کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
قسمت اول

الان که میخوام نوشتن سفرنامه رو شروع کنم تازه امروز ظهر رسیدم تهران، میدونم با این همه کاری که پیچوندم توی این یک هفته محاله حالا حالا ها بتونم براتون بنویسم Cool
البته رفرنس اصلی سفرنامه ابوظبی سفرنامه آقای بیات عزیز هست ولی دوست دارم جزئیات مفید این تجربه رو با شما شیر کنم، حتی اگر به درد یه نفر هم بخوره به نظر من خیلی خوبه با این حال عذر میخوام اگر زیادی مینویسم Shy

گام اول: گرفتن بلیط
به محض اومدن نامه دوم برای گرفتن بلیط شروع به سرچ کردم، مسلماً باید بلیط رو به صورت سیستمی میگرفتم و با توجه به مواردی مثل هزینه پنالتی تغییر تاریخ بلیط، ساعت پرواز و صد البته کیفیت ایرلاین ماهان رو انتخاب کردم. روز 5 سپتامبر بلیطم رو برای اوخر اکتبر به قیمت جمعاً 697800 تومان خریدم (البته کمی دیر جنبیدم وگرنه چند روز قبل چک کرده بودم بلیط حدوداً 660 هم موجود بود). مصاحبه روز دوشنبه و برای مدیکال هم صبح روز شنبه وقت گرفته بودم، برای همین پرواز رفت رو برای روز جمعه گرفتم. پرواز برگشت رو برای 5شنبه گرفتم با درنظر گرفتن این مطلب که اگر ویزای یک ضرب گرفتم احتمالاً تا 5شنبه کارم تموم میشه و اگر کلیر خوردم بازم برای تغییر تاریخ پرواز دستم بازتر هست. البته واضحه که همه این موارد فقط حدس و گمان بود و ممکن بود همه چیز کلاً یه جور دیگه بشه که خدارو شکر برای من اینطور نشد Tongue

گام دوم: انتخاب هتل
از همون روز که تاریخ مصاحبه ام مشخص شد با یکی از دوستانم قرار گذاشتیم این سفر رو باهم بریم و خونه یکی از اقوامشون اقامت کنیم، برای همین کلاً خیالم از هتل راحت بود....... ولی زهی خیال باطل چون دوستم دقیقاً 5 روز قبل از سفر گفت فامیلشون یه سفر 2-3 ماهه رفته انگلستان و دبی با هزینه هتل برای دوستم صرف نمیکنه، احتمالاً الان میتونید تصور کنید چه حالی داشتم، بدون همراه و بدون محل اقامت!!!
اولین کاری که انجام دادم خوندن نظرات دوستان 2014 و سفرنامه های 2013 در مورد هتل های دبی بود، بلاخره تصمیم گرفتم هتل رویال گاردن رو انتخاب کنم ولی متاسفانه این هتل تو تاریخ های من جا نداشت البته مسلماً هتل های زیادی در دبی وجود داره ولی من قصد نداشتم هزینه زیادی برای اقامت بپردازم برای همین کمترین هزینه ممکن با امکانات حداقلی ملاک من برای انتخاب هتل بود. القصه چند هتل دیگه رو با رنج قیمت رویال گاردن پیدا کردم ولی خانمی که توی آژانس ساحل آبی بودن بهم توصیه کردن فضای این هتل ها مثل هتل حفیظ برای خانم های تنها مناسب نیست. با این اوصاف تصمیم گرفتم سراغ سایت booking برم، از طریق اون سایت time square hotel رو بوک کردم. دلایلم برای این انتخاب اول از همه هزینه شبی 190 درهمی، عکس هایی که تمیزی اتاق و سرویس بهداشتی رو نشون میداد و نزدیکی به دو ایستگاه مترو خصوصاً ایستگاه یونیون (اتحاد) بود. هتل رو تا روز 3شنبه گرفتم چون اگر هتل رو تا 5شنتبه رزرو میکردم و کلیر می خوردم و میخواستم زودتر برگردم هتل پولم رو پس نمیداد ولی در صورت تمایل میتونستم موندم رو تمدید کنم. من از این هتل خیلی راضی بودم اگر چه از نظر مکانی جای جالبی نبود و اطرافش پر از لاستیک و قطعات ماشین فروشی بود ولی دسترسی خوب، خیلی تمیز و نسبتاً شیک، با پرسنلی مودب و با حوصله، خیلی ساکت و آروم و برای من به عنوان یه دختر تنها کاملاً امن بود.
بعد از گرفتن ویزای یک ضرب مجبور بودم دو روز دیگه در دبی بمونم اما روز 3شنبه ظهر می بایست یا چک اوت میکردم و یا اتاق رو تمدید میکردم، تصمیم گرفتم یه تجربه جدیدی داشته باشم و دو شب رو در Dubai youth hostel بمونم. من تجربه اقامت در هاستل رو در کشورهای دیگه داشتم که برام خیلی جالب بود و علاوه بر این چون فقط قرار بود من برای خواب به محل اقامتم برم هیچ دلیلی نمیدیدم که بخوام واسه 2 شب حدود 400 درهم بپردازم!!
Dubai youth hostel در خیابان Al Nahda و در فاصله 100 قدمی مترو استادیوم (خط سبز) قرار داره. یه جای تقریباً نیمه دولتی هست و اتاق های 4 تخته مخصوص خانم ها و آقایون و اتاق های twine داره. اتاق ها دارای کمد اختصاصی و در رسپشن safe box موجود هست و به طورکلی جای خیلی امن و با حساب و کتابی بود. عکس هاش رو میتونین از اینترنت ببنین. آدم های خیلی متفاوتی از سراسر دنیا اونجا اقامت داشتن که موقع صرف صبحانه و یا توی لابی خودشون سر صحبت رو باهاتون باز میکنن حتی اگر مثل من خیلی هم آدم به جوش نباشین ....
اغلب این آدم ها جهانگردهای حرفه ای یا اقلاً کسانی هستن که زیاد سفر میکنن و به مراتب بیشتر از خیلی از ایرانی ها به حریم شخصی هم اتاقی هاشون احترام میگذارن، از این نظر میگم چون خیلی از دوستان در مورد این جور مکان ها نگران حریم خصوصی یا اموالشون هستن!
کلاً برای دو شب مبلغ 200 درهم دادم و اگر چه ارائه اصل پاسپورت برای چک این الزامی بود ولی رسپشن که یه آقای عرب بود لطف کرد و من رو با ارائه نامه سفارت و کپی پاسپورت چک این کرد به شرطی که در اسرع وقت پاسپورت رو براش ببرم

جمعاً برای 6 شب و 7 روز اقامت در دبی من مبلغ حدود 1000 درهم پرداخت کردم که به نسبت ملاک هام خیلی راضی هستم

نکات:
1) های هتل معروف و پر ستاره رو از آژانس مسافرتی بگیرین در بسیاری مواقع ارزون تر از این در میاد که بخواین خودتون بوک کنین، البته استثناهایی هم وجود داره مثل یه آفر خوب توسط هتل ها. پیشنهاد من اینه اگر تنها هستین یا براتون مهمه اقتصادی سفر کنین حتماً کمی وقت بذارید و آمار هتل هایی که با ملاک های شما همخونی داره دربیارین بعد قیمت آژانس رو با آفر هتل مقایسه کنین.
2) در سایت booking هزینه دو نوع پرداخت میشه، برای یکسری از هتل ها حتماً باید بعد از رزرو کردن کل هزینه رو به صورت آن لاین با کارت اعتباری پرداخت کنین، یکسری از هتل ها هم PAY LATER هستن که شما به محض ورود به هتل هزینه رو نقداً پرداخت میکنین ولی برای رزرو این هتل ها هم شما احتیاج به کارت اعتباری دارین، البته فقط برای محکم کاری از شما اطلاعات کارت رو میخواد و چیزی از حساب کم نمیکنن. البته من خودم کارت اعتباری نداشتم ولی یکی از دوستام مشخصات کارتش رو بهم داد تا با استفاده از اون بتونم هتلم رو بگیرم.
3) در هنگام انتخاب هتل به موقعیت مکانی و دسترسی توجه کنین، مثلاً Easy Hotel Jebel Ali قیمت خیلی خوبی داره و همین طور خیلی تمیزه ولی تقریباً آخر دبی هست، دیگه کم مونده بنویسن "به ابوظبی خوش آمدید"
4) همون طور که خودتون میدونین دبی به طور کلی دو قسمت دیره و بردبی تشکیل شده. بردبی خیلی شیکتر از دیره هست و بیشتر برج خفن ها و هتل های لوکس دبی اونجا واقع شدن ولی من شخصاً دیره رو بیشتر دوست داشتم البته این سلیقه شخصی من هست ولی به نظرم جنب و جوش دیره بیشتره، آدم انگار توی بردبی بین برج ها گم میشه و الکی خیلی لوکسه!!

گام سوم: ایاب و ذهاب
من کلاً توی این 6 روز با nol کارت سیلورم همه جا رفتم، خصوصاً این که علاوه بر مترو در اتوبوس هم میشه ازش استفاده کرد، واضحه که برای خانواده ها ممکنه استفاده از مترو به اندازه من که تنها سفر کردم راحت نباشه ولی واقعاً به صرفه هست و از اون مهمتر این که از شر ترافیک دیوانه وار دبی خلاص میشین و به مراتب سریعتر از تاکسی به مقصد می رسین. توی مترو دبی واگن یکی مونده به آخر مخصوص خانم ها و بچه هاست که من بیشتر اونجا بودم
علاوه بر مترو استفاده از اتوبوس رو هم توصیه میکنم چون خودش به تنهایی یه جور گشت شهری هست، مثلاً من از جمیرا تا مترو ابن بطوطه رو با اتوبوس رفتم و اتوبوس مربوطه اساسی من رو بین تمام برج های جمیرا و مارینا گردوند.....
در اتوبوس هم مثل بی آر تی خودمون در تهران نیمه جلوی ماشین به خانم ها و بچه ها اختصاص داره
من کلاً 3 بار از تاکسی استفاده کردم، یه بار برای رفتن به جیمرا و 2 بار هم در ابوظبی. خوشبختانه به لطف جاهای استراتژیک هتل های محل اقمتم رفت و آمدم به فرودگاه رو هم با مترو انجام دادم ماکسیموم طی زمان 20-30 دقیقه.

نکته:
در تمام ایستگاه های مترو یکسری بروشور هست که اطلاعات خوبی رو در باره مترو بهتون میده، یکی شون هست که علاوه بر ایستگاه ها، time table کامل هر ایستگاه و land mark نزدیک هر ایستگاه رو مشخص کرده که این یکی خیلی به من کمک کرد.

گام چهارم: مدیکال
طی مکاتبه ای که با NMC داشتم به من گفتن روز شنبه ساعت 8:30 اونجا باشم و من حدود 8:45 رسیدم و با جمعیت 15-20 نفره ای مواجه شدم که همه برای مدیکال اومده بودن و علیرغم وقتی که گرفته بودم نوبت من افتاد بعد از این ها. مدارکی که ازم گرفتن:
- اصل پاسپورت
- سه عکس 5*5 (4تا دادم یکش رو پس داد)
- کارت واکسن و تیتر آبله مرغون
- دعوت نامه مصاحبه سفارت (نامه دوم)
- آدرس و شماره هتل

بعد از چند دقیقه ای که توی NMC منتظر نشستم خیلی سریع تونستم خانم ملیکا رو تشخیص بدم، ایشون خودش سر حرف رو با مراجعین باز میکرد و یک عده که مایل بودن ازش میخواستن که کارهای مدیکال رو براشون پیگیری کنه. متاسفانه بعضی از هموطن های عزیز قادر نبودن حتی یه ارتباط خیلی ساده با پرسنل برقرار کنن و کارهاشون رو انجام بدن. البته کارکنان NMC دیگه خودشون خانم ملیکا رو میشناختن هرجا گیر این دسته از دوستان می افتادن ایشون رو صدا می کردن تا نقش مترجم رو بازی کنن!!
درمورد نحوه مراحل انجام مدیکال رو رفرنس میدم به سفرنامه بیات عزیز و سایر دوستان، فقط میمونه دو نکته: اول اینکه من خونده بودم وقتی پیش دکتر شوکلا میریم یه معاینه کاملا بدنی انجام میشه و برای این کار باید کاملاً برهنه بشیم که برای من چنین کاری انجام ندادن
نکته دیگه هم این که دکتر شوکلا و خانمی که قد و وزن رو میگیره یه سوالی از من پرسیدن که من در موردش اصلاً حضور ذهن نداشتم، این تقویم شمسی و میلادی هم قاطی کرده بودم ناجور :-|
خلاصه اگه خانم های محترم خواستن پیغام خصوصی بدن تا براشون بگم چی پرسید اقلاً شماها دیگه نرین تو آمپاس Tongue

نکته:
1) اگر حوصله دارین هرچه زودتر به NMC برید بهتره چون اگر اون روز از بدشانسی سرشون شلوغ باشه، نوبتتون جلوتره و کارتون زودتر انجام میشه
2) پرینت ایمیل تعیین وقت رو ازم نخواستن ولی شخصاً توصیه میکنم وقت بگیرین یهو دیدین روزی که شما تشریف بردین همچین بی خبر دکتر نیومده باشه!! پس با آینده تون بازی نکنین
3) NMC بیست و چهار ساعته بازه اگه بهتون گفت برای گرفتن جواب ساعت 8 شب به بعد بیاین مثل من فکر نکنین گوش هاتون اشتباه شنیده :-|
4) جزء مدارکی که بهتون میدن یه عکس رادیولوژی هست که خیلی هم بزرگه و خانومه میگه با خودتون ببرین سفارت، من که بردم ازم نخواستنش چون اصلاً تو پکیجی که سفارت بهتون میدن و اندازه A4 هست جا نمیشه ولی شما خود دانین .....
5) واکسن های من آنفلانزا، MMR دونوبت، هپاتیت 3 نوبت بود. TD رو من دو نوبت زده بودم ولی این خانم بی مسئولیت توی انستیتو پاستور فقط یک نوبت رو وارد کرده البته ظاهراً دکتر از خیر TD گذشته بود چون چیزی پایین صفحه گزارشم ننوشته بود و واکسن هم نخوردم

گام پنچم: رفتن به ابوظبی
بر اساس لیستی که دوستان از افرادی که کارشون ترانسفر مسافر به سفارت هست تهیه کرده بودن، من تصمیم داشتم با علی آقا برم ابوظبی. حدود ساعت 10 صبح شنبه باهاشون تماس گرفتم و برای دوشنبه صبح قرار گذاشتم ایشون گفتن اگه همسفر پیدا بشه 100 درهم در غیر اینصورت با مبلغ 300 درهم ایشون من رو به ابوظبی می برن، قرار شد ایشون خبر قطعی رو به من بدن.
عصر خبری نشد و خودم به علی آقا زنگ زدم در کمال ناباوری ایشون گفتن برای دوشنبه مسافر دربست گرفتن و نمیتونن من رو با خودشون ببرن! از شنیدن این حرف واقعاً شکه شدم، هنوزم که بهش فکر میکنم نمیدونم اسم این کار رو باید چی گذاشت، در مورد برخورد ایشون من قضاوت رو به عهده شما میگذارم!
خدا رو شکر کردم که همون عصر تماس گرفتم و دستم توی پوست گردو نمونده. با خانم ملیکا تماس گرفتم ایشون گفتن همون موقع توی NMC سه تا ماشین پر کردن و دیگه جایی برای من ندارن!!
به آقای هادی زنگ زدم گوشیش خاموش بود، شرایط یه کم داشت سخت میشد، راستش کمی دستپاچه شدم با خودم فکر میکردم نکنه دیر شده و دیگه جایی پیدا نکنم! این چند دقیقه مثل یک ساعت بر من گذشت...
به آخرین شماره که همراهم بود یعنی آقای علیرضا زنگ زدم، خوشبختانه ایشون گوشیشون رو جواب دادن و بهم گفتن خودشون یا یکی از همکاراشون میتونن من رو ببرن. خیالم راحت شد ولی خوب مار گزیده از ریسمان سیاه و سفیدم میترسه، یکشنبه دوباره تماس گرفتم و قرار دوشنبه صبح رو قطعی کردم، قرار شد صبح ساعت 5-5:15 همکارشون بیان دنبالم.
صبح روز مصاحبه از ساعت 5 توی لابی منتظر بودم و تا 5:15 خبری نشد و مجبور شدم دوباره به آقای علیرضا بزنگم، با هماهنگی ایشون بلاخره ساعت 5:30 ون رسید.
مسیر نزدیک 1 ساعت و 45 دقیقه طول کشید و حدود ساعت 7:15 دم سفارت رسیدم.

ادامه دارد.....
کیس نامبر:2014AS8XX*کنسول:ابوظبی*ایمیل فرمها:MAY25*بولتن کارنت:AUG13*ویزا:اواخرOCTیکضرب*سفرنامه قسمت اول-قسمت دوم*مقصداول:هیوستون مارچ2014*مقصدنهایی:بوستون آگست2014*تجربه کار در امریکا*
قسمت دوم

گام ششم: مصاحبه
حدود ساعت 7:45 یه مامور اومد نامه دوم و پاسپورت ها رو چک کرد و بعد کم کم مراجعین رو فرستادن داخل. بعد از بازرسی بدنی و گذشتن از بین شمشادهای معروف به سالن انتظار رسیدم و شماره گرفتم، شماره من 8 بود و با توجه به شلوغی روز مدیکال، شلوغی اون روز سفارت هم قابل پیش بینی بود. خصوصاً این که 2-3تا کیس خانوادگی جلوی من بودن که کاراشون خیلی وقت گیر بود. بعد از حدود 45 دقیقه اضطراب بلاخره شماره خوان منو رو برای دادن مدارک صدا کرد. پست کانتر یه آقای پاکستانی بود که فارسی رو فاجعه صحبت میکرد و من مجبور بودم هرچیزی رو دوبار ازش بپرسم البته سر و صدای سالن و یواش حرف زدن اون بنده خدا هم مزید بر علت شد!!
حالا چی خواست و من چه چیزهایی رو ارائه کردم:
- پاسپورت
- کپی پاسپورت (فقط صفحه اول رو دادم، ازم کپی تمام صفحات رو نخواست)
- ترجمه شناسنامه (همراه با کپی اون که توسط دارالترجمه بهم الصاق شده بودن)
- مدرک تحصیلی (فقط ترجمه مدرک فوق لیسانسم رو دادم و مدارک مقاطع پایین تر رو نخواست)
- مدارک پزشکی (پوشه زرد رو دادم ولی عکس رادیولوژی رو نخواست، اخه عکسه انقدر گنده است از اون دریچه کانتر رد نمیشه)
- مدارک مالی (گواهی موجودی از بانک پاسارگاد به مبلغ حدود 67 تومان، بعد آقاهه پرسید این چیه؟ یعنی اسپانسر نداری ؟ و ...)
- عکس (کلی دادم فقط 1-2 تاش رو برداشت بقیه رو برگردوند)

یه چند تا سوال کرد از دقیقاً شغلم چیه، محل کارم خصوصیه یا دولتی، مجردم یا متاهل و ... بعد یه چیزایی رو از روی کامپیوتر میخوند و بعد یه چیزایی رو تایپ میکرد. من همون لحظه دیدم که برگه آبی کلیر رو از یه پوشه در آورد و اسم و کیس نامبر من رو روش نوشت و همراه بقیه مدارکم بهم منگنه کرد و فرستاد برای افیسر..... یعنی من اون لحظه انگار آب سردی روی سرم ریختن، قشنگ قیافه وارفته خودم رو توی رفلکس شیشه میدیدم ....
بعد آقاهه یه برگه داد برای واریز 330$ و من بعد از پرداخت اون در باجه 1 فیش رو براش بردم و بعد از انگشت نگاری آقاهه گفت بشین تا صدات کنن.
بعد از حدود 5 دقیقه از یه بلندگوی دیگه که نزدیک اتاق مصاحبه بود (یعنی انتهای سالن) یه صدا به زبون شیرین فارسی شماره من رو خوند. با کمی استرس و ناامیدی از دیدن برگه آبی به سمت اتاق رفتم ولی سعی کردم خودم رو جمع و جور کنم و لبخند بزنم.
شرایط من:خانم، مجرد، 31 ساله، ترم 1 دکتری (ولی اصلاً صداشم در نیاوردم)، 2سال سابقه در یک شرکت نیمه خصوصی وابسته به یه ارگان دولتی، فلید کاری بی بخار Big Grin
همون آقای معروف امریکایی ریشو خیلی مودبانه لبخند زد و سلام کرد و مصاحبه شروع شد:

افیسر) شما خانم .... هستین
من)بله
افیسر) لازمه که الان دست راستتون رو بالا ببرین قسم بخورید که هرچی نوشتین و میگین راسته
من)قسم میخورم هر چی نوشتم و میگم راسته
افیسر) حدوداً کی فارغ التحصیل شدین؟
من)..... سال پیش
افیسر) برای چی میخوایین برین امریکا؟
من) میخوام برم اونجا کار کنم و زندگی خوبی داشته باشم
افیسر) خوبه ولی میخوام بدونم دقیقاً میخواین چیکار کنین؟
من).......
افیسر) شما مجرد هستین؟
من) بله
افیسر) یعنی تا حالا اصلاً ازدواج نکردین؟
من) اینجوری شدم دیگه :-| ......نه ازدواج نکردم
افیسر فرم های اولیه رو که میل کرده بودم بهم داد و گفت لطفاً صفحه چهارم این فرم ها رو امضا کنین؟
من که هنوز استرس اول مصاحبه رو داشتم و بعد از کمی گیج بازی بلاخره یادم افتاد کجا رو باید امضا کنم. افیسر حتماً تو دلش گفته این گیج خانوم کیه دیگه!!!!! Tongue
افیسر) شما سفر های خارجی داشتین ؟
من)بله (حدس میزدم به این موضوع گیر بده ولی فکر نمیکردم اینطوری)
افیسر) کی و به چه دلیل به کشور ..... سفر کردین؟
من).......
افیسر) شما اینجا نوشتین شغلتون ..... هست، کارتون دقیقاً چیه؟
من)براش توضیح دادم توی شرکت چه کارایی انجام میدم، البته خیلی ساده، انگار دارم برای یه بچه توضیح میدم. چون میدونستم سوال بعدیش مورد شرکت هست یه اشاره کوچیکی هم کردم که شرکت خصوصیه و توی چه فیلدی فعالیت میکنه
افیسر) اسم شرکتتون چیه ؟
من)اسم شرکت ما از این طولانی هاست البته من اسم شرکت رو به طور خیلی خلاصه گفتم
افیسر) این آقای ..... که توی قسمت employer نوشتی کی هست دقیقاً؟
من) مدیرعامل شرکت :-| (حالا ایشون در حال حاضر سمتشون معاون وزیر هم هست، تصور کنین!!!!!!)
افیسر) شرکتتون دقیقاً چیکار میکنه؟
من) و من خیلی ساده، انگار بازهم دارم برای یه بچه توضیح میدم گفتم که شرکت ما یکسری کارمند داره، فلان چیز رو تولید میکنه و بعد اون تولیدات روبه مردم میفروشه
افیسر) توی امریکا کسی رو داری ؟
من)فقط دوستام که اونجا دانشجو هستن
افیسر) بری امریکا میخوای کجا زندگی کنی؟
من)من که قبلاً یه اطلاعات کلی در مورد امریکا و رشته ام پیدا کرده بودم گفتم احتمالاً برم ناحیه ..... چون انگار اونجا قطب فعالیت های مربوط به شغل من هست
افیسر) اوه بله ناحیه ..... کِرِ (kere) فعالیت های ..... هست (با لبخند)
من)یعنی بعد از شنیدین این لفظ شاخ درآوردم....آخه این تیکه رو از کجا بلد بود دیگه!!!!! Tongue
و بعد در کمال تعجب من، افیسر به من رو کرد و گفت اوکی شما برای گرفتن ویزا واجد شرایط هستین و بعد با دادن کارت صورتی بهم گفت شما روز 4شنبه ساعت 2 با این کارت اینجا بیاین و پاسپورت و ویزاتون رو بگیرین
برای چند لحظه ماتم برد، باور نمی کردم، آخه خودم برگه کلیر رو دیدم که گذاشتن توی پرونده ام، همچنان مات و مبهوت برگه صورتی رو گرفتم و ازش بخاطر وقتی که بهم داده تشکر کردم و اومدم بیرون Rolleyes
از ابوظبی تا دبی ردیف آخر ون نشسته بود و همچنان باورم نمیشد چیزی که توی دستمه برگه صورتیه!!

نکته:
1) با توجه به خانم بودن و تجرد واضحه که ازم گواهی ازدواج و پایان خدمت نخواست.
2) اصلاً کارت ملی و ترجه اش رو ازم نخواست.
3) اصل هیچ کدوم از این مدارک رو هم ازم نخواست.
4) با این که خیلی از مدارکی که برده بودم نخواستن ولی اکیداً توصیه میکنم هرچی دوستان توی سفرنامه های قبلی اشاره کردن رو به انظمام کپی اون ها با خودتون بردارین. کاره دیگه!! یهو دیدین از شما دیپلم یا کپی تمام صفحات پاسپورت رو خواستن. ریسک نکنین
5)توی سفر نامه هایی که میخوندم برخی دوستان میگفتن کیفیت مصاحبه روی نتیجه نهایی خیلی تاثیر میذاره ولی من باور نداشتم. نمیدونم حداقل برای من که اینطور بود و دیدم چطور با جواب های مختصر و مفید برگه آبی به برگه صورتی تغییر رنگ داد.

گام هفتم: سفر دوباره به ابوظبی و گرفتن ویزا
قرار بود روز چهارشنبه ساعت 2 ابوظبی باشم، چون این سری فرصت کافی داشتم تصمیم گرفتم این بار خودم برم ابوظبی. برای این کار ایستگاه مترو الغبیبه (خط سبز) پیاده شدم، همون جا ترمینال الغبیبه حدود 20 دقیقه یکبار اتوبوس به مقصد ابوظبی حرکت میکنه. هزینه 25 درهم هست که رفت و برگشت میشه 50 درهم. اگه کارت متروتون شارژ داشته باشه میتونین توی اتوبوس کارت بکشین اگه نه باید از باجه بلیط بخرین.
در ایستگاه اتوبوس ابوظبی دو صف وجود داشت، صف اول مربوطه به خانم ها و خانواده ها که میتونن چند ردیف اول اتوبوس بشینن و صف دوم برای آقایون مجرد که باید ته اتوبوس بشینن (در اینجا احساسات فمنیستیم بسیار سرحال بود Big Grin ).
القصه، ساعت 11 اتوبوس راه افتاد، من ردیف دوم کنار یه خانم کانادایی خیلی پرحرف نشسته بودم و مسیر 2 ساعته تا ابوظبی رو از حضور ایشون مستفیذ شدم. Sad
ساعت 1 رسیدم ابوظبی، ترمینال اصلی ابوظبی وسط شهره و از اونجا به همه جا راحت دسترسی دارین. چون میخواستم سروقت و بدون استرس برسم سفارت یه تاکسی گرفتم و با 12 درهم و طی 7-8 دقیقه رسیدم.
حدود ساعت 13:20 مامور دم در با چک کردن کارت صورتی و کپی پاسپورت من رو به داخل راهنمایی کردن، شماره گرفتم و توی همون سالن انتظار نشستم. حدود ساعت 2 کانتر 8 شماره من رو خوند.
یه خانم ایرانی خیلی خشک کارت صورتی رو ازم گرفت و اسمم رو پرسید و رفت توی پرونده های آماده شده دنبال پاسپورت و پکیجم گشت. هرچی زیر و رو میکرد نمیتونست مال من رو پیدا کنه 10 بار اسمم رو پرسید. رفت 5 دقیقه بعد برگشت گفت اسمت چه جوری نوشته میشه، کپی پاسپورت رو بهش دادم، دوباره رفت 5 دقیقه بعد برگشت گفت بشینین پرونده شما رو پیدا نمیکنیم!! اشک توی چشمام جمع شده بود به خانومه گفتم ممکنه امروز بهم ویزا ندین، خیلی خشک گفت نمیدونم، بشین! بعد گذاشت و رفت! Sad
الان میتونین حال من رو تصور کنین عایا!! به 101 دلیل نمیتوستم حتی 1 روز دیگه توی امارات بمونم و باید برمیگشتم ایران ولو اینکه ویزا رو نگیرم باید پاسپورتم رو میگرفتم... Sad
همه میومدن و ویزاشون رو میگرفتن و میرفتن ولی من هنوز منتظر بودم، اون نیم ساعت نزدیک 10 ساعت بهم گذشت... یهو و دیدم خانومه با یه پاکت اومد، پاکت رو پرت کرد توی دریچه جلوی کانتر و باز گذاشت رفت
با ترس رفتم جلو دیدم پاسپورت و پکیجمه، با دست های لرزون برشون داشتم و چک کردم همه چیز درست بود. چند دقیقه ای نشستم تا حالم بهتر بشه بعد بلند شدم و به سمت در خروجی رفتم. Cool
روزی که برای مصاحبه اومدم ابوظبی از جلوی مسجد باشکوه شیخ زاید رد شدیم، چون قبلاً عکس هاش رو دیده بودم سریعاً تونستم تشخیصش بدم. روز قبل از سفر دوم به ابوظبی آمار این مسجد رو از گوگل مپ گرفتم و دیدم به به دقیقاً بر خیابون شیخ راشد هست یعنی همون خیابونی که سفارت امریکا توش واقع شده. برای همین تصمیم گرفتم بعد از گرفتن ویزا یه سر به اونجا هم بزنم. از دم سفارت با تاکسی و با مبلغ 11 درهم به مسجد رفتم. زیبایی فوق العاده مسجد شیخ زاید استرس و فشار عصبی چند دقیقه قبل رو کلاً از من دور کرد. Cool
بعد از حدود 1 ساعت گشت و گذار در مسجد شیخ زاید برای برگشت به دبی آماده شدم. روبروی ورودی اصلی مسجد یه ایستگاه اتوبوس دقیقاً زیرپل هوایی وجود داره که 20 دقیقه یکبار اتوبوس خط 54 از اونجا عبور میکنه. با پرداخت 2 درهم و بعد از طی مسیر نزدیک 30-40 دقیقه در ایستگاه الوحده که دقیقاً روبروی ترمینال اصلی هست، پیاده شدم. باخرید یه بلیط 25 درهمی برای دبی سوار اتوبوس شدم.

نکته:
1) برای گرفتن ویزا، اگرچه پاسپورت ندارین ولی حتماً کارت شناسایی یا کپی پاسپورت با خودتون بیارین، چون دم در ازتون میخوان تا اجازه بدن برین داخل سفارت.
2) بازدید از مسجد الشيخ زايد رو شدیداً بهتون توصیه میکنم، واقعاً حیفه که این همه راه تا ابوظبی برید و این همه زیبایی رو نبینین.
3)علاوه بر الغبیبه، یه ترمینال کوچولو توی ایستگاه مترو ابن بطوطه هست که از همون جا هم به ابوظبی اتوبوس داره، البته فکر نکنم یه کم دیر به دیر حرکت میکنه اما در هر صورت اگر هتلتون به این ایستگاه نزدیکه میتونه گزینه خوبی باشه.

در آخر یه چند نکته دیگه رو باید متذکر بشم:
1)این سفر در واقع اولین سفر خارجی من بود که تنها و بدون همراه رفتم. اولش کمی استرس داشتم ولی الان که دارم فکر میکنم میبینم خیلی خوب شد که تنها رفتم چون اینجوری یه محک بود برای منی که قراره تنها مهاجرت کنم و الان برای سفر اصلی هیچ استرسی ندارم و مطمئنم به راحتی میتونم هندلش کنم. به دوستان مجرد و خصوصاً دختر های گل مهاجرسرا توصیه میکنم شما هم این کار رو امتحان کنین، درسته با دوستان و خانواده خیلی خوش میگذره ولی پیشنهاد میکنم شما هم این استقلال رو تجربه کنین.
2) واضحه که تمام مواردی که اینجا نوشتم نظر و سلیقه شخصی منه و 100% ممکنه بقیه دوستان نظرات دیگه ای داشته باشن.
3)واضحه که هرچقدر قبل از سفر بیشتر اطلاعات کسب کنین سفر بهتر و دلپذیر تری خواهید داشت. من شخصاً حدود دوماه در مورد دبی، جاهایی که دوست دارم برم، جاهایی که باید برای مدیکال و سایر کارها برم، مراکز تفریحی، مراکز خرید، خطوط مترو و اتوبوس و ... تحقیق کردم و از قبل تقریباً میدونستم هر روز قراره چیکار کنم و این خیلی توی مدیریت کارهام بهم کمک میکرد
4)ایشالله اگر فرصت کردم یه گزارش اساسی از جاهای دیدنی و شاپینگ سنتر ها براتون مینویسم
5) توی این سفر من سیم کارت اماراتی نخریدم، همراه اول دائمی خودم روشن بود (البته به دلایل کاری مجبور بودم). کلی باهاش زنگ و اس ام اس زدم هم به ایران و هم به ثابت و موبایل اماراتی، 5-4بار هم خاموش و روشنش کردم کلاً رومینگم شد 86 هزار تومن که خیلی راضی بودم و فکر میکردم با این همه تماسی که گرفتم حداقل 150 تومنی کاسب شدم. از نظر آنتن دهی هم مشکلی نداشتم بجز روز آخر که داشتم میومدم از صبح تا ظهر کلاً آنتنم رفته بود

و در آخر خواهشاً سوال هاتون رو در پیام خصوصی نپرسین و یه جوری مطرح کنین که بقیه دوستان هم بتونن ازش استفاده کنن
کیس نامبر:2014AS8XX*کنسول:ابوظبی*ایمیل فرمها:MAY25*بولتن کارنت:AUG13*ویزا:اواخرOCTیکضرب*سفرنامه قسمت اول-قسمت دوم*مقصداول:هیوستون مارچ2014*مقصدنهایی:بوستون آگست2014*تجربه کار در امریکا*
از دیروز تا حالا با پیغامها و سوالات زیادی مواجه شدم، با اجازه مدیران محترم برخی از این سوال و جواب ها رو اینجا میذارم شاید به درد بقیه بخوره هرچند نمیدونم این کار مغایرتی با قوانین تاپیک داره یا نه، ولی خوب وظیفه من شیر کردن اطلاعات و تجربیاتم هست Tongue

س)ارزون ترین هتل توی دبی کدومه ؟
ج)توی دبی بیش از 400-500 هتل هست بهترین کار اینه برید توی سایت http://www.booking.com یا http://www.sahelabi.com برای دبی و واسه تاریخ هایی که میخوای سرچ کنی حدودی دستت میاد

س)شما چطور بوک کردین هتل رو؟ کارت اعتباری داشتین ؟
ج)من از طریق همین سایت بوکینگ این کار رو کردم. من خودم کارت نداشتم و از یکی که از دوستام که ویزا کارت داشت خواستم مشخصات کارتش رو بهم بده

س)شرایط هاستل چطور بود ؟ وقتی یه اتاق به شما میدن اون اتاق رو به کسه دیگه هم میدن ؟
ج)برید توی این سایت http://www.booking.com/hotel/ae/uae-yout...el.en.html و شرایط و قیمتش رو ببینین
هاستل عین یه خوابگاه میمونه، یه تعداد محدود اتاق دبل یا تریپل داره که میتونین اختصاصی بگیرین ولی بیشتر اتاق هاش چهارتخته هست و اون ها به شما و بقیه تخت رو اجاره میدن

س) قیمت های هاستل چه حدوده ؟
ج)مبلغی که خودم پرداخت کردم نوشتم (شبی 100درهم برای یه تخت در اتاق خوابگاهی) ولی مسلماً بسته به تاریخی که میخواین ممکنه کمتر یا بیشتر بشه.

