاده.

از من:
شما به جه دلیل معاف شدی؟ معافیت پزشکی، چشم. که البته بعدش عمل لیزیک کرده ام...

آفیسر کارت معافیم رو گرفت جلوم و پرسید میشه به من نشون بدی کجای کارت معافیت این رو نوشته؟ من گفتم علت معافی رو نمی نویسن و فقط می نویسه به دلیل ماده .. بند ...
آفیسر گفت ترجمه کارت رو فرستادی؟ گفتم بله

در این هنگام رفت و از توی مدارک پیداش کرد و نگاش کرد. بعد رفت سراغ کامپیوترش و مشغول تایپ شد (یا شاید جستجو!) و یه چند دقیقه ای مشغول بود. در تمام این مدت کوچولو داشت گریه می کرد و ما سعی داشتیم آرومش کنیم...

بعد دیدم رفت کارت موقوایی سفید رو برداشت و نصفش کرد و...
بعد دوباره میکروفن رو باز کرد (تو اون مدت که تایپ میکرد قطع بود) و گفت این اصل مدارک... پاسپورت ها می مونه پیش ما.
من با خوشحالی گفتم برگه سفید! اون هم با لبخند تایید کرد.

بعد رفتم باجه یو پی اس و به متصدی بداخلاقش 51 لیر دادم و اون هم رسید داد. ازش پرسیدم چند رو زطول می کشه گفت 3 تا 5 روز.

تغییر بلیت هواپیما
===========
بعد برگشتیم هتل و من (به همراه یکی از دوستان که آبی گرفتن) رفتم دفتر ترکیش برای تغییر بلیت از دوشنبه (روز مصاحبه) به پنجشنبه.
گفتن که نفری 300 دلار باید اضافه بدیم! جالب اینجاست که کل بلیت های سه نفر ما حدود 350 دلار شده بود! من بعد از کمی پرس و سوال و حساب کتاب دیدم چاره ای نیست و گفتم باشه..
بعد از چند دقیقه طرف گفت قیمت در حال تغییره و الان برای دو نفر باید 840 دلار اضافه بدید!!!!
اینجا دیگه من از کوره در رفتم و کلی شاکی شدم و البته قبول نکردم...
بعد رفتم نمایندگی ماهان و یه بلیت برا پنجشنبه رزرو کردم که البته نمی دونم تا اون موقع پاس ها به دستمون می رسه یا مجبوریم تا دوشنبه بمونیم.

توصیه من به دوستان اینه که حتی المقدور ترکیش نگیرن چون نه تنها پروازش تفاوت خاصی نمیکنه بلکه بدشون هم نمیاد توریستهای ایرانی که مجبورن و تو مملکتشون گیر افتادن رو سرکیسه کنن.
تصور کنین من بلیتهای رفت و برگشت برای رو دو نفر و یه بچه رو حدود 770 تومن گرفتم و حالا برای تغییر تاریخ مجبور بودم 1,600 جریمه بدم! که خیلی احمقانه به نظر می رسه!

خرید در آنکارا
========
اگر به آنکامال رفتید حتما طبقه زیر همکف رو برید. اونجا دو تا مغازه خوب و با قیمتهای مناسب هست:

DeFacto:
این فروشگاه خیلی بزرگه و شاید به اندازه یه پاساژ جنس توش باشه. زنانه و مردانه و با کیفیت خوب. همین لباسها رو توی تهران حداقل به سه برابر قیمت به شما میدن.

LC WAIKIKI:
این فروشگاه لباس بچه داره از نوزاذی تا 12-13 ساله که کفیت و قیمت مناسبی دارن

ما یه روز کامل با بچه تو آنکامال بودیم و بیشترش رو توی همین دو مغازه سپری کردیم.

برای ناهار رفتیم اج دی اسکندر. این غذا با روغن داغ سرو میشه که شما می تونین موقعی که گارسون مربوطه میاد کنار میزتون تا روغن بریزه بگین نریزه.. چون خود کبابها به اندازه کافی چرب هستن. البته قبل از روغن یه جور سس گوجه میرزن روش که اون خوبه و خوشمزه اش می کنه.
بخاطر همین روغن یکبار غذای ما رو عوض کردن... چون من گفتم روغن نمی خواستم..

با آرزوی موفقیت و ویزای یکضرب (یا دوضرب) برای همه دوستان مهاجرسرایی
مجید
ورود به آمریکا: 2012
(2012-06-26 ساعت 16:36)leila20 نوشته:  آقا مجید تبریک میگم و براتون آرزوی موفقیت میکنم. فقط یه چیز من نتونستم قسمت اول سفر نامه شما رو پیدا کنم. میشه لطف کنید در مورد هتل سیاو: فاصلش تا سفارت قیمتش و از این جور چیزا بگید.
ممنون
بخش اول سفرنامه :
http://mohajersara.com/thread-4682-post-...#pid184967

هتل سیاو:
یک هتل کوچیک و نوساز حوالی خیابان آکای (نزدیک بقیه هتل ها مثل ددمان، اوزیلهان و..)
هزینه اتاق دوبلش شبی 120 لیر یا 70 دلار.
اتاق هاش شیک و تر و تمیزه اما یه سری چیزهای ساده رو نداره. مثل اطو، صندوق (سیف باکس) و گهواره بچه البته این آخری رو بخاطر ما خریدن!

صبحانه ش ساده ست و خیلی تعریفی نداره. چند نوع پنیر و کره و خیار گوجه و زیتون و تخم مرغ + آبمیوه
از نظر فاصله به سفارت نزدیکه 700-800 متر و ما با کالسکه بچه خیلی راحت رفتیم... تا مطب دکتر هم راه زیادی نیست (1.2 کیلومتر) ولی ما بخاطر بجه با تاکسی رفتیم.
کلا اینجا چون مرکز شهره تقریبا هرجا که بخواهید بروید هزینه زیادی نداره با تاکسی 5، 6 یا 7 لیر
کلا مردم آنکارا انگلیسی به اندازه بز هم بلد نیستن Big Grin و کارکنان هتل سیاو هم از این قاعده مستثنی نیستن اما یک کارمند اصلی پذیرش به اسم ایل کش هست که اون بلده ولی وقتی مثلا شبها نیست دیگه هیچ کس هیچی حالیش نیست.
من اتاق های هتل Best رو دیدم و اصلا قابل مقایسه نبود با سیاو... تازه اونجا با تخفیف شبی 180 لیر بود. من سویت هتل ددمان رو هم دیدم که بزرگ بود و شیک والبته قیمتش هم 220 یورو بود! اتاقهای معمولی دوبل ددمان هم 150 یورو!!
فکر کنم بخاطر تابستون یا فستیوال آنکارا یا هردوش قیمتهای هتل ها بالا رفته و البته ترکیش ایرلاینز هم که بدتر از همه.

در مجموع ما از هتل سیاو راضی هستیم و به دیگران پیشنهاد می کنیم.
یه چیزی هم یادم رفت بگم اینه که موبایل GPS دار به همراه نقشه آنکارا خیلی به درد می خوره و شما رو از آدرس پرسیدن و دنبال مرکز خرید و رستوران و... گشتن بی نیاز می کنه.

ورود به آمریکا: 2012
تشکر کنندگان: MPU ، امیر مهاجر ، shadin_n ، daria ، mehdiii ، SH1A2R3 ، Orchin ، mojtaba_k ، mmmsdeghi ، vroom ، ghorbat ، shkhmo ، leila20 ، 3rip ، panteha ، smmyp ، sayeh_m ، Ali DV-2013 ، AsemanAbee ، bardia9




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان