ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
این چیزی که می خواهم برای شما بنویسم مربوط می شود به رویاهای ما. می خواهیم با یکدیگربررسی کنیم که چگونه یک رویا می تواند تبدیل به توهم و سراب شود و پیامدهای آن در مواجهه با آنچه که ما فکر می کنیم واقعی است چگونه خواهد بود. بعد هم با یکدیگر بررسی کنیم که این روند ذهنی چه تاثیری بر مهاجرت انسان ها به یک کشور جدید می گذارد.
وقتی که ما کودک هستیم رویاهای ما بسیار قوی است و مرز مشخصی بین تخیل و واقعیت در ذهن ما وجود ندارد. بنابراین اولین حسی که در ما ایجاد می شود این است که پدر و مادرهای ما افرادی بسیار توانا و دانشمند هستند که همه چیز را می دانند و قادر به انجام هر کاری هستند. در واقع این فکر حاصل یک رویای شیرین است که به خاطر عدم قطعیت حواس به محدوده واقعیت نفوذ کرده است و توهم را به وجود می آورد. در واقع توهم یا سراب, محدوده مرزی بین رویا و واقعیت است.
رویا و واقعیت از یک جنس هستند و هر دوی آنجا حاصل واکنشهای مغز انسان هستند با این تفاوت که واقعیتی که در ذهن ما شکل می گیرد بر مبنای علائمی است که از حواس ما دریافت می شود ولی رویا بر مبنای علائمی است که مغز ما آن را شبیه سازی می کند. وقتی که ما راه می رویم, چشم ما علائم نوری را به مغز ارسال می کند, عصب های بدن و پای ما علائمی را که در اثر برخورد با زمین و یا حالات عضله های ما است به مغز ارسال می کند و گوش هم علائم صوتی و یا تعادلی را به مغز ارسال می کند. مغز با جمع آوری و تحلیل تمامی این علائم, تصاویری را در مغز ما ایجاد می کند که ما آن را واقعیت می نامیم.
در حالی که وقتی ما رویایی را می بینیم, ورودی های علائم ارسالی به سمت مغز ما بسته می شود و مغز با شبیه سازی آن علائم تصاویری را ایجاد می کند که می تواند به اندازه واقعیت, احساسات ما را تحریک نماید و به ما احساس لذت, خشم, ترس و یا هر چیز دیگری را بدهد که در واقعیت هم وجود دارد. معمولا مغز سعی می کند که تمام ورودیهایی را که برای ساختن یک تصویر نیاز دارد جمع آوری کند و اگر موفق نشود آن علائم را دریافت کند, مغز ما شروع می کند به شبیه سازی آن علائم بر اساس چیزهایی که در حافظه خود دارد.
مثلا وقتی که ما می خواهیم به امریکا سفر کنیم محال است که مغز ما تصاویری را که مربوط به حضور ما در امریکا است نسازد. این رویاها در واقع تمرین های مغز ما است برای مواجهه با سیگنالهای واقعی که در زمان حضور ما در امریکا, از طرف حواس پنجگانه به مغز ما ارسال می شود. مغز ما رویاهایی را می سازد که ما چگونه وارد فرودگاه امریکا می شویم, چه سوالاتی از ما می کنند, چه چیزهایی می بینیم, چه چیزهایی می شنویم. همچنین بر اساس شنیده ها و دیده های قبلی که در حافظه ما وجود دارد, مغز ما تصاویری از خیابانها و یا چهره افرادی که قرار است به دنبال ما بیایند و ما آنها را ندیده ایم می سازد.
اگر ما در دوران رشد خود یاد نگرفته باشیم که مرز مشخصی را بین رویا و واقعیت ایجاد کنیم, توهم در مغز ما همچنان فعال خواهد بود. متاسفانه بیشتر ما دچار این عارضه هستیم و مغز ما در برخی از موارد نمی تواند تشخیص بدهد که کدام تصویری که در مغز ما بایگانی شده است از ارسال علائم حسی شکل گرفته است و کدام تصویر حاصل شبیه سازی مغز است. وقتی که مغز ما دچار توهم شد, انتظارات نیز بر اساس آن توهم شکل می گیرد و سراب را می سازد. یعنی شما با دیدن آن تصاویرشبیه سازی شده, انتظارات اشتباهی از علائم ارسالی به مغز پیدا می کنید و در نتیجه در زمان دریافت علائم, مغز ما دچار آشفتگی و به هم ریختگی می شود. این آشفتگی احساس بدی را در ما ایجاد می کند و ما می گوییم که مثلا من انتظار نداشتم اینجوری باشد و یا اینکه فکر می کردم که باید خیلی بهتر از این باشد.
معمولا هیجانات شدید می تواند محدوده توهم را گسترش دهد و مغز را وادار کند که تصاویر شبیه سازی شده را بجای تصاویر واقعی در حافظه ثبت کند. وقتی که ما عاشق یک فرد می شویم, مغز ما قادر به دریافت علائم و ثبت تصاویر واقعی نیست و سعی می کند که علائم نامطلوب را حذف کرده و علائم مطلوب خود را شبیه سازی کند. مغز ما با این کار تصاویر مورد نظر خودش را می سازد و سپس آن تصاویر را در حافظه بایگانی می کند. برای همین تصویری که ما از معشوق در ذهن خود داریم بیش از اینکه منطبق بر واقعیت باشد منطبق بر رویاهای ما است. معمولا ما این خطای خودمان را به حساب طرف مقابل می گذاریم و می گوییم که تو عوض شده ای. در حالیکه که سیستم مغز ما عوض شده است و با کم شدن قدرت اشتیاق و یا عشق ما به آن فرد, مغز ما قادر است که تصاویر واقعی را از علائم دریافتی بسازد.
همین اتفاق برای افرادی که می خواهند به امریکا مهاجرت کنند نیز رخ می دهد. اشتیاق بیش از حد به امریکا باعث می شود که مغز ما برای ساختن و شبیه سازی تصاویر فقط از علائم مثبتی که دریافت می کند استفاده کرده و پالسهای منفی را حذف نماید. تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد و معمولا همه انسانها دوست دارند که رویایشان شیرین باشد تا در آنها احساس خوبی ایجاد نماید. مشکل از جایی ایجاد می شود که مغز ما به اشتباه این تصاویر ساخته شده را در حافظه ما به عنوان تصاویر واقعی و تجربه شده بایگانی می کند.
وقتی که ما یک سیب را می بینیم, با اولین علائمی که به مغز ما ارسال می شود, مغز به حافظه تصاویر ذخیره شده مراجعه می کند تا اطلاعات مربوط به آن را کسب کند. بنابراین ما می دانیم که مثلا سیب یک میوه است و خوردنی است و همچنین بر طبق تصاویری که در ذهن ما وجود دارد مزه آن ترش و یا شیرین است. اگر یک گاز به سیب بزنیم و مزه آن تلخ و یا شور باشد آن را به بیرون تف می کنیم چون بر خلاف انتظارات ما بر مبنای تصاویری است که در ذهن ما وجود دارد.
بر همین اساس وقتی که ما به امریکا می آییم, مغز ما می خواهد پالسهایی را دریافت کند که تصاویر آن منطبق بر تصاویر ثبت شده در حافظه ما باشد. ولی چون به خاطر وجود اشتیاق, تصاویر موجود در ذهن ما واقعی نبوده است ما دچار احساسات مختلفی می شویم که همه آنها حاصل عدم تطابق این تصاویر است. سرخوردگی و پشیمانی از بارزترین این احساسات است که در ما رخ می دهد. مثلا وقتی تصاویری در ذهن ما وجود دارند که بعد از رسیدن ما به امریکا همه چیز را خوب و دوست داشتنی و مثبت نشان دهد, وقتی که با اولین مشکل روبرو شویم مغز ما به خودش می گوید که یعنی چی؟ پس چرا اینجا اینطوریه؟
اگر یک نفر شما را به یک عروسی در شهر کابل واقع در افغانستان دعوت کند, ممکن است این دعوت را رد کنید فقط به خاطر اینکه تصاویری که در ذهن شما از این شهر وجود دارد فقط ویرانه و ترکیدن بمب است. اگر به هر دلیلی این دعوت را بپذیرید و به افغانستان بروید به شما خیلی خوش می گذرد چون مغز شما انتظار نداشته است که شما در یک جای سرسبز با مردمانی مهربان و مهمان دوست باشید و تصاویری که شما دریافت می کنید به مراتب بهتر و زیباتر از تصاویری است که در بایگانی مغز خود دارید. ولی اگر به یک مهمانی در امریکا بروید ممکن است اصلا به شما خوش نگذرد چون تصاویری که در ذهن خود دارید بسیار بهتر از آن تصاویری است که دریافت خواهید کرد.
پس ما بین رویا و واقعیت فضایی داریم به نام توهم و سراب که باید حواسمان به آن قسمت باشد تا برایمان دردسر درست نکند. زیاده عرضی نیست.
با آرزوی موفقیت برای شما