درود بر دوستان خوبم
با توجه به اينكه اكثر دوستان در سفرنامه هاشون در خيلي جاها به جزئيات اشاره كرده اند و سفرنامه هاشون كامله و خيلي خوبه، براي اينكه ساير دوستان و خسته نكنم به نكاتي كه ممكنه براي بقيه دوستان گرامي سودمند باشه سعي مي كنم اشاره كنم و تا حد ممكن مختصر و مفيد بنويسم( تازه سعي كردم مختصر بنويسم شد اين همه، واي به حال مفصل نوشتنم
):
روز اول
از فرودگاه امام با پرواز ماهان رسيديم آنكارا و بعد هتل ددمان A و تا ساعت 10 به وقت محلي اتاقمون رو تحويل گرفتيم، با اينكه هتل 5 ستاره بود اما كيفيت استاندارد هاي هتل مثل هتلهاي 3 ستاره دبي بود و در مجموع مناسب بود، به خصوص سيستم گرمايشي هتل، نظافت اتاقها، صبحانه، پرسنل و غيره خوب بودند و فكر كنم دوستان در سفرنامه هاي پيشين راجع به اين هتل نوشته اند.از انجاييكه همسر من متاسفانه به محض ورود سرماي سختي خورد و فرداش پسر 5 ماهه ام، اين سفر برام اصلا سفر خوبي نشد و درگير مريض داري بودم.
بعد از مستقر شدن خواستم برم محل مطب دكتر و سفارت رو مشخص كنم كه يكي از دوستان هم كه توي هتل ما اتاق گرفته بودند، پيش از بنده اينكارو كرده بودند و قرار شد با ايشون فردا براي مطب با هم بريم.
روز دوم
وقتي رسيديم مطب طبقه چهارم، نفر دوم بوديم و منشي دكتر ساعت 9 آمدند ( بعضي از دوستان گفته بودند كه منشي دكتر خوش اخلاقه و بعضي ها گفته بودند بد اخلاقه، بايد بگم كه دكتر دو تا منشي دارند كه يكيشون خوش برخورد و ديگري يكم اخمو و بي حوصله هستند! ).مدارك رو ازمون گرفتند و بعد رفتيم طبقه 5 براي گرفتن نمونه خون و عكس ريه، از هر نفر هم 47.5 دلار گرفتند ( اصلا هم روي وقت قبلي كه گرفتيد حساب نكنيد چون هر كسي زودتر مدارك بده زودتر كارش انجام ميشه و با وقت قبلي كاري ندارند،فقط كساني كه وقت قبلي گرفتند كارشون توي همان روز انجام خواهد شد و به روز ديگه موكول نميكنند).
بعد از تحويل نمونه خون و عكس قفسه سينه دوباره رفتيم طبقه 4 و منتظر ويزيت دكتر شديم و يك به يك رفتيم پيش آقاي دكتر اونگان، ايشون بعد از پركردن برگه واكسيناسيون خودش از روي برگه واكسيناسيون پاستور، يك سري سوالات ( به زبان تركي با هم حرف زديم ) راجع به تحصيلاتم، سوابق جراحي، بيماري هاي خاص، سيگار و غيره از من پرسیدند و سپس با گوشي بنده رو معاينه كردند و بلافاصله شروع كردند به پر كردن سرنگ براي وآكسن آبله مرغان كه بلافاصله از ايشون پرسيدم چه واكسني مي خواهيد بزنيد؟ من شنيدم كه يك نفر قبلا به شما راجع به اين واكسن ظاهرا دروغ گفته كه زود در پاسخ بهم گفت يك نفر نه، خيلي ها دروغ گفتند و ميگن !
، من هم بهش گفتم كه بابت اين افراد به شخصه از شما پوزش مي خوام، اما تيتر انتي بادي آبله مرغان من و همسرم بالاست و قبلا تيتر رو چك كرديم ، كه در نهايت براي هر دو نفر ما آزمايش نوشت و به پسرم هم واكسن HIB يا مننژيت خردسالان ( به گفته دكتر كه در ايران هم پيدا نميشه ) تزريق كرد و در مجموع براي اين سه مورد هم 125 دلار منشي از ما گرفت.
بعد از انجام همه كارها منشي 260 دلار ناقابل هم ازمون بابت معاينات و ساير كارها گرفت كه در مجموع هزينه مديكال ما شد 480 دلار، و قرار شد فردا بعداز ظهر ساعت 15:00 بريم و جوابها رو بگيريم.
روز سوم
بعد از ظهر رفتيم جواب ها رو با دوست مون كه هم هتلي ما بودند و همينطور عضو مهاجرسرا هم هستند گرفتيم ( نام ايشون رو نمي برم چون شايد دوست نداشته باشند ) و قرار شد فقط پاسخ آزمايشها رو ببريم براي سفارت و باقي برگه ها و CD عكس قفسه سينه بمونه براي هنگام ورود به خاك ينگه دنيا!
روز چهارم يا روز مصاحبه
ساعت 7:45 جلوي در سفارت صف كشيديم (توي صف مهاجرتي ها) و بعد از اينكه تعدادي از تركها رو كه براي ويزاي توريستي ايستاده بودند فرستادند داخل، مامور جلوي در با تطبيق از روي ليست و گذرنامه ها ما رو فرستاد داخل، و چون بچه كوچك داشتيم به خاطر سرما خانمم و پسرم رو بردند توي سالني كه مدارك رو تحويل مي گيرند و من هم توي سرما ته صف كنار بقيه هموطنانم ايستادم!
هنگام تحويل مدارك به خانمي كه اينكار رو انجام ميدهند ( تنها كسي بودند كه توي سفارت به زبان پارسي بسيار تسلط داشتند )، فرمهاي تصحيح شده و نهايي شده DS-230 خودمون و DSP-122 همسرم رو هم به همراه اصل مدارك ، تحويل اين خانم خوش برخورد دادم و بعد از گرفتن شماره، وارد سالن انتظار شديم.
ابتدا پيش از انگشت نگاري ما رو باجه 9 به جهت نقص مدارك خواستند و از من پرسيدند كه كارت معافيتت نيست؟ من هم به خانم مربوطه گفتم كه همكارتون لاي شناسنامه ام گذاشت، اما هي ايشون لاي پرونده ما رو ورق ميزدند ! تا اينكه بعد از كلي توضيح، ايشون بالاخره در نايلون زيپ كيپ رو كه مدارك خرده ريز و كوچك توش بودند رو باز كردند و با لبخند رضايتي كارت كفالت يا همون معافي بنده رو پيدا كردند !
بعد پرداخت پول (990 دلار براي 3 نفر كه 100 دلار دادم و خانم 10 دلار به همراه رسيد بهم برگرداندند) و بعد هم انگشت نگاري و در نهايت مصاحبه با آقاي آفيسر كه اينجا دوستان از ايشون به نام آفيسر ريش قرمز ياد مي كنند، رفتيم جلوي باجه و بعد از سلام و احوالپرسي مصاحبه سريعا اينطوري شروع شد:
* دست راستتون رو بالا ببريد و آيا سوگند مي خوريد كه تمامي چيزهايي كه نوشتيد و اينجا ميگوئيد همگي حقيقت دارند؟
-بله سوگند ميخوريم.
* خوب ( بعد از ديدن كارت كفالت يا همون كارت معافيت بنده از خدمت سربازي و دو مرتبه جلو عقب بردن و ديدن پشت و روي كارت توسط آفيسر محترم ) اين كارت معافيت نيست !!!!
- بله؟؟!!! كارت معافيت نيسسسست؟!!
* خير !!
- اين كارت 23 سال پيش صادر شده و قديميه و چون پدر من اون موقع فوت كردند و من تنها پسر خانواده بودم به همين علت كفالت مادرم رو به عهده گرفتم و از خدمت سربازي معاف شدم، الان حدودا 8 -9 ماهه كه كارتها رو در ايران تعويض مي كنند و از انجاييكه من نمي خواستم بدون كارت توي مصاحبه شركت كنم، اين كارت رو با خودم آوردم و بعد از بازگشت كارتم رو تعويض خواهم كرد.
* من هر روز با 100 نفر ايراني سروكار دارم و خوب مي دونم كه كارت معافيت چه شكلي هست !
* خوب خانم، شما شاغل هستيد؟ شغل شما چيست؟
- من پرستار هستم.
* آقا شما كارشناس الكترونيك هستيد؟
- بله من تكنسين الكترونيك هستم ( به انگليسي گفتم مدرك تحصيلي من كارداني الكترونيك هستش )
* خوب مدارك شما كامله و كم كسري نداره و يك پروسه اداري داره كه مي بايستي انجام بشه ( در اينجا به سرعت برگه آبي رو برداشتند و دور لينك سايت سفارت رو خط كشيدند )، شما بعد از 4 تا 6 هفته به اين سايت مراجعه كنيد و وقتي كه كيس نامبرتون رو ديديد،
البته اگر ديديد ! ، يك نفر یياد و به همراه گذرنامه ها ويزاها رو بگيره و نيازي نيست همه افراد بياييد.
- ببخشيد ممكنه بپرسم ايراد كار ما كجاست كه به ما برگه آبي ميديد؟
* من اجازه ندارم بيشتر از اين به شما توضيح بدم، اگر مي خواهيد كه مداركتون بمونه، اگر هم كه نمي خواهيد، بفرمائيد اين هم مداركتون !! ( مدارك رو مي خواستند به من تحويل بدهند ! )
- اوكي، اوكي، باشه خدمت شما، لطف كنيد زحمتش رو بكشيد، سپاسگزارم، امر ديگه اي نداريد؟
* اين هم مدارك اضافه شما به همراه اصل مداركتون.
- ببخشيد، كپي پاسپورت فرد برنده اصلي رو بهش نيازي نداريد كه به همراه فرمهاي قديمي و ترجمه شناسنامه پسرم براي كي سي سي فرستاده بودم دارید به من بر میگردونید؟
* خير، نيازي نداريم، موفق باشيد، خدانگهدار.
- خدانگهدار.
تمام مصاحبه ما به همين سرعت و توي نهايت 2 دقيقه انجام شد
بعد برگه آبي رو با رسيد 990 دلار گرفتيم و از سفارت اومديم بيرون، بعد كه رسيديم هتل، يهو يادم افتاد كه اي دل غافل، من و همسرم كليه فرمهاي آپديت شده نهايي رو كه تحويل خانم سالن دوم دادم، هيچ كدوم رو امضاء نكرديم و گذاشتيم در حضور آفيسر امضاء كنيم و چون با جمله اي كه آفيسر بهم گفت " اين كارت، كارت معافيت نيست " مغزم هنگ كرد و فراموش كرديم فرمها رو امضاء كنيم و فقط قسمتي رو كه بايد جلوي آفيسر امضاء كنيم، امضاء كرده بودیم، چون حس كردم با اين حرف ميخواهد بهم بگه كه اين كارت جعليه يا..... ! اونقدر برام اين حرف سنگين تموم شد كه كلا يادم رفت به ايشون بگم كه اولا اگر اين كارت جعلي يا تقلبيه، پس چطوري به من پاسپورت دادند و الان اينجا هستم؟! ( حتي براي اطمينان گواهي فوت پدرم رو هم ترجمه و با خودم برده بودم ) و دوم اينكه اگر من خداي ناكرده دروغ ميگفتم ، پس چرا به ما به جای برگه قرمز، برگه آبي داديد؟!
دوباره با سرعت برگشتم سفارت و بعد از تكرار پروسه ورود، يك شماره گرفتم و توي سالن انتظار منتظر خواندن شماره ام نشستم، بعد رفتم باجه مربوطه و به خانم پشت شيشه ها گفتم كه همچين مشكلي دارم، ايشون هم پرونده ما را زير و رو كرد اما از فرمهاي آپديت شده هيچ خبري نبود و ظاهرا فرمهايي رو كه آفيسر روشون كار كرده بود و نوشته بود به عنوان فرمهاي تصحيح شده قبول كرده بودند و فرمهاي تصحيح شده ما رو كه با كلي دردسر تو دقيقه 90 آماده كرده بودم ظاهرا دور ريخته بودند!!
خانم گفتند توي همين فرمها تغييراتت رو انجام بده، من هم گفتم نيازي هست با ماژيك هاي لايت كنم؟ گفتند خير با خودكار فقط درستش رو كنارشون بنويس، من هم بعد از تصحيح فرمها دوباره برگشتم هتل چون اون فرمها رو زمان ارسال به كي سي سي امضا كرده بوديم و خدا رو شكر لازم نشد زن و بچه ام رو با حال بيماري دوباره ببرم سفارت.
روز پنجم و ششم
از آنجاييكه بليط و هتل رو به صورت چارتر گرفته بوديم، به ناچار اين دو روز رو توي هتل همسر و پسرم استراحت كردند و فقط ظهر تا عصر ششمين روز یه سر به باغ وحش آنكارا زديم كه حداقل خاطره تلخ اين مسافرت ( بيماري خانواده در اولين روز و نگرفتن ويزاي يكضرب ) كمي شيرين بشه و در نهايت روز هفتم با پرواز برگشت آمديم تهران ( توي فرودگاه يكي از خانم هايي كه اون روز ويزاشون رو يكضرب گرفته بودند ديدم و از ايشون پرسيدم كه كپي پاسپورت همسرم كه برنده اصلي هست رو به ما آفيسر برگردوند و اين مطلب منو سخت نگران كرده، اما ايشون گفتند چون كپي برابر اصل پاسپورت همسرتون سياه و سفيد بوده، خود سفارت كپي رنگي ازش ميگيره و توي پرونده مي گذاره، به همين علت اون رو به شما برگردوندند).
اين هم از سفرنامه بنده، اميدوارم براي ساير دوستاني كه ميخواهند براي مصاحبه آنكارا بروند مفيد واقع بشه و اگر نقص يا سوالي دوستان گرامي ديدند يا داشتند بزرگواري كنند به صورت پيام خصوصي به من خبر بدهند تا اون رو اصلاح يا پاسخ بدم.
همواره تندرست، شاد و پيروز باشيد
جمعه 10 ژانويه غروب يكي از دوستان خوبم بهم خبر داد كه سايت سفارت آپديت شده، رفتم و وقتي كيس نامبرمون رو بدون هيچ ستاره اي ديدم چنان هورايي كشيدم كه پسرم ترسيد و زد زير گريه
بعد از كلي خوشحالي ( اميدوارم همه دوستان هم هرچه زودتر كلير بشن و اين شادي رو تجربه كنند ) روز يكشنبه رفتم آژانس.... بليط و هتل رو اوكي كردم. بليط پرواز ماهان رفت و برگشت سيستمي ( قابل جابجايي با 45 روز اعتبار ) 543000 تومان رفت دوشنبه 5:30 بامداد و برگشت يكشنبه بعد ساعت 11 بامداد به وقت آنكارا، هتل ددمان بلوك آ 5 ستاره هر شب 68 دلار ( سه شب گرفتم يعني تا بامداد پنجشنبه ) و ترانسفر رفت و برگشت به فرودگاه 25 دلار ( از دوستان اگر كسي هزينه هاي بالا براش مناسب بود و مايل بود كه با اين پكيج براي گرفتن ويزاها بره آنكارا لطفا پيام خصوصي به بنده بديد تا شماره تماس آژانس رو بدم خدمتتون، ضمنا من هم مثل شما هستم و حتي يك ريال هم از اين هزينه ها به جيب بنده نميره، فقط از اين جهت عرض مي كنم كه شايد در هزينه هاي دوستان صرفه جويي ممكنه بشه).
دوشنبه ساعت 10:30 جلوي در سفارت با گذرنامه ها و برگه آبي به صف ايستاديم، تو اين مدت من چند نفر رو ديدم كه بنده هاي خدا از 5 روز تا 12 روز بود كه بدون دريافت گذرنامه يا ويزا بلاتكليف مونده بودند و جلوي در سفارت هم اجازه ورود بهشون نميدادند، فقط ميگفتند تلفن يا ايميل بزنيد، اونها هم در پاسخ مي گفتند تلفن و ايميل رو سفارت پاسخ نميده
و از طرفي هم نمي تونستند بي گذرنامه برگردند ايران و همين مسئله باعث شده بود كه كلي هزينه اضافي بابت كنسلي بليط و تمديد هتل پرداخت كنند.
من كه اين صحنه ها رو ديدم، وقتي كه رفتم داخل به خانمي كه جلوي در مدارك رو تحويل مي گرفتند و به زبان پارسي هم مثل زبان مادري حرف ميزدند گفتم:
- درود بر شما، ببخشيد خانم....
- سلام، شما نام و نام خانوادگي افراد كيس مذكور، آدرس هتل، كد پستي ( در صورت امكان )، تلفن ثابت هتل و همراه، شهر و .... رو توي اين فرم بنويسيد و امضاء كنيد.
- چشم.
و بعد از نوشتن كامل مشخصات مورد نياز :
- ببخشيد، ويزاها كي به دستمون.......؟
- بين 3 تا 5 روز كاري، ممكنه بيشتر هم طول بكشه چون سرمون شلوغه.
- ببخشيد من روز پنجشنبه مي بايستي برگردم....
- من نميدونم آقا، همه اين آدمهايي كه اينجا هستند مثل شما اومدن ويزاشون رو بگيرند، واسه تفريح كه نيومدند، مثل شما هم كار دارند ( با بي ادبي تمام مي پريد توي حرفم و اجازه صحبت بهم نميداد )!
- خانم محترم، من كه از شما نخواستم كه خداي ناكرده حق كسي رو ضايع كنيد و كار منو زودتر انجام بديد، من فقط خواستم بگم اگر امكان داره......
- متاسفم، از دست من هيچ كاري بر نمياد، به موقع اش ويزاتون مياد دم هتل !
- ميتونيم بسته پستي مون رو با شماره پيگيري يو پي اس پيگيري كنيم؟
- خير، چون قرارداد ما با يو پي اس تمام شده امكان اينكار وجود نداره !
-سپاسگزارم، خدانگهدار.
- خدانگهدار.
بعد برگشتم هتل و از هتل تكون نخوردم، فقط يك مرتبه از استخر و سوناي هتل كه براي ميهمانان رايگانه استفاده كردم
بامداد روز چهارشنبه ساعت 10 به رسپشن هتل سپردم كه من ميرم يه سر تا صرافي و برميگردم، اگر مامور پست اومد لطفا به اون خانم و آقاي مسن كه توي لابي نشسته اند بگيد تا با من تماس بگيرند من خودم رو مي رسونم. تا رفتم و برگشتم حدودا 10 دقيقه طول كشيد، وقتي برگشتم ديدم ماشين يو پي اس جلوي در هتل پارك كرده، مثل برق دويدم توي هتل، تا رفتم مسئول رسپشن هتل بهم گفت شما نبوديد مامور يو پي اس رفت و فردا ظهر مياد
( ناكس به اون خانم و آقا نگفته بود كه مامور پست اومده و همين مطلب باعث ميشد كه من از پرواز پنجشنبه جا بمونم و تا يكشنبه تو هتل بمونم و حدودا يك ميليون ديگه از جيبم بيخودي بپره ! )
منم مثل برق پريدم دم در هتل، ديدم پاكت ويزاهامون زير شيشه جلو داشبرد ماشينه! انگار دنيا رو تو اون لحظه بهم دادن چون در كمتر از 48 ساعت ويزاهامون رسيده بود و ديگه نيازي نبود كه 4 روز ديگه توي هتل زنداني باشم !، ايستادم تا مامور يو پي اس اومد و از قيافم فهميد كه من گيرنده اون پاكت هستم، بعد رفتيم تو هتل و پاكت رو باز كرد و بعد از تطبيق چهره من با عكس گذرنامه، ويزاها و پاكت هاي زرد رنگ معروف رو بهم تحويل داد و 20 لير هم گرفت، منم 15 لير بهش انعام دادم
بعد خوشحال و خندان با يك نگاه فاتحانه به مسئول رسپشن ! ( كه اونم از قيافه اش معلوم بود كه تيرش به سنگ خورده و نزديك به 300 دلار رو بابت 4 شب از دست داده ) رفتم تو اتاقم و تمام ويزاها رو با مشخصات روي پاكت ها چك كردم و وقتي كه از درستي تمام چيزها 100% مطمئن شدم، رفتم نمايندگي ماهان كه 50 متر جلوتر از هتل ددمانه.
بليطم رو دادم و خانم توي دفتر ماهان بهم گفتند از شانس خوش شما پرواز خودتون جا ميده و مي تونيد بدون پرداخت يك لير بليط رو به پنجشنبه جابجا كنيد ! بعد از جابجايي بليط بابت ترانسفر هم تماس گرفتم و ترانسفر پرواز برگشت روز يكشنبه رو به پنجشنبه منتقل كردم و شادمان برگشتم هتل و بامداد روز پنجشنبه با پرواز برگشت ساعت 11 ماهان به همراه ويزاها برگشتم تهران.اميدوارم همه دوستان هم مثل من بدون دردسر و با برنامه ريزي ويزاهاشون رو بگيرند.
باز هم اگر پرسش خاصي بود در خدمت دوستان خوب و بزرگوارم هستم.
براي همه دوستان خوبم آرزوي بهترين و شاد ترين لحظه ها رو در نهايت تندرستي از پروردگار مهربان خواهانم.