ارسالها: 457
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
67
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-03-03 ساعت 01:31
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-03 ساعت 01:33 توسط Danoosh.)
(2016-03-03 ساعت 01:03)someonelikeyou نوشته: من فرندز رو پیشنهاد میکنم بارها ببینید خیلی به زبان کمک میکنه
بریکینگ بد هم به نظرم خاتم سریال های دنیاست روببینید هم بخاطر خود سریال و هم اینکه چون همین اواخر ساخته شده اصطلاحات و لهجه آمریکایی خوبی داره
البته سليقه ها فرق ميكنه ولى غير از Breaking Bad كه محشره من اينارو هم پيشنهاد ميكنم ببينيد
The walking dead, Fear the walking dead, Fargo, Better call Saul. Colony, Game of thrones , Banshee, Homeland, Under the dome
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
ارسالها: 749
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
53
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
یعنی الان امریکا بدون من چکار داره میکنه؟؟ امیدوارم دووم بیاره تا اردیبهشت
من که خیلی براش بی طاقتم
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه
ارسالها: 385
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
66
تشکر: 1
8 تشکر در 1 ارسال
2016-03-04 ساعت 08:55
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-04 ساعت 09:12 توسط alireza_guitar.)
♥♡♥♡♥سلام دوستان همیشه بهار♥♡♥♡♥
اومدم یه خاطره بگمو دوباره برم♥♥♥♥
دو هفته پیش برادر و خواهره بزرگترم بعد از 19 سال اومدن ایران!!!
همگی دور هم جمع بودیم عالی بود...
چنتا از اتفاقات جالب از دید برادرم (تفاوت نگاه در 19 سال):
**همه جا (خیابون ها و ماشین ها کوچیک شده بودن) [خوب قبلا منازل بیشتر یک طبقه و دو طبقه بود و تعداد ماشین ها خیلی کمتر]
**توی پاساژ ها خانم ها رو که میدید می گفت مراسمه!؟ اینا دارن میرن عروسی؟! خبریه ی!!؟
**طرز رانندگی مخصوصا بین خطوط!!!
***نبود دستشویی مناسب مخصوصا مکان های عمومی
***بداخلاق بودن همه (کسانی که از کنارش در خیابون عبور می کردن)
***همش فکر میکرد به آستین کوتاه مردها گیر میدن! (دوران اونا اینطوری بود)
***ورود راحت و بی دردسر به ایران !
***لذذدت بردن از جاهایی که 19سال ازش دور بود مثل جگرکی یا فلافلی که مغازش کثیف و خسته بود! دیدن دوستان
خیلی چیزهای دیگه
و یه نکته جالب!
اینکه برادر یه مهمونی گرفت و دوستاشو دعوت کرد همه اونها هم سن بودن حدود 40 سال؛ اما نکتش اینجا بود که تمام دوستاش نسبت به برادرم؛ همه پیییر شده بودن و برادرم جوون مونده بود!
خلاصه که الان همه رفتن و مادر پدرمم دوباره 5 ماه دیگه میرن و من می مونم با ایرانمون!
ببخشید سرتونو درد آوردم♥♥♥♥
♥برادر+خواهر بزرگم←سیتیزن(19سال)
♥خواهر وسطی← برنده لاتری 2015←کیس نامبرش 4000←خودش یکضرب، شوهرشcleared
♥خواهر کوچک←اقدام از طریق پدرم( زیر21سال)
♥پدر مادرم←در شرف سیتیزن شدن
★★★ خودم:سال ۲۰۱۲ از طریق مهاجرت خانوادگی گروه F4اقدام کردم. (اااااگر شانس باشه ۸سال دیگه آمریکام!!!)
توریستی(امریکا)2014 از انکارا ریجکت(منو همسرم)
توریستی(امریکا)۲۰۱۷ از دبی(خودم تنها) بازم ریجکت
توریستی(امریکا) ارمنستان سال ۲۰۱۸ریجکت
توریستی فرانسه:۲۰۱۷ ریجکت
توریستی جمهوری چک ۲۰۱۸ ریجکت
انسان با Hope زندس
ارسالها: 749
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
53
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من هر بار علیرضا گیتار پست میذاره یاد یه خاطره ای از بچگی میفتم اون قدیما بابای من بیشتر وقتا با بیشتر فامیل قهر بود و ما توی بیشتر مراسمای شاد مث عروسی و مهمونی یا نمی رفتیم یا اصن دعوت نمی شدیم
الان که فکر میکنم چقد بد بود هشت نه سالم بود و همش بقیه رو تصور میکردم توی مهمونی که داره بهشون خوش میگذره ولی من تنها توی اتاقم نشسته بودم
الان علیرضای عزیز هم خیلی ته دلش اینجوریه من هرسال بعد از خودم برای علیرضا هم آرزوی قبولی میکنم
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه
ارسالها: 131
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2015
رتبه:
36
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 382
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2013
رتبه:
75
تشکر: 1
0 تشکر در 0 ارسال
2016-03-04 ساعت 22:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-04 ساعت 22:12 توسط msr839.)
میان باغ زیبایی، کلاغی زشت و تنهایم
غریب و خسته و تنها، میان برف و سرمایم
مرا می راند از مردم، همیشه سنگ دشنامی
همیشه مجرمی بودم، که در تبعید و صحرایم
سیاه و زشت و تنهایم، دلم از غصه سرشار است
که بین این همه آواز، چرا بد بوده آوایم؟
شبی از درد تنهایی، صدا کردم خدایم را
که ای محبوب بی همتا، چرا من زنده اینجایم؟
همیشه آخر قصه، شوم آواره و تنها
همیشه آخر قصه، کلاغی زشت و تنهایم
شاعر: خودم
ارسالها: 182
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
27
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
(2016-03-02 ساعت 02:26)jsmlz نوشته: (2016-03-01 ساعت 10:38)azimi1368 نوشته: سلام برو بچس
اومدم حالتونو بپرسم ، با
من الان 28 سالم هستش ا
سلام دوست من. اگه اشتباه نکنم و در جایی دیگه نخونده باشم فکر کنم در کانال پاریز تراول یه پیامی واسم اومد بود یه شخصی با سن بالا در لاتاری برنده شده بود و از مزایای اونجا میگفت که چیز های مثبتی داشت و داره حداقل آرامش داری و بدون آرامش در سنین بالا بسیار بسیار بیشتر بدردت میخوره که مادیات فکر نکن به روحیات بچسب.پستهای دوستان رو خوندی؟؟؟؟ دوستی که خوانوادش بعد نوزده سال اومده بودن چرا چهره دوستانش در ایران پیرتر بود؟؟؟؟ به دلیلش فکر کن و بعد در نهایت دیگه به سن وسال فکر نمیکنی و به دل نگاه میکنی. بله دوست عزیز دل باید جوون باشه. در نهایت فقط نظر شخصیمو گفتم و قصد توهین به هیچ نظر و عقیده ای رو ندارم. به شخصه اگر 50 سالم هم بشه و بتونم برم حتما میرم چون من که تباه شدم ولی نمیذارم بچه هام و نسل آینده من هم تباه بشن. آرزوی شادی و پیروزی و قبولی واسه همه مستحقان میکنم.
امضاء: یک منتظرو دیگر هیچ
ارسالها: 26
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-03-05 ساعت 10:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-05 ساعت 10:48 توسط bambo_26.)
(2016-03-04 ساعت 08:55)alireza_guitar نوشته: ♥♡♥♡♥سلام دوستان همیشه بهار♥♡♥♡♥
اومدم یه خاطره بگمو دوباره برم♥♥♥♥
دو هفته پیش برادر و خواهره بزرگترم بعد از 19 سال اومدن ایران!!!
همگی دور هم جمع بودیم عالی بود...
چنتا از اتفاقات جالب از دید برادرم (تفاوت نگاه در 19 سال):
**همه جا (خیابون ها و ماشین ها کوچیک شده بودن) [خوب قبلا منازل بیشتر یک طبقه و دو طبقه بود و تعداد ماشین ها خیلی کمتر]
**توی پاساژ ها خانم ها رو که میدید می گفت مراسمه!؟ اینا دارن میرن عروسی؟! خبریه ی!!؟
**طرز رانندگی مخصوصا بین خطوط!!!
***نبود دستشویی مناسب مخصوصا مکان های عمومی
***بداخلاق بودن همه (کسانی که از کنارش در خیابون عبور می کردن)
***همش فکر میکرد به آستین کوتاه مردها گیر میدن! (دوران اونا اینطوری بود)
***ورود راحت و بی دردسر به ایران !
***لذذدت بردن از جاهایی که 19سال ازش دور بود مثل جگرکی یا فلافلی که مغازش کثیف و خسته بود! دیدن دوستان
خیلی چیزهای دیگه
و یه نکته جالب!
اینکه برادر یه مهمونی گرفت و دوستاشو دعوت کرد همه اونها هم سن بودن حدود 40 سال؛ اما نکتش اینجا بود که تمام دوستاش نسبت به برادرم؛ همه پیییر شده بودن و برادرم جوون مونده بود!
خلاصه که الان همه رفتن و مادر پدرمم دوباره 5 ماه دیگه میرن و من می مونم با ایرانمون!
ببخشید سرتونو درد آوردم♥♥♥♥
دوست عزیزم سلام . امیدوارم که امسال جزء برنده ها باشی . چون دوری از خانواده سخته واقعا . ولی باز هم بسیار جای شکر داره که شما یه روزنه ای رو به آرزوهاتون دارید دیرو زود داره ولی سوخت و سوز نداره .من و امثال من شاید فقط و فقط امیدمون همین لاتاریه تا شاید برای نسل بعدی خودمون آینده ای متفاوت رو رقم بزنیم. موفق باشید
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﻭ ﺻﺮﻑ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺩﺭﻳﻎ ﻛﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺣﺎﻻ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻩ ـ
ارسالها: 54
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2016
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بیایید با باورهای سمی خداحافظی کنیم:
باور اینکه قربانی هستیم......باور به اینکه اگر جای فلانی بودم زندگی بهتری داشتم.... انتظار داشتن از دیگران و باور به اینکه دیگران باید مطابق انتظار ما رفتار کنند....باور به اینکه برای رسیدن به کمال و احساس شادی حتماً به حضور فرد خاصی نیاز داریم .... اینکه همیشه لازم است ثابت کنیم که ما درست میگوییم و حق با ماست.... نگران بودن درباره اینکه دیگران در مورد ما چه فکری میکنند...... باور اینکه گذشته ما، آینده ما را رقم می زند.... از همین لحظه با این باورهای غلط خداحافظی و زندگیمان را سم زدایی کنیم....
دو ماه دیگه نتایــــــــــــج اومده..هــــــــوراااا..
من چو باران بر همه جا باریده ام
ارسالها: 54
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2016
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
هیچکس را در زندگی مقصر نمیدانم... از خوبان "خاطره" و از بدان "تجربه" میگیرم... بدترین ها "عبرت" میشوند و بهترین ها "دوست... حرف اشتباهیست که میگویند...با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد. اگر چنین بود!!! از منیت و شخصیت هرکس چیزی باقی نمیماند. هرکس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش. اگر جواب هر جفایی بدی بود. داستان زندگی ما خالی از آدمهای خوب بود. اگر نمیتوانی آدم خوبه ی زندگی کسی باشی. اگر برای یاد دادن تنها همان خوبی هایی که خودت بلدی ناتوانت کردند، اگر همان اندک مهربانیت را از بر نشدند. اگر خوبی کردی و بدی دیدی. کنار بکش!! اما بد نشو... زیرا این تنها کاریست که از دستت برمیاید. مهم نیست با تو چه کردند. تو قهرمان زندگی خودت بمان. تو آدم خوبه ی زندگی خودت باش. با وجدان آسوده بخواب. سرت را پیش خدایت بالا بگیر و بخاطر همه چیز شاکـــر باش...
روز فوق العاده ای داشته باشید.. پر از معجزه خدا..
من چو باران بر همه جا باریده ام
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آمادگی برای برنده شدن...
دوستان عزیزم، سلام و وقت شما بخیر
ممکنه به نظرتون صحبتهای من کمی غیرعادی و بلکه مسخره بنظر برسه. اما اگر واقعاً دوست دارید از برنده شدن در لاتاری «خوشحال» بشید، این موارد رو در نظر بگیرید تا استرسهای بعدی اعصابتون رو از کار نندازه:
1- یه پوشهء کوچک آماده کنید و مدارک اولیه رو آماده کنین. این مدارک چه برای مهاجرت به ایالات متحده و چه برای سفر به کشورهای دیگه قابل استفاده هستن. بنابراین اگر برنده نشید هم به دردتون میخوره.
2- حدوداً بیست روز بعد از اولین تاریخ اعلام اسامی، فرمهای مهاجرت در دسترس قرار میگیرن و البته زمان پرکردن فرمها تاثیری روی نوبت مصاحبهء سفارت نخواهد داشت. اما به هر حال ترجیح خواهید داد که در اولین زمان ممکن فرمها رو تکمیل کرده باشین.
3- چطوری بفهمیم در صورت برنده شدن، چقدر شانس مون برای مهاجرت قطعیه؟ من در سال 2013 با کیس نامبر 8491 برنده شدم و در طول مدتی که منتظر تماس سفارت بودم، همه به من میگفتن که رفتنت قطعیه و تابحال نشده کسی نرفته باشه. این باعث شد تمام برنامه های زندگیم رو قیچی کنم و صدمات جبران ناپذیری رو ببینم. چرا؟ چون آخرین کیس نامبری که در اعلام ظرفیت سال بعد منتشر شد 7600 و خرده ای بود. علاوه بر این، سفارت آنکارا عملاً تمام مصاحبه هاش رو از ماه آگوست متوقف کرد به این بهانه که تعداد پرونده های دانشجویی در اولویته و وقت برای پرونده های مهاجرت ندارن. بنابراین سفارت آنکارا عملاً از کیس نامبر 7200 یا 7400 به بعد رو دیگه پذیرش نکرد. باور کنید خیلی دردناک بود!
این رو گفتم که اگر برنده شدین و شماره کیس نامبرتون زیادی بزرگ بود خیلی خوشحال نشین و مثل من خودتون رو «تو گل نپلکونین»... هاهاهاها.
4- برای پر کردن فرم این وضعیت ها رو باید بصورت شفاف داشته باشین. این موارد در سالهای قبل باعث باطل شدن پرونده های زیادی شده بود:
الف- داشتن گذرنامه و ممنوع الخروج نبودن: اگر تا الان برای گرفتن گذرنامه اقدام نکردین، بیشتر معطل نکنین. گذرنامه شما پنج سال اعتبار داره و با یکی دو ماه پس و پیش خطری تهدیدتون نمیکنه. اگر در بیزینس هستین و درگیر چک و مالیات و اینا هستین، حتما وضعیت ممنوع الخروجی تون رو بررسی کنین. خیلی غم انگیزه لب مرز خانواده تون از گیت رد بشن و پلیس شما رو متوقف کنه.
ب- داشتن حداقل مدرک تحصیلی دیپلم: دوستانی هم ممکنه تابحال هیچ استفاده از مدارک تحصیلی شون نکرده باشن و برای همین توی ادارات و جاهای دیگه به فراموشی سپرده شدن. هر چه زودتر همهء مدارک تحصیلی تون رو جمع کنید و بطور علیحده از هر کدوم یه نسخه ترجمه دم دست داشته باشین. مدرک دیپلم به بالا از هر موسسه ای حتی از دورقوزآبادسفلی هم مفیده. مدارک تجربی و آموزشگاهی غیر از وزارت آموزش پرورش و وزارت علوم رو فعلا بذارین کنار، شاید بعد از سفر به درد بخورن.
ج- وضعیت ازدواج و فرزندان. اگر نامزد دارین و توی فرم اولیه نوشتین که متاهل هستین، تا دیر نشده عقد کنین و عقدنامهء مذکور رو حتما ترجمه کنین. اگر متاهل هستین هم عقدنامه تون رو ترجمه کنین. خلاصه هر جوری هستین و با هر کسی میخواهید هم سفر بشین، قبل از ماه می عقدنامه داشته باشین. ضمناً سفارت آمریکا «عقد موقت» رو به رسمیت نمی شناسن و فقط ازدواج دائم رو قبول دارن. به جز همسرتون، فقط فرزندان رسمی و ثبت شدهء زیر 21 سال میتونن بعنوان همراه با شما به آمریکا برن. مدارک همه شون رو بهرحال حاضر کنین.
د- زبان انگلیسی: فرض کنید میخواهید در مسابقات «فرمول یک» ثبت نام کنید. کمترین اطلاعاتی که باید داشته باشید، این است که لااقل «رانندگی» بلد باشید. دانستن زبان انگلیسی نه تنها برای سفر خوب است، بلکه برای همه چیز های دیگر زندگی شما هم خوب است. در کلاس ثبت نام کنید و سعی کنید زندگیتان را با امید گره بزنید. اگر عازم ایالت های جنوبی مثل تگزاس و نیومکزیکو هستین، دانستن اسپانیولی هم خیلی مفیده. در بعضی شهرهای شمالی هم ممکنه فرانسوی به دردتون بخوره اما الزامی نیست.
5- برنامه ریزی برای سفر: برنده های 2017 تقریبا از نیمهء مهر ماه به مرور ظرف ده - یازده ماه به مصاحبه دعوت میشوند. تا زمان مصاحبه مدارک پزشکی (واکسیناسیون، عکس ریه و چند آزمایش خون که توسط پزشک معتمد سفارت باید انجام بشه) و نیز مدارک جانبی مثل تمکن مالی (مطابق جداول مربوطه) باید داشته باشین. بنابراین آماده باشین که رقمی بین 60 تا 100 میلیون رو بصورت پرینت رسمی بانک تقریبا یک ماه قبل از تاریخ مصاحبه تامین کنین. این مبلغ رو حتی من هم ندارم، اما برنامه ای که دارم، اینه که با دوستان و بستگان قرار مداری تنظیم کردیم که در تاریخ معینی هر کس هرچقدر میتونه به ما قرض میده (به مدت یک هفته) و بعد از دو سه روز یه پرینت از بانک میگیرم و مبالغ دوستان رو بهشون برمیگردونم. بهرحال از الان بررسی کنین و آماده باشید.
بعد از مصاحبه هم تقریبا تمام آقایون (بخصوص اگر خدمت سربازی رفته باشن) کلیرنس میخورن. امیدوار باشید که جوابش قبل از سپتامبر 2018 برسه، وگرنه...
6- برنامه ریزی برای ریشه کن شدن و دوباره ریشه دواندن:
اولین سفر شما حداقل سه تا شش ماه طول خواهد کشید. بنابراین اگر کار، بیزینس و یا مسئولیتی دارید، جایگزین مناسبی برای خودتان جور کنین. مدیریت اموال، منزل، ماشین و ... را برنامه دار کنین. من یک سالی که از ایران سفر کردم، از بستگان، همسایه ها و دوستان، کسانی رو تنظیم کردم که هفتگی به خانه و ماشینم سر بزنن. ترکیدگی لوله، گرفتگی فاضلاب و سرازیر شدن به داخل خانه، اتصالی سیمهای برق و سوراخ شدن باطری ماشین یا حتی خانه کردن گربه و کبوتر در منزل و ماشین... این مشکلات به مراتب ضایع تر از سرقت یا خسارتهای دیگه هستن. دیدم که میگم!
از طرف دیگه، ریشه دواندن در کشور جدید هم هزار کار داره. معروف ترینش مراحل اداری مثل گرفتن شماره اجتماعی، ثبت پلیس، کارت اقامت و ... هست. برای اینها راهنما فراوان هست. اما قبلش حسابی فکر کنین که اصلا کدوم ایالت؟ کدوم شهر؟ فکر کنین ببینین با فرهنگ کدوم بخش بیشتر سازگار هستین؟ بگردین ببینین برای تحصیلات و تجربهء شما کجا بهتر کار گیر میاد؟ شمال؟ جنوب؟ شرق؟ غرب؟ و تازه بعدش وارد مرحله ای میشین که حتی نمکدان و ناخنگیرتان را هم باید از اول تهیه کنین... اگر قبلش مطالعه کنین، بسیاری از مخارج الکی مثل اجاره های گران، خریدهای بیمورد و... رو صرفه جویی خواهید کرد. تجربهء من؟ یک سفر به دور اروپا که با تور حداقل بیست هزار دلار خرج داشت رو فقط با دوهزار و دویست دلار تموم کردم و در یک کشور عربی به مدت یک سال فقط با دو هزار دلار (شامل هزینه اجاره، غذا و لباس) و کاملاً مرفه زندگی کردم. چطوری؟ مطالعه، جستجو و تحقیق قبل از اینکه خودم رو به خرج بندازم!
شکست خوردن پایان راه نیست. فقط یک سطر از کتاب تجربه است. نقطه سر خط!
شرکت در DV از 1994 الی 2014 - سال 2015 برنده شدم اما کارنت نشدم. نقطه سر خط!!
شروع سطر بعد: شرکت در DV های بعدی، اقدام برای پذیرش دکترا و ...