2013-07-04 ساعت 04:23
سلام.
از اونجاییکه بیشتر حضور من در آمریکا تو شهر رالی بود، خلاصه ای از اونچه گذشت رو تو این تاپیک مینویسم تا لابلای سوالات مربوط به 165 دلار و ... تو تاپیک اولین سفر گم نشه و قشنگ تو چشم باشه
.
سفر ما نهم می آغاز شد. با هواپیمایی ترکیش به مقصد واشنگتن. روزی که مهندس بیات اعلام کرد که قراره نرخ محاسبه بلیطها بالا بره، سریعا اقدام به خرید بلیط کردم با نرخ 1226 تومن. اون موقع (مثل الان) علاقه زیادی به واشنگتن دی سی و ویرجینیا داشتم و بهمین علت بلیط رو واسه اونجا گرفتم. جزئیات سفر رو نمینویسم، چون قبلا اینجا توضیح دادم در موردش. 4 روز رو تو واشنگتن گشتیم و بعد با قطار Amtrak به رالی رفتیم. چون اون موقع هنوز کارت بانکی نداشتم، بلیط قطار رو از داخل ایستگاه راه آهن (Union Station) خریدم. مدت سفر 6 ساعت بود. اینجا توضیحات کاملتر دادم. خلاصه رسیدیم رالی و فرداش رفتیم واسه سوشال و حساب بانکی که هر دوش انجام شد. بعد از 4-5 روز شماره سوشال اومد و رفتم واسه ID. چون با ویزای داخل پاسپورت کارت رو گرفتم، اعتبار ID رو تا 9 می 2014 زده. یعنی دقیقا یکسال بعد از تاریخ ورودمون. ماشین هم که از یکی از همکاران دوست عزیزم، جواد، کرایه کردم 575 دلار بابت یکماه. 35 دلار هم بابت بیمه اون دادم. دقیقا بعد از 14-15 روز از ورودمون، گرین کارتها و فردای اونروز نامه ولکام اومد. گواهینامه رو زمانی گرفتم که گرین کارت اومده بود واسه همین اعتبار اون رو دقیقا تا روز تولد 40 سالگیم زدن. ضمنا روز 13 می، مدارک رو واسه پاس سفید ارسال کردم که متاسفانه فراموش کرده بودم امضاشون کنم، واسه همین برگشت خورد و مجددا روز 21 می (فکر کنم) دوباره ارسال کردم. بعد از حدود 2 هفته نامه انگشت نگاریمون اومد که نامردا زده بودن واسه اول جولای. بلیط برگشتمون واسه 27 جون بود، هم توی فرمها نوشته بودم و هم کپی بلیط رو ارسال کرده بودم. اما قسمت خوبش این بود که دقیقا فردای روز دریافت نامه انگشت نگاری رفتیم اداره مهاجرت و بندگان خدا با خوشرویی تمام کارمون رو انجام دادن و از اون به بعد دیگه عملا ما کاری اونجا نداشتیم. واسه همین یه برنامه ریزی کردیم برای سفر به نیویورک و بعدش برگشت به ایران. منتهی با شرکت محترم ترکیش که تماس گرفتم، گفت بابت تغییر تاریخ باید نفری 50 یورو جریمه بدیم و چون تو کلاس پروازی خودمون جا نمیده، نفری 700 دلار پرداخت کنیم.منم چرتکه انداختم دیدم سه هفته اقامت بیشتر تو آمریکا حدود 1500 دلار برام هزینه داره، بیکارم بیام 2300 دلار بدم به اینا! واسه همین قرار بر این شد که تا 27م که بلیط خودمون بود بمونیم. توی اون مدت سفر یک روزه ای به شارلوت داشتیم. شهربازی ای داره به نام Carowinds (اگه اشتباه نکنم) که بلیطش نفری 60 دلار بود، کلی ترن هوایی داشت تو اندازه های مختلف و پارک آبی و ... در مورد خود شهر در ادامه مینویسم. از رالی تا شارلوت حدود 3 ساعت راه بود. سفر بعدیمون به نیویورک بود. از رالی تا اونجا 7-8 ساعت با ماشین طول کشید. حدود 30 دلار هم عوارض بزرگراه دادم! سه شب و چهار روز رو تو نیویورک گذروندیم. جهت اسکان، بیسمنت یک خونه تو Staten Island رو از سایت airbnb.com رزرو کردم. اینجا
همونطور که میبینید، کامنتهای خوبی در موردش نوشته شده. دلیل انتخاب من هم همین بود. ولی وقتی که به اونجا رسیدیم دیدم که یا خدا! محلش چقدر داغونه. میخواستم سر و ته کنم و قید پول پرداخت شده رو بزنم برم هتل، ولی دیدم که توی کامنتها هیچکس در مورد ناامنی محله چیزی ننوشته بود. از طرفی همه ساکنین هم ماشینهاشون یا کنار خیابون پارک بود یا جلوی درب منزلشون. خلاصه دل رو زدیم به دریا و گفتیم امشب رو بمونیم ببینیم چی میشه. پسر صاحبخونه که حدود 30 سال داشت اومد کلید رو بهمون تحویل داد و من در مورد امنیت منطقه ازش سوال کردم که "اگر جالب نیست بگو پول پرداخت شده نوش جونتون ما بریم یه جای دیگه" که اونهم بهمون اطمینان داد که جای هیچ نگرانی نیست. بنده خدا حق هم داشت. هیچ اتفاقی اون 4 روز اونجا نیفتاد. خونه فوق العاده تمیزی بود با تمام امکانات و یخچال پر از آبمیوه و نوشابه و میوه تازه و کره و پنیر و یک کابینت پر از تنقلات و انواع چای و قهوه. کرایه هم شبی 85 دلار مفت (نسبت به بقیه جاهای نیویورک). همونطور که از اسم منطقه معلومه اونجا جزیره بود. 5 دقیقه رانندگی میکردیم و میرسیدیم به پارکینگ اسکله. از اونجا با Staten Island Ferry میرفتیم به منهتن. اونجا هم که اتوبوس سوار میشدیم و کل منطقه رو میدیدیم. در مورد نیویورک هم در ادامه مینویسم. این Ferry که گفتم خیلی لذتبخش بود. از کنار مجسمه ازادی رد میشد و حدود 25 دقیقه تو راه بود و رایگان.
روز 21 می از نیویورک برگشتیم و هفته آخر رو هم تو رالی گذروندیم. از اونجاییکه زورم میومد دوباره 30 دلار عوارض بدم، از نویگیشن محترمه درخواست کردم مسیر رو بدون Toll به ما بده. اون هم اینکار رو کرد و باعث شد شهرهای فیلادلفیا و بالتیمور رو هم ببینیم.
26 می، رفتم فرودگاه رالی و با کردیت کارد Discover که 500 دلار بهم اعتبار داده بود، یک ماشین Ford Edge از شرکت Budget کرایه کردم، یک روزه، تحویل در فرودگاه Dulles واشنگتن با بیمه شخص ثالث حدود 60 دلار. بیمه بدنه نگرفتم، چون اگر با کارت دیسکاور ماشین اجاره کنید تا سقف 25000 دلار بیمه Collision Damage داره. صبح 27م ته مونده حساب بانکی رو تقریبا خالی کردیم (حدود 1000 دلار گذاشتم بمونه) و به سمت واشنکتن حرکت کردیم. استاپ ما تو استانبول حدود 9 ساعت بود. واسه همین وقتی از پرواز پیاده شدیم، دو تا ساک دستی رو تحویل قسمت امانت دادیم و رفتیم تو استانبول گشتی زدیم و بستنی و کباب ترکی و اسکندرکباب و کمپیر خوردیم و با پرواز ساعت 1:10 صبح روز شنبه با کلی خاطره خوش وارد وطن شده، مورد عنایت مامور کنترل پاسپورت قرار گرفتیم که "چه خبره، یکی یکی بیاید جلو". تو طول این سفر، غیر از فرودگاه امام، حداقل 4 بار پاسپورتهامون چک شد، هر دفعه سه نفری رفتیم پای میز مامور، هر دفعه با خوشرویی تمام کارمون انجام شد، اونوقت تو مملکت خودمون اینجوری....
و اما.....
در طول این سفر حدودا 50 روزه، ما شهرهای واشنگتن، ریچموند، رالی، شارلوت، نیویورک، فیلادلفیا و بالتیمور رو دیدیم. تا الان، انتخاب من واسه زندگی محدوده شهر واشنگتنه. شهری بزرگ، زیبا، تمیز و مردم نسبتا خوش برخورد. ضمنا اگر کسی حوصلش سر بره حداقل میتونه بره دان تاون و قدم بزنه و دلش باز بشه. اوضاع کار هم نمیدونم ولی فکر نمیکنم بد باشه.
شهر ریچموند هم زیبا بود ولی از واشنگتن کوچیکتر.
و اما رالی، شهری با وسعت زیاد، حدود 400 هزار نفر جمعیت، سر سبز و زیبا. مردمی کاملا خوش برخورد (تجربه شخصی). ولی به طرز نسبتا آزاردهنده ای (البته برای همسر بنده) آرام و ساکت. فقط میشد صدای پرندگان و ماشینها و هر از گاهی قار و قور موتورهای هارلی رو شنید. به نظر من تنها عیبی که این شهر زیبا داره نداشتن مرکز تفریحیه. البته ناگفته نمونه که پر از دریاچه و پارکه. روزهای شنبه و یکشنبه، از هر 3 تا ماشین یکیشون قایقشون رو یدک میکشیدن به سمت درباچه ها. ولی مگه چقدر میشه رفت پیک نیک و دریاچه! شهربازی نداره، باید 3 ساعت برید تا شارلوت. باغ وحش نداره، باید 3 ساعت برید تا Ashville (فکر کنم). دان تاون هم که هیچی در موردش نگم بهتره. فقط یک موزه کودکان داره که 4 تا وسیله بازی توشه. ولی ظاهرا اوضاع کار خوبه. Research Triangle Park با کلی شرکت غول اونجاست. هزینه ها هم پایینه. آپارتمان دوخوابه نسبتا خوب با 1000 دلار میشه گرفت. بدون ماشین هم امکان زندگی وجود نداره. در کل برای کسی مثل من که دنبال آرامشه خوبه ولی برای کسانی مثل همسر بنده که دوست دارن یخورده سر و صدا و هیجان باشه و یه مقدار آدم پیاده توی خیابونها، اصلا جای خوبی نیست و سر یکسال بازخواهند گشت.
شارلوت هم مثل رالی بود ولی یه هوا بزرگتر. من از رالی بیشتر خوشم اومد، نمیدونم چرا!
فیلادلفیا شهر بزرگ و نسبتا زیبایی بود. ظاهرا زیاد هم گرون نیست. میتونه جزو گزینه هام قرار بگیره.
بالتیمور هم اصلا و ابدا نپسندیدم. یه جوری بود.
نیویورک....... در مقایسه با رالی، دیوانه خانه بود
سر و صدای فراوان، صدای بوق ! سرعت حرکت مردم تو پیاده روها، تراکم جمعیت و آدمهای خیلی سرد! به نظرم نیویورک واسه این خوبه که هر از گاهی بری یه دوری توش بزنی و بگردی. واسه زندگی هزینه به شدت بالاست. و پر از چشم بادومی!
الان 4 صبحه و مغزم فعلا یاری نمیکنه. اگر دوستان سوالی داشتن بفرمایند که من تو پستم اضافه کنم و کامل بشه.
از اونجاییکه بیشتر حضور من در آمریکا تو شهر رالی بود، خلاصه ای از اونچه گذشت رو تو این تاپیک مینویسم تا لابلای سوالات مربوط به 165 دلار و ... تو تاپیک اولین سفر گم نشه و قشنگ تو چشم باشه
.سفر ما نهم می آغاز شد. با هواپیمایی ترکیش به مقصد واشنگتن. روزی که مهندس بیات اعلام کرد که قراره نرخ محاسبه بلیطها بالا بره، سریعا اقدام به خرید بلیط کردم با نرخ 1226 تومن. اون موقع (مثل الان) علاقه زیادی به واشنگتن دی سی و ویرجینیا داشتم و بهمین علت بلیط رو واسه اونجا گرفتم. جزئیات سفر رو نمینویسم، چون قبلا اینجا توضیح دادم در موردش. 4 روز رو تو واشنگتن گشتیم و بعد با قطار Amtrak به رالی رفتیم. چون اون موقع هنوز کارت بانکی نداشتم، بلیط قطار رو از داخل ایستگاه راه آهن (Union Station) خریدم. مدت سفر 6 ساعت بود. اینجا توضیحات کاملتر دادم. خلاصه رسیدیم رالی و فرداش رفتیم واسه سوشال و حساب بانکی که هر دوش انجام شد. بعد از 4-5 روز شماره سوشال اومد و رفتم واسه ID. چون با ویزای داخل پاسپورت کارت رو گرفتم، اعتبار ID رو تا 9 می 2014 زده. یعنی دقیقا یکسال بعد از تاریخ ورودمون. ماشین هم که از یکی از همکاران دوست عزیزم، جواد، کرایه کردم 575 دلار بابت یکماه. 35 دلار هم بابت بیمه اون دادم. دقیقا بعد از 14-15 روز از ورودمون، گرین کارتها و فردای اونروز نامه ولکام اومد. گواهینامه رو زمانی گرفتم که گرین کارت اومده بود واسه همین اعتبار اون رو دقیقا تا روز تولد 40 سالگیم زدن. ضمنا روز 13 می، مدارک رو واسه پاس سفید ارسال کردم که متاسفانه فراموش کرده بودم امضاشون کنم، واسه همین برگشت خورد و مجددا روز 21 می (فکر کنم) دوباره ارسال کردم. بعد از حدود 2 هفته نامه انگشت نگاریمون اومد که نامردا زده بودن واسه اول جولای. بلیط برگشتمون واسه 27 جون بود، هم توی فرمها نوشته بودم و هم کپی بلیط رو ارسال کرده بودم. اما قسمت خوبش این بود که دقیقا فردای روز دریافت نامه انگشت نگاری رفتیم اداره مهاجرت و بندگان خدا با خوشرویی تمام کارمون رو انجام دادن و از اون به بعد دیگه عملا ما کاری اونجا نداشتیم. واسه همین یه برنامه ریزی کردیم برای سفر به نیویورک و بعدش برگشت به ایران. منتهی با شرکت محترم ترکیش که تماس گرفتم، گفت بابت تغییر تاریخ باید نفری 50 یورو جریمه بدیم و چون تو کلاس پروازی خودمون جا نمیده، نفری 700 دلار پرداخت کنیم.منم چرتکه انداختم دیدم سه هفته اقامت بیشتر تو آمریکا حدود 1500 دلار برام هزینه داره، بیکارم بیام 2300 دلار بدم به اینا! واسه همین قرار بر این شد که تا 27م که بلیط خودمون بود بمونیم. توی اون مدت سفر یک روزه ای به شارلوت داشتیم. شهربازی ای داره به نام Carowinds (اگه اشتباه نکنم) که بلیطش نفری 60 دلار بود، کلی ترن هوایی داشت تو اندازه های مختلف و پارک آبی و ... در مورد خود شهر در ادامه مینویسم. از رالی تا شارلوت حدود 3 ساعت راه بود. سفر بعدیمون به نیویورک بود. از رالی تا اونجا 7-8 ساعت با ماشین طول کشید. حدود 30 دلار هم عوارض بزرگراه دادم! سه شب و چهار روز رو تو نیویورک گذروندیم. جهت اسکان، بیسمنت یک خونه تو Staten Island رو از سایت airbnb.com رزرو کردم. اینجا
همونطور که میبینید، کامنتهای خوبی در موردش نوشته شده. دلیل انتخاب من هم همین بود. ولی وقتی که به اونجا رسیدیم دیدم که یا خدا! محلش چقدر داغونه. میخواستم سر و ته کنم و قید پول پرداخت شده رو بزنم برم هتل، ولی دیدم که توی کامنتها هیچکس در مورد ناامنی محله چیزی ننوشته بود. از طرفی همه ساکنین هم ماشینهاشون یا کنار خیابون پارک بود یا جلوی درب منزلشون. خلاصه دل رو زدیم به دریا و گفتیم امشب رو بمونیم ببینیم چی میشه. پسر صاحبخونه که حدود 30 سال داشت اومد کلید رو بهمون تحویل داد و من در مورد امنیت منطقه ازش سوال کردم که "اگر جالب نیست بگو پول پرداخت شده نوش جونتون ما بریم یه جای دیگه" که اونهم بهمون اطمینان داد که جای هیچ نگرانی نیست. بنده خدا حق هم داشت. هیچ اتفاقی اون 4 روز اونجا نیفتاد. خونه فوق العاده تمیزی بود با تمام امکانات و یخچال پر از آبمیوه و نوشابه و میوه تازه و کره و پنیر و یک کابینت پر از تنقلات و انواع چای و قهوه. کرایه هم شبی 85 دلار مفت (نسبت به بقیه جاهای نیویورک). همونطور که از اسم منطقه معلومه اونجا جزیره بود. 5 دقیقه رانندگی میکردیم و میرسیدیم به پارکینگ اسکله. از اونجا با Staten Island Ferry میرفتیم به منهتن. اونجا هم که اتوبوس سوار میشدیم و کل منطقه رو میدیدیم. در مورد نیویورک هم در ادامه مینویسم. این Ferry که گفتم خیلی لذتبخش بود. از کنار مجسمه ازادی رد میشد و حدود 25 دقیقه تو راه بود و رایگان.
روز 21 می از نیویورک برگشتیم و هفته آخر رو هم تو رالی گذروندیم. از اونجاییکه زورم میومد دوباره 30 دلار عوارض بدم، از نویگیشن محترمه درخواست کردم مسیر رو بدون Toll به ما بده. اون هم اینکار رو کرد و باعث شد شهرهای فیلادلفیا و بالتیمور رو هم ببینیم.
26 می، رفتم فرودگاه رالی و با کردیت کارد Discover که 500 دلار بهم اعتبار داده بود، یک ماشین Ford Edge از شرکت Budget کرایه کردم، یک روزه، تحویل در فرودگاه Dulles واشنگتن با بیمه شخص ثالث حدود 60 دلار. بیمه بدنه نگرفتم، چون اگر با کارت دیسکاور ماشین اجاره کنید تا سقف 25000 دلار بیمه Collision Damage داره. صبح 27م ته مونده حساب بانکی رو تقریبا خالی کردیم (حدود 1000 دلار گذاشتم بمونه) و به سمت واشنکتن حرکت کردیم. استاپ ما تو استانبول حدود 9 ساعت بود. واسه همین وقتی از پرواز پیاده شدیم، دو تا ساک دستی رو تحویل قسمت امانت دادیم و رفتیم تو استانبول گشتی زدیم و بستنی و کباب ترکی و اسکندرکباب و کمپیر خوردیم و با پرواز ساعت 1:10 صبح روز شنبه با کلی خاطره خوش وارد وطن شده، مورد عنایت مامور کنترل پاسپورت قرار گرفتیم که "چه خبره، یکی یکی بیاید جلو". تو طول این سفر، غیر از فرودگاه امام، حداقل 4 بار پاسپورتهامون چک شد، هر دفعه سه نفری رفتیم پای میز مامور، هر دفعه با خوشرویی تمام کارمون انجام شد، اونوقت تو مملکت خودمون اینجوری....
و اما.....
در طول این سفر حدودا 50 روزه، ما شهرهای واشنگتن، ریچموند، رالی، شارلوت، نیویورک، فیلادلفیا و بالتیمور رو دیدیم. تا الان، انتخاب من واسه زندگی محدوده شهر واشنگتنه. شهری بزرگ، زیبا، تمیز و مردم نسبتا خوش برخورد. ضمنا اگر کسی حوصلش سر بره حداقل میتونه بره دان تاون و قدم بزنه و دلش باز بشه. اوضاع کار هم نمیدونم ولی فکر نمیکنم بد باشه.
شهر ریچموند هم زیبا بود ولی از واشنگتن کوچیکتر.
و اما رالی، شهری با وسعت زیاد، حدود 400 هزار نفر جمعیت، سر سبز و زیبا. مردمی کاملا خوش برخورد (تجربه شخصی). ولی به طرز نسبتا آزاردهنده ای (البته برای همسر بنده) آرام و ساکت. فقط میشد صدای پرندگان و ماشینها و هر از گاهی قار و قور موتورهای هارلی رو شنید. به نظر من تنها عیبی که این شهر زیبا داره نداشتن مرکز تفریحیه. البته ناگفته نمونه که پر از دریاچه و پارکه. روزهای شنبه و یکشنبه، از هر 3 تا ماشین یکیشون قایقشون رو یدک میکشیدن به سمت درباچه ها. ولی مگه چقدر میشه رفت پیک نیک و دریاچه! شهربازی نداره، باید 3 ساعت برید تا شارلوت. باغ وحش نداره، باید 3 ساعت برید تا Ashville (فکر کنم). دان تاون هم که هیچی در موردش نگم بهتره. فقط یک موزه کودکان داره که 4 تا وسیله بازی توشه. ولی ظاهرا اوضاع کار خوبه. Research Triangle Park با کلی شرکت غول اونجاست. هزینه ها هم پایینه. آپارتمان دوخوابه نسبتا خوب با 1000 دلار میشه گرفت. بدون ماشین هم امکان زندگی وجود نداره. در کل برای کسی مثل من که دنبال آرامشه خوبه ولی برای کسانی مثل همسر بنده که دوست دارن یخورده سر و صدا و هیجان باشه و یه مقدار آدم پیاده توی خیابونها، اصلا جای خوبی نیست و سر یکسال بازخواهند گشت.
شارلوت هم مثل رالی بود ولی یه هوا بزرگتر. من از رالی بیشتر خوشم اومد، نمیدونم چرا!
فیلادلفیا شهر بزرگ و نسبتا زیبایی بود. ظاهرا زیاد هم گرون نیست. میتونه جزو گزینه هام قرار بگیره.
بالتیمور هم اصلا و ابدا نپسندیدم. یه جوری بود.
نیویورک....... در مقایسه با رالی، دیوانه خانه بود
سر و صدای فراوان، صدای بوق ! سرعت حرکت مردم تو پیاده روها، تراکم جمعیت و آدمهای خیلی سرد! به نظرم نیویورک واسه این خوبه که هر از گاهی بری یه دوری توش بزنی و بگردی. واسه زندگی هزینه به شدت بالاست. و پر از چشم بادومی!الان 4 صبحه و مغزم فعلا یاری نمیکنه. اگر دوستان سوالی داشتن بفرمایند که من تو پستم اضافه کنم و کامل بشه.
کیس:2013AS11XX/سفارت:ابوظبی/مصاحبه:NOV2012/ویزا یکضرب/هزینه ها+بلیط واشنگتن: 9MT سه نفر/سفر: MAY2013













شاسی بلند بیوک وکادیلاک و... خلاصه اگر به قیمتهاشون نگاه نمی کردی لذت بخش بود.یک مرسدس M کلاس 2008 خیلی تمیز 19000 تا بود.کلا تو محدوده 10 تا 20 هزار ماشین های خوب و متنوعی بود والبته هرچه عمر ماشین بیشتر میشه جای چونه زذن هم بیشتر داره. راجع به روش چونه زدن هم روشا خانم تو مهاجرت نامه شون توضیح دادن و من تکرار نمیکنم.یک توضیح هم راجع به dealer certified بدم. این ها ماشین های کار کرده ای هستن که از برند خود نمایندگی هستن و اونها رو کاملا چک میکنن و 150 الی 180 بازرسی روی اونها انجام میشه و نمایندگی گارانتی میکندشون. این ماشین ها معمولا trade in هستن یعنی دیلرشیپ یا نمایندگی ماشین طرف رو بر میداره و با محاسبه اون به عنوان تمام یا بخشی از پول پیش ( down payment) وگرفتن مابه التفاوت بقیه اش رو قسط می بنده و یک ماشین صفر میده به طرف. حالا اگر این ماشین از برند خودشون باشه اون رو دستی به سر و روش میکشن و میکنن certified و با گارانتی میفروشن.ولی اگر از برند خودشون نباشه حق ندارن بکنن.بنا بر این تو هر نمایندگی که برید تعدادی ماشین دست دوم متفرقه هم هست. با همه این اوصاف، اینجا نتونستم ماشین مورد نظرم رو پیدا کنم و غروب برگشتم هتل.یک نکته مهم این که حتما مالیات رو توی قیمت لحاظ کنید تا بودجه تون کسر نیاد.
) یکی دو پر پیتزا خوردم و راه افتادیم و همون مسیری رو که اومده بودیم برگشتیم تا رسیدیم به I-405 و وارد اتوبان شدیم که هنوز هم کمی ترافیک داشت. نیم ساعتی رفته بودیم که دیدم به یک سری تپه و جنگل هایی رسیدیم که اشنا نیستن! باز رفتم سراغ نویگیشن و دیدم که ای دل غافل! به جای 405 جنوبی وارد 405 شمالی شدیم!!!!و رفتیم توی سن فرناندو ولی . چند تا از خروجی هایی هم که ما باید دور میزدیم رو بسته بودن و تعمیر می کردن .مجبور شدیم اتوبان رو ادامه دادیم و تا sun valley و glendale ,burbank و خلاصه از بالای لس آنجلس دور زدیم و بعد از یک دور قمری و شمسی دوباره افتادیم تو اتوبان I-5s و ساعت 10 ونیم خسته و کوفته رسیدیم هتل.ماجرایی بود واسه خودش... ولی مطمئن شدم که ایرواین جای خوبیه.
ولی اگر یک روزی پلیس شما رو نگه داره و داخل ماشینتون قوطی باز شده شو پیدا کنه، حتی اگر بهش لب نزده باشین باید جواب پس بدین. به رانندگی در حالت م.س.ت.ی و عدم رعایت قوانین مربوط به حق تقدم اتوبوس های مدرسه به طور وحشتناکی حساس هستند. ماشین های کارولینای شمالی پلاک جلو ندارن. فقط پلاک عقب روی ماشین نصب میشه و خیلی از پلیس ها هم حالت نامحسوس دارند و با دیدن تخلف شما چراغ گردونشون رو بالای سقف میذارن و دنبالتون راه میوفتن تا اعمال قانونتون کنند.
.