ارسالها: 615
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2013
رتبه:
84
تشکر: 108
31 تشکر در 11 ارسال
one can not put the clock/time back
گذشته بر نمیگرده/ گذشته ها گذشته است.
ارسالها: 615
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2013
رتبه:
84
تشکر: 108
31 تشکر در 11 ارسال
one who acts through another, acts through himself
هر کاری کنی برای خودت کردی(چه خوب و چه بد)
ارسالها: 263
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خانه در امریکا میخواهیم اجاره کنیم یا اجاره نشین هستیم چطور جملات زیر رو به زبان حرفه ای خودشان بیان کنیم:
1. اجاره خونه اینجا خیلی بالا ست
2.کدوم منطقه قیمت اجاره مناسب تر یا ارزانتر است؟
3.برق خونه مرتب قطع و وصل میشه
4.آب رو حمام گرفتگی داره
5.من یه خونه حیاط دار میخوام نه یک آپارتمان
F4 category P.D 23Jan2002 Interview َAbd 06Nov2014 Waiting ForA.P
ارسالها: 209
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2014
رتبه:
26
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
وکیل
null
A blonde and a lawyer sit next to each other on a plane
یک خانم بلوند و یک وکیل در هواپیما کنار هم نشسته بودند.
The lawyer asks her to play a game.
وکیل پیشنهاد یک بازی را بهش داد.
If he asked her a question that she didn't know the answer to, she would have to pay him five dollars; And every time the blonde asked the lawyer a question that he didn't know the answer to, the lawyer had to pay the blonde 50 dollars.
چنانچه وکیل از خانم سوالی بپرسد و او جواب را نداند، خانم باید 5 دلار به وکیل بپردازد و هر بار که خانم سوالی کند که وکیل نتواند جواب دهد، وکیل به او 50 دلار بپردازد.
So the lawyer asked the blonde his first question, "What is the distance between the Earth and the nearest star?" Without a word the blonde pays the lawyer five dollars.
سپس وکیل اولین سوال را پرسید:" فاصله ی زمین تا نزدیکترین ستاره چقدر است؟ " خانم بی تامل 5 دلار به وکیل پرداخت.
The blonde then asks him, "What goes up a hill with four legs and down a hill with three?" The lawyer thinks about it, but finally gives up and pays the blonde 50 dollars
سپس خانم از وکیل پرسید" آن چیست که با چهار پا از تپه بالا می رود و با سه پا به پایین باز می گردد؟" وکیل در این باره فکر کرد اما در انتها تسلیم شده و 50 دلار به خانم پرداخت.
سپس از او پرسید که جواب چی بوده و خانم بی معطلی 5 دلار به او پرداخت کرد!!!
سامر بوک
A man with dreams needs a woman with vision