من و دوستانم گاهی که دور هم جمع می شویم به شوخی می گوییم" نمی دونیم این لاتاری بردن از خوش شانسیمون بوده یا از بدشانسی؟"
هر چند که این همیشه در حد شوخی باقی می ماند ولی در ته لحنمان رگه هایی از واقعیت تلخ موج می زند.
اکثر کسانی که در لاتاری برنده می شوند از قشر تحصیلکرده و جوان هستند،تا جاییکه من دیده ام اکثریت تازه زندگیشان در ایران سرو سامان گرفته بوده و به شرایط راحت و ثابتی از زندگی و کار رسیده بودند،و در فکر مهاجرت به سرزمین رویاها و ترفیع زندگی خویش ،درلاتاری شرکت کرده و به عنوان آدم خوش شانس قرعه به نامشان می افتد ،با هزاران امید وآرزو در حالیکه سرمست از بخت واقبال خود هستند، همۀداشته هایشان را رها کرده و وارد آمریکا می شوند .و اینجا اولین چیزی که با آن مواجهند سنگ اندازیهای قوانین آمریکاییست!!
شما در نظر بگیرید که فردی که لاتاری برده با جیب پر از پول( که حالا بلاخره به هر طریقی حتی با حراج کردن هر چه داشته و نداشته و...بدست آمده)،با یک کوله بار مدرک وتجربۀ کاری وارد آمریکا می شود، آن هم به عنوان انسانی که این موهبت الهی در یک بخت آزمایی جهانی نصیبش شده ،وبا انواع واقسام مشکلات روبرو می شود،قدم اول اینکه پولهایش هیچ اعتباری محسوب نمی شود و حرف اول و آخر را یک تکه کارت پلاستیکی به نام کردیت می زند ،که آنرا هم به او نمی دهندو باید از هفت خوان رستم بگذرد.
از آن کارت مهمتر، سابقۀ داشتن این کارت وارزش اعتباریش است ، که فقط در صورت چند سال زندگی در آمریکا بدست میاید.
برندۀ تازه وارد در قدم اول می خواهد طبیعی ترین نیازش که داشتن سرپناه است را برطرف کند،و تازه متوجه قوانین دست وپاگیر اینجا می شود،در اینجا اکثر خانه ها برای اجاره دادن سابقۀ خوب کردیت می خواهند،حتی حاضری چند ماه پول پیش بدهی،حساب بانکیت هم پر است ،ولی می گویند چون سابقۀ کردیت نداری باید ضامن داشته باشی، آن هم ضامنی که خوش حساب وخوش کردیت باشد نه هر آدمی ! فقط بعضی خانه ها حاضرند بدون ضامن با شرایط خاصی که ایجاد می کنند،به تو خانه اجاره دهند .این یک نمونه است که متوجه شوید در آمریکا هر جا که می روی حرف اول و آخر را سابقۀ کردیتت می زند،نه پولهایی که در بالشت و اینور و آنور داری .
می خواهی کردیت دار شوی وضعیت شغلیت را چک می کنند.
می خواهی کار کنی می گویند باید سابقه کار آمریکایی داشته باشی و...
وکلا همۀ ابعاد زندگی آمریکایی مثل یک سیکل معیوب -که در آن تعریفی از تو به عنوان یک مهاجر تازه وارد آن هم از نوع برندۀ گرین کارد وجود ندارد -به هم مرتبط است . و پیدا نکردن کار و نداشتن درآمد ،یعنی چرخیدنِ دائم ،در این دایرۀ پر استرس که همۀ زندگی را تحت الشعاع قرار داده است .
قسمت جالب توجهتر این قضیه اینجاست، که آدمی که با تحصیلات و سابقۀ کار وارد آمریکا شده و معمولا از طبقۀ متوسط جامعه بوده وبرای خودش برو بیایی داشته ،با توجه به بحران بیکاریِ موجود،اگر به او شغلهایی در شأن خودش و حتی چند درجه پایین تر از شأن و معلوماتش ندهند،باید به خاطر دلِ هموطنان ایرانی ککش هم نگزد و به راحتیِ آب خوردن ،تبدیل به آدمی از جنس دیگر شود،مدرکش را بگذارد در کوزه ،سابقۀ کارش را هم همینطور و پیشبند ببندد و در رستورانها تن به همه نوع کار بدهد و از صفر شروع کند، تا بعد از چند سال در این جامعه به رسمیت شناخته شود و اگر چنین کارهایی برایش مشکلات روحی و روانی و پشیمانی ایجاد کرد،نباید دم بزند که هم وطنان ایرانی او را با لقب تن پرور و تی تیش مامانی و .... یاد نکنند.
کمی انصاف داشته باشید و شرایط را درک کنید. دوستان من اکثرا بیکار هستند ،همه در تردید ماندن و رفتن غوطه می خورند و زندگیشان یک بوم ودوهوا شده ، همه چیز را به یکباره رها کرده اند تا چیز بهتری بدست بیاورند و وقتی زندگیِ آمریکا ،روی خوشش را به این راحتیها نشان نمی دهد ،چطور می توانند همچنان لبخند برنند و عاشق این کشور باشند ؟! پس ناخودآگاه تردید به جانشان می افتد و بلاتکلیفیِ خفه کننده ای گریبانشان را می گیرد.
اینهایی که گفتم به هیچ وجه حالِ امروز من نیست ،چون شانس با ما در اینجا یار بود و همسرم شغلی که دور از شأنش نبود پیدا کرد و خداراشکر زندگیمان می گذرد. ولی هیچوقت نمی توانم روزهای بیکاری و استرس تمام شدن پول را از یاد ببرم و به دوستانم که در انواع این استرسها هستند بگویم تولیاقت آمریکا را نداشتی !توآدم فلان جوری هستی که در آمریکا خوشحال نیستی !مشکل از خودت است که بیکار مانده ای وگرنه می توانستی بروی توالتهای پارک را تمیز کنی!کار که عار نیست!پس چون برایت سخت است تن پروری!
کسی که در آمریکا بتواند شغل مناسبی پیدا کند اینجا برایش بهشت می شود، ولی کسی هم که کار خوب و درخوری نداشته باشد حق دارد که اینجا را جهنم بداند و برگردد به جهنمِ مادری،در هر صورت ما حق نداریم به او انگ خاصی بزنیم و قضاوتش کنیم.
من در این کشور به این می اندیشم که چرا سیستم آمریکایی هیچ گونه حمایتی از مهاجران انتخاب شده اش ،که از هزاران فیلتر گذرانده و برچسبِ خوش شانسی به آنها زده، نمی کند؟اصلا حمایتش را نخواستیم، لااقل اینقدر سنگ جلوی پای ما جهان سومیها نیندازد و مارا حداقل یک سوم ِ آنچه بوده ایم وهستیم ،قبول داشته باشد .
هر چند که این همیشه در حد شوخی باقی می ماند ولی در ته لحنمان رگه هایی از واقعیت تلخ موج می زند.
اکثر کسانی که در لاتاری برنده می شوند از قشر تحصیلکرده و جوان هستند،تا جاییکه من دیده ام اکثریت تازه زندگیشان در ایران سرو سامان گرفته بوده و به شرایط راحت و ثابتی از زندگی و کار رسیده بودند،و در فکر مهاجرت به سرزمین رویاها و ترفیع زندگی خویش ،درلاتاری شرکت کرده و به عنوان آدم خوش شانس قرعه به نامشان می افتد ،با هزاران امید وآرزو در حالیکه سرمست از بخت واقبال خود هستند، همۀداشته هایشان را رها کرده و وارد آمریکا می شوند .و اینجا اولین چیزی که با آن مواجهند سنگ اندازیهای قوانین آمریکاییست!!
شما در نظر بگیرید که فردی که لاتاری برده با جیب پر از پول( که حالا بلاخره به هر طریقی حتی با حراج کردن هر چه داشته و نداشته و...بدست آمده)،با یک کوله بار مدرک وتجربۀ کاری وارد آمریکا می شود، آن هم به عنوان انسانی که این موهبت الهی در یک بخت آزمایی جهانی نصیبش شده ،وبا انواع واقسام مشکلات روبرو می شود،قدم اول اینکه پولهایش هیچ اعتباری محسوب نمی شود و حرف اول و آخر را یک تکه کارت پلاستیکی به نام کردیت می زند ،که آنرا هم به او نمی دهندو باید از هفت خوان رستم بگذرد.
از آن کارت مهمتر، سابقۀ داشتن این کارت وارزش اعتباریش است ، که فقط در صورت چند سال زندگی در آمریکا بدست میاید.
برندۀ تازه وارد در قدم اول می خواهد طبیعی ترین نیازش که داشتن سرپناه است را برطرف کند،و تازه متوجه قوانین دست وپاگیر اینجا می شود،در اینجا اکثر خانه ها برای اجاره دادن سابقۀ خوب کردیت می خواهند،حتی حاضری چند ماه پول پیش بدهی،حساب بانکیت هم پر است ،ولی می گویند چون سابقۀ کردیت نداری باید ضامن داشته باشی، آن هم ضامنی که خوش حساب وخوش کردیت باشد نه هر آدمی ! فقط بعضی خانه ها حاضرند بدون ضامن با شرایط خاصی که ایجاد می کنند،به تو خانه اجاره دهند .این یک نمونه است که متوجه شوید در آمریکا هر جا که می روی حرف اول و آخر را سابقۀ کردیتت می زند،نه پولهایی که در بالشت و اینور و آنور داری .
می خواهی کردیت دار شوی وضعیت شغلیت را چک می کنند.
می خواهی کار کنی می گویند باید سابقه کار آمریکایی داشته باشی و...
وکلا همۀ ابعاد زندگی آمریکایی مثل یک سیکل معیوب -که در آن تعریفی از تو به عنوان یک مهاجر تازه وارد آن هم از نوع برندۀ گرین کارد وجود ندارد -به هم مرتبط است . و پیدا نکردن کار و نداشتن درآمد ،یعنی چرخیدنِ دائم ،در این دایرۀ پر استرس که همۀ زندگی را تحت الشعاع قرار داده است .
قسمت جالب توجهتر این قضیه اینجاست، که آدمی که با تحصیلات و سابقۀ کار وارد آمریکا شده و معمولا از طبقۀ متوسط جامعه بوده وبرای خودش برو بیایی داشته ،با توجه به بحران بیکاریِ موجود،اگر به او شغلهایی در شأن خودش و حتی چند درجه پایین تر از شأن و معلوماتش ندهند،باید به خاطر دلِ هموطنان ایرانی ککش هم نگزد و به راحتیِ آب خوردن ،تبدیل به آدمی از جنس دیگر شود،مدرکش را بگذارد در کوزه ،سابقۀ کارش را هم همینطور و پیشبند ببندد و در رستورانها تن به همه نوع کار بدهد و از صفر شروع کند، تا بعد از چند سال در این جامعه به رسمیت شناخته شود و اگر چنین کارهایی برایش مشکلات روحی و روانی و پشیمانی ایجاد کرد،نباید دم بزند که هم وطنان ایرانی او را با لقب تن پرور و تی تیش مامانی و .... یاد نکنند.
کمی انصاف داشته باشید و شرایط را درک کنید. دوستان من اکثرا بیکار هستند ،همه در تردید ماندن و رفتن غوطه می خورند و زندگیشان یک بوم ودوهوا شده ، همه چیز را به یکباره رها کرده اند تا چیز بهتری بدست بیاورند و وقتی زندگیِ آمریکا ،روی خوشش را به این راحتیها نشان نمی دهد ،چطور می توانند همچنان لبخند برنند و عاشق این کشور باشند ؟! پس ناخودآگاه تردید به جانشان می افتد و بلاتکلیفیِ خفه کننده ای گریبانشان را می گیرد.
اینهایی که گفتم به هیچ وجه حالِ امروز من نیست ،چون شانس با ما در اینجا یار بود و همسرم شغلی که دور از شأنش نبود پیدا کرد و خداراشکر زندگیمان می گذرد. ولی هیچوقت نمی توانم روزهای بیکاری و استرس تمام شدن پول را از یاد ببرم و به دوستانم که در انواع این استرسها هستند بگویم تولیاقت آمریکا را نداشتی !توآدم فلان جوری هستی که در آمریکا خوشحال نیستی !مشکل از خودت است که بیکار مانده ای وگرنه می توانستی بروی توالتهای پارک را تمیز کنی!کار که عار نیست!پس چون برایت سخت است تن پروری!
کسی که در آمریکا بتواند شغل مناسبی پیدا کند اینجا برایش بهشت می شود، ولی کسی هم که کار خوب و درخوری نداشته باشد حق دارد که اینجا را جهنم بداند و برگردد به جهنمِ مادری،در هر صورت ما حق نداریم به او انگ خاصی بزنیم و قضاوتش کنیم.
من در این کشور به این می اندیشم که چرا سیستم آمریکایی هیچ گونه حمایتی از مهاجران انتخاب شده اش ،که از هزاران فیلتر گذرانده و برچسبِ خوش شانسی به آنها زده، نمی کند؟اصلا حمایتش را نخواستیم، لااقل اینقدر سنگ جلوی پای ما جهان سومیها نیندازد و مارا حداقل یک سوم ِ آنچه بوده ایم وهستیم ،قبول داشته باشد .
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا