ارسالها: 112
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2015
رتبه:
24
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
فکر کنم اگه هفته ای بشمریم زودتر به مقصد برسیم
فقط 12 هفته
2014 - 2015 - 2017 - 2018 - 2019 : 2019AS00007000
تاریخ آن سرزمین با "میلاد"
و تاریخ سرزمین من با "هجرت" آغاز می شود ...
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام و وقت همگی بخیر
برام جالبه از نگرانی ها و استرسهایی که دوستان بیان میکنن. منم دوست داشتم نظرم رو بگم:
اول: اون دوستانی که میگن آمریکارررررر...
یه جوری این حرف رو میزنین انگاری توی ایران صبحها تا 9 میخوابین و شب هم از 4 عصر به بعد مشغول تفریح و مهمونی هستین؟؟؟
من با مدرک فوق لیسانس و پانزده سال سابقهء عالی، هر روز از شش و نیم صبح تا هفت شب سر کار هستم و باز هم امورات زندگیم به سختی میچرخه. شرکتمون سه ماه حقوقهاش عقب افتاده و بسیاری از دوستانم در شرکتهای دیگه هم شرایط مشابه یا بدتری دارن. و تازه بر فرض که حقوقها به موقع پرداخت بشه حقوقم به زحمت به هزار دلار در ماه میرسه و این در حالیه که تقریبا در سطح متوسط یا بسیار پایینی از رفاه رو داریم تجربه میکنیم. نه مسافرتی میتونیم داشته باشیم و نه خرید خاصی میتونیم انجام بدیم.
اگر شما هم یه تحصیلکردهء با سابقه باشین، با همین شرایط، یعنی هفته ای نزدیک شصت ساعت کار و کمتر از یک ماه مرخصی یا تعطیلات، در هر کشور دیگه ای میتونین شرایط بسیار بهتری رو تجربه کنین.
دوم: متاسفانه من از همه میشنوم که بخاطر زبان نگران هستن. خیلی ساده و رک بگم. اگر انگلیسی بلد نباشین، هر جای دنیا به جز ایران یه آدم ناتوان و بیسواد تلقی میشین. به زودی ایران هم مثل جاهای دیگه میشه. یعنی شما در زندگی ایرانی تون هم ناچار میشین انگلیسی رو خوب بدونین. بنابراین وقتتون رو با ندیده گرفتن این موضوع تلف نکنین. زودتر دست به کار بشین.
سوم: بابت زبان نگران نباشین. من یه مستخدم بنگالی داشتم که قاچاقی اومده بود امارات و بجز زبان اشاره هیچ چیز نمیفهمید. ظرف شش ماه با سعی و کوشش هم عربی یاد گرفت و هم انگلیسی. شما که نمیخواین بگین از یه روستایی بنگالی کمترین؟ فقط کافیه بخواهید، و البته وقتی رفتین آمریکا و هیچکس باهاتون بجز انگلیسی حرف نزد، ناخودآگاه مجبور میشین یاد بگیرین. سخته، ولی شدنیه.
چهارم: من از سال 1992 تا بحال هر سال شرکت کردم و فقط در سال 2015 (بعد از 22 بار شرکت کردن) برنده شدم. متاسفانه کیس نامبرمون 8500 بود و تا کیس 7400 بیشتر کارنت نشدن. گند زده شد به تمام برنامه ریزیهامون و حالگیری بدی بود ولی باعث سکته و فلج مون نشد.
این رو گفتم که بدونین برای هر چیزی باید آماده باشین، حتی وقتی که همه چیز به نظر درست و عالی میاد.
با تمام ناراحتی که داشتم در برنامه 2017 دوباره ثبت نام کردم. شاید برنده بشیم، شاید کارنت بشیم، شاید بکگراند چک بهمون نخوره و شاید هم بخوره و خیلی زود کلیر بشیم و ویزا بگیریم و صدتا شاید دیگه...
در فرصت مناسب تمام مراحل دفعهء قبل رو براتون میگم که ایندفعه با هم جلو بریم.
پنجم: برای مهاجرت، تلخ ترین قسمت داستان «ریشه کن» شدنه. باید جمع کنین و برین. از تجربه و دانش فقط همونی که توی مغزتونه به دردتون میخوره. از مال دنیا هم هر چی که بتونین تبدیل به پول نقد کنین.
بعد هم باید همهء این ریشه کن شدنها رو دوباره اونجا بکارین و آبیاری کنین و چشم انتظار سبز شدنش بشین: خونه پیدا کنین، کار پیدا کنین، خونه تون رو شکل بدین و وسایل تهیه کنین، دوست پیدا کنین، و تازه با تمام دلتنگیهای دوستان و بستگان قبلی هم کنار بیایین!
ششم: در مورد کارهای جزئی مثل بلیط، ورود، گرفتن سوشال نامبر و کارت اقامت و اینا خیلی نگران نباشین. یه برنامهء مدون و مرتب خیلی ساده مسیر شما رو ترسیم میکنه و مطمئن باشین بجز خودتون، هیچکس سعی نمیکنه براتون دردسر درست کنه. لطفا مزاحم خودتون نشین.
برای همگی آرزوی سلامتی و موفقیت در هر جا که هستین دارم. چه ایران و چه خارج از ایران.
شکست خوردن پایان راه نیست. فقط یک سطر از کتاب تجربه است. نقطه سر خط!
شرکت در DV از 1994 الی 2014 - سال 2015 برنده شدم اما کارنت نشدم. نقطه سر خط!!
شروع سطر بعد: شرکت در DV های بعدی، اقدام برای پذیرش دکترا و ...
ارسالها: 118
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2015
رتبه:
23
تشکر: 54
44 تشکر در 11 ارسال
سلام
یکی دو روز قبل داشتم پستای دوستانی که برنده شدن و رفتن کالیفرنیا رو میخوندم ، تو بعضی پستا خیلی دلم گرفت وقتی دربدری و ناچاریه بعضی از هموطنا رو که بدون اماده سازی و مطالعه رفتن اونجا رو خوندم ... اولا پیشنهاد میکنم کسایی که نخوندن حتما بخونن .
دوم اینکه به هر حال درسته که ماها داریم یه جورایی از اینجا در میریم یا بهتر بگم برای ساختن زندگی بهتر قصد مهاجرت داریم ولی در هر صورت اونجا نماینده کشور و هویت ایرانی هستیم ...
اصلا اینجوری هم نخواهیم نگاه کنیم انسانیم و شرافت داریم ...
همونجور که میدونید برنده شدن کاملا اتفاقیه و انشالله که نسیب همتون بشه ...
دوستان مقدمات مهاجرت و آماده کنید
اونجا با هر تخصص و سرمایه و سابقه ای هم که وارد شیم اگه زبان بلد نباشیم و نتونیم ارتباط برقرار کنیم گیر می اوفتیم . لطفا ساده نگیرید موضوع رو و حتما اون پستها رو بخونید و زبانتون و تقویت کنید .
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ ...
ارسالها: 56
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2015
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-02-02 ساعت 14:15
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-02-02 ساعت 14:18 توسط mojtaba01.)
سلام دوستان
کسی از ویزای کار اطلاع داره؟
ما یه اشنا داریم آمریکا که یه شرکت داره. آیا میتونه واسه ما درخواست بده؟ چقدر طول میشکه تا صدور ویزا؟
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
رتبه:
18
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2016-02-02 ساعت 14:15)mojtaba01 نوشته: سلام دوستان
کسی از ویزای کار اطلاع داره؟
ما یه اشنا داریم آمریکا که یه شرکت داره. آیا میتونه واسه ما درخواست بده؟ چقدر طول میشکه تا صدور ویزا؟
حدود یک تا دو سال !
اولا باید ببینی شرکت اون اشنای شما کاربریش به تخصص شما میخوره یا نه ...
بعدش هم اشنای شما باید 2 مرحله تقاضای استخدام بده ... اگر کسی رو پیدا نکرد ! میتونه به وزارت مربوطه تو امریکا درخواست بده که من داخل خاک ایالات متحده کسی رو برای این تخصص پیدا نکردم ...
تقاضا دارم کسی رو خارج از امریکا بیارم ... اگه موافقت کردن شما میوفتی پی مصاحبه تو سفارت و این حرفا ...
و اگه از سفارت هم اوکی شدی ...ویزات رو میدن دستت میگن : ولکام تو یو اس
پ.ن : من خیلی خلاصه توضیح دادم, اگه تو اینترنت بگردی یا حتی همین مهاجرسرای خودمون اطلاعات جامع تری پیدا میکنی !
موفق باشی
ادم هیچی نداشته باشه ؛ ولی فقط مرد باشه !
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
رتبه:
18
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2016-02-02 ساعت 14:14)jalayevatan نوشته: سلام
یکی دو روز قبل داشتم پستای دوستانی که برنده شدن و رفتن کالیفرنیا رو میخوندم ، تو بعضی پستا خیلی دلم گرفت وقتی دربدری و ناچاریه بعضی از هموطنا رو که بدون اماده سازی و مطالعه رفتن اونجا رو خوندم ... اولا پیشنهاد میکنم کسایی که نخوندن حتما بخونن .
دوم اینکه به هر حال درسته که ماها داریم یه جورایی از اینجا در میریم یا بهتر بگم برای ساختن زندگی بهتر قصد مهاجرت داریم ولی در هر صورت اونجا نماینده کشور و هویت ایرانی هستیم ...
اصلا اینجوری هم نخواهیم نگاه کنیم انسانیم و شرافت داریم ...
همونجور که میدونید برنده شدن کاملا اتفاقیه و انشالله که نسیب همتون بشه ...
دوستان مقدمات مهاجرت و آماده کنید
اونجا با هر تخصص و سرمایه و سابقه ای هم که وارد شیم اگه زبان بلد نباشیم و نتونیم ارتباط برقرار کنیم گیر می اوفتیم . لطفا ساده نگیرید موضوع رو و حتما اون پستها رو بخونید و زبانتون و تقویت کنید .
بله دوست عزیز , من هم وقتی میخوندم خیلی ناراحت شدم ...
اصن درک نکردم چطور با کمترین اطلاعات تن به همچین کاری دادن ! ادم تو مملکت خودش میره مسافرت یکم تحقیق میکنه که هتلش کجاس , چند قیمته و فلان ....
بعد این عزیزان مهاجرت کردن به یه مملکت بزرگ ... اونم بدون کمترین اطلاعاتی ...
بزرگترین تحقیق بعضیا : ول چرخیدن تو گوگول مپ و خوندن چارتا صفحه اینترنتیه ...
اینا با عرض معذرت :
نه از روی نیاز ! نه از روی تفکر ! و نه چیز دیگه .... اینا فقط از روی جو گرفتگی مهاجرت میکنن !
بقول ارش عزیز" اخه گرین کارت خیلی کلاس داره !
ادم هیچی نداشته باشه ؛ ولی فقط مرد باشه !
ارسالها: 118
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2015
رتبه:
23
تشکر: 54
44 تشکر در 11 ارسال
سلام دوستان
کدوم پست یا تاپیک ایالت کالیفرنیا؟
لس آنجلس ، ایالت کالیفرنیا
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ ...
ارسالها: 91
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2012
رتبه:
44
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
زندگینامه, امیر حسین وارسته
مردی که الان ثروتش بیش از ۱۰۰۰ ملیارد تومان می باشد
او در خاطراتش اینچنین می گوید:
من در یک خانه ۷۵ متری در پیروزی زندگی می کردم, و اغلب روزها تا ساعت ۲ می خوابیدم, شغلی نداشتم و اساسا کاری هم بلد نبودم, بعدازظهرها تا چند مغازه پیاده می رفتم چند نخ سیگار می کشیدم و از پشت ویترین مغازه ها به کفش و لباسها نگاه می کردم ولی توان خریدش را نداشتم, دچار افسردگی شده بودم از بی پولی و بی کاری برای فرار از شرایط موجود قرص می خوردم, تا اینکه یک روز در مغازه دوستم که همیشه از او نسیه خرید می کردم چشمم به جمله ای افتاد که نوشته بود, تغییر از درون تو آغاز می گردد و آن بیرون منتظر معجزه ای نباش آن معجزه خودت هستی, در من جرقه ای بوجود امد, درونم تکان خورد, گفتم دیگر بس است, چرا من ثروتمند نباشم باید کاری کرد, نباید نشست, خلاصه باید از جایی شروع می کردم, اما نه سرمایه ای داشتم, نه پس اندازی, و نه حرفه ای بلد بودم, برای همین, رفتم خانه پدری و با پدر درد دل کردم و او یک زمین ۲۰۰۰ متری که در زعفرانیه تهران داشت را به نامم زد, و من سریع فروختم و الان وضعم توپ است, روی صحبت من با شما جوانهاست, که دستتون و بزارین رو زانوهاتون و تلاش کنید.
ارسالها: 323
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
81
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-02-02 ساعت 22:08
(2016-02-02 ساعت 20:25)babak_m نوشته: زندگینامه, امیر حسین وارسته
مردی که الان ثروتش بیش از ۱۰۰۰ ملیارد تومان می باشد
او در خاطراتش اینچنین می گوید:
من در یک خانه ۷۵ متری در .......
آورین آورین
10101110000010101001001100101001011101110 2018 010100111010010100101101000110110001010101