ارسالها: 73
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام و تشکر از تمامی عزیزان
من وهمسرم هفته اول آپریل مصاحبه داشتیم .فقط چند نکته که بنظرم جالب بود رو می نویسم چون بقیه اش تکرار سفرنامه های دیگران هست.
- ما هتلمون رو ابوظبی انتخاب کردیم و هزینه پزشکی در ابوظبی از دوبی کمتر شد.نفری 350 درهم بدون واکسن اضافی البته هزینه هتل در کل بیشتر از دوبی هست.
- سند خونه و زمین را از ما تحویل نگرفت و یک خانم ایرانی که در مرحله اول قبل از آفیسر مدارک رو تحویل می گیره گفت زمین و خونه رو که نمی تونی ببری آمریکا.فقط مدارک حساب بانکی رو تحویل بده.
-مصاحبه هم کاملا فارسی بود حتی سوال نکرد انگلیسی می خواهید صحبت کنید یا نه.
-کسایی که احتمال میدن کلیرنس بخورن اگر هتل رو 3 شب رزرو کنن کافی هست.
و در نهایت هم با وجود نداشتن شغل دولتی و به دلیل سربازی کلیرنس خوردیم.
شماره کیس:2013AS59XX/تعداد افراد:2 نفر/کنسولگری:آنکارا نه. ابوظبی/مصاحبه:هفته اول آپریل/دیگه منتظر نیستیم.
ارسالها: 216
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
درود به دوستان
مصاحبه ما هم دوشنبه 8 آپریل بود که شماره یازدهم بودیم و به جمع منتظران پیوستیم
از 10 کیس قبل از ما 9 کیس کلیرنس خودرن و فقط یه خانم دانشجو بود که یه ضرب گرفت
به امید کلیر شدن همه.
2013AS5XXX 3Persons Abu Dhabi 127Days Houston: 09-29-2013
God...You Know What is better for us
ارسالها: 51
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با عرض سلام وبا کلی معذرت خواهی بخاطر تاخیر در قراردادن سفر نامه
با توجه به اینکه دوستان سفر نامه های کاملی قراردادند بطور خلاصه سفرنامه را برایتان مینوسیم یکروز قبل از مصاحبه وارد دوبی شدیم و با توجه به اینکه قبلا با خانم ملیکا هماهنگ کرده بودم شنبه صبح ساعت 8 اومد دنبالمون و مارا به NMC برد وخیلی زحمت کشید و در تمام مراحل قید کرد که جواب ها را سریع میخواهیم که مبلغ حدودا نفری 200درهم اضافه تر گرفتن که ما چون 4نفر بودیم کلا 2000درهم اونجا پرداخت کردیم و برای فردا صبحش که مصاحبه داشتیم همه مدارک پزشکی آماده بود البته این را هم بگم که ما اصلا واکس اضافه نزدیم نه ما و نه بچه ها، بچه هاکه واکس های کارتشان کامل بود و فقط انفولانزا در تهران زدیم خودمون هم همه واکس هایی که خانم دکتر در انسیتو پاستور تجریش گفته بود زدیم و در انجا واکسن اضافه نخوردیم .راستی شب خانم ملیکا خودش جواب ها رو گرفت و ما نرفتیم بیمارستان و فردا برایمان آورد.
صبح ساعت یک ربع به 5 خانم ملیکا که خانم بسیار وقت شناس و مهربونی بود اومد دنبالمون و ما بعد از حدودا 50/1 دقیقه به سفارت رسیدیم و نفر دوم بودیم .
از فضای ورود و رد شدن از شمشادها که بگذریم وقتی شماره2 اعلام شد به باجه مراجعه و مدارک را تحویلدادم بعد قسمت دادن 1320دلار و انگشت نگاری بود که به خوبی و خوشی به پایان رسید مرحله سخت که مصاحبه بود که ان هم به خوبی طی شد وقتی شماره اعلام شد یک آقای خیلی خوش برخورد که اشاره کرد که به اتاق انتهای سالن بریم برای مصاحبه وارد اتاق شدیم با این حال که خانومم خیلی استرس داشت چون بچه ها خیلی شیطونی میکردن ولی با شروع مصاحبه و برخورد خوب آقایی که مصاحبه میکرد استرس کم شد سوالاتی که پرسید مثل بقیه که کجا کارمیکنی ؟ چقدرتمکن مالی داری ؟ اونجا میخوای چیکار کنی ؟ آدرس مال کیه ؟ و از خانومم هم همین سوالات را پرسید که کارت چیه و .......
بعد هم چون من سربازی ارتش رفته بودم گفت مدارک شما کامل است و باید مراحل اداری انجام بشه شما بعد از 1هفته سایت را چک کنید شمارتون که اعلام شد یک نفر از شما پاسپورتاتون را بیاورد و ویزاهاتون رو بگیره عید رو تبریک گفت و یک برگه آبی داد و با ما که آدرس سایت توش نوشته شده بود و در آخر خداحافظی کرد . ولی تنها سوال من اینکه که برگه هایی که به مراجعه کننده ها میدادند بعضی ها آبی بود و بعضی ها سفید و همه هم کلیرنس شده بودند فرق ایندو برگه را من متوجه نشدم اگر کسی میدونه توضیح بده؟
**2013as44مصاحبه 24مارس کلیر30جون 95روزه کیس 4نفره مقصداحتمالی کالیفرنیا
ارسالها: 27
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام خدمت دوستان با توجه به اینکه اکثر دوستان سفرنامه های کاملی نوشتن من هم فقط خلاصه و نکات مهم که قابل توجه و به خاطر اشتباهی که کردیم کلی هزینه کردیم رو براتان مینویسم
من و پسر4 سالم و همسرم 1 اپریل دوشنبه مصاحبه داشتیم که من چون قبلش وقت گرفتم و ایمیل زدم چهارشنبه هفته قبل مصاحبه به ما وقت دادن گفتن 5 شنبه دکتر نیست چهارشنبه که رسیدیم هتل بعد از تحویل اتاق رفتیم NMC و 3 عدد واکسن به پسرم زدن و ماهم معاینات عادی و بعد از اون هم دوشنبه 5:30صبح خانم ملیکا لطف کردن اومدن دنبالمون و رفتیم سفارت بعد از تحویل مدارک و انگشت نگاری که من مثل مجرما دستم میلرزید و اون خانم بسیار عصبانی شده بود از اینکه نمیتونستم دستم را درست قرار بدم خلاصه یک مرحله انجام شد و موقع مصاحبه رسید از همسرم پرسید امریکا کی بودی و چرا برگشتی و چرا پدرت برات اقدام نکرده و چرا سربازی نرفتی و کارت چیه و اصلا حساب بانکی همسرم را نخواستن فقط اسپانسر و تمکن مالی من که برنده اصلی بودم را خواست و از من مدرک تحصیلیم را پرسید و همین بعد 2برگ داد امضا کردیم و گفت در سایت CSC ثبت نام کرده اید یا نه که من گفتم بله فقط شماره پاس پسرم را اشتباه زدم و ایمیل زدم متاسفانه درست نکردن بعد بهم گفت جداگونه براش پر کن بعد از او 4شنبه شب ایمیل زدن که بسته پستی شما Empost دبی رسیده که 5شنبه صبح همسرم رفت پست خونه و بعد از 4 ساعت برگشت و گفت متاسفانه مدارک خودش نرسیده و فقط ویزای من و پسرم اومده بود که بلافاصله با خانم ملیکا تماس گرفت و ایشون برادرشون فرستادن دنبال همسرم و رفتن سفارت من که شک کردم نکنه میبایست برای تک تک اطلاعات وارد میکردم یک بار دیگه برای همسرم هم جداگونه باز کردم و چون رفته بود ابوظبی EMPOST ابوظبی زدم همسرم که رفته بود سفارت بهش گفته بودن مدارک اینجا نیست و رفته پست خونه ولی وقتی میره پست هم میگن اینجاهم نیست خلاصه بعد از 3 ساعت معطلی برادر خانم ملیکا به همسرم میگن چون امشب پرواز داری و پاستو میخوای زنگ بزن پلیس تا تکلیف مشخص بشه همسرم که به پلیس زنگ میزنه بلافاصله کارمندای پست خونه شروع میکنن به گشتن مجدد که پیدا میکنن ولی کلی استرس به ما وارد شد و پلیس هم گفته بود اگر پیدا نمیشد قبل از اومدن اونها و بعدش پیدا میشد میتونست ازشون شکایت کنه و پدرشون را هم در می آوردن خلاصه در پر کردن فرم CSC کاملا دقت کنین چون همسم هم یک عدد را کم وارد کرده بود از شماره پاسش که این بلا سرش اومد. و هزینه 350 درهم مجدد به ابوظبی داد که خدارو شکر پیدا شد وگرنه مجبور بود کلی هزیه های دیگر هم برای موندنش در دبی بده { هزینه کنسلی بلیط و هتل}
کیس نامبر 2013AS006000
کنسولگری: ابوظبی
تعداد افراد منظور در کیس :3نفر
مصاحبه:1 اپریل2013
دریافت ویزا:یک ضرب
ارسالها: 260
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
43
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام و تشکر از تمامی اساتيد و دوستان عزیزي كه همواره با ارائه تجربيات خودشان راهگشاي ديگران بودهاند.
من وهمسرم هفته دوم آپریل مصاحبه داشتیم. فقط چند نکته را می نویسم، چون بقیه اش تکرار سفرنامه های دوستان ميباشد، ضمناً سفرنامه جناب آقاي بيات عزيز خيلي مفصل و كامل هست كه د ربرگيرنده كليه نكات لازم براي مصاحبه مي باشد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- ما هتلمون رو دبي 3 ستاره( هتل كلاريج- ميدان ماهي) انتخاب کردیم كه اگر با تور و با بليط چارتر ميگرفتيم ارزانتر تمام ميشد، در ضمن صبحانه و ناهار خوبي هم نداشت ولي نزديك ايستگاه مترو بود، هتل هايي كه داراي ديسكو ميباشند تا ساعت 4 صبح سر و صداي زيادي دارند كه خوابتان را مختل ميكند، لطفا دوستان قبل از انتخاب هتل به اين مسئله توجه فرمايند.
- همانطور كه دوستان عزيز اشاره نمودند واكسن ديفتري كزاز(TD) را قبل از رفتن تزريق كنيد، در بيمارستان دكتر شوكلاي دندان گرد نفري 100 درهم براي تزريق ازتون پول ميگيره و اعتقاد داره كه در 3 نوبت و به فاصله يكماه بايد تزريق انجام بشه، دوستان سعي كنند يكهفته تا 15 روز مانده به نوبت مصاحبه، واكسن TD را تزريق كنند تا هزينه زيادي پرداخت نكنند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- برنده اصلي خانم بنده بودند، ما مداركمون كامل بود و اسپانسر هم نداشتيم و دو برگه تمكن مالي جمعا به مبلغ 130 ميليون ارائه داديم، ضمناً سند خونه و ماشين را از ما تحویل نگرفتند و مدارك دانشگاهي بنده را هم نخواستند و بيشتر مداركي را تهيه كرده بوديم به خودمان برگرداندند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-مصاحبه فارسی بود و خانم بنده در موسسه خصوصي مشغول بكار ميباشد، از خانمم در خصوص شغل و اينكه در آمريكا ميخواهيد چه كاري انجام دهيد و كدام ايالت ميرويد، سوال كردند و از بنده در مورد سربازي پرسيد كه پاسخم مثبت بود و همچنين در مورد شغلم كه دولتي بوده و عنوان شغل را هم ازم پرسيد و طبق معمول برگه آبي رنگ را از پرونده درآورد و اسمم را نوشت و گفت پرونده شما تكميل و خوبه و پاسپورت ها را بهمراه برگه آبي بهمون داده و ما را به جمع دوستاني كه كليرنس خوردند اضافه نمودند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-کسانی كه حتي كار دولتي ندارند ولي سربازي رفتند به احتمال خيلي زياد کلیرنس ميخورند كه اگر هتل رو 3 شب رزرو کنن هزينه هاشون خيلي كمتر ميشه. در روزي كه ما مصاحبه داشتيم اكثراً كليرنس خوردند و فقط چند نفري ويزاي يكضرب گرفتند.
در پايان براي همه دوستان آرزوي موفقيت دارم و خوشحال ميشوم كه بتوانم به عزيزان كمك كنم.
2013AS57xx/ابوظبی/2 نفر/April 14/برگه آبي
آپدیت ها:
16 April
3,4,12,20,26,27 Jun
1,2,3,7,9,24 July
12,13,14,20 August
5,19,25,27,29 Sep
ويزا: هيچوقت
بعد از 169روز انتظار: پوچ.........
ارسالها: 33
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه:
14
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به همه دوستان عزيز،
من هم خواستم چند مطلب به سفرنامه ديگر دوستان اضافه كنم و اميدوارم مفيد واقع شود.
1- نوع بليط و تعداد روز اقامت،
پرواز ماهان سيستمي 45 روزه كه رفت و برگشت حدود 1100000 تمام شد. ويزا جداگانه اقدام كردم و 5 شب اقامت در دبي داشتيم. عقب انداختن اين بليط 25000 تومان جريمه و كنسلي اون 60000 تومان جريمه داشت كه لازم نشد.
2-مراكز مهم و جاهاي ديدني و نحوه دسترسي به آنها،
كلي جاي ديدني هم رفتيم كه خواستم براتون شماره و محل ايستگاه هاي اتوبوس اونارو بنويسم كه استفاده كنيد. محل تقريبي اقامت ما چهارراه نايف بود كه قدري با مترو فاصله داشت ولي دسترسي اتوبوس عالي بود. اتوبوس هاي دبي هم عالي، خنك و خيابان هاي اون هم بجز نزديك چهارراه نايف اصلا" ترافيك نداشت. كارت نقره اي براي استفاده از اتوبوس لازم است كه در پايانه ها و مترو ها شارژ مي شود. حتما" موقع ورود و خروج كارت بكشيد. اتوبوس ها تا ساعت 12 كار ميكنن.
الف- مركز پزشكي nmc(مترو ايوهيل)، چند اتوبوس به آنجا ميرود كه ما از اتوبوس C3 استفاده كرديم كه آخر خطش اونجاست و شروع خطش منطقه al raas در نزديكي خور دوبي كه در مسير از خيابان نايف عبور مي كند. دوستاني كه به مترو نزديكن كه خيلي راحت از ايستگاه ابوهيل مترو ميرن. اگه نياز به تست دوباره نباشه 24 ساعته جواب ميدن، حتي با وجود بچه.
ب- دوبي مال و برج خليفه، فوق العاده ديدني و زيبا براي ثبت خاطرات و كمتر براي خريد (به سبب اينكه اكثرا" برند بوده و گران است)، اتوبوس خط 27 ميتونه استفاده بشه و نيز مترو در اونجا ايستگاه داره.
ج- امارات مال كه فقط از طريق مترو ميشه راحت به اونجا رفت كه در مسير سبز بوده و چند ايستگاه بعد از مترو الاتحاد واقع شده است. اونج هم اكثرا" برنده ولي سوپرماركت اونجا كه چند برابر هايپر استار ماست همه چي با قيمت هاي مناسب از پوشاك و لوازم برقي گرفته تا مواد غذايي داره.
د- اوتلت مال كه اكثرا"برند بوده ولي حراجي هاي خيلي خوبي داره، پيشنهاد ميكنم حتما" برين و از 2 طبقه اون حتما"بازديد كنين. نحوه دسترسي به اونج از طريق اتوبوس امكان دارو و مترو به اونجا نميره. ضمنا"در نظر داشته باشين نصف بيشتر روز اونجا سپري ميشه به دليل اينكه خارج از شهره و دور محسوب ميشه. اتوبوس خط 66 از ترمينال bur dubai در خيابان alghubaiba به اونجا ميره و حدود 40 دقيقه از اونجا راهه. براي برگشت بايد اتوبان را از زير گذر رد كنين كه ايستگاه اتوبوس اونجا معلومه.
ه- برج العرب و وايد وادي، از ايستگاه مترو Palm Deira كه خارج ميشين 1 ايستگاه اتوبوس هست كه خط 8 از اونجا ميره به اونجا كه از مسير جميرا رد ميشه كه فكر كنم جاي بسيار بالاي شهر باشه. حدود 35 دقيقه اي طول ميكشه ولي تا در ورودي وايد وادي و برج العرب ميبره. اينجا هم مترو خور نيست. ضمن اينكه در اين مسير از اول جميرا ساحل هاي با قابليت شنا كردن هست كه بسيار زيبا و تميزه و حتما" با وسايل شنا برين. ورودي وايد وادي كه بزرگترين پارك آبي دنيا بجز آمريكاي شمالي محسوب ميشه و فوق العاده است براي كل طول روز و هر وسيله هر چندبار كه بخواهي استفاده كني براي بزرگسال 225 و براي كودكان 175 درهم هست.
3- رفت و آمد به ابوظبي و سفارت،
پيشنهاد ميكنم با عليرضا برين كه هم پسر خوبيه و هم منصفه و هم ماشينش عاليه و هم زياده خواه نيست. ما 4 نفر بوديم و نفري 100 درهم رفت و برگشت داديم.
4- سفارت و مصاحبه،
اولا"اينكه كيس ما شامل 2 نفر بود و همسر من برنده اصلي بودن. فكر ميكنم سربازي من در ارتش با وجود شغل غير دولتي عامل اف بي آي چك شد. گفتن تا حدود 2 ماه ديگه سايت را چك كنين. چند نفر را در همون كانتر هاي سالن مصاحبه كردن و ما رو تو اتاق خواستن. كلي سلام و... ولي آخرش خيلي ناراحت شديم كه بايد چك بشيم. تمكن مالي ما در كل 105 ميلون بود و سند ترجمه شده هم داشتيم كه تو مداركمون اونجا موند.
براي همه دوستان آرزوي يكضرب دارم و يا كليرانس كوتاه. براي ما هم دعا كنين.
**2013AS61-مصاحبه 16 آپريل-كليرانس 13 آگوست-تعداد كيس2نفر
تو خود آفتاب خود باش، طلسم كار بشكن
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-04-20 ساعت 21:24
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-04-24 ساعت 09:35 توسط مرآت74.)
خلاصه سفرنامه دوم به ابوظبی بعد از کلیر شدن ( دریافت ویزا )
هزینه هتل رویال گاردن ( دوستاره ) شبی 150 درهم ، بلیط از شیراز 460 سیستمی ، ویزا 250 هزار تومان (260 درهم )
پرواز 8 صبح یک شنبه ، ساعت ورود به هتل 10 و سی دقیقه ، ساعت حرکت به ابوظبی 11 از ایستگاه الغبیبه ، کرایه 25 رفت و 25 درهم برگشت ، ساعت رسیدن به ترمینال مورور ابوظبی 30/12دقیقه و حرکت با تاکسی به سفارت و ساعت رسیدن به سفارت 13 و ساعت ورود به سفارت 30/13و تحویل پاس ها و برگه آبی ، تحویل یک برگه با تاریخ 18 اپریل ساعت 14 جهت تحویل ویزا . و برگشت به دبی ...
18 اپریل جهت دریافت ویزا با روش قبل به سفارت رفتم که چند نفر از دوستان منتظر ایستاده بودند و با کمال نا باوری سفارت تعطیل بود ( به دلیل جلسه مهم آفیسرها ) برگه ای پشت دفتر ورودی زده بودند که روز یکشنبه بیایید و اگر مایلید پاس خود را دریافت کنید ساعت 30/4بیایید . که البته هیچ تظمینی هم نداشت در اون لحظه همه ما ناراحت و عصبی شده بودیم چون همون روز پرواز برگشت داشتیم و همه برنامه هامون به هم می ریخت . خدا نصیب نکنه .
نهایتا تصمیم گرفتیم بمونیم و ساعت 30/4دقیقه شانسمون رو امتحان کنیم اگه نشد برگردیم و اون وقت باید تا یکشنبه یعنی 3 روز بعد دبی میموندیم چاره ای نداشتیم چون پاس ما در سفارت بود . در اون لحظه یکی از دوستان با اقا سعید که از همکاران خانم ملیکا بودند تماس گرفت و ایشوت ما رو مثل یک دوست واقعی به آرامش دعوت کرد و گفت نگران نباشید ما رو به یک رستوران خنک برد و دو ساعتی با آرامش نسبی به سر بردیم و سپس به سفارت اومدیم که خوشبختانه اجازه دادند بریم داخل سفارت و دو نفر از چهار نفرمون ویزا گرفتیم و دو نفر دیگه آماده نبود که یک نفر مجبور شد به دلیل همراهی خانواده پاس خود رو بگیره . نهایتا با استرس و ترافیک اتوبان ابوظبی به دبی رسیدیم و با کمک آقا سعید ما رو سریعاً به فرودگاه رسوند و خلاصه پایان سفر .
باید از راهنمائی دوستان در مهاجرسرا و ملیکا خانم و همکارانشون به خصوص آقا سعید بسسسسسسیار تشکر کنم
اقاسعید بابت همراهی ما در ابوظبی و برگشت به دبی و رفتن به فرودگاه مبلغ مناسبی گرفتند که پیشنهاد می کنم از همراهی ایشون کمک بگیرید . مطمئن باشید راضی بر می گردید . موفق باشید
**2013AS36 تعداد نفرات کیس 3 ، پست ابوظبی ، قبولی MAY2012
مصاحبه فوریه 2013 ابوظبی ، مدیکال ان ام سی ، کلیرنس ، اخذ ویزا 18 اپریل ، کل هزینه ها حدود 11 میلیون
ارسالها: 36
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان عزیز
ما هم بالاخره رفتیم مصاحبه و برگشتیم. از همه دوستانی که با کامنتها و سفرنامهها و پاسخهاشون به ما کمک کردند تشکر میکنم. این سایت و مطالبش واقعا در آسان شدن این پروسه مفید بود.
سفرنامههای دوستان بسیار کامل هست. من فقط مختصری از سفرمان را میگویم.
من و همسرم دو روز قبل از مصاحبه با پرواز ایران ایر به دوبی رفتیم. عصر برای مدیکل رفتیم که حدودا ۴ ساعتی طول کشید. خوشبختانه واکسنی نخوردیم. فردا شب جواب آزمایشها را گرفتیم.
روز مصاحبه نفر دوم بودیم و تقریبا ساعت ۹:۳۰ کارمان تمام شده بود. مصاحبه بسیار کوتاه بود، و خانوم مصاحبه کنند خیلی جدی بود و بیشتر اوقات به برگهها و کامپیوتر نگاه میکرد. فکر میکنم به علت سربازی همسرم کلیرنس خوردیم. گفت کار شما اینجا تمام هست و یه برگه سفید به ما داد که آدرس وبسایت توش بود و گفت ۱ ماه و نیم تا دو ماه دیگه اینجا را چک کنید به شما میگه چه کاری باید انجام بدید.
امیدوارم مرحله کلیر شدن هم به زودی بگذرد.
نکته خاصی به ذهنم نمیرسد ولی اگر سوالی داشتید، خوشحال میشم من هم کمکی کنم.
شماره کیس:2013AS6XXX/ تاریخ رویت قبول: 2 May/ کنسولگری: ابوظبی
/مصاحبه:W4 April/کلیرنس45 days/دریافت ویزا:W3 June/ورود به آمریکا:
/تعداد افراد: 2
ارسالها: 53
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-05-04 ساعت 23:36
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-05-05 ساعت 21:21 توسط mohammadrezah.)
اول اين را بگويم كه سفر نامه مصور دوستان منهدس بيات و نيز رضا جای هر گونه سفر نامه نويسی و قلم زنی در اين مورد را باقی نگذاشتند كه جای تشكر دارد .
اما با اين تفاسير چند نكته لازم است ذكر شود كه از هفده سال پيش به پيشنهاد يكی از دوستانم شروع به ثبت نام در لاتاری كردم دو سه سالی كه گذشت فكر كردم الكی است و ديگه ثبت نام نكردم تا اينكه سال 2009 دوستم برنده شده و عازم آمريكا شد از آن سال مجدداً من هم با جديت ثبت نام در لاتاری برای برنده شدن را پيگيری كردم تا اينكه خداوند قسمت كرد سال 2012 برنده شدم باورم نمی شد شوكه شده بودم خلاصه بدون فوت وقت شروع كردم به ترجمه مدارك ، زدن واكسن و ... كه تا يكی دو ماه آينده عازم آمريكا شويم اما از مراحل كاری بی خبر بودم زهی خيال باطل تازه پس از گذشت دو ماه ديدم شماره ها با انا انزالناه شروع شد به كارنت شدن خلاصه ماه اول هزار و اندی و ماههای بعد 300 تا400 تا شروع كرد كارنت شدن ما چشم انتظار ... ابتدا قرار بود برای مصاحبه به آنكارا برويم پس شروع كرديم به يادگيری خيابانها و سفارت و هتل ها و تمام سوراخ سنبه های آنكارا ، اما پس از آمدن نامه دوم با كمال تعجب ديديم كه سفارت ما ابوظبی است شروع كرديم به يادگيری سوراخ سنبه های ( دبی ) چون بايد 25 فروردين به دبی حركت می كرديم در فكر تهيه بليط و ويزا بوديم كه متأسفانه تا 20 فروردين بليط برای پرواز ها فروخته نشد و آن زمان هم كه شروع شد بسرعت بليط ها فروخته شد و نزديك بود جا بمانيم دنبال بليط ارزان مي گشتم كه بسرعت بليط ها فروخته شد و يك بليط 560 هزار تومانی نصيب ما شد و دو تا 740 هزار تومانی سيستمی . چون بايد از شهرستان برای پرواز دبی در روز 25 فروردين به تهران می آمديم شال و كلاه كرده به تهران آمديم و فاميل ها را بزحمت انداختيم صبح روز 25 فروردين ساعت 5 صبح با خودرو شخصی به سمت فرودگاه رفتيم در بين راه شك داشتيم كه راه را درست می رويم يا داخل بزرگراهها گم مي شويم كه ناگهان دو تا تويوتا كمری خط فرودگاه مثل دو تا فرشته افتادند جلوی ما و با سرعت به سمت فرودگاه می تاختند و ما هم به دنبالشان و زود تر از زمان پيش بينی شده به فرودگاه رسيديم صف های طولانی را يكی پس از ديگری پشت سر گذاشته تا به مرحله آخر رسيدم هواپيما با نيم ساعت تأخير پرواز كرد اما سر وقت به آنجا رسيد و وارد صف های طولانی فرودگاه دبی شديم طبق راهنمايی دوستان برای عكس چشم پای پله ها جستجو مي كرديم اما ديديم مكان آن تغيير كرده بالای پله ها و ده تا صف 40 نفره ايجاد شده بود از هندی و فليپينی و ايرانی و ... داخل يكی از صف ها شديم و به صورت لاك پشتی به سمت جلو حركت می كرديم و جزو آخرين نفرات به ضريح مطهر عكس چشم رسيديم متصدی عرب انگار حال و حوصله نداشت از پسرم عكس چشم گرفت و از من و همسرم نگرفت و به سرعت رد شديم چمدان خوار و زار شده كه انگار از تو مكانيكی آن را بيرون آورده بودن تحويل گرفتيم و زديم به راه همان جا از غرفه اتصالات يك سيم كارت خريديم 40 درهم با 10 درهم شارژ شد 50 درهم ( خلاف گفته بعضی دوستان كه می گفتند سيم كارت 20 يا 25 درهم است ) هتل را هم از شهر خودمان سه تخته ازكلاريج به شبي 375 درهم رزرو كرده بوديم دم در فرودگاه شخصی را كه معرفی كرده بودند منتظر ما بود ما را سوار كرد و برد هتل نيم ساعتی صبر كرديم و اتاق را تحويل دادند ناگفته نماند شب قبل به خانم مليكا زنگ زديم و گفتيم ساعت 12 بيايد ما را ببرد NMC كه ايشان گفت شما ساعت 12 نمیرسيد و قرار گذاشتيم ساعت 4 آمد درب هتل ما را سوار كرد برد NMC و از مرحله اول تا آخر همراه ما بود . قيمت را هم از قبل طی كرده بوديم برای رفت و برگشت ابوظبي و NMC و انجام كارهاو گرفتن جواب آزمايشات 3 نفر 400 درهم كه خوب بود روز مصاحبه ساعت 5 ربع كم آمد درب هتل دنبال ما رفتيم دم درب يك هتل ديگه يك خانم و آقاي شيرازي و دو بچه آنها را سوار كرديم و ما را تحويل آقا سعيد داد و حركت به سمت ابوظبی رفتيم دم در سفارت روي نيم كت های سمت چپ كه برای مهاجران است نشستيم و نفر اول بوديم كه ای كاش نبوديم پس از گذشت يك ساعت يك مأمور امنيتی آمد نامه دوم و پاسها را چك كرد نيم ساعت بعد يك هندی آمد كه سيك بود يك بار ديگر چك كرد و سر ساعت 8 صبح درب باز شد و دو تا دو تا وارد شديم رو برو يك عكس40×60 كه عكس آدمهاي تحت تعقيب را روی ديوار زده بود و پر از عكس 4×6 بود كه اسم هم زيرش نوشته شده بود و نفر اول اين ليست بن لادن ملعون بود . و هم كيف ها و موبايل ها را گرفتند و تفتيش شديم و رسيد دادند وارد يك سالن ديگر شديم كه درب آن بسيار سخت باز می شد يك خانم سياه پوست برای بار سوم نامه دوم و پاسها را چك كرد وسپس وارد حياط با شمسادهای معروف شديم 15 متر تا سالن مصاحبه راه بود وارد سالن شديم يك بار ديگر نامه دوم و پاسها چك شده و شماره يك به ما داده شد و رفتيم نشستيم روی صندلی ها پس از چند دقيقه يك خانم بسيار بسيار بد اخلاق مدارك ما را چك كرد و تحويل گرفت و استرس زيادی به ما وارد كرد از من سئوال كرد سربازی چه ارگانی بودی گفتم سپاه با خودكار قرمز يك سپاه درشت به انگليسی روی فرم من نوشت و زير آن خط كشيد و پس از ايرادات الكی بسيار، گفت پول را واريز كنيد باجه 1 نفری 330 دلار جمعاً 990 دلار ناقابل كه 1000 دلار داديم و 10 دلار پس داد و برگشتم گواهی تمكن دو تا 50 و 60 هزار دلاری داشتيم و يك برگ سهام گرفت و ترجمه سندها را پس داد. ر فتيم چند لحظه نشستيم بعد رفتيم برای انگشت نگاری ،دوباره يك خانم بسيار مؤدب و خوش اخلاف ما را صدا كرد ( خانم سارا ) رفتيم سلام و احوال پرسی كرد از بس استرس داشتيم مثل آدم آهنی ها سرد و بی روح جواب داديم اما او خندان بود و ما كمی آرام شديم ابتدا مراسم قسمنامه انجام شده سپس از من پرسيد:
چه سالی سربازی بودی گفتم ....
چه ارگاني گفتم ...
كارم را پرسيد گفتم كارمند ...
گفت آيا در محل كار مشكلی نداشتی گفتم نه،
از همسرم كارش را پرسيد گفت كارمند ...
از من پرسيد چند بار شركت كردی ؟
گفتم هفده سال پيش دو بار و 4 بار هم اين اواخر نيش خندی زد و از پسرم پرسيد چه كاره اي ؟
گفت دانشجو
گفت معافيت تحصيلی داری كه من گفتم نه معافيت دائم است.
گفت برای چه ؟
پسرم گفت تك فرزندی ،
خلاصه تمام شد خدا حافظ از 4 هفته ديگر سايت را چك كنيد و يك برگ آبی داد و به آن دوستان شيرازی هم يك برگ سفيد داد و همين ها را گفت چك كرديم نوشته های داخل برگ دقيقاً يكی بود فقط رنگ آن فرق می كرد .
آمديم بيرون زنگ زديم آقا سعيد آمد ما سوار كرد بدون اينكه برای ديدن جايی ما را ببرد رفـت به سمت دبی از بس حال ما گرفته شده بود تا دبی حرف نزديم و فقط چرت می زديم . آمديم دبی با خانم مليكا قرار گذاشتيم ما را ببرد تور داخل شهر گردش كنيم و ما را برد هنگام گردش با خانم سولماز و پدر بزرگوارشان آشنا شديم كه از بچه های مهاجر سرا بود و دو سه روز بعد مصاحبه داشت كه من به ايشان قول دادم كه يك ضرب می گيرد و خدا را شكر ويزای يك ضرب گرفت به ايشان تبريك می گويم خلاصه دو روزی ديگر در دبی گشتيم تا كمی حالمان جا آمد و پس به ويرانه غم پرواز كرديم و وارد فرودگاه شديم بسرعت كارها انجام شد آمديم ماشين را سوار شويم ديديم پنجر است لاستيك را عوض كرديم آمديم 36 هزار تومان داديم پاركينگ و آمديم شهرمان دوباره روز از نو روزی از نو و چشم انتظاری ، خدايا همه منتظران را از چشم انتظاری نجات بده خيلی سخت می گذرد . زمانی كه مي روی تو فكرش هر دقيقه اش يك ساعت و هر روزش هزار روز می گذرد .
** دوستان چند نكته را بگويم اول اينكه خداوند خانم مليكا را كه هم دوست است هم راهنما هم مادر است و هم خواهر حفظ كند چقدر كمك می كند .
** دوم اينكه بيماری واكس از دكتر اونگان به دكتر شوكولا سرايت كرده و دنبال اين مي گردد به هر شكلی يك واكس به شما بزند حتی به تست آنتی بادی آبله مرغان ما ايراد می گرفت .
** دكتر شوكولا تحصيل كرده رشته پزشكی در دانشگاه شيراز است و فارسی صحب كردن را از ما بهتر مي داند .
**دو مرحله كزار و ديفتری به فاصله يك ماه حتماً بزنيد مرحله سوم شش ماه بعد آنفولانزا بزنيد هر واكسنی هست بزنيد چون آنجا كمترين واكسن 100 درهم است .
** در ضمن می خواستم از کمک ها و راهنمایی های دوستمان کسرا تشکر کنم که واقعا" در دبی راهگشایمان بود.
با آرزوی موفقيت برای شما .
2013AS000061##، دیدن قبولی: 8 می ، ارسال فرمهای اولیه: 15 می، کنسولگری: ابوظبی، افراد کیس: 3 نفر، مصاحبه:هفته سوم آپريل:کلیر 43 روز.
ارسالها: 34
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-05-07 ساعت 16:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-05-07 ساعت 17:14 توسط yasser_1360.)
با سلام
با توجه به موجود بودن سفرنامه هاي كامل سعي شده است سفر نامه اي مختصر تقديم گردد:
تعداد افراد كيس : 2 نفر (من و همسرم) – معافيت سربازي – هر دو شاغل در شركت مپنا (حساسيت بسيار بالا به لحاظ صنايع نيروگاهي و ...)-شرايط سني 30 سال
يكشنبه 7 آوريل :حركت از تهران 8 صبح پرواز ماهان سيستمي 620000 تومان
يكشنبه 7 آوريل : 12 ظهر ورود به هتل فلورا پارك هتل در ديره سيتي سنتر با فاصله 2 دقيقه تا مترو – واحد 180 متري 3 خوابه با كليه امكانات و آشپزخانه بسيار عالي(5000000 تومان براي 5 نفر و 5 شب) ما بجز خودمون 3 همراه داشتيم يعني 5 نفر بوديم كه فكر كنم كسايي كه ميخوان برن اگر از خانواده يا دوست كسي باهاشون باشه خيلي خيلي بيشتر خوش بگذره.
يكشنبه 7 آوريل : ساعت 4 عصر حضور در NMC و پايان كليه امور تا ساعت 8 شب (كليه پرستاران و آقاي دكتر بسيار خوش اخلاق هستند و مخصوصا آقاي دكتر در 10 دقيقه اي كه در مطبش بوديم بسيار شوخ و محترم برخورد نمود بر خلاف نظر بعضي از دوستان ).بهترين جاي آشنايي و چانه زني با خانم مليكا در NMC است چون حتما حول وحوش ساعت 7 غروب ايشون رو ميبينيد و ميتونيد با خيلي از عزيزاني كه در روز شما مصاحبه دارند همونجا يك پيشنهاد تيمي واسه سفارت به ايشون بديد.من و خانومم با هم 150 درهم واسه رفت و برگشت به سفارت واسمون تموم شد كه فكر كنم خيلي منصفانه باشه.
دوشنبه 8 آوريل :ساعت 10 صبح رفتن به اوت لت مال با تاكسي 50 درهم طي كرديم و گفتيم كاري با تاكسيمتر نداريم كه قبول كرد (اين مركز خريد تنها جاييست كه ميتوان خوب خريد كريد بعضا قيمتها حدود يك سوم قيمت در نمايندگي هاي همان برند در مراكز ديگر بود- با وجود داشتن اتيكت چانه فراموش نشود بعنوان مثال ما يك كتاني اسكيچرز كه در مراكز تجاري ديگر 550 درهم بود و در نمايندگي اسكيچرز اوت لت مال 400 درهم فروخته ميشد را در يك مغازه بزرگ كه پر از انواع كفش و كتاني با برندهاي مختلف بطور بسيار نا منظم وجود داشت را با اتيكت 200 درهم پيدا كرديم و نهايتا 180 درهم پرداخت كرديم. متاسفانه اسم مغازه يادم نيست ولي نزديك نمايندگي پوماست حتما يه سر بريد)
دوشنبه 8 آوريل : ساعت 8 شب رفتن به NMC و گرفتن جواب مديكال
سه شنبه 9 آوريل : ساعت 6:50 صبح رسيدن به سفارت بكمك مليكا خانم عزيز. ما شمارمون 4 شد.
همينجا لازم ميدونم به آقا امير و فرشته خانوم سلامي عرض كنم و واسشون آرزوي موفقيت كنم.
فكر كنم ساعت 8:30 شروع مصاحبه پس از تحويل مدارك.مصاحبه كننده يك خانوم بور بسيار جوان بود .حداكثر 24-25 ساله و بسيار خوش برخورد و مهربان. نميدونم خانم سارا ايشون هست يا نه؟
ما بخاطر سابقه كاري كه داشتيم حتي يك لحظه هم به ويزاي يك ضرب فكر نميكرديم و كاملا واسه كليرنس آماده بوديم اما نميدونم چي شد فكر كنم ايشون خيلي از ما دو نفر خوششون اومد بدون اغراق بايد بگم مصاحبه ما دو نفر 30 ثانيه طول كشيد كه ايشون با خنده به ما گفت خوش اومديد.ما هم هاج و واج مونده بوديم و منظورش رو نميفهميديم كه خودش متوجه شد و با خنده گفت 3-4 روز ديگه ويزاتون آمادست.
واقعا واسه اولين بار معني مثل آب خوردن رو تجربه كردم .من به حدي تعجب كرده بودم كه تا يك ساعت هيچ حسي نسبت به اين قضيه نداشتم.كلا آمار كليرنس و يكضرب در اون روز واسه مراجعه كنندگان فكر كنم 50-50 بود.
واقعا خدا رو شكر
سه شنبه 9 آوريل : حدودا ساعت 12 ما دوبي بوديم و اون شب به پيشنهاد خانم مليكا تمام ما سه خانواده رفتيم تور سافاري كه انصافا روي هم رفته خيلي خوش گذشت .قرار شد پنجشنبه يا جمعه خانوم مليكا ويزاي ما رو بگيره.
چهار شنبه 10 آوريل : از 10 صبح تا 8 شب پارك آبي آتلانتيس بوديم كه اونم واقعا عالي بود با اينكه من وايد وادي رو نديدم اما پيشنهاد ميكنم به آتلانتيس بريد خيلي جو خوبي داشت.
پنجشنبه 11 آوريل : رفتن به دوبي مال و امارات مال و گشتن تا شب.خريد به هيچ عنوان چون قيمتها خيلي بالا بود اما واقعا به ديدنش مي ارزيد.
جمعه 12 آوريل : متاسفانه خانم مليكا نتونست ويزاهاي ما رو بگيره و قول داد شنبه پاسها رو بياره .ما هم كه بليط برگشتمون جمعه بود حسابي پكر شديم رفتم فرودگاه و در دفتر ماهان بليط رو انداختم واسه آخر شب شنبه به ازاي هر نفر 45 درهم دادم.اما همسفر هاي ما جمعه برگشتن.چون هتل خودمون جا نداشت پياده رفتيم هتل نيهال و اتاق شبي 650 درهمي رو با چونه 300 درهم گرفتيم و نقل مكان كرديم به اين هتل.تازه متوجه شدم هتل خوب چقدر توي روحيه آدم تاثير داره.اتاقهاي هتل كاملا دلگير و كل شب بخاطر سر و صداي ديسكو عملا خوابيدن غير ممكن بود.اما به هر حال گذشت.
شنبه 13 آوريل : ساعت 11 صبح برادر مليكا خانوم پاس هاي مزين شده به ويزا را آورد و يكي از لحظات به ياد ماندني زندگي ما رقم خورد.وقتي جمعه ويزامون نيومد ما خيلي ناراحت شديم اما روز شنبه اتفاقي در دوبي واسه ما افتاد كه واقعا ما فهميديم هيچ اتفاقي بي حكمت نيست .در مورد اين ماجرا ترجيح ميدم وقتي رسيديم به امريكا مفصل توضيح بدم.اينو از اين بابت گفتم كه واقعا دوستاني كه كليرنس خوردن و يا در كارشون وقفه اي ميوفته و ناراحت ميشن اينو بدونن كه حتما حكمتي تو كار بوده و 100% نهايتا اين به نفعشون تموم ميشه.شك نكنيد.
در حال حاضر مقصد ما در آينده نزديك ،يكي از شهرهاي پنسيلوانياست .با اميد موفقيت تمامي دوستان
كيس نامبر:2013AS000059xx
تعداد نفرات كيس : 2
روز مصاحبه : 9 آوريل
روز مديكال : 7 آوريل در NMC
تمكن مالي : 23 اسفند 130000000 تومان
ويزاي يكضرب : 9 آوريل ابوظبي
مقصد : پنسيلوانيا