ارسالها: 36
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-02-05 ساعت 18:31
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-02-05 ساعت 18:33 توسط viking.)
satusa عزیز نوشتید
{{{{ چیزی که من متوجه شدم مسئول بررسی پرونده هر کسی که همون آفیسر مصاحبه کننده هست ، زمانیکه پرونده به سفارت ارجاع می شود تعیین میشه و تا پایان کار، ایشان مسئول همون پرونده خواهد بود و اینطور نیست که بر حسب اتفاق و شماره (مثل بانک) به یکی از باجه ها برای مصاحبه مراجعه کنیم. }}}}
------------------------------------
اگر اینطور که شما نوشتی باشد . پس چرا قبل از مصاحبه در مورد زبان مصاحبه می پرسند( فارسی یا انگلیسی؟.مسلما همه مصاحبه کنندگان زبان فارسی نمی دانند.آنها که نمی دانند شما چه انتخابی در مورد زبان خواهید کرد.ممنون میشم توضیح مختصر بنویسید .
آیا ایرانیان در سفارت ( آنکارا) می توانند زبان ترکی استانبولی را برای مصاحبه شان انتخاب کنند ؟
ارسالها: 136
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به دوستان عزیز مهاجر
من نیم ساعته رسیدم.پنجشنبه سفارت بودم.فقط همین رو بگم که همه چیز خوب و مرتب و منظم پیش میره و خیلی از حرف و حدیث ها شایعه این بیش نیست از طرف آژانس های مسافرتی.حالا می گم چرا
مطب دکتر اونگان بسیار منظم و دقیق کار می کنه و هیچ اتفاق غیر مترقبه ای برای کسی نمی افته.هر .واکسنی نزده باشی میزنن.اگر بگی آبله مرغون گرفتم و جاشو نشون بدی بهت واکسنشو نمی زنن.من یادم رفت بگم و بهم زدن ولی همسرم گفت و بهش هیچ واکسنی نزدن.اگر سیگاری باشید عکس از ریه ممکنه بگیرن.خلاصه اینکه هیچ مشکلی نیست.فقط آژانس ها شما رو می ترسونن و ازتون 60 دلار پول میگیرن و هیچ کاری هم نمی کنن.من خنده ام گرفته بود توی مطب وقتی میدیدم این لیدر هابه ازای 60 دلار فقط حرف های پرستار ها رو تکرار می کردن!!! در حالیکه پرستار ها کم و بیش فارسی بلد بودند و جملات کلیدی رو حفظ کرده بودند.خیلی هم رفتارشون محترمانه بود.
و اما سفارت.اونجا هم از نظم و دقت و احترام هر چی بگم کم گفتم.عاااالی بود.از در بون تا مصاحبه کننده بسیار محترم بودند.فقط صندوقدار سفارت یه کم خلقش تنگ بود ولی فوق فوقش مثل کارمندای بانکای ایرانی بود.مطمئن باشین بد تر نبود!
ما FBI CHECKخوردیم ولی مصاحبه کننده بهمون گقت که خیالتون راحت باشه فقط یه روال اداری ساده هست که باید انجام بشه.
نکته ی مهم: هیییییییچ مدرک اضافی ای بیخود و بیجهت نه ترجمه کنید نه با خودتون ببرید.چون حتی بهشون نگاه هم نمی کنن! اگر دیپلک به بالا هستین همون آخرین مدرک کافیه.سابقه ی کار و مدرک بین المللی و غیره لازم نیست.برای زوج ها آلبوم عکس و غیره لازم نیست.من بعد از قبولی ازدواج کردیم.فقط ازمون پرسید چند وقت پیش ازدواج کردین و کی با هم آشنا شدین.
و در آخر بگم که آنکارا جای بسیار مناسبی برای خرید هستش.اسیر تور خرید این آژانس ها نشید.رسپشن هتل بهترین لیدر شماست.کافیه بپرسید چجوری می تونید برید آنکامال! و یا سایر مراکز خرید بزرگ آنکارا.فقط برای آنکامال 2 روز کامل وقت لازم دارید تا همه شو بگردین!
همگی موفق باشید و خیالتون راحت که همه چیز به شدت اوکیه!
برنده لاتاری گرین کارت 2012. ساکن سالت لیک سیتی، یوتا از جولای 2011
ارسالها: 1,110
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
46
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
احسان جان؛مرسی از ارسال سفرنامه و امیدوارم هرچه زودتر کلییر بشی. اما تجربه خیلی از دوستان و من جمله من با شما در مورد مطب دکتر اونگان متفاوته و خدا رو شکر شما ازش راضی هستید و میگید همه چی منظم بود. تا اونجا که ما متوجه شدیم تو مطب دکتر نظم این بود : وقت اول با ترکهاست (هر وقت اومده باشند زودتر میرن داخل) بعد همراههای تور لیدرهان وبعد افراد عادی و آقا دکتر اونگان هم شخصا" به تمام پزشکان و انستیتوهای ایران مشکوکه و اندکی هم پول دوست.
من و سهراب وقت اول بودیم وقتی گفتیم منشیش گفت ها!!! عصر گفت 4 اینجا باشید ما 3.5 بودیم و 5.5 رفتیم داخل!!! وقتی داشتم توضیح میدادم من آبله مرغان گرفتم اینم جاشه، آقای دکتر گفت:ها!!! و بعد زدن واکسن گفت برات خوبه!!!
نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
ارسالها: 752
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Oct 2008
رتبه:
50
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
دوستان بیاین یدونه petition درست کنیم همه هم امضا کنیم بفرستیم سفارت . آخه این چه دکتر بی انصافیه ؟ به خدا ایرانی جماعت رو همه بهشون زور میگن.باید درخواست کنیم که یک مرکز جدید توی آنکارا از طرف سفارت مشخص بشه ! دوستانی که writingشون خوبه یه آستین بالا بزنند.
از پاسخ به پیام خصوصی معذورم.
شماره کیس: 2011AS18XXX
دریافت نامه قبولی: May/2010/19
ارسال فرم : June 6
نامه دوم : 4 April 2011
مصاحبه: آنکارا- 25 April 2011
کلیرنس : June 2011 9
دریافت ویزا : 15 June 2011
تاریخ پرواز : 8 July 2011
ارسالها: 146
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2009
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-02-06 ساعت 11:23
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-02-06 ساعت 11:30 توسط armido.)
(2011-02-06 ساعت 10:55)Ali-J نوشته: دوستان بیاین یدونه petition درست کنیم همه هم امضا کنیم بفرستیم سفارت . آخه این چه دکتر بی انصافیه ؟ به خدا ایرانی جماعت رو همه بهشون زور میگن.باید درخواست کنیم که یک مرکز جدید توی آنکارا از طرف سفارت مشخص بشه ! دوستانی که writingشون خوبه یه آستین بالا بزنند.
Ali-J جان
من مصاحبم ابوظبی بود ولی این پیشنهاد رو قبلا به اونایی که آنکارا مصاحبه داشتن و دارن داده بودم. خودم اگه شرایط اونا رو داشتم حتما این کارو میکردم . درست نیست که توی آنکارا فقط یه مرکز مدیکال باشه و مردم انتخاب دیگه ای نداشته باشن. ولی فکر میکنم که دوستان آنکارایی مهاجرسرا یه مقدار محافظه کاری میکنن .
شماره کیس:2011AS000055##
کنسولگری:ابوظبی
تاریخ مصاحبه و دریافت ویزا: ژانویه 2011
زندگی قصه مرد یخ فروشیست که از او پرسیدند فروختی؟ گفت: نخریدند تمام شد...
ارسالها: 136
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
البته شما درست میگید.کار ترک ها رو زود انجام میدن.ولی دلیل اینکه کار مریض های لیدر ها زود تر انجام میشه به خاطر اینه که لیدر ها خیلی زود پاسپورت ها رو تو صف قرار میدن.ولی در کل من هم موافقم که بیش از یک مرکز واسه مدیکال آنکارا معرفی بشه
برنده لاتاری گرین کارت 2012. ساکن سالت لیک سیتی، یوتا از جولای 2011
ارسالها: 238
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
satusa عزیز
من فکر میکنم شما با این قیمتی که در هتل هیوستون بودین(که ظاهرا" چهار ستاره هم هست)،میتونستین در هتل هیلتون 5 ستاره باشین، ویا ریکسوس که 8-9 یورو بالتر از هیلتون است.چون من خودم 98 یورو هتل ریکسوس رو گرفتم.البته هیلتون هم 90 یورو برای دبل بود.
موفق باشین.
ارسالها: 168
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
قبل ازنوشتن سفرنامه جا داره از تمامي اعضا خوب مهاجرسرا تشكر مي كنم كه با راهنمايي هاي خوب و به موقع به من خيلي كمك كردند و با اجازه تمامي دوستان خوبم من هم سفر به آنكارا را براتون مي نويسم . خدا وكيلي دوستان قبلا همه موارد را به درستي و با وسواس زياد بازگو كردند ولي خوب شايد سفرنامه من هم بتونه به شخص يا اشخاصي كمكي بكنه. در نهايت آرزو مي كنم همه ما هر جا كه هستيم براحتي اول ويزاهامون را بگيريم وبعدش بسلامتي بريم اونور آب.
و اما...
نمي دوم چندمين باري بود كه لاتاري شركت مي كردم ولي اينبار يكم فرق داشت.راستش پارسال دو تا از دوستانم لاتاري برنده شدند و تازه اون موقع بود كه من فهميدم ببببله پس ميشه برنده هم شد. از اون زمان هم با مهاجر سرا آشنا شدم البته عضوش نشده بودم ولي خوب بعضي وقتها بهش سر ميزدم. هميشه فكر مي كردم افرادي كه برنده مي شند با بقيه فرق دارند شايد هاله اي چيزي دور وبرشونه ، ولي ما كه حتي شاخ هم نداشتيم! واز اونجايي كه من و همسرم چندان هم آدمهاي خوش شانسي نبوديم و بيشتر چيزهايي كه بدست آورديم با زحمت زياد بوده، روزي كه فهميدم همسرم برنده شده اصلا باورم نمي شد و اولش فكر مي كردم همسرم سركارم گذاشته.
نامه KCC: ما سه شنبه 25 خرداد به نشاني منزل پدرم رسيد در صورتي كه اين نامه مهر 19 خرداد دفتر پستي نزديك خانه پدرم را نشان ميداد. جالبيش هم اين بود كه فاميل همسرم را به اشتباه از انگليسي به فارسي نوشته بودند و پستچي هم وقتي زنگ زده بود و فاميل همسرم را به مامانم گفتته بود مامانم گفته بودند نخير اين نامه ما نيست ولي خوشبختانه (بازم شانس)از اونجايي پدرم همزمان از خونه بيرون ميرفت، پستچي را مي ببنه و با توجه به نام كوچك همسرم ،پاكت را گرفته و قسمت انگليسي نامه كه از توي پاكت پيداست را خوانده بود و از اونجا فهميده بود كه مال ماست. بعدش هم پاكت را انداخته بود توي ماشين و اينور و اونور رفته ووقتي كه رسيده بود خانه،طي تماس تلفني و بعد از كسب اجازه نامه را باز كرده و براي همسرم مي خواند و بله ماهم!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد از چند روز كه تو كف نامه قبولي بوديم بخودمون امديم و بالاخره فرمها را دانلود و پر كرديم و پس از n بار چك كردن، فرمها را با كلي ناز و وسواس با پست تي . ان . تي فرستاديم .
در اين مرحله مثل تمام دوستان خوبم با كي سي سي تماس گرفتيم كه اول تاييد كنند نامه رسيده بعد بگويند فرمها درست هست و بعد از كارنت شدن خواستيم تاريخ مصاحبه را با ايمبل بهمون اطلاع بدند كه خدا را شكر همه فرمها درست به دستشان رسيده بود و تاريخ مصاحبه هم زود بهمون گفتند و البته 15 يا 16 روز بعد از گرفتن ايميل ، نامه كتبي كي سي سي دريافت شد.
گرفتن بليت:بعد از مطمئن شدن از تاريخ مصاحبه براي خريد بليت اقدام كرديم و از اونجايي كه ما از شهرستان بايد ابتدا به تهران مي رفتيم ،تمام پروازها را ايران اير گرفتيم تا خدايي ناكرده در صورت تاخيريا كنسلي بشه يك كاري كرد. البته بخاطر اشتباه من زمان برگشتن به خانه خيلي اذيت شديم. ورود ما از آنكارا به تهران اول صبح بود و من هم چون مرخصي نداشتم و مي خواستم زود برگردم كه برم سركار، همسرم را مجبور كردم پرواز تهران به شيراز را ساعت 6 صبح همانروز بگيره و اين باعش شد كه مجبور شديم مستقيم از فرودگاه امام به مهرآباد بريم . تقريبا از ساعت 2 تا 6 توي فرودگاه مهر آباد بوديم و تازه پرواز تاخير هم داشت( البته خدا را شكر تو هواپيما نشسته بوديم) و بالاخره ساعت 8.30 صبح خسته و كوفته رسيديم ولي بخاطر خستگي مفرط، سر كار نرفتم؟؟؟؟؟؟
تهيه كارت واكسيانسيون: از جمله كارهايي كه در فاصله زماني ارسال فرمها تا زمان مصاحبه انجام داديم تهيه كارت واكسيناسيون بود. خوشبختانه در شهر شيراز در درمانگاه والفجر (اگر اشتباه نكنم روزهاي دوشنبه) بجز واكسن آنفولانزا و آبله مرغان، تمام واكسنها بصورت رايگان زده و كارت واكسيناسيون صادر ميكنند. البته براي آنفولانزا به ما گفته شد كه به هلال احمر مراجعه كنيم كه ما اين كار را نكرديم.
با توجه به اينكه من و همسرم آبله مرغان گرفته بوديم يك روز رفتيم دكتر عمومي و از جناب آقاي دكتر خواستيم آزمايش آنتي بادي آبله را بنويسند و فرداش هم رفتيم آزمايش بدهيم كه موقع نمونه گيري بهمون گفته شد كه بايد ناشتا باشيم ولي من كه صبحانه خورده بودم: براي همين من مجبورشدم فرداش دوباره به آزمايشگاه برم . بعد از گرفتن جواب يك روز ديگه رفتيم درمانگاه والفجر كه بعد از كلي معطلي گفتند كه به عنوان واكسن چيزي وارد كارت نمي كنند درضمن شيراز نوبت دوم ام . ام. ار را نمي زنه.
براي همين ما همون روزي كه تهران رفتيم مجبور شديم بريم تجريش تا نوبت دوم واكسن ام ام ار و آبله مرغان را وارد كارتمون كنند. راستي كساني كه با كارت واكسن زرد از شهرستانها به تهران تشريف مي برند حتما پاسپورت يا كپي آن همراهشون باشه چون در پاستور تهران مجددا از ما پاسپورتهامون را خواستند.
انتخاب هتل :براي رزرو هتل با توجه به پول خودمون و بعد از زير و رو كردن سفر نامه ها و استفاده از تجربيات دوستان و راهنمايي هاي success عزيز هتل نوا پلاس را انتخاب كردم . هتل نوا پلاس يك هتل به اصطلاح 4 ستاره؟ هست كه دقيقا پشت هتل ددمان قرار گرفته. اين هتل ، يك هتل قديمي اما تر و تميز و مرتبه و صبحانه و سيستم گرمايش هتل خيلي خوبه . از معايبش اينكه سرعت اينترنتش بجز شب ها و اوايل ظهر واقعا بده . تازه اكسس پوينت دقيقا پشت در اتاق ما قرار داشت با اين حال سرعت كم بود.
ما براي اتاق دبل را شبي 80 دلار پرداختيم. اين هتل استخر يا امكانات رفاهي ديگري نداره البته اگر هم داشت من با وجود بچه نمي تونستم استفاده كنم. در كل هتل خوبيه. راستي بيشتر مسافرهاي هتل خود تركها بودند و بجز ما فقط يك خانواده ايراني اونجا بود .
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$دكتراونگان$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ روزمصاحبه ما 5شنبه بود وبخاطر تست سل فرزندم آزمايشات پزشكي ما قاعدتا 4 روز كاري طول مي كشيد ولي از اونجا كه مطمئن بوديم كه برگه آبي بهمون مي دهند ما هم روز دوشنبه ساعت 11 نوبت گرفته بوديم . روز دوشنبه پياده از هتل تا مطب رفتيم كه حدودا 15 دقيقه طول كشيد .ما آدرس مطب را روي يك برگه نوشته بوديم و نوشته را نشان مردم مي داديم و اونها هم با ايما و اشاره راه را بما نشان ميدادند.وقتي به ساختمان رسيدم اول رفتيم طبقه 3 مداركمون را تحويل داديم . توي طبقه 3 ، دوتا خانم منشي بود يكي كوتاهتر و چاق و ديگري بلندتر و لاغرتر . خانم بلنده خوشروتر هم بود. ولي اون چاقه خيلي راه نمي آمد. بعد از اينكه مدارك ما را گرفت ما را فرستاد طبقه 4 .
طبقه 4 كه رفتيم پر از جمعيت بود همه هم ايراني و بيشترشون هم شب قبل با خودمون توي هواپيما بودند. من و همسرم 95 دلار واسه دونفر پرداخت كرديم اول آزمايش خون و بعد هم عكس از قفسه سينه. قبل از عكسبرداري يك فرم بود كه بايد امضا مي كرديم. وقتي نوبت من شد فرم يك آقايي را گذاشتن جلوي من و گفتند امضا كن. من اول فكر كردم عكسم را اشتباه چسباندند ولي بعد نگاه كردم ديدم اسمم ابراهيمه ... به خانم مسئول اون قسمت گفتم كه فرمهاي من نيست ولي مسئول اونجا انگشتش را گذاشته بود در محل امضا و اصرار داشت امضا كنم. منم فرم جناب آقاي ابراهيم را برداشتم و عكسش را گذاشتم كنار صورتم تا متوجه اشتباهش شد.پس حواستون باشه هر جا گفتند امضا كنيد تا مطمئن نيستيد، امضا نكنيد. خلاصه بعد از اينكه كارهاي مربوط به عكس و خونگيري در طبق 4 انجام شد دوباره رفتيم طبقه 3.منشي دكتر وقتي ما را با بچه ديد ازمون خواست منتظر بمونيم ولي بعد از حدودا نيم ساعت من را صدا كرد و گفت" ببخشيد سفارت هنوز شما را تاييد نكرده بريد ساعت 3 برگرديد".اولش يكم جا خوردم همچين چيزي نشنيده بودم بعدش هم ترسيدم نكنه تاريخ مصاحبه ما هم عوض شده باشد البته ما چند روز قبل بازم با سفارت تماس گرفته بوديم . بالاخره بعد از كمي پرس و جو از حضار محترم توي سالن، فهميديم يكنفر ديگه هم مثل ما بوده و مشكلي نيست براي همين رفتيم ناهار خورديم و بچه مون توي پارك بازي كرد ساعت 3كه شد و ما دوباره به مطب برگشتيم. كه بازم بهمون گفتند من و همسرم تاييد شديم ولي بچتون هنوز نه!. پس از ربع ساعت اون هم تاييد شد.
بعد ش، اول همسرم را صدا كردند كه رفت توي مطب و بعد از چند دقيقه كه اومد بيرون دكتر لطف كرده بود و 2 تا واكسن بهش زده بود.منم صدا زد. رفتم داخل . دكتر توي مطبش نبود ولي بعد از يكي دو وقيقه وارد شد و گفت "هاي" بعد كه من هم كه گفتم "هاي" ديگه تا آخر انگليسي صحبت كرديم. دومين چيزي كه اونگان از من پرسيد تحصيلات بود بعد هم سابقه بيماري، عمل و همينطور اعتياد و... ضمنا تند تند كه داشت حرف ميزد من يك چيزي شبيه سل شنيدم چون انگليسي حرف مي زد احتمال دادم گفت باشه واريسلا. من هم با وجود اينكه آبله مرغان گرفته بودم ولي چون به عنوان واكسن وارد كارتم شده بود . تمام جوابها را منفي دادم كه بعد در عين ناباوري دكتر با دو تا سرنگ اومد طرفم و دوتا را همزمان با هم وارد دستم كرد و بالافاصله يكيشون را خارج كرد ولي براي دومي خودم ديدم كه محتواي اون را وارد دستم كرد.بعد هم خوابدم روي تخت چند تا چكش خوردم و چند بار هم نفس كشديم و قتي كارم تمام شد دكتر اونگان يكدفعه ازم پرسيد رشته همسرتون بيولوژيه نه؟ اولش يكم من من كردم بعد گفتم بله. باز پيش خودم گفتم شايد همسرم گفته بيولوژي كه بهش واكسن نزند. باز يكم فكر كردم پيش خودم گفتم نكنه دكتر اشتباه شنيده واسه همين به دكتر گفتم نه رشته اش بيولوژيي نسيت و اشتباه شنيدي. كه دكتر يكهو پريد و منش اش را صدا كرد اينجاش را تركي صحبت كرد نفهميدم چي گفت ولي بعد دكتر بهم گفت خوب شد پرسيده چون اشتباه نوشته بود و منشي فرمها را آورد تا دكتر اصلاح كنه.
چون دكتر از همسرم خواسته بود كه اون بچه را داخل مطب ببره من اومدم بيرون تا همسرم و فرزندم با هم بروند داخل.بلافاصله بعد از من همسرو فرزندم رفتند خدمت جناب آقاي دكتر. از اونجاييكه بچه من جيغ و هوار راه انداخته بود و مي خواسته در بره دكتر اونگان شك كرده بود شايد بيش فعاله؟! ولي خدا را شكر جناب آقاي شوهر دكتر را مجاب كرده بود كه نه بابا بچه خسته شده و ضمنا از معاينه هم بدش مي آيد.
خلاصه خسته تان نكنم كه اينجا هم 550 دلار ناقابل پياده شديم و منشي هم به ما امر كرد كه با توجه به تاريخ مصاحبه، روز 4 شنبه براي گرفتن جواب دوباره به مطب مراجعه كنيم.اين در حالي بود كه ما اصلا اصراري به اين كار نداشتيم ولي خوب ديگه خودشون پيشنهاد دادند. احتمالا دكتر بعد از اينكه واكسن واريسلا نوبت دوم! بهمون زده بود دلش سوخته بود. راستي اگر ما از قبل مي دونستيم كه جواب آزمايش سل را 2 روزه ميخواهند بهمون بدهند حتما يكجور ي برنامه ريزي مي كرديم كه همون 5 شنبه يا جمعه به ايران برگرديم .
باز هم خدا راشكر ما يك هفته بوديم خانواده هايي بودند كه بخاطر تست سل بچه شون كار و مدرسه و همه چيز را به مدت 10 تا 12 روز تعطيل كرده بودندو توي اون سرما اومده بودند آنكارا.
پس دوستان خوبي كه بچه داريد و براي آزمايش سل مي خواهيد تشريف بياريد آنكارا ،اگر مطمئنيد كه حتما برگ آبي بهتون ميدهند نياز نيست كه خيلي زود بريد آنكارا. نهايتا اگر خواستند يكضرب بهتون ويزا بدهند اونوقت راه داره و مي تونيد كمي بيشتر بمونيد.
مصاحبه: صبح 5 شنبه بعد از آماده شدن و خوردن صبحانه، با پرداخت 4.9 لير با تاكسي تا سفارت رفتيم. طبق تجربه ساير دوستان اون روز هم 2 صف كاملا مجزا تشكيل شده بود. البته ما چون با بچه بوديم نگاهبانان سريعا ما را داخل فرستادند( و نمي دونيد چقدر حال داد آخه هوا خيلي سرد بود هنوزم كه يادم مي افته ميلرزم ). بعد از بازرسي وارد حياط شديم و در اين قسمت هم يك صف نه چندان طولاني تشكيل شده بود كه بعد از باز شدن در، افراد به نوبت وارد ساختمان مي شدند. دراين قسمت باز هم من و يك خانم ديگر را كه با بچه بوديم بدون نوبت داخل بردند. البته هسرامون بيرون توي صف ايستادند تا به بر اساس نوبت مدارك را تحويل داده و شماره بگيرند.( شماره ما 0405 بود ).
و اما سالن اصلي شامل 8 يا 7 رديف صندلي بود به موازات صندلي ها در انتهاي سالن، 9 رديف باجه قرار داشت و يك مانيتور هم برروي ديوار مشرف بر صندلي ها قرار داشت كه شماره و باجه مربوطه را نشان مي داد. شماره ما سه بار برروي مانيتور نشان داده شد . ابتدا باجه شماره 9 براي انگشت نگاري. بعد باجه 3 براي پرداخت پول و در آخر باجه شماره 4 . افيسر ما يك خانم خوشرو بود و بمحض اينكه ديد بچه ما بخاطر اينكه داشت بازي مي كرد و حاضر نبود بياد ، بزور بغلش كرديم دوبار پشت سر هم عذر خواهي كرد و بعد سريع فرمها را داد گفت قسم بخوريد و امضا كنيد. چند بار هم چيزهايي را در مانيتوري كه مقابلش بود چك مي كرد.بعد روبه همسرم پرسيد شغل شما چيه :
جواب:..... رو به من شغل شما: جواب : .....
بعد يكچيزي ازم پرسيد با اينكه فارسي بود متوجه نشدم كه همسرم جواب داد نيمه دولتي. من ازهمسرم جوري كه افيسر متوجه بشه پرسيدم دولتي ام يا نيمه دولتي كه همسرم گفت نه قبلا دولتي بودي ولي حالا نيمه دولتي شديد. منم به افيسر لبخند زدم و ديگه حرفي نزدم. همون موقع برگه آبي را داد و بهمون گفت پرونده كامل و اوكي هست .ولي براي بررسي بيشتر ما رزومه هامون را به همراه فرم 9 سوالي مطابق توضيحاتي كه ضميمه برگه بود براشون ايميل كنيم و اضافه كرد كه اينكار دو تا سه ماه طول ميكشه .
فقط سه تا سوال !
آنكارا:آنكارا شهر خوبيه و همانطور كه بقيه دوستان هم اشاره كرده بودند مردم آنكارا خيلي مهربان و خوش برخوردند. خواركي هاي آنكارا، فست فود ها به توجه قيمت و مقدار كمشون نسبت به ايران خيلي گرانترند. اگر قصد داريد برگر بخوريد صبح هنگام صرف صبحانه يك نان از هتل با خودتان ببريد كه ساندويچتون را لاي نان بگذاريد:d
و غذاي رستورانها به نظر من كه خيلي چرب بود و تا حدودي كبابهاش مزه دنبه مي داد و ما به منقل كباب، كباب49 و هرجا توصيه شده بود سر زديم .
راستي تا يادم نرفته توي خيابان تونالي هيلمي يك شيريني فروش هست كه شيريني هاش خيلي قشنگه. راستش يك روز خيلي گرسنه بودم از جلو ش رد مي شديم كه دست و پام را گم كردم و به همسرم گفتم بريم از اين شيرينها كمي بخريم و نوش جان كنيم. رفتيم 3 تا شيريني در شكل هاي مختلف با طعم هاي مختلف سفارش داديم هر شيريني 8.9 لير ! اندازه هر كدامشون 1.5 برابر ناپلئوني بود ولي چقدر ناز بودند . اولش كه شيريني را خوردم بنظرم خوب بود ولي يكجوري بود تا دو تكه كوچولوخوردم ديگه كششي واسه خوردن نداشتم خلاصه با شيريني ها اومديم هتل من كه تا روز آخر لب نزدم اگر همسر عزيزم زحمت خوردنش را نكشيده بود رو دسته مون باد مي كردند. اين و گفتم كه تا شيريني ديديد مثل من دست و پاتون نلرزه اول يكي بگيرد بعد اگه خوشتون اومده بود بازم سفارش بدبد.
هواي آنكارا:از 7 روزيكه ما آنكارا بوديم ، 5 شب برفي و باراني بود و براي همين هم بيشتر مواقع مجبور بوديم با تاكسي اين ور و اون ور برويم و توصيه مي كنم اگر مي خواهيد با تاكسي جابجا بشويد چونه فراموش نشود.
نكته: كالسكه بچه ها را حتما ببريد من اول نمي خواستم ببرمش آخه بچه من هميشه دوست داشت كالسكه را هل بده و داخل كالسكه چند دقيقه بيشتر دوام نمي آورد ولي خدا را شكر اين دفعه چون بعد از مدتها سوارش مي شد و راه رفتن هم براش عادي شده بود بيشتر وقتها توي كالسكه اش مي نشست.در ضمن اگر بچه شيطون مخصوصا بين سنين 1 تا 5 يا 6 سال داريد اگر ميشد آرام بخش برد بهتون حتما توصيه مي كردم با خودتون ببريد ما كه فقط اشكمون در نيومد و ترجيحا با حفظ فاصله از ديوارها حركت مي كرديم كه مبادا سرمون را بكوبيم تو ديوار !
سفر همگي بخير و اميدوارم همه دسته پر برگرديد.
باز هم از دوستان خوبي كه وقت گذاشتند و سفرنامه ما را خواندند تشكر مي كنم .
کیس نامبر:2011AS 12000
مصاحبه:27ژانويه آنکارا
کلیرنس:4 مارس
ارسالها: 238
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوست عزیز
ممنون از اراسال سفرنامتون.تبریک میگم که مرحله سخت رو گذروندین.ایشالا که زودتر این پروسه اداریتون هم طی بشه . یکضرب ............
من توی سفر نامم اشاره کرده بودم که دوستانی که بچه کوچک دارند حتما" کاااااااااااااااااااااالسسسسسسسسسسسسسسسککککککککککککککککککککهههههههههههههههه فراموش نشه.
بازم میییییییییییییییییییییییییییییییییییگگگگگگگگگگگگگگگگم.
بفرمایین:ایشون هم تایید و تاکید میکنند.
بازم بگیم یا بسسسسسسسسسسسسسسسسسسسه؟
موفق باشین
ارسالها: 36
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من فکر میکنم عزیزانی که از دکتر اونگان شاکی هستند . امیلی به سفارت امریکا بنویسند مسلما بی تاثیر نیست. هر کدامتان جداگانه بفرستید . موارد شکایت خودتان را نیز ذکر کنید .لازم نیست همه جمع شوند. هر کسی که این دکتر برایش مشکل درست کرده یک امیل بزنید . سایت سفارت را هم که دارید محلی برای امیل گذاشتند. از عزیزانی که انگلیسیشان خوب است کمک بگیرید . حداقل آنها کمتری کاری که می کنند قبل یا بعد از مصاحبه یک برگه نظر خواهی در سفارتشان برای این دکتر و خانمش می گذارند. موفق باشید
ارسالها: 1,110
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
46
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-02-14 ساعت 00:43
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-02-14 ساعت 11:05 توسط rayan.s.)
در راستای توضیحات دوست عزیزمان(arshida) در سفر نامه شان خواستم به دوستان عزیزی که کوچولوهای شیطون دارند( مثل من- صابون کوچولوی من به تن همسفرام خورده) توصیه بکنم که تحت هیچ شرایطی در داخل سفارت با بچه ها دعوا نکنید و حرسم نخورید. موفق باشید
نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .
ارسالها: 168
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-02-14 ساعت 00:43)rayan.s نوشته: در راستای توضیحات دوست عزیزمان(arshida) در سفر نامه شان خواستم به دوستان عزیزی که کوچولوهای شیطون دارند( مثل من- صابون کوچولوی من به تن همسفرام خورده) توصیه بکنم که تحت هیچ شرایطی در داخل سفارت با بچه ها دعوا نکنید و حرسم نخورید. موفق باشید
البته ما با بچه مون دعوا نکردیم ولی تو دلمون هر از گاهی حرص می خوردیم. ولی یکجوری بهش لبخند میزدیم و قربون صدقش میرفتیم که انگار ریلکسترین آدمهای روی زمینم
کیس نامبر:2011AS 12000
مصاحبه:27ژانويه آنکارا
کلیرنس:4 مارس