کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری DV-2017
نتایج لاتاری DV-2017 اعلام شد.

راهنمای مشاهده نتایج لاتاری به همراه لینکها و نمونه نامه قبولی جدید، در تاپیک نتایج لاتاری DV-2017 قرار گرفت.

برندگان لاتاری لطفاً با ارسال مشخصات کیس خود در تاپیک خلاصه وضعیت کیس کاربران مهاجرسرا وضعیت خود را اعلام کنند.
سلام
ممنون از کاربر alirezanz بابت دادن رتبه.
ببخشید که من نمی تونم بهتون رتبه بدم
Rolleyes Rolleyes
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
تشکر کنندگان: jsmlz ، alirezanz
(2016-03-01 ساعت 01:09)Masbafa نوشته:  یه پست قدیمی تو يه تايپيك قديمى، صرفاً جهت تلطیفِ فضا...
http://www.mohajersara.com/forum/showthr...#pid288123
Smile

ممنون خیلی جالب بود،کلا حال و هوای بنده رو رو تغییر داد
[از هیچ چیز نمی ترسم.فرشته نگهبانم پیشاپیش من گام بر می دارد وراهم را همواروکامیاب می گرداند.Wink
تشکر کنندگان: Masbafa
(2016-03-01 ساعت 10:38)azimi1368 نوشته:  سلام برو بچس

اومدم حالتونو بپرسم ، بابا یکم امید داشته باشید ، حالا درسته احتمال قبولی پایینه ولی دلیل نمیشه انقدر ناامید باشین که!!!!
من که شخصا رو لاتاری بیشتر از یک در صد حساب نمیکنم و بیشتر واسم حالت بازی گل یا پوچ داره . اگر واقعا طالب مهاجرت هستین بهتره براش تلاش کنید و کاملا منطقی مهاجرت کنید ، حالا اگه در این بین لاتاری هم برنده شدین چه بهتر! در مورد دوستانی هم که میگن سننشون بالاست ، شما اگه واقعا طلبه مهاجرت باشی حتی شده تا 50 سالگی باز هم تلاشتو میکنی که بری که حداقل نسل بعد از تو زندگی بهتری داشته باشن.

یه جمله از خودم : هیچ وقت در مورد آینده  استدلال نکنید، شما آینده رو ندیدید ، ممکنه با وجود اتفاق های بد کنونی آینده ای درخشان در انتظار شما باشه.

امیدوار باشید.
بدرود تا پستی دیگر

من الان 28 سالم هستش اگه بخوام موقعیتی منطقی برای مهاجرت کسب کنم حدود 5 سال طول میکشه و میشم مثلا 33 سال ! (بغیر از لاتاری)
در 33 سالگی به اون موقعیت کاری دلخواه و سرمایه خوبی دارم که میتونم مثلا بعد از 5 سال دیگه به راحتی خوبی در زندگی کاری و شخصی برسم !
با این حال با این همه مطالعه ای که در زمینه مهاجرت کردم هنوز شک دارم به مسیر ( از میزان تشکر هایی که تو پروفایلم هست میتونید ببینید که در این زمینه مطالعات زیادی داشتم) یکی از دلایلم برای شرکت نکردن در لاتاری امسال همین بود

ولی با این حال در صحبت های شما این نکته برام جالب بود که گفتین اگه حتی 50 ساله بودین باز هم تلاش کنید
اونایی که رفتن آمریکا نـــه در سنین کودکی ، در سنین جوانی میگن حدود 10 تا 15 سال طول میکشه که بتونی خودت رو بصورت متناسب با فرهنگ و محیط جامعه آمریکایی وقف بده . حالا یه فرد میان سال 50 ساله چطوری میتونه واقعا این انطباق رو در خودش ایجاد کنه ؟
شخصی که 50 سال سن داره به طبع در ایران برای خودش برو بیایی داره (اونم در یک جامعه سنتی مثل ایران ) ، در این مملکت سرد گرم چشیده و به قول معروف این فرهنگ ایرانی در رگ هاش هستش . و از طرفی اگه مشکلات شما و من و امثال ماها جوان ها در مهاجرت و تنهایی و جا افتادن در سرزمین غربت 100 تا باشه ، اگه سن و سالمون 10 سال یا 20 سال بزرگتر بود 1000 بار بیشتر میشه و تحملش برامون سخت تر .

امیدوارم تمام کسانی که واقعا به این زندگی احتیاج دارن و میتونن 100 درصد (نه 80 درصد نه 90 درصد ) در این راه موفق بشن و بعد از چندین سال و چندین ماه غم غربت نگیرتشون و هوای برگشت به سرشون نزنه ، دنبال مهاجرت باشن .
جذابیت های سفر و مهاجرت و تغییر مسیر زندگی چیزی هستش که تو ذات تمامی انسان ها هستش و در تغییر و تحول در مسیر زندگی در فطرت هر انسانی هستش . چه بهتره این تصمیم و تلاش برای رسیدن به هدف ، کاملا آگاهانه و با اطلاعات کامل انجام بشه
DV 2016 ....... قسمت نبود
DV 2017 ....... شرکت نکردم
DV 2018 ....... یا قسمت !
تشکر کنندگان: mehre cyrus ، aram_hpanahi ، avenger ، mohammad_esf59 ، amin_j
(2016-03-02 ساعت 02:26)jsmlz نوشته:  
(2016-03-01 ساعت 10:38)azimi1368 نوشته:  سلام برو بچس

اومدم حالتونو بپرسم ، بابا یکم امید داشته باشید ، حالا درسته احتمال قبولی پایینه ولی دلیل نمیشه انقدر ناامید باشین که!!!!
من که شخصا رو لاتاری بیشتر از یک در صد حساب نمیکنم و بیشتر واسم حالت بازی گل یا پوچ داره . اگر واقعا طالب مهاجرت هستین بهتره براش تلاش کنید و کاملا منطقی مهاجرت کنید ، حالا اگه در این بین لاتاری هم برنده شدین چه بهتر! در مورد دوستانی هم که میگن سننشون بالاست ، شما اگه واقعا طلبه مهاجرت باشی حتی شده تا 50 سالگی باز هم تلاشتو میکنی که بری که حداقل نسل بعد از تو زندگی بهتری داشته باشن.

یه جمله از خودم : هیچ وقت در مورد آینده  استدلال نکنید، شما آینده رو ندیدید ، ممکنه با وجود اتفاق های بد کنونی آینده ای درخشان در انتظار شما باشه.

امیدوار باشید.
بدرود تا پستی دیگر

من الان 28 سالم هستش اگه بخوام موقعیتی منطقی برای مهاجرت کسب کنم حدود 5 سال طول میکشه و  میشم مثلا 33 سال ! (بغیر از لاتاری)
در 33 سالگی به اون موقعیت کاری دلخواه و سرمایه خوبی دارم که میتونم مثلا بعد از 5 سال دیگه  به راحتی  خوبی در زندگی کاری و شخصی برسم !
با این حال با این همه مطالعه ای که در زمینه  مهاجرت کردم هنوز  شک دارم به مسیر  ( از میزان تشکر هایی که تو پروفایلم هست میتونید ببینید که در این زمینه مطالعات زیادی داشتم)  یکی از دلایلم برای شرکت نکردن در لاتاری امسال همین بود

ولی با این حال در صحبت های شما   این نکته برام جالب بود که گفتین اگه حتی 50 ساله بودین باز هم تلاش کنید
اونایی که رفتن آمریکا نـــه در سنین کودکی ، در سنین جوانی میگن حدود 10 تا 15 سال طول میکشه که بتونی خودت رو بصورت متناسب با فرهنگ و محیط  جامعه آمریکایی وقف بده . حالا یه فرد میان سال 50 ساله چطوری  میتونه واقعا این  انطباق رو در خودش  ایجاد کنه ؟
شخصی که 50  سال سن داره به طبع  در ایران برای خودش برو بیایی داره (اونم در یک جامعه  سنتی مثل ایران ) ، در این مملکت سرد گرم چشیده و به قول معروف  این فرهنگ ایرانی در  رگ هاش هستش . و از طرفی اگه مشکلات  شما و من و امثال ماها جوان ها در مهاجرت و تنهایی  و جا افتادن در سرزمین غربت 100 تا باشه ،   اگه سن و سالمون 10 سال یا 20 سال بزرگتر بود  1000   بار بیشتر میشه و تحملش برامون سخت تر .

امیدوارم تمام کسانی که واقعا  به این زندگی احتیاج دارن و میتونن 100 درصد (نه 80 درصد نه 90 درصد ) در این راه موفق بشن و   بعد از چندین سال و چندین ماه غم غربت نگیرتشون و هوای برگشت به سرشون نزنه ، دنبال مهاجرت باشن .
جذابیت های سفر و مهاجرت و تغییر مسیر زندگی چیزی هستش که تو ذات تمامی انسان ها هستش و در تغییر و تحول در مسیر زندگی در فطرت هر انسانی هستش .  چه بهتره این تصمیم و  تلاش برای رسیدن به هدف ،  کاملا آگاهانه و با اطلاعات کامل انجام بشه
سلام دوستان عزیز من مدتی نبودم و تازه برگشتم،قبل از هر چیز آرزوی موفقیت برای همه دارم حالا اگر تو ایران هست یا امریکا
دوست عزیز azimi مثل اینکه گفتن اگر کسی هدفش مهاجرت باشه،واقعا هم همینطوره اگر کسی هدفی رو داشته باشه سن و زمان و مکان مهم نیست براش فقط تلاش برای بدست آوردن میکنه،البته با نهایت احترام به نظر شما
من به شخصه به حدی زندگی کردن برام سخت شده تو این شرایط که شاید باورتون نشه ولی واقعا خیلی طمان به سختی میگذره پیشم،چون تو زمان و مکانی داریم زندگی میکنیم،به جایی از زندگی رسیدیم (البته شامل همه نمیشه و خیلیا هم هست که اینجوری نیستن)که برای یک کسب و کار،خرید،مهمونی و... متوصل به دروغ شدن خیلیا،انسانیت واقعا خیلی کم رنگ شده،شاید برای همه به این شکل نباشه ولی حداقل برای من اینطوریه که واقعا دروغ گفتن و بی عدالتی خیلی برام سخته،خیلی جالبه کسایی هم که دروغ میگن و به قول معروف دغل کارن اکثرا موفق تر هستن
واقعا سخته تو این شرایط زندگی کردن.
در پایان آرزوی قلبی دارم که کسانی که واقعا زندگی کردن تو این شرایط براشون سخت شده و هر روزشون یک سال میگذره خبر قبولی و بعدها موفقیتشون رو ببینم و بشنوم
سلام دوستان. راستش من نظرم اینه که تو همه جای دنیا بدی و خوبی وجود داره. اینجوری نیست که فقط تو ایران باشه یا فقط ایرانیها دروغ بگن و ... البته منکر خیلی از مشکلاتی که تو ایران هست نیستم و بخاطر همین هم علاقه دارم برم و راحت هم برم Smile
ولی یه موضوعی که "نظر خودمه" و ممکنه یه سری باهاش مخالف باشن اینه که: ما بازتاب فکر خودمونو تو دنیای اطراف خودمون میبینیم نه اینکه خدای نکرده ما هم دروغگو باشیم نه ولی تو ضمیر ناخودآگاه ما، الگویی که داریم و از کودکی شکل گرفته همچین چیزی هست مثلا تمام ممل کت دروغه همه کلاه بر دارن و یا الگوهای دیگه. این رفته تو ذهنمون و دیدگاهمون شده و احتمال خیلی زیادی هست که تو یه کشور دیگه هم بریم تو همچین محیطی بیفتیم در صورتیکه دوستمون دور و برش همچین آدمایی نباشن یا باشن و اون نبینه اصلا. پس چه این کشور باشیم چه کشور دیگه بهتره اول دیدگاه خودمونو مثبت کنیم. کلمات قدرت زیادی دارند مخصوصا نوشته هم بشن. پس بیاید مثبت باشیم و انرژی مثبت بفرستیم به کشورمون به مردممون و مطمئن باشیم نتیجه شو خیلی زووود میبینیم. یه مورد دیگه که میخواستم بگم (اون هم کاملا شخصیه) اینه که، ما خودمون از روز ازل انتخاب کردیم زندگیمونو. انتخاب کردیم تو این خانواده با این شکل ظاهری با این ضعف جسمانی مثل معلولیت و... تو این کشور و ... بدنیا بیایم و تو این شرایط بخواییم زندگی کنیم در واقع ما خواستیم این راهو تجربه کنیم. بخاطر همین کسی که پا نداره دلسوزی نداره خودش خواسته اینو تجربه کنه این راهو بره. کسی که تو یه خانواده بسیار فقیر بدنیا اومده یا کسی که تو خانواده مرفه هر دو خودشون انتخاب کردند. و هر کدوم با تصمیماتی که میگیرن و شرایط زندگی ممکنه خیلی موفق یا ناموفق بشن. مثل یک بازی. ولی ورودمونو خودمون خواستیم.
مدیر جان اگه اسپم شد. عذر میخوام. گفتم شاید یه تلنگر باشه واسه کسی و بخواد یکم نگاهشو به دنیا تغییر بده.. آقا من باز تاکید میکنم این نظر شخصیه منه، نیاید دعوا کنیداااا اگه موافق بودید عمل کنید اگه مخالف بودید رد بشید از این پیام Smile دو ماه دیگه مونده به اعلام نتایج، طلب خیر و برکت دارم برا تک تکتون.
من چو باران بر همه جا باریده ام Wink
تشکر کنندگان: jsmlz ، mehre cyrus ، sheghi
(2016-03-02 ساعت 04:55)aram_hpanahi نوشته:  
(2016-03-02 ساعت 02:26)jsmlz نوشته:  
(2016-03-01 ساعت 10:38)azimi1368 نوشته:  سلام برو بچس

اومدم حالتونو بپرسم ، بابا یکم امید داشته باشید ، حالا درسته احتمال قبولی پایینه ولی دلیل نمیشه انقدر ناامید باشین که!!!!
من که شخصا رو لاتاری بیشتر از یک در صد حساب نمیکنم و بیشتر واسم حالت بازی گل یا پوچ داره . اگر واقعا طالب مهاجرت هستین بهتره براش تلاش کنید و کاملا منطقی مهاجرت کنید ، حالا اگه در این بین لاتاری هم برنده شدین چه بهتر! در مورد دوستانی هم که میگن سننشون بالاست ، شما اگه واقعا طلبه مهاجرت باشی حتی شده تا 50 سالگی باز هم تلاشتو میکنی که بری که حداقل نسل بعد از تو زندگی بهتری داشته باشن.

یه جمله از خودم : هیچ وقت در مورد آینده  استدلال نکنید، شما آینده رو ندیدید ، ممکنه با وجود اتفاق های بد کنونی آینده ای درخشان در انتظار شما باشه.

امیدوار باشید.
بدرود تا پستی دیگر

من الان 28 سالم هستش اگه بخوام موقعیتی منطقی برای مهاجرت کسب کنم حدود 5 سال طول میکشه و  میشم مثلا 33 سال ! (بغیر از لاتاری)
در 33 سالگی به اون موقعیت کاری دلخواه و سرمایه خوبی دارم که میتونم مثلا بعد از 5 سال دیگه  به راحتی  خوبی در زندگی کاری و شخصی برسم !
با این حال با این همه مطالعه ای که در زمینه  مهاجرت کردم هنوز  شک دارم به مسیر  ( از میزان تشکر هایی که تو پروفایلم هست میتونید ببینید که در این زمینه مطالعات زیادی داشتم)  یکی از دلایلم برای شرکت نکردن در لاتاری امسال همین بود

ولی با این حال در صحبت های شما   این نکته برام جالب بود که گفتین اگه حتی 50 ساله بودین باز هم تلاش کنید
اونایی که رفتن آمریکا نـــه در سنین کودکی ، در سنین جوانی میگن حدود 10 تا 15 سال طول میکشه که بتونی خودت رو بصورت متناسب با فرهنگ و محیط  جامعه آمریکایی وقف بده . حالا یه فرد میان سال 50 ساله چطوری  میتونه واقعا این  انطباق رو در خودش  ایجاد کنه ؟
شخصی که 50  سال سن داره به طبع  در ایران برای خودش برو بیایی داره (اونم در یک جامعه  سنتی مثل ایران ) ، در این مملکت سرد گرم چشیده و به قول معروف  این فرهنگ ایرانی در  رگ هاش هستش . و از طرفی اگه مشکلات  شما و من و امثال ماها جوان ها در مهاجرت و تنهایی  و جا افتادن در سرزمین غربت 100 تا باشه ،   اگه سن و سالمون 10 سال یا 20 سال بزرگتر بود  1000   بار بیشتر میشه و تحملش برامون سخت تر .

امیدوارم تمام کسانی که واقعا  به این زندگی احتیاج دارن و میتونن 100 درصد (نه 80 درصد نه 90 درصد ) در این راه موفق بشن و   بعد از چندین سال و چندین ماه غم غربت نگیرتشون و هوای برگشت به سرشون نزنه ، دنبال مهاجرت باشن .
جذابیت های سفر و مهاجرت و تغییر مسیر زندگی چیزی هستش که تو ذات تمامی انسان ها هستش و در تغییر و تحول در مسیر زندگی در فطرت هر انسانی هستش .  چه بهتره این تصمیم و  تلاش برای رسیدن به هدف ،  کاملا آگاهانه و با اطلاعات کامل انجام بشه
سلام دوستان عزیز من مدتی نبودم و تازه برگشتم،قبل از هر چیز آرزوی موفقیت برای همه دارم حالا اگر تو ایران هست یا آمریکا
دوست عزیز azimi مثل اینکه گفتن اگر کسی هدفش مهاجرت باشه،واقعا هم همینطوره اگر کسی هدفی رو داشته باشه سن و زمان و مکان مهم نیست براش فقط تلاش برای بدست آوردن میکنه،البته با نهایت احترام به نظر شما
من به شخصه به حدی زندگی کردن برام سخت شده تو این شرایط که شاید باورتون نشه ولی واقعا خیلی طمان به سختی میگذره پیشم،چون تو زمان و مکانی داریم زندگی میکنیم،به جایی از زندگی رسیدیم (البته شامل همه نمیشه و خیلیا هم هست که اینجوری نیستن)که برای یک کسب و کار،خرید،مهمونی و... متوصل به دروغ شدن خیلیا،انسانیت واقعا خیلی کم رنگ شده،شاید برای همه به این شکل نباشه ولی حداقل برای من اینطوریه که واقعا دروغ گفتن و بی عدالتی خیلی برام سخته،خیلی جالبه کسایی هم که دروغ میگن و به قول معروف دغل کارن اکثرا موفق تر هستن
واقعا سخته تو این شرایط زندگی کردن.
در پایان آرزوی قلبی دارم که کسانی که واقعا زندگی کردن تو این شرایط براشون سخت شده و هر روزشون یک سال میگذره خبر قبولی و بعدها موفقیتشون رو ببینم و بشنوم
I
ممنون از نظرات و تفکرات جالب دوستان و یه تشکر هم از ارزوی قشنگ شما Smile دقیقا وصف حال منو گفتی....هر یک روز داره یک سال میگذره واسم...ولی بازم خدارو شکر هر چی اوس کریم بخواد
رود خانه ها می دانند که عجله ای در کار نیست

ما روزی به مقصد خواهیم رسید! Wink
امیلن
تشکر کنندگان: jsmlz ، aram_hpanahi
متنفر هستم از اینکه که کسی بخاطر منفعت خودش حق دیگران رو پایمال کنه ، دوست عزیزمون به نکته خیلی خوبی اشاره کردند که برای خیلی ها دروغ گفتن شده کار عادی و حتی در کوچک ترین مسایل هم از این که حقیقت رو بگن و با دروغ گفتن خودشون رو توجیح نکند ابایی ندارن .
دروغ که شاخ و دم نداره ! دروغ دروغه ، دیدین کسایی که وقتی باهاشون صحبت میکنی ، امکان نداره نیم ساعت باهاشون صحبت کنی و دروغ نشوی ؟؟؟
تا حالا شده به این فکر کنیم که واقعا چه تاثیرات مخربی میتونی تو زندگی فردی و اجتماعی خودمون بزاره ؟
منکر این قضیه نمیتونیم بشیم که با دروغ گفتن زندگی برای خودمون راحت تر میشه ، چرا که با یه دروغ کوچیک میتونیم از غر زدن های دیگران جلوگیری کنیم ، میتونیم از بحث های بیجا جلوگیری کنیم ، در کل زندگی راحت میشه ! ولی واقعا اینطوره ؟؟؟
به طور مثال وقتی شما وارد مغازه ای میشین و میخواین یه لباس بخرید ، طرف میگه جنس مال ترکیه هستش برای اینکه بهتر جلوه بده و بتونه راحت تر بفروشه ، در حالی که اگه بگه جنس مال ایران هستش باید نیم ساعت توضیح بده که جنس ایرانی بهتره و ... .
این کار شاید در نگاه اول خیلی کار رو واسه فروشنده راحت کنه و از طرفی خریدار هم کلی ذوق میکنه که جنس ایرانی رو با مارک ترکیه خریده ولی واقعا اینطوره ؟ فکر کنید اگه همه این کار رو انجام بدن (که اکثرا هر کسی به طریقی) چه لطمه بزرگی به جامعه ، اقتصاد ، دید مردم نسب به همدیگه و ... اتفاق می افته ؟؟؟
از این گونه موارد در همه جا هستش که این نمونه خیلی کوچک بود

من به شخصه خیلی دوست داشتم حداقل باعث بشم اطرافیانم این قضیه رو درک کنن ، ولی متاسفانه ...
یکی از 1000 دلیلم هم برای مهاجرت همین بود ، که چرا باید در مملکتی زندگی کنیم که همچین هستش و حتی با آگاهی کامل نسبت به این قضیه سعی در تغییر اون رو ندارن .
خواهش میکنم نگید که در همه جوامع دروغ وجود داره ! آره هستش ولی به این صورت ؟؟؟
دوستی تعریف میکرد وقتی تو ایران پلیس ماشینتون رو نگه میداره و میخواد جریمه کنه ، صد جور دروغ و آی مادرم تو بیمارستان هستش ، دانشگاهم دیر شده و سخنرانی دارم و 100 نفر معتل هستن و نمیدونم فلان آشنای ما سرهنگ راهنمایی رانندگی هست و ... میاریم تا یه برگ جریمه رو از سرمون با کنیم !!! پلیس هم که میدونه داریم دروغ میگیم به روی خودش نمیآره و اول و آخرش جریمه رو مینویسه مگه اینکه ... (نگم بهتره!) !!!
ولی اگه همین قضیه تو آمریکا باشه چطور میشه ؟؟؟ نه اینکه حرف شما عین سند هستش برای پلیس ؟ و اگه پلیس شک کنه که دارین دروغ میگین باید برین دادگاه ؟؟؟

اینا همه موضوعاتی هستش که همینطوری نمیشه سرسری از کنارشون رد شد . ما در این جامعه داریم زندگی میکنیم پس حق داریم در موردش فکر کنیم نظر بدیم و عوضش کنیم و حتــــی ترکش کنیم

حرفام مخاطب قرار دادن شخص خاصی نبود ، امیدوارم دوستان گرامی از حرفام برداشت منفی نکنند
DV 2016 ....... قسمت نبود
DV 2017 ....... شرکت نکردم
DV 2018 ....... یا قسمت !
تشکر کنندگان: aram_hpanahi ، mehre cyrus ، jalayevatan ، sheghi ، amin_j ، roadhog
عادی بودن (common men) در فرهنگ آمریکا
عنصر هماهنگی و انطباِق به خصوص در توجه آمریکاییان به عادی بودن و معمولی جلوه کردن دیده می شود که حتی در سیاستمداران آمریکایی هم اثر دارد. ممکن است یک آمریکایی وضع مالی خوبی داشته باشد و احساس خوشبختی خود را بیان کند اما هرگز خود را بهتر ازدیگران نمی داند و همیشه به برابری و عادی بودن خود مانند دیگر مردم تأکید دارد. زیرا بدترین حالت بین مردم آمریکا تأکید کسی بر برتری نسبت به بقیه است که باعث تنفر و انزجار مردم می شود. این موضوع به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشهود است که هر یک از کاندیداها سعی می کنند خود را بسیار عادی و همرنگ مردم جلوه دهند. فرانکلین روزولت در مبارزات انتخاباتی خود تأکید می کرد که کشاورز است و با کشاورزان و طبقات پایین رفت و آمد دارد در حالی که خانه اش هیچ شباهتی به خانه کشاورزان نداشت و منتقدان به ویژه به جاسیگاری گران قیمت وی اشاره می کردند که با طبقات پایین هماهنگی ندارد.
همچنین کارتر برای اینکه در بین مردم عادی جلوه کند به برادر خود اشاره می کرد که بهره هوشی اش بالا نیست و زندگی عادی دارد و به خواهرش که در کلیسا کار می کرد اشاره می کرد. به ویژه مذهبی بودن خود و پایبندی اش به کلیسا را مورد تأکید قرار می داد.
رونالد ریگان هم در مبارزات انتخاباتی خود وجوهی از عادی بودن را انتخاب کرده بود. از جمله گذاشتن کلاهی مستعمل که نشان دهد اوهم مانند مردم عادی است که البته در همان زمان هم ریگان بسیار ثروتمند بود و با ادعایش هماهنگی نداشت . به ویژه ریگان در مبارزاتش از جملاتی استفاده کرد که کمک کرد تا وی را انسان معمولی نشان دهدمثل make my day وtell it to the marines. بیل کلینتون که خودرا بسیار به طبقه متوسط و حتی پایین آمریکا نزدیک می دانست در سخنرانی هایش از دردها و مشکلات خود صحبت می کرد و به ویژه می گفت : "من با دردهای آدم های عادی جامعه آشنا هستم ." در مورد عنصر عادی بودن دیوید پاتر با توجه به تحقیقاتش می گوید که داشتن تحصیلات دانشگاهی و عالی اشکالی ندارد اما اگر در وضع ظاهری و در لهجه ، فرد حالت خاصی به خود بگیرد، طرد می شود و یا داشتن مستخدم چیز بدی نیست اما اگر این مستخدم با پوشیدن لباس مخصوص مستخدمی برای آن شخصیت کار کند، با واکنش منفی مردم روبرو می شود.
البته عنصر عادی و معمولی بودن مشکلاتی ایجاد می کند که مهم ترین آن در رابطه با اقتدار است . چون اگر قرار باشد همه حتی مدیران و رؤسا نیز عادی باشند دیگر اقتدار و نفوذ معنی ندارد. اقتدار یکی از چهار روش تأثیرگذاری است (سه عنصر دیگرارعاب ، همکاری و نفوذاست ). البته اقتدار حوزه مشخصی دارد که فرد ورای آن نمی تواند عمل کند و از طرف دیگر اقتدارش باید توسط مردم به رسمیت شناخته شده باشد. مفهوم عادی بودن در تمامی عرصه ها تشویق می شود اما در روابط مافوِ و زیردست به ویژه در ارتش اشکال ایجاد می کند. به این خاطر است که موارد سرپیچی از دستورات و از مافوِ در آمریکا از هر کشور دیگری بیشتر است . در واقع هم زیردست حدود خود رانمی داند که چه چیزی باید بگوید و چگونه باید عمل کند که با دو معیار عادی بودن و اقتدار همخوانی داشته باشد.
دیوید پاتر در مقایسه کاریکاتورهای روزنامه های آمریکایی و ایتالیایی استنباط می کند که بیشتر این کاریکاتورها به مسخره کردن مافوِق و مدیر می پردازد که در اثر توجه به مؤلفه معمولی بودن در آمریکاست . این مشکل حتی در خانواده های آمریکایی هم دیده می شود که باتبلیغ فردیت و عادی بودن باعث شده هیچ اقتداری در خانواده ها دیده نشود که خود یکی از دلایل نافرمانی فرزندان از پدران و مادران وحتی از هم پاشیدن خانواده هاست .
علت رواج گرایش مردم به معمولی قلمداد شدن به سه عامل برمی گردد: اول اینکه ، آمریکا همواره با کمک اقتدارگریزی و عدم اطاعت ازمافوقِ به نحوی اعتراض خود را به اروپا نشان می دهد که این اعتراض ریشه در ضمیر ناخودآگاه آمریکاییان دارد که اروپا را زیر سؤال بردند.دوم اینکه ، در زمان تشکیل آمریکا و تشکیل کلونی های اولیه هر کس مالک زمین و دیگر متعلقاتش بود و از هر گونه اطاعت از دیگران خودداری می کرد چون این اطاعت می توانست به معنای از دست دادن دارایی هایش باشد. و سوم اینکه اصولاً دموکراسی در مفهوم آمریکایی اش ارتباط مستقیمی با اقتدارگریزی دارد که یکی از مؤلفه های مهم این دموکراسی است .

آموزش در آمریکا
مفهوم آموزش در آمریکا تنها سیستم آموزشی و مدارس نیست بلکه مفهومی بسیار گسترده را دربرمی گیرد. آمریکاییان آموزش را کلید حل تمامی مشکلات می دانند و در تمامی سطوح درباره به روز بودن آموزش در تمامی زمینه ها تأکید دارند. به این جهت شرکت های آمریکایی تمایل دارند که به صورت مرتب کلاس هایی را برای آموزش تکنیک های جدید کاری و یا فنون جدید مذاکره کردن و بسیاری ازمسایل دیگرترتیب دهند. یکی از ایرادهایی که به بوش پسر در حال حاضر گرفته می شود بی توجهی وی به امر آموزش است در حالی که در دوران کلینتون بودجه قابل توجهی به این امر اختصاص یافته بود. اما در همین جا باید تأکید شود که در بسیاری ازخانواده ها با اختصاص هزینه هایی برای آموزش فرزندانشان به ویژه تا سطوح عالی مخالفت هایی دارند. به خصوص که بیشتر آمریکاییان مایل اند در مواردی آموزش ببینند که بتوانند به صورت عملی آن را به کار ببرند.
البته گرایش دقیق مردم به مطالعه در انگلستان 55 درصد، درآلمان 34 درصد، در استرالیا 33 درصد و در آمریکا تنها 17 درصد مردم رادربرمی گیرد که علاوه بر آن مطالعه درآمریکا معمولاً سطحی است . به این خاطر بسیاری از علمای آموزشی آمریکا در مورد آن ابراز نگرانی کرده اند. البته باید تأکید کرد که آمریکا از نظر نشر کتاب و نشریات در جهان بی رقیب است و به طور متوسط یک آمریکایی دو برابر یک اروپایی به ابزارهای تکنولوژیکی یادگیری و آکادمیکی دسترسی دارد. طبق آمار در سال 2000 از هر هزار آمریکایی یک نفر حداقل یک مقاله نوشته است در حالی که این رقم در ایران یک نفر از هر 120 هزار نفر است .
مسأله دیگری که چه در بعد آموزشی و چه ابعاد اجتماعی وجود دارد نوع نقد کردن است . در آمریکا معمولاً در نقد علمی متداول نیست که انتقادات بسیار منفی از فرد شود. از آنجا که انتقادهای منفی معمولاً باعث می شود که فرد حالت دفاعی به خود بگیرد، مانع پیشرفت فرد وجلوگیری از حل مشکل می شود. روش انتقاد در آمریکا معمولاً به صورت مدل ساندویچ است که ابتدا نکات مثبت گفته می شود، در مرحله بعدی پیشنهادهایی برای بهتر شدن کار ارائه می شود که ممکن است نکات منفی را نیز در قالب خود داشته باشد. در نهایت نیز دوباره برنکات مثبت تأکید می شود. درست مانند یک ساندویچ که نکات مثبت مانند نان ساندویچ و پیشنهادها مانند قسمت وسط ساندویچ است .در این نوع انتقاد امکان اصلاح موضوع مورد انتقاد و پیشرفت فرد وجود دارد و به فرد امکان می دهد در کار خود تجدیدنظر کند.



مذهب در آمریکا
از نظر مذهب باید گفت اساساً کاتولیک مذهب ها مانند اروپا از جایگاه مهمی در آمریکا برخوردار نیستند و به ویژه کلیسا که در اروپا نمادقدرت آنها به حساب می آید و نقش زیادی در تصمیم گیری ها دارد درآمریکا از اهمیت زیادی برخوردار نیست و حتی نقش آن حاشیه ای وفرعی است . به طور کلی مذهب تأثیر مستقیمی بر سیاست ندارد. مذهب و سیاست دو نهاد کاملاً متفاوت را تشکیل می دهند. برای روحانی وکشیش شدن در آمریکا هیچ نیازی به داشتن تحصیلات بالا نیست و هر کس در هر موقعیت می تواند فعالیت های مذهبی داشته باشد. اکثرآمریکاییان نیز مسیحی و پروتستان هستند که شاخه های مذهبی زیادی از آن به وجود آمده است . اما با وجودی که مذهب نقش مهمی درزندگی آمریکاییان ندارد و جامعه آمریکا جامعه دین گریزی نیست اما هرگز در آمریکا نهضت های دینی شکل نگرفته است . عدم شرکت بسیاری از مردم هم در کلیسا به خاطر عناد و دشمنی آنها با دین نیست بلکه به نوعی می خواهند بی تفاوتی خود را نسبت به مذهب نشان دهند.
از طرف دیگر بین ارزش های اجتماعی و مذهب رابطه مستقیمی وجود دارد. تحقیقات زیادی نشان داده است که فرزندان خانواده هایی که به تعالیم مذهبی در آنها توجه شده کمتر به سمت جرم وجنایت کشیده شده اند و دقیق تر کار می کنند. در این تحقیقات تقریباً همه حتی کسانی که طلاِق گرفته اند و یا ازدواج نکرده اند خانواده را یک ارزش مثبت می دانند و ارتباط مذهب رابا خانواده مثبت می دانند. محققان اجتماعی به نظرات پارسونز استناد می کنند که یک جامعه بیش از هر چیز برای دوام خود نیاز به یکپارچگی (integration) دارد و مهم ترین عاملی که آن را محقق می سازد، مذهب است . از طرف دیگر پارسونز معتقد است هر چقدر بتوانیم نهادهای اجتماعی را براساس مذهب ایجاد کنیم آسیب های کمتری از نظر اجتماعی خواهیم داشت . عامل مذهب حتی در سطح سیاستمداران آمریکایی دیده می شود. برای نمونه کارتر بر مذهبی بودن خود تأکید داشت و یا کلینتون در موارد مختلف از مردم آمریکا می خواست که دعا کنند.
مذهبیون در آمریکا در فرِ مذهبی مسیحی و غیرمسیحی فعالیت می کنند و می توانند برای پیشبرد برنامه های خود برنامه های رادیویی و حتی تلویزیونی داشته باشند. حتی بسیاری از روحانیون در برنامه ها و میزگردهای تلویزیونی شرکت و برنامه های دولت را نقد می کنند.مسلمانان هم درسطوح مختلف فعال اند. اسلام در آمریکا در اشکال گوناگونی دیده می شود. برای مثال الجین محمد رهبری جنبش مسلمانان را در جورجیا دنبال می کرد که برای پیروانش پیامبر تلقی می شد. عده ای از مسلمانان هم هستند که معتقدند که هر کس می تواندقرآن را بدون نیاز به ائمه و یا سنت تفسیر کند. مانند ادیان دیگر اسلام هم در آمریکا فرقه های مختلفی دارد که از جمله می توان به وهابیون ،فرِ مختلف اهل سنت و شیعه اشاره کرد که در سراسر آمریکا فعالیت دارند و در مورد موضوعات مختلف مثل تروریسم گردهمایی سراسری تشکیل می دهند. اسلام در حال گسترش در آمریکاست و نظر بسیاری را در حوزه های مختلف به خود جلب کرده است .
امروزه گرایش مردم آمریکا به مسایل معنوی بسیار زیاد شده است حتی در زمینه گرایش به مذاهب بودایی و حتی مولوی شناسی . علت عمده آن به خلاء معنوی برمی گردد، زیرا که توجه صرف به مسایل مادی انسان را به بن بست می کشاند. به این علت است که هر کس مطلب مذهبی در آمریکا عنوان کند به سرعت مورد استقبال مردم قرار می گیرد. به این خاطر یکی از کارهایی که شرِ که از نظر مذهبی بسیار قوی است ، می تواند انجام دهد ایجاد مراکز فرهنگی در آمریکاست که در این زمینه یهودیان بسیار فعال اند و برای هر یک از مراسم مذهبی خودده ها عنوان کتاب دارند در حالی که مسلمانان چندان در این زمینه فعال نیستند.
به رغم اینکه از دهه 1920 به بعد مذهب به صورت رسمی درآمریکا افول پیدا کرد اما همچنان دراذهان مردم وجود دارد. در آمریکا به ویژه از کلمه خدا God چه در محاوره های روزمره و چه در سطح سیاسی زیاد استفاده می شود. البته درکنار توجه به مذهب و مسایل معنوی توجه مردم به خرافات و پیشگویی بسیار زیاد شده است . به گونه ای که در روزنامه ها و کانال های تلویزیونی تبلیغ مراکز فالگیری به وفور دیده می شود. در بعضی شهرهای آمریکا مانند نیواورلئان گرایش به این موضوعات بسیار شدیدتر از جاهای دیگر است . حتی در بعضی نقاط گرایش به جادو و جادوگری به ویژه فرقه های شیطان پرستان دیده می شود. این امر به گرایش مردم به معنویت و مسایل ماوراءالطبیعه بازمی گردد که گاهی به این شکل بروز می کند. بعد از انفجار اکلاهما مردم علاوه بر هراس و بی اعتمادی به دولت فدرال ، توجه زیادی نیز به مذهب کرده اند. این گرایش با وقوع حوادث 11 سپتامبر در نیویورک و واشنگتن دی سی تشدید شده است .
تشکر کنندگان: jsmlz ، Interuniversal ، shanks ، mehre cyrus ، hamid32 ، jalayevatan ، alirezanz ، roadhog
(2016-03-02 ساعت 09:58)مارال6 نوشته:  سلام دوستان. راستش من نظرم اینه که تو همه جای دنیا بدی و خوبی وجود داره. اینجوری نیست که فقط تو ایران باشه یا فقط ایرانیها دروغ بگن و ... البته منکر خیلی از مشکلاتی که تو ایران هست نیستم و بخاطر همین هم علاقه دارم برم و راحت هم برم Smile
ولی یه موضوعی که "نظر خودمه" و ممکنه یه سری باهاش مخالف باشن اینه که: ما بازتاب فکر خودمونو تو دنیای اطراف خودمون میبینیم نه اینکه خدای نکرده ما هم دروغگو باشیم نه ولی تو ضمیر ناخودآگاه ما، الگویی که داریم و از کودکی شکل گرفته همچین چیزی هست مثلا تمام ممل کت دروغه همه کلاه بر دارن و یا الگوهای دیگه. این رفته تو ذهنمون و دیدگاهمون شده و احتمال خیلی زیادی هست که تو یه کشور دیگه هم بریم تو همچین محیطی بیفتیم در صورتیکه دوستمون دور و برش همچین آدمایی نباشن یا باشن و اون نبینه اصلا. پس چه این کشور باشیم چه کشور دیگه بهتره اول دیدگاه خودمونو مثبت کنیم. کلمات قدرت زیادی دارند مخصوصا نوشته هم بشن. پس بیاید مثبت باشیم و انرژی مثبت بفرستیم به کشورمون به مردممون و مطمئن باشیم نتیجه شو خیلی زووود میبینیم. یه مورد دیگه که میخواستم بگم (اون هم کاملا شخصیه) اینه که، ما خودمون از روز ازل انتخاب کردیم زندگیمونو. انتخاب کردیم تو این خانواده با این شکل ظاهری با این ضعف جسمانی مثل معلولیت و... تو این کشور و ... بدنیا بیایم و تو این شرایط بخواییم زندگی کنیم در واقع ما خواستیم این راهو تجربه کنیم. بخاطر همین کسی که پا نداره دلسوزی نداره خودش خواسته اینو تجربه کنه این راهو بره. کسی که تو یه خانواده بسیار فقیر بدنیا اومده یا کسی که تو خانواده مرفه هر دو خودشون انتخاب کردند. و هر کدوم با تصمیماتی که میگیرن و شرایط زندگی ممکنه خیلی موفق یا ناموفق بشن. مثل یک بازی. ولی ورودمونو خودمون خواستیم.
مدیر جان اگه اسپم شد. عذر میخوام. گفتم شاید یه تلنگر باشه واسه کسی و بخواد یکم نگاهشو به دنیا تغییر بده.. آقا من باز تاکید میکنم این نظر شخصیه منه، نیاید دعوا کنیداااا اگه موافق بودید عمل کنید اگه مخالف بودید رد بشید از این پیام Smile دو ماه دیگه مونده به اعلام نتایج، طلب خیر و برکت دارم برا تک تکتون.
مارال عزیز با نهایت احترام به نظر شما،دعوایی نداریم فقط تبادل نظر،ولی جسارتا صحبتهای شما با منطق بنده جور در نمیاد،یعنی چی دیدگاه رو تغییر بده؟!!! وقتی من رسما دارم میبینم تو صنف خودم یارو مغازه دار داره با دروغ گفتن و چرب زبونی و منحرف کردن مردم جنس بنجل تقلبی رو قالب میکنه،فرضا برچسب made in chine رو میکنه و بجاش برچسب made in korea,german,italy ویا ... رو میزنه میفروشه کلی هم پول اضافه میگیره چطور تغییر دیدگاه بدم،حالا این فقط ی نمونه خیلی ساده و کوچیک تو ی مغازه 20 متری ی خیابون نه به وسعت یک کشور،اگر شما راهکار تغییر دیدگاه رو بلد باشی من حاضرم برای یادگیریش به شما بابت تدریس هزینه کلاس خصوصی بدم!!!
یا مثلا میفرمایید یارو که معلول خودش انتخاب کرده،یا فلانی خودش انتخاب کرده که از ی خوانواده فقیر باشه
خواستم بخندم به این جملات،ولی واقعا فقط دور سرم علامت تعجب و سوال چشمک میزد.
دوستان بیایم به جملاتی که بیان میکنیم فقط یک مقدار فکر کنیم بعد ...
تشکر کنندگان: jsmlz ، مارال6 ، jalayevatan ، alirezanz
(2016-03-02 ساعت 13:09)avenger نوشته:  
(2016-03-02 ساعت 04:55)aram_hpanahi نوشته:  
(2016-03-02 ساعت 02:26)jsmlz نوشته:  من الان 28 سالم هستش اگه بخوام موقعیتی منطقی برای مهاجرت کسب کنم حدود 5 سال طول میکشه و  میشم مثلا 33 سال ! (بغیر از لاتاری)
در 33 سالگی به اون موقعیت کاری دلخواه و سرمایه خوبی دارم که میتونم مثلا بعد از 5 سال دیگه  به راحتی  خوبی در زندگی کاری و شخصی برسم !
با این حال با این همه مطالعه ای که در زمینه  مهاجرت کردم هنوز  شک دارم به مسیر  ( از میزان تشکر هایی که تو پروفایلم هست میتونید ببینید که در این زمینه مطالعات زیادی داشتم)  یکی از دلایلم برای شرکت نکردن در لاتاری امسال همین بود

ولی با این حال در صحبت های شما   این نکته برام جالب بود که گفتین اگه حتی 50 ساله بودین باز هم تلاش کنید
اونایی که رفتن آمریکا نـــه در سنین کودکی ، در سنین جوانی میگن حدود 10 تا 15 سال طول میکشه که بتونی خودت رو بصورت متناسب با فرهنگ و محیط  جامعه آمریکایی وقف بده . حالا یه فرد میان سال 50 ساله چطوری  میتونه واقعا این  انطباق رو در خودش  ایجاد کنه ؟
شخصی که 50  سال سن داره به طبع  در ایران برای خودش برو بیایی داره (اونم در یک جامعه  سنتی مثل ایران ) ، در این مملکت سرد گرم چشیده و به قول معروف  این فرهنگ ایرانی در  رگ هاش هستش . و از طرفی اگه مشکلات  شما و من و امثال ماها جوان ها در مهاجرت و تنهایی  و جا افتادن در سرزمین غربت 100 تا باشه ،   اگه سن و سالمون 10 سال یا 20 سال بزرگتر بود  1000   بار بیشتر میشه و تحملش برامون سخت تر .

امیدوارم تمام کسانی که واقعا  به این زندگی احتیاج دارن و میتونن 100 درصد (نه 80 درصد نه 90 درصد ) در این راه موفق بشن و   بعد از چندین سال و چندین ماه غم غربت نگیرتشون و هوای برگشت به سرشون نزنه ، دنبال مهاجرت باشن .
جذابیت های سفر و مهاجرت و تغییر مسیر زندگی چیزی هستش که تو ذات تمامی انسان ها هستش و در تغییر و تحول در مسیر زندگی در فطرت هر انسانی هستش .  چه بهتره این تصمیم و  تلاش برای رسیدن به هدف ،  کاملا آگاهانه و با اطلاعات کامل انجام بشه
سلام دوستان عزیز من مدتی نبودم و تازه برگشتم،قبل از هر چیز آرزوی موفقیت برای همه دارم حالا اگر تو ایران هست یا آمریکا
دوست عزیز azimi مثل اینکه گفتن اگر کسی هدفش مهاجرت باشه،واقعا هم همینطوره اگر کسی هدفی رو داشته باشه سن و زمان و مکان مهم نیست براش فقط تلاش برای بدست آوردن میکنه،البته با نهایت احترام به نظر شما
من به شخصه به حدی زندگی کردن برام سخت شده تو این شرایط که شاید باورتون نشه ولی واقعا خیلی طمان به سختی میگذره پیشم،چون تو زمان و مکانی داریم زندگی میکنیم،به جایی از زندگی رسیدیم (البته شامل همه نمیشه و خیلیا هم هست که اینجوری نیستن)که برای یک کسب و کار،خرید،مهمونی و... متوصل به دروغ شدن خیلیا،انسانیت واقعا خیلی کم رنگ شده،شاید برای همه به این شکل نباشه ولی حداقل برای من اینطوریه که واقعا دروغ گفتن و بی عدالتی خیلی برام سخته،خیلی جالبه کسایی هم که دروغ میگن و به قول معروف دغل کارن اکثرا موفق تر هستن
واقعا سخته تو این شرایط زندگی کردن.
در پایان آرزوی قلبی دارم که کسانی که واقعا زندگی کردن تو این شرایط براشون سخت شده و هر روزشون یک سال میگذره خبر قبولی و بعدها موفقیتشون رو ببینم و بشنوم
I
ممنون  از نظرات  و تفکرات جالب  دوستان و یه تشکر هم  از ارزوی قشنگ شما Smile دقیقا وصف حال منو گفتی....هر  یک روز داره یک سال میگذره واسم...ولی بازم خدارو شکر هر چی اوس کریم بخواد
خواهش میکنم عزیزم،اوس کریم که همیشه خوبارو برای هممون میخواد،حالا بعضی وقتا کمی تو مضیقه و فشار میذاره که قدر خوبی رو که بهمون میده در اینده نزدیک بیشتر بدونیم
امیدوارم که همه خوبیها برای همه مردم دنیا هرچه زودتر بعد از ی شب خیلی پر فشار و استرس فرداش بهمون برسونه
تشکر کنندگان: jsmlz
(2016-03-02 ساعت 15:12)jsmlz نوشته:  متنفر هستم از اینکه که  کسی بخاطر منفعت خودش حق دیگران  رو پایمال کنه ، دوست عزیزمون  به نکته خیلی خوبی اشاره کردند که  برای  خیلی ها دروغ گفتن شده کار عادی و حتی در کوچک ترین مسایل هم از این که  حقیقت رو بگن و با دروغ گفتن  خودشون  رو توجیح نکند ابایی ندارن .
دروغ که شاخ و دم نداره ! دروغ دروغه  ، دیدین کسایی که   وقتی باهاشون صحبت میکنی  ، امکان نداره نیم ساعت باهاشون صحبت کنی و دروغ نشوی ؟؟؟
تا حالا شده به این فکر کنیم  که واقعا چه تاثیرات مخربی میتونی تو زندگی فردی و اجتماعی خودمون بزاره ؟
منکر این قضیه نمیتونیم بشیم که با دروغ گفتن  زندگی برای خودمون راحت تر میشه ،  چرا که با یه دروغ کوچیک میتونیم  از غر زدن های دیگران جلوگیری کنیم ، میتونیم  از بحث های بیجا جلوگیری کنیم ، در کل زندگی راحت میشه ! ولی واقعا اینطوره ؟؟؟
به طور مثال وقتی شما وارد  مغازه ای میشین و  میخواین یه لباس  بخرید ، طرف میگه  جنس مال ترکیه هستش برای اینکه بهتر جلوه بده  و بتونه راحت تر بفروشه  ، در حالی که اگه بگه جنس مال ایران هستش باید نیم ساعت توضیح بده که جنس ایرانی بهتره و ... .
این کار شاید در نگاه اول  خیلی  کار رو واسه فروشنده راحت کنه و  از طرفی خریدار هم کلی ذوق میکنه که جنس  ایرانی رو با مارک ترکیه خریده ولی واقعا اینطوره ؟  فکر کنید اگه  همه این کار رو انجام بدن (که اکثرا  هر کسی به طریقی)  چه لطمه بزرگی به  جامعه ، اقتصاد ، دید مردم نسب  به همدیگه و ...  اتفاق می افته ؟؟؟
از این گونه موارد  در همه جا هستش که این نمونه خیلی کوچک  بود

من به شخصه  خیلی دوست داشتم حداقل باعث بشم اطرافیانم این قضیه رو درک کنن ، ولی متاسفانه ...
یکی از 1000 دلیلم هم برای مهاجرت همین بود ، که چرا باید در مملکتی زندگی کنیم که همچین هستش و  حتی  با آگاهی کامل نسبت به این قضیه سعی در  تغییر اون رو ندارن .
خواهش میکنم نگید که در همه جوامع دروغ  وجود داره !  آره هستش ولی به این صورت ؟؟؟
دوستی تعریف میکرد وقتی تو ایران پلیس ماشینتون رو نگه میداره و میخواد جریمه کنه ، صد جور  دروغ و آی مادرم تو بیمارستان هستش ، دانشگاهم دیر شده و سخنرانی دارم و 100 نفر معتل هستن و  نمیدونم فلان آشنای ما سرهنگ راهنمایی رانندگی هست و ...  میاریم تا یه برگ جریمه   رو   از سرمون با کنیم !!!  پلیس هم که میدونه داریم دروغ میگیم  به روی خودش نمیآره و اول و آخرش جریمه رو مینویسه مگه اینکه ... (نگم بهتره!) !!!
ولی اگه همین قضیه تو آمریکا  باشه چطور میشه ؟؟؟  نه اینکه حرف شما عین سند هستش برای پلیس ؟ و اگه  پلیس  شک کنه که دارین دروغ میگین  باید برین دادگاه ؟؟؟

اینا همه موضوعاتی هستش که همینطوری نمیشه سرسری از کنارشون رد شد . ما در این جامعه داریم زندگی میکنیم پس حق داریم  در موردش فکر کنیم نظر بدیم و عوضش کنیم  و  حتــــی ترکش کنیم

حرفام مخاطب قرار دادن شخص خاصی نبود ، امیدوارم  دوستان گرامی  از حرفام برداشت منفی نکنند

درود به شرفت که واقعا انسان بودن براتون مهمه
به نکته های خوبی اشاره کردید،طرف بهش میگی پدر مادرتو دوس داری؟براشون احترام قایلی؟میگه جونمو براشون میدم،در حالی که به فرمایش شما بخاطر ی جریمه ماشین پدر مادرشو به سکته و سرطان و... میکشونه
آقا من خودم به جایی رسیدم که واقعا دیگه برام مهم نیست و راه خودم رو میرم،خیلی کم پیش میاد صحبت کنم،مگر اینکه واقعا کفری بشم از ی حرف بی منطق یا ی جایی مثل اینجا ی گپی با هم بزنیم
چون من خودم به شخصه از حرف غیر منطقی واقعا متنفرم و نمیتونم بی جواب ازش بگذرم،که اکثرا وقتی میخوای سر ی موضوع با کسی بحث کنی جالب که باز با بی منطقی جوابتو میده و در نهایت فقط باید حرص خورد،به خاطر همین خیلی کم پیش میاد بحث کنم با کسی
آرزوی ی روز خوب رو دارم برای همه که تجربه کنیم دروغ نگفتن رو منطقی بودن رو،پذیرفتن اشتباه خودمون رو و ...
تشکر کنندگان: Interuniversal ، mehre cyrus ، jsmlz ، fairy ، babak_m ، sheghi ، roadhog
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد. تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش و ایمان داشته باش که رویاهایت همچون بارانی در حال فرو ریختنند پیشاپیش شاد باش و شکرگذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که میبخشد.
من چو باران بر همه جا باریده ام Wink
تشکر کنندگان: tenardie2bai ، storagemeter ، mehre cyrus ، jsmlz ، redbull ، marj88 ، roadhog
اگر اندیشه های منفی را در سر نپرورانید و از این طریق به آنها خوراک نرسانید آنها از کمبود توجه هلاک خواهند شد.

من نظر خودمو گفتم و مطمئنم خیلی ها قبولش ندارن ولی اون پیام، نظر منه.
"آرامش از من آغاز میشود." جمله دکتر هولن. کتاب محدودیت صفر.
طلب خیر و برکت فراوان براتون دارم.
من چو باران بر همه جا باریده ام Wink
تشکر کنندگان: tenardie2bai ، storagemeter ، mehre cyrus ، jsmlz ، sheghi ، marj88 ، roadhog ، نسل سوخته
فیلم legend با بازی تام هاردی رو حتما توصیه میکنم ببینید ، چون با لهجه بریتانیایی صحبت کردن و میتونین توانایی زبانتون رو به چالش بکشید .

موفق باشید.

و خواهشا یه چندتا سریال برام معرفی کنید .... از لحاظ زبان اینا خوب باشه ، مرسی
ادم هیچی نداشته باشه ؛ ولی فقط مرد باشه !
تشکر کنندگان: jsmlz ، jalayevatan ، babak_m ، alirezanz
من فرندز رو پیشنهاد میکنم بارها ببینید خیلی به زبان کمک میکنه
بریکینگ بد هم به نظرم خاتم سریال های دنیاست رو‌ببینید هم بخاطر خود سریال و هم اینکه چون همین اواخر ساخته شده اصطلاحات و لهجه امریکایی خوبی داره
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه 
تشکر کنندگان: Danoosh ، meraj-fallahi ، jsmlz ، dv2017 ، jalayevatan ، babak_m ، alirezanz




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان