کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری DV-2017
نتایج لاتاری DV-2017 اعلام شد.

راهنمای مشاهده نتایج لاتاری به همراه لینکها و نمونه نامه قبولی جدید، در تاپیک نتایج لاتاری DV-2017 قرار گرفت.

برندگان لاتاری لطفاً با ارسال مشخصات کیس خود در تاپیک خلاصه وضعیت کیس کاربران مهاجرسرا وضعیت خود را اعلام کنند.
(2016-05-02 ساعت 11:43)shayrin نوشته:  سلام خدمت دوستان.
من هم مثل خیلی از شماها رویای رفتن دارم.
امسال برای هفتمین باره که تو لاتاری شرکت می کنم، و غالباً همیشه از سال 2012 که عضو این انجمن شدم تا الآن هر وقت که تایم ثبت نام هست و همینطور یه روز قبل از اومدن جواب به انجمن سر میزنم. (مثل همین الآن)
همیشه وقتی میام، هیجان های قبل اومدن جواب قرعه کشی رو میبینم و حداقل 40-50 صفحه اش رو می خونم.
امّا چیزی که تو این چند سال مشاهده کردم؛ اینه که دیدم خیلی ها تمام زندگیشون به این جواب بسته ان.
وقتی که اسمشون نمی افتاد؛ میدیم خیلی ها به شدت احساس ناراحتی می کردن انگار که دنیا رو از دست دادن. Sad
من هم مثل شما همیشه امیدوار بودم که اسمم بیوفته و بتونم برم، دو تا از دوستان من همون سال اول برنده شدن، خیلی جالب بود اما من سال هفتممه.
خوب همه مون همین رو می خوایم، برنده شدن. چیزی غیر این نیست.
اما تفاوتش اینجاست.
باید واقع بین بود. احتمالش خیلی کمه. نباید زندگی رو بر اساس این موضوع پایه گزاری کرد، همیشه یادتون باشه تو قرعه کشی شانس حداقله.
همیشه واسه فردای خودتون تو این کشور برنامه داشته باشید.
چرا؟
چون که چیزی که الآن هستید همینه.
من تو این هفت سال برنامه داشتم و الآن هم برای آینده خودم در ایران برنامه دارم، برنامه های بلند مدت انگار که اصلاً قرار نیست برم.
امیدوارم منظورم رو درک کنید. فکر کنید هیچوقت قرار نیست برید و شما باید زندگیتون رو همینجا بسازید.
باید تلاش کنید و اینجا به موفقیت برسید.
همین کاری که من کردم.
من هر سال پیشرفت کردم و همچنان دارم پیشرفت می کنم، درسته سختی داره، تنزل داره زندگی همینه (فراز و نشیب داره)
رفتن اونور همه چی رو خوب نمی کنه ( اون هم وقتی که میبینی شانست به قرعه کشی بنده)
دوستان عزیزم، بزرگواران.
برای چیزی که الآن هستید برنامه ریزی کنید و با تمام سختی هاش رو به جلو ادامه بدید.
هر سال هم ثبت نام کنید. انشالله که هم اسم شما میافته هم اسم من.
اونموقع اس که شما میتونید برای رفتن تصمیم بگیرید. (فقط و فقط زمانی که اتفاق بیافته)
اونموقع حداقل تو این کشور هم پیشرفت هایی کردید و برای کسب اونها مسرورید.
زندگی در جریانه.
با رویا ساختن و تو رویا زندگی کردن، زمانتون که روز به روز میگزره رو به بطالت و اما و اگر ها نگذرونید.
ممنونم از همه تون.
به امید برنده شدن همه تون منجمله خودم. Shy  Shy

ممنونم دوست عزیز ، باور کنید با خوندن این مطلب کلی استرسم و نگرانیم کم شد، نمی دونم چطور و چرا اما می دونم حرفی که از دل گفته بشه به دل میشنه. امیدوارم شما و من که از 2008 تو صف انتظار لاتاری هستم و کلیه دوستان، امسال جز برنده ها باشیم.
تشکر کنندگان: shayrin ، msr839 ، آرتا ، jack87 ، 4ugh ، m_ganj ، mehre cyrus ، sheghi ، jalayevatan ، Malmal60 ، aram_hpanahi ، mary59 ، asrainman ، copol
Dallas, Dallas, Texas, USA

دالاس، دالاس، تگزاس، آمریکا

نهمین شهر بزرگ آمریکا و سومین شهر بزرگ در ایالت تگزاس
از قدیم به خاطر صنعت نفت، پنبه و خطوط راه آهنش شهر مهمی محسوب میشد.

