ارسالها: 1
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2008-04-08 ساعت 01:30
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-11-24 ساعت 22:37 توسط ParsTrader.)
سلام به همه دوستان
من یک روزی اسمم شد خوش شانس و لاتا ری را برنده شدم. دوبار رفتم لس آنجلس و الان ایرانم. فعلا این را فهمیدم که اون جا چه سخته.
وای برام تایپ فارسی سخته
با عرضه پوزش من پنگلیش مجبورم بنویسم از اینجا به بد .
خیلی وقتا میگم کاش اصلا لاتاری قبول نشد بودم تا الان برام ۲۰۰۰۰ دلار خرج برداشته.
من اینجا برای خودم کار دولتی داشتم درسی خوانده بودم فوق لیسانسی داشتم خلاصه کاری و اعتباری.
اما رفتم اونجا یه اتاق از یه کهنوده ایرانی گرفتم و با اونها زندگی کردم تو تمام دواهی خانوادگی اونا یه جوری شریک شدم.
کاری که پیدا کرده بودم کهرج زندگیم را تامین نمیکرد .
دیگه حتا پولم به کهرج خردو خرکم هم نمیرسید .البته نه امید هم نبودم خیلی .....ولی وای نمیدونید از استرس بی پولی تنهایی که وای اگه مریض بشم اینجا چی میشه تنم از دارد سترشها درد میگرفت سوزن سوزن میشد.
زبانم خیلی خوب نبود اما همون حد کم بالاخره رفع احتیاجم میکرد.اما خوب اصلا کافی نبود.
تویی ۷ ماهی که اونجا بودم ۴ بار کار عوض کردم.
یه جا کار کردم اما پول را ندادن ...قربونشون برم ایرانی هم بودن مثلن منم بهشون گفته بودم من دیگه ۲۰۰$ بیشتر ندارم پول را بدین اما ندادن ...البته بگم جای دیگه هم ایرانیها کمکم کردن وقتی بیکار شده بودم بهم با اینکه نیرو نمیخواستن کار یه کار نیمه وقت دادن که همیشه دعاشون میکنم.
اما منظورم از این حرفا این بود که رویای لاتاری ۱۰۰۰۰۰۰۰تا مشکل بعدش را هم داره ...که عای امان پدر در بیاره یه پوست خیلی کلفت میخواد از آدم
ارسالها: 160
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Sep 2007
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوست عزيز
با اينكه من خودم هنوز نرفتم ولي مدت كوتاهي تو غربت بودم و كاملا حرفهاي شما رو در مورد غربت و استرس هايش درك ميكنم.
من هم مثل شما مدرك و كار خوبي دارم و به قول خودمون واسه خودم كسي هستم ولي باور كنيد تو اين 7 8 سالي كه جذب بازار كار شدم به هيچ يك از آرمانهايم نرسيدم و فقط دارم دور خودم ميچرخم. يعني نه تنها از بعد اقتصادي هيچ توفيقي نداشتم بلكه در ابعاد سياسي و اجتماعي نيز كشور ما هر روز در حال عقب گرد است. البته اين رو هم بگم كه انتظارات هر كسي از زندگي كاملا متفاوت است.
خلاصه مهاجرت به كار خيلي بزرگيه و همه كساني كه رفتن اذعان ميكنند كه نسل اول مهاجرين هميشه نسل سوخته هستند. اميدوارم كه شما هر جا هستين و هر كاري ميكنيد موفق و پيروز باشيد.
ارسالها: 30
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2008-04-11 ساعت 13:30
(آخرین تغییر در ارسال: 2008-10-29 ساعت 15:29 توسط rahgouzar.)
با نيمي از حرفاي شهرزاد موافقم ولي با نيمي شون نميتونم كنار بيام
از همه شنيديم كه اونجا بهشته ، اله و بله
همه ميگن بريم اونور راحت شيم ، بريم اونور از فقر خلاص شيم ( البته فقر كاري ) ، هر كسي كه ميره بعد از چند وقت با رضايت كامل بر ميگرده وقتي ازش مي پرسي كه اونجا چه خبر فقط يه جواب ميده :
بايد بياي ببيني ، حتماً كاراتا بكن بيا ، هرجوري هست !!!!!
ولي خوب با غربت و تنهايي و استرسي كه داره موافقم چون هر شب كه سرتا ميزاري زمين نگرانيا مياد سراغت .
یه روزی میرسه که همه چیز اونیه که ما میخواستیم.
ارسالها: 111
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام،
بستگي داره به چه علت داري مهاجرت ميكني. هميشه آدم تا چيزهايي را از دست نده چيزهاي جديدي را بدست نمي آورد.
از طرفي هم در آمريكا بايد كار كرد و كار. " آمريكا " يعني "عمري كار"!
موفق باشيد
hope for the best, except the worst
ارسالها: 77
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Feb 2008
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
کشورهای غیر ایران یعنی کار .. اگه قرار بود بری آمریکا و لب ساحل دراز بکشی و حموم آفتاب بگیری و برات سان شاین بیارن که اونجا الان اسمش آمریکا نبود. حالا چه برسه به اینکه شما بعد از 20 یا 30 سال یه فرهنگ جدایی رو رها کنی و بخوای به یه چیزه دیگه بپیوندی . به هر روی میدونی که آینده روشنی داری و هر چقدر هم که مثبت فکر کنی و در بهترین شرایط باید زحمت بکشی و قیمت چیزی رو که میخوای بدست بیاری بپردازی ... اونم وقتی که فروشنده اون چیز زندگی و سرنوشت باشه .
شماره کیس>DV2010AS7*7
تاریخ دریافت نامه قبولی: همین روزا دیگه
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: زودی میفرستم
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ دریافت نامه دوم:
تاریخ مصاحبه:
تاریخ دریافت کلیرنس:
جمع تقریبی هزینه ها:
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2008
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
در این شکی نیست که ایزانی های آمریکا از حس هم وطن دوستی و کمک به یک ایرانی دیگر هیچ بویی نبرده اند و حتی تا بتوانند زیرآب شما را میزنند.
ارسالها: 32
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
شما هر جاي دنيا كه باشين بايد تلاش كنين...
حالا تو ايران مزخرف خودمون بالاخره تلاشها رو در يه سني كرديم و يه چيزايي به دست آورديم ... بيشتر يا كمتر از حق مون و حد مون...
هر كسي هم كه ميخواد بره اونجا و بچه پولدار نيست بايد منتظر كنده شدن پوستش باشه ... حالا اگه شانس آورو و زود تر كارش و زندگيش رديف شد ديگه از تلاش و اقبال خوبش بوده.
ما ها يعني جنس آدميزاد بطور كلي 60-70 سال بيشتر زنده نيستيم...
شماره كيس : 14XXX
نامه اول : دوم خرداد
مصاحبه : سوم اردیبهشت
ويزا : ...
زندگي فرصت كوتاهيست براي بودن... شاد باشيد.
ارسالها: 12
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Sep 2008
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من از قوم ایرانی بخصوص تیپی که بعد از انقلاب به خارج مهاجرت کرده اند خاطرات بدی دارم یعنی این فضای زشتی که وجود داره خیلی هم نباید غیر منتظره باشه .اما شما به ترکهای المان نگاه کنید تا معنی همبستگی و هموطنی را بفهمید
خیلی دلم میخواد دلیل این سقوط اخلاقی را بدانم.ایا فقر ونداریه؟ ترکها که فقیرترند.وقتی به سرنوشت طبقه زحمتکش واواره ایرانی (نه بچه پولدارها)فکر میکنم که هم غم غربت دارند وهم غم بیکسی از ایرانی بودنم خجالت میکشم
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2008
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام
می خواستم ببینم اگر کسی بتونه 80 هزار دلار در سال تو امریکا در بیاره وضعش چه توره؟
ارسالها: 191
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
saeeedpro نوشته: با سلام
می خواستم ببینم اگر کسی بتونه 80 هزار دلار در سال تو امریکا در بیاره وضعش چه توره؟
لطفا مطالب را در انجمن مربوط به آن موضوع بنویسید
شماره کیس: 2008AS11xxx
دریافت اولین نامه: May 2007
دریافت نامه دوم: Dec 2007
مصاحبه: July 2008
آمدن کلیرنس : Sep 2008 - (بعد از 65 روز)
دریافت ویزا: Sep 2008
ارسالها: 752
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Oct 2008
رتبه:
50
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
من كاملا مخالفم به جز در مورد غربت !
من با حرف فرنوش موافقم ،شما مي تونستيد به لس آنجلس نريد ! مي تونستيد به از يه شهر كوچيك با يه كار كوچيك شروع كنيد و بعد به لس آنجلس بريد ! مهاجرت سخته اين رو همه مي دونند ، حتي كسايي كه به دانشگاههاي خارج از شهر در خود ايران ميرند هم غم دوري از خانواده و بستگان رو دارند ! ولي من از همه مهاجرا شنيدم مهاجرت يه تجربه بزرگه كه هركسي به دستش نمياره ! من خودم عاشق سيستم زندگي امريكايي هستم !ولي از فرهنگشون خيلي خوشم نمياد ! ولي آدم مي تونه عادت كنه به اين چيزا و به هدف هاي بزرگش تو زندگي برسه !!!
اين هم از زبون كسي كه الان در شيكاگو امريكا داره زندگي مي كنه :
"درسته كه اينجا خوبي هايي داره ولي اين رو هم مد نظر بگيريد كه كسي كه مياد اينجا ديگه نه مثل يه امريكايي از اينجا لذت مي بره و نه مثل يه ايراني از ايران.هميشه يه خلايي وجود داره خودتون رو براي همه چيز آماده كنيد.اين مطلب هم از يه دوستيه كه بهترين دانشگاه اينجا داره درس مي خونه و وصف حال خودش رو نوشته:
من اینجا باشم، چون کفشدوزک میان انگور یاقوتی ام. یا موقع ضدعفونی و شستن انگورها، زیر آب خفه می شوم، یا له می شوم، یا شانس بیاورم، نهایتش سرنوشتم پر کشیدن و رفتن از میان انگورهاست. هرچند سرخ اند و زیبا.
ولی کفشدوزک، همراه انگورها خورده نمی شود."
از پاسخ به پیام خصوصی معذورم.
شماره کیس: 2011AS18XXX
دریافت نامه قبولی: May/2010/19
ارسال فرم : June 6
نامه دوم : 4 April 2011
مصاحبه: آنکارا- 25 April 2011
کلیرنس : June 2011 9
دریافت ویزا : 15 June 2011
تاریخ پرواز : 8 July 2011
ارسالها: 99
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ممنون کتایون جان. حتما این کار رو بکن. منتظر خوندن تجاربت هستم.