ارسالها: 243
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
126
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ما رفتیم طبقه 5 اونجا نامه دوم سفارت مربوط به وقت مصاحبه و کیس نامبر رو خواستند.یک فرم به من دادند که امضائ کنم که باردار نیستم
ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
2013AS3xxx- ابوظبی
ارسالها: 192
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-01 ساعت 15:08)mdna نوشته: سلام دوستان
وقتی اومدم بیرون همسر گرامی رو دیدم که واکسن خورده بود و نمیدونست چی!بعدش پرسیدیم منشی گفت هپاتیت بوده چون نوبت سوم هپاتیتش نزدیک مصاحبه بود نزده بود که دکی جون زحمتشو براش کشید و با 50 دلار ناقابل براش زد.
من هم نوبت سوم هپاتیتم چند روز بود ازش گذشته بود ولی دکتر گفت -البته تو استانبول- اصلا برای شما هپاتیت ضروری نیست (یا شایدم نوبت سومش ضروری نیست ) خلاصه از این موضوع به سادگی گذشت
شماره کیس: 2013AS0000018xx/ تاریخ رویت قبولی: 2 می 2012/ کنسولگری: آنکارا/ ارسال فرمهای سری اول: 3 خرداد (23 می)/ کارنت شدن کیس: 13 آگوست/ مصاحبه: 4 دسامبر، دریافت کلیرنس:11 ژانویه/ دریافت ویزا:26 ژانویه
ورود به آمریکا :3 می / دریافت گرین کارت : 17 می 2013
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-01 ساعت 15:51)Saeedv13 نوشته: (2012-12-01 ساعت 15:41)kasrafo نوشته: ممنون از سفر نامه خوبتون- اگه باردار بودی چی میشد؟؟؟؟
به نظرم از خانم باردار عکس اشعه ایکس گرفته نمیشه و تابش اشعه برای جنین ضرر داره. بازم سئوالتون رو در تاپیک مشاوره پزشکی برای مهاجران مطرح کنید. کاربرهای پزشکمون به این تاپیک بیشتر سر می زنن و می تونن شما رو بهتر راهنمایی کنن.
------------------
برای خانم های باردار از پوشش محفظی که درون آن ورق های نازک سرب بکار گرفته شده؛ استفاده می کنند تا به جنین اشعه نرسد.
کیس نامبر: 2013AS4XXX/سفارت : آنکارا/تاريخ مصاحبه : W3 Feb/ایالت انتخابی: میزوری/تاریخ کلیر: june 28/ویزا:15 july/ ورود به آمریکا: 13 آگوست
ارسالها: 212
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
36
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من می خواستم یه خواهشی از دوستان کنم
میدونم همتون دوست دارید سفرنامه هایی بخونید که از مصاحبه یا مطب دکتر بیشتر درش گفته می شه ...
مثلا برا همه مهمه که بدونن هزینه های پزشکی چقدر شده و چه واکسنهایی انجا نوش جان کرده اند و چه واکسنهایی در ایران زده شده اند ..آدم اینجوری می تونه یه برآورد کنه که مثلا اینقدر می شه هزینه های من و ...
برای مصاحبه هم که دیگه همه ماشالله استاد شدن در این طمینه که چی لازم هست ببریم ..2 تا صف داره ..اسم می خونند و با لیست خودشون چک میکنند و بعد میری پشت اون در معروف تق تقی ..میری از زیر دستگاه رد می شی و ...و ...و .....
اما از همه مهمتر سوالات آفیسر از شماهاست و شرایط شماها مثل سربازی و کار دولتی و اسپانسر یا مقدار موجودی
این بخش از همه مهمتر بود
خواهشم اینه که این ریز مطالب رو حالا با یکم سانسور بیایید بنویسید ..
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
من به واسطهٔ کارم خیلی نمیتونستم اینجا فعال باشم اما خیلی از این سایت خوب استفاده کردم همهٔ نکات رو هم دوستان گفتن و من فقط خواستم خلاصهای از وضعیت خودمو اینجا آورده باشم
وقت سفارت من دوشنبه بود که من بلیط رفتمو به آنکارا با ترکیش دوشنبه گرفتم و چون حدس میزدم آبی بگیرم برگشتمو دوشنبه شب گرفتم.
پنجشنبه صبح رسیدم آنکارا و با اتوبوسهای اگو رفتم میدان کیزیلای و از اونجا رفتم به هتلم (اتاپ بلوار).
اتاقمو گرفتم و بعد یه استراحت کوتاه رفتم مطب دکتر ۹ اونجا بودم که غیر از من دو نفر دیگه هم بودن که با لیدر اومده بودن. آزمایش هارو دادم و گفتن ۱۲:۳۰ بیام برای معاینه دکتر. رفتم یه چرخی اطراف زدم و برگشتم و چون همهٔ واکسن هامو زده بودم خانوم دکتر دیگه واکسن اضافی نزد. من چون زبون ترکی رو هم بلدم برای یه خانوم ایرانی که نمیتونست انگلیسی حرف بزنه کار ترجمه رو انجام دادم و برگشتم هتل. به من گفتن فردا ساعت ۳ بیام برا گرفتن جواب آزمایش. شنبه و یکشنبه هم کلی انکارارو گشتم. دوشنبه ۷ صبح بیدار شدم صبحونه رو تو هتل خوردم و حدود ۷:۳۰ رسیدم دم سفارت. چند نفر ترک و چند نفر ایرانیو اونجا دیدم که بعدا با اون ایرانیها کلی دوست شدیم. نگهبان اول ویزا یها رو فرستاد داخل سفارت و به ما گفت برین اونور خیابون. بعد ما مشغول صحبت بودیم که یهو مهاجرتی هارو صدا زد که همه حمله کردن جلو سفارت که باعث شد چند نفری که بعد من اومده بودن برن جلو صف. بالأخره ساعت ۸:۳۰ رفتیم داخل. من حدود ۲۰ روز پیش کپی همهٔ مدارکمو فرستاده بودم. از من اصل شناسنامه، اصل آخرین مدرک تحصیلی، اصل فرم اسپانسر، اصل پاسپورت و دو تا عکس گرفتن. بعد رفتیم نشستیم تو. من با یکی از بچههای ایرانی که همونجا آشنا شده بودیم فقط گفتیم و خندیدیم طوریکه اصلا گذشت زمان رو احساس نکردم. شمارهٔ منو یک بار صدا زد که از من اصل کارت معافیت سربازی گرفت و پرسید میخوای تو فرمهات تغییری بدی که گفتم نه. بعد برگشتم نشستم و یک بار دیگه برای انگشت نگاری و یکبار هم برای دادن پول رفتم به باجه ها. بعدش اومدم نشستم و منتظر مصاحبه. یکی از مشخصههای من خونسرد بودنه و من که خودمو برای آبی گرفتن (به خاطره کار نیمه دولتی) آماده کرده بودم خیلی راحت بودم و همچنان با اون دوستم که موردش ازدواج بود صحبت میکردیم. قبل من یه پسر دیگه رفت که معافیت داشت و کارش هم خصوصی بود و اون هم آبی گرفت. نوبت من رسید که رفتم دم باجه یه پسر جوون فوقالعاده خوش برخورد که با خنده سلام کرد و احوالپرسی کردیم و گفت باید قسم بخوری که من هم خوردم. پروندم جلوش بود کارت آبی هم کنار دستش مشخص بود. از من پرسید رشته ات مخابراته کارتم همینه که گفتم درسته و بعد گفت چه جور مخابراتی که گفتم موبایل که گفت خوبه. خیلی ازش و برخوردش خوشم اومده بود و فکر میکردم انگار چندین ساله باهم دوستیم و اومدم دوست قدیمیمو ببینم بعد شروع کرد به تایپ کردن بعد چند لحظه یهو پروندمو بست خیلی محکم و کارت آبی رو گذشت کنار و کارت سفیدو نمیدونم از کجا در آورد و گفت به آمریکا خوش امدیین. و من تو اون لحظه نمیدونستم از خوشحالیم چکار کنم. کارتو با همهٔ مدارکمو غیر از پاسپورت گرفتمو رفتم یو پی اس و آدرس هتلمو دادم. ازش پرسیدم فکر میکنین تا چهارشنبه به دستم میرسه که گفتن انشاالله میرسه. حدود ۱۱:۲۰ از سفارت اومدم بیرون و رفتم دفتر ترکیش که تو همون خیابون آتاترک بین سفارت و مطب دکتر هست رفتم و پروازمو انداختم به چهارشنبه شب. گفت ۳۰ یورو جریمت میشه و ۱۰ یورو هم اجرت که من معادلش ۹۴ لیر دادم و پروازمو عوض کردم. برگشتم هتل و کلی خوابیدم و بعداز ظهرش و روزهای بعدش با دوستهای جدیدی که پیدا کرده بودم رفتییم انکارارو گشتییم.
صبح چهارشنبه از دفتر هواپیمایی زنگ زدن اتاقم و گفتن شما نمیتونین امشب پرواز کنین و باید بیان به دفتر ترکیش. خیلی ناراحت شدم و فکر کردم حتما میخوان پول اضافی بابت تغییر کلاس پرواز یا چیز دیگهای بگیرن. تا ظهر صبر کردم که پاسپورتم بیاد. ۱۲:۳۰ بالاخره پاسپورتم اومد و من بعدش رفتم دفتر ترکیش و پرسیدم چرا نمیتونم برم که گفتن پرواز امشب به تهران کنسل شده و شما یا میتونید فردا برین یا امشب از طریق استانبول. من هم بعد کمی فکر ترجیح دادم فردا برم چون یکی از دوستام که اینجا آشنا شده بودم هم پروازش فردا بود که گفتم باهم میریم.
جاهای دیدنی و مراکز خرید:
البته دوستان همرو گفتن من هم جاهایی که خودم رفتمو مینویسم
آنیت کبیر (مقبرهٔ آتاترک)>>>>>>>>> با مترو سبز ایستگاه سوم (Tandogan)
مرکز خرید آنکامال>>>>>>>> با مترو قرمز ایستگاه چهارم (Akkopruu)
پارک جوانی (genclik parki) >>>>>>> با مترو قرمز ایستگاه دوم (ulus)
مرکز خرید NATA Vega outlet+/IKEA >>>>>> از میدان کیزیلای با اتوبوسهای اگو شماره ۳۴۰ (ایستگاه آخر)
مرکز خرید Kent park + Cepa >>>>>>>> از میدان کیزیلای نبش خیابان مشروطیت سوار اتوبوسهای کوچیک
مسجد kocateppe >>>>>>>>> خیابون کجاتپه نزدیک کیزیلای
و چند جایی که من نرفتم ولی شنیدم خوبه: مرکز خرید آنکارا فروم- آتاترک اورمان چیفلی (باغ وحش خارج شهر) و ...
خلاصه سفرنامه:
راحت گرفتن همه چیز و گرفتن تمام سوالات از سایت مهاجرسرا به لطف دوستان
خلاصه وضعیت:
کیس نامبر :2013ASXXX
کنسولگری :آنکارا
محل زندگی : تهران
سربازی : معافیت
تعداد افراد کیس: 1 نفرمجرّد
مدرک دانشگاهی : لیسانس مهندسی برق
شغل: نیمه دولتی
مسافرت ها : 7-8 بار
مدارک مالی: اسپانسر
ارسال فرمهای سری اول: 19می با پست Aramex
کارنت شدن کیس: Aug 13
دریافت ایمیل مصاحبه: 20 Sep
مصاحبه:نوامبر
نتیجه :ویزای یک ضرب
ارسالها: 377
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
69
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﺍﻧﮑﺎﺭﺍ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ
ﻣﺪﯾﮑﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ....
ﺻﺒﺢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۲ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﻄﻠﯽ ﻋﮑﺲ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺧﻮﻥ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ۹۵ ﺩﻻﺭ ﺑﺮﺍﯼ ۲ﻧﻔﺮ
ﻋﺼﺮ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﯾﮏ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺍﻡ ﺍﻡ ﺍﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ۱۹۰ﺩﻻﺭ
ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﻋﺖ ۳.....ﺩﻭ ﭘﺎﮐﺖ +ﺩﻭ ﺳﯽ ﺩﯼ
ﻭ .....ﺍﻧﮑﺎﺭﺍ ﮔﺮﺩﯼ .....ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ....
ﻣﺤﺘﺎﺝ ﮔﻮﺩ ﻻﮎ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﻢ ....
2013AS1###-ANK 2 Per-W1 Dec
Clearance: 5 Jul & 17 Sep
سفرنامه
ارسالها: 45
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-04 ساعت 14:02
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-24 ساعت 23:58 توسط nedaUSA.)
سلام به همه دوستان خوب مهاجر سرایی
منم اومدم بنویسم ولی دیدم توضیحات سایر دوستان تقریبن کامله
توضیحات: من خودم تنهایی ام، شماره کیس ام** AS201317 ، مصاحبه هفته اول دسامبر در آنکارا بود. مقصدم نامعلومه هنوز.
فقط چند تا نکته که به نظر میاد رو اضافه میکنم
ما هتل ریسیس هستیم و هتل خوبیه. فقط مثه اینکه میتونستیم با این شرایط هتل ارزونتر هم پیدا کنیم که تحقیقات همچنان ادامه داره.
نکته دیگه اینکه فقط یه کمی زبان انگلیسی بلد باشین کافیه. فقط لطفن به صحبتهای کارمندا بیشتر گوش کنین متوجه میشین. کلمه های مهم و ضروری رو خودشون بلدن به فارسی بگن. اسمها رو به سختی و با لهجه میخونن. خوشبختانه اسم من رو که خوب تلفظ کردن.
راستی یه آقایی به اسم عباس هم توی مطب دکتر بود که میگفت همه مهاجر سرایی ها منو میشناسن. من نمیدونم چرا این کارمندا سعی نمیکنن چند تا کلمه بیشتر یاد بگیرن.
من انتظار داشتم که خود دکتر رو ببینم اما میسیز اونگان رو ملاقات کردم. فارسی کم بلد بود. من تست آنتی بادی انستیتو پاستور رو نشونش دادم و تا نگاه کرد اخماش رفت تو هم و گفت نه نه این رو نمیخوام.
گفت گرفتی آبله مرغون، گفتم بله. گفت جاش هم هست؟ گفتم چند تا لکه بوده که دیگه الان کمرنگ شده. چون اون موقع 6 سالم بوده و خیلی گذشته. گفت پس یادته و من گفتم بله.
من اصلن mmr نزده بودم و فقط هم دکتر اون رو برام زد و بعد هم گفت برو.
امروز هم میرم برای جواب دکتر.
بچه ها واسه همدیگه دعا کنیم که بتونیم ویزای یک ضرب بگیریم.
واسه منم دعا کنینا.
فعلن تا بعد
ارسالها: 192
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام
من آبی گرفتم
سعید سفید گرفت(sph)
مشکلش خدمت من بود گفت سپاه بودی؟ گفتم آره و پرسید چی کار میکردی؟ گفتم منشی یه سرهنگ بودم نامه تایپ میکردم و... -من خودم نوشته بودم اپراتور کامپیوتر تو فرمها ، خودش خط زد نوشت سکرتر- بعد یه برگه آبی داد بهم
قبل از اینکه برگه آبی رو بده داشت آماده اش میکرد گفتم اون آبی مال منه؟ با خنده گفت شما ایرانیها چقدر رو رنگها حساس هستید ترکها اصلا نمیدونن ولی مثل اینکه برای شما باید رنگارنگش کنیم
امروز اولین برف آنکارا اومد و همه امون زیر برف بودیم
...to be continued
شماره کیس: 2013AS0000018xx/ تاریخ رویت قبولی: 2 می 2012/ کنسولگری: آنکارا/ ارسال فرمهای سری اول: 3 خرداد (23 می)/ کارنت شدن کیس: 13 آگوست/ مصاحبه: 4 دسامبر، دریافت کلیرنس:11 ژانویه/ دریافت ویزا:26 ژانویه
ورود به آمریکا :3 می / دریافت گرین کارت : 17 می 2013
ارسالها: 150
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
24
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-04 ساعت 19:03)talayeh2013 نوشته: سلام دوستان برای مدیکال باید ناشتا باشیم؟
خير. ميتونين صبح مديكال يك صبحانه مفصل نوش جان كنين
ازدواجي F2a همسرم-->ارسال مدارك: 4سپتامبر2013،رسيد نامبر:12 سپتامبر، اپروو:21 نوامبر
كيس نامبر خودم:***2013AS، آنكارا،يكضرب،ورود به آمريكا:دسامبر 2012
ارسالها: 37
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-05 ساعت 04:13
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-05 ساعت 04:19 توسط sph.)
سلام به همه دوستان عزیزم
قبل از همه چیز بگم که خیلی منتظر گفتنش بودم .
هووووووووووووررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .
همونطور که حدس میزدم امیر جان (Fire Dragon) هورای مارو کشیده . مرسی امیر جان ایشالله زود کلیر میشی . خودتم نتیجه رو حدس میزدیاااا.
بله دوستان من هم امروز سفید گرفتم ولی باید میومدم استانبول تا به اینترنت دسترسی پیدا کنم و این هورا رو بکشم . پاسپورت هم که نداشتم با هواپیما بیام . پس با اتوبوس اومدیم و طول کشید . ولی مشتاقانه بی صبر و قرار بودم که بیام اینجا پیش شما دوستان خوب مهاجر سرایی و شادیم رو تقسیم کنم .
دوستان ، ما دوشنبه با پرواز عصر رفتیم آنکارا . 1 طرفه من و همسرم و دخترای 6 سالم و 1 سالم . بلیط شد 320 لیر ترکیش . بعد هم از دفتر مسافرتی خواهر خانمم اومدن دنبالمون و تا هتل ددمان که رزرو داشتیم بردنمون . هتل بسیار عالی و از خیلی از هتلهایی که من قبلا تو آنکارا دیده بودم بهتر بود . شبی 90 دلار . برای بچه هم تخت جدا و عالی گذاشته بودن . شب رفتیم یه رستوران سنتی کنار هتل غذای سنتی ترکیه ای سفارش دادیم که اونم عالی بود . برگشتیم هتل و مشغول بازبینی و مرتب کردن مدارک شدیم . ولی تا صبح با اینکه آلارم موبایل رو ست کرده بودم و به هتل هم سپردم تا 6 مارو بیدار کنن باز 3-4 بار بیدار شدم که نکنه دیر بشه !
ساعت 6 پاشدیم و دوش گرفتیم و رفتیم صبحانه . از پنجره رستوران بیرون رو که میدیدیم میترسیدیم از این بارون و برف و کولاک و طوفان . من قبل از حرکت آبو هوا رو چک کرده بودم و لباس گرم برداشته بودیم و چتر هم همینطور . ولی به فال نیک گرفتیم که رحمت و نعمت فراوان برای اولین بار در روز مصاحبه بشکل برف بارش داشت .
رفتیم اطاق و کت شلوار و کراوات و ...
طبق معمول میدونستم که حاظر کردن 2 تا کوچولو کار ساده ای نیست و بالاخره ساعت 8:15 تاکسی گرفتیم . خیابان کندی خیابان بسیار پر ترافیکی هستش و با اینکه مسافت کمتر از 1000 متره تا ساعت 8:45 طول کشید که ما برسیم . ولی از تاکسی بخاطر بچه ها پیاده نشدیم . خوب دیر رسیدن به وقت سفارت رو دیگه تو این مهاجر سرا نخونده بودم که بدونم بعدش چی میشه . وقتی ما رسیدیم آخرین زوج ایرانی هنوز پشت در بودن با کلی آدم دیگه که فکر میکنم ترکهای توریستی بودن . چون داستان بچه دارها رو میدونستم سریع با همکاری مردم جلو رفتم تا خودم رو به نگهبان نشون بدم . اونها هم تا مارو با دوتا بچه دیدن بی معطلی گفتن بیا تو . پاسپورتها رو نگاه کرد و پرسید مهاجرتی ؟ گفتم بله . گفت از در سمت راست برید تو حیاط دوم . ( نکته : حتما پاسپورتها رو ازش پس بگیرید و الا مثل من باید برگردین ! ) . ولی به نگهبان دیگه سپرد تا بچه هارو به همراه مادرشون ببره تو سالن که سرما و بارون نخورن . خیلی خوشم اومد . هم مراقب بچه ها هستن هم مراقب نوبت و حق دیگران . چون به من گفتن بچه رو به مادرش بده و تو آخر صف وایستا . بعد بچه هارو برد تو . امیر رو میدیدم که از وقتی من وارد صف شدم تقریبا دومین نفر بود و داشت داستان 6 تا واکسن دختر منو برای بقیه میگفت . گفتم امیر جان ، صف برقراره و من آخرم . که دیدم اون دوتا زوج دیگه هم پشت سر من رسیدن و قاپ نفر آخری رو از من ربودن .
پیرمرد مسنی هم جلوی من ایتاره بود که حسابی از سرما میلرزید و به روی خودش نمی آورد . اورکتم رو درآوردم و تقدیمش کردم اون هم با کمی تعلل پذیرفت . راستش خودم بدجوری سردم شد تا نوبتم بشه ولی گناه داشت پیرمرد .
خلاصه نوبت ورود من رسید ، خانم فارسی زبان جلوی در ازم مدارک رو خواست و پرسید که من اصل ترجمه هارو فرستادم یا میخوام اینجا تحویل بدم . گفتم اصل فرستادم و یک سری اصل دیگه هم همرام دارم . فقط از روی فهرست نامه ای که فرستاده بودن مدارک رو تحویل گرفت . ولی کارت ملی و معافی رو نخواست .
گفتم کارت ملی چی ؟ گفت اگر بخواین ضمیمه شناسنامه میکنم ولی لازم نیست . گفتم لطفا ضمیمه کنید و منگنه کرد به شناسنامه ها . برای کارت معافی هم سوال کردم ولی گفت لازم نیست . گفتم تو مدارک ارسالی گفتن بیارم . گفت اگر افیسر بخواد بهتون میگن !
خلاصه شماره 417 نصیب ما شد و رفتیم سالن انتظار .سالن شلوغ بود و صندلی خالی کنار هم کم بود . 3 تا صندلی تو ردیف اول خالی بود ! رفتیم اونجا نشستیم ولی بعد از 10 دقیقه فهمیدیم چرا اون صندلیها خالی بودن . زیر دریچه تهویه هوا بود که تو اون سرما باد خنک هم میزد !!!! بخاطر بچه ها جامون رو عوض کردیم . من بچه هارو بردم تا با اسباب بازیهایی که پشت یکی از ستونها بود سرگرم کنم و جیغ و داد نکنن .خانم هم نشست . دفعه اول شمارم خونده شد و ازم اصل کارت معافی رو خواستن . بدون شرح ماوقع تحویل دادم و باز اومدم سراغ بچه داری و شیر دادن بچه و خوابوندنش . باز شمارم رو خوندن رفتیم باجه 7 برای انگشت نگاری . خانم ترک یا آمریکایی که انگشت نگاری میکرد اصرار داشت فارسی حرف بزنه . دفعه سوم برای 1320 دلاری که برای 4 تا پاسپورت ازم خواستن . من 20 دلاری نداشتم ولی مشکلی پیش نیومد و بقیه 100 دلاری رو داد . خودم احساس میکردم که کیس من نسبت ب بقیه ایرانی ها داره سریعترپیش میره . رفتم پیش امیر نشستم و خوش و بشی کردیم . گفت شماره ایرانی ها از 400 شروع شده و 2 تا ایرانی تا حالا رفتن . یعنی من 17 نفر بودم ولی در کمال ناباوری داشتیم حرف میزدیم که شماره منو دوباره خوندن ! باجه 5 !!!! مصاحبه ؟! بله بخاطر بچه ها کیس رو خیلی سریع پیش میبردن . ( حالا هی من و همسرم بگیم بچه نعمته و این دوستان متمدن ما بگن نه ! ) خلاصه با بچه خواب تو بغل رفتم جلوی باجه 5 . افیسر ما یه دختر خانم بسیار مهربان و خوش سیما و خوش برخورد بود . به نام کوچک به ما سلام کرد و خوش آمد گفت بعد قسم خوردیم و به دختر بزگم گفت تو میتونی بری بازی کنی . من هم بابت بچه خواب تو بغلم عذر خواهی کردم و مصاحبه شروع شد .
همینجا بگم که نتیجه مصاحبه خیلی وابستست .
اصلا در مورد مسایل مالی و اسپانسر و ... چیزی نپرسید .
با توجه به فرمی که پر کرده بودم گفت خوبه که شما انگلیسی میتونین صحبت کنین . درسته ! گفتم بله و مصاحبه رو با من به انگلیسی ادامه داد و از خانمم پرسید شما چی ؟ همسرم هم به انگلیسی جواب داد که من فارسی رو ترجیح میدم .
در مورد معافی من و کار خودم و همسرم و مقصد . همین .
البته من جزئیات کارها و سمت هام رو ظرف 10 سال گذشته به ریز نوشته بودم که این توضیحش سخت بود و اصلا تاریخها یادم نبود ! خودش از رو لیست کارهای من میپرسید و من با خنده جواب میدادم .
بهش گفتم : مصاحبه از اون چیزی که فکر میکردم خیلی ساده تره ! خندید و گفت آره نمیدونم چرا همه ایرانی ها استرس دارن برای مصاحبه !
کارت آبی رو روی پرونده میدیدم و خودم رو بی تفاوت نشون میدادم . دیدک که کارت سفید رو از زیر میز برداشت و به من نگاه کرد ولی به روی خودم نیوردم و خودم رو بی تفاوت به نتیجه و ضمنا شاد نشون میدادم . برگه سفید و طوری پر میکرد که ما نبینیم . من که میدونستم چی شده دل تو دلم نبود که گفت Congratulations & welcome To USA . گفتم سفید . گفت بله چرا که نه برید UPS و....
دخترم و خانمم هورا کشیدن .
مدارک رو بدون پاسپورتها گرفتم و آدرسی رو که قبلا از منزل خواهر خانمم تو استانبول گرفته بودم به اونها دادم . 68 لیر دیگه ازم گرفتن و اومدیم بیرون .
آخرش خلاصه بگم که هتل با سفارش دفتر شرکت مسافرتی بهمون بت ساعت 2 اجازه چک اوت داد و مدیر دفتر هم خودش اومد هتل بلیط اتوبوس برامون گرفته بود و وسیله و راننده برای رفتن به ترمینال .
بلیط آنکارا استانبول 47 لیر برای هر نفر شد . توی راه حسابی برف و کولاک جاده رو پوشونده بود ولی نکته جالبش اینجاست که اتوبوسه اینترنت داشت ولی من لپ تاپم تو چمدون بود و فقط با گوشیم که فارسی هم نداشت تونستم استفاده کنم . 6-7 ساعت راه طول کشید . ولی راحته .
سوالی داشتید در خدمتم و برای همتون آرزوی هورا دارم . از دوستانی که آرزوی خوب برام کردن سپاسگزارم . منتظر پاسپورتها تو استانبول میمونم . گفتن 3 تا 5 روز !!!
اگه غلط دیکته دارم ماله خستگیه . بعدا اصلاح میکنم .
شماره کیس: 2013AS000016XX
تاریخ رویت قبولی: JUN 16th 2012
کنسولگری: آنکارا
تعداد افراد کیس: 4 نفر
ارسال فرم های سری اول: Jun 21
دریافت توسط کی سی سی:14 Jun 26 ,cnfrmd Aug
کارنت شدن کیس: Aug 15
تاریخ مصاحبه :هفته اول دسامبر
جمع تقریبی هزینه ها: عکس +پست 80 +ترجمه 170+واکسن 140
ارسالها: 22
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوست عزیز ما حدودا ۱۰ می عقد کردیم یعنی ۱۰ روز بد از قبولی و فرمها رو با هم ارسال کردیم
شماره کیس: **2013AS00009، تاریخ رویت قبولی:MAY 1، کنسولگری:ankara، ارسال فرمهای سری اول:15may، کارنت شدن کیس:15 Augest، مصاحبه:-، دریافت کلیرنس:-، دریافت ویزا:-، ورود به آمریکا:-، دریافت گرین کارت:-، جمع تقریبی هزینه ها : 7500 DHL