س) من چک کردم هاستلی که گفتین در تاریخ موردنظرم فول هست که بعیده چون اینجورجاها همیشه جادارن. آیا نمیتونیم نزدیک رفتن با تماس تلفنی باهاشون هماهنگ کنیم واسه من که یک نفر هستم؟
ج) اتفاقاً اشتباهتون همین جاست، این جور جاها چون مورد استقبال جهانگردها هستن اگه برنامه خاصی هم مقارن با تاریخ شما باشه به سختی جا میدن. شما یا از طریق سایت بوکینگ جای خالیش رو چک کنین یا سایت خودشون رو از اینترنت پیدا کنین و بهشون ایمیل بزنین. ضمناً باید بگم توی سایت رسمی هاستل هرتاریخی بزنین مینویسه fully booked. شما مبنای جا داشتن رو سایت بوکینگ بگیرین. البته من حضوراً رفتم و بدون بوک کردن تونستم جا بگیرم ولی شما یا بهشون ایمیل بزنین و درخواست بدین و یا ساعت 9 صبح به وقت اونجا باهاشون تماس بگیرین احتمالاً جوابتون رو میدن.

س)شما مدارکتون و پول نقدتون رو به ریسپشن میدادین (safe box( یا کار دیگه برای حفظشون؟
ج)توی هاستل که بودم لپ تاپ، پوشه کلیه مدارک و پول نقدم رو میگذاشتم توی یه کیف و میدادم رسپشن اونها برام نگه میداشتن. البته هتل تایم اسکوئر در هر اتاق یه safe box کوچولو داشت و پول و چیزهای باارزشم رو اونجا میگذاشتم

س)در مورد تغذیه آیا در هاستل امکان جوشاندن کنسرو هست و برای صبحانه ای که گفتین باید پول اضافه بر اون 100 درهم بدیم یا خیر؟
ج)آفر هتلم شامل غذا نبود ولی هاستل صبحانه روی همین 100 درهم بود. یه صبحانه اســـــــــــــــــــاسی. در مورد کنسرو هم من نمیدونم میشه گرم کرد یا نه.

س) واقعا احتیاجی به این اشخاص ( ملیکا و ... ) هست ؟ خودمون نمیتونیم بریم مثلا با اتوبوس یا تاکسی و کلا از نظر هزینه به صرفه هست که با این آدمها بریم ؟
ج) میتونین با اتوبوس برید. 50 درهم رفت و برگشت و حدود30 درهم کرایه تاکسی درون شهر ابوظبی . تاکسی خطی هم داره که پر میکنه و میره ولی من خوشم نیومد. سفر به ابوظبی 2 ساعت توی جاده هستین و 1 ساعتی هم توی شهر علافی داره. به نظر من روز مصاحبه که شما باید کله سحر اونجا باشین این ریسک رو نکنین و با یکی از همین دوستان بدون استرس و خیلی زود برسید. ایشاالله وقتی یه ظرب گرفتین برای گرفتن ویزا از این روش که گفتم استفاده کنین

س) پکیجی که سفارت بهتون میدن و اندازه A4 هست، چیه ؟!
ج)تمام مدارکی که شما تحویل سفارت میدین اونها همراه با فرم های خودشون یه پاکت A4 میدن که شما باید اون رو در فرودگاه تحویل اداره مهاجرت بدین

س)راسش میخام ببینم میشه ازایران هیچی نبرم و اونجا با هزینه کم تغذیه رو فراهم کنم؟ برای ناهار وشام از چه روشی برای کم کردن هزینه استفاده کردین ؟
ج)من کلاً دوتا کنسرو بردم که یکیش هم برگشت. البته من خودمم یه کم دوست دارم غذای جدید تجربه کنم. توی هایپر مارکت ها مثل کارفور اصلاً یه غرفه غذا هست که غذای آماده ارائه میده (اگه دیده باشید شبیه هایپر استار خودمون)، مثلاً پیتزا، پاستا، اسپرینگ رول و حتی برنج.... مثلاً یه برش پیتزا رو من 3 درهم و 2 تا اسپرینگ رول رو خریدم 3 درهم که مثلاً این یه وعده غذای من بود، کاملاً گرم بودن و همون جا یه فوت کورت بود مینشستم و با آرامش غذا میخوردم. غذای کنسروی هم شک نکنین خیلی خشمزه تر از ایران و با همین حدود قیمت شاید کمی بالاتر میتونین تهیه کنین

س)اون برگه آبی که اول دیدی برا پرداخت فیش هست اگر اشتباه نکنم و ربطی به کلیرنس نداره همه می بینندش.
ج) چیزی که من دیدم دو صفحه A4 و به رنگ آبی تیره بود که از پایین صفحه اول تا صفحه دوم چک لیستی از مدارکی هست که هرکدوم رو افیسر تیک میزد بعد از کلیر شدن متقاضی باید همراه پاس با خودش بیاره. این چیزی که من دیدم کاملاً شبیه عکس برگه آبی کلیری بود که قبلاً توی یه تاپیکی در مورد مصاحبه ایروان دیده بودم، حالا بازم نمیدونم، دوستانی که از نزدیک این برگه رو دیدن بهتر می تونن نظر بدن.

س) غیر از همه اینهایی که تاکسی هستند برا ابوظبی ، با تاکسی های هتل نمی شه رفت ابوظبی؟ یا هر تاکسی دیگه ای ؟
ج)مطمئن نیستم شاید شما با هر تاکسی که بخوای بتونی بری ابوظبی ولی خوب مسلماً باید یه مبلغ قابل توجهی هم پرداخت کنین دیگه شاید نزدیک 400-500 درهم چون دربستی دارین میرین
کیس نامبر:2014AS8XX*کنسول:ابوظبی*ایمیل فرمها:MAY25*بولتن کارنت:AUG13*ویزا:اواخرOCTیکضرب*سفرنامه قسمت اول-قسمت دوم*مقصداول:هیوستون مارچ2014*مقصدنهایی:بوستون آگست2014*تجربه کار در امریکا*
چون سایت به تعداد تصاویر ایراد می گیره ناچارم چند بخشش کنم ...

بخش اول:

سلام و صد سلام به همه دوستان، برادر ها و خواهر های گلم در مهاجرسرا
به رسم ادب و با تکرار اون جمله کلیشه ای که هممون مدیون مهاجرسرا هستیم و البته عین واقعیت هم هست؛ من هم سفرنامه ام رو تقدیم حضورتون می کنم.
از همین اول بگم که به مرور زمان ممکنه تغییراتی در سفرنامه ام به دلیل اینکه چیزی یادم بیاد و یا ایراد ویرایشی ببینم ایجاد کنم.
خیلی از چیزهایی که نوشتم ممکنه تکراری باشه. اما دلم می خواست کامل باشه. تا جایی هم که شد عکس گذاشتم. خیلی نیست اما شاید همینا هم به دردتون بخوره.

اما بریم سراغ اصل ماجرا:

مقدمه:
خوب همونطور که ممکنه بعضی از شما دوستان پیش از این از من شنبده باشید، بلاهایی در این سفر سر ما اومد. از همون اول و قبل از رفتن!
جونم براتون بگه که ما سخت مشغول انجام کارهامون در هفته آخر قبل از سفر بودیم و داشتم کارهای حواله ارز مسافری رو انجام می دادم که طی یک تماس تلفنی از طرف پویان عزیز دچار یک شوک اساسی شدم.
عین ماجرا:
بعد از کلی اعصاب خوردی و پیگیری کارها در بانک تونستم حواله ها رو بگیرم. خوشحال و خندون از بانک اومدم بیرون که موبایلم زنگ زد:
من - سلام پویان جون. چطوری برادر؟
پویان - خوبم. ممنون. شما چطورین؟
من - خدا رو شکر.
پویان - آقا شنیدید دیگه؟! Sad ( ششوووووککککک )
من - چی رو؟!!!!!!!!
پویان - اینکه مصاحبه افتاده عقب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من - چیییی؟ ... یعنی چی؟ .... تو از کجا فهمیدی؟
پویان - هم بهم زنگ زدن هم برام ایمیل فرستادن!
من – اما به ما که زنگ نزدن! .. حالا چند روز انداختن عقب؟
پویان – سه روز!
... و اینطوری شد که ما دچار یک استرس شدیم و به تکاپو افتادیم که ببنیم ماجرا چیه. زنگ زدیم سفارت و موفق نشدیم با کسی صحبت کنیم و همسرم ناچاراً زمانی که بعد از زدن کلی دکمه به پیغامگیر رسیده بود، یک پیغام گذاشته بود مبنی بر اینکه می خواستیم ببینیم مصاحبمون به موقع هست یا نه. و بالاخره به ما ( یعنی همسرم که نفر اصلی هستند ) هم فقط زنگ زدند و ضمن اینکه فارسی صحبت می کردند گفتند مصاحبتون از یکشنبه افتاده چهارشنبه! .. یعنی دقیقاً روزی که ما بلیط برگشت گرفته بودیم!
طی رایزنی و جلسات متعددی که در خانواده تشکیل شد به این نتیجه رسیدیم که طبق همون برنامه قبلیمون بریم و برنامه رو تغییر ندیم.
رفتن به دبی:
ما روز چهارشنبه رفتیم فرودگاه و با پرواز آسمان به سمت دبی رهسپار شدیم. قبلا از دوستان شنیده بودم که آسمان پروازاش با تاخیر هست اما ما چه در رفت و چه در برگشت پروازمون به موقع انجام شد. در مورد مهماندار های پرواز هم شنیده بودم که بد اخلاق هستند که ضمن اینکه قبول دارم مهماندار های خوبی نداره و اکثراً سن بالا هستند اما اگر هم برخورد بدی صورت می گیره تقصیر خود افراد هست. دیدم که می گم! ... دوستان سوالات و حرف هایی مطرح می کنند که آدم دلش می خواد آب بشه بره توی زمین وقتی می بینه همچین هموطنایی داره. می دونم که همتون گلید و این حرف من به کسی بر نمی خوره اما معتقدم که اول باید یه سوزن به خودمون بزنیم بعد یه جوالدوز به دیگران. بگذریم!
نکته بعد در مورد ورود به دبی با آسمان این بود که قبلاً در اینترنت خونده بودم که افرادی گلایه کرده بودند که چون کارهای این ایرلاین در ترمینال دو انجام میشه، بد هست و این حرف ها! ... والا ما بدی ای در این ترمینال ندیدیم. جمع بندی من از این ترمینال اینکه قبلاً گفته بودند صندلی های بدی داره برای نشستن که هزار بار از صندلی های فرودگاه امام ما بهتر بود. گفته بودند اینترنت نداره که داشت. فقط تنها ایرادی که میشه به این ترمینال گرفت ( اون هم موقع برگشتن به ایران خودش رو نشون می ده ) این هست که اکثر پرواز های ایرلاین های کوچیک از اینجا انجام میشه و شما در بخش پروازهای خروجی کلی دوست از ملیت های دیگه می بینید که با توجه به شرایطی ایجاد کرده اند از جمله اینکه روی زمین نشسته اند و این ها، یه مقدار بد هست. اما پروازای آسمان برای برگشت به ایران از قسمتی انجام میشه که همه چی داره، هم مک دونالد داره هم رستوران ایرانی داره و هم فری شاپ. فقط باید بعد از ورود به قسمت چک این، چون دارند اونجا رو تعمیر می کنند یک مسیری رو از یک راهرویی که در انتهای سالن قرار داره طی کنید تا برسید به اونجا و اون دوستانی که عرض کردم در همون سالن اول هستند و در این قسمت بعدی خبر از اون ها نیست. اگر اشتباه نکنم قسمت اول شامل خروجی های F1 تا F5 می شد و F6 به بعد در سالن دوم هست. ( ببخشید دیگه رفت و برگشت رو یکی کردم! Tongue )
زمانی که وارد فرودگاه می شید بعد از عبور از قسمت گذرنامه و ویزا و اسکن قرنیه، ساک هاتون رو تحویل می گیرید. جالبه بهتون بگم که ما اومدیم و بعد از اینکه ساک های خودمون رو گرفتیم هر چقدر ایستادیم دیدیم ذره ذره همه دارند می رن و از ساک همراه ما خبری نیست ( یکی از دوستان ما رو در این سفر همراهی می کردند ) ... یکی از بچه های آسمان که اونجا ایستاده بود رو رفتم سراغش و گفتم ساک ما نیومده. گفت وایسا اگر نیومد برو فلان باجه ( که یه باجه ای بود روبروی نوار نقاله ها ) و اعلام کن. برات پیگیری می کنن اما صبر کن میاد ) .... خلاصه ما کلی وایسادیم و نیومد. یهو به این همراهمون گفتم فلانی بیا بریم همون اول نوار نقاله وایسیم حالا که خلوت شده که اگر اومد سریع بگیریمش ... وووووووووووو در عین ناباوری دیدیم که ساک این بنده خدا در همون ابتدا افتاده پشت نوار نقاله یه جایی که اصلا دیده نمی شد از اول ... و باز هم به ایرانی بودن خودم افتخار کردم که همچین هموطنان آرومی دارم که حاضر نیستن وقتی با زور بازو ساکشون رو بر می دارن و ساک یه بنده خدای دیگه رو می ندازن زمین حداقل برش دارن و بذارن دوباره روی نوار نقاله! .. خلاصه اینطوری شد که اولین اعصاب خوردی در دبی برای ما شروع نشده تموم شد خدا رو شکر!
قبل از خروجتون به درب خروج اصلی اپراتور اتصالات، اپراتور دی یو و صرافی قرار داره. ما سیم کارت اتصالات خریدیم دونه ای 40 درهم که 5 درهم شارژ داره. این 5 درهم شارژ هدیه است و با زدن کد *121# بهتون میگه صفر درهم شارژ دارید. نگران نشید. 5 درهم رو داره. البته به هیچ جاتون نمی رسه. ضمناً اخیراً اتصالات یه طرحی گذاشته بود که با 50 درهم اول 200 مگابایت اینترنت و یا با 25 درهم اول 100 و با 25 درهم بعدی هم 100 مگابایت اینترنت می داد و البته همین بود و بیشتر از این نمی داد. همین اینترنت ها ما رو اونجا نجات داد. کلاً موضوع اینترنت در دبی یک مسئله بغرنج هست. حواستون باشه و اگر هتلی می گیرید تاکید کنید که اینترنت داشته باشه. معمولا هتل های زیر 4 ستاره که اصلا ندارند. 4 ستاره ها هم برای اینکه بتونید از وای فای استفاده کنید ساعتی 5 درهم می گیرن که نمی صرفه.
راستی سیم کارت های اتصالات دو سایز هست. یعنی در عین اینکه اندازه اش عادی هست می تونید سیم کارت رو به میکرو هم تبدیل کنید و از دل اون در بیارید. قابل توجه اون دوستانی که گوشیشون میکرو می خوره. خطش هم قبلاً به ما گفته بودند چند ساعت طول می کشه فعال بشه که برای ما از همون اول که خریدیم، 5 دقیقه بعدش فعال شد!
ضمناً با زدن کد *170# و بعد انتخاب گزینه یک براتون اس ام اس میاد که چقدر از اینترنتون رو استفاده کردید و چقدر مونده.
یکی از دوستان ازم پرسیده بودند که ظاهراً شنیدن در فرودگاه جنب یک فروشگاهی چیزی سیم کارت رایگان می دن! .. من همچین چیزی ندیدم اصلاً! ( ویرایش جدید : طبق نکته ای که سپیده خانم عزیز در سفرنامه شون در پست های بعدی فرمودن این مورد در ترمینال یک وجود داره و از ماشین جایزه و سیم کارت رایگان در ترمینال دو خبری نیست! )
در اولین ورودمون به دبی چیزی که برای من خیلی جلب توجه کرد این بود که زمانی که می خواستیم از خیابون رد بشیم دیدیم ماشین ها پشت خط عابرپیاده برامون ایستادن! .... و اینطوری شد که از همون روز اول به فرهنگی که اونجا پیاده شده احسنت گفتیم. به ضرص قاطع عرض می کنم که دبی پر از هندی و پاکستانی هست و رسماً دبی نگو بگو ایندیا! .. اما برای همین افراد مهاجر هم قانون رو جا انداختن و البته افسوس برای وضعیت فرهنگ رانندگی در کشورمون!
خلاصه رفتیم هتل و مستقر شدیم.

هتل:
هتل ما کلاریج بود که در منطقه دیره و دور میدان ماهی واقع شده.
ناهار هاشون روزی دو یا سه نوع غذا هست که یک روز در میون تکرار میشه. مثلا امروز ماهی سوخاری با سیب زمینی سرخ کرده و قیمه. فردا خورشت بادمجان و مرغ. باز روز بعد ماهی و قیمه و اینطوری هی تکرار می شد که خیلی بد بود و ما از هرچی قیمه است دیگه حالمون داشت به هم می خورد!
کلا این مشکلی هست که در دبی با اون روبرو خواهید بود. یعنی چون بخصوص در هتل ها هندی زیاد هست و انگلیسی رو با لهجه فجیع هندی حرف می زنن به سختی میشه متوجه شد که چی می گن و جالبه که اون ها هم به سختی متوجه می شن که ما چی می گیم! ... اما خوبی ماجرا این هست که اکثر افراد در این شهر مقداری هم که شده زبان انگلیسی رو می فهمن و دچار مشکل نمی شید و می تونید کارهاتون رو راه بندازید.
هتل بدی نیست و تمیز هست اما پرسنل و بخصوص رسیپشنشون هندی هستند و بســـــــــــــــــیار زبون نفهم!
حالا که بحث هتل شد من همین جا یک داستان دیگه هم براتون تعریف کنم تا بواسطه اون در مورد یک هتل دیگه هم که ما اون رو ناچاراً تجربه کردیم براتون صحبت کنم.
دو سه روز به چهارشنبه موعود مونده بود و ما نگران بودیم که اگر ویزای یک ضرب بگیریم نمی تونیم همون روز چهارشنبه هم هتل رو تمدید کنیم و هم بلیط رو. رفتم دفتر آسمان ( یک دفتر در میدان ساعت داره و یک دفتر دور میدان ماهی که البته هر دو دفاتر تاپ تورز هستند که کلاً پروازهای آسمان رو چارتر می کنه و عملاً این ها دفاتر آسمان نیستند. این رو بدونید ) گفتم می خوام برای شنبه بلیط رو تغییر بدم. ( آسمان فقط روزهای زوج پرواز داره ) گفتند جا نداره و اولین روزی که میشه تغییر داد دوشنبه هست. ضمناً اگر بخوایم تغییر بدیم باید همین امروز اقدام کنیم و الا چهارنشبه نمیشه. ما هم ناچار شدیم برای دوشنبه تغییر بدیم. این رو بگم که در تهران به من گفته بودند اگر اونجا بخواید تاریخ رو تغییر بدید باید نفری صد درهم جریمه بدید. اما اونجا اون خانوم نسبتاً محترم ( که البته ایرانی هم بودند ) از ما نفری 180 درهم طلب کردند. بعد که من اعتراض کردم گفتند این جریمه هر روز از تهران تعیین میشه!!!!!!!!!!!!! و دست ما نیست. گفتم خانم بالاخره باید یک قاعده و قانونی داشته باشه دیگه. اما از ما اصرار و از ایشون هم انکار که اصلاً من چیکاره بیدم؟!
به تهران زنگ زدم و ضمن انتقال این موضوع به آژانسی که زحمت کارها رو برامون کشیده بود و ابراز ناراحتی اون ها و اینکه پیگیری می کنند ( که آخر هم نشد ) خواستم که برای 5 شب دیگه برای ما یک هتل دیگه بگیرند. آهان. این رو هم بگم که ما به هتل خودمون شب قبلش گفتیم اگر بخوایم به خودتون پول بدیم تا تمدید کنیم چقدر می گیرید که گفتند شبی 400 درهم. البته اون خانم هندی بد اخلاق رسیپشن اول کلی با ما کلنجار رفت که شما الان تهران چقدر دادید و این ها ( ما هم هی تو دلمون می گفتیم بابا جان به شما چه ارتباطی داره ) .. خلاصه اینکه اونجا هرکی هر طوری دلش بخواد رفتار می کنه و قاعده و قانون معنی نداره. حواستون رو جمع کنید.
چون ما یه مقدار مشکل نقدینگی داشتیم درخواست کردیم که یک هتل ارزون تر برامون پیدا کنند که هتل آپارتمان گلدن اسکووآر رو بهمون پیشنهاد کردند و گفتند بین میدان جمال و پارک نایف هست. من می دونستم که اون محدوده شلوغ هست اما !!!!!! جلوتر این اما رو عرض می کنم!
بعداً که خواستیم هتل رو عوض کنیم و هیچ تاکسی ای اون هتل رو نمی شناخت فهمیدیم که به چه بدبختی ای دچار شدیم. این هتل در دل بازار اونجا تقریبا هست. محله ای بســـــــــــــــــــــیار بد و پر از هندی و پاکستانی. بازار تهران رو در نظر بگیرید کوچه پس کوچه هاش رو!
اصلاً این اشتباه رو نکنید و این هتل نرید. با اینکه دو تا پسر گل اونجا لیدر هستند اما هم اصلا هتل تمیزی به حساب نمیاد و هم محله افتضاحی داره. نرید آقا جان. نرید!

بخش دوم

روز اول:
ما رفتیم مرکز خرید الغریر که دور میدان ماهی واقع شده. حتماً بهتون توصیه می کنم به این پاساژ یه سر بزنید. پاساژ خوبی هست و چیزهای خوبی می تونید پیدا کنید. البته جنس هاش اصلا ارزون نیست اما تخفیفی میشه پیدا کرد. بالای این پاساژ هم هتل 5 ستاره ریحان از مجموعه هتل های رکسونا واقع شده که ظاهر شیکی داشت. داخلش رو نمی دونم!
زیر الغریر هم پیتزا هات، مک دونالد، استارباکس و کلا این عزیزان دلم شعبه دارند!
طبقه سومش هم فود کورت هست که کنتاکی و این ها هستند!

پنجشنبه و مدیکال:
هتل کلاریج نزدیک ایستگاه مترو صلاح الدین ( از سری ایستگاه های خط سبز ) هست که در خیابانی به همین نام واقع شده. همین جا بهتون صد در صد توصیه می کنم برای کارهاتون حتی المقدور از مترو استفاده کنید. متروشون عاااااالللیییههه. همین تمیزه، هم مدرنه، هم منظمه. ما همون روز اول دو تا کارت نقره ای خریدیم دونه ای 20 درهم که 14 درهم شارژ داره و عکسش رو می بینید:

[عکس: 78111115854584420460.jpg]
راستی مترو کلی تایم تیبل و این ها داره که از توی ایستگاه ها می تونید بردارید. ضمناً نقشه دبی رو اکثر هتل ها دارند که رایگان هست و حکومت دبی اون رو چاپ کرده. اون رو هم راه داشته باشید.

[عکس: 58653825537136129819.jpg]

[عکس: 67439395215879059035.jpg]

از داخل مترو که سوار می شید و به سمت ایستگاه ابوهیل می رید بعد که از تونل بیرون میاد می تونید فرودگاه رو ببینید:

[عکس: 23239523769172875401.jpg]
از ایستگاه ابوهیل که به سمت چپ بیرون میایید ( که بین این دو تا ایستگاه یک و نیم درهم از کارتمون کم شد ) به راحتی می تونید NMC رو پیدا کنید. وارد که می شید می رید قسمت پذیرش کلینیک. از ما نامه دوم، اصل پاسپورت ها و عکس خواست که عکس 5 در 5 دادیم. مشکلی هم نبود. ضمناً پرینت ایمیلی هم ازشون وقت گرفته بودیم رو هم دادیم اما فقط یه نگاه بهش انداخت و پس داد. کلاً مهم نبود!

[عکس: 43989318275687768611.jpg]
اول بهتون بگم که اینجا باور کنید ده برابر بیماراش پرسنل داره. هی این میره اون میاد. اکثرشون هم باز دوستان ایندیا هستند! ضمناً یکی دو تا کیس دیگه هم اونجا تشریف داشتند که یکیشون یک زوج دوست داشتنی بودند که البته از بچه های مهاجرسرا نبودند و یکی دیگه هم یک زوج جا افتاده که کیسشون خانوادگی بود. نکته جالب قضیه این بود که هر ایرانی ای میومد به خانمم می گفت این ها ایرانی هستند و دقیقاً هم درست از آب در میومد. بعدش هم که خانم ملیکا اومدند اونجا ( من می گم مامان ملیکا برای اینکه روز مصاحبه برای ما شده بودند عین مامانا! ) و من بدون اینکه ایشون رو قبلاً دیده باشم حدس زدم باید ملیکا خانم باشند و باز هم دقیقا حدسم درست از آب در اومد. ما از قبل هم تصمیم داشتیم با ایشون بریم و اون روز یک صحبت ضمنی باهاشون کردیم. چون قرار بود با پویان جان و پدر محترمشون بریم که باید میومدند دبی تا بتونیم قرار رو قطعی کنیم. بگذریم ..
بعد از نشستن و انتظار دو تا پرستار بنده و همسرم رو بردند به یک اتاق. به ترتیب، قد، وزن و فشار خون و ضربان قلب و سنجش بینایی انجام شد. تازه قد من رو هم کمتر زد!
باز اومدیم نشستیم توی سالن و منتظر شدیم. یه برگه بهمون داد و گفت برید برای ایکس ری. هزینه رو دادیم و یه پسر بامزه فیلیپینی خورد به پست من. ازم پرسید : Where are you from? .. تا گفتم ایران به یه لهجه با نمک گفت برو اونجا نفستو نگه دار ( با لهجه خارجی بخونیدا! ) .. خلاصه اینم انجام شد و بعدش رفتیم و هزینه لابراتوار رو دادیم و رفتیم برای آزمایش خون! .. یعنی اینجا :

[عکس: 81674572176467430207.jpg]
آقا نوبت من که شد، چشمتون روز بد نبینه، منم بد رگ، رگم که بد پیدا شد هیچ، تا دو سه روز جاش درد می کرد. تا الانم که دارم براتون تایپ می کنم تازه دو روزه کبودیش رفته!
برگشتیم پیش پذیرش و منتظر شدیم تا بریم پیش دکتر شوکلا. اینم بگم که هر قسمتی که برید یه برگه ای شبیه این به عنوان رسید پولی که پرداخت کردید بهتون می دن:

[عکس: 91802821769206227624.jpg]
خلاصه بعد از یک انتظار تقریبا نیم ساعته با یک پرستار مهربان رفتیم پیش دکتر. همونطور که دوستان پیش از این هم گفته بودند دکتر شوکلا فارسی رو خوب حرف می زنه. البته یه مقدار لهجه داره. اما میشه فهمید چی میگه. شانس ما اون روز بی حال و حوصله بود اما بد اخلاق نبود. همون اول از ما ( با اینکه بچه ها گفته بودند اصلاً به روتون نیارید ) اما برگه تست آبله مرغان و هپاتیت رو که پاستور انجام داده بودیم رو خواست و ما با اینکه توی کارت زردمون هم لحاظ شده بود اما دادیم بهش. داد به پرستار و گفت ما از اینا کپی می گیریم و این ها رو به شما بر می گردونیم. راستی یادم نیست که کارت زردها رو همون اول دادیم به پذیرش یا اینجا دادیم به دکتر. فکر کنم اول دادیم به پذیرش. آره آره. اول دادیم به پذیرش کارت زرد رو ولی جواب تست آبله مرغان رو خود دکتر ازمون گرفت. اما در کل از اونا هم کپی گرفته بودند و اصلش رو به ما برگردوندند. دکتر اول از من یکسری سوال که در فرم های مخصوص وجود داره پرسید و بعد هم از همسرم. بعد هم که معاینات پشت پرده، اول همسرم که خودش معاینه کرد و موارد خاص رو خانم پرستار معاینه کرد. در مورد خودم هم کلاً خودش معاینه کرد ( بی حیا! Big Grin )
و تمام! .... گفت جوابتون یکشنبه ساعت 8 شب حاضر هست. بیایید بگیرید.
راستی به دکتر گفتم شما خیلی خوب فارسی صحبت می کنید که با یه حال بی حالی با سر تشکر کرد ( یه چیزی تو این مایه ها! )
جواب رو هم روز یکشنبه رفتیم ساعت 8 شب و بعد از کلی اینکه معطلمون کردند ساعت 8:30 دادند. تازه ما ده دقیقه به 8 اونجا بودیم.
جواب ایکس ری رو هم گفت ببرید سفارت که همتون می دنید اصلاً سفارت اون رو از ما نخواستند!

روزهای بعد:
روزهای بعد رفتیم سیتی سنتر، دبی مال، فواره های جلوی دبی مال و خلاصه گشت و گذار. ضمناً اکثر هتل ها به مال ها سرویس دارند. بهتر هست که از اون ها استفاده کنید تا رایگان براتون بیفته. اما با مترو هم می تونید برید.

2014AS18XX | سفارت: ابوظبی | کارنت: 10 سپتامبر | مصاحبه: نوامبر | کلیر: 27 نوامبر | ویزا: 16 دسامبر | ورود به آمریکا: 31 ژانویه 2014 | دالاس
کتاب گرامر برای مکالمه
سفرنامه بخش 1 و 2
سفرنامه بخش 3
بخش سوم:

روز موعود:
بعد از اینکه با مامان ملیکا هماهنگ کرده بودیم، ساعت 4:30 صبح اومدند دنبالمون ( دقیقاً هم همین تایم اومدند ) .... این رو هم بگم که شب قبلش یه بحث درست و حسابی با رسیپشن آقای هتل کلاریج داشتیم سر اینکه من رفتم بهشون گفتم به ما دو تا دونه کره بدید ما صبح باید بریم مصاحبه به جای صبحانه بخوریم. اول گفت باشه. بعد نفرستاد و گفت باید دونه ای 6 درهم بدید. خلاصه کلی بحث که آقا جون تو فکر کن من اومدم صبح کلا اینجا صبحانه خوردم. دیوانه، برگشتم بهش می گم Butter میگه Water?! .... داستان داشتیم خلاصه!
رفتیم پویان جان و پدرشون رو هم برداشتیم و راه افتادیم. حدود دو ساعت ( این حدودا ) تو راه بودیم و 6 و نیم رسیدیم دم سفارت. کسی نبود و ما نفر اول بودیم. البته حدود ده دقیقه تا 20 دقیقه بعدش خیلی ها اومدند. نشستیم روی نیمکت های سمت چپ. کیس ها متفاوت بودند و اون دوستی بغل ما بودند هم یک خانم تنها بودند ( که البته با دوستشون اومده بودند ) و کیسشون خانوادگی بود. حدود ساعتای 7:20 یکهو برق این کولرهایی که جلوی نیمکت ها گذاشته بودند رو روشن کردند و با توجه به اینکه آفتاب هم تازه در اومده بود ما فریز شدیم. البته بماند که چند دقیقه بعدش بررسی کردیم و دیدیم میشه خاموششون کرد ( دکمه داشت Tongue ) و خاموش کردیم. خلاصه ساعتای 7:40 بود که یک آقای سکیوریتی به نظر فیلیپینی خوش برخورد اومد و دونه دونه نامه ها رو با پاسپورت ها تا آخر صف چک کرد. این رو هم بگم که ما قبلش استرس گرفته بودیم که چون برای ما ایمیل نداده بودند خدا نکنه داستان داشته باشیم و بگن شما یه روز دیگه مصاحبه داشتید و چرا الان اومدید که اصلاً در جریان بود داداشمون!
مامان ملیکا هم همش توی مسیر و جلوی سفارت به ما انرژی مثبت می داد!
ساعت 8 به صف شدیم جلوی در و دو نفر دو نفر بعد از چک امنیتی وارد یک سالن شدیم که باز باید منتظر می نشستیم. این رو هم بگم که اگر چیزی مثل موبایل همراهتون باشه همون دم در ازتون به امانت می گیرند و برگشتنه می تونید پس بگیرید. خلاصه بعد از چند دقیقه گفتند برید داخل. در رو باز کردند که این در رو به همون شمشاد های معروف باز میشه. این رو هم بگم که قبلش که بریم داخل بچه های می گفتند که شنیده اند شمشاد ها بوی بدی میده. من گفتم نه بابا بعید می دونم. اما در که باز شد و وارد محوطه شدیم! .. بوی شمشاد ها به دماغمون خورد. بد بود اما نه خیلی. بهرحال وارد سالن بعدی اصلی شدیم که وقتی از در وارد می شید روبروتون صندلی ها هست و سمت چپتون هم از اول تا آخر باجه ها. دو تا تلویزیون توی سالن بود که هر دو داشت سی ان ان نشون می داد. نشستیم و حدودای 8:15 چراغای داخل روشن شد ( البته قبلش بودند و معلوم بود که اون طرف هستن اما پشت باجه ها کسی نبود و صرفاً چراغای باجه ها خاموش بود. ( راستی دستشویی سفارت شلنگ آب نداره. در جریان باشید )
ما شماره یک بودیم:

[عکس: 73041640386663531544.jpg]
پویان عزیز هم شماره دو. این رو داشته باشید تا جلوتر یه چیزی بهتون بگم.
رفتیم پشت باجه و یه خانم که به نظر عرب میومد گفت نامه دوم. دادیم و چون همسرم نفر اصلی هستند گفت خانم اول شما. مدارکتون رو بدید ( یعنی اصلا نگفت دونه دونه چی بدید ) ... ما هم مدارک رو دادیم. همسرم گفت من فقط می خوام فرم ها رو عوض کنم. با یک حالت ناراحتی پرسید چراااااا؟! ... خانمم دلیلش رو گفت و خلاصه فرم ها رو گرفت. یه برگه آبی کوچیک به من داد با پاسپورت همسرم و گفت آقا شما برید و به صندوق هزینه رو پرداخت کنید. حالا صندوق میشد کدوم باجه. یادتون میاد گفتم از در که وارد سالن میشید دست چپتون از سر تا ته باجه است؟! ... باجه اول میشه صندوق که البته مسئولش نیومده بود پشت باجه. سکیوریتی بهم گفت بشن رو صندلی تا بیاد که صندلی مربوطه می شد روبروی باجه صندوق. اون آقا اومد و بنده 660 دلار رو پرداخت کردم.

[عکس: 00823886963802114133.jpg]
برگشتم و دیدم مدارک من رو هم گرفته اند از خانومم. جالب توجه قضیه اینه که خانمم گفت ترجمه مدرک تحصیلی من رو پس داده اون خانومه و گفته لازم نیست! .. فکر کنم بخاطر این بود که شاغل بودم. اما هیچ مدرکی دال بر اینکه شاغل باشم هم ازم نخواستند و اینجاس که می گن اعتقاد اون ها بر این هست که شما دارید راست می گید و پایه و اساس بر صداقت هست..... جالبه که بعداً که دقت کردیم دیدیم از هیچ کدوممون ( نه از ما نه از پویان ) کلاً کپی پاسپورت نگرفتند ... این رو هم بگم که اون خانم که مدارک رو می گرفت هم از من پرسید آقا شما کجا کار می کنید که من هم جواب دادم و در جواب من گفت یعنی دولت؟ .. که من گفتم خیر .... خلاصه بعدش رفتیم برای اثر انگشت. یه خانم مهربون توی همین سالن دست کش به دست کمک می کنند که هم اون صفحه اسکنر تمیز باشه و هم دستتون رو به آرومی فشار می دن روی دستگاه تا اسکن انگشت هاتون به درستی انجام بشه. این هم انجام شد و رفتیم نشستیم .... آآآآممممااااا .. اینجاست که می خوام راجع به اون شماره بگم. اون کنسولی که آقا هستند و داخل اتاق هستند و ما اصلا ندیدیمشون اول شروع کردند به فراخوان شماره برای مصاحبه و جالبه که اول شماره 2 رو خوندند!!!!!! یعنی پویان عزیز و بعدش هم به فاصله کوتاهی خانم سارا گرو پشت باجه شماره ما رو اعلام کردند:
سوال و جواب ها بعد از قسم خوردن و امضای فرم ها:
- خانم فلانی شما هستید؟
- بله
- شغل شما چی هست؟
- توی شرکت ..... کار می کنم
- این آقای .... که نوشتید می خواید برید پیشش کی هست؟
- دوست همسرم هستند
- کجا می خواید برید؟
- فلان شهر
- آقا شما؛ سربازی رفتید؟
- خیر
- شغل شما چی هست؟
- من فلان جا کار می کنم!!!!!
و این شد که من دیدم خانم گرو رفتن سراغ کامپیوترشون و.... البته این رو بگم که جایی که من کار می کنم یک سازمان تقریباً خصوصی به حساب میاد در تهران اما در شهرهای دیگه سازمان های مشابهش دولتی هستند و من به اون ها حق می دم که فکر کنند من توی جای دولتی کار می کنم. اما قبلش فکر می کردم موقعیتی پیش میاد که بتونم توضیح بدم که اصلاً همچین فرصتی فراهم نشد
بعدش پاسپورت های ما رو با یه برگه A4 آبی برگردوند و گفتند شما الان کارتون اینجا تموم شده و می تونید برگردید ایران. هروقت اسمتون رو در سایت دیدید یکیتون بیاد و ویزاهاتون رو بگیره ( ایشالااااااااااا )
کلاً مصاحبمون 5-6 دقیقه شد!!
اینطوری شد که ما کلینرس خوردیم. اما این رو اضافه کنم که پویان عزیز که نه سربازی داشتند، نه متاهل بودند و نه شاغل بودند در اون یکی اتاق یک ضرب گرفتند. اینجاست که من معتقدم تکلیف ما قبل از اینکه بریم مشخص هست. هر چند که خانم گرو برگه آبی ما رو از قبل آماده نکرده بودند و از زیر میز برداشتند اما به نظر من از قبل بررسی هایی انجام شده و مشخصه که کی چی می گیره؛ یک ضرب یا کلیرنس. ( ویرایش جدید : توی چند تا از سفرنامه های بعدی خوندم که دوستان با اشاره ای فرموده بودند که ربطی نداره که با کی مصاحبه کنیم و از هر دو آفیسر ممکنه یه ضرب گرفت. تاکید می کنم منظور من مشخصاً اینه که از قبل مشخص شده که تکلیفمون چیه! Smile )
یک زوج دیگه هم که اول عرض کردم در مدیکال با هم بودیم هم کلینرس خورند.
بعد از مصاحبه:
ما از سفارت اومدیم بیرون و برگشتیم به دبی. این رو بگم که واقعاً اون 5 روز دیگه ای که تمدید کرده بودیم برامون خیلی سخت گذشت. چون هم هتلمون بد بود، هم جاش بد بود، هم دیگه حال و حوصله نداشیم بریم خیلی بگردیم. یعنی هواپیما می دیدم قربون صدقه اش می رفتم!

نکات اضافی:
1- صرافی های اونجا اکثراً دلار رو با نرخ 3.65 چنج می کردند و برای هر بار چنج هم دو درهم کارمزد می گیرن.
2- یک جمعه روزی سوار مترو شدیم بریم سیتی سنتر که دیدیم ازمون هیچ پولی کم نمی کنه. فکر کردیم بخاطر جمعه بودنشه. اما نگور روز اول نوامبر روز حمل و نقل عمومی در دبی بود و به پست ما هم خورد و مفتی مترو سواری کردیم! Big Grin
3- آقا ببخشید، ببخشید، ببخشید، اینا شلنگ های آبشون در دستشویی ها از هموناس که متاسفانه باید وقتی رفتیم بلاد کفر بخریم ببندیم به شیر آب دستشویی فرنگی. یعنی داستانیه اینا ها! ... داستااااانننن! ... یه بار نشد ما خیس نشیم! ... ببخشیدا اما باید بگم بهتون که آماده باشید. Big Grin
4- یعنی اگر لازانیای پیتزا هات رو نخورید نصف عمرتون بر فناست! ... از من گفتن! .. پیتزاهاش هم که عالیه! ( ویرایش جدید: آقا الانم که اومده آمریکا بازم می گم لازانیاش رو بخورید که اینجا اصلا پیتزا هات لازانیا نداره! )
5- یک شب رفتیم کی اف سی که توی خیابون صلاح الدین هست و اون دوست عزیز سیاه پوستی که سفارش می گرفت، نه اینکه گیج باشه، از روی اینکه اذیت کنه سفارش ما رو اشتباه زد و کلا داستان داشتیم. حواستون رو جمع کنید! ( ویرایش جدید: الان بیشتر متوجه شدم که این دوستان رنگین پوست ما کلاً یه چیزیشون هست! )
6- به نظر شخصی من، تا هوا سرد نشده اگر خواستید پارک آبی برید، برید پارک آبی آتلانتیس. وایلد وادی نرید. ضمناً توی آکواونچر آتلانتیس یه دستگاه خودپرداز گذاشته بودند که طلا می فروخت. برام جالب بود. اینم عکسش:

[عکس: 61968315649950152356.jpg]
7- اگر تاکسی سوار بشید و کرایه اتون زیر ده درهم بشه، ده درهم می گیرند.
8- به شدت بهتون پیشنهاد می کنم آوت لت های جبل علی و آوت لت مال رو برید. آوت لت جبل علی سرویس داره که باید به لیدرتون بگید براتون هماهنگ کنه تا ماشین بیاد دنبالتون ( رایگانه ) ( ضمناً منطقه جبل علی منطقه آزاد اقتصادی هست و اجناس بدون محاسبه گمرکی فروخته میشه. به ما گفتند که حتما باید با سرویس برید و خودتون نمی تونید همینطوری برید ) ... آوت لت مال هم سرویس رایگان داره اما فقط از جلوی بعضی از هتل ها رد میشه. از جلوی کلاریج ساعت یک ربع به چهار تا چهار عصر میاد رد میشه و بوق می زنه. روی ماشینش هم کلی تبلیغ مبلیغ آوت لت مال داره.
به نظر من برای خودتون برید آوت لت مال خرید کنید. ایتس گود فور یو! Wink
9 – یکی از دوستان از من راجع به خورد و خوراک ارزون پرسیدند. این رو بگم که هله هوله گرونه و یه چیپس پرینگلز 29 درهمه اونوقت یه کمبو چیکن برگر مک دونالد 27 درهم! .. فست فود ها قیمتاشون خوبه. البته ما از اینجا کنسرو هانی و کنسرو لوبیا بردیم. اما برای گرم کردنشون ممکنه داستان داشته باشید. من به زور می کردم توی چایی ساز گرم می کردیم! -- اما خرید های ارزون توی سوپر مارکت میشه کرد. شیر و آب قیمتش مناسبه. آب یک لیتری یک درهم تا یک درهم و نیم. راستی یک سوپرمارکتی هست توی این آدرسی که می گم. قیمتاش خیلی خوبه. به نظر من اگر نزدیک میدون ماهی هستید برید اینجا خرید کنید. ببینید میدون ماهی رو به سمت پارک نایف که می رید، داخل خیابون 43A ... سوپر مارکت تلال هست اسمش .....
10 – جالبیه رانندگیه این دبی ای ها اینه که وقتی یکی وسط خیابون میزنه رو ترمز، اینا سبقت نمی گیرن. بله پشتش می ایستن و بوق می زنن! ... بخصوص اون محله داغون که ما بودیم در هتل دوم، دیوانه شدیم از صدای بوق. خیلی بیشتر بوق می زدند تو اون محله تا جاهای دیگه. ضمناً هتل کالیفرنیا هم توی همین خیابون هست.
2014AS18XX | سفارت: ابوظبی | کارنت: 10 سپتامبر | مصاحبه: نوامبر | کلیر: 27 نوامبر | ویزا: 16 دسامبر | ورود به آمریکا: 31 ژانویه 2014 | دالاس
کتاب گرامر برای مکالمه
سفرنامه بخش 1 و 2
سفرنامه بخش 3
سلام دوستان
من می خواستم سفرنامه بنویسم که دیدم عمو غفاری عزیز همه چیز را مو به مو گفتند,فقط چند مورد هست که فکر می کنم بد نباشه بدونید, ما در اتاق مصاحبه شدیم و افیسر مردی جوان و بسیار خوش اخلاق بودند که به محض اینکه شروع به صحبت کردند ما آرامش پیدا کردیم, مدارکی که از ما گرفتند ترجمه شناسنامه تمام اعضای خانواده , ترجمه سند ازدواج, نامه دعوت به مصاحبه, تمکن مالی, ترجمه آخرین مدرک تحصیلی برنده و عکس و دیگر هیچ , و ما با کیفی پر از مدارک و ترجمه اونها برگشتیم, به ما گفتند ۲ تا۴ ماه پروسه اداری پروندتون زمان می بره، در ضمن اصل هیچ کدام از مدارک را حتی نگاه هم نکردند البته باجه های دیگر متفاوت عمل می کردند.
هتل ما هتل copthorne بود ,در کل هتل خوبی بود, ولی اینترنت رایگان نداشت ساعتی ۲۰ درهم و روزانه ۵۰ درهم و ۳ روزه ۱۰۰ درهم, با ایستگاه مترو پیاده ۳ تا ۵ دقیقه راه بود و مرکز خرید city center هم که چسبیده به ایستگاه مترو بود و اما بحث شیرین غذا, هتل ما صبحانه و یک وعده غذایی داشت(ناهار یا شام)، طبقه بالای city center و کلا کلیه پاساژهای معروف قسمتی به نام food court وجود دارد که بسیاری از رستورانهای زنجيره ای معروف و غیر معروف اونجا شعبه دارند و همه جور غذا با هر قیمتی یافت می شود و کلا نگرانی بابت غذا نداشته باشید و در city center قسمتی وجود داره به اسم کارفور دقیقا مثل هایپر استار ولی با تنوع بیشتر وقیمتهای به نسبت مناسب.
هتل ما در منطقه دیره بود و کلا این منطقه چندان جذابیتی ندارد هر چند که به نظر من کلا دبی هیچ چیزی برای دیدن ندارد ولی منطقه شیخ زاهد به نسبت بهتر بود ولی هتلهای شیخ زاهد فقط صبحانه دارند
ببخشید که مطالب را خیلی پراکنده نوشتم خیلی خسته هستم چون ۱۵ دقیقه است که از فرودگاه رسیده ام و اگر می خواستم متن خوبی را آماده کنم شاید یه چند روزی طول می کشید و ترجیح دادم که سریعتر دینم را به این سایت و دوستانم ادا کنم
دوستان
يك موضوع خيلي خيلي مهم
در مورد سيم كارت اتصالات فكر مي كنم دوستان اشتباه مي كنند،ما از فرودگاه دبي 50 درهم داديم و يك سيم كارت گرفتيم بعد از ٣ ساعت فعال شد باهاش يك بار تماس گرفتيم و وقتي شارژ را چك كرديم نوشته بود ٠ درهم ولي بعد متوجه شديم كه بايد سيم كارت را فعال كنيم از روي همان قبضي كه موقع خريد بهمون دادند سيم كارت را شارژ كرديم و فكر مي كنم حدود ٥٠ درهم شارژ شد كه الان حدود ٢٠ درهمه باقيمانده با وجود اين كه تماس داخلي زياد داشتيم و حتي ٣ بار با ايران و ١ بار با آلمان تماس داشتيم و مطلب ديگه اين كه در فرودگاه سيم كارت ٤٠ درهمي نداشتند فقط ٢٥ -٥٠ و .... و البته اينترنت هم داشت فكر كنم ٢٠٠ مگا بايت
کیس نامبر:***1 2014AS، تاریخ ارسال مدارک : ۱۶ می ،تاریخ مصاحبه: نوامبر، مکان مصاحبه: ابوظبی، وضعیت: كليرنس، آپديتها: ٢٧ و ٢٩ مي و ٢ جون، كلير: ٤ جون (بعد از ٢٠٢ روز انتظار)Smile
سفرنامه قسمت اول
سلام دوستان بر طبق رسم و سنتی که در مهاجرسرا هست ادای دین و وظیفه می کنم و سفر نامه خودمو برای دوستانی که در ابوظبی مصاحبه دارن می نویسم از اونجایی که سفر نامه دوستان 2013 بسیار کامل بودن و خصوصا از سفر نامه جناب بیات کمال استفاده رو بردم لازم دیدم که اینجا از ایشون و تمامی دوستان 2013 تشکر کنم .
هرچندبعد از سفر نامه کامل عمو احسان گل چیز زیادی برای گفتن نمی مونه با اینحال سعی می کنم هرچند مختصر سفرناممو به استحضار شما دوستان برسانم.
تدارکات قبل از سفر:
بعد از قبولی در لاتاری با توجه به اینکه سفارت انتخابی از طرف KCCآنکارا بوده شروع به جمع آوری اطلاعات و خوندن سفرنامه های آنکارا کردم و انقدر در خصوص نحوه مصاحبه و مدارک مورد نیاز و نقشه و حتی مکان های دیدنی و تفریحی آنکارا اطلاعات پیدا کردم و یادداشت برداری کردم که حتی توانایی تور لیدر شدن برای سفر به این شهر رو داشتم.اما بعد از کارنت شدن در دور اول ویزا بولتن برای برندگان 2014 و بعد از دریافت نامه دوم که 4 روز بعد از انتشار بولتن جایگزین صفحه اعلام قبولیم شده بود مشاهده کردم که کنسولگریم از آنکارا به ابوظبی تغییر کرده چند روز تو شُک بودم و چند روز هم خیلی ناراحت بودم اون همه اطلاعات در خصوص آنکارا در مقابل عدم اطلاعات در خصوص نحوه مصاحبه ،مدارک مورد نیاز و کلا کشور امارات منو شوکه کرده بود و این باعث شد که چند روز هیچ مطالعه ای در این خصوص انجام ندم .تو خونه همه به اتفاق می گفتن که لابد یه خیری توی این قضیه هست و بعد از صحبت با چند تا از دوستان مهاجرسرایی که بهم دلگرمی میدادن که سفارت ابوظبی خیلی بهتر از آنکارا هست از اول شروع به خوندن سفرنامه های دوستان سالهای گذشته کردم.
بعد از دریافت نامه دوم شروع به بررسی تهیه بلیط هواپیما بصورت سیستمی کردم و بلیط رفت و برگشت رو از ایران ایر بصورت سیستمی و حدودا یک ماه قبل از مصاحبه به مبلغ 559000 تومان برای یک هفته خریدم .
از اونجایی که مادر و خواهرم منو تو این سفر همراهی می کردن دنبال یه هتل تمیز و ارزون بودیم که به مترو نزدیک باشه و بازهم بعد از کلی جستجو و فقط 4 روز قبل از پرواز هتل رویال گاردن رو از آژانسی که بلیط و ویزا رو از اونجا تهیه کرده بودم گرفتم البته این رو هم بگم که از بوکینگ هتل های خیلی خوبی رو می شد به قیمت خیلی مناسب رزرو کرد ولی از اونجای که کردیت نداشتم به اجبار به رویال گاردن و تعریف های که دوستان ازش کرده بودن بسنده کردم.
از حدود یک ماه قبل از NMC دبی برای مدیکال وقت گرفته بودم بماند که اصلا لازم هم نبود.
اقامت دردبی:
روز 27 اکتبر دو روز قبل از مصاحبه با پرواز ساعت 7 ایران ایر به مقصد دبی پرواز داشتیم که به موقع از تهران حرکت کردبعد از رسیدن به دبی و طی مسافت طولانی که تو فرودگاه بزرگ دبی زیاد به نظر نمیرسه یه گیت خروج و کنترل پاسپورت و ویزا رسیدیم آقایی که عکس قرنیه چشم و اسکن رو انجام میداد منو حدود 5 دقیقه معطل کرد و هی از چپ و راست اسکن می کرد اخر سر هم بعد از یه مطالعه طولانی از پاس و یزا مهر ورود رو زد بعد این مرحله به قسمت تحویل چمدان رسیدیم البته ما چون صندلی مون جلوی هواپیما بود تقریبا جزو نفرات اول بودیم بعد از تحویل گرفتن چمدان ها به توصیه یکی از دوستان که قبل از من مصاحبه داشتن به کنار یه ماشین زرد رنگ که برای جایزه در کنار فری شاپ گذاشته بودن رفتیم و با ارائه پاسپورت نفری یه سیم کارت اتصالات به نام خودمان والبته مجانی دریافت کردیم که همونجا 25 درهم شارژش کردیم و مسئولی که به ما تحویلش داد گفت یه ساعت دیگه فعال می شه که برای من حدود 20 دقیقه بعد فعال شد. از اونجایی که ترانسفر داشتیم تا رسیدن چند نفر دیگه منتظر موندیم و بعد از حدود یک ساعت انتظار که دوستان بعد از خریدملزومات از فری شاپ تشریف آوردند به سمت هتل حرکت کردیم ساعت حدود 12 به هتل رسیدم و من عملا زمان مدیکال صبح رو از دست دادم بنابر این با آرامش چک این کردیم و ناهارو استراحت و بعد از کمی استراحت حوالی ساعت 3 به سمت NMC دبی حرکت کردم.اینجا لازم می دونم کمی در خصوص هتل رویال گاردن توضح بدم این هتل در منطقه دیره در کنار بازار ماهی واقع شده بطوری که اولین بار که از ماشین پیاده شدیم بوی ماهی که توی کل فضا پراکنده هست کمی آزار دهنده بود ولی البته یه مزیتی داره اینه که آدم گم نمی شه کافیه چشم بسته فقط بو کنه میرسه به هتل (البته این شوخی بود)هتل در کل تمیز بود و غذا و روم سرویسش خوب بود.مزیت مهم هتل این بود که روبروی متروی پالم دیره بود و فقط کافی بود از این سمت خیابون برید اون سمت و وارد مترو بشید.در کل نسبت به اینکه هتل 2 ستاره بود و قیمتش ارزون خوب بود.
مدیکال:
حدود ساعت 3 آماده شدم و به ایستگاه مترو رفتم با خرید یک کارت سیلور 20 درهمی که 14 درهم شارژداره به سمت ایستگاه ابوهیل حرکت کردم.و از اونجایی که هم ایستگاه پالم دیره و هم ابوهیل روی خط سبز مترو هستن نیازی به تعویض خط نبود و بعد از گذشتن از چند ایستگاه به مقصد رسیدم.مترو دبی واقعا از نظر طراحی و دید بصری عالی بود و بهتره که از نظر رعایت نظم و احترام به حقوق دیگران و....هیچ مقایسه ای با مترو تهران نشه. همونطور که دوستان در سفر نامه ها اشاره کرده بودن هنگام خارج شدن از مترو بیمارستان در روبرو دیده میشه بعد از ورود به ساختمان و رفتن به طبقه Mبوسیله آسانسور، به قسمت پذیرش رفتم و با ارائه اصل پاسپورت،پرینت نامه دوم ،کارت بین المللی واکسیناسیون و 2 قطعه عکس 5*5 منتظر نشستم تا برای معاینه صدام کنن.بعد از حدود 45 دقیقه یه پرستار آمد و منو با خودش به قسمت پرداخت هزینه برای رادیوگرافی و آزمایشگاه برد و توضیح داد که بعد از پرداخت هزینه ابتدا به قسمت رادیولوژی برای گرفتن ایکس ری قفسه سینه برم و بعد به قسمت لابراتوار برای آزمایش خون و بعد مجددا به همون قسمت برگردم و باز منتظر بمونم این کارها سریع انجام شد و من کلا زیاد منتظر نشدم و البته غیر از من کس دیگه ای برای مدیکال سفارت نبود ولی تا دلتون بخواد بچه برای چکاب بود که کلا اونجارو گذاشته بودن رو سرشون.تو تایمی که منتظر بودم تا برای ادامه معاینه صدام کنن با ملیکا تماس گرفتم و تایم رفتن به سفارت رو باهاش چک کردم بعد از حدود نیم ساعت بعد یه پرستار دیگه آمد و منو برای معاینه چشم و قد و وزن صدا کرد با هاش به قسمت مربوطه رفتم که اینجا طبق روال معمولشون یه چند سانتی از قدم کم کرد که وقتی من این موضوع رو بهش یادآوری کردم با خنده دوباره قدم رو گرفت و یک سانت یه اندازه قبلی اضافه کرد ولی کلا 3 سانت از قدم کم کرد.کلی هم سر معاینه چشم خندیدیم کلا انگلیسی رو با یه لهجه هندی غلیظ صحبت می کنن و آدم باید چند لحظه فکر کنه تا جملات رو بفهمه بعد از این مرحله مجددا منتظر نشستم و سرمو با روزنامه گرم کردم تا دوباره بعد از 40 دقیقه برای معاینه صدام کردن به اتاق دکتر و یه پرستار اینجا همراهم آمد دکتر کلا خیلی خسته و بی حوصله بود و بعد پرسیدن سوالاتی در خصوص سابقه بیماری و غیره یه معاینه هم انجام داد بعد هم پرستار یکسری معاینات دیگه و بعد از اینکه اطمینان حاصل کردن که مشکلی وجود نداره دکتر شکولا گفت که برای جواب فردا ساعت 8 عصر مراجعه کنم بعد مجددا دریافت فیش پرداخت هزینه معاینه و خروج از NMC و دوباره سوار مترو شدیم ولی اینبار ایستگاه یونیون پیاده شدیم و پیاده تا میدان بنی یاس رفتیم و از فروشگاهها دیدن کردیم و آخرای شب به هتل برگشتیم و فرداش هم کلا به گشت و گذار اطراف هتل صرف شد چون هتل کلا نزدیک بازار طلا و ادویه هست ودیدن این دو بازار سنتی و قشنگ رو به همه توصیه می کنم کلا شبیه موزه بودن .عصر هم به الغریر سنتر رفتیم که با تاکسی از درب هتل 10درهم شد و از اونجا هم نزدیکای ساعت 8 به بیمارستان برای دریافت جواب که با اونکه از 8 گذشته بود ولی حدود یک ربع منتظر نشستیم که بعد از اون صدام کردن و جواب رو که تو یه پاکت بود بهم دادن و یه برگه سفید A4 هم همراهش دادن که پرستار پایین برگه زمان دریافت مرحله سوم واکسن TDرو برام تو فوریه زده که باید تزریق بشه و تاکید کرد که حتما سر تایم تزریق کنم در صورتی که من کارت زردم کامل بود،به هرحال زودبه هتل برگشتیم تا من استراحت کنم و برای فردا صبح ساعت 4:30 که ملیکا قرار بود بیاد دنبالم سرحال باشم که من بعد از اینکه یکبار دیکه مدارکم رو چک کردم و به ترتیب چیدمشون آلارم موبایل خودم ،خواهرم و مادرمو سر ساعت 3:30 صبح تنظیم کردم بالاخره ساعت 12 چشمهامو به زور بستم تا بخوابم .اما کو خواب مغزم شروع کرده بود به فکر کردن و متوقف هم نمی شد.تازه وقتی که خواب آمد سراغم یکدفعه خواهرم آمد بالای سرم و صدام کرد که پاشو آلارما زنگ زدن خواب موندی ساعت 3:45 هست که وقتی برق رو روشن کردیم و به ساعت نگاه کردیم 2:45 بود اونوقت منSad مامانم! ساعتSmile هیچی دوباره سعی کردم بخوابم که ایندفعه تا خوابم برد 3تا آلارم با هم شروع به زنگ زدن کردن که خاموششون کردم و آماده شدم برای رفتن به ابوظبی
بقیه سفرنامه رو بزودی می نویسم.
شماره کیس:2014AS10XX/پست:آنکارا>ابوظبی/ رؤيت قبولی:4می/ارسال فرمهای سری اول:10 می/جواب 21می/ 1نفر/کارنت13آگوست/مصاحبه هفته آخراکتبر/ویزا:یکضرب/ورودبه آمریکا:
نکاتی در مورد سفر به امارات برای مصاحبه
نکاتی در مورد شرایط خودم
ما 3 نفر بودیم و برگه آبی گرفتیم و کلرنس خوردیم و آفیسر گفت این پروسه بین 2 تا 3 ماه طول میکشه
اون روزی که ما رفتیم حدودا 5 تا کیس بیشتر واسه لاتاری نیومده بودن(ایرانی ها)
2 تاشو که من می دونیم هر دو مجرد بودن و یه خانم بودن و آقا که هر دو یه ضرب گرفتن و رفتن.
2 تا از مصاحبه کننده ها ایرانی بودن.
البته مصاحبه کننده اول.2 نفر باهاتون مصاحبه می کنن( یه جا نیستن)
ما چون کلیرنسی بودیم گفتن برید تو یه اتاق.
یه آقای امریکایی فوق العاده با کلاس اونجا نشسته بود که کلا با ما فارسی صحبت کرد و فقط یه اطلاعات معمولی رو پرسید که تو فرم ها بود.بعدش هم که برگ آبی رو داد و گفت تو سایت از یه هفته دیگه وضعیتتون رو چک کنید.
نکات قبل از مسافرت به امارات
هتل
حتما شرایط تور های مختلف رو بررسی کنید.بعضی تور ها حتی سیم کارت مجانی امارات میدن
همانطور که در مهاجرسرا خوندید برای ریسک نکردن 2 روز قبل از تاریخ مصاحبه اونجا باشید.
راستی دقت کنید که تو ویزاتون اطلاعات رو اشتباه نزده باشن.حتی کو چکترین اشتباهی شما رو تو فرودگاه معطل میکنه و باید پول ویزا رو مجددا تو فرودگاه پرداخت کنید.
سیم کارت
سیم کارت خیلی زیاد به درد من خورد که مخصوصا به خاطر پیدا کردن آدرس ها بود.که پایین تر توضیح دادم
من سیم کارت الاتصالات نگرفتم.من سیم کارت du گرفتم(از سوپرمارکت)
55 درهم بود که 10 درهم شارژ داشت و خودش 200 مگابایت اینترنت رایگان 3g میداد(با سرعت خدا)
و اینترنتش هم هیچ تنظیماتی نمی خواست فقط کافی بود فعال کنی اینترنتو از تو گوشی(مثل gprs
مدیکال
ما 3 نفر بودیم و ساعت 11 رسیدیم به ان ام سی دیره. دکتر گفت فردا ساعت 8 بیاید جواب رو بگیرید.
اگه دو هفته قبلش تماس بگیرید یا ایمیل بزنید و بگید چه ساعتی میاید بهتره.ریسکش کمتره
آدرس:از فرودگاه یا از هتل اگه مستقیم میرید.به تاکسی بگید
Nmc medical center deira و بگید اونی رو می خواید که روبروی مترو ابوهیل هست
دقت کنید که nmc یه شبعه نداره.شما باید حتما به این شعبه برید.(بقیه شعبه ها مربوط به کارهای دیگه هست)
از دبی به ابوظبی
اگه با تاکسی بخواید برید حول و حوش 250 درهم فقط واسه رفت هزینه داره.
مترو هم که نداره
میمونه راه پیشنهادی من واسه اونایی که نمی خوان زیاد خرج کنن که اونم استفاده از اتوبوس هست که واسه هر نفر 20 درهم هزینه داره که بلیط رو هم می تونید همونجا تو ایستگاه خریداری کنید
مصاحبه ما ساعت 8 بود.ساعت 5 اولین اتوبوس به سمت ابوظبی حرکت میکنه.اگه می خواین به اتوبوس ساعت 5 برسین 20 دقیقه قبلش حتما اونجا باشین و اول صف وایسین.
این اتوبوس هر نیم ساعت یه بار حرکت می کنه به ابوظبی که مدت رسیدنش کمتر از 2 ساعت هست.دیگه خودتون حساب کنید با توجه به ساعت مصاحبتون.(اگه اصلا نمی خواید ریسک کنید نیم ساعت هم بزارید واسه ترافیک احتمالی ابوظبی)
آدرس ایستگاه اتوبوس:
شما به تاکسی بگید می خواید برید ایستگاه اتوبوس القبیبه alghubaiba bus station
ابوظبی هم که رسیدید به تاکسی بگید usa embassy
15 دقیقه نهایتا تا اونجا هست و حدود 20 درهم میگیره شایدم کمتر

تاکسی مترو و اتوبوس
بهترین روش رفت و آمد در دبی مترو هست که البته این نیازمند داشتن نقشه کامل دبی هست.
من خودم همه جای دبی راحت رفتم بدون سوال پرسیدن از کسی(ملت گیجن سوال هم بپرسین چرت و پرت میگن.جالبه بدونید چند بار واسه ما پیش اومد که تاکسی نمی دونست آدرسو)
راستی اگه silvercard مترو رو بگیرید 20 درهم هست و 14 درهم شارژ داره(حتما بگیریددددد) و جالب اینجاست که تا 14 درهم اگه خرجتون بشه تو یک روز دیگه اون روز از اعتباتون کم نمیشه
برنامه google maps رو نصب کنید.(گوشی های اندرویدی) دقت کنید که واسه این برنامه به اینترنت سیم کارت نیاز دارید که بالا در موردش توضیح دادم
این برنامه فوق العاده بود و خیلی خیلی خیلی به من کمک کرد.من از همین جا آدرس هتل و مدیکال و ایستگاه اتوبوس رو رو نقشه علامت زدم(می تونید هر جارو می خواید ستاره دار کنید) و وقتی رفتم اونجا نگران هیچی نبودم
این برنامه واسه کمک به شما تو مسیریابی اتوبوس مترو و ماشین هست
دیدنی های دبی:
این 2 جا رو من خیلی توصیه میکنم
Al mamzar beach park
یه پارک فوق العاده بزرگ و سبز و زیبا.با ورودی فقط 5 درهم واسه هر نفر.ساحل های زیبا و استخر و....
Wild wadi water park
خودم وقت نکردم اینجا برم اما طبق اطلاعاتی که دارم بیش از 20 سرسره آب مختلف و فوق العاده داره.
ورودی 235 درهم هست اما............................... میارزه.دفعه بعد که برم دبی حتما میرم
در ضمن ورودی رو که بدید تا آخر وقت می تونید اونجا باشید
سفارت ابوظبی/مصاحبه 15 نوامبر/3نفر/کلیرنس خوردیم/ کلیر شدیم 29 may دریافت ویزا = june // مقصد: مریلند
سفرنامه من
(2013-11-20 ساعت 00:22)farnama نوشته:  
نکاتی در مورد سفر به امارات برای مصاحبه
دیدنی های دبی:
این 2 جا رو من خیلی توصیه میکنم
Al mamzar beach park
یه پارک فوق العاده بزرگ و سبز و زیبا.با ورودی فقط 5 درهم واسه هر نفر.ساحل های زیبا و استخر و....
Wild wadi water park
خودم وقت نکردم اینجا برم اما طبق اطلاعاتی که دارم بیش از 20 سرسره آب مختلف و فوق العاده داره.
ورودی 325 درهم هست اما............................... میارزه.دفعه بعد که برم دبی حتما میرم
در ضمن ورودی رو که بدید تا آخر وقت می تونید اونجا باشید

دوست عزیز
ممنون از سفرنامتون،ورودی wild wadi : برای بزرگسالان 235 درهم و برای بچه ها 175 درهم است
کیس نامبر:***1 2014AS، تاریخ ارسال مدارک : ۱۶ می ،تاریخ مصاحبه: نوامبر، مکان مصاحبه: ابوظبی، وضعیت: كليرنس، آپديتها: ٢٧ و ٢٩ مي و ٢ جون، كلير: ٤ جون (بعد از ٢٠٢ روز انتظار)Smile
سلام و با عرض پوزش از تاخیر در نوشتن قسمت دوم سفرنامم
قسمت دوم
از قبل با ملیکا هماهنگ کرده بودم بنابراین ساعت 4:45 دقیقه همسرش جلوی هتل با ماشین فوردشون منتظر بودن و قبل از من هم 2 خانواده دیگر رو هم سوار کرده بودن و بعد از سوار شدن من دنبال دوست یکی از خانواده هایی که سوار شده بودن رفتیم و بعد از سوار کردن اونا به سمت ابوظبی به راه افتادیم از بقیه راه چیزی یادم نیست چون همشو خوابیده بودم بعد از رسیدن به ابوظبی تو یه پمپ بنزین چند دقیقه ای موندیم که اگه کسی خواست ،چیزی بخره و بعد به سمت سفارت حرکت کردیم وقتی به سفارت رسیدیم ساعت تازه 7 بود و قبل از ما یه خانم جوان که کیس خونوادگی بودن روی نیمکت های بخش ایمیگرنت نشسته بودن من نفر دوم بودم و بعد از من به ترتیب همسفرهام نشستن یه زن و شوهر هم که دوست های یکی از همسفر هامون بودن کنارشون نشستن و تا زمانی که مامور سکیوریتی برای بازدید و چک نامه دوم و پاسپورت ها اومد اونجا موندن که موردی نبود کم کم هرچه به ساعت 8 نزدیک می شدیم شلوغ می شد و حوالی ساعت 8 پنکه هایی که جلوی نیمکت ها بود شروع به کار کردن تقریبا همین موقع هم ماموری آمد و نامه ها رو با پاس ها گرفت و چک کرد و چند نفری رو که اشتباهی نشسته بودن جابجا کرد دیگه تقریبا 30 نفری آمده بودن چند ملیت مختلف ساعت 8 :10 دقیقه یه امور دیگه آمد و گفت 5 نفر 5 نفر به سمت در حرکت کنیم بعد از بازرسی بدنی و تحویل دادن موبایل خاموش و کیف تنها با داشتن مدارک و پول به یه سالن دیگه هدایت شدیم اینجا هرکسی که آب یا خوراکی داشت حتما باید کمی از اونو می خورد تا بتونه با خودش ببره تو سالن به اندازه 5 دقیقه نشستیم تقریبا نیمی از افراد داخل شدن و اینبار گفتن 2 نفر 2 نفر به سمت ساختمون داخل حیاط حرکت کنیم بعد از گذشتم از شمشادهای معروف که من هنوزم دلیل اون همه تعریف از اونارو نفهمیدم به سمت ساختمون حرکت کردیم و خانمی که پشت دربود با فشار دادن یه دکمه در رو برامون باز کرد وارد شدیم و یه مامور خانم مارو راهنمایی کرد تا در قسمت ایمیگرنت که در انتهای سالن بود روی صندلی به ترتیب بشینیم تقریبا افرادی که داخل اتاق بودن وارد شدن که باجه ها فعال شدن و یه سری پرسنل آمدن و پشت باجه ها قرار گرفتن شماره من 2 بود و در بدو ورود به سالن همون خانمی که در رو باز کرده بود با پرسیدن اینکه مهاجری هستم و یا نه برای باجه 8 خونده شد من به اون باجه رفتم و یه خانم ایرانی سیه چرده لاغر وبا قد متوسط و خیلی عصبانی مدارک منو تحویل گرفت با اون که همه مدارکو شب قبل مرتب کرده بودم با این حال وقتی مدارک تحصیلی منو گرفت گفت ترجمه لیسانستون نیست من شوکه و ناراحت شدم با حالت عصبانیت گفت دیپلمتو بده ترجمه دیپلمو دادم برگه ترجمه ای رو که به من پس داده بود دوباره نگاه کردم ترجمه لیسانسم زیر کپی و ترجمه ریز نمرات بود که با هم پانچ شده بودن از پشت شیشه بهش نشون دادم و مجددا ترجمه دیپلمو پس داد و اونو گرفت در مورد کارم پرسید که شرکت خصوصیه یا دولتی وقتی گفتم خصوصی رفت به پشت باجه آمد و باز با حالت عصبانی گفت خانم شما همه مدارک رو ندادین من حول شده بودم و کمی عصبی گفتم چی رو ندادم گفت مدارک اسپانسر و عکس منم برگه تمکن و عکسو دادم دوباره رفت پشت باجه آمد و یه برگه داد گفت برین برای پرداخت پول نگفت به کدوم باجه منم که کمی حول شده بودم از یه مامور که اونجا بود پرسیدم کجا پول باید بدم اونم منو تا باجه 1 همراهی کرد اونجا کسی نبود روی نیمکت روبروش نشستم که در همین حین یه خانمی آمد و پشت باجه ایستاد رفتم و 330 دلارو دادم یه رسید به من داد به باجه 8 رفتم خانم بد اخلاق گفت که برم به باجه انگشت نگاری تو اون باجه یه خانم ایرانی زیبا و خیلی خوش اخلاق بیرون باجه به افیسری که تو ایستاده بود و انگشت نگاری می کرد کمک می کرد. بعد از انگشت نگاری مجددا روی نیمکت نشستم دختری که قبل از من بود از یه اتاق انتهای سالن خارج شد چک خورده بود بعد از جند ثانیه شماره من برای مصاحبه خونده شد به داخل اتاق رفتم یه آقای افیسر با ریش و موی هویجی پشت باجه بود که به من سلام کرد دیدن صورت خندان و احوالپرسی به زبان فارسی با یه لهجه جالب تمام استرسی رو که قبلا داشتم از بین برد ازم خواهش کرد که بشینم و بعد از نشستن به من گفت که دست راستمو بالا ببرم و قسم بخورم که هرچه میگم و هرآنچه که تو فرم ها نوشتم حقیقت و غیر از اون چیزی نیست بعد از قسم صفحه 4 فرم 230 رو داد تا امضا کنم و بعد از اون در خصوص کارم توضیح خواست که من کمی براش توضیح دادم بعد در مورد خصوصی یا دولتی بودن کارم پرسید بعد از اینکه تا حالا به آمریکا مسافرت داشتم یا نه که اینو 2 بار پرسید بعد در مورد رشته تحصیلیم تو دانشگاه و اینجا متعجب شد و خندید که بافیلد کاریم هیچ ربطی به هم ندارن بعد یه کمی به من نگاه کرد و سنمو پرسید که بعد از جوابم حدود 1 دقیقه به من نگاه می کرد بعد با خنده گفت که شما خیلی زیباتر و جون تر از سنتون هستین و بعد از اینکه من ازش تشکر کردم گفت که البته خودش هم همینطوره و دوباره خندیدیم بعد گفت مدارک شما کامل و ولکام تو یو اس ای و پاسمو که جلوش بود داخل پوشه گذاشت و یه برگه کوچک صورتی از کنار دستش برداشت و برای 2 روز بعد ساعت 2 تاریخ زد که برم سفارت و پاسمو بگیرم که من ازش در مورد امپوست پرسیدم که گفت نه لازم نیست اون خیلی قدیمی شده و شما خودتون باید بیاید سفارت و پاسو بگیرید.وقتی از اتاق خارج شدم بعد از من یک زوج از همسفرای ابوظبی به اتاق خونده شدن و زوج دیگه تو باجه 8 با سارا گرو مصاحبه شدن که خدارو شکر هردوشون یکضرب گرفتن و اون روز ماشینمون فول موفقیت بود .بعد که همگی آمدن آقا محمد همسر ملیکا یکی از زوجها و دوستشون که از دبی آمده بودن رو به فراری پارک برد و وقتی اونا پیاده شدن به سمت دبی حرکت کردیم منو به هتلم رسوند باقی روز و روزهای بعد به گردش و تفریح گذشت و 5 شنبه طبق قرار بازم با آقا محمد و همسفرهای قبلی به اضافه 2 تا همسفر جدید که یکیشون یکی از بچه های مهاجر سرا به اسم ابیها بودن و اتفاقا یکضرب گرفته بودن ساعت 11به سمت ابوظبی حرکت کردیم که حدود ساعت 2 رسیدیم بازم سفارت شلوغ بود که اینبار هم بعد از بازرسی بدنی و تحویل کیف و موبایل وارد ساختمون شدیم و بعد از نشون دادن برگه صورتی وقتی اسممو پرسید یه پاکت که یه گوشش اریب پاره هست و پاسپورت ممهمور به ویزای امریکا تحویل شد بعد از چک کردن مشخصات و اطمینان از اینکه ایرادی نیست همگی به سمت دبی حرکت کردیم .ایشالله قسمت همه دوستان
نکته خاصی نمونده به غیر اینکه اگه اولین باره که دبی تشریف می برید حتما سافاری رو برید خیلی هیجان انگیزه ما خیلی از جاها منجمله ساحل خیلی از بازارهاو ....خودمون با اتوبوسو مترو رفتیم خیلی خوب بود با همون کارت مترو می تونید سوار اتوبوس بشید.
هزینه هر بار رفت و برگشت به ابوظبی 150 درهم شد برای من و خوب بود فواره های دبی مال رو اصلا از دست ندید فوق العاده هست.
اگه که سوالی بود درخدمتم .
شماره کیس:2014AS10XX/پست:آنکارا>ابوظبی/ رؤيت قبولی:4می/ارسال فرمهای سری اول:10 می/جواب 21می/ 1نفر/کارنت13آگوست/مصاحبه هفته آخراکتبر/ویزا:یکضرب/ورودبه آمریکا:
سلام
ما هم برگشتیم با خبرهای خوب و با تشکر از مهاجر سراBig Grin
همه چی را سعی میکنم خلاصه ولی مفید بنویسم
منم مثل همه وقتی نامه دومم اومد رفتم برای گرفتن بلیط برای 8 روز و 7 شب هتل 4 ستاره گرند سنترال با پرواز ایران ایر برای 2 نفر شد 4200.
چهارشنبه
صبح ساعت 4:30 فرودگاه امام خمینی بودیم ساعت 7 پرواز کردیم و ساعت 9:30 به وقت دبی رسیدیم تا اومدیم از فرودگاه بیرون و برسیم هتل ساعت شد 11:30 ما هم وسایلمون و گذاشتیم و گفتیم ما بعد می یایم اتاقمونو تحویل میگیریم آخه باید میرفتیم مدیکال.
سریع رفتیم مترو سوار شدیم و ایستگاه ابوهیل پیاده شدیم خروجی 3 را رفتیم و nmc را دیدیم.خیلی سریع و دقیق همه کارهامون و انجام دادن و جمعا با واکسن آبله مرغان من شد 1000 درهم.اینقدر دقیق و مسولیت پذیر هستن پرستارهای nmc که اصلا هیچ جای سوال کردنی برات نمیذارن تمام مدت یه پرستار کنارت هست و راهنماییت میکنه.به ما گفتن جمعه ساعت 8 بیاین نتیجه را بگیرید.راستی خانم های محترم تاریخ آخرین پریودتون را به میلادی بدونین.
جمعه 2 ساعت زودتر رفتیم نتیجه را گرفتیم.2 تا پاکت بهتون میدن که نباید درشو باز کنید و فقط پاکت کوچیک را باید ببرید برای مصاحبه.
من از ایران با ملیکا هماهنگ کرده بودم برای رفتن به ابو ظبی و تو این مدت هم هر مشکلی برام پیش می یومد مزاحمشون میشدم و کمکم میکردن.شب قبل از مصاحبه رفتیم پاسپورتمونو از هتل بگیریم که بهمون شک وارد شدSadگفتن مسئول اسکن نیست صبح بیاین بگیرین ما هم با استرس رفتیم اتاقمون و زنگ زدیم ملیکا جون ایشونم گفتن برین پایین و بگیین باید الان پاسمون و بدی چون کلا نگه داشتن پاسپورت توسط هتل غیر قانونی و باید همون روز اول از پاستون اسکن بگیرن و بهتون برگردونن خلاصه همسر عزیز رفت پایین و با پاسپورت برگشت Smile نکته اینکه 1 یا 2 روز قبل پاستونو بگیرین که بهتون استرس وارد نشه.
1 شنبه
صبح ساعت 4:30 دقیق آقای مومنی همسر ملیکا جون اومدن دنبالمون که ما 5 دقیقه منتظرشون گذاشتیم سوار شدیم بعد ملیکا جون یه زن و شوهر دیگه را آوردن دم هتل ما که سوار ماشین ما بشن من خیلی از این کارشون خوشم اومد چون ما را سوار نکردن و بعد برن دم هتل های دیگه دنبال بقیه و ما راس همون ساعتی که گفته بودن به سمت ابوظبی بردن.ساعت 6:30 رسیدیم سفارت خوشبختانه نفر اول بودیم ساعت 7:30 یه مامور اومد و نامه دعوت به مصاحبه همه را چک کرد من که اسم همسرم توی نامه مصاحبم نیومده بود فقط خدا خدا میکردم که نکنه بگن نمیتونه بیاد تو ولی چیزی که نجاتمون داد آخرین ایمیلی بود که به سفارت زده بودم که جواب داده بودن این ایمیل همراهمون باشه برای ورود همسرم.ساعت 8 شد و رفتیم داخل ما شماره 2 بودیم قبل از هر چیزی ما و اون زن و شوهری که همراهمون بودن که البته دوستای خوبی شدیم رفتیم دستشویی از استرس شدید و نکته این که یکی از دوستان نوشته بودن توالت سفارت آب نداره ولی داره تازه توالت ایرانی هم داره Tongue.اولین باجه که صدامون زد یه خانم عرب بود که کامل فارسی صحبت میکرد همه مدارکی که پست کرده بودیم جلوش بود فقط عکس گرفت و مدارک تحصیلی منو بعد گفت برین پول بدین نفری 330$ پرداخت کردیم و نشستیم اون دوستامون و صدا زدن رفتن توی یه اتاق و بعد ما رفتیم پشت باجه که خانم سارا گرو وایستاده بود
.اول قسم خوردیم
بعد از من پرسید کارت چیه......گفتم
کجای آمریکا میری.....گفتم
کسی را داری ......گفتم
از همسرم پرسید شرکتت چیه......گفت
چرا سربازی نرفتی.....گفت
بعد از هر دومون پرسید دفعه چندم شرکت میکنید.....گفتیم
و............................................................تمام
کارت صورتی را برداشت و گفت سه شنبه بیاید پاسپورتاتونو بگیرید.جالب بود که از همسرم هیچ مدرک تحصیلی نخواست و هیچ سوالی در مورد ازدواجمون نکرد.اون دوستامون هم گرفتن ولی به اونا گفته بودن 4 شنبه بیاید بگیرید و تقریبا همه توی اون روز یه ضرب گرفتن .نکته این که توی اتاق مصاحبه بشی یا پشت باجه فرقی نداره یعنی در هر دو جا میتونی به ضرب بگیری یا میتونی کلیر بخوری پس اگه توی اتاق مصاحبه شدید نگران نشید.(یه نکته دیگه البته نمیخوام فضولی کنم فقط برای حفظ آبروی ایرانی ها میگم اونم طرز لباس پوشیدن من فکر میکنم برای یه جای رسمی مثل سفارت باید یه لباس تقریبا رسمی هم پوشید و نباید فکر کنیم که داریم میریم لاس وگاس آمریکا)
سه شنبه
تصمیم گرفتیم با اتوبوس بریم که تجربش کرده باشیم رفتیم ایستگاه الغبیبه پیاده شدیم و نفری 25 درهم بلیط اتوبوس ابوظبی را خریدیم و سوار شدیم(یکی از دوستان نوشته بود 20 درهم نمیدونم چرا) ساعت 10:45 حرکت کردیم و ساعت 12:30 رسیدیم ابوظبی تاکسی گرفتیم 18 درهم دادیم تا سفارت 12:45 اونجا بودیم ساعت 2 گفتن هر کارت یک نفر فقط بره داخل.رفتم داخل و مدارک و گرفتم خوشحال و خرسند اومدم بیرون که.................فهمیدیم تو ویزا من خورده سینگل ولی ویزای همسرم درست بود مشکل را دم در گفتم و دوباره برگشتم داخل رفتم پیش همون خانم چاقه مشکل و بهش گفتم گفت خوب باید بری 5 شنبه بیای منم که 4 شنبه پرواز داشتم کلی ازش خواهش کردم که 4 شنبه برام آماده کنن ولی توضیح داد که از لحاظ پروسه اداری نمیشه و بعد گفت از نظر من مشکل خاصی نیست و من اگر جای تو بودم با همون ویزا میرفتم ولی من نمیخواستم ریسک کنم پاسپورتمو دادم و گفتم 5 شنبه می یام میگیرم.همون ابوظبی رفتیم ناهار خوردیم و سوار اتوبوس شدیم به سمت دبی ولی چشمتون روز بد نبیبه که به چه ترافیکی خوردیم منم از غذا مسموم شده بودم دیگه بدتر.تو راه بر گشت به آژانسی که ازش تور را گرفتم زنگ زدم و گفتم برام 2 شب دیگه هتل را بوک کنه و خوشبختانه با پرداخت 690 هزار تومان برای 2 نفرمون حل شد و 4 شنبه صبح هم رفتیم دفتر ایران ایر و با پرداخت 400 درهم برای 2 نفرمون پرواز را به جمعه تغییر دادیم.
5 شنبه
چون دیگه نیازی نبود 2 نفرمون بریم و واقعا به نظر من ازش نداشت با اتوبوس رفتن زنگ زدم به ملیکا جون و با ایشون رفتم.با اتوبوس رفت و برگشتتون میشه 50 درهم تاکسی رفت و برگشت تا سفارت هم جمعا 36 درهم که جمعشون میشه 86 کلا با اتوبوس رفتن 35 تا 40 درهم به نفعتون میشه که واقعا ارزش نداره به خاطرش خودتونو اذیت کنید.ساعت 11با ملیکا جون حرکت کردیم و مثل دفعه قبل بچه ها را یه جا جمع کرده بودن و ما را دور خیابون ها برای سوار کردن بقیه نچرخوندن ساعت 12:30 رسیدیم بارون شدید میبارید به همین دلیل ساعت 1 ما را بردن داخل و تا ساعت 2 همه با پاسپورتها سوار ماشین بودیم و برگشتیم دبی.
خلاصه اینکه سفر بسیار لذت بخشی بود پس به خودتون سخت نگیرید به قول آقای مومنی این گرین کارت لاتاری یه هدیه است از دولت آمریکا به شرط اینکه صادق بوده باشی و مشکلی توی پروندت نباشه اصلا نگران نباشید چون به زودی باید برای سفر آمریکا آماده بشید.Smile
اگه سوالی داشتید در خدمتم
راستی دوستان من هر موقع نکته ای یادم اومد اضافه میکنم
من چمدونمو فرودگاه دبی دادم سلفون پیچیدن وقتی رسیدیم فرودگاه امام خمینی دیدم سلفون پاره شده ولی توجه نکردم وقتی رسیدم خونه دیدم چمدونم شکسته کلی نارحت شدم.صبح زنگ زدم ایران ایر گفت باید توی فرودگاه میگفتی ولی زنگ بزن به این شماره شاید براتون کاری بکنن زنگ زدم گفت زنگ بزن به این شماره زنگ زدم گفت با چمدونت بیا فرودگاه مهرآباد قسمت جامه دان سریع رفتم چمدون و چک کردن و خسارت وارده را یادداشت کرد و یه برگه که روش شماره پرونده نوشته شده بود را بهم داد و گفت از ده روز دیگه چک کن که بیمه جوابتو بده.پس تا رسیدین چمدونتون و حتما چک کنید چه اینجا چه کشور دیگه چون از فرودگاه بیاید بیرون دیگه جوابتو نو نمیدن منم شانس آوردم که قبول کردن.
شتری که پشت در خونه ما هم خوابید
اینهمه سفرنامه خواندیم و یکی ننوشتیم..
اول از همه یه حقیقتی رو اعتراف کنم که من همسر مسعود هستم نه خود مسعود..و برنده اصلی هم همسرم هست (دیگه ببخشید)
تو شرایطی لاتاری بریم که چند ماه بود به دلایلی، کلا قضیه مهاجرت رو گذاشته بودیم کنار و شدیداً به فکر مهیا کردن دلایل موندن بودیم..تا اینکه 11 اریبهشت صدای جیغ من تو کل ساختمون پیچید
به کمک مهاجرسرا و دوستان خوبم فرم ها رو به طول کامل و در زودترین زمان ممکن پرکرده و با پست ارسال کردیم.
برای واکسیناسیون هم از همون خرداد شروع کردم و تا مهر همه واکسن ها رو زده بودیم.
مصاحبه ما برای روز دوشنبه 18 نوامبر تعیین شد
****هتل: بعد از تحقیقات و خوندن سفرنامه دوستان سال های قبل تصمیم گرفتم هتل اسکای لاین رو رزرو کنم برای 4 شب که در مجموع ازش راضی بودیم..فضای بزرگ..امکانات کافی در سویت..اینترنت پرسرعت رایگان و دسترسی مناسب به مترو
**** پرواز: بلیط سیستمی ماهان (از آنجا که بسیار به بخت و اقبال امیدوار بودیم چارتر نگرفتیم) جمعه ساعت 12 ظهر رفت و سه شنبه شب برگشت
جمعه ساعت 5 هتل بودیم و بلافاصله بعد از تحویل اتاق رفتیم و تو صرافی انصاری خیابان رقه پول چنج کردیم برای فردا که مدیکال داشتیم
****مدیکال: nmc دبی برای شنبه 8 صبح به ما وقت داده بود..بعد از خوردن یک صبحانه مختصر با مترو رفتیم nmc . ساعت 8:10 رسیدیم نفر سوم بودیم..آقای فضلی دوست خوب مهاجرسرایی و خانواده خوبشون نفر اول بودن. اون روز خیلی شلوغ بود و کار ما تا ساعت 12 طول کشید.عکس هم همون 5*5 رو قبول میکنن. دکتر شوکولا هم قسمت ما نشد یک خانم دکتر هندی به نام کومار بودن فک کنم که خیلی هم اوکی بودن. من و همسرم که واکسن نداشتیم ولی پسرم 3 تا واکسن خورد. همونجا یک نسخه گرفتم ازشون که از داروخانه پایین بیمارستان تب بر بگیرم براش که خیلی داروی خوب و موثری بود. بعد ا پرسیدن تاریخ مصاحبه خانم دکتر گفتن که یکشنبه ساعت 10 شب برای گرفتن جواب بیاین.
در ضمن خانم ملیکا رو هم طبق یک داستان تکراری در بیمارستان دیدیم که یک خانواده رو آورده بودن برای مدیکال و در تمام مراحل مثل یک مادر کنارشون بودن ولی خارج از بحث یک مطلبی رو بگم شاید بعضی از شما ناراحت بشین ولی حرف من این هست که شما که برای یک مدیکال ساده که تازه نصفه و نیمه همه پرسنل فارسی هم میفهمیدن از مترجم و همراه استفاده میکنید فردا چطور میخواین مهاجرت کنید و اونجا بتونین گلیم خودتون رو از آب بیرون بکشید..قصدم نصیحت نبود اصلا
یکشنبه شب هم همسرم به همراه آقای فضلی و همسر محترم sargol رفتن بیمارستان و جواب رو گرفتن
***برای رفتن به ابوظبی هم سه تا زوج بودیم با دو تا بچه که با آقای علی ایهامی رفتیم که با یک شورلت اومدن و از هر خانواده هم 150 درهم گرفتن..البته که تیم خانم ملیکا زودتر رسیده بودن و ما خانواده 5 ام بودیم
*** مصاحبه: بعد از بازرسی بدنی و تحویل وسایل و ورود به ساختمان اصلی شماره 5 نصیب ما شد و منتظر شدیم تا کارمندان بیایند..پسر من و دختر آقای فضلی اونقدر شیطونی کردند و ما هم که ادای انسانهای متمدن رو درآوردیم و اصلا چیزی بهشون نگفتیم Wink
سه باجه مربوط به دریافت مدارک بود که خب من چون خیلی شناخت روی افراد نداشتم فقط مطمئن شدم که با خانم تپل بداخلاق روبرو نمیشوم.. اول از همسرم مدارک را خواست بدون اینکه بگوید چه مدارکی بده..ما هم همه مدارک را تحویل دادیم که برخی از آنها را برگرداند..مثل دیپلم..پیش دانشگاهی..گواهی سابقه کار و مدرک کارشناسی ارشد چون گواهی موقت بود و فقط دانشنامه لیسانس را برداشت و گفت کافی است . پرسید سربازی معاف بودین؟ و بعد به همسرم گفت برو و 990 دلار واریز کن..تمکن مالی هم از پاسارگاد به میزان 140 م گرفته بودیم
نوبت من شد که مارک را تحویل دهم..آن همه مدرک رو خوشگل ترجمه کرده بودم..همه رو پس داد فقط ترجمه شناسنامه ..کارت ملی..کپی گذرنامه (فقط صفحه اول, پول الکی ندین برای کپی)، سند ازدواج ، پاکت مدیکال و دو قطعه عکس
به من گفت شما دانشگاه تدریس میکنید یعنی جای دولتی گفتم خیر، گفت در ایران همه دانشگاه ها زیر نظر دولت هستند. گفت همسر شما چه کاره هستند گفتم self employment .
بعد هم مدارک پسرم را گرفت و ما هم تشکر کردیم و نشستیم برای انگشت نگاری و بعد مصاحبه
در حین همه این مراحل یک خانم خوش برخورد و زیبای ایرانی همه افراد را راهنمایی میکرد برای باجه انگشت نگاری و بعد هم مصاحبه..
اصلا ربطی ندارد بین اینکه که شما داخل اتاق با آقای خوش تیپ مصاحبه شوید یا با خانم بی حوصله گرو و یک ضرب گرفتن یا نگرفتن شما ..چون اون روز تو فاصله ای که منتظر بودیم یک آقا و دختر کوچیکش از سارا گرو یکضرب گرفت و ده دقیقه بعد هم آقای فضلی و خانواده اش از آقای خوش تیپ( که البته نصیب ما نشد زیارت ایشان)
بله..بالاخره بعد از انگشت نگاری رفتیم برای مصاحبه به محضر خانم گرو با آن عینک و گوشواره قرمز. اول سوگند..بعد سوال در مورد دلیل معافی..کار دولتی؟ این که اسمش رو نوشتید اینجا چه نسبتی با شما داره؟ آمریکا کسی رو دارین؟ این فرم ها رو امضاء کنید. و پاسپورت ها رو بهمون داد و گفت میتونید برید و از یک ماه دیگه سایت رو چک کنید..برگه آبی..به همین راحتی و به همین خوشمزگی
البته یک ضرب گرفتن آقای فضلی باعث شد در طول مسیر خیلی ناراحت نباشیم..ولی خب چند ساعت بعد همه چیز اوکی بود و اسم من هم تو سایت زده شد برای تکمیل فرایند اداری..
شب هم با دوستان خوب مهاجرسراییمون رفتیم مدینه الجمیرا بعد هم پیتزا هات میدان ماهی..شب خوبی بود..البته جا داره باز هم گله کنم از آقای فضلی که به ما شیرینی ندادن..هم تولد دخترشون بود و هم یکضرب گرفته بودن
به امید روزهای روشن آینده
شماره کیس : **2014AS000019 - سفارت : ابوظبی- مصاحبه : 18 نوامبر- کلیر شدیم بعد از 192 روز انتظار
دوستان عزيز هر چند هنوز كلير نشديم و منتظريم ولى گفتم شايد با نوشتن سفرنامم بتونم كمكى بكنم.
همسر من برنده اصلى بودند وما ٧ اكتبر تو ابوظبى مصاحبه داشتيم.پرواز ماهان،هتل توي شيخ زايد
مديكال:
ما براى گرفتن وقت مديكال از ايران با نيو مديكال سنتر(دكتر شوكلا)تماس گرفتيم بهمون پنج شنبه صبح وقت دادند،البته مصاحبه ما دوشنبه بود ولي خودمون ميخواستيم زودتر بريم براى تفريح.اين رو هم بگم كه اگر تماس هم نگيريد اصلا مهم نيست.nmc تو خيابون صلاح الدين است و ارزانتر از بقيه مراكز است و اگر بخواهيد از مترو استفاده كنيد كه خيلى به صرفه تر هم هست بايد خط سبز را سوار شويد و ايستگاه ابوهيل پياده شويد.دقيقا روبروى ايستگاه مركز nmc است.ما پنج شنبه صبح رفتيم اونجا گفتيم از قبل وقت داشتيم ولى ظاهرا دكتر عليرغم وقت قبلى ما meeting داشتندو به ما گفتند كه الان ميتونيد ازمايش خون و عكس ريه و قدو وزن و معاينه چشم را انجام بديد (اگر از عينك استفاده ميكنيد حتما همراهتون باشه)و دوباره عصر بيايد كه دكتر هم شما را ويزيت كند.(همون جابه صورت اتفاقي ما خانم مليكا رو ديديم كه درمورد رفتن به ابوظبي ازشون سؤال كرديم كه گفتند نفرى 150 درهم ميگيرند.4.30صبح از هتل ميبرند و پس از اتمام مصاحبه هم برميگردانند كه ما هم اين كار را كرديم و بسيار از ايشون راضي بوديم)خلاصه ما همون صبح كارهاي اوليه را انجام داديم نفري 425درهم هم هزينه هر نفر را پرداخت كرديم و دوباره عصر رفتيم كه دكتر ما رو ويزيت كردند و گفتند جوابتان هم حدود يك ساعت ديگه اماده است.(دكتر شوكلا كاملا به فارسي مسلط و بسيارخوش برخورد هستند)
روز مصاحبه:
خانم مليكا راس ساعت مقرر دنبالمون اومدند،حدودا يك ساعت و نيم تا ابوظبى تو راه بوديم و اولين ماشينى بوديم كه به سفارت رسيديم.در نتيجه به همراه اون اقاي ديگه كه تو ماشين ما بودند تو صف سفارت ما دومين نفر بوديم.حدود ساعت 7 security guard سفارت شروع به چك كردن پاسها و برگه هاي appointment كرد.حدود ساعت 8 سه نفر سه نفر ما وارد ساختمان اصلى سفارت شديم،بهمون مثل بانك شماره دادند كه شماره ما 2 بود.بعد از اين كه افيسر شماره ما رو اعلام كرد از همسرم كپى ترجمه عقدنامه،اخرين مدرك تحصيلى،گواهى تمكن مالى،شناسنامه و پاسپورت و دو قطعه عكس واز من هم فقط عكس و كپى ترجمه عقدنامه ،پاسپورت و شناسنامه را گرفت.بعد گفت به باجه اخر بريد و نفرى330 دلار پرداخت كنيد و بعد به باجه انگشت نگارى بريد.بعد از انگشت نگاري بايد منتظر ميمانديم تا كنسول سفارت كه در واقع شخص اصلى بود شماره ما را اعلام كند.بعد از اعلام شماره وارد اتاقى شديم كه كنسول بعد از سلام و احوالپرسي به زبان فارسى از ما خواست كه قسم بخوريم كه هر چيزي كه ميگيم عين حقيقت باشد.ايشون مدارك ما را از افيسر گرفته بودند و بعد چند تا سؤال كه چطور باهم آشنا شديد،چرا ازدواج كرديد(چون ما بعد از ارسال فرمها ازدواج كرده بوديم)،كجا كار كرديد و ميكنيد و در آخر از همسرم پرسيدند كجا سربازى رفتيد و چقدر تمكن مالي داريد.بعد از ما خواستند كه چند جا را امضا كنيم.بعد گفتند همه چي خوبه و يك برگه سفيد به ما دادند و گفتند بايد يك سري مراحل اداري طي شود و شما ميتونيد از هفته ديگه سايت را چك كنيد و هر وقت ويزاتون اومد يكي از شما و يا يك شخص مورد اعتماد پاسهايتان را بياورد واتمام مصاحبه.حدود ساعت 10 هم ما دوبي بوديم(به صبحانه هتل هم رسيديمSmileSmileSmileSmile)
چند نكته:
1.براي رفت و امد تو دوبي بهتر است از مترو استفاده كنيد.20درهم بابت كارت نقره اى مترو بپردازيد كه 6درهم هزينه كارت و14درهم شارژ اوليه است.پس از اتمام شارژ هم مجددا ميتوانيد ان را شارژ كنيد.
2.تو محيط سفارت به هيچ عنوان عكس نگيريد
3.روز مصاحبه به غير از پوشه مدارك چيزي همراهتان نباشد،البته ما چون با خانم مليكا رفته بوديم وسايلمان را داخل ماشين ايشون گذاشتيم
4.آدرس سايت براى چك كردن پرونده بالاى همان برگه كه كنسول داد نوشته شده بود
اينم سفرنامه ما.سعى كردم تمام جزييات رو بنويسم.هر سؤالى داشتيد در خدمتم.
جا مانده از لاتارى 2014

Pd:15 oct 2014....approve:2 march2015....case number&invoice number:28 may
2015....تكميل فرمDS261 :10 july ....دريافت cover sheet:15 julyپرداخت 120$ :21july پرداخت 325$:28july...تكميل فرم DS260:25 august....دريافت civil document & Affidavit of supportتوسط nvc:٣ سپتامبر




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان