ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
get away with
قسر در رفتن، گیر نیفتادن
Last year Jack robbed a bank and got away with it. Nowadays he lives a life of luxury on a beautiful tropical island.
«جک» پارسال به یک بانک دستبرد زد و قسر در رفت. اکنون او در یک جزیره گرمسیری زیبا در ناز و نعمت زندگی می کند.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-02-05 ساعت 20:52
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-02-05 ساعت 20:52 توسط Iaccept.)
wear off
کم کم از بین رفتن
The pain in Jim's foot wore off after he took some painkiller.
درد پای «جیم»، پس از اینکه مقداری داروی مسکن خورد، کم کم از بین رفت.
wear out
کاملاً خسته کردن، تحلیل بردن
Carrying the heavy box across the street wore Fred out. When he got home he went straight to bed.
بردن جعبه سنگین به آن طرف خیابان، «فرد» را کاملاً خسته کرد. وقتی به خانه رسید، یکراست به رختخواب رفت.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
get carried away
احساساتی شدن، ذوق زده شدن، اختیار از دست دادن
Calm down, Al. Don't get carried away. We have to sit down and talk sense.
آروم بگیر «ال»، به خودت مسلط باش، ما باید بنشینیم و منطقی صحبت کنیم.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
look on the bright side
Meaning: to be optimistic; to think about the positive part or aspect of a situation
معنی: خوش بین بودن؛ به قسمت های مثبت یک مسئله نگاه کردن
Example: Me30 was upset that his soccer game was canceled. His mother said look on the bright side, now you can stay home and watch TV
مثال: مسی به خاطر کنسل شدن بازی فوتبالش ناراحت بود . مادرش گفت به قسمت مثبت این مسئله نگاه کن ، الان می توانی خانه بمانی و تلویزیون نگاه کنی.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
Suggesting time and places
پیشنهاد زمان و مکان
When would suit you
چه زمانی برای شما مناسب است
Where would you like to meet
مایلید کجا ملاقات داشته باشیم؟
Would Monday be Ok for you
دوشنبه برایتان مناسب است؟ خوب است؟
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
He is a bad swimmer. He swims badly .
bad | badly | well | much
badly : به بدی
badly قید حالت می باشد.
توجه کنید که صفت ، اسم را توصیف می کند. مانند:
a good swimmer :
شناگر خوب
ولی قید، فعل را توصیف می کند. مانند:
He swims badly. :
او بد شنا می کند.
به سایر قیدهای حالت رایج انگلیسی توجه نمایید :
slowly :
به آرامی
quickly :
به سرعت
loudly :
به بلندی
immediately :
بلافاصله
obviously :
به روشنی
ارسالها: 474
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
55
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
some times you look but you dont see
ترجمش راحته ولی بار علمیش سنگیه.
مرسی از ضحمات Iaccept
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
(2015-02-06 ساعت 15:21)reza.aa نوشته: some times you look but you dont see
ترجمش راحته ولی بار علمیش سنگیه.
مرسی از ضحمات Iaccept
اختیار داری آقا رضا، وظیفس
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
Wife: "In my dream, I saw you in a jewelry store and you bought me a diamond ring."
Husband: "I had the same dream and I saw your dad paying the bill."
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
Don't brown nose!
چاپلو۳۰ کردن ، پاچه خوری ، ...
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-02-06 ساعت 18:55
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-02-06 ساعت 18:57 توسط Iaccept.)
If i get my hands on him
اگه دستم بهش برسه
I wash my hands of you
ازت ناامید شدم ! ناامیدم کردی
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2015-02-06 ساعت 21:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-02-06 ساعت 21:12 توسط Iaccept.)
die out
منقرض شدن، کاملاً از بین رفتن
The great dinosaurs died out millions of years ago.
دایناسورهای عظیم الجثه میلیونها سال پیش منقرض شدند.
call off
لغو کردن
The Football Association called off the match between England and Greece because of bad weather.
اتحادیه فوتبال، مسابقه بین انگلستان و یونان را به دلیل هوای بد، لغو کرد.
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
break down
(ماشین آلات) خراب شدن
Tom's car broke down on the way to the airport, and he had to get a taxi.
اتومبیل «تام» در راه فرودگاه خراب شد، و او مجبور شد تاکسی بگیرد.
ارسالها: 113
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام
تو این پست میخوام اصطلاحاتی که برام جالب بودن براتون بذارم امیدوارم شما هم مثل من از خوندنشون لذت ببرین پس بدون مقدمه
lets buckle down!
Kiss sbs a$$: to be very nice to sb in order to persuade them to help you or give you sth.
پاچه خواری کردن- کسی را خخخخخر کردن البته معانی نزیکتری هم براش داریم که بدلیل مسائل ادبی تربیتی از گفتنش صرف نظر کردیم!!!!
Richard always kisses the boss ass for promotion.
ریچارد همیشه پاچه خواری رئیسو میکرد که ترفیع بگیره
Kiss sth better: to take away pain of an injury by kissing it.
Come here baby and let me kiss your head better.
کوچولو بیا اینجا سرتو بوس کنم زود خوب شه
Cut a tooth:
اینم یعنی دندون دراوردن
Move yo a$$: get yo a$$ in gear
بی ادبانه ترین عبارتی که میشه برای عجله کن یا بجنب استفاده کرد همین اصطلاحه که اگه بیننده ی فیلمای امریکایی باشین حتما تاحالا اینو شنیدین
Not sleep a wink = not get a wink of sleep
چشم رو هم نذاشتن
A: your eyes look swollen whats happened?
B; I didn’t sleep a wink last night, Id to cram for my math exam!
Kick sbs a$$ : to punish or defeat
تنبیه کردن – شکست دادن
معنی دوم بیشتر برای بازی ها به کار میره اما bring sb to their knees بیشتر برای جنگهای سیاسی کاربرد داره
if i dont get home fefore 9 pm mum absolutely will kick my ass
Holding a grudge against sb:
از کسی کینه به دل داشتن
Helen holding a grudge against her boss because he gave her the axe without any reason and take the bread out of her mouth.
هلن از رئیسش کینه به دل داره چون بدون هیچ دلیلی اونو اخراج کرد و از نون خوردن انداختش
Hoof it: to go some where on foot
We hoofed it all the way to the university since we had no money to hail a cab.
مجبور شدیم کل راه رو پیاده بریم چون حتی پول برای تاکسی گرفتن هم نداشتیم
البته این اتفاقا تو مملکت ما که معمولیه و اصلا جای تعجب نداره که!!!!!!!!!!
Give sb the eye = eye sb up
To look at sb in a way that shows you find them sexually attractive.
He is definitely giving you the eye!
To make out: to kiss with much passion
Ted and Amber started making out at the stop light and didn’t realize that the light had turned green!!!!
Make out سه تا معنی دیگه هم داره
1) to manage
2) to understand or see with difficulty
It was so foggy I could barely make out the street signs.
3) to prepare a check or other payment.
Please make out a check for this month’s rent.
دم هر چی دختره گرم !
روی هر چی پسره کم !!
کمر دشمناتون خم
الهی نبینین غم
گل دخترا روزتون مبارک
Break a leg!
mahtab
2013 = has been not selected
2014 = has been not selected
2015= کیس نامبر 8200 و کارنت نشدن
2016 در پروسه 2015 بودم و ثبت نام نکردم
2017 = has been not selected
2018 = has been not selected
2019= has been not selected
ارسالها: 1,081
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
رتبه:
95
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
some به معنی چندتایی و مقداری ماقبل اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش در جملات مثبت بکار می رود. مثال:
I’ve got some apples.:
تعدادی سیب دارم.
I’ve got some sugar. :
مقداری شکر دارم.
{{خود را نگران آنچه می دانی یا نمی دانی نکن، نه به گذشته بیندیش نه به آینده، فقط بگذار دستان خدا هر روز، شگفتی های اکنون را برای تو بیاورند.}}
|