کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
با سلام به تمام دوستان

فايل pdf شده سفرنامهاي آنكارا آپدیت شد. تاريخ :22/4/90

2011,wednesday,july13
To Wounds From One[font=Arial][/font]
با سلام به دوستان
من امروز صبح رسیدم تهران ایشالا سر فرصت سفرنامه خواهم نوشت من هم مثل خیلی دیگر از دوستان که یکی دو روز گذشته مصاحبه داشتند برگه آبی پروسه کلیرنس بهم خورد، سوالی اگر بود در خدمت هستم.
شاد باشید
تشکر کنندگان: Linspire ، gadfly ، sepinod ، frozen mind ، maaref ، tamanna ، tata63 ، Donkey chance ، ramin_ad ، aghdam ، shervean ، REZA1390 ، hamed_gh ، Sooshians
سلام دوستان مهاجر
ابتدا از انتها شروع می کنم که 7 جولای یعنی همین 5 شنبه ای که گذشت مصاحبه داشتم و برگه آبی گرفتم و برگشتم خونمون!

اما...

رفت و برگشت با اتوبوس :
من با اتوبوس سیر و سفر به مقصد استانبول به مبلغ 60 هزار تومان راهی ترکیه شدم که البته در خاک ترکیه پیاده و ادامه راه را با اتوبوس رویال سفر ایرانیان که مستقیم به آنکارا بود رفتم.( اتوبوس های رویال از تهران به مقصد آنکارا 80 تومان بود).

حدود 34-35 ساعت در راه بودم. زیاد سخت نبود( البته لب مرز 3-4 ساعت معطل شدیم) و مزیتش هم این بود که با آدم های زیادی آشنا شدم.

برگشت هم روز بعد از مصاحبه بود که با اتوبوس های مترو ترکیه (140 لیر ) آمدم تهران ، که بخاطر امکانات اتوبوس و همسفر خوبم که دانشجوی پزشکی آنکارا بود زمان به چشم نیامد و اصلا سخت نبود. برگشت کوتاه تر بود و حدودا 32-33 ساعته رسیدیم آن هم بخاطر معطلی کمتر لب مرز.

- بنظر من اگر قصد سفر با اتوبوس را دارید بهتره با اتوبوس های مستقیم تهران_آنکارا برید، چون افرادی که در این اتوبوس هستند یا دانشجو آنکارا هستند و یا برای سفارت میروند و کلا جو بهتری داره.
- پلیس راه خوی (که میگفتند زیر نظر اطلاعات است) اگر دانشجو باشی یا برگه جریمه گمرک داشته باشی و احتمالا اگر ویزای امریکا در پاسپورتت باشه پیاده ات می کنن و ازت سئوالاتی میپرسن. مثلا از دوست من که دانشجو بود از افراد خانوادش که در ایران کار دولتی دارند و رشته و ... را پرسیده بودند.
- 2 تا غذای آماده جوشانده شده با خودتان ببرید که اصلا به غذا های بین راه نمیشه اعتماد کرد
- گویا اتوبوس های سیر و سفر و رویال سفر در آنکارا برای هتل اوزیلهان سرویس رایگان دارند، که شانس ما واقعا داشت و شخصی به نام آقا مجید که خودش هم در هتل اوزیلهان ساکن هستش ما را مجانی تا هتل برد.
- من تمام سفرنامه ها را پرینت گرفته بودم و در اتوبوس دوباره همه ی آنها را خواندم.

روز اول، دوشنبه:
در اتوبوس با یکی از دوستان سایت applyabroad که برای ویزای دانشجویی آمده بود آشنا شدم، با ایشان به شناسایی مکان سفارت و مطب دکتر اونگان پرداختیم.( در ضمن بلیط برای امریکا را از ایر لاین ترکیه پرسیدیم که حدودا 1میلیون و 300 هزار تومان میشد که گویا 500 تومان از ایران ارزان تر بود) .
بعد از ظهر هم به آنکامال رفتیم و تا شب آنجا چرخیدیم.

روز دوم، سه شنبه:
ساعت 9:10 وقت دکتر گرفته بودم، رفتم و منشی اونگان بسیار خوش برخورد بود و مرا برای انجام آزمایش خون و عکس قفسه سینه به طبقه سوم (لابراتوارDUZEN ) راهنمایی کرد. آنجا هم با 2 تا از دوستان ایرانی آشنا شدم که یکی برای کیس ازدواج و دیگری لاتاری آمده بودند و هر دو کمترین اطلاعاتی هم در این زمینه نداشتند و حتی کارت واکسن بین المللی هم نداشتند که همین امر باعث شد 3تا واکسن نوش جان کنند.(هر واکسن 50 دلار ). اما به من واکسنی نزد و 70 دلار برای معاینه فیزیکی گرفت + 47.5 دلار بابت عکس و آزمایش =117.5 دلار

ادامه روز هم با مهدی (دوستی که در لابراتوار آشنا شدیم) به گشت در خیابان کیزلای و تونالی و دیدن مسجد کجا تپه پرداختیم.

- در لابراتوار یکی از تور لیدر ها را دیدم که تنها کاری که می کرد پر حرفی و الکی اینور و اونور کردن بود ، بنظر من واقعا خنده داره که کسی برای انجام کار های ساده مدیکال و سفارت به این افراد پول بده، من نه ترکی بلدم و نه انگلیسی و نه تا به حال ترکیه رفته بودم، در نتیجه نگران زبان و غربت نباشید آنجا همه دست و پا شکسته و تلفیقی از فارسی و ترکی و انگلیسی براحتی می توانند منظورشان را به شما برسانند. (البته انگلیسی هم بلد باشی اصلا در آنکارا_بجز در مطب دکتر و سفارت_ به کار شما نخواهد آمد!!!)
- لیست کامل واکسن هایم را در بخش واکسیناسیون و آزمایش های پزشکی نوشته ام

روز سوم ، چهارشنبه :
در این روز فقط رفتم و جواب دکتر را گرفتم (آرش عزیز (free_free )می گفت که از او بجای 70دلار، 30 دلار گرفتند که من هم این موضوع را به منشی دکتر گفتم و ایشان هم گفتند که هزینه معاینه فیزیکی 70 دلار است و از سایر بچه هایی هم که آنجا بودند همین 70 دلار گرفته شده بود که ما هم دیگه چیزی نگفتیم و خلاص).

بعد از ظهر هم باران رگباری شدید و باد شدید گرفت و هوا کمی دلگیر شد ،مدارک فردا را چک کردم و داشتم کم کم در اتاق هتل دچار استرس میشدم که سریع لباس پوشیدم و زدم بیرون . رفتم تونالی و قدم زدم و توی یک کافی نت نشستم و جواب ایمیلی که سفارت برای رسید مدارکم داده بود را پرینت گرفتم. بعد هم کمی در لابی هتل با آرش گُل هم صحبت شدم و بعد برای شام به مک دونالد رفتم که در آنجا هم بصورت کاملا تصادفی علی عزیز را دیدم (WIKIMANجدید ALI_J سابق! ) خلاصه با ایشان هم کمی هم صحبت شدیم و از زیارتشان بسی بسی لذت بردیم ( ایشان جمعه هم زمان با برگشت من به وطن به خاک امریکای جهانخوار رهسپار گردیدند).

روز چهارم، پنج شنبه :
اول صبح گلاب به رویتان وضعیت شکمم بهم ریخته بود و همین امر باعث شد نتوانم درست حسابی صبحانه بخورم و احساس می کردم حالم بهم خواهد خورد. 1 قرص پروپرانولول خوردم که از استرس های ییهویی جلوگیری کرده باشم و با تیپ رسمی راهی لانه جاسوسی در آنکارا شدم.
دقیقاً 8:30 جلوی درب بودم و هرچه منتظر ماندم کسی پشت سر من بایستد، نشد که نشد! در نتیجه تا ساعت حدوداً 1 در سفارت ماندم و با شماره 422 آخرین نفری بودم که مصاحبه شدم.در صف سفارت هم shahrooz59را بهمراه همسر محترم و فرزندشان دیدم .
به هنگام عبور از گیت، بوق زد و مجبور شدم همه ی جیب هایم را خالی کنم که گویا ایراد از کلید های اتاقم بود که در جیبم گذاشته بودم.
خوشبختانه در سفارت با دختری که قبلا در هتل با خودشان و خانواده شان آشنا شده بودم، هم صحبت شدیم و او هم دقیقا قبل من مصاحبه شد، این هم صحبتی واقعا تاثیر خوبی داشت چرا که تا لحظه مصاحبه اصلا به چیزی فکر نکردم و 4 ساعت منتظر بودن هم هیچ استرسی به من وارد نکرد. البته مسلما در خصوص هر چیزی که حتی 1% نسبتی هم با مصاحبه و مسایل مربوط به آن داشت صحبت نکردیم و خوشحال و خندان و خجسته بودیم .
اول انگشت نگاری کردیم و بعد پول دادیم.
زمان مصاحبه هم که سالن خالی بود با خنده و اعتماد به نفس رفتم و بعد از سلام و احوال پرسی، افیسر خانم شروع به قسم دادن کرد و فقط 2 سئوال پرسید :
1. در ایران چه کار می کردید؟
والا تا پارسال که دانشجو بودم این یکسال هم از سربازی معاف شدم و یکسری کلاس رفتم
2. آیا فامیلی در امریکا دارید؟
بله دارم، ولی خوب فامیل نزدیک نیستند
تا اینجای مصاحبه حالتی بود که 15 لیر را آماده می کردم برای ups (هرچند که برگه آبی رنگی را در پرونده ام دیده بودم )وقتی آفیسر پرونده ام را ورق میزد به گواهی بانکی ام که رسید مکث کرد و با لهجه ی باحالی گفت : آقا این کمه! من هم گفتم من سند هم دارم (اصل سند هم برده بودم ) با یه خنده ی بامزه گفت: سند نمیشه! منم گفتم خوب چقدر کفایت میکنه؟ جواب داد 18,212 USD و شروع کرد به تایپ کردن و توضیحات اینکه شما یکسری مراحل اداری داری و باید گواهی بانکی ات را هم افزایش بدی و وقتی اسمت در سایت درآمد بیای و ...

لازم به ذکر است که من سربازی معاف شده بودم، کار نداشتم، سفر خارجی نداشتم، رشته تحصیلی حساس نداشتم و لیسانس بودم، فقط اسم و فامیلم یه کمی طولانیه! Smile
بعد از سفارت هم رفتم و از دلارا توریسم (یه کم پایین تر از بلوار آتاتورک)که نماینده اتوبوس های مترو بود بلیط برگشت را گرفتم و در ادامه روز فقط در خیابان و مغازه ها گشتی زدم و شب هم با آرش یه گشت کوچولویی سمت میدان کیزلای زدیم.

- دختر خانمی که با من مصاحبه داشت به مدرک پیش دانشگاهی اش گیر دادند، چون کارودانش بود و بدون پیش دانشگاهی به دانشگاه رفته بود، البته نمی دانم در نهایت بهش ویزا دادند یا نه، اما برای آیندگان می گویم که اگر کار و دانش هستند، یا حتما مدرک پیش دانشگاهی برای خودشان جور کنند، یا سابقه کاری خودشان را حتما لحاظ کنند.

آخرین روز ،جمعه:
بعد از صرف صبحانه با 2 دوست مهاجر سرایی که تازه آمده بودند ( علی و علیرضا ) به مقبره آتاتورک رفتیم. انصافا بیشتر از بازدید از مقبره، از همراهی با این 2 عزیز لذت بردم که امیدوارم باز هم یکدیگر را ببینیم.

- LC WAKIKI و COLLINS که همه جا بودند خوب بود، COLLINS بنظرم جنس هاش بهتر بود، همه ی مارک های معروف هم که در "آنکامال" بودند، اما بنظرم هم قیمت تهران بود، حداقل برای اجناس مردانه که اینطور بود و چهارراه استانبول خودمان میشه با همان قیمت ها هم جنس گران و مارک دار خرید و هم ارزان و بدون مارک. ایستگاه متروی کیزلای هم اجناس ارزان تری داشت که میشد توش جنس خوب با قیمت خوب پیدا کرد. همه ی مغازه ها هم ایندریم زده بودند و گویا فصل تخفیف بود.
- آب معدنی 5 لیتری بگیرید که بصرفه تر هست
- کارت تلفن 5 لیری بنظرم خیلی بهتر از 4 لیری بود، اول باید شماره قرمز رنگ 0811... را بگیرید بعد رمز کارت و سپس شماره مورد نظرتان را با پیش شماره ی مثلا 009821... شماره گیری کنید.
- بستنی های ترکیه را خیلی دوست داشتم هر چند که گران بود!!!
- به نظر من کباب ترکی هاش(دونر) بی مزه بود(ABA) و در تهران خوشمزه تره، اسکندر کباب جایی که ما خوردیم بنظرم خوشمزه بود، جوجه کباب هم بد نبود، پیده هایشان چیز خاصی نبود اما بهر حال امتحان کنید، مک دونالد و کینگ برگر هم کلا بعنوان پیش غذا باید مصرف می شدند! Big Grin در رستوران های ترکی هم هندوانه و چایی بعد از غذا مجانی بود که هندوانه به ترکی میشه : قارپوز یا کارپوز( karpuz)!!!
- کلمه "ایندریم ،indirim" هم فراموش نکنید، من حتی کت و پیرهنم را برای اتو به مغازه دادم ، طرف گفت 12 TL و من گفتم گرونه ایندریم و 2 لیرش را کم کرد، هرچند که بازم زیادش بود.
- هتل اوزیلهان شبی 36 دلار بود و برای من که مجرد بودم و فقط برای استراحت در اتاق می ماندم خوب بود.
- من انواع قرص اسهال و یبوست و سرما خوردگی و آرام بخش و ضد درد و ... را با خودم برده بودم، هرچند که خدا را شکر هیچ یک به کار خودم نیامد اما بکار دو نفر از دوستان آمد
- مکان های دیدنی آنکارا را در بخش ترکیه گذاشتم ، خواندنش میتواند مفید باشد

- در هتل یا هر جای دیگری از مصاحبت با آدم هایی که بیش از حد اظهار فضل می کنند و خود را همه چیز تمام می دانند جداً خودداری کنید (چه تور لیدر ها و چه افراد معمولی)که جز استرس و اطلاعات غلط چیز دیگری برای شما نخواهند داشت، بهترین همسفر و هم صحبت برای شما سایت مهاجر سرا و مهاجرسرایی هایی هستند که در هتل یا جاهای مختلف می توانید پیدایشان کنید .

ببخشید که انقدر زیاد نوشتم ، با آرزوی کلیر شدن هرچه سریع تر خودم و همه ی شما دوستان گل مهاجرسرا.
در آخر هم از admin عزیز (با اینکه فقط تعریفشان را شنیدم و هیچ گاه ارتباطی نداشتیم) تشکر می کنم که این سایت خوب را راه اندازی کردند و مدیریت می فرمایند.
همچنین از همه ی بچه های مهاجر سرا بخصوص saman33,farshidkhalafi,sam_hash,Ashkan78,WIKIMAN,user,free_free و... که در این یک سال بیشتر از همه با سئوالاتم اذیت شان کردم صمیمانه تشکر کنم.

