ارسالها: 66
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-07 ساعت 03:14
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-07 ساعت 09:36 توسط Omidooo.)
سلام دوستان. من رویا هستم،
.....................................................................................................................
[/quote]
رویا جان, آمدی نزدیک خانه من که. قمپز در می کردی و می گفتی اتفاقا من هم یکی از دوستام تیبرن زندگی می کند!
[/quote]
....................................................................................................................
آرش جان، به نظر تو با این سوتی که من دادم، جایی واسه قمپز مونده بود؟!
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-07 ساعت 20:28
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-07 ساعت 22:18 توسط shani.)
(2012-09-06 ساعت 22:01)*ROYA* نوشته: سلام دوستان. من رویا هستم، ۴ ماه هست که اومدم سن دیگو...
به نظرم این یکی از با مزه ترین خاطره هایی بود که خوندم.
حالا که بحث خندیدن از سوتی و اینا شد من هم خاطره ام رو بگم! من یک روز صبح توی مسیر کارم رفته بودم مینی سوپر پنیر کاله بخرم یه ذره شلوغ بود و خیلی مشتری ایستاده بود. نوبت من که شد گفتم « پنیر کاله دارین؟» فروشنده گفت «چی؟ پنیر قالِبی؟» گفتم «نه. پنیر کالِبی». یه پسره هم توی سوپری بود به جای من اون سرخ شد و زیر لب کلی خندید به من. خلاصه من خرید کردم و داشتم میرفتم که پسره نوبتش شد به فروشنده گفت «خامه رامک دارین؟» فروشنده گفت چی؟ پسره زبونش گرفت گفت «رامه خامک» اینو که گفت برگشت اول از همه به من نگاه کرد ببینه من فهمیدم یا نه! بعد در حالیکه به خودش فشار میاورد که من خنده اش رو نبینم بیخیال خرید شد و یهو گذاشت رفت از سوپری بیرون!
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 230
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
23
تشکر: 0
6 تشکر در 0 ارسال
چرا سوتی جدید تو این صفحه نداریم ؟؟؟؟ چرا ؟؟؟
ارسالها: 21
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2013
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به همه اين سوتي را من جاي ديگه خوندم كه طرف نوشته بود رفتم بقالي گفتم يك بسته سيگار بده فروشنده پرسيد لايت بدم ؟صدايي از پشت سرم گفت :اره لايت بده گلوي بچم نسوزه ، واييييييييييييي برگشتم ديدم بابامه. شما بوديد چكار مي كرديد؟
ارسالها: 21
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2013
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
يه سوتي از خودم يه بار مي خواستم به يكي تسليت بگم به طرف گفتم كه هرچي عمر اونه خاك شما باشه .خوبه كه تو حال خودش نبود و فكر كنم متوجه نشد