معمولاً وقتی صحبت از شهر دالاس می‌شود منظور منطقه کلان‌شهر دالاس-فورت وورث است.
منطقه شهری دالاس و تعداد زیادی مناطق شهری همجوار، به صورت پیوسته تحت نام کلان‌شهر دالاس-فورت وورث شناخته میشوند.

رتبه این منطقه در اقتصاد آمریکا ششم میباشد
در سال 2013 با داشتن 3 میلیون شغل غیر کشاورزی به چهارمین مرکز اشتغال زایی در آمریکا تبدیل شد

اقتصاد دالاس بر پایه بانکداری، تجارت، خدمات مخابراتی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، خدمات درمانی و تحقیقات پزشکی استوار است.

آب و هوای این شهر بسیار متغیر است. در یک نگاه کلی عمدتاً دو فصل تابستان و زمستان در آن مشاهده می‌شود و عمر سایر فصول بسیار کوتاه است. هوای دالاس در تابستان گرم است و درجه حرارت به بیش از ۴۰ درجه سانتی گراد می‌رسد. در زمستان بندرت برف در دالاس می‌بارد.

رژیم رطوبتی این کلانشهر به دلیل فاصله نسبتاً نزدیک با خلیج مکزیک، تحت تاثیر آن قرار گرفته و رطوبت نسبی این منطقه زیاد است. میزان و تواتر بارندگی‌ها زیاد است و معمولاً در هر ماه چند نوبت بارندگی روی می‌دهد.
تورنادو یا گردباد از ویژگی‌های منطقه دالاس فورت وورث است. تورنادو عمدتاً در منطقه فورت وورث دیده می‌شود و در محدوده شهر دالاس به ندرت ایجاد می‌شود.

جمعیت شهر دالاس در سال 2010 برابر با: 1,196,816 نفر
جمعیت کلان شهر فورت وورث در سال 2012 برابر با: 6,700,991 نفر
مساخت شهر دالاس: 999.3 کیلومتر مربع
مساخت خشکی: 881.9 کیلومتر مربع
مساخت آبی: 117.4 کیلومتر مربع

[عکس: v1d5t853qar8o6fdfeew.jpg]

[عکس: k9966zs2bfjgw7nqicic.jpg]

[عکس: gyugyk7ozsxtofn8qmbs.jpg]
Life Is a One Way Road, Don't Focus On What's In The End
Enjoy Every Moment of This Passing Road
آب و هواش بهتر از هوستون هستش؟اگر بخوایم اجاره هارو به روز آمار بگیریم فقط سایت ها هستن یا اهالی ایرانی سمت دالاس چطور؟
تشکر کنندگان: m_ganj ، mehre cyrus ، redbull ، Malmal60 ، aram_hpanahi ، arminqt
سلام. امسال به نظرتون چند تا از اینجا قبولی داریم؟
تشکر کنندگان: m_ganj ، aram_hpanahi
(2016-05-02 ساعت 11:43)shayrin نوشته:  سلام خدمت دوستان.
من هم مثل خیلی از شماها رویای رفتن دارم.
امسال برای هفتمین باره که تو لاتاری شرکت می کنم، و غالباً همیشه از سال 2012 که عضو این انجمن شدم تا الآن هر وقت که تایم ثبت نام هست و همینطور یه روز قبل از اومدن جواب به انجمن سر میزنم. (مثل همین الآن)
همیشه وقتی میام، هیجان های قبل اومدن جواب قرعه کشی رو میبینم و حداقل 40-50 صفحه اش رو می خونم.
امّا چیزی که تو این چند سال مشاهده کردم؛ اینه که دیدم خیلی ها تمام زندگیشون به این جواب بسته ان.
وقتی که اسمشون نمی افتاد؛ میدیم خیلی ها به شدت احساس ناراحتی می کردن انگار که دنیا رو از دست دادن. Sad
من هم مثل شما همیشه امیدوار بودم که اسمم بیوفته و بتونم برم، دو تا از دوستان من همون سال اول برنده شدن، خیلی جالب بود اما من سال هفتممه.
خوب همه مون همین رو می خوایم، برنده شدن. چیزی غیر این نیست.
اما تفاوتش اینجاست.
باید واقع بین بود. احتمالش خیلی کمه. نباید زندگی رو بر اساس این موضوع پایه گزاری کرد، همیشه یادتون باشه تو قرعه کشی شانس حداقله.
همیشه واسه فردای خودتون تو این کشور برنامه داشته باشید.
چرا؟
چون که چیزی که الآن هستید همینه.
من تو این هفت سال برنامه داشتم و الآن هم برای آینده خودم در ایران برنامه دارم، برنامه های بلند مدت انگار که اصلاً قرار نیست برم.
امیدوارم منظورم رو درک کنید. فکر کنید هیچوقت قرار نیست برید و شما باید زندگیتون رو همینجا بسازید.
باید تلاش کنید و اینجا به موفقیت برسید.
همین کاری که من کردم.
من هر سال پیشرفت کردم و همچنان دارم پیشرفت می کنم، درسته سختی داره، تنزل داره زندگی همینه (فراز و نشیب داره)
رفتن اونور همه چی رو خوب نمی کنه ( اون هم وقتی که میبینی شانست به قرعه کشی بنده)
دوستان عزیزم، بزرگواران.
برای چیزی که الآن هستید برنامه ریزی کنید و با تمام سختی هاش رو به جلو ادامه بدید.
هر سال هم ثبت نام کنید. انشالله که هم اسم شما میافته هم اسم من.
اونموقع اس که شما میتونید برای رفتن تصمیم بگیرید. (فقط و فقط زمانی که اتفاق بیافته)
اونموقع حداقل تو این کشور هم پیشرفت هایی کردید و برای کسب اونها مسرورید.
زندگی در جریانه.
با رویا ساختن و تو رویا زندگی کردن، زمانتون که روز به روز میگزره رو به بطالت و اما و اگر ها نگذرونید.
ممنونم از همه تون.
به امید برنده شدن همه تون منجمله خودم. Shy  Shy

من هم مثل شما اولين بار 2005 شركت كردم .. چقدر اين پست شما به دلم نشست و ما چقدر به هم شبيه هستيم ..
الان از اينكه در سالهاي دور قلبم براي اعلام نتايج داشت تاپ تاپ مي كرد يا هميشه دعا مي كردم برنده بشم واقعا خندم مي گيره ..
زندگي در جريانه و بايد با واقعيات زندگي كرد
تشکر کنندگان: msr839 ، مارال6 ، amirmc ، mehre cyrus ، عسل.م ، Malmal60 ، aram_hpanahi ، mary59 ، shayrin ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:13)مارال6 نوشته:  سلام دوستان حالا که جمع شرکت کنندگان جمعه من هم یه استفاده ای میکنم و یه سوال میپرسم.
صفحات قبل در مورد برنامه نویسی و کامپیوتر و اینا بحث شد.. من یه سوال در این مورد داشتم...من شاغل در یه ارگان دولتیم و از محل کار به این سایت یا سایتهای دیگه سر میزنم. میخواستم بدونم از بخش آی تی میتونن ببینن من چه سایتهایی میرم؟؟ یا پیامهامو بخونن؟؟؟ راهی وجود داره که نذارم کسی اینکارو بکنه؟؟؟
ممنونم از وقتی که میذارید..

شما وقتی از اینترنت استفاده میکنید و وارد سایت های مختلف میشید ردپای اینترنتی به جا میذارین و که خیلی راحت چه با سیستم خودتون و چه سیستم مرکزی قابل پیگیری هست
ولی فقط ادرس رو نشون میده و پیامهای شما رو با هک دیتابیس اون وبسایت میتونن به دست بیارن

یکی از ساده ترین روش های جلوگیری از این کار استفاده از نرم افزار های تغییر آی.پی یا ف.ی.ل.تر شکن هست
در کنار این کار میتونید بعد از هر بار استفاده Cache و Cookies مورگرتون رو حذف کنید
Life Is a One Way Road, Don't Focus On What's In The End
Enjoy Every Moment of This Passing Road
تشکر کنندگان: msr839 ، mehran.bash ، مارال6 ، 4ugh ، m_ganj ، mehre cyrus ، jalayevatan ، asrainman ، elahe mousavi ، alirezanz ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:13)مارال6 نوشته:  سلام دوستان حالا که جمع شرکت کنندگان جمعه من هم یه استفاده ای میکنم و یه سوال میپرسم.
صفحات قبل در مورد برنامه نویسی و کامپیوتر و اینا بحث شد.. من یه سوال در این مورد داشتم...من شاغل در یه ارگان دولتیم و از محل کار به این سایت یا سایتهای دیگه سر میزنم. میخواستم بدونم از بخش آی تی میتونن ببینن من چه سایتهایی میرم؟؟ یا پیامهامو بخونن؟؟؟ راهی وجود داره که نذارم کسی اینکارو بکنه؟؟؟
ممنونم از وقتی که میذارید..

اگه سیستم شما دامین باشه کل سایت هایی که بازدید می کنید و همه نوشته هایی که تایپ می کنید و در کل همه فعالیت های شما قابلیت مانیتورینگ داره
البته طبق ماده 2 قانون جرایم رایانه ای هرکس به طور غیرمجاز محتوای در حال انتقال ارتباطات غیرعمومی (همچون رایانه های اداری کارمندان) در سیستم‎های رایانه‎ای یا مخابراتی یا امواج الکترومغناطیسی یا نوری را شنود کند، به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
طبق قانون، نهادی که بخواهد به شنود مکالمات تلفنی بپردازد باید باحکم قاضی یا دادستان این کار را انجام بدهد و برای شنود تک تک افراد نیاز به حکم جداگانه از سوی قوه قضاییه است.
می گذرد ...
تشکر کنندگان: مارال6 ، m_ganj ، 4ugh ، amirmc ، mehre cyrus ، redbull ، sheghi ، nazi56 ، aram_hpanahi ، kouroshz0 ، alirezanz ، copol
با سلام خدمت همه دوستان عزیز ... در این ساعات باقی مانده امیدوارم همه دوستانی که واقعا دوست دارن و قصد رفتن دارن به ارزوشون برسن و بتونن به اون هدفی که دارن و دنبال میکنن برسن ... من از همه شما دوستان عزیز میخوام که بیایید همه با هم دعا کنیم و امیدوار باشیم تا مورد لطف خدا قرار بگیریم و بتونیم برنده ی چیزی باشیم که واقعا خواستمون هست و امیدوار باشیم که حتی پس از قبولی هم شرایط به صورتی پیش بره که بتونیم روند بعد قبولی رو هم درست و بدون مشکل به پیش ببریم و باز هم از خدا بخوایید که این روند منجر به گرفتن و چاپ ویزا تو پاستون باشه... باید بگم که من یکی از برنده های سال 2014 بودم و با کیس نامبر زیر 1400 و به علت اختلال پیش امده در سیستم های امریکا به اندازه ای منتظر چک امنیتی شدم و پروسه طولانی شد که نتونستم ویزا رو دریافت کنم و بدترین موردی برام پیش اومد این بود که زمانی که برای انجام مصاحبه انکارا رفته بودم با 3 نفر دیگه اشنا شدم که همه ی اون دوستان برای ویزای کانادا اقدام کرده بودن و هر 3 ویزا رو دریافت کردن و من هم به خیال اینکه ویزا میگیرم همه با هم جشن گرفتیم و من ویزاشون رو دیدم ولی متاسفانه با تمام این تفاسیر من نتونستم این مرحله رو پشت سر بزارم و اسیب شدیدی خوردم ... و امسال امیدوارم بار دیگه این شانس رو داشته باشم که مجددا انس خودم رو امتحان کنم و باز هم میگم از خدا میخوام و امیدوارم که بتونم علاوه بر قبولی ...تمام کارام به صورتی پیش بره که بتونم ویزا رو دریافت کنم و این پروسه رو کامل پشت سر بزارم..... برای همتون ارزوی موفقیت میکنم. Rolleyes Rolleyes Rolleyes Shy
تشکر کنندگان: مارال6 ، mom ، msr839 ، m_ganj ، 4ugh ، amirmc ، mehre cyrus ، redbull ، عسل.م ، jalayevatan ، aram_hpanahi ، mary59 ، kouroshz0 ، ali etesami ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:13)مارال6 نوشته:  سلام دوستان حالا که جمع شرکت کنندگان جمعه من هم یه استفاده ای میکنم و یه سوال میپرسم.
صفحات قبل در مورد برنامه نویسی و کامپیوتر و اینا بحث شد.. من یه سوال در این مورد داشتم...من شاغل در یه ارگان دولتیم و از محل کار به این سایت یا سایتهای دیگه سر میزنم. میخواستم بدونم از بخش آی تی میتونن ببینن من چه سایتهایی میرم؟؟ یا پیامهامو بخونن؟؟؟ راهی وجود داره که نذارم کسی اینکارو بکنه؟؟؟
ممنونم از وقتی که میذارید..
با نرم افزار net monitor میشه تمام سیستم های یک شبکه تحت کنترل داشت و log فعالیت گرفت

من ای تی یک شرکت هستم و چک میکنم.
تشکر کنندگان: مارال6 ، msr839 ، m_ganj ، mehre cyrus ، redbull ، Malmal60 ، alirezanz ، copol
(2016-05-02 ساعت 11:52)asrainman نوشته:  
(2016-05-02 ساعت 11:37)آرتا نوشته:  
(2016-05-02 ساعت 11:24)asrainman نوشته:  درود
كاملا حق با شماست اما آرتا جان گاهي وقتا انگار واقعا طلسم ميشه، يعني حتي راه هاي ديگه بسته ميشه، واسه من كه تا حدودي اينجوريه، گرچه هميشه اميدوار و بيخيالم اما گاهي حس ميكنم چرا من ؟؟!!

دوست من اگر مي بينيد همه راه ها بسته ميشه حتما ادامه اون كار به خير و صلاح دنيا و آخرت شما نيست .. خدا كه بد بنده ها شو نمي خواد .. خدا هميشه با دادن نعمت به انسان لطف نمي كنه .. گاهي اوقات ندادن بعضي چيزها به انسان عين كرم و لطف خداست .. بعد از گذشت چند سال متوجه ميشيم كه چيزهايي كه يك روزي به زور از خدا مي خواستيم و خدا بهمون نداد عين لطف و محبت خدا بوده ..
در كل به نظر من مهاجرت و تغيير محل زندگي تا يك حدود خيلي زيادي تو سرنوشت انسانهاست .. و خيلي ها رو ديدم كه خيلي غير منتظره و بدون هيچ تلاشي رفتن اونور و دارن زندگي مي كنن در حاليكه كسي بوده كه با 3 تا پذيرش فول فاند براي بهترين دانشگاههاي آمريكا رفته سفارت و بهش ويزا ندادن ..
بهترين كار اعتماد به مشيت خدا و تلاش در جهت اهداف و بي خيال بودنه
آره ديگه واسه من يه جورايي راهي ندارم جز تن دادن به سرنوشت، من 18 سال دقيق هست كه به عناوين مختلف به رفتن اميدوار ميشم اما لحظه آخر مثه حباب ميتركه، و مجبور هستم كه فقط آمريكا برم و از هر راهي هم بگيد امتحان كردم، مهاجرت خانوادگي، توريستي، لاتاري، تحصيلي و چون در تمام اين سال ها پرونده در گردش بود، به سرمايه گزاري فكر نكردم وگرنه مطمئنم اونو هم انجام داده بودم

واقعا حق داريد ..
آرزو مي كنم فردا يكي از بهترين روزهاي عمرتون باشه با مشاهده اعلام نتايج ..
تشکر کنندگان: مارال6 ، msr839 ، m_ganj ، asrainman ، mehre cyrus ، redbull ، عسل.م ، aram_hpanahi ، mary59
چسب زخم
چسب زخم غروب ها وقتی می رسم خونه خسته ام و حوصله ی آشپزی ندارم. در نتیجه غذا یا سالاد می شود یا کنسرو ماهی تن. یکی از همین روزها؛ وقتی دارم با عجله در قوطی را باز می کنم انگشتم با لبه ی تیز در کنسرو پاره می شود و خون روی سفیدی کابینت می پاشد. لای زخم را باز می کنم و استخونم را می بینم و قبل از این که فشارم بیفتد آروم کف زمین آشپزخونه می نشینم . بخیه میخواد اما انقدر خسته ام که حوصله بیمارستان رفتن ندارم. چسب زخم هم ندارم. چند تا دستمال کاغذی بر می دارم و دور انگشتم می پیچم ، بلافاصله خونی می شود. همون طور که کف زمین نشسته ام چند لایه دیگر دستمال دور انگشتم می پیچم و دستم را بالا می گیرم و با نهایت قدرت از مچ فشارش می دهم. چشمم سیاهی و دلم از گرسنگی ضعف می رود. با دست سالمم نان را بر می دارم و با تن ماهی لای نان لقمه می گیرم و لف لف می جوم . یادم میاد که یک روز توی کارخونه کارگر آشپزخونه ؛ انگشتش رفت توی چرخ گوشت و دو تا از انگشتهاش چرخ شد. رسونده بودنش بیمارستان و دستش را پانسمان کرده بودند. چند ساعت بعد موقع ناهار نشسته بود توی سالن غذاخوری و لف لف چلوکباب می خورد. قاشق رو گرفته بود بین شست و انگشت حلقه و اون وسط جای دو تا انگشت خالی بود. توی قیافه اش نارضایتی خاصی نبود، خیلی ساده داشت از غذاش لذت می برد . من با تعجب نگاهش کرده بودم . اون وقتها هنوز نمی دونستم که گاهی توی زندگی، در اثر یک تصادف، یک اتفاق یا یک بد بیاری ممکنه یک جایی از جسم یا روح آدم قطع بشه و اگر یک جایی از آدم قطع شد کاریست که شده و هر قدر هم عربده بکشی چیزی عوض نمی شه . اون کارگر اما با حکمت ساده ی زندگی از من بیشتر آشنا بود. کبابش را می خورد و لف لف می کرد. آخه فقط آدمهایی که می دونن زندگی چه ترکیب هچل هفت و بی مفهومیه ، می تونن با دو تا انگشت بریده بشینن و لف لف کنان بخورند. حالا خودم کف زمین نشسته بودم ؛ یک دست بریده رو بالا نگاه داشتم و با اون یکی دستم تن ماهی می خورم و لف لف می کنم ، کم کم حالم بهتر می شود. انقدر خسته ام که حتی درد را هم احساس نمی کنم. به جاش یک جور رخوت خوبی زیر پوستم می دود. فقط یک چسب زخم کم دارم. به هر ترتیب شده دست زخمی را بالاتر می گذارم و ثابتش می کنم و همونجا کف زمین آشپزخانه چشمهایم هم می رود و قیافه ی اون کارگر با انگشتهای بریده، راضی و آرام از جلوی چشمم محو می شود. چند هفته ی بعد؛ بطور اتفاقی در یکی از کابینت ها را باز کردم. یک بلیستر قرص بروفن تاریخ مصرف گذشته و چند تا چسب زخم توی کابینت خالی افتاده بود . مستاجر قبلی از بین همه ی چیزهایی که یک نفر می تواند جا بگذارد، نه یک پیچ و مهره ی زنگ زده؛ نه یک بلیط متروی باطل شده که چندتا چسب زخم توی کشو جا گذاشته بود تا تمام مدتی که من دنبال چسب زخم می گشتم؛ همین جا زیر گوشم باشد. اما داشتن چیزی که از وجودش خبر نداریم با نداشتنش چه فرقی دارد؟ با خودم فکر کردم شاید توی یک کشوی گم شده ؛ توی وجود همه ی ما ، یک چسب زخم هست که فقط کافیه در کشو رو باز کنیم و برش داریم و روی زخم گنده ی زنده بودنمون بگذاریم. چسب زخمی که می شود اسمش رو آگاهی،عشق و یا حتی خدا گذاشت. چسب زخمی که همین نزدیکی ها ؛ یک جایی ، توی یک کشو افتاده داره خاک می خوره و ما همه ی عمر دنبالش می گردیم ………و گاهی هیچ وقت پیداش نمی کنیم
تشکر کنندگان: hamedDV ، behjan ، msr839 ، dolatmandani ، 4ugh ، mehre cyrus ، sheghi ، jalayevatan ، aram_hpanahi ، amin_j ، taptan ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:20)kkr200 نوشته:  
(2016-05-02 ساعت 12:13)مارال6 نوشته:  سلام دوستان حالا که جمع شرکت کنندگان جمعه من هم یه استفاده ای میکنم و یه سوال میپرسم.
صفحات قبل در مورد برنامه نویسی و کامپیوتر و اینا بحث شد.. من یه سوال در این مورد داشتم...من شاغل در یه ارگان دولتیم و از محل کار به این سایت یا سایتهای دیگه سر میزنم. میخواستم بدونم از بخش آی تی میتونن ببینن من چه سایتهایی میرم؟؟ یا پیامهامو بخونن؟؟؟ راهی وجود داره که نذارم کسی اینکارو بکنه؟؟؟
ممنونم از وقتی که میذارید..

شما وقتی از اینترنت استفاده میکنید و وارد سایت های مختلف میشید ردپای اینترنتی به جا میذارین و که خیلی راحت چه با سیستم خودتون و چه سیستم مرکزی قابل پیگیری هست
ولی فقط ادرس رو نشون میده و پیامهای شما رو با هک دیتابیس اون وبسایت میتونن به دست بیارن

یکی از ساده ترین روش های جلوگیری از این کار استفاده از نرم افزار های تغییر آی.پی یا ف.ی.ل.تر شکن هست
در کنار این کار میتونید بعد از هر بار استفاده Cache و Cookies مورگرتون رو حذف کنید

شک نکنید اگه it شرکتتون قوی باشه و متصل به کابل شبکه باشید میتون ببین که چه سایتایی میرید یا از تلگ رام استفاده میکنید
تشکر کنندگان: aram_hpanahi ، مارال6 ، copol
لوس انجلس ، طرفای سانتا مونیکاشون ...

[عکس: igx0_08_narrow_streets_03.jpg]
ادم هیچی نداشته باشه ؛ ولی فقط مرد باشه !
تشکر کنندگان: msr839 ، dolatmandani ، 4ugh ، jack87 ، mehre cyrus ، sheghi ، jalayevatan ، aram_hpanahi ، arminqt ، kkr200 ، ali etesami ، alirezanz ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:30)آرتا نوشته:  چسب زخم
چسب زخم   غروب ها وقتی می رسم خونه خسته ام و حوصله ی آشپزی ندارم. در نتیجه  غذا یا سالاد می شود یا کنسرو ماهی تن. یکی از همین روزها؛ وقتی دارم با عجله  در قوطی  را باز می کنم  انگشتم با لبه ی تیز در کنسرو پاره می شود و خون روی سفیدی کابینت می پاشد. لای زخم را باز می کنم و استخونم را می بینم و قبل از این که فشارم بیفتد آروم کف زمین آشپزخونه می نشینم .  بخیه میخواد اما  انقدر خسته ام که  حوصله بیمارستان رفتن ندارم. چسب زخم هم  ندارم. چند تا دستمال کاغذی بر می دارم و دور انگشتم می پیچم ، بلافاصله خونی می شود. همون طور که کف زمین نشسته ام چند لایه دیگر دستمال دور انگشتم می پیچم و دستم را بالا می گیرم و با نهایت قدرت از مچ فشارش می دهم. چشمم سیاهی و دلم از گرسنگی ضعف می رود. با دست سالمم نان را بر می دارم و با تن ماهی لای نان لقمه می گیرم و لف لف می جوم . یادم میاد که یک روز توی کارخونه کارگر  آشپزخونه ؛ انگشتش رفت توی چرخ گوشت و دو تا از انگشتهاش چرخ شد. رسونده بودنش بیمارستان و دستش را پانسمان کرده بودند. چند ساعت بعد موقع ناهار نشسته بود توی سالن غذاخوری و لف لف چلوکباب می خورد. قاشق رو گرفته بود بین شست و انگشت حلقه و اون وسط  جای دو تا انگشت خالی بود. توی قیافه اش نارضایتی خاصی نبود، خیلی ساده داشت از غذاش لذت می برد . من با تعجب نگاهش کرده بودم . اون وقتها هنوز نمی دونستم که گاهی توی زندگی، در اثر یک تصادف، یک اتفاق یا یک بد بیاری ممکنه یک جایی از جسم یا روح آدم قطع بشه و اگر یک جایی از آدم قطع شد کاریست که شده و هر قدر هم عربده بکشی چیزی عوض نمی شه . اون کارگر اما با حکمت ساده ی زندگی از من بیشتر آشنا بود. کبابش را می خورد و لف لف می کرد. آخه فقط آدمهایی که می دونن زندگی چه ترکیب هچل هفت و بی مفهومیه ، می تونن با دو تا انگشت بریده بشینن و لف لف کنان بخورند.  حالا خودم  کف زمین نشسته بودم ؛ یک دست بریده رو بالا نگاه داشتم و با اون یکی دستم تن ماهی می خورم و لف لف می کنم ، کم کم حالم بهتر می شود. انقدر خسته ام که حتی درد را هم احساس نمی کنم. به جاش یک جور رخوت خوبی زیر پوستم می دود. فقط یک چسب زخم کم دارم. به هر ترتیب شده دست زخمی را بالاتر می گذارم و  ثابتش می کنم و همونجا کف زمین آشپزخانه چشمهایم هم می رود و قیافه ی اون کارگر با انگشتهای بریده، راضی و آرام  از جلوی چشمم محو می شود. چند هفته ی بعد؛ بطور اتفاقی در یکی از کابینت ها را باز کردم. یک بلیستر قرص بروفن تاریخ مصرف گذشته و  چند تا چسب زخم توی کابینت خالی افتاده بود . مستاجر قبلی از بین همه ی چیزهایی که یک نفر می تواند جا بگذارد، نه یک پیچ و مهره ی زنگ زده؛ نه  یک بلیط متروی باطل شده  که  چندتا چسب زخم توی کشو جا گذاشته  بود تا تمام مدتی که من دنبال چسب زخم می گشتم؛ همین جا زیر گوشم باشد.  اما داشتن چیزی که از وجودش خبر نداریم با نداشتنش چه فرقی دارد؟   با خودم فکر کردم  شاید  توی یک کشوی گم شده ؛ توی وجود همه ی ما ، یک چسب زخم هست که فقط کافیه در کشو رو باز کنیم و برش داریم و روی زخم گنده ی زنده بودنمون بگذاریم. چسب زخمی که می شود اسمش رو آگاهی،عشق و یا حتی خدا گذاشت. چسب زخمی که همین نزدیکی ها ؛ یک جایی ، توی یک کشو افتاده داره خاک می خوره و ما همه ی عمر دنبالش می گردیم ………و گاهی هیچ وقت پیداش نمی کنیم

سلام دوست عزیز متن شما عالی عالی عالی بود براتون بهترینهارو در هرکجای دنیا که هستید آرزو می کنم
شماره کیس***2016as1   تاریخ رویت قبولی: 15may     کنسولگری:abu dhabi
تعداد افراد منظور در کیس : 1  ارسال فرمهای سری اول:1jun  کارنت شدن کیس:12Aug    مصاحبه:اکتبر     دریافت کلیرنس:    APاکتبر   کلیر:18aprilبعداز حدود170روز   دریافت ویزا:






تشکر کنندگان: msr839 ، payamshad ، mehre cyrus ، aram_hpanahi ، arminqt ، copol
(2016-05-02 ساعت 12:24)hamideftex2017 نوشته:  با سلام خدمت همه دوستان عزیز ... در این ساعات باقی مانده امیدوارم همه دوستانی که واقعا دوست دارن و قصد رفتن دارن به ارزوشون برسن و بتونن به اون هدفی که دارن و دنبال میکنن  برسن ... من از همه شما دوستان عزیز میخوام که بیایید همه با هم دعا کنیم و امیدوار باشیم تا مورد لطف خدا قرار بگیریم و بتونیم برنده ی چیزی باشیم که واقعا خواستمون هست و امیدوار باشیم که حتی پس از قبولی هم شرایط به صورتی پیش بره که بتونیم روند بعد قبولی رو هم درست و بدون مشکل به پیش ببریم و باز هم از خدا بخوایید که این روند منجر به گرفتن و چاپ ویزا تو پاستون باشه... باید بگم که من یکی از برنده های سال 2014 بودم و با کیس نامبر زیر 1400 و به علت اختلال پیش امده در سیستم های آمریکا به اندازه ای منتظر چک امنیتی شدم و پروسه طولانی شد که نتونستم ویزا رو دریافت کنم و بدترین موردی برام پیش اومد این بود که زمانی که برای انجام مصاحبه انکارا رفته بودم با 3 نفر دیگه اشنا شدم که همه  ی اون دوستان برای ویزای کانادا اقدام کرده بودن و هر 3 ویزا رو دریافت کردن و من هم به خیال اینکه ویزا میگیرم همه با هم جشن گرفتیم  و من ویزاشون رو دیدم ولی متاسفانه با تمام این تفاسیر من نتونستم این مرحله رو پشت سر بزارم و اسیب شدیدی خوردم ... و امسال امیدوارم بار دیگه این شانس رو داشته باشم که مجددا انس خودم رو امتحان کنم و باز هم میگم از خدا میخوام و امیدوارم که بتونم علاوه بر قبولی ...تمام کارام به صورتی پیش بره که بتونم ویزا رو دریافت کنم و این پروسه رو کامل پشت سر بزارم..... برای همتون ارزوی موفقیت میکنم. Rolleyes  Rolleyes  Rolleyes  Shy

چقدر عجيب و در عين حال ناراحت كننده ...
تشکر کنندگان: msr839 ، dolatmandani ، mehre cyrus ، m_ganj ، عسل.م ، Malmal60 ، aram_hpanahi ، arminqt




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان