ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2010-07-10 ساعت 12:44)N.D نوشته: آرش جون من اگه روزی ابران هم کار مبکردم به عنوان مهندس کار میکردم خیلی فرقش هست تا به عنوانه نقاش یا کارگر ساختمان!!!!!!!!!!!!!!!!!
من از کار در نمیرم که حالا با انجام کار نارحت شده باشم
دقیقا مشکل من سره این کار هست که اینجا باید عینه افغاتی باشیم ولی ایران مهندس بودیم
با این تفاوت که شما با اون مدرک مهندسی خیلی حقوق میگرفتی بعد از فارغ التحصیلی ماهی 600 هزار تومان بود که پول اجاره خونه ات هم نمیتونستی دربیاری ولی اینجا با اون کار کارگری میتونی زندگی تقریبا راحتی داشته باشی.
بعد هم مدرک مهندسی ایرانت رو هر جا رو میکردی قبول نداشتند ولی اگه اینجا درس بخونی و اون مدرک رو بگیری هر جای دنیا که بری قبولش دارند.
نباید توقع داشته باشی که بدون مدرک اینجا بهت کار خوبی بدن اینجا سرزمین فرصتها هست ولی این فرصتها به اون معنی نیست که خودشون میان سراغت تو باید بری سراغشون و بدستشون بیاری.
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
منم 24 سالمه و می خوام که تنها برم بر خلاف مخالفت های پدرم که دائم نگرانه. هیچ وقت هم تنهایی رو تجربه نکردم و یکمی هم از خوندن این پست ها نگران شدم ولی فکر می کنم حالا که این فرصت پیش اومده بد نیست که استفاده کنم و روی پاهای خودم وایسم. در مورد اینکه گفتید نوکری فکر کنم چون ما خانواده هایی بزرگ شدیم که رفاه زیادی داشتیم اینو می گیم. من همیشه فکر می کنم پدر های خودمون مگه از کجا شروع کردند که الان به اینجا رسیدند؟ پس ما هم می تونیم.
LOCATION:LA COUNTY
ARRIVAL DATE: JAN 14
CATEGORY: DV LOTTERY
ارسالها: 752
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Oct 2008
رتبه:
50
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
2010-07-10 ساعت 15:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-10 ساعت 15:48 توسط WIKIMAN.)
نامی تو اومدی، دیگه راه برگشتت هم خیلی سخته. به نظرم به جای اینکه انقدر به این فکر کنی که چرا اومدی آمریکا به این فکر کن که حالا که اومدی باید چی کار کنی ! به نظرم برو تافل بگیر و امتحان SAT رو هم بده ، برو یه دانشگاه apply کن شروع کن درست رو بخون، اونطوری توی دانشگاه کار مرتبط با رشته ات رو بهت می دن و می تونی کلی هم خوش بگذرونی ... باور کن بهترین کار همینه!
از پاسخ به پیام خصوصی معذورم.
شماره کیس: 2011AS18XXX
دریافت نامه قبولی: May/2010/19
ارسال فرم : June 6
نامه دوم : 4 April 2011
مصاحبه: آنکارا- 25 April 2011
کلیرنس : June 2011 9
دریافت ویزا : 15 June 2011
تاریخ پرواز : 8 July 2011
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
دوست عزیز اگه هم هنوز ذره ای بابت تحصیلات ناتمام خودتون نگران هستین دوستانه بهتون میگم اگه واقعا تصمیم به موندن در امریکا رو دارین به هیچ وجه بهش فکر نکنین.مدرک دانشگاه های ایران زیاد به کارتون نمیاد مگر چند تا دانشگاه شناخته شده مون...من بعد از اتمام درسم رفتم و هیچ وقت هم از مدرکم استفاده نکردم و بمرور زمان بر اساس تجربه و همینطور گذروندن دوره های جدید در اروپا تونستم شغل مورد نظرمو بدست بیارم
ارسالها: 1,046
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Jan 2010
رتبه:
72
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
سلام
جدیدن مد شده هر کی میاد تو این سایت میگه من مهندسی خوندم ویک جوری صحبت از مهندسی میکنه انگار الان دهه 60
مشکل بعدی هم بعضی از دوستان دانشگاه جامع علمی کاربردی ( داره منحل میشه) و غیر انتفاعی درس می خونند میگن ما دانشگاه سراسری درس خوندیم
قصد کلاس گذاشتن و این حرفها را ندارم اما من الان دارم فوق لیسانس صنایع در دانشگاه سراسری (نه غیر انتفاعی) می خونم انقدر مهندس مهندس نمی کنم تازه جالبه بدونین خیلی از دوستای من دربه در دنبال کار می گردند خودم هم کارم ازاده و ربطی به تحصیلم نداره این حرفها را گفتم نامی جان بدونی که معلومه دنبال کار تو ایران نبودی و گرنه انقدر غلیظ صحبت از مهندسی نمی کردی حالا مساله ای نیست اگه فکر می کنی برای مهندس ها راحت کار خوب گیر میاد چند تا کار برای دوستای من که الان همشون فوق گرفتن و مکانیک . عمران و صنایع خوندن پیشنهاد کن البته همشون الان سر کار میرن اما بسیار پایین تر از انچه خوندن و بلدن با حقوق ماهی 500 تومن که هیچ کدوم جرات نمی کنن زن بگیرن
تازه الانم چند وقته بازار تهران ا.ع.ت.صا.ب. شده و قراره دولت فردا و پس فردا را به بهانه گرمای هوا تعطیل کنه
امیدوارم موفق باشی
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی
ارسالها: 1,046
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Jan 2010
رتبه:
72
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2010-07-10 ساعت 23:08
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-10 ساعت 23:18 توسط ParsTrader.)
باز هم سلام
محسن جان من اسم از دانشگاه ازاد نیاوردم چون همانطور که خودتون هم گفتید بعضی واحدهای ان مثل علوم تحقیقات کیفیت بسیار بالایی دارند ( هر چند بعضی از واحدهای ان هم ....) و من هم منظورم در تایید حرف خود شما بود که در مورد مدرک مهندسی گرفتن ویا مهندس بودن صحبت کردید
در مورد سهمیه هم چون من خودم الان دارم درس می خونم می بینم انهایی که با دانش خود وارد دانشگاه شدند در چه سطحی هستند انها که با سهمیه امده اند درچه سطحی هستند مثلا یک بنده خدایی در سن 50 سالگی امده همانطور که خود شما هم گفتید مسایل ابتدایی هم نمی داند جالب اینجاست که امتحال پایان ترم هم نیامد اما برایش غیبت رد نکردند چون ایشان در سفر.ها.ی استا.نی با محمود ... بودند ود اخر هم نمره ایشان از من بیشتر شد اما خدمت frozen هم عرض کنم که اینها کلا رشته های انسانی را شخم زده اند و حتی اخیرا هم دیدید که مشکل انتخابات را از علوم انسانی می دیدند!!!
اما خدمت نامی عزیز هم عرض می کنم که نگاه کن عزیز سطح کارها باهم برابر نیست شما اگر پست صفحه من را می خواندی متوجه می شدی که من هم اگر امریکا بیایم قطعا کارم پایین تر از ایران است اما خوب به شما حق می دهم که هر کاری را قبول نکنید
اما یک مساله که در مورد ایرانیانی که می خواهند با لاتاری به امریکا بروند این است که متاسفانه نگاه بیشتر کارمندی دارند و فکر می کنند که انجا هم مثل ایران می توانند یکجا 30 سال کار کنند در حالی که در امریکا کار هم خود یک بیزنس است شما ممکن است یک کار را پیدا کنید اما 6 ماه بیشتر انجا دوام نیاورید و معمولا مردم امریکا چندین بار شغل خود را عوض می کنند به نظرم اول وضع مالی خود را مشخص کنید بعد تصمیم بگیرید مدرک تحصیلی خود را از ایران یا امریکا بگیرید سپس مشخص کنید که قصد ادامه تحصیل برای فوق و دکترا دارید یا نه ؟بعد به نظرم در این مدت که مدرک خود را می گیرید با چشمان باز اطراف خود را نگاه کنید و ببینید چه بیزینسی انجا بهتر است و چه کاری می توانید انجام دهید من در شهر دالاس ابمیوه فروشی 60000 دلاری هم دیدم بعد ارام ارام خود را می توانید بالا بکشید انجا مثل ایران قوانین یک شبه عوض نمی شوند همانطور که گفتم الان به خاطر افزایش سنگین ویک شبه مالیات بازار تهران یک هفته است که تعطیل است و دولت به بهانه افزایش دما فردا و پس فردا را تعطیل اعلام کرده است تا غایله بخوابد
به سوال سراوین عزیز هم پاسخ بدی خیلی خوب میشه
برای شما ارزوی موفقیت دارم
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی
ارسالها: 71
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ای بابا چرا انقدر همدیگر را می زنید. یک کم مهربان تر باشید. بعضی وقت ها انقدر بحث های دوستان به حاشیه میره که هیچ ربطی به تاپیک نداره. من الان یک شش ماهی هست که در آمریکا هستم. برای دکترا پذیرش گرفتم. هزینه بیمه، شهریه، کتاب و سفرهام با دانشگاه هست. از دانشگاه گرنت گرفتم که حدودا سالی 21 ، 22 هزار دلار برای خرج زندگیم بهم خواهند داد. روزهای اولی که اومده بودم اینجا حتی شاید تا یک ماه پیش خیلی داغون بودم. من به عنوان یک دختر مجرد که همیشه کنار خانواده ام زندگی کردم و با خانواده ام رابطه عاطفی زیادی داشتم؛ شرایط خیلی عجیب و غریبی را تجربه کردم. 4 تا جابه جایی در 4 ایالت آمریکا، کلورادو، مینوسیتا، فلوریدا، تگزاس. سخت ترین جا به جایی من رفتن به فلوریدا بود. تصمیم به جا به جایی در کمتر از دو روز !!!!!یادم میاد که شب قبل از حرکتم به صدای فروغ گوش می دادم شعر تولدی دیگر. چقدر این شعر با حال و هوای من همخونی داشت و چقدر هم تلخ بود. هیچ کسی را آنجا نمی شناختم و چون هنوز گواهی نامه رانندگی نداشتم مجبور شدم برم یک هتل نزدیک به دانشگاه که شبی 123 دلار بود!!!!!!!!!!!!! این شهر های آمریکا انقدر بزرگ هستند و انقدر حمل و نقل عمومی داغونی دارند که بی ماشینی خیلی سخت هست. یادم میاد روزی که داشتم به فلوریدا می رفتم موبایلم را 7 ، 8 ساعت قبل پرواز گم کردم. چه شبی بود. چمدانهایم را 4 ، 5 بار باز کردم و دوباره بستم به امید پیدا شدن موبایلم. کمرم هم از فشار استرس در حال گرفتن بود. دیگر در فکر این بودم که رسیدم فلوریدا برم یکی از نمایندگی های تی موبیل و بگم گوشیم را گم کردم. واقعا بسیار اتفاقی در دقیقه نود گوشی موبایلم پیدا شد. در ماشین یکی از دوستان جا مانده بود. وقتی به سمت فرودگاه می رفتم انقدر احساس غریبی داشتم که نگو و نپرس. این فرودگاه های آمریکا خیلی بزرگ هستند و اگر تنها بخواهید به فردوگاه بروید و یک سری چیزها را ندانید خیلی راحت از پرواز جا می مانید. در هواپیما همش به این فکر می کردم که بعدش می خواهم چیکار کنم. وقتی وارد فرودگاه تمپا در فلوریدا شدم یهو همه چیز یادم رفت. چه طراحی داشت و چقدر به من احساس شادی عجیبی داد. بعدها از دوستانم شنیدم که طراحی این فرودگاه در نوع خودش در آمریکا بی نظیره. حالا بقیه اش باشه برای یک روز دیگه.
کیس نامبر: 2010AS00002xxx
دریافت ویزا: روز مصاحبه (17 نوامبر)
ارسالها: 241
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ساسان جان من فورشندگی صندوق دار این هاتو ذهنم تجسم میکردم
بعد من اینجا برای درس اومدم نه کار ولی حالا میبینم اگه همون کاره ساختمانی هم گیر میاد دوستمون باکله میره
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
ارسالها: 71
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-07-12 ساعت 09:59
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-12 ساعت 10:52 توسط seravin.)
وقتی از فرودگاه تمپا خارج شدم یک تاکسی گرفتم که 45 دلار ازم گرفت تا من را رساند به هتل. اتاقم انقدر بزرگ بود که می تونستم توش فوتبال بازی کنم با یک تخت سایز کینگ که پنجره آن رو به استخر بود. به محض چک کردن ایمیل هام یک ایمیل از دانشگاه تگزاس ؛ مدیکال سنتر در هوستون دریافت کردم که ازم خواسته بودند بهشون زنگ بزنم. وقتی زنگ زدم بهم گفتند که ما تو را پذیرفته ایم . اون لحظه خوشحال شدم چون در رشته من رتبه دانشگاه تگزاس خیلی بهتر بود. از یک طرف هم تنش داشتم که نیومده باید یک جا به جایی دیگر داشته باشم. اولش یک کم برای خودم گریه کردم بعد رفتم یک دوش گرفتم تا یک خورده از تنش هایم کم شود. تصمیم گرفتم برم بیرون دانشگاه USF را ببینم و یک چیزی بخورم. واقعا فکر نمی کنم برای کسایی که آمریکا نیامده اند بتوانند تصوری از خیابانها و اتوبانهای اینجا داشته باشند. از در هتل که اومدم بیرون رو به رویم دانشگاه قرار داشت. دقیقا رد شدن من از خیابان یک 15 دقیقه ای طول کشید. تعداد چراغ راهنما های سر چهار راه حدودا 20 تایی بود و من مبهوت که این همه چراغ و این همه لاین . هر مسیری 6 لاین داشت!!!!!!!! بعد از این که از خیابان رد شدم و کمی راه رفتم بهم ثابت شد پیاده دانشگاه رفتن یک کار خیلی احمقانه ای هست و بر اساس نقشه ای که دست من بود دست کم یک دو ساعتی پیاده روی تا دانشکده من بود. تصمیم گرفتم برم یک چیزی بخورم تقریبا 24 ساعت میشد که چیزی نخورده بودم و از شدت استرس و فشار عصبی معده دردی گرفته بودم که از شدت درد به خودم می پیچیدم. این معده درد از برکات حضور من در آمریکا است من هیچ وقت این معده دردو در ایران تجربه نکرده بودم. من به شدت از آشغال خوردن متنفرم و در آمریکا تا دلتان بخواهد از این ها فراوان است. وارد یکی از این فست فود فروشی های شدم و با اکراه به دنبال یک ساندویج کمی سالم تر بودم. در اینجا از شما سایز ساندویج، نوع نان این که از گندم کامل باشه یا آرد سفید. این که نون را گریل کنند یا نه و هزار تا سوالهای دیگر می پرسند. واقعا دلم می خواست سرمو بزنم به دیوار. این که چه سسی بزنن هزار تا چیز دیگر. مشکل من دو تا چیز بود یکی زبان و یکی دیگر این که آدم تا حالا این سسها را امتحان نکرده که بگه چی می خواد. من در اون لحظه همش یاد پست های آرش در سایت می افتادم. آخر سر یک چیزی سفارش دادم که اگر از من بخوان دوباره اونو سفارش بدهم بلد نیستم. بعد از آن یک کم خرید گروسری رفتم چند تا دانه پرتقال، آب، بیسکویت. خریدم. دیگه داشت خورشید غروب می کرد که من خودم رو رسوندم هتل و فهمیدم هتل شاتل داره که تا فاصله 3 مایلی از هتل را مجانی پوشش می دهد. کلافه بودم نمی دونستم تا چند شب اینجا موندگارم. حساب بانکیم هم که نا محدود نبود. شروع کردم به گوش دادن نوار شازده کوچولو.... و این اولین شب من در فلوریدا بود.
کیس نامبر: 2010AS00002xxx
دریافت ویزا: روز مصاحبه (17 نوامبر)