کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه زندگی جدید در آمریکا
(2014-01-28 ساعت 19:35)byousefi_p نوشته:  کاشکی سایت دقیق اوباماکر را بذارید.
آیا اینه؟
https://www.healthcare.gov/


https://www.coveredca.com/
گرفتن ویزای یک ضرب در آگوست برای لاتاری 2013 با کیس نامبر 9925 در تنها سالی که قبولی مرحله دوم اعلام شد که ما جزو اون خوش شانسها بودیم Big GrinBig Grin - ساکن سن حوزه از سپتامبر 2013
تشکر کنندگان: AOC Kermani ، mehdi didam ، alirezanz ، atlantis770
ما 23 دسامبر اومدیم نیویورک با پرواز ایران ایر تا فرانکفورت و لوفتانزا از فرانکفورت تا NY. چون اربعین بود و خلوت، به بارامون گیر ندادن، چمدونامون به اندازه بود، ولی ساک دستیامون خیلی زیاد بود. 7 کیلو مجاز بود، واسه ما یکیش 11 کیلو و یکیش 9 کیلو بود... کلی هم خورده ریز داشتیم که گیر نداد. گرین کارتمون توی سفر اول اومده بود و دوستمون توسط یکی فرستاد ایران برامون، پس عوارض خروج پرداخت نکردیم و بجاش گرین کارتمون رو نشون دادیم. ما 7 ماه و نیم خارج از خاک آمریکا بودیم هیچ مشکلی در بدو ورود دوم پیش نیومد، فقط گفت چرا انقدر طولانی؟ که گفتم یه سری کلاس برداشته بودم که باید صبر میکردم تا تموم شه، گفت اوکی. با express bus از فرودگاه تا نزدیک خونه اومدیم(یه کوچه بالای جایی که اجاره کردیم ایستگاه داشت) نفری 16 دلار. یه اتاق اجاره کردیم از airbnb.com یه ماه 2000 دلار. روز 24 دسامبر رفتیم اداره ssn درخواست دادیم، همون روز رفتیم t-mobile خط گرفتیم و بعدش رفتیم بانک chase.
گرین کارت داشتیم ولی گفت اجاره نامه هم میخواد. ما هم به کسی که خونه رو گرفتیم ازش گفتیم، یه Lease Agreement یه ماهه نوشت و اومد بانک و بانک مهر زد و حساب باز کردیم... 2 تا چکینگ و یه سیوینگ مشترک... دبیت کارت هم همون موقع داد بهمون.
بعد 4، 5 روز کاری ssn اومد و رفتیم به بانک اعلام کردیم و همون روز رفتیم ID CARD هم بگیریم که گرین کارت خواست و دبیت کارتمون رو... ازمون عکس انداخت و 14 دلار نفری برای ID CARD هشت ساله... اونم بعد 1 هفته اومد.
رشته مون کامپیوتره و زمینه شبکه دوره گذروندیم... سایت های زیادی ثبت نام کردیم ولی زیاد فایده نداره، سایت های درست حسابی برای کار مرتبط:
dice.com
www.careerbuilder.com
indeed.com
monster.com
هست... و حتما توی linkedin.com هم پروفایل داشته باشید.
من سابقه کاری مرتبط با رشته ای که میخوام کار کنم ندارم... ولی انقدر خوب خوندم توی ایران که با اعتماد به نفس توی رزومم زدم 2 سال سابقه دارم... بیشتر شده تماس ها :دی
زنگ زیاد میزدن (روزی 6، 7 تا) و میخواستن قرار مصاحبه بزارن، ولی تا میفهمیدن certification های بین المللی رو نداریم بیخیال میشدن(ایران چون ت ح ر ی م بود، نمیشد آزمون بین المللی بدیم... ما هم خوندیم اینجا و امروز یکی از مدارک رو فعلا گرفتیم که همین امروز دو تا پیشنهاد واسه مصاحبه گرفتم...
سعی کردم چیزای بدرد بخوری که توی این یه ماه یاد گرفتم و بگم... در ادامه اینکه حتما یه تخصصی یاد بگیرید قبل مهاجرت... ما دلمون گرمه به تخصصی که بعد از قبولی در لاتاری شروع به یاد گرفتنش کردیم حتی یه سفر یه روزه به آمریکا اومدیم که ویزا باطل نشه و دوباره برگشتیم... به نظر من اگه تخصص داشته باشید لذت زندگی توی آمریکا رو درک میکنید... البته اینایی که میگم واسه نیویورک... یه کار معمولی مثل فروشندگی توی McDonald و فروشگاه ها بین ساعتی 7.25 تا 8 یا نهایتا 10 دلاره(10 دلار به ندرت) ولی کار مرتبط برای intership از 20 شروع میشه واسه منی که سابقه کار توی آمریکا ندارم 27، یا 30 به بالاست و با سابقه کار توی آمریکا بعد 6 ماه یا 1 سال 30، 35 و با 4، 5 سال سابقه 40 تا 45... سابقه بالاتر + مدارک بالاتر تا 75، 80 هم میره... اینایی که میگم واسه رشته خودمون(شبکه کامپوتر هست)... حالا سر کار که رفتم، اطلاعات مستندتری میذارم... موق باشید... مرسی از همه دوستای خوب مهاجرسرا...
سفر اول به NYC : ١٢ مي ٢٠١٣
سفر دوم به NYC: ٢٣ دسامبر ٢٠١٣
moriجان کاش گفته بودید دوره ای که بهش دلخوشید تو چه زمینه ای هست

رشته خودتون یا چیز دیگه
تشکر کنندگان: AOC Kermani ، sce ، mohammadg846 ، mehdi didam ، مرآت74 ، powerb ، behfaza ، alirezanz ، Ashkan3832
دوستان ما فردا داريم ميريم ولي جواب سوالم رو كسي نداد ما تو امريكا هنگام تحويل پاكت بايد همراه برنده بريم يا تكي تكي ميريم پاكت رو تحويل بديم؟
ممنون ميشم جواب بدين
تشکر کنندگان: sce ، AOC Kermani ، مرآت74 ، mehdi didam ، powerb ، behfaza ، alirezanz
(2014-02-17 ساعت 20:01)Alireza 2014 نوشته:  دوستان ما فردا داريم ميريم ولي جواب سوالم رو كسي نداد ما تو امريكا هنگام تحويل پاكت بايد همراه برنده بريم يا تكي تكي ميريم پاكت رو تحويل بديم؟
ممنون ميشم جواب بدين
ما همراه برنده رفتیم و برنده اول فایل شد
تشکر کنندگان: moji20 ، sce ، pari pariaaa ، AOC Kermani ، mehdi didam ، مرآت74 ، sh-p ، powerb ، behfaza ، alirezanz ، r.bazargan
بعد از یه برواز خسته کننده بلاخره ما هم وارد آمریکا شدیم
فکر کنم ما آخرین کروه از 2013 ای ها بودیم
ممنون همه دوستان مهاجرسرایی هستم
**92/ 2 نفر /کارنت:10می2013/مصاحبه:22جولای2013ابوظبی
کلیر:2سپتامبر2013/دریافت ویزا28سپتامبر2013/ ورود به آمریکا 27فوریه2014/ساکن شمال ویرجنیا(منطقه استرلینگ)
سلام به همه مهاجرسرایی ها مخصوصا بچه های گل 2013
امیدارم که حال همتون خوب باشه و در سرزمین آرزوها به هر چی که میخواین برسین.
ومتاسفم از این که به چند تا از 2013 ها ویزا نرسید.
و اما چند خط سفرنامه:
ما بعد از این که تو لاتاری2013 برنده شدیم اونم با یه شماره کیس بالا !!!!
البته بودن چند نفری از دوستان که از همون روز اول استرس رو به من و همسر وارد کردن و میگفتن چون شماره کیستون بالای بهتون ویزا نمیرسه.
ولی بلاخره در نهایت امید و آرزو واسه مصاحبه عازم ابوظبی شدیم .
تو سفارت خیلی استرس داشتم چون تمکن مالیمون به اندازه دلخواهم نبود و مبلغش خیلی خیلی پایین بود ولی آفیسر اصلا بهش نگاه هم نکرد فقط به سربازی من خیلی خیلی گیر داد که اونم به خیر گذشت و ما بعد از41 روز کلیر شدیم و اگه اشتباه نکنم از روزی که ویزای ما صادر شد یعنی در 12 سپتامبر 2013 فقط تا 4 روز بعد واسه ایرانی ها ویزا صادر کردن که ما از این نظر هم شانس آوردیم.
کم کم داشتیم به روزهای سرنوشت ساز نزدیک میشدیم و فروختن کلیه وسایل خونه و تسویه حساب با محل کار نشون میداد که دیگه وقته رفتنه ودر نهایت در تاریخ 8 اسفند ساعت 3:15 صبح و بعد از یه خداحافظی دراماتیک با اقوام با هواپیمایی ترکیش مشهد رو مقصد استانبول ترک کردیم .
حدودا ساعت 6:30صبح به وقت استانبول وارد فرودگاه این شهر شدیم و بعد از 7 ساعت توقف در فرودگاه استانبول ساعت 13:30 به وقت محلی استانبول رو به مقصد واشنگتن دی سی و فرودگاه دالس ایر پورت ترک کردیم
تو هواپیما پذیرایی خوب بود و کل پرواز رو هم از طریق تلویزیونهایی که جلومون بود با فیلم هاش سرگرم بودیم.
بعد از یه پرواز طولانی ساعت 18:35 دقیقه به وقت واشنگتن وارد سرزمین آرزوها شدیم.
تو فرودگاه اصلا معطل نشدیم اگه اشتباه نکنم در عرض 30 دقیقه از همه کانال های امنیتی رد شدیم و اصلا چمدون های ما رو نگاه نکردن.
یه 10 دقیقه ای منتظر شدیم که آشنایی که در آمریکا پیدا کرده بودیم اومدن دنبالمون.
واقعا نمیدونم اگه لطف خدای بزرگ شامل حالمون نمیشد و این 2 تا فرشته رو سر راه ما قرار نمیداد مایی که هیچ آشنایی در آمریکا نداشتیم تا حالا چه بلایی سرمون میومد .
روز جمعه28 فوریه به اتفاق این دوستمون اونم بدون سوشال نامبر و گرین کارت رفتیم td bank در ویرجنیا و حساب باز کردیم.
1 مارس خونه اجاره کردیم------------2 مارس 165$ مربوط به گرین کارت رو چرداخت کردیم
3 مارس خط تلفن گرفتیم--------------4 مارس هم اینترنت خونه راه افتاد
امیدوارم به همین خوبی که این چند روز کارها انجام شد از این به بعد هم به همین خوبی انجام بشه

ارادتمند همه دوستان مهاجرسرایی
**92/ 2 نفر /کارنت:10می2013/مصاحبه:22جولای2013ابوظبی
کلیر:2سپتامبر2013/دریافت ویزا28سپتامبر2013/ ورود به آمریکا 27فوریه2014/ساکن شمال ویرجنیا(منطقه استرلینگ)
آقــــــــــــــــــــــــــــــــا !!!


نمردیم و ینگه دنیا رو هم دیدیم !
با تشکر از رومنس و شهاب عزیز به خاطر راهنمائیهاشون ، و بر و بچ مهاجرسرا و خصوصا" lailiخانم و البت ، ایمیگر آنجلیها
بعدا" نگید این مطلب به این تاپیک نمیخوره و ...
این تاپیک جامع و مانع است و فکر نمیکنم مشکلی پیش بیاد /
انی وی ( فعلا" این دو کلمه رو هم یادگرفتم ) بازم میخواستم از عجایب این دنیا بگم ، قدیمیهای مهاجر سرا میدونن کارهای من تا حالا چه جوری حل و فصل شده !! پس بشنوید از رفت وبرگشتم به بلاد کفر !!Big Grin
بعد از اینکه مقدمات یک سفر چند ماهه رو آماده کرده و بلیط گرفتم ، بیماری پسرم پیش اومد و اینقدر حالش بد بود که مجبور شدم تاریخ برگشتم رو به جای یکسال بعد به دو روز بعد ، تغییر بدم !! یعنی یکم مارچ . . . یا مارس یا حالا هرچی !! رفت و سوم برگشت !!
تازه روز اولش هم یکشنبه بود ! یعنی بدون اینکه کوچکترین توجهی به روز رفت داشته باشم همون تاریخ قبل رو حفظ کرده و تنها تاریخ برگشت رو عوض کرده بودم ، حتی آژانسی که بلیطم رو تهیه کرده بود هم با اینکه خانم دقیق و دلسوزی بود و چند تا راهنمائی خوب هم برام داشت اما . . . اصلا" به این مطلب توجه نکرده بود که من عصر روز شنبه میرسم و فرداش تعطیله و دوشنبه بعد از ظهرهم باید برگردم !!! و با توجه به اون همه کار اداری تکلیف من چیه ؟؟ حالا پس گرفتن مرخصی بدون حقوق و حساب کتابهای مالی و هماهنگیهای دوست و فامیلی و و و هم بماناد . . .
انی وی ، حدود ساعت شش صبح شنبه دهم اسفند 92 ، خورشید طولانی ترین روز عمر من در تهران طلوع و حدود شش عصر همان روز ، یعنی 24 ساعت بعد در ال آ ، غروب نمود !!! و تمام این مدت من در راه بودم
تازه آنجا بودکه فهمیدم فیتیله ، فردا تعطیله .
انی وی ، بعد ازحدود سه ربع ، کارهای فرودگاهی من بدون کوچکترین مشکل تموم شده و اینجانب قدم بر بلاد کفر گذاشتم ، البته خیالم راحت بود چرا که از قبل و از تهران همه هماهنگیهای لازم رو برای هتل و سایر کارها انجام داده و برنامه هام رله بود ، برای همین نگرانی ایی نداشتم !! البته تا قبل ازاینکه برم بیرون و ببینم از اون شخصی که هماهنگ کرده بودم هیچ خبری نیست !!!
بله درست شنیدید یا خوندید !!!
اینجانب با قلبی مطمئن و در آرامش کامل در حالی که آرام آرام با دنیای جدید آشنا میشدم به فضای خارجی فرودگاه رسیدم و در کمال خونسردی به دنبال کسی میگشتم که قرار بود آنجا باشه ، اما نبود !!!
کمی نگران شدم اماخب حتما من درست ندیده بودم ، دوباره نگاه کردم همه پلاکاردهای در دست مستقبلین رو نگاه کردم ، نخیر . . . اسم من نبود !!!
تازه جمعیتی هم نبود ، چون کار من کمی طول کشیده بود ، اکثرا" رفته بودند و من برای دهمین بار چک کردم .... نه هیچ کس منتظر من نبود
و چه احساس خفنی !! در حالی که طی یک ماه گذشته و به خاطر مشکلات پیش آمده ، هرچه زبان کار کرده بودم به کل از کله ام پریده بود ، و در حالی که در آن لحظه خاص ، اگر دکتری زبان هم داشتم الکن میشدم ، تک و تنها و غریب ، هر چه نگاه میکردم باجه تلفنی هم نبود ، تازه باجه هم پیدا میکردم ، سکه از کجا گیر میاوردم ؟ سکه هم بماناد ، باطری موبایلم هم تمام شده بود تا من بتوانم شماره ایی از توی آن پیدا کنم ، با کمتر از 48 ساعت فرصت برای انجام همه کارهایم و با آن دایره لغات !! یک تجربه ناب دیگر از بیچارگی و درماندگی !!! و خدا کجاست در این حیطه ؟؟؟
نمیدانم این حالت درماندگی چقدرطول کشید !! فقط میدانم در آخرین لحظه ها خنده ام گرفته بود از کارخودم یا کار خدا ؟؟ از حکمتش سر در نمیاوردم و در نخواهم آورد ، ولی خب یک حس خیلی خوبی هم تواما" به من داد ، و آن اینکه خب ، حالا فقط توئی و خدایت ، با وجود این همه آدم تو نمیتوانی حرفت را به کسی بگوئئ !! اصلا" تو اینجا چه میکنی ؟؟ خلسه ایی بود برای خودش ...
ناگهان دیدم یک پلیس به طرفم میاید ، چه باید میکردم ؟؟ حداکثر به او میگفتم هلپ می ... خودش راه نجاتی بود !! که دیدم او گفت ایرانی هستی ؟؟؟ فکر میکردم خواب میبینم!! چند لحظه ائی مات ومبهوت نگاهش کردم ... دوباره تکرار کرد ، ایرانی هستی ؟ و من گفتم بله ایرانی هستم و او گفت غریبی ؟ گفتم بله .. و چند کلام دیگر که یادم نمیاید ...بعد پرسید شماره ایی از کسی نداری ؟ گفتم داشتم در موبایلم است و باطری ندارد ، اصلا" یادم نبود قبلا" از کل شماره های مورد نیازم یک پرینت گرفته ام ، اما موقع گشتن جیبهایم آن را پیدا کردم ، بعد خودش شماره را گرفت و با علی حرف زد ، علی کسی بود که قرار بود دنبالم بیاید ، ناگهان دیدم علی درحالی که با تلفن با همین پلیس وطنی حرف میزد و از تعجب گیج شده بود از داخل فرودگاه بیرون آمد ، کل فاصله او با من ده متر نمیشد !!!! با راهنمائی برادر پلیس یو اس ، او به طرف ما آمد و در حالی که هاج و واج بود مرا پیدا کرد ، و بعد هر سه با هم ایرانی خوش و بش کردیم !!!
علی میگفت لحظه ائی از مسافرین چشم بر نداشته اما مرا ندیده است ، بعد در راه به من گفت ماههاست که به آن مکان رفت و آمد دارد و دنبال صدها مسافر آمده اما هرگز آن پلیس ایرانی را آنجا ندیده است ، در ثانی او تنها پلیس ایرانی فرود گاه است ، حالا چطور در لحظه موعود با تو برخورد کرده !!!؟؟؟ خدا میداند و بس
علی از دوستان ایمیگر آنجل است و میتواند شهادت دهد ، بگذریم ، فردای آن روز را گشتی زدیم و دوشنبه هم به اداره سوشیال رفتیم و قرار است پس از رسیدن شماره سوشیال من بچه ها زحمت کشیده و مدارک خانواده ام را برای اداره مهاجرت پست کنند / لذا
خودش میبردت هر جا دلش خواست / به هرجا برد بدون مقصد همونجاست
تاگزارش بعد ، تماس فرت
خودش میبردت هرجا دلش خواست /// به هر جا برد بدون ساحل همونجاست
**18 / آنکارا ، دسامبر 2012 / صدور ویزا همراه با چند تیک اضافه !! 24 سپتامبر
با سلام و کسب اجازه از تمامی دوستان و مدیران محترم سایت بنده همسر azar1348 هستم و با توجه به اینکه در سفر ما دو سه تا مورد پیش اومد که تازگی داشت فکر کردم که مختصر سفرنامه ای بنویسم و امیدوارم قابل خواندن باشه :
تهیه بلیط
از اونجاییکه خیلی از مسائل را در ایران باید حل و فصل می کردیم و یه کارایی رو هم به عنوان پیش زمینه رفتن باید انجام می دادیم ، دیدیم هیچ راهی نیست مگر اینکه حداقل دو بار رفت و برگشت انجام بدیم یا بریم و با پاس سفید برگردیم تا همه کارامون انجام بشه و بعد دیگه کلا بریم . تاریخ اولین سفر را در آخرین ماه اعتبار ویزا مشخص کردیم و در صدد تهیه بلیط بودیم که متوجه شدیم قطر ایرلاین یه آفر خوب داشته به مدت 4 روز که تمام شده ، پس تصمیم گرفتیم به جای اینکه همه ایرلاین ها رو مدام چک کنیم هر یکی دو روز سایتهایی مثل chipoair را چک کنیم نه برای خرید از این سایت بلکه میخواستیم با دیدن قیمت همه ایرلاینها به صورت یکجا هر کدام قیمتش خارج از عرف پایین بود متوجه آفر آن هواپیمایی بشیم . خوب این ایده جواب داد و این تجربه اول بود . چند روز بعد دیدیم که الاتحاد رفت و برگشت را 707 دلار قیمت داده ، بافاصله در سایت الاتحاد مطمئن شدیم که بله آفر خوبی داره ، با دفترشان در تهران تماس گرفتیم گفتند امروز آخرین روز بوده و تمام شده . خوب گفتیم دیگه زود به زود چک کنیم و دو روز بعد دیدم قیمتها نه در چیپو و نه در سایت اتحاد تغییر نکرده پس مجددا با دفتر اتحاد در تهران تماس گرفتیم گفتند آره تا امروز تمدید شده و 2200000 تومن میشه رفت و برگشت . با توجه به اینکه جناب pearson در تاپیک بهترین ایرلاین اطلاعات زیادی داده بودند ( تشکر ویژه از ایشان ) میدانستم که بلیط اتحاد را از آژانسها نیز میشه تهیه نمود ، پس با آژانس .... در پاسداران تماس گرفتم که ایشان فومودند بله هست قیمت 2080000 و امروز هم آخرین مهلت نیست !!! و این تجربه دوم بود که فهمیدیم نماینده رسمی بودن دلیل بر درستکار بودن نیست . دو روز بعد به همین آژانس مراجعه کردم و ایشان بلیطها را از طریق سایت Amadeus برای ما تهیه کردند بعد از خرید، خودم از سایت الاتحاد مواردی از قبیل نوع غذا و شماره صندلی و . . . را ok کردم .
پرواز
طی چند روزی که درگیر تهیه بلیط بودیم با توجه به اینکه همواره به ترکیش و قطری برای پرواز فکر کرده بودیم ، وقتی مورد الاتحاد پیش اومد ته دلم خیلی دوست داشتم که با همین ایرلاین سفر کنیم و تصمیم گرفتم اگه آف هم نبود از همین مسیر پروازی بریم چون میدونستم چند ساعتی که در ترانزیت ابوظبی خواهیم بود از هوای نوستالژیک یاد آوری خاطرات تلخ و شیرین سفرهای مصاحبه ، ویزا و . . . لذت خواهم برد ( شاید با خاطرات حال کردن هم از عوارض سن و ساله ). همه اون چیزایی که غم و شادی یکسال گذشته ما رو ساختند ، علی ایرانی که چه علامه ای بود در سطح خودش ، شمشادهای معروف سفارت که در تابستان به توده های متراکم مکعبی شاخه های خشک تبدیل شده بود و . . .
همیشه یادآوری خاطرات خوب و بد گذشته برام لذت بخش بوده ، نه اینکه خاطرات تلخ ، شیرین بشه یا دوست داشته باشم دوباره تو اون شرایط باشم ، نه ، همین کار یعنی چشامو ببندم و خاطرات رو توی ذهنم مزه مزه کنم برام لذت بخشه . مثه لاتاری که یه اتفاق یگانه ست ، اکثر اتفاقای دیگه هم منحصر به فرد هستن و فقط یه بار توی همین یه دونه عمری که داریم پیش میان ، مثلا : توی دوبی ، دو بار رفتی سفارت بی هیچ توضیحی بهت میگن ویزات آماده نیست ، همه چیز به هم ریخته ست ، بلیط برگشتت رو دوبار تغییر دادی و بعد مجبور شدی کنسل کنی ، دو هفته گذشته و ویزای دوبی منقضی شده و هزار جور موج منفی از هزار جای دیگه ، برای فرار میای لابی هتل به لیدر میگی برنامه چی داری الان ؟ میگه تور صحرا میری ؟ بله و 10 دقیقه بعد سوار یه ماشین میشی و میزنی به بیابون ، اونجا اتفاقی با یه نفر هم صحبت میشی و میبینی که مهاجرسرائیه بعد توی گرمای 50 درجه صحرای دوبی همه گرفتاریها رو سر میکشین و یه روز جهنمی با یه شب خاطره انگیز تموم میشه . این اتفاق امکان نداره دوباره پیش بیاد . . ( که البته این لحظات مرور خاطرات در ابوظبی هرگز در این سفر پیش نیامد . چرا ؟ Sad )
پرواز از تهران ساعت 4 : 45 بدون تاخیر پرید و ساعت 7 : 20 به وقت محلی در ابوظبی به زمین نشست . تشریفات خروجی فرودگاه امام بدون هیچ مورد خاصی طبق روال انجام شد . میزان بار ما کمتر از حد مجاز بود ، عوارض خروجی را از قبل پرداخت کرده بودیم و این موضوع چقدر شیرین بود چون فرودگاه در آن ساعات به شدت شلوغ و صف پرداخت خروجی هم همینطور بود ، در مورد پول همراه کسی چیزی نپرسید و ما هم تقریبا دو برابر مقدار مجاز همراهمون بود . هنگام دریافت کارت پرواز و تحویل بار یه خانمی از پرسنل هواپیمایی اتحاد از مسافران سوال میکرد و به کسانی که مقصدشون امریکا بود فرم های اعلام مبلغ بالای ده هزارتا را میداد و تاکید میکرد این فرمها را تاقبل از رسیدن به ابوظبی پر کنید در ابتدا نپرسیدیم که چرا قبل از رسیدن به ابوظبی فرم ها را پر کنیم ، وقتی هم که کنجکاو شدیم دیگه از پرسنل اتحاد کسی نبود که بپرسیم با این حال فرمها را در هواپیما پر کردیم . در این پرواز مسافرانی به مقصد شیکاگو ، نیویورک و واشینگتن بودیم که در ابتدای سالن ورودی پرسنل فرودگاه در انتطار ما بودند و همه را دسته جمعی به سمت ترمینال 3 راهنمایی کردند ، پس از بازرسی های معمول متوجه غیر عادی بودن شرایط شدیم و دیدیم که مسافران آمریکا را دوباره بعد از بازرسی به سمتی غیر عادی راهنمایی میکنند که از یه خانم کادر که در آن قسمت بود علت را جویا شدیم و ایشان توضیح دادند که کلیه اموری که بایستی در فرودگاه ورودی به امریکا انجام شود در همین جا انجام خواهد شد و شما در فرودگاه ورودی هیچ کاری نیاز نیست انجام بدین . حقیقتش وقتی ایشون داشت توضیح میداد و ما هم متعجب گوش میکردیم تازه متوجه اسم و آرم لباس اون خانم شدم که ایشون پلیس امریکاست ، به هر حال درون فرودگاه ابوظبی ما به قسمتی رفتیم که کلیه پرسنل امریکایی و کاملا انگار که در امریکا بودیم و کلیه امور مهاجرتی ما انجام شد و تمام سه ساعتی که فاصله دو تا پرواز بود ما درگیر امور اداری بودیم به طوری که وقتی کارهای ما تمام شد و سوار هواپیما شدیم پرواز فقط منتظر ما بود و به خاطر مهاجرتی ها با نیم ساعت تاخیر پرید . نکته دیگه اینکه حین این پروسه اداری در دو قسمت مختلف یعنی یک بار جایی که افسر اول پاکت ها را تحویل گرفت و یک بار هم جایی که فرم و امضا و اثر انگشت و . . . بود روی مانیتور تصویر هر چهار تا چمدان مارا که معلوم بود تصویر دوربین مدار بسته است ، به ما نشان دادند و ما تایید کردیم که چمدان های ما همان هاست و اگر شیی گران بهایی در آنها هست بگیم و اجازه گرفتند که چمدانها بازرسی بشه .
پرواز AirBus 340-600 بسیار لوکس و کیفیت همه چیز و پذیرایی عالی بود، البته بهترین پروازی که من تا اون روز سوار شده بودم امارات بود که اتحاد از امارات کمی بهتر به نظر میرسید . پرواز که خلوت هم بود با طی کردن یک مسیر هلالی شکل به ترتیب از فراز آسمان اصفهان ، قزوین ، مسکو ، هلسینکی ، خلیج نروژ ، ریکیاویک ، مونتریال ، نیویورک و در آرامش کامل ساعت 16 : 30 به وقت محلی در فرودگاه دالس واشینگتون (ویرجینیا) به زمین نشست. در آنجا بدون هیچ پروسه ای و دیدن هیچ کسی با مترو به سمت قسمت تحویل بار رفتیم که متاسفانه همانطور که قابل پیش بینی بود بارهای ما نیامده بود چرا که آخرین لحظه خروج از پارتیشن گاورنمنت امریکا درابوظبی تازه داشتند از ما اجازه میگرفتند که بار ها را بررسی کنند . در دفتر اتحاد فرمهای لازم را پر کردیم و بار های ما پس از چهار روز از طریق لندن و با بریتیش ایرویز رسید و درب منزل آوردند و تحویل دادند که البته در طول این چهار روز از طریق سایت و تلفنی پی گیر بارها بودیم . از میان بارها این سه قلم که میشد حدس زد را درآورده بودند باقالی خشک ، البالو خشکه ، تخمه سفید . لازم به ذکره که در بارهای ما دارو به مقدار خیلی زیاد ، انواع خشکبار ، لوازم کمکهای اولیه و خیلی چیزهای دیگه بود که موردی نداشت .
روز اول
من چون میخواستم برای پاس سفید اقدام کنم از قبل فرمهای لازم را آماده کرده بودم و فقط با تهیه مانی اوردر و کپی ویزا با مهر ورود به اداره پست رفته و تمام کارهای لازم برای تسریع در نوبت انگشت نگاری که دوستان در تاپیک مربوطه فرموده بودند انجام دادم و کپی بلیط برگشت را هم ضمیمه کردم و با پست اکسپرس به آدرس مربوطه ارسال کردم . به اداره سوشال مراجعه کردیم که با خنده گفتند شما تازه دیشب اومدین و فرمها رو داد گفت اینا رو پر کنید و چند روز دیگه بیارین . به بانکهای BOA ، ولزفارگو ، کپیتال وان بانک رفتیم و شرایط حسابهای آنها را پرسیدیم که تقریباً شرایطی نزدیک به هم با لیمیت های متفاوت و اندک تفاوتی در جزئیات داشتند ولی من برخورد و فضای کپیتال وان بانک را بیشتر پسندیدم . البته در کل توی اون روز امکان باز کردن حساب بطور کامل نبود چون مدارکمون کامل نبود . و برادرم در هر سه بانک حساب داشت و او هم توصیه خاصی نداشت و مزایا و معایب همه را تقریبا توضیح داد .
روز پنجم
بعد از دو روز بارش بی سابقه برف که منجر به تعطیلی شد و هیچ کار خاصی نمیشد انجام داد به جز گشتن و خرید کردن بالاخره فرصتی دست داد که به DC بریم و از دیدنیهای این شهر بازدید کنیم . منزل برادرم با ایستگاه مترو فاصله ای نداشت ، پیاده به ایستگاه مترو رفتیم و از آنجا تا ایستگاه ل فان رفتیم که مرکز دیدنیهای DC است . متروی دی سی به نسبت متروی شهرهایی که من تا حالا دیده بودم خیلی درب و داغون بود ، همه چیز ، ایستگاه ها ، قطار ، سیستم های تهیه بلیط و ... البته میشه این را به قدمت متروی دی سی هم ربط داد که به چهل و چند سال قبل برمیگرده ولی عدم رسیدگی و تعمیر و نگهداری ضعیف آن هم کاملا مشهوده . بعد از پیاده شدن از مترو تنها با چند دقیقه پیاده روی یکی از آرزوهای دوران جوانیم برآورده شد و من در چند قدمی ساختمان کنگره بودم ، برای من این ساختمان همیشه وقتی که جوان تر بودم توی ذهنم حکم پایتخت دنیا رو داشت این احساس رو نه به کاخ سفید و نه به شهر دی سی نداشتم ، فقط نسبت به ساختمان کنگره . تا عصر از موزه های دیدنی و معماری ساختمان ها و عکس گرفتن و .... گذشت که جای همه دوستان خالی بود .
روز هشتم
به اداره سوشال مراجعه کردیم فرمها رو تحویل دادیم و گفتند 4 روز دیگه کارتها به دستتون میرسن . نامه اکسپت درخواست پاس سفید من هم آمد .
روز دوازدهم
همسرم به دلیل مشغله هایی که داشت مجبور بود که برگرده ایران و با همان پرواز اتحاد ساعت 9:30 شب واشینگتون را به مقصد تهران ترک کرد . اون شب فرصتی شد که بیشتر فرودگاه دالس را ببینم که به نظر من نسبت به فرودگاههایی که من تاحالا دیدم فوق العاده ست و همه چیز با کیفیت و در بهترین شرایط خود قرار داره .
روز سیزدهم
کارتهای سوشال ما رسید .
روز چهاردهم
نامه تعیین تاریخ فینگر پرینت رسید و تاریخ انگشت نگاری 3 روز قبل از پرواز من تعیین شده بود و مرکز ACS بالتیمور هم برای این منظور مشخص کرده بودند .
بعد از آمدن کارتهای سوشال یک روز دیگر به همراه برادرم به کپیتال وان بانک رفتم و شرایط خودم را کامل توضیح دادم و هدفم از باز کردن حساب ، اینکه به این زودیها قرار نیست بیام ، اینکه از ایران نمیتونم با این حساب کار کنم و اینکه میخوام وقتی اومدم یه حسابی ، کردیتی چیزی داشته باشم که در بدو ورود برای هر خرید و اجاره ای به مشکل نخورم و ..... و ایشون هم که یه آقای بسیار خوش آیندی بود بعد از مشورت با همکاراش و سوال و جوابای تلفنی از بالا دستاش پیشنهاد داد که حساب باز نکن چون با شرایط تو اکانتی که منظورتو برآورده کنه نیست ولی اگر برادرت موافق باشه ما میتونیم شما را به عنوان کسی که میتونه از منافع حساب ایشون استفاده کنه رجیستر کنیم و بعدها هم که آمدی و شخصا افتتاح حساب کردی میتونی با موافقت برادرت منافعی از اون رو به حساب جدیدت منتقل کنی ، که ماهم مدارک لازم را دادیم و همین کار را انجام دادیم .
در روزی که نوبت انگشت نگاری داشتم دوباره بارش برف سنگین باعث تعطیلی گاورمنت شد و من مجبور شدم روز بعد برای این کار به بالتیمور برم . از همان ایستگاه متروی نزدیک منزل برادرم بلیط امتراک برای بالتیمور گرفتم و 40 دقیقه بعد در ایستگاه پن بالتیمور از امتراک پیاده و با تاکسی به اداره مربوطه مراجعه کردم اول وقت بود ، مراجعه کننده زیاد بود ، بیشتر آسیایی ، ولی کارها به سرعت انجام میشد هیچ مورد خاصی نبود فقط برای پذیرش گفت گرین کارتت که گفتم هنوز نیومده و ایرادی نگرفت و بعد از انگشت نگاری و عکس هم به اون خانم متصدی گفتم که من دو روز دیگه دارم برمیگردم کشورم و اگه میشه یه بار ریچک کنین که همه چیز درست باشه و ایشون هم این کار را انجام داد و اثر یکی از انگشتام رو مجدد گرفت و گفت به سلامت . از اداره که اومدم بیرون قصد داشتم یه چرخی توی بالتیمور بزنم ولی هوا مساعد نبود و منصرف شدم به ایستگاه پن برگشتم و بلیط امتراک گرفتم و برگشتم . بالتیمور از نظر فضا و خیابون و ... حالت شهرهای خودمون رو داشت و در کل شهر زنده و جالبی به نظر میومد . مسیر برگشت را با قطاری سوار شدم که ویژه مسافت دور بود که بسیار مبله و مجهز و راحت بود و چون در همه ایستگاهها هم توقف نمیکرد با اینکه سرعتش از امتراک صبح کمتر بود ولی مسیر برگشت 30 دقیقه بیشتر طول نکشید .
برگشت
تا روزی که اونجا بودیم گرین کارتها نیومد ولی بقیه کارایی که برام مهمتر بود انجام شد و علیرغم اینکه در مدت اقامت ما هوا اکثرا نامساعد بود در مجموع خیلی خوش گذشت . شب برگشت بلیط من برای ساعت 9 : 30 بود که حدود ساعت 7 رسیدیم فرودگاه به کانتر اتحاد رفتیم که مسافرای دیگه ای هم قبل از ما ایستاده بودند . بعد از چند دقیقه پرسنل اتحاد به سراغ تک تک مسافرا اومدن و یه نامه عذرخواهی مهر و امضا شده رسمی دادند و توضیح دادن به دلیل مشکلاتی که در ابوظبی بوده پرواز نیامده و کنسله و دو سه تا آپشن دادن که من گفتم همین امشب با یه پرواز دیگه ای میرم و خودشون چک کردن و پرواز ترکیش را برای ساعت 10 : 30 او کی کردن و یک نفر هم همراه ما تا کانتر ترکیش اومد و کارت پرواز ما رو گرفت و همه کارا رو انجام داد و صحبت کرد که از اضافه بار من صرف نظر کردن و رفت . و این شد که مان با ترکیش از استانبول برگشتم و اون خیالاتی که برای فرودگاه ابوظبی داشتم محقق نشد که نشد . پرواز ترکیش AirBus330 و در مقایسه با اتحاد کیفیت و کمیت همه چیز چند درجه پایین تر ، ولی نکته مهم مهم اینکه فاصله صندلی ها بسیار کم و آزار دهنده و به همه دوستان توصیه میکنم در شرایط غیر خاص ترکیش را همیشه به عنوان آخرین گزینه انتخاب کنید چون واقعا کل مسیر رو اذیت میشین ( حد اقل برای این مسیر پروازی چون بقیه مسیرها رو نمیدونم همین هواپیماست یا چیز دیگه ). فرودگاه آتا ترک 5 ساعت توقف داشتیم که دیگه گفتن نداره بیشتر به پاساژ شبیهه تا سالن ترانزیت و با یک ساعت تاخیر پرواز به تهران و ساعت 1 : 30 دقیقه بامداد به تهران رسیدیم . در پرواز استانبول تهران حدود 20 نفری بودیم که از کانادا ، امریکا و اسپانیا کانکشن شده بودیم و چمدونهامون هم یه تگ ترانزیت داشت نسبت به مسافرای استانبول که خیلی مشخص بود ، در قسمت گمرک فرودگاه امام یه آقای خیلی مودب می پرسید که از کجا تشریف اوردین و اونایی که از استانبول نبودن از صف خارج می کرد ، خوش آمد می گفت و به سمت خروجی راهنمایی می کرد و به این ترتیب بازرسی گمرک هم نشدیم و سفر ما به پایان رسید .
در پایان جا داره که از همه عزیزانی که ازنزدیک افتخار آشنائیشون رو دارم و بقیه دوستانی که با آی دی هاشون آشنام ، دوستان عزیزی که پیش از سفر تماس گرفتن و باعث قوت قلب بودن و از بانیان و مدیران این سایت که چقدر کمک گرفتیم از آن توی این چند سال اخیر و از همه و همه تشکر کنم .
سلام دوستان من پستی را برای دوست عزیزی ارسال کردم که شاید برای سایرین هم قابل استفاده باشه- امیدوارم همه موفق باشیم :

"سلام دوست عزیز امیدوارم کارهاتون سریعتر روی غلتک بیفته- اینکه نگران هستین طبیعیه- اما همه شموله- مهمش اینه که با اراده و تلاشتون دیر یا زود حل میشه- مطمئن باشین-در مورد کلاس زبان ما یه روز گشت میزدیم دیدم جایی ملت جمعند-رفتم جلو گفتم شماها میدونین اینجاها کلاس زبان کجاس گفتند برو از دفتر سوال کن- رفتم خانوم مسنی بود یه برگه داد دستم گفت برو اینجا- رفتم یه فرم دادن که کلاسهاشونو معرفی میکرد که علاوه بر زبان رقص زومبا و کامپیوتر و خیاطی بافتنی کلاس مشاوره هم داشت-مثل مسجدهای خودمونو یادم افتاد-خلاصه از اونجایی که بیشتر مشتریهاشون اسپانیایی زبون بودن که نمیدونم چرا علیرغم سالها زندگی اونجا تا این حد سطح کمی از انگلیسی میدونستن خلاصه توی مصاحبه کوچولویی گفتن برو سر کلاس -یکی دوباری رفتیم و بعدش گفتم خیلی ممنون سطح ما بالاتره- برای من و همسرم بامعلم جداگانه ای هم کلاس گذاشتن بدون هیچ شهریه ای کل روزهای کاری رو غیر جمعه میرفتیم کلاس و البته همون اول هم بهشون گفتیم تاریخ برگشتمون کی هس و با اینحال هیچی نگفتن که پس کلاس نیا و عیرو- کتابی که کار میکردن ساید بای ساید بود که شامل 4 کتاب بود
در مورد طرح هم پسرم زنگ زده از همین ادارههای مسئول سوال کرده- گفته اگه کار ندارن و اگرم اینجا نیستن میتونن اسم بنویسن میتونن هم ننویسن چون سالانه یه مقطع زمانی باز میشه که داوطلبها اسم بنویسن- از سایت مهاجرسرا هم متوجه شدم اگه بنویسید کار ندارید رایگان ثبت نام میشین-شما اونجا هستین اگه خواستین بازم از این اداره ها سوال کنین اگه رایگان هست شاید بد نباشه شما هم سوال کنین- حداقلش تحت پوشش قرار بگیرین واسه روز مبادا بد نیست- ضمن اینکه من فکر کردم اینهم یه مدرک شهروندی محسوب میشه- از بعضی بچه های دیگه هم سوال کردم میگن چون چیز جدیدی هس تصمیم گیری قضاوت مشکله بنابراین بهتره هر کس یه فکری در موردش بکنه و بعد اقدام کنه- بهر حال ما نوشتیم --امیدوارم مفید باشه- ضمنا من از دعا هیچ وقت غافل نمیشم چون از مادر بی غل وغش تر خداس و یار ادمهای تنها-- از صمیم قلب واستون دعا میکنم اوضاع روبراه بشه واستون هر چه سریعتر "
(2014-03-12 ساعت 09:37)azem2014 نوشته:  سلام دوستان من پستی را برای دوست عزیزی ارسال کردم که شاید برای سایرین هم قابل استفاده باشه- امیدوارم همه موفق باشیم...
در مورد طرح هم پسرم زنگ زده از همین ادارههای مسئول سوال کرده- گفته اگه کار ندارن و اگرم اینجا نیستن میتونن اسم بنویسن میتونن هم ننویسن چون سالانه یه مقطع زمانی باز میشه که داوطلبها اسم بنویسن...

دوست عزیز این قسمتش رو من متوجه نشدم؟
کدام طرح؟ جریان چیه؟ Smile
تشکر کنندگان: mehdi didam ، philter ، Lemony ، behfaza ، alirezanz ، dd7472003
(2014-03-12 ساعت 09:46)yami نوشته:  
(2014-03-12 ساعت 09:37)azem2014 نوشته:  سلام دوستان من پستی را برای دوست عزیزی ارسال کردم که شاید برای سایرین هم قابل استفاده باشه- امیدوارم همه موفق باشیم...
در مورد طرح هم پسرم زنگ زده از همین ادارههای مسئول سوال کرده- گفته اگه کار ندارن و اگرم اینجا نیستن میتونن اسم بنویسن میتونن هم ننویسن چون سالانه یه مقطع زمانی باز میشه که داوطلبها اسم بنویسن...

دوست عزیز این قسمتش رو من متوجه نشدم؟
کدام طرح؟ جریان چیه؟ Smile
طرح او باما کر
تشکر کنندگان: yami ، mehdi didam ، philter ، مرآت74 ، powerb ، Lemony ، behfaza ، alirezanz
(2014-03-12 ساعت 09:55)azem2014 نوشته:  
(2014-03-12 ساعت 09:46)yami نوشته:  
(2014-03-12 ساعت 09:37)azem2014 نوشته:  سلام دوستان من پستی را برای دوست عزیزی ارسال کردم که شاید برای سایرین هم قابل استفاده باشه- امیدوارم همه موفق باشیم...
در مورد طرح هم پسرم زنگ زده از همین ادارههای مسئول سوال کرده- گفته اگه کار ندارن و اگرم اینجا نیستن میتونن اسم بنویسن میتونن هم ننویسن چون سالانه یه مقطع زمانی باز میشه که داوطلبها اسم بنویسن...

دوست عزیز این قسمتش رو من متوجه نشدم؟
کدام طرح؟ جریان چیه؟ Smile
طرح او باما کر

باسلام
دوست عزيز ممكنه بفرماييد چطوري بأيد ثبت نام كنيم ميشه لطفا توضيح بديد. ممنونم
[ک.ن:2013AS64XX
مصاحبه:W1APRIL
مکان:ابوظبی
تعداد:3نفر
كلير: جولاي
تشکر کنندگان: مرآت74 ، powerb ، Lemony ، behfaza ، alirezanz ، peidaye penhan
امروز در کالج ما یک استند گذاشته بودند در این مورد و من صحبت کردم و ظاهرا اینگونه هست که شرکتهای بیمه ای یا بهداشتی درمانی هستند که قرارداد دارند در این مورد با دولت و سعی میکنن که مردمی رو که شامل طرح هستن به خدمات شرکت خودشون ترغیب کنند.
قرار شد که به من زنگ بزنن تا به جلسه رایگان توجیهی شون برم ببینم چی میگن. اگه با عقل جور در نیاد مال اینا یا گرون باشه باید دنبال شرکت دیگه ای باشم که خدماتش ارزانتره.
تشکر کنندگان: sce ، romance33 ، philter ، مرآت74 ، powerb ، lingni ، Lemony ، ParsTrader ، ffrfar ، behfaza ، alirezanz ، amin arefi ، mohammadg846 ، mohamad92
در مورد ثبت نام در اوباما کر تاپیکی برای راهنمایی هستش؟
** به تدبیرش اعتماد کن / به حکمتش دل بسپار / به او توکل کن **
2 نفر ایروان به ایرواین / قبولی:May2012 / مصاحبه:May2013 / سفر:Oct2013
Wink
سفرنامه
تجربیات
تشکر کنندگان: alirezanz ، mohammadg846 ، tajhizgaran




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان