ارسالها: 241
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-07-09 ساعت 20:22
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-09 ساعت 20:28 توسط N.D.)
(2010-07-09 ساعت 14:29)R.F نوشته: (2010-07-09 ساعت 08:06)N.D نوشته: ....
اینجا ازادی وجود داره خیلی ولی یه سئوال آیا ما با تمامه اون همه گیرو سختگیری در ایران ما کاره خودمون رو نمیکردیم؟- آره کار خودمون رو می کردیم البته با ترس و لرز! اما کلا چیز به نام آزادی ما نداریم و وقتی هم یه ذره ایجاد کردیم نتیجش شد اون همه همسن من و تویی که گرفتن و //////// سرشون اومد. (البته واقعا نمی خوام وارد مسائل 30یا30 بشم ولی حقیقتیه که دیدیم و میبینیم. و همین قضایا هم باعث مهاجرت خیلی از کسانی شد و شده که قبلا به فکرش نبودن...)
خوب همون دیگه بالاخره عادت کردیم به همون چیز این جا ممکنه کسی گیر نده ولی اصلان به ما چیزی ربط نداره که بخوایم دخالت کنیم نظر بدیم
اینجا قانون داره ایا بنظرتون اون بی قانونی بیشتر جا ها بنفعه خودمون عمل نکرد؟- بله واسه همینم هست که حتی خودمون هم به خودمون میگیم بی فرهنگ. تا کی باید این بی فرهنگی رو ادامه بدیم؟ پس خیلی خوبه لااقل تو این سن بفهمی و بفهمیم که قانون چیه .( البته این عادیه کلا ما ها به تنبلی عادت کردیم و باهاش بزرگ شدیم و زیاد طاقت چهارچوب و مقررات و .. رو نداریم.).
خوب حالا بگن ما رو حرفه کسی زندگی نمیکنیم و نبایدم مهم باشه چون اینجا هم میگن باز جهان سوم و خارجی
...
زیبایی, مردم مهربون, تمیزی دیدم ولی این چیزها دلیل نمیشه ما از همه کسمون همه چیزمون در ایران ببریم به این جا بیایم.
-بارها و بارها این رو از مهاجرینی که رفتن شنیدیم که میگن رفتن به خاطر به دست آوردن زندگی بهتر و رسیدن به اهدافشون و اینم خوب میدونیم که برای رسیدن به بعضی چیزها باید از یه سری چیزهای دیگه گذشت...
من همون هذف می خوام بدونم چبه آیا نوکری هدفه؟کاره سخت درس سخت زندگی سخت هدفه؟اینجا باید کاره پست کنید ایا قبول دارین از ایران بیایین اینجا کاره پست کنید؟کمه کمه برای 4 سال
من باز میگم نمیگم ایران بهشت هست ولی اینجا هم شبیه ایرانه .
- یکی از چیزهایی که من شدیدا انتظار دارم از مهاجرت به دست بیارم " آرامش" هست و تا جایی که میدونم اونجا آرامشی که سال ها اینجا به دست نیاوردم, به دست میارم.پس نمیشه گفت شبیه ایرانِ.
باور کنید هیچ آرامشی اینجا وجود نداره وقتی تنهایی وقتیی کاره سخت داری وقتی به چش خارجی میبیننت(بی احترامی نمی کنند)
من اگه این بحث کردم برای اینه که واقعا به عنوان یه فرده جوان و بی تجربه هیچ فرقی ندیدم .
-شاید چون هنوز داری سطحی نگاه میکنی, به فردا هم باید نگاه کرد.به این فکر کن که برای آینده کجا باشی موفق تر خواهی بود.
برای ساز مخالفم معذرت می خواهم
اشکال نداره!! چند ماه دیگه که جا افتادی میای کلی هم ساز موافق واسمون میزنی!
..................................................................
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
به نظر من سوالی که ND از خودش پرسید چیزی است که همیشه همه مهاجرها در هر نقطه ای از جهان که باشند از خودشان می پرسند. همیشه خوبی ها و بدیها را می سنجند و می گویند آیا کار درستی کردم که آمدم. حتی کسانی که از ده به شهر مهاجرت می کنند تا سالیان دراز دلشان می خواهد که به همان روستای خودشان برگردند. ولی دنیا محل عبور و گذشتن است و مهاجرت هم باعث می شود که آدم با دنیای جدیدی آشنا شود و موقعیت های بهتری در زندگی پیدا کند. من ایران را خیلی بیشتر دوست دارم و دلم می خواهد در ایران زندگی کنم ولی زندگی که دل بخواهی نیست و آدم در بیشتر اوقات مجبور است بخاطر زندگی بهتر و فرار از رنج ها کارهایی را انجام دهد که دلش نمی خواهد. مثلا من دلم نمی خواهد کار کنم و دوست دارم همیشه جلوی آفتاب لم دهم و مطالعه کنم ولی اگر این کار را بکنم در مدت کوتاهی درد و رنج فقر و گرسنگی به سراغم می آید. مهاجرت شما به امریکا هم با درد و رنج دوری از وطن و دوستان و آشنایان همراه است ولی در عوض زندگی شما در آینده بسیار آسان تر و بهتر خواهد شد.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
من فکر میکنم بیشتر برای این مزیتی در این مهاجرت ندیدین چون با هدف محکمی مهاجرت نکردین.رسیدن به آزادی یه خواسته ضعیفه که در روزهای نخست مهاجرت بزودی ارضا میشه و همین طور خیلی عادی!!! بطور مثال شاید برای من نوعی زمانی مسئله حجاب تحمیلی خیلی زور بود و بعد از مهاجرتم واقعا از اینکه برای این مورد هیچ فشاری روم نیست احساس رضایت میکردم اما بعد از گذشت مدتی این مسئله اونقد برای ضروری و ناراحت کننده بنظر نمیرسید و قطعا اگه اهداف دیگه ای غیر از آزادی نداشتم توی ذوقم میخورد که ای بابا حالا چی مثلا اینجا بهمون گیر نمیدن واسه این چیزا مگه مهمه؟؟ من دو سال جوون تر از شما بودم که رفتم و هیچ زمان احساس شما رو نداشتم و اینکه از بی قانونی و اینکه به نفع مردمه احساس رضایت کردین بنظرم کارتون رو برای هماهنگ شدن با یه فرهنگ قانونمند خیلی سخت میکنه باز جای شکرش باقیه که امریکا هستین چون در مقایسه با اروپا اصلا قانونمند به حساب نمیاد و در مواردی دست کمی از ایران نداره
اهدافتون و آرزوهاتون رو تغییر بدین و تقویت کنین و شک نداشته باشین نظرتون تغییر میکنه
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2010-07-10 ساعت 00:25)@Š!M نوشته: باز جای شکرش باقیه که امریکا هستین چون در مقایسه با اروپا اصلا قانونمند به حساب نمیاد و در مواردی دست کمی از ایران نداره
نگو تو رو خدا شیما جون .............اینجا رو از نظر بی قانونی با ایران یکی میدونی؟
اتفاقا اینجا مردم برعکس اروپا که دنبال دردسر نمیگردند عاشق سو کردنند و باید خیلی مواظب باشی تا کاری نکنی که بتونند به دادگاه ببرنت.
اینجا قانون ریختن آشغال روی زمین 1000 دلار جریمه داره.در صورتی که اروپا فکر نمیکنم بیشتر از 70 یا 80 یورو باشه.
قانون بستن چهارراه سر چراغ قرمز 500 دلار جریمشه ...............
و خیلی قوانین سفت و سخت تر.
فقط فرقش با اروپا اینه که زیاد کسی بهت نمیگه اگه این کار رو بکنی خدمتت میرسیم و اصولا کسی بهت کاری نداره تا سر بزنگاه مچت رو بگیره ولی اروپا همش دارند بهت گوشزد میکنند برای همین آدم فکر میکنه قانون مند تره
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 241
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
اول از همه از همه دوستان ممنون بابت این همه هم فکری واقعا اینجا تنها امید آدم پست دادن به شما دوستانه
من برای آزادی واقعا نیومدم چون همه کار می کردم ایران حتی تاوانش هم دادم این جور ساده هم نبوده که خوش بودم
من واقعا بگم برای چی اومدم؟!!!!
برای اینکه همه می گفتن این بهترین موقعیت همه دنباله این فرصت هستند من هم گفتم میام امریکا کار میکنم درس میخونم عیته ایران تازه آمریکا هم کلی سرگمی داره
ولی وقتی اومدم این جا به دوستم کمک کردم در کارهاش برای اینکه توی خونه بیکار نباشم دبدم من این کارهای پست واقعا نمیتونم اتجام بدم من ترم آخر مهندسی بودم با کلی دوست آشنا سرگرمی در ایران مرفح بی درد هم نیودم ولب واقعا خوب بود زندگیم حالا اومدم اینجا که بهتر یشه زندگیم نه اینکه زجر بکشم ار لحاظ کار درس تنهایی
شما بگین ادم میاد اینجا بهتر باشه نه اینجا که اقتصاد خرابه از ایزان بدتر زندگی کنه به چه امیدی که قرار چی بدست بیاره بعده این همه سختی؟
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
ND جان من اگر به جلای شما بودم گرین کارتم را می گرفتم و بر می گشتم تا درسم را در ایران تمام کنم. پس از اینکه شما مهندسی خودتان را از ایران گرفتید به اندازه کافی فرصت دارید که برای مهاجرت به امریکا برنامه ریزی کنید. حتی اگر هم نخواستید می توانید در ایران کار کنید و گرین کارتتان را به عنوان یک جایگزین نگه دارید. این جوری که شما به امریکا آمدید جز آوارگی و از دست دادن موقعیت تحصیلی هیچ پیامد دیگری برای شما ندارد و فقط سرمایه خودتان را هدر می دهید. چون شما در ایران کار نکرده اید و مجبور نبوده اید که اجاره خانه و خرج خانواده بدهید هیچ تصوری از کار کردن ندارید و هر چیزی که در اینجا برایتان پیش بیاید قدرش را نمی دانید. خیلی ها گرین کارت دارند و در ایران زندگی می کنند و فقط سالی یک بار تفریحی به امریکا می آیند و بر می گردند. به نظر من فعلا کارهای اداری را انجام بده و حتی گواهینامه رانندگی خودت را هم بگیر و بعد حتما به ایران برگرد و درست را تمام کن.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
منم با آرش کاملا موافقم.این چند وقتی رو که اینجا هستی مثل مسافرت بهش نگاه کن و کارهای گرین کارت و گواهینامه که تموم شد برگرد ایران.
من اگه جای شما بودم یه مدت میموندم و برمیگشتم چون اینطوری اگه بمونی همیشه فکر میکنی که یه دوران گمشده داری و این دوران طلائی رو از دست دادی.
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ناراحتی نداره عزیز من
آمریکا که سرشار از جاهای دیدنی هستش(طبیعت، شهرها و ...)
به جای اینکه تو خونه بشینی و ابراز پشیمانی کنی برو آمریکا رو ببین و لذت ببر
من اگه جای شما بودم یه لحظه هم تو خونه گیر نمی کردم حقیقتا و هر ماه یه شهری انتخاب می کردم و از طبیعت اون شهر نهایت لذت رو می بردم
ارسالها: 848
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
61
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
نامی در مورد جوابی که به جواب من دادی که خودتم می دونی اصلا منو قانع نمیکنه و ساسان عزیز هم بهترین جواب رو در مورد یه قسمتش بهت داد.
در مورد پست آرش عزیز هم باید بگم, این پیشنهاد خوبیه اما متاسفانه برای کیس های اینجوری عملی نیست. به خاطر سربازی نرفتنشون و مشکل اجازه خروج که اکثر این دوستان از آنکارا مستقیم به امریکا رفتن.
یکی از راه حل ها که اگه واقعا فرد نتونه بمونه اینه که تا وقتی هنوز وقت برای ورود به ایران داره باید برای پاس سفید (اجازه خروج 2ساله) اقدام کرد و برگشت سربازی رفت تا بعد بتونه به ایران بره و برگرده. دلیل این "برای چی" ها بیشتر از همین نشات میگیره که دیگه تقریبا راه برگشتی وجود نداره. دیگه اینجاش بستگی به این داره که طرف حاضر از اونجا برگرده و بره سربازی تا راه رفت و آمدش باز باشه یا نه !
(2010-07-10 ساعت 01:12)N.D نوشته: ......
شما بگین ادم میاد اینجا بهتر باشه نه اینجا که اقتصاد خرابه از ایزان بدتر زندگی کنه به چه امیدی که قرار چی بدست بیاره بعده این همه سختی؟
نامی "آدم قرار چی به دست بیاره بعد این همه سختییییی؟" ؟؟؟؟؟؟؟
همون هدفت رو.
یه کاغذ بردار بشین قابلیت ها و توانایی هاتو توش بنویس . چی می خواهی و چی نمی خوای رو توش بنویس. بشین ببین میخوای فردا چی بشی؟ هدفت از زندگی چیه؟ الان قضیه اینه که تو نمیدونی دقیقا چی میخوای؟ باید اون رو پیدا کنی.
قضیه ی دانشگاه رفتن چیه؟ اینکه آدم چند ماه درس میخونه, قید گشت زدن و دوستان رو میزنه یا کم میکنه اونوقت میرسه به هدفش که قبولی دانشگاه بوده. بلاخره یه سختی کشیدی که بعدش اون خوشی رو دیدی.اینم همونه باید اول یه سری کار معمولی یا حتی به قول خودت پست بکنی تا زبانت تو محیط خوب بشه تا کم کم بتونی خودت رو نشون بدی تا ارتقا پیدا کنی و بعد برسی به اونجا که می خوای.
✿چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد. منتظر چیزهایی باش که می خواهی شان, نه چیزهایی که نمی خواهی✿
شماره کیس: 2010AS000016XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه: May 2010
تاریخ دریافت ویزا: فردای روز مصاحبه
ارسالها: 241
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-07-10 ساعت 12:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-10 ساعت 12:48 توسط N.D.)
آرش جون من اگه روزی ابران هم کار مبکردم به عنوان مهندس کار میکردم خیلی فرقش هست تا به عنوانه نقاش یا کارگر ساختمان!!!!!!!!!!!!!!!!!
من از کار در نمیرم که حالا با انجام کار نارحت شده باشم
دقیقا مشکل من سره این کار هست که اینجا باید عینه افغاتی باشیم ولی ایران مهندس بودیم
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .