بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[فری خانم]

واای پس منم حتما همین اضطراب پیشینو دارم. اگه بهت بگم چه فکرایی به سرم میزنه به خودت امیدوار میشی:
من یه خواهر 13 ساله دارم، مثلا یکی از این فکرام اینه: وقتی برم آمریکا، اگه تهران زلزله بیاد و زبونم لال، زبونم لال پدر و مادرم .... اونوقت خواهر کوچولوی من، یه دختر تنها توی یه شهر زلزله زده چکار میکنه، یا اگه من برم آمریکا و ایران جنگ بشه و یه بلایی سر خانوادم بیاد، خواهرم چکار میکنه. یا اگه من برم آمریکا و نه جنگ بشه و نه زلزله بیاد، ولی یهو زبونم لال تصادفی، بیماری پیش بیاد، اونوقت چی؟ و ...........

Salam elahe jon man chetori mitonam ba shoma khososi sohbat konam man khatereh hastam

الهه جان
بهتر نیست که افکار منفی رو از خودمون دور کنیم.
اکثر اتفاقاتی که برای ما می افته حاصل انرژی هست که ما از افکار خودمون به هستی ساطع می کنیم و اونها رو به سمت خودمون جذب می کنیم.
پس چه بهتر که انرژی افکار مثبت رو به سمت خودمون جذب کنیم.

[شاپرک]

میبینم دیگه کسی اینجا از حال و روزش نمی نویسه! امیدوارم هرجا هستین شاد و سلامت باشید.
من بعد ازکلی انتظار پارسال گرین کارتم رو گرفتم و برگشتم ازدواج کردم و برای همسرم اقدام کردم. دوباره سر 6 ماه رفتم و برای پاس سفید اقدام کردم 2 ماه موندم و دوباره برگشتم چون واقن دوری از همسرم سخت بود. تصمیم گرفتم تا جایی که می تونم ایران باشم تا نزدیکی های کار همسرم و اون موقع برم. توی اون 2 ماه هم کار کردم تا فرم مالیاتی هم پر کنم و هم دلار دربیاره ))))
خیلی مهاجرت داستان عجیبیه!
من به چشم دیدم که مهاجرت و فاصله ها چطوری احساسات آدم ها رو به هم تغییر میده چه سببی چه نسبی
خیلی این انتظار ها و فاصله ها ظلمه!
الان هم تو ایران هنوز یه گوشه ذهنم میدونم فرصت زندگی بهتر و تحصیلات و شغل و حتا آب و هوای بهتر رو دیرتر بدست میارم اما تصمیمی بود که خودم گرفتم تا برگردم و زندگی واقعیم رو حفظ کنم. ولی هر روز که تو این شهر خاکستری شلوغ بیدار میشم، بیشتر از اینجا دلزده میشم!
و البته این نظر منه.

[free pigeon]

میبینم دیگه کسی اینجا از حال و روزش نمی نویسه! امیدوارم هرجا هستین شاد و سلامت باشید.
من بعد ازکلی انتظار پارسال گرین کارتم رو گرفتم و برگشتم ازدواج کردم و برای همسرم اقدام کردم. دوباره سر 6 ماه رفتم و برای پاس سفید اقدام کردم 2 ماه موندم و دوباره برگشتم چون واقن دوری از همسرم سخت بود. تصمیم گرفتم تا جایی که می تونم ایران باشم تا نزدیکی های کار همسرم و اون موقع برم. توی اون 2 ماه هم کار کردم تا فرم مالیاتی هم پر کنم و هم دلار دربیاره ))))
خیلی مهاجرت داستان عجیبیه!
من به چشم دیدم که مهاجرت و فاصله ها چطوری احساسات آدم ها رو به هم تغییر میده چه سببی چه نسبی
خیلی این انتظار ها و فاصله ها ظلمه!
الان هم تو ایران هنوز یه گوشه ذهنم میدونم فرصت زندگی بهتر و تحصیلات و شغل و حتا آب و هوای بهتر رو دیرتر بدست میارم اما تصمیمی بود که خودم گرفتم تا برگردم و زندگی واقعیم رو حفظ کنم. ولی هر روز که تو این شهر خاکستری شلوغ بیدار میشم، بیشتر از اینجا دلزده میشم!
و البته این نظر منه.
سلام دوست عزیز.امیدوارم شما و همسرتون هم به زودی رهی بشید که زندگیتون رو اونجوری که دوست دارین بسازین.باز خوبه که شما در کنار همسرتون هستین.برای من که الان یک سال و نیمه همسرم رو ندیدم شرایط خیلی سختتره و امیدوارم این روزای سخت واسه هممون به پایان برسه.من هم روزی که ویزا رو بگیرم حتما داستان خودم رو اینجا خواهم نوشت

[فری خانم]

حقیقتا تو کار رموز این هستی موندم!!!!
دیروز ظهر ( 2 مارچ ) یه ایمیل برام اومد که 9 مارچ مصاحبه مجدد.
نگاهم روی صفحه مانیتور کامپیوتر خشکش زد و هاج و واج موندم که آخه نامردها ! فکر نمیکنید که توی این کمتر از 1 هفته من باید چه خاکی توی سرم بریزم؟
آن هم بعد از 14 ماه انتظار کلیر شدن؟
از ظهر دیروز تا ظهر امروز فقط دویدم تا اورد ناشتای آقایون ( مدارک ) رو جمع و جور کنم.
با این زمان بسیار محدود، به هیچ جا نمیرسم.
در صدد یه ایمیل و درخواست تطویل زمان مصاحبه .
و باز هم انتظار...
ولی این بار با یه مدل دیگه ...

[mahtab55]

حقیقتا تو کار رموز این هستی موندم!!!!
دیروز ظهر ( 2 مارچ ) یه ایمیل برام اومد که 9 مارچ مصاحبه مجدد.
نگاهم روی صفحه مانیتور کامپیوتر خشکش زد و هاج و واج موندم که آخه نامردها ! فکر نمیکنید که توی این کمتر از 1 هفته من باید چه خاکی توی سرم بریزم؟
آن هم بعد از 14 ماه انتظار کلیر شدن؟
از ظهر دیروز تا ظهر امروز فقط دویدم تا اورد ناشتای آقایون ( مدارک ) رو جمع و جور کنم.
با این زمان بسیار محدود، به هیچ جا نمیرسم.
در صدد یه ایمیل و درخواست تطویل زمان مصاحبه .
و باز هم انتظار...
ولی این بار با یه مدل دیگه ...

سلام فرى خانوم مشكل شما چى بوده كه اينقدر پروسه تون طولانى شده؟؟ ، واقعاً درك تون ميكنم خيلى سخته من كه اول كارم كم اوردم خدا بهتون صبر بده و زود زود ويزاتون رو بگيريد

[sepideh jan]

سلام فری جان،واقعا خیلی زمانت کمه!چرا اینطوری کردن پس؟؟؟مدیکال هم داری؟اگر ترجمه و اینا دوباره ازت نخوان سریع میتونی بلیط و هتل رزرو کنی عزیزم،یادم رفت سفارتت کجاست؟

[sib 24]

میبینم دیگه کسی اینجا از حال و روزش نمی نویسه! امیدوارم هرجا هستین شاد و سلامت باشید.
من بعد ازکلی انتظار پارسال گرین کارتم رو گرفتم و برگشتم ازدواج کردم و برای همسرم اقدام کردم. دوباره سر 6 ماه رفتم و برای پاس سفید اقدام کردم 2 ماه موندم و دوباره برگشتم چون واقن دوری از همسرم سخت بود. تصمیم گرفتم تا جایی که می تونم ایران باشم تا نزدیکی های کار همسرم و اون موقع برم. توی اون 2 ماه هم کار کردم تا فرم مالیاتی هم پر کنم و هم دلار دربیاره ))))
خیلی مهاجرت داستان عجیبیه!
من به چشم دیدم که مهاجرت و فاصله ها چطوری احساسات آدم ها رو به هم تغییر میده چه سببی چه نسبی
خیلی این انتظار ها و فاصله ها ظلمه!
الان هم تو ایران هنوز یه گوشه ذهنم میدونم فرصت زندگی بهتر و تحصیلات و شغل و حتا آب و هوای بهتر رو دیرتر بدست میارم اما تصمیمی بود که خودم گرفتم تا برگردم و زندگی واقعیم رو حفظ کنم. ولی هر روز که تو این شهر خاکستری شلوغ بیدار میشم، بیشتر از اینجا دلزده میشم!
و البته این نظر منه.

شاپرک جان حال و روز نمونده فقط جواب دوستان رو میدم خودم چیزی برای گفتن ندارم. چون همسرم ۱۳ ماه شد که منتظر نوبت مصاحبه هستیم.واقعا خسته شدیم.زنگ زدم nvc گفتند نوبت ویزا بهش نرسیده یعنی باورم نمیشه یه روز ایمیل بدند بگن وقت مصاحبست.

[sepideh IR]

سلا دوستان
امضاى منو ببينيد قوت قلب بگيريد،من كِه هنوز معلق هستم تازه خوش شانس باشم دو هفته ديگه بهم جواب ميدن كِه برو به سلامت يا مثلا مدارك كم دارى،حالا تازه بايد ببينم چه تصميمى ميگرن واسه پرونده ما?

[عقيق]

سپيده جون شما چرا انقدر كارت طول كشيده؟!؟



عقيق

[sepideh IR]

سپيده جون شما چرا انقدر كارت طول كشيده؟!؟



عقيق

من چند سال پيش به اروپا اومدم و پناهنده شدم و شناسنامم گير كرد ايران و نميتونم شناسناممو پس بگيرم بنا به دلايلى كِه نميتونم اينجا توضيح بدم،در ازاى شناسنامه كارت اقامت و بك گراند چك و داكومنتمو ارائه دادم و بنا شده تا دو هفته ديگه جواب بدن كِه آيا پذيرفتن و يا چه مدارك ديگه ايى نياز هست?

[فری خانم]

حقیقتا تو کار رموز این هستی موندم!!!!
دیروز ظهر ( 2 مارچ ) یه ایمیل برام اومد که 9 مارچ مصاحبه مجدد.
نگاهم روی صفحه مانیتور کامپیوتر خشکش زد و هاج و واج موندم که آخه نامردها ! فکر نمیکنید که توی این کمتر از 1 هفته من باید چه خاکی توی سرم بریزم؟
آن هم بعد از 14 ماه انتظار کلیر شدن؟
از ظهر دیروز تا ظهر امروز فقط دویدم تا اورد ناشتای آقایون ( مدارک ) رو جمع و جور کنم.
با این زمان بسیار محدود، به هیچ جا نمیرسم.
در صدد یه ایمیل و درخواست تطویل زمان مصاحبه .
و باز هم انتظار...
ولی این بار با یه مدل دیگه ...

سلام فرى خانوم مشكل شما چى بوده كه اينقدر پروسه تون طولانى شده؟؟ ، واقعاً درك تون ميكنم خيلى سخته من كه اول كارم كم اوردم خدا بهتون صبر بده و زود زود ويزاتون رو بگيريد

بدون هیچ توضیحی پروسه رو طولانی کردن.
فقط باید صبور بود.

---

سلام فری جان،واقعا خیلی زمانت کمه!چرا اینطوری کردن پس؟؟؟مدیکال هم داری؟اگر ترجمه و اینا دوباره ازت نخوان سریع میتونی بلیط و هتل رزرو کنی عزیزم،یادم رفت سفارتت کجاست؟

سلام سپیده جان
زمان بسیار کمه. ترجمه مجدد هم خواستن و مدیکال.
سفارت آنکارا

[فری خانم]

میبینم دیگه کسی اینجا از حال و روزش نمی نویسه! امیدوارم هرجا هستین شاد و سلامت باشید.
من بعد ازکلی انتظار پارسال گرین کارتم رو گرفتم و برگشتم ازدواج کردم و برای همسرم اقدام کردم. دوباره سر 6 ماه رفتم و برای پاس سفید اقدام کردم 2 ماه موندم و دوباره برگشتم چون واقن دوری از همسرم سخت بود. تصمیم گرفتم تا جایی که می تونم ایران باشم تا نزدیکی های کار همسرم و اون موقع برم. توی اون 2 ماه هم کار کردم تا فرم مالیاتی هم پر کنم و هم دلار دربیاره ))))
خیلی مهاجرت داستان عجیبیه!
من به چشم دیدم که مهاجرت و فاصله ها چطوری احساسات آدم ها رو به هم تغییر میده چه سببی چه نسبی
خیلی این انتظار ها و فاصله ها ظلمه!
الان هم تو ایران هنوز یه گوشه ذهنم میدونم فرصت زندگی بهتر و تحصیلات و شغل و حتا آب و هوای بهتر رو دیرتر بدست میارم اما تصمیمی بود که خودم گرفتم تا برگردم و زندگی واقعیم رو حفظ کنم. ولی هر روز که تو این شهر خاکستری شلوغ بیدار میشم، بیشتر از اینجا دلزده میشم!
و البته این نظر منه.

شاپرک جان حال و روز نمونده فقط جواب دوستان رو میدم خودم چیزی برای گفتن ندارم. چون همسرم ۱۳ ماه شد که منتظر نوبت مصاحبه هستیم.واقعا خسته شدیم.زنگ زدم nvc گفتند نوبت ویزا بهش نرسیده یعنی باورم نمیشه یه روز ایمیل بدند بگن وقت مصاحبست.

از طریق نماینده کنگره ایالتتون و سناتور اقدام کنین.
بهشون تلفن بزنین اونها خودشون میگن که چه کار کنین. محکم پشتش رو بگیرین. به نتیجه میرسین انشاالله

[عقيق]

مرسي سپيده جان كه انقدر صادقانه گفتي چقدر كارت طول كشيده
اينجا اكثراً از گفتن اينكه چرا كارشون طول كشيده امتناع ميكنن..
و كسايي مثل من كه هنوز واسه مصاحبه نرفتيم كل فكر و ذكرمون اينه كه چه طور ميشه بي دليل كيس كسي كليرنس بخوره...


عقيق

[sepideh IR]

مرسي سپيده جان كه انقدر صادقانه گفتي چقدر كارت طول كشيده
اينجا اكثراً از گفتن اينكه چرا كارشون طول كشيده امتناع ميكنن..
و كسايي مثل من كه هنوز واسه مصاحبه نرفتيم كل فكر و ذكرمون اينه كه چه طور ميشه بي دليل كيس كسي كليرنس بخوره...


عقيق

خواهش ميكنم دوستم،من امضا زدم و همونطورى كِه ميبينيد خيلى طول كشيده و صادقانه بگم ته دلم اميدى ندارم،منتها تلاشمو ميكنم كِه بعدها خودم رو مقصر ندونم،و خودمو دادگاهى نكنم،نميدونم ان وى سى از چه استدلالى براى بررسى پرونده من استفاده ميكنه،درسته شناسنامه ندارم ولى كارت اقامت اين كشور رو دارم،بكگراند چكم نشون ميده من شهروند خوبى بودم و داكومنتم(پاسپورت سفرى)نشون ميده من به تمام كشورهاى جهان ميتونم برم به جز ايران،و يك شهروند سيتيزن كِه همسر منه داره منو تاييد ميكنه،در اين مدت بليطهاى اومدن همسرم به اين كشور رو دارم،عكسها هم كِه نشون ميده رابطه حقيقيه،حالا اين وسط شخصى كِه پرونده مارو بررسى ميكنه اگر منصف باشه ميپذيره اگر آدم گيرى باشه كل پرونده رو نميپذيره?

[عقيق]

اميد تون رو از دست ندين اميدوارم كه تو سال جديد همه چيز به صورت معجزه براي شما تغيير بكنه و از اين بلاتكليفي در بيايد..
اميد داشته باشين چيزي كه لياقتش رو دارين به شما ميرسه..


عقيق