در پناه حق

شماره کیس: 2011AS00033xxx
وضعیت کیس من

سفرنامه
با سلام به دوستان، روز چهارشنبه 6 جولای ساعت 6 صبح به وقت آنکارا رسیدم به فرودگاه وقتی اومدم بیرون دنبال اتوبوسهای 442 گشتم ولی پیدا نکردم (ظاهراً باید صبر می کردم تا بیاد) سوار اتوبوسهای هاواش شدم که به فراوانی اونجا قابل رؤیت بودند 10 لیر دادم و ایستگاه انتهایی سوار شدم و بلافاصله سوار تاکسی شدم وگفتم هتل اوزیلهان و هفت هشت دقیقه ای منو رسوند هتل و 12.5 لیر هم (طبق تاکسیمتر) ازم گرفت، اتاقم رو تحویل گرفتم (قبلاً توسط آقای فردین هماهنگ کرده بودم) بعد از مستقر شدن بلافاصله به سمت مطب دکتر حرکت کردم، از انتهای خیابان Tunus وارد خیابان Tunali شدم و بعد با کمی پرس و جو مطب دکتر را پیدا کردم (در طبقه چهارم یک ساختمان پزشکی واقع بود) ساعت حدود 9 صبح بود منشی دکتر بعد از دیدن گذرنامه و گرفتن یک قطعه عکس منو فرستاد طبقه سوم برای گرفتن عکس قفسه سینه و آزمایش خون که اونجا با دریافت یک قطعه عکس دیگر و شماره کیس و گذرنامه و 47.5 دلار آزمایشات لازم انجام شد، برگشتم طبقه چهارم منشی دکتر گفت برو ساعت 4:45 بیا، عصر برگشتم و بعد از کمی انتظار در مطب نوبت معاینه شد دکتر ازم قد و وزن رو پرسید و اینکه آیا سیگار میکشی و عمل جراحی تاکنون داشتی یا نه بعد منو فرستاد روی تخت و با گوشی معاینات لازم رو انجام داد و تمام (واکسن هم نزد) 70 دلار پرداخت کردم خانم منشی یک سی دی بهم داد و گفت بازش نکن و این برای آمریکا هست و باید با خودت ببری همچنین قرار شد فردا (پنج شنبه) ساعت 3 بعد از ظهر برای گرفتن جواب برگردم مطب.

پنج شنبه صبح هنگام صرف صبحانه در هتل با دوستان خوبی آشنا شدم از قبیل Free Free، Donkey Chance و همچنین علی عزیز که از آشنایی با این دوستان خیلی خوشحال هستم. پنج شنبه عصر مجدداً به همراه علی به مطب دکتر رفتیم من برای گرفتن جواب (که در واقع یک پاکتی بود که باید روز مصاحبه همراه خودمون می بردیم سفارت) و علی هم برای معاینه توسط دکتر.

جمعه صبح رو به همراه علی به قدم زدن در خیابانهای اطراف هتل و تفریحات سالم و .... گذروندیم. عصر جمعه هم با علی و علی (Donkey Chance) توسط مترو به مقبره آتاتورک رفتیم.

شنبه با تور شیدا (پایین مطب دکتر) به همراه علی رفتیم قونیه 85، دلار بابت تور یکروزه شامل این موارد: ساعت 9:30 صبح با یک مینی بوس بنز اومدن دنبالمون دم هتل و ساعت 3 نصب شب هم دم هتل پیادمون کردند، ناهار و شام و چای بین راه، بازدید از مقبره مولانا، مسجد شمس و مال قونیه (احیاناً‌ برای خرید اگر کسی دوست داشت) و رقص سماع. تور خیلی خوبی بود به ما خیلی خوش گذشت و در راه با آقا مهدی عزیز و همسر و دختر گرامیشون آشنا شدیم.

روز مصاحبه (دوشنبه): ساعت 7:50 دقیقه رسیدم دم سفارت نسبتاً شلوغ بود توی صف ایستادم ساعت 8:30 درب ورودی را باز کردند و یکی یکی با دیدن گذرنامه و بازرسی کیف و وسایل و ... از گیت نگهبانی عبور کردیم و داخل یه حیاط دیگه دوباره توی صف ایستادیم بعد یکی یکی وارد ساختمان مربوطه شدیم و یه خانمی بود که ایرانی هم بلد بود و مدارک اصلی رو تحویل می گرفت (اصل شناسنامه، کارت ملی، دو قطعه عکس، مدارک تحصیلی و ...) بعد پرسید مصاحبه به زبان فارسی می خواهید یا انگلیسی گفتم فارسی و یک شماره بهم داد و گفت برو به سالن روبرو و منتظر بشین. وارد سالن شدم نسبتاً پر بود، در مجموع سه مرتبه شماره من در تابلو روبرو ظاهر شد بار اول برای انگشت نگاری (باجه 8) بار دوم بابت پرداخت پول 819 دلار (باجه 4) و بار آخر برای مصاحبه (باجه 7). تو مدتی که منتظر نشسته بودم خیلی استرس داشتم .... . برای مصاحبه فراخوانده شدم، آفیسر خانمی بود در باجه 7 که خیلی خانم خوبی به نظر می رسید گفت قسم بخور گفتم قبل از قسم خوردن اگر اجازه بدید می خواستم تاریخ تولدم را در یکی از فرمها اصلاح کنم جای روز و ماه را جابجا نوشتم خودش تو کامپیوتر نگاه کرد و بعد گذرنامه رو دید و لبخندی زد و خودش برام اصلاح کرد و گفت مورد دیگه ای هم هست گفتم خیر گفتم دست راستت رو ببر بالا و بعد از من تکرار کن ...... بعدش فرم 230 رو داد صفحه آخرش رو امضا کردم. در کل 3 تا سوال خیلی سریع پرسید: چیکار میکنی گفتم لیسانس عمران دارم و در یک شرکت خصوصی کار میکنم گفت این شرکتهایی که نوشتی خصوصی هستند یا دولتی گفتم خصوصی و گفت خدمت کردی گفتم بله، همین. برگه آبی رو درآورد و امضا کرد و بهم گفت شما مشکل خاصی نداری و فقط باید یک روند اداری طی بشود شما ظرف یک ماه تا یک ماه و نیم آینده توی این سایت برو و چک کن اگر اسمت درومد دوباره باید بیای اینجا. در مجموع مصاحبه من بیشتر از دو دقیقه طول نکشید و بسیار ساده تر از اونی بود که فکرش رو میکردم. فراموش کردم بگم من یک نفر بودم (مجرد هستم) سربازی رفتم، سفر خارجی نداشتم کار دولتی هم نداشتم و موجودی بانکی حدود 36000 دلار (بدون گردش مالی) داشتم اسپانسر داشتم ولی براشون پست نکرده بودم و مدارک مربوط به اون توی کیفم بود و گفتم اگر به نامه مالی گیر داد یا اسپانسر ازم خواست ارائه کنم که خوشبختانه ازم نخواست. خیلی از دیگر دوستانی که اونجا اومده بودند برای مصاحبه اکثر آقایون بهشون کلیرنس خورد (حتی کسانی که سربازی نرفته بودند).

روز سه شنبه ظهر اتاق رو تحویل دادیم برای 6 شب 288 دلار پرداخت کردم (شبی 48 دلار) چمدانها رو به رزروشن تحویل دادیم و رفتیم بیرون ناهار خوردیم و کمی خرید کردیم از کیزیلای (به خصوص فروشگاه RodiMood) که به نظرم تی شرت و شلوارهای مردانه خوبی به قیمت خیلی مناسب داشت (البته مثل خیلی از فروشگاه های دیگر در دوره تخفیف بود).
ساعت 7:30 شب هم به سمت فرودگاه حرکت کردیم و ..... .

چند نکته:
- هتل اوزیلهان هتل نسبتاً خوبی بود تمیز بود، برخورد پرسنل خیلی مؤدبانه بود، به سفارت نزدیک بود، اینترنت رایگان خوبی داشت حتی داخل اتاقها (سرعت دانلود در اکثر موارد بالای 400 KBps بود، ...)
- کباب های ترکی و دونر به نظر من خیلی جالب نیستند همین تهران کیفیت بهتری دارند. یکبار رفتیم kfc اصلاً‌ خوشمون نیومد بسیار بسیار شور بود.
- مک دونالد خیلی خوشمزه بود به خصوص سیب زمینی های سرخ شده آن ولی حجم غذا نسبتاً کمه و شاید سیر کننده نباشه.
- اطراف میدان و خیابان کیزیلای دکه ها آب پرتقال طبیعی خودشون می گرفتند و توی ظرفهای پلاستیکی کوچک پر می کردند 1.5 لیر بسیار عالی بود.
- پول رو اونجا تبدیل کنید بهتره من استانبول تهران صد دلار دادم 150 لیر بهم دادند اونجا 162 لیر می دادند. به صرافی هم ظاهراً Doviz می گویند.
- برای تماس با تهران ما سیمکارت ترکسل خریدیم 40 لیر که 20 لیر هم شارژ اولیه داشت با موبایل تهران باهاش تماس می گرفتم دقیقه ای حدوداً 420 تومان میشد توصیه می کنم از ایرانسل و همراه اول به هیچ وجه استفاده نکنید یعنی اصلاً با سیمکارت های ایران گوشی رو روشن نکنید چون بابت رومینگ پول زیادی کم می کنه. راه دوم تماس با ایران استفاده از کارت تلفن بود که دکه ها و سوپر ها هم داشتند و الو کارت و IPC دو نمونه از آنهاست با کارت IPC 5 لیری می شود 20 دقیقه با موبایل و 25 دقیقه با ثابت ایران تماس گرفت، تا اونجا که یادم هست الو کارت کمی گران تر بود البته من از این کارتها استفاده نکردم و از کیفیت اونها اطلاعی ندارم.
- مثل بقیه دوستان من هم توصیه می کنم برای انجام کارها نیازی نیست به کسی پول اضافی بدهید همه چیز خیلی روتین می باشد و با کمی اطلاع (مثل اطلاعاتی که از این سایت خوب مهاجرسرا می توان بدست آورد) می توان کارها رو به پیش برد.

ببخشید من این سفرنامه رو خواستم زودتر بنویسم اگر مشکلی داشت یا چیزی به ذهنم رسید اصلاح می کنم.

در آخر از همه دوستان مهاجرسرایی به خصوص Ashkan78، hasti_banoo، User، Nazem، و عزیزان دیگری که زحمت کشیدند و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکردند و با حوصله فراوان سوالات امثال بنده را پاسخ دادند سپاسگزارم و امیدوارم همه دوستان هر چه سریعتر کارشون درست بشه و ویزا بگیرند.
شاد باشید.


خوب بالاخره نوبت من شد که سفرنامه ام رو بنویسم

ماجرا برمیگرده به یکسال پیش همون زمانی که هممون نامه اول رو گرفتیم..یکی از بقالی سرمحل ،یکی زیر پله ها ، یکی از توی سطل آشغال و یکی هم از همسایه فضوله ، من هم با یک پیامک از خونه خواهرم خبردار شدم و با سرعت میگ میگ رفتم خونشون و چشمم به جمال اون پاکت آجری رنگ روشن شد و بعدشم صاف اومدم تومهاجرسرا و تا قبل از اینکه بیام آنکارا از پای کامپیوتر بلند نشدم...

من رو حساب نامردی KCC بایستی یک ماه قبل کارنت میشدم ولی حالا بگذریم...
از همون اولشم هر جور حساب می کردم ماه می کارنت میشدم بهر حال برای مصاحبه ام که پنجم جولای بود یک ماه قبل از ایران بلیط تهیه کردم رفت و برگشت برای خودم و OMID-R به مبلغ 430000 تومان که اگر پرواز قبل از 15 جون بود این مبلغ 320000 تومن بیشتر نبود..
خلاصه مشهد تا تهران رو با قطار اومدیم و صبح چهارشنبه 29 جون در محل پاستور تجریش حضور به هم رسانیده و خانم دکتر محبوب مهاجرسرا(خانم دکتر طاهرنژاد)کارت بنده رو آپدیت نمودند..مقصد بعدی فردوسی برای خرید لیر بود که اون روز تخمشو ملخ خورده بود و پیدا نمیشد و 50 تا خریدیم به قیمت خون باباشون...و بعد از اون هم راهی فرودگاه امام خمینی شدیم .
پرواز ما ساعت 19:45 بود و با هزار بدبختی خودمون رو رسوندیم داخل اون چیزی که تو ایران به هواپیما معروف هستش که بیشتر شبیه کوره آجرپزیست. حدود نیم ساعت دراین کوره مراحل پخت رو طی کردیم تا اینکه تیزپروازان غیور ایران ایر اعلام کردند که هواپیما پنچر شده و پیاده شید. ظاهرا درب های اظطراری این وسیله پرنده دچار مشکل شده بود و حتی وقتی که برای تعمیر از هواپیما پیاده شدیم سرسره های اضطراری باز شدند و تیم فنی هم که از تعمیر عاجز شده بودند همشو ازجا کندند و انداختند بیرون....
سرتون رو درد نیارم که تا پریدیم و رسیدیم به دیار آتاتورک شد ساعت 2:30 شب و نمیدونستیم که با چی باید بریم مرکز شهرولی خداوند یک ون مربوط به تورلیدرها را نازل نمود و پریدیم توش و صاف رفتیم هتل بیوک آرشام...اونجا طرف فکر میکرد که چون نصف شبه ما دست و پا بسته ایم و حسابی قیمت ها انداخت بالا و کلی منت سرمون گذاشت که اتاق خالی هم نداریم(دابل شبی 90 دلار)و ماهم گفتیم داداش خودتی !! و از اونجا با استفاده از نقشه های مهاجرسرا پیاده رفتیم اوزیلهان از قراری هر شب 54 دلار....

فردای اونروز یعنی پنجشنبه 30 جون به مظب دکی شرفیاب شدیم و با پرداخت 47 دلار آزمایش خون و عکس قفسه سینه رو انجام دادیم و عصر همانروز به زیارت دکتر اورانگوتان معروف نایل شدیم و اذن دخول خواستیم...دکتر هم با ناراحتی کارت واکسن بی عیب ونقص من رو نگاه کرد و گفت برو رو تخت دراز بکش و چند تا مشت و لگد نثارم کرد و گفت برو بای مریض بعدی....و 30 دلار ناقابل هم حق الویزیت پرداخت کردیم..
نکته جالب اینکه پول ویزیت از هر کسی یجوری میگیره و یه تجربه اینکه اگر ازقدو وزنتون پرسید با تقریب 2 رقم اعشار بهش بگید و گرنه برای اندازه گیری یک قد و وزن ساده 50 دلار براتون فاکتور میکنه که این بلا رو سرچند نفر درآورد...

فردای اونروز هم ساعت 3 بعد ازظهر رفتیم و نتیجه رو گرفتیم که عبارت است از یک پاکت قهوه ای پلمپ شده و یک X-RAY CD که اون هم بصورت بسته هست و میگه بهتون که مستقیم ببرید آمریکا که اونجا بندازنش بیرون...
نکته:
پایین مطب دکتر چندتا ار این تورها مثل عنکبوت تور پهن کردن(دفتر دارن) تا همونجا تازه واردین رو قبل از اینکه بفهمن چی به چیه صید کنند پس مواظب خودتون باشید...(بچه ها مواظب باشیدددددددددددددددددد)
نکته 2:
دکتر و سفارت رفتن نیازی به تور لیدر ندارد و بنده خودم شخصا تور لیدرهای اون منطقه رو ازنون خوردن انداختم و کلا تا آخر سفر تورلیدرها سایه من رو با تیر میزدن

مصاحبه:

مصاحبه من روز سه شنبه 5 جولای بود و چون روز دوشنبه روز استقلال آمریکا بود و روز قبل از اون یعنی یکشنبه تعطیل بود مجبور شدیم از هفته قبلش آنکارا باشیم پس قبل از عزیمت به محل مصاحبه روزهای تعطیل رو حتما بررسی کنید.

خلاصه طبق سنت پیشینیان من هم صبح ساعت 8:15 اونجا(سفارت) بودم و وقتی رسیدم دیدم مامورها وی ترک با صف بچه ها مشکل داشتند و هی غر میزدند و به ترکی فحش می دادند..من هم رفتم ته صف و ماموره اومد پاس و نامه دوم من رو گرفت و با لیست تطبیق داد و گفت برو تو...
اول وارد یک حیاط کوچک شدیم که اونجا هم صفی بود. من همراه یک خانم که ویزای دانشجویی می خواست بودم و از درب اول که تق تق می کرد(همون در معروف) رفتیم داخل..
البته دری که خدمتتون عرض میکنم معمولی نیست و یکم زره پوش است..توی اتاق اول گیت کنترل قراردارد و بعد از عبور از گیت مامور ترک با تهدید گفت موبایل یا چیزی نداری؟(نفهمیدم منظورش از چیز چی بود؟)که طبق معمول همه دوستان جوابشو با پانتومیم دادم...
بعد از اون اتاق حیاط دوم هست سمت چپ اون ساختمون و سمت راستش حصار سفارت است و اونجا هم صفی...
بعد از عبور از درب دوم یک خانم پشت گیشه نشسته بود که مدارک رو می گرفت و بر خلاف سفرنامه های دوستان خوب فارسی حرف نمی زد(احتمالا اون خانمه رفته بوده مرخصی) بعد از اون از کنار میز UPS رد شدم و رفتم تو اتاق انتظار 78 نفره یا 87 نفره یادم نیست...که باجه ها پشت سر و یک مانیتور با فیلم های آموزشی و یک شماره انداز دیجیتال جلوی شماست..
نیم ساعتی گذشت و با برو بکس اونجا گفتیم و خندیدم تا اینکه شماره اعلام شد برای انگشت نگاری ، یک خانم مهربون و خوش برخورد آمریکایی بود که بعد ها در اندیشه شدیم که چرا ایشون رو گذاشتند برای کاری سخیف همچون فینگر نگاری...
مرحله بعدی پرداخت پول بود که که مبلغ رو با رضای کامل پرداختیم و مرحله آخر مصاحبه:

یه آقای لاغر اندام بود با صورت لاغر و ته ریشی قرمزبه محض اینکه من رو دید گفت شما لطفا قسم بخورید..گفتم دادش یواش..من چند تا اشکال دارم و خلاصه دو تن کاغذ ریختم جلوش که سرش گرم شه و شروع کردم به توضیح واضحات و کلی از وقتش رو گرفتم طفلی هی می گفت اشکالی نداره...ok هست...ردیفه... و بعد شروع کرد به سوال کردن:
آفیسر: آمریکا میخوای چیکار کنی؟
من:کار و زندگی
آفیسر:کسی رو اونجا داری؟
من: بله(با اینکه نداشتم)
آفیسر:زبان انگلیسیت خوبه؟
من: آره(با اینکه مکالمم زیاد خوب نیست)
آفیسر:سوال اولشو انگلسیی و تند ازم پرسید
من: WORK & LIVE
آفیسر:خدمت معاف شدی
من:بله
آفیسر:چجوری معاف شدی؟
من: خریدم
آفیسر:چند؟
من:1430000 تومان
آفیسر گفت شما پروندت کامل هستش و فقط باید یه اسپانسر بیاری تا ویزاتو بهت بدم(جالبه که در تمام این مدت مثل جغد توی چشمام نگاه می کرد و بدون وقفه)..گفتم ندارم ..گفت همونی که میخوای بری پیشش..گفتم اون خودش تازه رفته اونجا ، دو تا برگه آبی خام روی میزش بود و با دست چپ شروع کرد به نوشتن توی اونها و داشت دور اسپانسر و فرم های مالیاتی رو خط میکشید و توضیح می داد که فرم های مالیاتی باید اصل باشند و داشت با خودش میگفت که شما برگرد ایران و اینارو بیار تا بهت ویزا بدم بعد برگه آبی رو از شکاف زیر شیشه داد بیرون و سرشو بلند کرد دید من دارم بروبر نگاش میکنم گفت چیه؟؟
گفتم داداش اسپانسر ندارم...گفت باید بیاری از من اصرار و از اون انکار...
دیدم قضیه به بن بست رسیده بهش گفتم بیا و اسپانسر رو تبدیل به پول کن...
گفت نمیشه(شاید اگه فارسی بلد بود میگفت آقا مگه شیشه گریه که توش فوت کنی) من گفتم چرا نشه بالاخره یه قیمتی داره 10 تا 20 تا 30 تا 40 تا 50 تا...
بعد دیدم نگاهی به من کرد و گفت میتونی پول بریزی؟ گفتم آره تا فردا برات میارم چقدر؟(تو اون لحظه اصلا به اون عددی که اون میخواست بگه فکر نمی کردم) گفت بین 25000 تا تا 30000 تا ولی گارانتی نمی کنم باید بیاری ببینم بعد تصمیم می گیرم.
منم گفتم میگم بریزن تو حساب گواهیشو فکس کنن دیگه نمیرم ایران که یخورده فکر کرد و گفت اشکالی نداره..
منم رفتم و با برادرم تماس گرفتم اون هم هر چی پول دوروبرش بود تا ریال آخرش با خاک انداز جمع و جور کرد و ریخت تو حساب من(حدود 32000 دلار) و فرداش هم برام گواهی گرفت و فکس کرد سفارت و یه اسکن هم برای من میل کرد. فردای انروز ساعت یک بهد از ظهر با ابرگه آبی رفتم سفارت آفیسر یک خانم بود که فارسی بلد نبود منم شرح ماجرا رو براش گفتم و اونم تو کامپیوتر کلی مطالعه کرد و گفت خود آفیسر اولی باید نظر بده به من برگه سفید یو پی اس داد و گفت برو یا ویزا میاد یا برگه آبی..
صبح روز بعد موقع صبحانه خوردن همون خانمه با هتل تماس گرفت و رسپشن هم با عجله اومد به من گفت تلفن داری..خانمه گفت همین الان پاشو بیا سفارت منم میدونستم که طرف رفته کلی دقت کرده تو اون دوتا برگه که ایرادی اشکالی چیزی از توش دربیاره..
با عجله و کلی نگرانی رفتم سفارت البته شب قبلش تمام سوال هایی که ممکن بود آفیسر ازم بپرسه رو تو 3 تا برگه A4 نوشته بودم و برای همش جواب داشتم وقتی رسیدم سفارت اونجا دوست خوبم ALIREZA-GH رو هم دیدم که دربدر دنبال من میگشت و بعدازظهر همون روز کلی با هم حال کردیم
دوباره رفتم پیش همون آفیسر ریش قرمزی ..ازم پرسید برای من یک سوال پیش اومده و اینکه چرا قبلا دو تا حساب داشتی و الان 3 تا حساب داری منم گفتم قبلا یک حساب ریالی داشتم و یک حساب کوتاه مدت ارزی حالا یک حساب ریالی یک کوتاه مدت و یک حساب بلند مدت ارزی دارم چون میخواستم از پولم سود بگیرم یه خورده فکر کرد و گفت اوکی...و بهم تبریک گفت و اینکه با همون مشاره قبلی یو پی اس ویزا رو میفرسته هتل...

کلی خوشحال شدم و با عجله اومدم بیرون و تو مسیر هی میخوردم به در و دیوار که مامورای ترک گفتن چیه چه خبره..؟؟
گفتم ویزا گرفتم....!!! اونا هم نامردی نکردن و ریختن دور من که باید شیزینی بدی و از این حرفا... خلاصه با یک مصیبتی از شر اونها خلاص شدم و اومدم بیرون دنبال یه ایرانی میگشتم که داد بزنم بگم ویزا گرفتم ولی هر چی گشتم کسی رو پیدا نکردم همون وسط خیابون یه جیغی کشیدم و رفتم...
پروازمو برای یکشنبه عوض کزدم و شنبه بعد اط ظهر ساعت 15 یو پی اس (البته بصورت پیاده نظام) اومد با کلی پاس که بیشترش دانشجویی بود و اکثرا نتونسته بودن مالتیپل بگیرن اومد و تنها ویزای اقامتی من بودم و همه برام هورا کشیدن و جشن گرفتن و این بود ماجرای سفر من که امیدوارم برای دوستان جالب بوده باشه هر چند که تکرار مکررات هست ولی هر سفرنامه منحصر بفرد است و ماجرایی که خوندنش خالی از لطف نیست.

خیلی از دوستان مهاجرسرا رو روزهای آخر تونستم ببینم از جمله آقا شهروز(SHAHROOZ-59) و خانمشون (MARJAN-59) و کوچولوی قشنگشون که خانمشون و بچه ویزا گرفتند و آقا شهروز برگه آبی همچنین تو هتل ازیلهان هم ALIREZA-MK عزیز بهمراه دوستشون علی آقا که آقا صدرا(جناب مصططاب ناظم الملک) معرفی کرده بودند و علی آقا(DONKY CHANCE)که با این 3تا خیلی حال کردم و تو انکارا چند تا غذای توپ بهشون معرفی کردم خودشون میدونند.... آقا و خانم مردد رو لیاقت نداشتیم زیارت کنیم که امیدوارم موفق شده باشند واگر از دوستان کسی رو جا انداختم ببخشید...
در پایان چند نکته:
1- نوع لباس اصلا در مصاحبه مهم نیست سعی کنید خودتون باشید پس لباسهایی رو بپوشید که تو ایران هم میپوشید آفیسرها نوع پوشش ماها رو در ایران تا حدی میدونند پس یک ایرانی شق و رق و کراوات زده میتونه توجه اونها رو جلب کنه
2- خوش وبش در سالن انتظار با ایرانی ها رو فراموش نکنید چون سالن پر است از دوربین و یک ارتش آدم پشت باجه ها که همه چیزرو زیر نظر دارن پس صحبت کردن میتونه به کاهش استرس و همرنگ شدن با جماعت کمک کنه
3- اولین نکته در یک مصاحبه موفق آغاز مصاحبه با رویی گشاده و ادبیاتی غیر خشک و همراه خنده است من خودم مصاحبه رو با تبریک روز استقلال آمریکا شروع کردم
4- از آفیسر نترسید و اگر فکر میکنید نکته ای رو باید بگید حتما این کار رو بکنید صحبت کردن با آفیسر امتیازی منفی نیست
5- تمام آفیسرها موقع مصاحبه مستقیم توی چشم های مشا نگاه میکنند ، خندیدن میتونه حالت های چهره شما رو طبیعی جلوه بده
6- اگر مصاحبه شما به جلسه دوم کشیده شد شب قبل ازمصاحبه تمام حالات رو پیش بینی و برای اونها جواب داشته باشید

7- بهیچوجه در محدوده سفارت خانه های بلوار اتاتورک دوربین همراه خودتون نداشته باشید حتی خاموش..یکی از بچه های هتل که با من بود موقع خرید از یک مغازه با اینکه از جایی فیلم نمی گرفت باز هم مامورین سفارت دوربین رو گرفتند و بررسی کردند که تو این ماجرا از پاس من هم کپی گرفتند(در طول خیابان مامورهای لباس شخصی زیاد هستند)

8- یوپی اس شنبه ها تا ظهر فعال هست و اگر ظهر نیومد حتما بعد از ظهر میاد

9- براساس شماره ترک نامبر یوپی اس اگر پاس شما تحویل پست شده باشد فردای اون روز میتونید ویزاتون رو زیارت کنید

10- هتل ها ومدیکال و اطراف سفارت آکنده از افرادی است که اطلاعات مهاجرتی اشتباه به شما ارایه می کنند پس فقط به
مهاجرسرا اطمینان کنید

11- برداشت من این هست که آفیسر ها اطلاعات صددرصدکاملی از ما ندارند و بیشتر تمرکز آنها برروی کشف دروغ درگفته های ما متمرکز است پس مواظب تک تک کلماتی که به زبان میارید باشید.
12- از کلمات استاندارد فارسی استفاده کنید موردی ازدواجی را دیدم که همین آفیسر ازش پرسیده بود برنامتون برای ازدواج چیه و طرف گفته بود(اگر انشاالله ازدواج کردیم....) و آفیسربا تعجب گفته بود "اگر؟؟" و تمام.....
در پایان ضمن پوزش از دیرکرد سفرنامه بعلت درگیری کاری از همه مدیران و بچه های خوب مهاجرسرا تشکر میکنم (بویژه ادمین عزیز) و امیدوارم همه دوستان سربلند از این ماراتن نفس گیر بیرون بیان و زندگی خوبی رو در سرزمین جدید آغاز کنند و همچنین از دوست خوبم امید آقا نیزبخاطر تمام کمک هایش قدردانی می نمایم.

با تشکر
دوستدار شما آرش












آرزوی من مفید بودن برای مهاجرسراست در صورتی که پرسش و یا مشکلی دارید(هرچندغیرقابل حل) دارید می توانید تا حد توان من روی کمک من حساب کنید...Smile

دستهایی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستندکه رو به آسمان دعا می کنند(کورش کبیر)
سلام من هم میخوام امشب در ادامه صحبتهای همسرم (shahrooz59 ) یک سری مطالب اضافه کنم :
1- هتل بیوک ارشان از خیلی لحاظ خوب نبود مثل رسیدگی به نظافت اطاقها وسرویس های بهداشتی ولی رسپشن های خوبی داشت و اینترنتش هم خوب بود.
2-قابل توجه اونهایی که بچه کوچولو دارن : بعد از واکسن ابله مرغان بچه ها یه کم تب میکنن وبی حال میشن حتما استامینوفن با خودتون ببرید. من از چند نفر که بچه کوچک داشتن شنیدم که بچه ها گلاب به روتون اسهال گرفتن که پسر من هم به همین درد مبتلا شد و من از اینجا با خودم پودر او.آر.اس برده بودم که اونجا هم آب جوش گرفتم و کلی به دردم خورد.
3- وسط سالن انتظار سفارت یک سری اسباب بازی هست که میتونید بچه هاتونو با اونا سرگرم کنید چون اونجا محیطی نیست که بچه ها خوششون بیاد و من دیدم که یک سری از بچه ها واقعا والدینشونو اذیت کردن پس شاید اینا به دردتون بخوره من دیر پیداشون کردم ولی بازم به درد بخور بود.
4-من تاریخ تولدم توی پاسپورت قدیمیم و جدیدم 1روز تفاوت داره وقبل از قسم خوردن داشتم براشون توضیح میدادم که پرسید کدومش درسته؟ اینی که دسته منه ؟ منم گفتم بله. گفت مشکلی نیست و قسم بخورید............... مصاحبه خیلی راحت تر از اون چیزیه که فکرشو بکنید فقط از قبلش آرام باشید و فقط به چیزای خوب فکر کنید چون هرچی شما فکرکنید همون هم اتفاق می افته. من مطمئن بودم که ویزامو میگیرم ویعد از 2تا سوال گرفتم .
5- پارک قو هم پارک قشنگیه و بچه هاتونو سرگرم میکنه بعد از مدیکال یه سری اونجا بزنید.
امیدوارم که اطلاعاتم به دردتون بخوره اگه چیزی یادم اومد حتما اضافه میکنم.

(2011-07-16 ساعت 19:00)free_free نوشته:  .... آقا و خانم مردد رو لیاقت نداشتیم زیارت کنیم که امیدوارم موفق شده باشند

خواهش میکنم آقا آرش. کم سعادتی از ما بوده. من تمام یک هفته رو دستم روی دندونم بود و داشتم فریاد میزدم. (حتی وقتی که به خاطر خانومم که طفلک خیلی به خاطر من اذیت شد مجبور بودم برم بازار یا جاهای دیگه. ) خلاصه اولین سفر خارج از کشورم کامل از دماغم دراومد . معجزه بود که روز مصاحبه مسکن اثر کرده بود Wink
به هر حال دوست داشتم که با دوستان خوب مهاجرسرا بیشتر آشنا بشم.
ارادتمند
احمد
شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
تشکر کنندگان: REZA1390 ، tamanna ، tata63 ، ali_ho ، coming soon ، aghdam ، free_free ، maaref ، gadfly ، mim ، ali.narooei
سلام
شایدبد نباشه من هم درباره پروسه آزمایشات پزشکی و مصاحبه بنویسم تا شاید بدرد دوستان بخوره:
مصاحبه ما آنکارا بود و آزمایشاتمان با دکتر معروف و دودره! مقام شامخ دکتر اونگان بود. ما یک کوچولوی 2 ساله داریم و برای نخوردن واکسن اضافی یک هفته قبل از سفر به آنکارا به انستیتو پاستور تجریش مراجعه کردیم و واکسن های لازم را زدیم. پسرمان هم تا 2 سالگی واکسن های لازم را زده بود. نکته ای را که میخواهم من هم تکرار کنم و دوستان بارها گفته اند اینست که به هیچ وجه خود را درگیر محمد و عباس و ... نکنید و پول اضافه پرداخت نکنید چرا که ما این فریب را خوردیم و علاوه بر اینکه کاری برای ما نکردند، فقط باعث معطلی ما شدند و فقط پی فریب بقیه برای پیدا کردن مشتری هستند. خلاصه ما تک به تک پیش دکتر رفتیم. اونگان با دیدن کارت واکسن من نتوانست واکسنی به من و همسرم بزند و به وقتی همسرم پسرمان را پیش دکتر برد او میخواست به زور آبله مرغان را به پسرم بزند که همسرم با او بحثش شد و گفت تیتر چک کن. خلاصه اونگان به پسرم واکسن دیگری را زد که گفت در ایران موجود نیست که فکر می کنم دروغ می گفت و آب مقطر بود. به هر حال بچه هایی که کوتاه می آمدند یا اطلاع کافی نداشتند بطور معمول 3 واکسن می خوردند و فقط برای واکسن حدود 100 دلار و در مجموع 220 پرداخت می کردند.
پس از داستان مدیکال چند روز بعد به سفارت رفتیم. نکته ای را که می خواهم بگویم اینست که هنگام مصاحبه آرامش شما مهم است و اگر آفیسر احساس کند ممکن است دروغ بگویید مدت کلرینس شما را بالا اعلام می کند. همچنین شوکی که به ما وارد کردند این بود که بار اول ما را صدا زدند و گفتند چون مدارک را پست نکرده اید باید فردا با مدارک و ترجمه ها بیایید که ما گفتیم 20 روز پیش مدارک را فرستاده ایم و گشتند و همان موقع پیدا کردند بنابراین آفیسر ظاهرا از قبل مدارک ارسال شده آخر را ندارد. به هر حال به من که کار شیمیایی دارم و فوق لیسانس هستم برگه آبی بعلاوه فرم 9 سوالی خورد و منتظر کلیرنسم
با سلام
فردا با ايران اير عازم آنكارا براي گرفتن ويزا هستم(پرواز 5 بعد از ظهر)كسي نبود؟


شماره کیسAS2011000209XX:
تاریخ دریافت نامه قبولی:هيچوقت-از طريق ايميل شماره كيس دريافت شد
کنسولگری:آنكارا
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:7 آگوست 2010
تاریخ کارنت شدن کیس:مارس2011
تاریخ دریافت نامه دوم:هيچوقت-از طريق ايميل در يافت شد
تاریخ مصاحبه:24 مي 2011
تاریخ دریافت کلیرنس:21 جون 2011
جمع تقریبی هزینه ها:16000عكس-600000 هواپيما و هتل آنكارا1-819 دلار سفارت-هواپيما و هتل آنكارا 2 ........
تشکر کنندگان: tamanna ، coming soon ، آرتين ، alirezagh ، Vahidn ، frozen mind ، mim ، آمریکا ، shahrooz59 ، sepinod ، silia ، ali.narooei
من روزپنجشنبه ساعت 4.30 بامداد به وقت ایران با هواپیمایی ترکیه عازم آنکارا شدم.
حوالی ساعت 7 صبح به وقت ترکیه با اتوبوس ویژه فرودگاه (هاواش) به سمت میدان اولوس حرکت کردیم.
از میدان اولوس تاکسی گرفتم و به میدان مشهور کیزیل آی رفتم از آنجا هم یک تاکسی گرفتم و هتلهای آن منطقه را بررسی کردم بالاخره من هتل آلبا که 4 ستاره بود وشبی 160 لیر بود برای 2 نفر گرفتم البته با تخفیف و چونه زدن(نرخ تبدیل لیر به دلار : یک دلار معادل 1.650 لیر)
هتل آلبا هتل مجلل و راحتی بود دارای سونا و جگوزی و حمام ترک وباشگاه ورزشی واینترنت وایرلس و صبحانه سلف سرویس با انواع و اقسام خوردنی ها و نوشیدنی ها بود.جای شما خالی.
روز پنجشنبه و جمعه را صرف گشت و گذار و خرید کردیم.
روز شنبه ساعت 9.30 رفتم مطب دکتر اونگان از آنجا هم رفتم کلینیک دوزن که یک طبقه پایین تر بود.من خودم ترک هستم مشکلی تو حرف زدن نداشتم از من کیس نامبرم و 2 تا عکس خواست من هم نامه دوم را بهش دادم خلاصه کارهای آزمایشگاه رو انجام دادم ودوباره برگشتم پیش دکتر.پس از سلام و احوال پرسی دکتر سوالات همیشگی را پرسید من که سینوزیت گرفته بودم و دارو مصرف می کردم وحالا هم مریض هستم از دکترم تو ایران یک نامه به انگلیسی گرفته بودم که نوشته شده بود که من تحت درمان سینوزیت هستم در ضمن اسم داروها هم نوشته شده بودند.اون نامه را هم به دکتر اونگان نشان دادم و به من گفت که کار خیلی خوبی کردم اگه نتیجه آزمایش مثبت بشه به دردم می خوره.یک معاینه سرپایی انجام داد و واکسن معروف آبله مرغان را ترزیق کرد.کلا هزینه من با دکتر و واکسن و کلینیک 190دلار دراومد.
قرار شد من روز دوشنبه نتایج آزمایش را بگیرم چون سه شنبه مصاحبه داشتم.
روز یکشنبه و دوشنبه را هم گذراندیم.حتی کنسرت هم رفتیم.
صبح روز سه شنبه ساعت 8.15 دقیقه من جلوی سفارت توی صف ویزای مهاجرتی بودم.یک صف مربوط به ویزاهای غیر مهاجرتی بود و یک صف مربوط به ویزاهای مهاجرتی.
ساعت ورود من به سفارت 8.30 بود پس از کنترل بدنی و کیفم وارد اتاق دیگری شدم و اصل مدارک و گواهی مالی و عکس را تحویل دادم و شماره انتظار گرفتم و بعدا وارد سالن اصلی شدم.
سالن اصلی پر از جمعیت بود هم ترکها بودند و هم ما ایرانی ها.اگه اشتباه نکرده باشم رنگ دیوارهاش زرد لیمویی بود.یک پرچم ایالات متحده هم گوشه سالن بود.
جالب که اونجا آقای خود نگار که تو مسابقه مردان آهنین داور بودن رو هم همراه خانواده ملاقات کردم.
یک تابلو جلوی صندلی ها بود ومرتبا شماره ها را نشان می داد.
صندلی ها طوری بودند که همه پشت به گیشه های پذیرش و صندوق و انگشت نگاری و مصاحبه بودند یک تلویزیون ال سی دی که زیر تابلوی اعلام شماره ها نصب شده بود مناظر زیبایی از واشینگتون و شیکاگو و غیره نشان می داد.در ضمن به زبان انگلیسی وترکی مراحل انگشت نگاری و غیره را می نوشت و نشان می داد.
من اول رفتم برای تکمیل مدارک که یک زن مسن مسئول اونجا بود با توجه به اینکه نامه بانک سامان را داده بودم گفت که مدارک مالیم ناقص است و باید اسپانسر داشته باشم و یا حداقل 18 هزاردلار داشته باشی .ولی من متقاعدش کردم که من تمکن مالی دارم و 23 هزار تا تو بانک دارم.قبول کرد و من دوباره منتظر شدم.
بعد رفتم انگشت نگاری و بعد هم صندوق 819 دلار پرداختم.
نوبت به مصاحبه رسید مسئول اونجا یک آقایی با ریش آنکارد شده و به رنگ حنایی بود
قبل از قسم خوردن من فرم دی اس 230 را ازش گرفتم و اشتباهاتم رو تصحیح کردم.موقع تصحیح اشتباهات متوجه شدم که اونها خودشون بعضی اشتباهات را اصلاح می کنند مثلا اونا اسپلینگ اسم پدرم را از روی ترجمه شناسنامه با خودکار قرمز اصلاح کرده بودند.
بعد از قسم خوردن از من دلیل سفرم و شغلم ووضعیت و مقدارحساب بانکی و خدمت سربازی و آیا کسی را تو آمریکا دارم رو پرسید و من با خونسردی و ارامش براش توضیح دادم.در آخر فرم را امضا کردم وبه من برگه آبی داد و گفت که نقص مدارک ندارم فقط باید منتظر باشم.
من ازش پرسیدم که ما وقت کم داریم وباید تا 30 سپتامبر ویزای ما رو بدهند و اون با لحن شکسته و بسته جواب داد : ما تمام تلاش خود را می کنیم تا آن وقت ویزای شما حاضر شود.
برگه آبی را همراه اصل مدارک وبرگ رسید صندوق را گرفتم.
ساعت 11.30 بود که از سفارت خارج شدم.
این بود سفرنامه مختصر و مفید من.
شماره کیس:2011AS00030XXX
تاریخ دریافت نامه قبولی: خرداد 89
کنسولگری: آنکارا
ارسال فرمهای سری اول:13 July
کارنت شدن کیس:May 2011
دریافت نامه دوم:20 June
مصاحبه:July 12
دریافت کلیرنس:7 سپتامبر
دریافت ویزا:13 سپتامبر
(2008-05-18 ساعت 15:09)پارسا10 نوشته:  سلام
آيا كسي ميداند شماره تلفن و آدرس هتل بيوك ارشان چيه ؟

آيا كسي را ميشناسيد كه به تازگي از مصاحبه در آنكارا بر گشته باشد (مخصوصا ويزاي نامزدي باشد ) ؟

29 خرداد

من هتل اوزیلهان رو بهتون پیشنهاد میدم که کمی پایین تر از آرشان هست و نسبت به اون جای بهتریه و پرسنل خوبی هم داره شبی 35 تا 80 داره
اینم تلفنش 00903124174400
00903124170044
www.ozilhanotel.com.tr
تشکر کنندگان: alirezagh ، Linspire ، frozen mind ، maaref ، nahid.t ، tamanna ، alirezamk ، ali.narooei
(2011-07-24 ساعت 17:18)zerogalaxy نوشته:  من روزپنجشنبه ساعت 4.30 بامداد به وقت ایران با هواپیمایی ترکیه عازم آنکارا شدم.
حوالی ساعت 7 صبح به وقت ترکیه با اتوبوس ویژه فرودگاه (هاواش) به سمت میدان اولوس حرکت کردیم...
سلام.ببخشیدمی شه بدونم هتل البابه سفارت نزدیکه یا نه ؟ایاپیاده می شدرفت؟
تشکر کنندگان: maaref ، mojezeh khamoosh ، tamanna ، ali.narooei
سلام
اینجا انکاراست
هتل اوزیلهان-ساعت به وقت محلی 9 pm
با تشکر
تشکر کنندگان: Linspire ، alirezagh ، vahidvm60 ، zohreh36 ، sepinod ، coming soon ، tamanna ، free_free ، tata63
راستی بچه ها من امروز برای بین المللی کردن گواهینامه هامون رفته بودم وگرفتم وروش نوشته مجوز رانندگی بین المللی (ترجمه گواهینامه ) حالا من نمیدونم باید گواهیناممونو یک بار دیگه هم ترجمه کنیم یا همین کافیه؟ درضمن اگر کسی میخواد برای این کار اقدام کنه سعی کنید کارت بانک با خودتون داشته باشید تا همونجا پول رو پرداخت کنید وگرنه باید برید بانک تجارت و کلی هم اونجا معطل شید. 31.200 تومان هم هزینش میشه.
ممنون میشم جوابمو بدید.
تشکر کنندگان: tamanna ، shahrooz59 ، maaref ، ali.narooei
(2011-07-26 ساعت 01:27)marjan59 نوشته:  راستی بچه ها من امروز برای بین المللی کردن گواهینامه هامون رفته بودم وگرفتم وروش نوشته مجوز رانندگی بین المللی (ترجمه گواهینامه ) حالا من نمیدونم باید گواهیناممونو یک بار دیگه هم ترجمه کنیم یا همین کافیه؟ درضمن اگر کسی میخواد برای این کار اقدام کنه سعی کنید کارت بانک با خودتون داشته باشید تا همونجا پول رو پرداخت کنید وگرنه باید برید بانک تجارت و کلی هم اونجا معطل شید. 31.200 تومان هم هزینش میشه.
ممنون میشم جوابمو بدید.
سلام
همان گواهینامه بین المللی کافی است واحتیاجی به ترجمه نمیباشد.
موفق باشید.

درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند...... گاندی

كيس نامبر:2011As4800
تاريخ مصاحبه:2 دسامبر(انكارا)
تاريخ كلير:23 دسامبر
تشکر کنندگان: marjan59 ، tamanna ، frozen mind ، maaref ، tata63 ، ali.narooei




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان