کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
دیدگاه های آرش در مورد آمریکا
سلام آقالی, گل باقالی
دیشب باز این همخونه من دسته گل به آب داد. حدود ساعت سه بعداز ظهر بود که مادرش زنگ میزنه و میگه که حالش بده. تریسا هم زود میپره توی ماشین و گازش رو میگیره به سمت خونه مادرش. دوست پسرش هم داشت توی آشپزخونه غذا درست میکرد و من هم توی اطاقم بودم. حدود ساعت شش بعدازظهر بود که من از زور گرسنگی و بوی غذا از اطاقم آمدم بیرون که ببینم چه خبره. دیدم تد داره برای خودش به زمین و زمان فحش میده. گفتم چی شده؟ گفت که تریسا رفته مادرش رو برسونه بیمارستان ولی اونجا نرسیده و به من هم زنگ نزده. جاتون خالی عجب غذایی هم درست کرده بود. من غذایم را خوردم و تد اولش گفت که منتظر میمونه ولی بعد طاقت نیاورد و اون هم غذایش را خورد. بالاخره تریسا زنگ زد و گفت که بخاطر سرعت زیاد و مستی هنگام رانندگی دستگیر شده و داره میره بازداشتگاه.

قرار شد ساعت یازده شب بریم از بازداشتگاه درش بیاوریم و چون تد از پلیس خیلی میترسه من گفتم که من هم باهات میام . در واقع اگر یک مست را موقع رانندگی دستگیر کنند باید حتما چهار ساعت در بازداشتگاه باشد. البته این شروع ماجرا است چون حدود دوهزار دلار جریمه باید بدهد, یک تا سه ماه محرومیت از رانندگی دارد و در ضمن باید یک کلاس آموزش رانندگی را هم طی کند. خلاصه ما ساعت یازده رفتیم بازداشتگاه و مجبور شدیم که تا ساعت دوازده شب معطل بشیم که تریسا از اون تو بیاد بیرون. تد هم در تمام این مدت به تریسا و مادرش و خودش و زمین و زمان فحش میداد. هرچی میخواستم حواسش رو به چیزهای دیگه پرت کنم دوباره یادش میومد و شروع میکرد به فحش دادن!

خلاصه بعد از یک ساعت از بازداشتگاه اومد بیرون و انگار که ده سال زندانی بوده! بغل و گریه و ماچ و بوسه و از این چیزها. میگفت که بازداشتگاهش یک اطاقک کوچک بود با کف سیمانی و هیچ پتو و بالش و یا صندلی هم توش نبود. درواقع این اطاقکها بازداشتگاههای موقت هستند و اجازه ندارند کسی را بیشتر از چهار ساعت در آن نگه دارند. برای همین اگر بخواهند برای چهار ساعت, پتو و بالش و صندلی بدهند که دیگر میشود خونه خاله.

بعدش هم رفتیم ماشین تریسا را از توی خیابان برداشتیم و زمانی که به خانه رسیدیم ساعت یک نصف شب بود و من نمیتوانستم چشمهایم را باز نگه دارم.
الآن هم که سر کار هستم با اینکه یک قهوه بزرگ خوردم ولی هنوز احساس خواب آلودگی دارم. یادش بخیر که قدیما ساعت سه نصب شب میخوابیدم و ساعت شش صبح راه میفتادیم به سمت جاده چالوس.

تا آنجا که من متوجه شدم در امریکا بازداشتگاهها (Jail) وزندانها (Prison) با ایران خیلی فرق میکنند. البته من هنوز از محوطه داخلی زندان بازدیدنکردم ولی بازداشتگاهها بسیار تمیز و مرتب است. در تمام سالنهای انتظار صندلیهای مرتب و کتاب و مجله و تلویزیون وجود دارد. قوانین و مقررات در اداره بازداشتگاهها حرف اول را میزند و اگر کسی قرار است چهارساعت بازداشت باشد نه پنج دقیقه زودتر و نه پنج دقیقه دیرتر آزاد میشود.

پلیسها بسیار با احترام با بازداشت شدگان و بازدیدکنندگان رفتار میکنند و حقوق شهروندی آنها را رعایت میکنند البته حتما استثناهایی هم وجود دارد ولی آنچه که اصل است, این است که خطاکار هم یک شهروند است و حقوقی دارد. متاسفانه آن چیزی که من از بازداشتگاه دیدم, هیچ شباهتی به بازداشتگاهها و یا حتی زندانهای ایران ندارد و آدم در اینگونه موارد فرق اساسی ایران و امریکا را با تمام وجودش احساس میکند. در ورودی بازداشتگاه, اعلامیه های مختلفی وجود دارد که شما را از حقوق خودتان آگاه میکند و شما را تشویق میکند تا کوچکترین بدرفتاری و یا عدم رعایت حقوقتان را گزارش دهید.

هر سوالی از هر کسی داشته باشید, با دقت به حرفهای شما گوش میکنند و با حوصله و نهایت ادب جواب میدهند. خوب واقعیت این است که حتی قیافه و چهره خندان آنها در مقایسه با زندانبانان و بازجویان ما مثل فرشتگان الهی میماند. من ناخودآگاه از بدو ورودم به بازداشتگاه تمام چیزهایی را که میدیدم با ایران مقایسه میکردم و آه از نهادم برمیخواست.

تریسا هی میگفت که کف بازداشتگاه سیمان بود. من میگفتم خوب؟ میگفت بابا کف بازداشتگاه سیمان بود. من میگفتم خوب که چی؟ مگه میخواستی پر قو باشه! بعدش در مورد بازداشتگاههای ما سوال کرد. من گفتم البته توی کلانتریها کف اطاق موکته و راحت میتونی دراز بکشی ولی خوب ممکنه چند ماه طول بکشه که وقت دادگاه بهت بدهند و اگر بخواهی آزاد شوی باید یک نفر سند خانه یا مغازه بیاورد. اگر نه که سه ماه توی بازداشتگاه میمانی. بعد هم دیدم که توضیح دادن بازداشتگاههای ایران خیلی سخته مخصوصا از نظر تمیزی و سرویس بهداشتی. برای همین گفتم بی خیال.

حالا اگر دوباره گذارم به بازداشتگاه و یا حتی زندان افتاد جزئیات بیشتری را برایتان مینویم
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: parmida.722 ، homeless ، Ali Sepehr ، usa.lover ، ChairMan ، laili ، sousangerd ، hvm ، lexington ، indmehdi ، ShoMpeT ، pooyan ، Monica ، tehranipoor ، babakped ، WIKIMAN ، سارا کوچولو ، shabnam286 ، seravin ، joseph ، honareirani ، farshadz ، leili ، otaku ، espahbod ، R.F ، summery_armin ، looloo ، frozen mind ، Cruz ، kasra ، babak2010 ، hamed2010 ، pr.kia ، saied-k ، MPU ، perna ، امیر مهاجر ، zohreh36 ، hana_fd ، 3pideh ، SAEED 60 ، shkhmo ، reza6966 ، Saeedv13 ، safajoo ، parastoo mohajer ، DEMAR001 ، behzadkhatari ، sam_sabz ، ابی هانی ، pooyash ، Emma_a432 ، HAZARA ، roeentan ، leilaja ، مانترا ، iman63ir ، usa lover ، yousef 62 ، maryamkambiz ، namo ، mahdiyegh ، hosein1204 ، Asy ، sorena ، siakhatar666 ، CYB3R ، vahid_7 ، hadi-sh ، پادتنش ، hellen segara ، aerospc ، Rock ، Hedieh20 ، اسمان ابی ، hushmandco ، mohammadrezah ، moein_sg ، آنی ، New York ، mhz_ir ، آلیس-1980 ، pishahang2014 ، morteza88 ، shahryar7021 ، bahram2014 ، am4366 ، adonis2006 ، SomeOneX ، armin021 ، حاجی واشنگتن ، hb2489 ، mizan ، msar ، MJAVADIAN ، mehrdad pharm ، مریم فتوحی ، shooli ، alitahus ، gogolian ، barfi1 ، HERMES7 ، Abdorrezaa ، vahidbaq ، jupiterx ، farzad parsa ، ziba62ka ، kaziar ، hamid87 ، AliReza.Sh ، javid20 ، ben123 ، pasha_iv ، r.bazargan ، mrlzdh ، mfarazz ، kaspi ، alirezanz ، sadegh_fojica ، amirsalehish ، golia ، matin.sh ، farid_ns ، alborzarya ، jsmlz ، copol ، barca0110 ، ELNAZ21 ، aram_hpanahi ، pishtaz611 ، hsh85 ، leader-m ، ZHERZHIC ، Mani-usa ، disi
خوب شد با تریسا مهر.ورزی نکردن.
پاسخ
اون مامان بیچارش چی شد؟ بدبخت مریض بود دق مرگ هم که شد!
شماره کیس:2010AS00007xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:یادم نیست!
کنسولگری:Abu Dhabi
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: JUNE-12- 2009
تاریخ کارنت شدن کیس: 2009 Sep
تاریخ مصاحبه: Feb 2010
تاریخ دریافت نامه دوم:دو هفته بعداز مصاحبه
تاریخ دریافت کلیرنس: 23 Sep -بیش از ۷ ماه!
تاریخ دریافت ویزا : ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۰
پاسخ
ویرایش شد .
در ضمن آرش جان یه توضیحی بده قربان قد و بالات که آیا یک مهاجر هم میتونه اونجا پلیس بشه ؟
شرایط سنی و تحصیلی چیه ؟ حقوقشون چقدره ؟ دید مردم نسبت به اونا چطوره ؟ شغل پلیس اونجا چجوریه با تشکر به توان n .
پاسخ
آرش جان مگه شما بازداشتگاههای ایران را دیدید؟ تا حالا بازداشت شده اید؟
بگو آخه فضولی!!!
به من چه، نه؟
اگر دوست دارید جواب دهید.
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، rs232 ، امیر مهاجر ، shkhmo ، HAZARA ، sorena ، mohammadrezah ، adonis2006 ، jsmlz
مثل همیشه تایپیک خوبی زدی
البته از باب تنویر اذهان عموم در جهت مقایسه عرض کردم
بماند که به علت رشته کاری ام تاحدودی اطلاع داشتم اما مطمئن تر شدم
آمریکاست دیگه

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، امیر مهاجر ، shkhmo ، HAZARA ، sorena ، mohammadrezah ، adonis2006 ، jsmlz
مادرش سالمه و دیشب داشت کلی باهاش چونه میزد که دوهزار دلار جرمیه من رو تو باید بدی چون بخاطر تو توی دردسر افتادم!
بله با گرین کارت میتوانید در اداره پلیس استخدام شوید مگر اینکه شغل خاصی باشد و ذکر کنند که باید سیتیزن باشید. اتفاقا یکی از شغلهایی که الان دارم روش فکر میکنم توی پلیس دیپارتمان سنفرانسیسکو است که شرایطش بد نیست ولی حقوقش مثل همه جاهای دیگه بستگی به نوع کار شما دارد. ولی کاری که به من پیشنهاد شده در اداره آمار و پشتیبانی داده پلیس است و کاری به امور اجرایی آن ندارد. ولی اگر بخواهید پلیس شوید باید در دانشگاه پلیس درس بخوانید که من شرایطش را دقیقا نمیدانم.
محمد جان, مگر کسی هم در ایران وجود دارد که تابحال گزارش به بازداشتگاه نخورده باشد. حالا ما که مهرورزی هم شدیم ولی خوب اولین بار در زمان جوانی, من را با یک دختر خانمی دستگیر کردند و بردند ریختند توی استخر وزرا و پس از چندین روز بازداشت و دویدن هر دو خانواده و پزشک قانونی و این چیزها, دو تا هم سکه و طلا و تعهد دادیم و آخر سر هم با پس گردنی آزاد شدیم. بازپرس به من میگفت آخر مگر میشود یک دختر و یک پسر در یک جایی تنها باشند و هیچ اتفاقی بینشان نیفتد؟ تو خودت باور میکنی که انتظار داری من باور کنم؟!
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
یک نمونه ای که مربوط به کامپیوتر باشه دارید ؟

(2009-11-23 ساعت 22:23)rs232 نوشته:  سعید جان, بهترین راه برای تهیه رزومه این است که یکی از صدها و هزاران Template آماده را که بیشتر به کار و تخصص ما شبیه است از اینترنت دانلود کنیم و مشخصات و تجربیات خودمان را در آن قرار دهیم. من هم همین کار را کردم چون شما هر چقدر هم که در تهیه رزومه وارد باشید نمیتوانید بطور تخصصی آن را تهیه کنید بنابراین بهترین کار همان کپی کاری است.
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، amirbakhshi ، shkhmo ، HAZARA ، sorena ، adonis2006 ، r.bazargan ، jsmlz
این سایت مناسبی است که میتوانید رزومه های مربوط به هر شغلی را در آن پیدا کنید
http://www.bestsampleresume.com/
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
مراحل چهارگانه آماده سازي يك تحقيق يا پروژه دانشگاهي در ايران
1- CTRL + A
CTRL + C -2
CTRL + V -3
CTRL + P -4
Big GrinWinkTongue
برنده گرین کارت لاتاری 2010.
ساکن لوس آنجلس، کالیفرنیا.
پاسخ
بالاخره آن موش را بردم و در کنار رودخانه آزادش کردم. از اینکه نکشتمش احساس خوبی دارم چون حس میکنم حق ندارم موجود زنده ای را بخاطر اینکه برای من ضرر دارد, بکشم. ما هم برای خیلی از موجودات دیگر و یا حتی انسانهای دیگر ضرر داریم. وقتی خوب فکر میکنم و به دور و برم نگاه میکنم میبینم که انسان خودخواه ترین و بیرحم ترین موجود روی کره زمین است و فکر میکند که زمین و زمان برای او آفریده شده است. البته شاید علت این باشد که عده ای دیوانه گفته اند که ما برترین موجودات خلقت هستیم و ما هم باور کرده ایم. در صورتیکه ما مخوف ترین و مکارترین موجودات کره زمین هستیم و همانطوری که بعضی افراد خاص با زور و حیله بر مردم حکومت میکنند, انسان هم با زور و حیله بر کره زمین حکومت میکند. بگذریم.

میخواهم در مورد کار خیر کردن در امریکا و تفاوت آن با ایران صحبت کنم.

متاسفانه در کشور ما مبنای عمل خیر و یا کمک به دیگران,در بیشتر موارد بخاطر یکی از انگیزه های زیر و یا ترکیبی از همه آنها صورت میگیرد:

1- عوامل مذهبی. در اینحالت کمک به دیگران یک معامله با خداوند است و فاعل انتظار دارد که در مقابل عمل خیرش ثواب دریافت کند. معمولا چون معامله, معامله است و بهرحال نقد بهتر از نسیه است, فرد معامله گر پس از جمع آوری اندکی ثواب از خیرش میگذرد و دنبال راههای ساده تری برای کسب ثواب میگردد. و یا اینکه اگر کج خلقی از جانب خداوند مشاهده کرد, برای تلافی, عمل خیرش را پس میگیرد.

2-عواملی که در چارچوب روانشناسی است. در این حالت کمک به دیگران بخاطر گدایی محبت و با جلب توجه و محبت دیگران انجام میشود و بقول آقای هلاکویی بر اثر مثلث نکبت (نیاز,نادانی و ناتوانی) صورت میپذیرد. در نتیجه اگر فرد کمک گیرنده به شما محبت نکند و یا بی اعتنایی کند, شما میگویید که بشکنه دستی که نمک نداره و دعا میکنید که کمک شما از حلقومش در بیاید بیرون.

3- عواملی که در چارچوب جامعه شناسی است. در این حالت عمل خیر بخاطر کسب موقعیت اجتماعی و یا پوشش کاستیها انجام میشود. عامل سعی میکند با انجام عمل خیر از جایگاه اجتماعی بهتری برخوردار شود. وی انتظار دارد که وقتی وارد جمعی میشود همه در گوش همدیگر بگویند این همان فردی است که خرج ده تا بچه را میدهد و یا این همان فردی است که فلان مدرسه را ساخت. البته معمولا این افراد از اعمال خیر خود سود و موقعیتهای مادی فراوانی کسب مبکنند. یا اینکه زندانی آزاد میکنند تا برای خودشان محبوبیت اجتماعی بخرند.

در امریکا شما چنین چیزی را فقط در هنرپیشه های هالیوود می بینید و حتی نمایندگان مجلس سنا هم برای کسب محبوبیت به ندرت عمل خیر انجام میدهند.

در امریکا مردم برای کمک به دیگران بیشتر انگیزه های شخصی دارند و هدفشان از هرگونه امر خیر احساس رضایتی است که به آنها دست میدهد. بسیاری از آنها هم بخاطر عقایدی که دارند خود را موظف میدانند که به دیگران کمک کنند. برای همین اصولا کمک به دیگران یا دونیت کردن بدون هیچ چشمداشتی صورت میگیرد مگر اینکه شما برای کسر مالیات دونیت کنید که آن مسئله اش فرق میکند.

در امریکا کمک کردن به بقای حیوانات هم عمل خیر و پسندیده به حساب می آید و امریکاییان اعتقاد دارند که باید یک حیوان هم از زندگی آنها و امکاناتی که دارند سهم داشته باشد.

البته چیزهایی که گفتم فقط کلیات جامعه است و شامل همه نمیشود.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
استاد زبان من مهندس عمران هست. از آنجایی که قرار بود یک پرورشگاه برای بچه های بی سرپرست در آبادان تاسیس بشه، عده ای از نیکوران پول و وقت خود را صرف این کار کردند. یک نفر 400 متر زمین رایگان وقف این کار کرد. استاد من هم به صورت رایگان کارهای معماری و... را انجام داد و عده ای هم خرج ساخت و ساز را دادند. از قضا یه حاجی شکم گنده ای در آبادان هست که میشه گفت پولدارترین فرد آبادان هست. ای عمو خپله میاد کار هماهنگی را میگیره دست.
استادم تعریف میکنه که چند روز بعد از اتمام ساختمان میره سر بزنه، و میبینه که دارند آشپزخانه را MDF میزنند.میپرسه که برای چی دارید MDF میزنید. عمو خپله جواب میده که تمام واحدها پیش فروش شده اند.
بله اون عموه به بهونه امور خیریه 300 ،400 میلیون زد به جیب. تازه ما هم برایشان کار گازکشی خانه اشون را انجام دادیم و یک میلیون تومان از ما خورد. . الانم داره صاف صاف راه میره، البته وقتی سوار آئودی اش نیست.
سلندیون یا مایک یا هزاران هنر پیشه هالیوود و ... چطور دارند از داراییشان وقف امور خیریه میکنند، بعد ما پولدارامون، پولاشون رو با خودشان به قبر میبرند .
پاسخ
محمد جان اونقش شما هیچ کاریش نکردید ؟
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، shkhmo ، adonis2006 ، alirezanz ، jsmlz
نوید جان اینجور آدمها گردن کلفت تر از این حرفها هستند.
باورتان نمیشه طرف میلیاردر هست ولی برای 1 میلیون ما،حاضر شد بیاد دادگاه، ولی پدرم شرم و حیاش بیشتر از این حرفاست و نمیخواهد برای یک میلیون با این قاضی های بی سواد سر و کله بزند.
این جور آدمها برای 500 هزار تومان آدم میکشند که پولشو ندن. باور کنید...
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، rs232 ، sousangerd ، kavoshgarnet ، shkhmo ، leilaja ، adonis2006 ، farzad parsa ، kaziar ، r.bazargan ، alirezanz ، jsmlz
محمد جان .
اگر خواستید کنترات میگیرم ؟ 3 روزه حقتو بهت برمیگردونیم به شرکت ما اعتماد کن .
پاسخ
تشکر کنندگان: usa.lover ، rs232 ، honareirani ، kavoshgarnet ، behrooz ramezani ، shkhmo ، adonis2006 ، jsmlz




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان