ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام اقا ارش من حدودا 15 صفحه از مطالب را خوندم . و دوتا سوال ازتون دارم اگه جواب سوالاتم تو صفحات نخونده باشه پیشاپیش از شما عذر خواهی میکنم.سوال اولم اینکه واقعا در زندگی یک خانواده امریکایی چه میگذره که بچه ها بلدن خودشونو سر گرم کنن و اینقدر به پدر و مادر گیرندن والا بچه های ما با این همه اسباب بازی ودوچرخه و اسکیت و... همیشه ور دل ما نشستن و توی خونه ما هر جا میریم دنبالمون راه می افتن . 2 .ایا بچه های اونها واقعا اینقدر که تو فیلما نشون میده گوش به حرف میدن ؟ بچه من را که همه فامیل ازش تعریف می کنن و میگن بچه گوش به حرف کنی است مثلا در مورد مسواک زدن هر شب باید یاداوری کنم که مسواک نزده به رختخواب نره و در مورد خوابیدن هر شب با اکراه که انگار خیلی داره در حقش ظلم میشه ساعت 12 به رختخواب میره
....
شنيده ام كه در بلاد كفر آدميان ديندارترند.
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2012-05-23 ساعت 04:37
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-23 ساعت 04:40 توسط rs232.)
لیلا چهل و دوی عزیز.
در امریکا بچه ها فقط کارهایی را انجام می دهد که طبق قانون متناسب با رده سنی خودشان باشد و به مرور یاد می گیرد که مثلا فقط فیلم هایی را نگاه کند که پی جی ترتین هستند و اگر نباشد خودش پا می شود و می رود و یا فقط کتاب هایی را می خواند که مربوط به رده سنی او باشد. بنابراین زندگی بزرگ تر ها به کل از بچه ها جدا است و آنها به بزرگ ترها نمی چسبند چون کارهایی که بزرگ ترها انجام می دهند برای آنها غیر قانونی است و این مسئله برای بچه ها قابل درک است. اگر در امریکا یک کتاب یا اسباب بازی خارج از رده سنی کودک باشد والدین اجازه خریدن آن را برای فرزندشان ندارند و اگر آن را بخرند و اتفاقی برای کودک بیفتد آنها زندانی می شوند و حتی ممکن است بچه را از آنها بگیرند بنابراین قوانین در مورد بچه ها و تربیت آنها واقعا جدی است و در ضمن برای تمام کودکان یکسان است.
ولی در شرق به جای استفاده از علوم تربیتی مدرن مرجع وضع تمام قوانین خانواده خود ما هستیم. مثلا در ایران تمام قوانین خانواده آبدوغ خیاری است و به سلیقه والدین وضع می شود. یک روز می گوییم این کار را نکن یک روز می گوییم آن کار را بکن. و هیچ دلیل علمی و منطقی هم برای اعتقادات و دستورات چرت و پرت خودمان نداریم و فقط گوش بچه ها را با اراجیف مختلف پر می کنیم. بچه ها منطق بسیار قوی دارند و به سادگی متوجه تناقضات می شوند و معمولا دستورالعمل های من درآوردی پر از تناقضات مختلف است که اغلب از چشم بزرگ ترها پنهان می ماند. در ضمن قوانین خانواده ما با همسایه و فامیل فرق دارد و کودک خیلی زود متوجه می شود که یک جای کار در این قوانین می لنگد. بنابراین قوانین تربیتی ما مورد قبول بچه ها نیست و آنها هم از هر فرصتی برای شکستن آن استفاده می کنند.
متاسفانه پس از اینکه این بچه ها بزرگ می شوند نسبت به قوانین کشور خود هم برخورد مشابهی خواهند داشت. زیرا همان قوانین آبدوغ خیاری و تناقضات و تبعیض ها در سطح کلان باعث می شود که تخطی از قانون برای او موجه جلوه کند و به تدریج قانون در سطح جامعه کم رنگ شده و مناسبات سنتی و قبیله ای جایگزین آن می گردد.
ولی به طور خاص اگر بچه های شما از قوانین بهداشتی و قوانین خوابیدن شما تبعیت نمی کنند مطمئن باشید که در یک جایی خود شما و یا پدر بچه ها این قوانین را شکسته اید و مثلا گفته اید حالا اشکال ندارد امشب بیدار باشید و یا مسواک نزنید. احتمالا شما از نظر علمی آگاه نبودید که حتی یک بار نقض قانون به کودک یاد می دهد که قانون شکستنی است و می شود آن را زیر سیبیلی رد کرد و بنابراین هر بار سعی می کند تا از روش های گوناگون برای گریز از قانون استفاده کند زیرا از نظر غریزی کودک متمایل به کسب لذت است و بسیاری از قانون ها لذت او را محدود می کنند.
به نظر من یک مشاور تربیتی خوب می تواند به شما کمک کند که تربیت بچه ها را دوباره به مسیر علمی خودشان بازگردانید.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارش جان من فکر میکنم که علاوه بر مشکلات فرهنگی که ما داریم مثلا هر حرفی از هر جایی و هر حرفی را جلو بچه ها بیان میکنیم یا مثلا اگه مشکلی توی خونه باشه بچه ها به واسطه بزرگتر ها از جیکوپک آن خبردار میشن معماری خانه ها مون هم مزید بر علت میشه اینجا توی یه خونه 100 متری هم اتاق ها به هم خیلی نزدیکند وکلا افراد در فواصل کمی به هم زندگی میکنند و بیشتر با هم مواجه میشن در حالیکه در آنجا معمولا خانه ها بیشتر از یک طبقه هستند با اتاق های بزرگتر و فضای حیاط برای انها دلچسب و امن است پس وقت بیشتری را به بازی در انجا میگذرانند تا مثلا حیاط شخصی خانه ما که بچه من به خاطر دزدی هایی که در محله مان شده اصلا آنجا نمیرود.مشتاق خواندن نظر شما هستم. ممنونم
شنيده ام كه در بلاد كفر آدميان ديندارترند.
ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارش جان خیلی دوست داشتم زودتر نوشته های شما رو میخوندم و میتونستم من هم نظر بدم تا الان 23 صفحه از نوشته های شما رو خوندم و باز شما و دوستان ببخشید که اگر دارم خارج از حوصله و تکراری حرف میزنم .ارش جان شما از اون دسته ادم هایی هستید که عنصر عشق و دوست داشتن انسان ها و زندگی درخمیر مایه وجودیتان به وفور یافت میشود با اینکه من ازدواج را نه تنها راه تکامل و پیشرفت نمیدانم و اصلا معتقدم که برخی از انسان ها هیچ وقت نباید ازدواج کنندولی برای زنان و مردانی از دسته شما که عشق دادن انها را راضی میکنند و انرزیشان را مضاعف میکندبسیار هم توصیه میکنم .به نظر من حیف است کلام و تفکر حامی و خوشفکری مردی یا زنی پشت دیگری نباشد و کسی که توانایی پرورش و تصمییم گیری برای همه امور یک فرزند را که از وجود خودش است را دارد ان را از خود دریغ کند من با ترس ها و بیم ها وامید ها و شادی های داشتن فرزند و زندگی زناشویی کاملا اشنا هستم ولی فکر میکنم تحمل ناکامیها و ناراحتیهای در یک رابطه خوب بودن بسیار راحتتر از تنهایی است .( که ایجاد رابطه خوب هم گاهی کار یکی دو سال نبوده و زمان میبرد .)
اون روزهایی که در زندگی ادمی افسرده میشه که خیلی هم عادیست و زیاد پیش میاد و اصلا روانشناس ها ان را به سرماخوردگی روانی تعبیر میکنند اگه شرایطی فراهم بشه و بتونی در یک کمک داوطلبانه به افرادی که حتی اونها را نمیشناسی شرکت کنی میبینی چقدر حالت بهتر میشه .پس چرا این تحمل سختی و مشقت را برای خودت و برای زندگی خودت انجام ندی تا برات ماندگار بشه و همه عمرت بهش ببالی و ازش لذت ببری.خلاصه اقا ارش تو حیفی که همسر نشی حیفه که بابا نشی عزیز دل خواهر.
شنيده ام كه در بلاد كفر آدميان ديندارترند.
ارسالها: 1,279
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
95
تشکر: 0
3 تشکر در 1 ارسال
(2012-05-23 ساعت 04:37)rs232 نوشته: لیلا چهل و دوی عزیز.
در امریکا بچه ها فقط کارهایی را انجام می دهد که طبق قانون متناسب با رده سنی خودشان باشد و به مرور یاد می گیرد که مثلا فقط فیلم هایی را نگاه کند که پی جی ترتین هستند و اگر نباشد خودش پا می شود و می رود و یا فقط کتاب هایی را می خواند که مربوط به رده سنی او باشد. ...
گویا اهالی بلاد کفر در زمینه تربیت کودکان اختلاف نظر دارن. دیدگاه آرش عزیز را با شخصی که ۳۴ سال در آمریکا زندگی می کنه در میان گذاشتم. جوابش این بود:
نقل قول:والّا تا آنجا که من دیدهام و به عقیدهام، درصد بسیار بسیار کوچکی از بچه ها بله، " کارهایی را انجام می دهد که طبق قانون متناسب با رده سنی خودشان باشد" و قس علیهذا... . یعنی آنانی که دارند در یک خانواده به اصطلاح «عرفی» بار میآیند و اکثریتشان را میتوان در میان کودکان نسل اولی مهاجرین پیدا کرد.
ولی عواملی شامل از بی بند وباری ناشی از جوانی و خام بودن خود والدین که بزرگ شدند ولی بچه ماندند، فقر رایج که یا هر دو والدین را مجبور به کار تمام وقت کرده و یا مردم را عایدی بگیر دولت Welfare و منگ و بیخیال کرده، تک والد/ه بودن انبوه عظیمی از خانوارها که اکثرا در آنان مادر است که باید امرار معیشت خود و بچه/هایش را بکند و زیاد توان باقی و وقت تربیت ندارد، تابوشکنی که سرگرمی جهانی بچهها است، اینکه دست روی بچه بلند کردن جرم است، وعوامل دیگر، برای چنان تصویر خوشبینانهای که دوست ما ترسیم نموده متاسفانه واقعیت چنان منسجمی باقی نمیگذارد.
بیدلیل نیست که عقبافتادگی فرهنگی و آکادمیک بچه های آمریکا (در قیاس با حتی کشورهای مثلا جهان سوم که فغان خود مسئولین و رؤسای جمهور آمریکا را نیز درآورده) و زوال وضعیت کل بهداشت و سلامت جسمی و روانی شان (چاقی مفرط گسترده، اعتیاد به سیگار واستفاده بسیار زودهنگام به ا.لکل و مواد مخد.ر، بار.دار شدن دختران نوجوان، رواج امراض مقا.ربتی، ارتکاب جرائم، جنایت و خشونت و ...) را به نحو فزایندهای در دهههای اخیر شاهد بودهایم.
البته درست است که قوانین زیادی وجود دارند که با نیت خیر و مصلحت کودکان و در جهت مسئول نگه داشتن والی و والدینشان تالیف و در کتب قانون گنجانده شده اند و خاطیان نیز به شرط پیدا و شناساندهشدن به تناسب متحمل مجازات میشوند، ولی سیستم قضایی هم به نظرم در این جهت نیز مدت هاست که کمر خم کرده...
[en] PD: Jan. 6, 2001
Visa: July 2012
F4
[/en]
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2012-05-24 ساعت 21:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-24 ساعت 22:02 توسط rs232.)
از متن های خوبی که نوشتید سپاسگزارم.
فروزن مایند عزیز.
متنی که من نوشتم فقط در پاسخ به این سوال بود که چرا بچه های امریکایی به والدینشان نمی چسبند و بچه های ایرانی به والدینشان می چسبند. این مسئله تعریف کردن از کسی و یا معیار خوبی و بدی مردم نیست بلکه یک واقعیت اجتماعی است و ما می خواهیم دلیل چیزی را که می بینیم بررسی کنیم. بنابراین برای این کار ما مجبوریم عموم مردم دو جامعه را در نظر بگیریم و پرداختن به بخش بزهکار جامعه ما را به جواب درستی نمی رساند. علت این که بسیاری از بچه های ایرانی بسیار لوس بار می آیند و به والدین خود می چسبند و رفتار و صداهای عجیب و غیر عادی از خودشان در می آورند و یا در مقابل حرف عادی از خودشان خشونت نشان می دهند و جیغ می کشند و داد و فریاد می زنند نشانه عدم وجود الگوی تربیتی صحیح در جامعه است و همان طوری که گفتم به نظر من روش های تربیتی ما سلیقه ای و غیر علمی است.
سعید جان
از کتابی که معرفی کردی بسیار سپاسگزارم و مطمئن هستم خواندن آن به افرادی که فرزند دارند بسیار کمک می کند. ولی مسائل تربیتی که برای مهاجران ایرانی مقیم امریکا وجود دارد بسیار متفاوت و پیچیده است. در لس آنجلس و در جمع آشنایان و فامیل هایی که من تا کنون به خانه آنها رفته ام برخی از بچه ها چنان نامیزان هستند و ریپ می زنند که تحمل کردن آنها حتی برای یک ساعت هم شاهکار است. ایرانی های مقیم امریکا نه تنها شیوه سنتی و سلیقه ای خود را در تربیت بچه دارند بلکه به خاطر تقارن فرهنگی مشکلات بیشمار دیگری هم به آن اضافه می شود.
ولی یک مسئله دیگر هم وجود دارد که دوست دارم دوستان عزیزم به آن دقت کنند.
در امریکا خلاف کار زیاد است ولی عمل خلاف با آگاهی و به قصد انجام یک عمل خلاف صورت می گیرد.
ولی در ایران خلافکار زیاد است با این تفاوت که در بسیاری از موارد اصلا اراده ای به انجام یک عمل خلاف وجود ندارد و یا اصولا خلافکار از خلاف بودن آن عمل آگاهی ندارد.
به عنوان مثال, آزار جنسی در امریکا با آگاهی از خلاف بودن آن و به قصد ارتکاب جرم انجام می گیرد و طبیعی است که در صورت کشف آن بازتاب خبری پیدا می کند و همه از آن آگاه می شوند. ولی در ایران اصلا آزار جنسی و مرزهای آن تعریف شده نیست بنابراین آزار جنسی در جامعه به طور بسیار گسترده و در مقابل دیدگان عموم صورت می گیرد بدون اینکه حتی مجرم از جرم بودن عمل خود آگاهی داشته باشد.
اگر به مسائل تربیتی کودکان برگردیم متوجه می شویم که بسیاری از رفتارهایی که ما با کودکان خود انجام می دهیم نیز در واقع جرم است و ما از آن آگاه نیستیم. کتک زدن کودک, فشار روانی وارد کردن به کودک, در معرض خطر قرار دادن کودک, آموزش های ناصحصح و غیر علمی به کودک و بسیاری از کارهای روزمره ای که ما از روی نادانی انجام می دهیم در علم نوین تربیتی نادرست و حتی جرم محسوب می شود و در کشورهای پیشرفته شاید به خاطر ارتکاب آن والدین را روانه زندان کنند.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-05-26 ساعت 22:07
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-26 ساعت 22:09 توسط teoden.)
سلام آرش جان .
اینطور که متوجه شدم مثل اینکه در سانفرانسیسکو پلی هست که گلدن گیت نام داره . (( اگر اشتباه میکنم تصحیح بفرمایید))
از قرار معلوم امروز صبح شما میشه 75 سالگی این پل.حالا داداش اگه از اونورا رد شدی با اون دوربین قشنگت یه دو تا عکس از جشنش بندازی و بفرستی برا ملت شهید پرور ممنونت میشم.
با تشکر برادر گرامی.
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آقا من همیجا اعلام میکنم که هیچ نقشی ( چه مستقیم و چه غیر مستقیم ) در مفقود شدن آرش خان نداشتم و امیدوارم هر چه زو تر این عزیز رو ببینیم تا از این عذاب وجدان من کاسته شود.
من فقط گفتم بره پل گلدن گیت یه عکسی بگیره و والا قصد ترور ایشون نبود.
خدایا سپردمش به خودت.آقا عکس نگیر نخواستیم برگرد.
میترسم اینطوری که پیش بره سالگرد 750 سالگی این پل هم بشه و خبری از این داداشمون نشه.
شاید هم تو این دوره 750 ساله سانفرانسیسکو حرکت زمین شناختی کنه و بره بچسبه به اونطرف ژاپن که دیگه برا ارش هم سوژه برا نوشتنش کلی بوجود میاد که از چشم بادامیها بگه.
آرش قول میدم دیگه برات کامنت نزارم فقط جون من بیا و یه باردیگه خودتو نشون بده تا ملت مهاجرسرا منو دار نزدن به جرم قتل یو.
برگرد خودم میرم عکس میگیرم.
(:
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام ، آقا آرش منم مثه خیلی های دیگه تصورم این بود که اگه یک مدتی تو یه محیط انگلیسی زبان زندگی کنم کامل به انگلیسی مسلط میشم ولی با توجه به مطالب شما متوجه شدم این مسئله درست نیست . به نظر شما ما که هنوز ایرانیم چیکار کنیم و با چه سیستمی یاد بگیریم تا وقتی اومدیم اونجا راحتتر ارتباط برقرار کنیم. من تا حالا بیشتر انگلیسی آکادمیک مثه تافل و آیلتس خوندم. ممنون