ارسالها: 752
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Oct 2008
رتبه:
50
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
بحث مهمی نیست که حالا دویز یا دویزچی ! حتی به انگلیسی کلمه EXCHANGE هم روی همه صرافی ها هست و چیز کمیابی نیست! با کمی پرس و جو پیدا میشه
از پاسخ به پیام خصوصی معذورم.
شماره کیس: 2011AS18XXX
دریافت نامه قبولی: May/2010/19
ارسال فرم : June 6
نامه دوم : 4 April 2011
مصاحبه: آنکارا- 25 April 2011
کلیرنس : June 2011 9
دریافت ویزا : 15 June 2011
تاریخ پرواز : 8 July 2011
ارسالها: 26
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-06-28 ساعت 13:05)free_free نوشته: نفر بعدی که میخواد سفرنامه بنویسه کیه؟
ما منتظریم..............
احتمالا نفر بعدی خودت هستی دوست عزیز ، انشالا با ویزا برمیگردی و کلی خبرای خوش
شماره کیس: AS00037XXX
تاریخ دریافت نامه قبولی: 3 خرداد
محل دریافت نامه قبولی: تهران
کنسولگری: آنکارا
ارسال فرمهای اول:30 خرداد
کارنت : June/10
نامه دوم: July/7
مصاحبه: 2/Aug
دریافت ویزا: 2/Aug
ارسالها: 396
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
18
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان خوبم، من فردا عازم ترکیه هستم، اگه کسی کاری داره در حد توان من در خدمتم.
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام
من الان تو هتل بیوک ارشان هستم . دوشنبه با همسر و پسر 3 سالم رفتیم پیش دکتر :95$ برای آزمایش خون و عکس سینه . البته من و خانومم چون تمام واکسن هامون رو تو انستیتو پاستور زدیم اینجا واکسن نخوردیم(نکته: واکسن آبله مرغون 2 نوبته) ولی پسرمون علاوه بر تست سل واکسن آبله هم خورد که با هزینه ویزیت برای 3 نفر شد 370$ و در مجموع 465$ آب خورد تا 2 ساعت دیگه میرم جواباشو بگیرم فردا هم مصاحبه داریم التماس دعا........... اگه سوالی هست در خدمتم
چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد؛ منتظر چیزهای خوب باش.
ارسالها: 132
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-07-07 ساعت 17:23
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-07-08 ساعت 17:45 توسط moraddad.)
سلام بالاخره نوبت منم شد که سفرناممو بنویسم. البته من باب ادای دین به مهاجرسرا وگرنه شبیه بقیه به خصوص shahrooz59 هست (امروز با هم مصاحبه بودیم پشت سر هم و با یک افیسر)
ما(من و خانومم) برای هفتم جولای یعنی امروز مصاحبه داشتیم. از ایران ایر برای 3 جولای بلیط پرواز رفت و برگشت نفری 447 تومن گرفتیم.(البته از تهران به شیراز هم همراهش گرفتیم که نصف قیمت حساب کرد). هتل ERK رو برای یک شب تلفنی رزرو کرده بودیم 60 دلار با یه تخفیف 5 دلاری(همینجا از مهدی جمشیدی عزیز که برنده پارسال بود و الان دالاس هست تشکر میکنم که از سفرنامش خیلی استفاده کردیم). پرواز فقط یه ربع تاخیر داشت و وقتی رسیدیم از فرودگاه تا میدان کیزیلای رو با اتوبوس442 رفتیم. نفری 5 لیر گرفت. اینقدر با google earth ور رفته بودم که دقیقا میدونستم کجا دارم میرم. هتل ERK تا میدان کیزیلای 5 دقیقه راهه. وقتی اتاقو دیدیم خیلی تو ذوقمون خورد. خیلی کوچیک بود و 60 دلار نمی ارزید. البته به خاطر اسپیلیت هم بود که ما اصلا استفاده نکردیم هوا خوب بود.
صبح دوشنبه 4 جولای پیاده رفتیم مطب دکتر. قرار بود فقط 20 دقیقه طول بکشه ولی بیشتر از نیم ساعت شد(اینم بدی اعتماد زیاد به سفرنامه ها). ساعت 10 و نیم خسته رسیدیم مطب و تا 11 و نیم تموم شد (البته از من دو بار عکس قفسه سینه گرفت) بعد هم گفت 1 بیاین برای معاینه.
تا 1 رفتیم مغازه های اطراف رو سر زدیم که خانومم نگداشت کسی بی دشت بره خونه (شوخی میکنم ولی تو همون یک ساعت هم زیاد منو راه برد هم خرید کرد)
ساعت 1 رفتیم مطب خیلی سریع رفتیم پیش دکتر موقشنگ با همون سوالای همیشگی. فقط وقتی گفتم من آبله قبلا گرفتم پوز خند زد و کله ای تکان داد به معنی "باشه طلبت وقتی واکسنو خوردی میفهمی".
هردومون واکسن آبله رو خوردیم 280 چوق هم پیاده شدیم که با 90 تای صبح شد 370 چوق. به ما گفت عصر 4 شنبه بیایم برای جواب که وقتی رفتیم به من گفت باید دوباره عکس بگیری. رفتم طبقه سوم دوباره عکس گرفتم. خانومه که عکس میگرفت گفت قفسه سینه تو بزرگتر از اون دستگاهی بوده که طبقه 5 گرفتی (بزن به تخته بگو ماشالا ) خلاصه تا 5 و نیم هم آماده شد دوباره رفتم مطب پاکت جواب رو گرفتم.
دو روز مونده به مصاحبه رو توی مغازه ها و کوچه پس کوچه های اطراف کیزیلای و یه سری هم آنکامال قلم پا خورد کردیم و مبالغی هم پیاده شدیم
راستی روز سوم توی گشت و گذار خریدیمون هتل اذیلهان رو دیدیم که چون نسبت به قیمت 54 دلاریش از ERK بهتر بود اومدیم اذیلهان.
مردم آنکارا خیلی مردم خوبین ولی حیف که انگلیسی بلد نیستن. باور کنین تو این چند روز هیچی اندازه این موضوع خون به جیگر ما نکرد.
اجناس هم که واقعا گرون بودن گرچه به فصل حراجش هم خورده بودبم.
صبح 5 شنبه موعود هم رسید و طبق معمول اینقدر دیر اومدیم بیرون که دو قدم راه رو با تاکسی اومدیم (5 لیر). وقتی رسیدیم 8 و ربع بود و تا گذروندن 3 تا صف طولانی 11 و نیم با برگ آبی معروف اومدیم بیرون.
مصاحبه 3 دقیقه ای ما شامل دو سوال کارتون چیه؟ و سربازی رفتی؟ بود. فقط همین. من هم اسپانسر داشتم هم برگه بانک 42 هزار دلاری که چون مدارک اسپانسر به موقع به دستم نرسید فقط همین برگه بانک رو دادم که فقط یه نگاه بهش کرد و چیزی هم نگفت. احتیاجی هم به اسپانسر نشد.
یه نکته یادم رفت بگم. تو سفرنامه ها دیده بوذم به اکثر بچه هایی که مدرک لیسانس به بالا دارن فرم 9 سوالی میدن و رزومه میخوان من 2 هفته قبل از مصاحبه با بقیه مدارکم هر دو رو فرستادم و موقع مصاحبه دیدم داره از روی فرم 9 سوالیم میخونه. شاید برا همین دیگه نداده نمیدونم.
راستی اگه تابستون برا مصاحبه میاین با خودتون لباس گرم بیارین چون سرمای کولرهای سالن انتظار داشت همه رو وادار به حرکات ورزشی برای گرم شدن میکرد. طفلک خانومم با کلی لباس و مانتو و روسری داشت یخ میزد.
این 3 روزی هم که مونده برگردیم ایران نمیدونیم چکار کنیم.......
اینم سفرنامه من. اگه حس کردین یه جوریه به خاطر این بوده که بخشی از دفترچه خاطراتم بود که گزینشی اینجا آورده بودم.ببخشید به خوبیه خودتون
با آرزوی کلیر شدن همه منتظران و موفقیت همه دوستان
شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
ارسالها: 132
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-07-08 ساعت 16:43
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-07-08 ساعت 16:47 توسط moraddad.)
بازم سلام. من زود سفرنامه نوشتم برا همین مجبورم دوباره بهش اضافه کنم.
آخه یه چیزایی دیدم حیفم اومد نگم. درباره دو تا از ایرانی ها و ایرانی دوست های آنکارا.
از روز اولی که اومدم دندون درد گرفتم و هنوز هم دارم حتی قویترین مسکن ها هم چاره اون نکرد. دیروز قرص ژلوفنم که خیلی هم اثرا نداشت تموم شد و درد تا مغز سرم پیشروی کرده بود و دلم میخواست سرم رو به دیوار بزنم، رفتم بیرون و تا کیزیلای دنبال داروخانه گشتم. در خیابان ضلع غربی کیزیلای که پر از مغازه خوردنی فروشی است و ورودی اون چند تا تلفن عمومیه (روبرو پل هوایی روی خیابان آتاتورک) یه داروخانه دیدم رفتم تو و گفتم کسی انگلیسی بلده؟ گفت ایرانی؟ گفتم yes . اشاره به یکی کرد اومد جلو. گفت سلام . گفتم شما ایرانی بلدین صحبت کنین؟ گفت بابا همشهری هستیم. (اسم این آقای نازنین حدودا 30 ساله سید حامد سجادیه که مدیر داروخانه است)گفتم چه خوب. من دارم از دندون درد میمیرم ژلوفنم هم تموم شده. گفت فولیک اسید بهتره ولی بعد یه بروفن 600 داد گفت خیلی قویه روزی بیشتر از یکی نخور. سرتون رو درد نیارم تا امروز از درد مُردم دوباره رفتم پیشش گفتم بیمارستان نشونم بده که حاضرم دارو و ندارمو بدم ولی راحت بشم. گفت دولتی که قبول نمیکنه ولی این بغل یه خصوصی هست که ویزیتش گرونه. بعد با همکاراش صحبت کرد. منو همراه یکی از کارمنداش فرستاد گفت دکتره با این رفیقه، ویزیتت میکنه. رفتم همراش به هوای اینکه چون دکتره پس انگلیسی بلده کلی به دکتره درباره اینکه درد تا کجاهای من که پیشروی نکرده و فقط یه کاری کن تا ایران طاقت بیارم حرف زدم نگو اصلا نفهمید من چی گفتم فقط یه ضربه به دندون من زد که اشکمو در بیاره و به ترکی یه چیزی به رفیقش گفت درباره آنتی بیوتیک. پول ویزیت هم نگرفت برگشتیم پیش آقای سجادی اونجا فهمیدم که لثه من چرک کرده. یه انتی بیوتیک هم به ما داد 10 لیر قیمتش بود که یک لیر مثل دفعه قبل تخفیف داد.
خیلی جالبه این ترکا با اینکه میبینن تو زبونشون رو نمیفهمی بازم پشت سر هم باهات ترکی حرف میزنن. البته خودمون هم گاهی همینطوریم. من خودم وسط انگلیسی حرف زدن با اینا یه جوری فارسی حرف میزدم انگار میتونه لب خونی کنه
نفر دوم صاحب یه رستوران کوچیکه که 50 قدمیه اذیلهانه و اسمشو حفظ نمیشم تو مایه اکالیپتوسه که تا فهمید ما ایرانی هستیم هم خیلی ابراز ارادت و محبت کرد هم سالاد همراه غذاشو مهمونمون کرد و گفت "ایرانی اکرام" دستشم گذاشت رو سینش یعنی خیلی دوستشون دارم. قیمت کباب ترکیش هم خوبه. یه ساندویچش 5 لیره و اگه پرسی بخوای که خودش میگه سرویس، بیشتر میده و 10 لیره. چایی هم فکر کنم نیم لیر میده.
اینم غصه حسین کرد شبستریه ما. سرتون درد اومد ببخشید.
شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
ارسالها: 141
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-07-09 ساعت 09:43
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-07-09 ساعت 18:44 توسط frozen mind.)
(2011-07-08 ساعت 23:17)reza12 نوشته: سلام بر همه دوستان و به امید موفقیت همگی
دوستان یکجا خوندم که برای آنکارا دو هفته قبل یک فرم اضافه تر باید بفرستیم.ولی پیداش نمیکنم . دوستان محبت کنند و من رو راهنمایی بفرمایند.
مرسی
دوست عزیز شما باید به قسمت مدارک مورد نیاز برای هر مرحله لاتاری در مهاجرسرا مراجعه کنید که براتون فرم آنکارا رو گذاشتن می تونید دانلود کنید .
موفق باشید
http://mohajersara.com/showthread.php?tid=3863
Visa: 28 . Sep . 2011
رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
ارسالها: 485
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خدا رو شکر که مصاحبه دوستان کوتاه بوده
سفرنامه بچه ها رو که میخونم میبینم از همه خیلی کوتاه سوال کردند......اما افیسر ما کم مونده بود از جدمون سوال کنه...گو اینکه پسر خوشچهره با انرژی مثبت بود اما خیلی خیلی سوال کرد ازمون
خدا رو شکر که ویزامون سر 30 روز اومد
امیدوارم برای همه دوستان این سفر ختم به خیر بشه....امین
[font=Times New Roman]صبورانه در انتظار زمان بمان ! هر چیز در زمان خودش رخ میدهد .
باغبان حتی اگر باغش را غرق اب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند[/font]
ارسالها: 87
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
كسي شماره آقاي راهواري را در آنكارا داره
ممنون ميشم برام پيام خصوصي بفرستين
نوع ویزا: k1 (نامزدی)
اولین اقدام:2010/sep/25
مصاحبه: 13 ،جولای 20۱۱ - آنکارا
مدت زمان کلیرینس: ۱۲ روز
کلیر: ۲۵ جولای 2011
تاریخ گرفتن ویزا: ۱۹ آگست 2011
طول مدت پروسه :۱۰ ماه
و خدایی که در این نزدیکیست . . .
.
ارسالها: 38
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-07-11 ساعت 20:48
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-07-12 ساعت 00:50 توسط shahrooz59.)
سلام به همه
من دیشب برگشتم . چون تو آنکارا سفرنامه رو به طور خلاصه نوشتم چند نکته مهم هست که اضافه میکنم:
1-معمولا روزی که مصاحبه دارید فردای آن روز مدارک شما تحویل UPS میشه و پس فرداش میرسه هتل تمام کسانی که من دیدم همینطور بودن مثلا ما 5شنبه مصاحبه داشتیم،جمعه ویزاها رو دادن UPS و شنبه تحویل گرفتیم. (UPS فقط 1 شنبه ها تعطیله)پس کسانی که احتمال میدن پروازشون با این برنامه جورنشه بهتره برگشتشونو OPEN بگیرن وگرنه دفتر ایران ایر اونجا 50 دلار پیادشون میکنه .
2-هتل بیوک ارشان:این هتل یا بهتره بگم مسافرخونه مزایا و معایبی داره که من چند تاشو میگم . خود من روز اول با دیدن اونجا حسابی شاکی شدم و از لیدرمون خواستم فردا صبح هر جور شده هتل مارو عوض کنه ولی بعد به دلایلی که میگم نظرم عوض شد . معایب این هتل اینه که اتاقاش مثل یه هتل 3ستاره نیست،کولر نداره و خیلی قدیمیه صبحانه گرم نداره (کره،مربا،پنیر،خیار،گوجه،کالباس،تخم مرغ آبپز و چای....همین) اما محاسن بعد از اعتراض ما رزوشن اتاق ما رو عوض کرد و یه پنکه هم به ما داد و من بعدش فهمیدم چون آنکارا یه منطقه سردسیر هست بجز 2 ماه دیگه از کولر استفاده نمیکنن تو همین 2 ماهم مثلا روزی که هوای تهران 44 بود اونجا بین 25 تا 30 بود و شب که پنجره رو وا میذاشتیم با پنکه کارمون راه می افتاد.نکته مهم اینه که رزوشن ها فارسی حرف میزنن واین خیلی مهمه چون تو ترکیه هیچکی انگلیسی بلد نیست و اگه ترک نباشی کارت زاره . دیگه اینکه هتل اینترنت وایرلس داره در صورتی که من اونجا دیدم بعضی هتل های 4 ستاره هم اینترنت درست حسابی نداشت ولی من تو این یک هفته دائما آن بودم فقط یه نکته اگه اتاق شما طبقه 4 یا 5 باشه شاید تو اتاق نتونید کانکت شید و مجبور شید بیایید تو لابی ولی من که طبقه دوم بودم هیچ مشکلی نبود واسه همین از همون اول بگید اتاق رو در طبقه 1 یا 2 میخواید و اونا هم بدون هیچ مشکلی قبول میکنن. بعد اینکه تو این هتل پر ایرانیه و همیشه تو لابی چند نفر سمینار گذاشتن و شما نه تنها حوصلتون سر نمیره بلکه از تجربیات دیگران هم استفاده میکنید خود من که خیلی چیزا یاد گرفتم.مسئله بعدی مرکزیت این هتله طوری که هم به مترو نزدیکه هم اینکه اطرافش پر از رستوران و فروشگاهه.من کسانی رو دیدم که بعد از یکی دو روز از هتل های دیگه اومدن اونجا........... فکر نکنید من از این هتل پورسانت میگیرم فقط دوست دارم تجربیاتمو به شما بگم و شما در انتخاب هتل مختارید...
3- تلفن: متاسفانه بعضی دوستان که اطلاع ندارن موبایل ایرانشون رو اونجا روشن میذارن و نمیدونن که به محض ورود به فرودگاه ترکیه یه اس ام اس واسشون میاد که رومینگشون فعال میشه و 25 هزار تومان براشون هزینه داره هزینه مکالمه و اس ام اس هم که سرسام آوره . سیم کارت ترک هم نخرید چون گرونه وهزینه مکالمش بالاست شما به راحتی میتونید با رفتن به کیوسک روزنامه فروشی که همه جا هست فقط بگید (تلفون کارت) و اون شخص یه کارت تلفن 4 یا 5 لیری به شما میده که میتونید 17 -18 دقیقه با ایران حرف بزنید و تو خود هتل هم باجه تلفن هست و میتونید از همون جا زنگ بزنید مارک (الو کارت) 5 لیره و به صرفه تره .............
کرایه ها: از هتل تا سفارت میشه پیاده رفت ولی من چون بچه داشتم با تاکسی رفتم از هتل تا سفارت رفت 5 لیر برگشت 6 لیر دادم و تا مطب دکتر رفت 7 لیر برگشت 6 لیر دادم.
نکته : من اونجا چند نفر رو دیدم که آژانس بابت کارای مدیکال نفری 60 دلار ازشون گرفته بود به هیچ وجه این پولو ندین چون خیلی راحت با 10 - 12 لیر میتونید برید و برگردید و اونجا هم انگلیسی و کمی فارسی بلد هستن و کارتون راه می افته
نکته : کسانی که از تهران به فرودگاه میرن میتونن با شماره 1833 تماس بگیرن و درست در ساعتی که خودتون میخواید تاکسی ویژه فرودگاه امام میاد دنبالتون و هزینه اش هم خیلی به صرفه است مثلا من با سمند رفتم تا فرودگاه و 20 هزار تومان گرفت در صورتیکه دوستانی رو دیدم که 30 تومن هم داده بودن...
نکته : ترجمه ها نیازی به تائید دادگستری و وزارت امور خارجه ندارن من خودم دو نسخه ترجمه کردم یکی با تائید و یکی بدون تائید و بدون تائیدها رو با پست 15 روز قبل فرستادم و اونجا دیگه هیچی ازم نخواست و فقط پول اضافی دادم ........(فقط یادتون باشه کسانی که متاهل هستن باید2 نسخه ترجمه سند ازدواج بفرستن)
نکته:درست سمت راست هتل بیوک ارشان یه ساختمون هست که بالاش نوشته METROPOLL بعضی دوستان فکر میکردن اونجا مترو هست ولی اون یه سینمای خیلی مجهزه که 6 تا سالن داره و یکی از سالنها 3D هست و من یه فیلم اونجا دیدم و حسابی از سیستم صدای فوق العاده اون لذت بردم من که تو ایران همچین تجربه ای نداشتم شما رو نمیدونم فقط یه نکته حتما صندلیتون رو وسط سالن انتخاب کنید تا حسابی از صدای دالبی لذت ببرید (اگه زود بلیط بگیرید میتونید خودتون جاتونو انتخاب کنید) حتی میتونی صبح برید واسه 8 شب بلیط بگیرید
اگه چیزی یادم افتاد اضافه میکنم . سوالی بود در خدمتم
چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد؛ منتظر چیزهای خوب باش.
ارسالها: 71
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان عزیز سلام
مشغله ی کاری و انتظار سخت کلیرنس از همان روزهای اول دل و دماغی برایم نگذاشت تا سفرنامه بنویسم ،از این رو به خود وعده دادم به محض کلیر شدن این کار مهم را انجام بدهم و نکاتی که شاید به کار دوستان منتظر مصاحبه بیاید را عنوان کنم.اما ظاهرا کلیر ما فعلا قصد روشن کردن چشم و دل ما را ندارد پس من هم تصمیم گرفتم تاخیلی دیر نشده ،تجربه ی مصاحبه ی خودم رو بنویسم .عذر مرا در تاخیر پیش آمده بپذیرید.
من قبل از مصاحبه اصلا استرس نداشتم و از این اطمینان خاطر ،دل نگران بودم.ما مصاحبه بسیار سختی داشتیم.در روز مصاحبه که سه شنبه بود از دوستان مهاجرسرایی،دوست عزیزم زهره 36 با ما بود.و زودتر از ما مصاحبه شدند و برگه آبی گرفتند و اما تفاوتی در کیس ما با بقیه بود و این که فقط از من پول گرفتند و انگشت نگاری کردند،و از همسر و فرزندم خیر.و این منو نگران کرد چون دلیلش رو نمی دونستم.تا این که برای مصاحبه شمارمون اعلام شد.من در مورد این قضیه از آفیسر پرسیدم و گفت خودم می دونم.آفیسر یک خانم جوان آمریکایی بود.خیلی عجول و عصبی به نظر می رسید (من اسم شناسنامه ایمو تغییر داده بودم و حکم دادگاه مصادف بود با زمان ثبت نام لاتاری،اما من چون هنوز شناسنامه ام عوض نشده بود ،به همین خاطر با همان اسم شرکت کردم اما پس از قبولی ،خوب من شناسنامه ام عوض شده بود و به ک سی سی زنگ زدیم و مساله را گفتیم و فرمها را با نام جدید ارسال کردیم.ترجمه ی حکم دادگاه و شناسنامه را هم به اضافه یک نامه ،یک هفته بعد ارسال کردیم.ولی هیچ وقت بهشون ایمیل نزدم)آفیسر روی همین مساله دست گذاشت و بسیار با برخود تند و عصبی گفت چرا الان اقدام به این کار کردی؟من هم توضیح دادم و بعد نا خودآگاه گفتم:قبلا قانون اجازه نمی داد اما جدیدا می شه این کار و کرد.گفت:می تونی این قانون و برام بیاری که در دل گفتم وا نفسا چی گفتم امیدوارم تو درد سر نیفتاده باشم و در جواب گفتم خیر من دسترسی به این قانون ندارم.خلاصه کلی منو گیج کرد و سوال اندر سوال.در ضمن براش توضیح دادم که من به ک سی سی اطلاع داده بودم که گفت پس چرا نوشته مشخصات مطابقت نداره .و گفت شما در یک زمان دو اسم داشتی و این شرایطو داشتی که با دو اسم شرکت کنی.چیزی که هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم.خلاصه پس از 20 دقیقه بحث و توضیحات من ،از همسر انگشت نگاری کرد و شغلش رو پرسید از من هم همین طور.و اینکه اسپانسر با شما چه نسبتی داره؟بعد گفت مدارکتون کامله و من مجاب شدم که شما اون موقع شناسنامت عوض نشده بود.اما خوب باید با واشنگتن صحبت کنم و دوبار این گفته را تکرار کرد و گفت برو برای همسر و فرزندت پول واریز کن.واقعا نبردی سخت بود و من تازه فهمیدم ما تا یک قدمی ریجکت شدن بودیم ،نه اشتباهی کرده بودیم و همه چیز رو هم با دقت و صداقت تام وتمام انجام داده بودیم.به هر حال به ما یک برگه ی آبی داد و گفت در فاصله ی یک تا دوماه یکیتون بیاد ویزا بگیره.تا امروز هم پنجاه و چند روزی می شه که ما منتظریم حالا نمی دونم واقعا چی میشه.اصلا کلیر خواهیم شد یا نه....؟؟؟
این هم از سفرنامه ی من فقط امیدوارم این پروسه برای همه ی ختم به خیر بشه
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند. بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز.