کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
دیدگاه های آرش در مورد آمریکا
با سلام

من تا صفحه 6 خوندم و تا متوجه شدم که کار کامپیتور میکنید اومدم صفحه آخر که ببینم هنوز هم هستید یا خیر که دیدم خوشبختانه هنوز هم فعال هستید خیلی خیلی مطالب جالبی بود . حقیقتش از خوندشون لذت میبرم .

شاید این سومین پستی باشه که در این انجمن میدم یک با که نزدیک به 3 سال پیش بود و سر خروج نا موفقم به صورت غیر قانونی نوشتم که پاک شد و یک بار هم چندی پیش هروقت هم اینجا رجیستر می کنم بعد یادم میره کدوم ایمیل رو دادم و یوزرنیمم چی بود و مجبور میشم دوباره اکانت بسازم .

بنده تا ترم 2 دانشگاه رفتم و دیگه نرفتم . بگذریم که چه اتفاقاتی برام افتاد اما در نهایت راهی سربازی شدم .
تخصص من امنیت شبکه هستش . از 13 سالگی در این حوزه فعالم و افتخارات underground هم زیاد داشتم . که در پیغام خصوصی در صورت لزوم میتونم عنوان کنم ( با مدرک ) . دارم در سن 22 سالگی پا میزارم . از بعد سربازی تا به امروز تونستم 80 میلیون سرمایه جمع کنم که 2 سالی طول کشید ( بنده به عنوان پیمان کار با شرکتهای خصوصی که قرارداد شبکه ، امنیت شبکه و pentest با دیگر شرکتهای خصوصی و دولتی قرار داد دارند ؛ قرارداد انجام کار میبندم و کار دوم بنده هم فروش و ساپورت سرور هستش که حدود ماهی 800 تومانی برامون سود داره که قسط هارو پاس کنیم ) . بالغ بر 5 باری زمین خوردم و از نوع بلد شدم (به قول گفته شما ( آن روی سکه ));
البته شغل سومی هم دارم که برای من درآمد آنچنانی ندارد . تدریس دوره های سیسکو در مجتمع فنی تهران ( شعبه شهرستان ) . قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را دارم اما قصد خروج از کشور با ویزای دانشجویی را ندارم . ترجیح میدم با ویزای کار به یک کشوری ورود کنم . چه راهی رو برای بنده پیشنهاد می کنید ؟ در ضمن . در ایران وقتی شرکت امنیتی خواستم بزنم انواع اقسام سازمان های دولتی جلومان سبز شدن که در نتیجه نشد ،در آنجا هم اینگونه هستش ؟ در ایران برای راه اندازی یک دیتاسنتر هم همین وضعیت هستش . اونجا چطور ؟ دولت همایت می کنه یا خیر ؟ کلاً چه راهی رو برای بنده پیشبینی می کنید ؟ آیا مقاله های علمی بنده میتونه کمکی کنه ؟ یا ایده هایی که دارم ؟ یا Resume من در دنیای هک و امنیت (منظور حفره های کشف شده و Exploite شده توسط خودم هستش که ثبت شدند ) .
certificate هایی که دارم اعم از :

CEH - CCNA - CCNP - Security+

آیا انها هم کمک می کنند ؟

هیچ وقت ؛ هیچ کس برای رفتن کامل راهنمایی ام نکرد . نمی دونم چرا

ممنون از پیشنهاد ها و کمک های احتمالی دوستان
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، amir82 ، reza6966 ، sam11 ، Tomas ، HAZARA ، armin021 ، erica ، barfi1 ، copol ، Mani-usa
اقا ارش شما خجالت نمیکشی ؟، نه مردانه از خودت خجالت نمی کشی ؟
اخه من چی بهت بگم ؟
اخه فلان بمان شده ! حیا و انسانیت هم خوب چیزیه

بچه مردم رو معتاد میکنی؟
اونور نشستی یه سری هم وطن رو معتاد میکنی!
کسی هم کاری بهت نداره ،دارم برات !!!
اشی برات پختم فقط مونده خودت همش بزنی!


اقا دمت گرم با این نبشته هات ، ما رو که معتادی کردی ولی خدا ازت راضی باشه

Big Grin
دو روزه نششتم و از جام پا نشدم (عجب ،مگه میشه!!!!Big Grin) تازه پیش (پیج) 10 ام . از زندگی ساقطم کردی ، خدا از زندگی ساقطت نکنهWink

اقا فقط بنویس که مشرفم داره میره بالا . بنویس که خماری بد دردیه. بنویس ...
... .
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، reza6966 ، 3pideh ، hamedrouhi ، sam11 ، kasrafo ، Tomas ، Asy ، armin021 ، erica ، vahidbaq ، نسل سوخته ، nightowl ، omid66 ، Mani-usa
راستی در پست (باز هم شغل در آمریکا ) یک سری توضیحاتی داده بودید که من فکر کنم یکم راجب خودم بگم که فکر نکید دلال هستم یا بازاری .

دوستانی که ایران هستند . میدونند چه حق خوری هایی در ادارت و پروژه هایی که برای مناقسه گذاشته میشه رخ میده . باور کنید بنده 1 سال و نیم پروژه امنیت شبکه یک اداره ای که نام نمیبرم رو انجام دادم . مبلغ قرار داد 40 میلیون با پیمانکار اصلی بود . بعد از اتمام پروژه اداره دولتی مذکور از رتبه 13 هم کشوری به رتبه 3 سوم ارتقا پیدا کرد . یک تشفیقی حتی یک تیکه کاغذ که فلانی دمت گرم خیلی کارت درسته هم ندادند دستمون که هیییچ . کلاً 8 میلیون کف دستم گذاشتن که 1 میلیونش رفت برای بیمه و مالیات . یادمه 17 سالم بود یک کتابی نوشتم راجع به حملات Denial Of Service کل تابستون شبانه روز نشستم سر این کتاب . با هزار و یک آرزو آخرش هر انتشاراتی که بردم به من گفتن فروش نداره . یادمه به انتشاراتی ققنوس کتاب رو دادم اول گقتن آقا چه خبره 600 صفحه ؟؟؟؟؟؟
گفتم خوب پدر من عزیز دل بنده بابام در اومد که حاصل اون 600 صفحه بود و بعد گفت آخه فروش نداره من هم گفتم کار فرهنگی علمی هستش . با لحن تندی برگشت گفت من علم و فرهنگ رو چی کار دارم آقا ؟؟؟ می گم پول توش نیست . اینقدر از این اتفاقات برای امثال من افتاده که من خودم انگیزم رو ناجور از دست دادم شما تو پست هاتون می نویسین آمریکا ؛ برای من رسیدن به محیطی که دلم میخواد واقعاً در حد خرافات بهشته .
چطور بدون پول میشه به همچین کشوری رفت جناب آرش ؟ گمون نکنم این بیان شما با واقعیت نزدیک باشه .

لطفاً کمی توضیح دهید ممنون

ممنون از نظر و راهنمایی جناب آرش .

اما جناب آرش تحصیل در خارج از کشور با نرخ دلار امروزی هزینه بسیار هنگفتی هستش . آیا با مقاله و رموزه امکان بورس هستش ؟ و یا نه حتماً معدل بالا میخوان ؟
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، reza6966 ، sam_sabz ، amir82 ، 3pideh ، pr.kia ، mrr777 ، sam11 ، Tomas ، HAZARA ، rouham ، omid66 ، Mani-usa
میگرن عزیز, یا کمال صداقت باید خدمت شما عزیز دلم عرض کنم که بدون تحصیلات دانشگاهی در یک رشته مشخص و سپس کار و تجربه در همان رشته خاص احتمال موفقیت شما به شدت پایین می آید. بنابراین تنها راهی که من برای شما توصیه می کنم همان ویزای دانشجویی و ادامه تحصیل در امریکا, ایران و یا هر کشور دیگری است. البته من منکر استعداد خاص شما در زمینه کامپیوتر نیستم ولی در دنیای امروز دیگر استعداد کافی نیست و آدمها نمی توانند بدون تحصیلات کلاسیک به موقعیت مورد نظر خودشان برسند.
بزرگ ترین سرمایه شما در حال حاضر هشتاد میلیون پول نیست بلکه سن بیست و دو سالگی است که به شما فرصت زیادی برای پیشرفت علمی و کاری و یک زندگی بهتر می دهد. بنابراین از این سرمایه به بهترین نحو استفاده کن و به چیزی جز درس خواندن فکر نکن.
برایت آرزوی موفقیت دارم.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
(2012-11-28 ساعت 03:23)rs232 نوشته:  بزرگ ترین سرمایه شما در حال حاضر هشتاد میلیون پول نیست بلکه سن بیست و دو سالگی است که به شما فرصت زیادی برای پیشرفت علمی و کاری و یک زندگی بهتر می دهد. بنابراین از این سرمایه به بهترین نحو استفاده کن و به چیزی جز درس خواندن فکر نکن.

واقعا کاش میشد شرایط مهاجرت برای من هم تو سن کمتر اتفاق می افتاد SadSadSad
برنده 2012-اولین ورود: ژانویه 2013- دریافت پاس سفید اوت 2013- ورود مجدد سپتامبر 2015
پاسخ
تشکر کنندگان: behzadkhatari ، migren ، rs232 ، pr.kia ، amiry ، Tomas ، NedaE ، armin021 ، erica
(2009-11-14 ساعت 13:08)rs232 نوشته:  ... چون فقط اینطوری میتوانم خودم باشم و راحت بنویسم اگرنه همش باید مثل دنیای واقعی مواظب باشم که مبادا چیزی بگویم که از شخصیت شخیصم کاسته شود!
حالا ما رو باش که اینجا هم همیشه مواظبیم چیزی نگیم که از شخصیتمون کم بشه .
پر حرفی ول کام !
.......
............
..................
........................................
........................................................................
فکم دردگرفت!Big Grin

(2009-11-14 ساعت 13:08)rs232 نوشته:  ولی در آمریکا محور تمامی ارتباطات بین انسانها تمایلات و نیازهای شخصی آنها است. در چنین سیستمی شما عادت میکنید که در درجه اول به خودتان اهمیت دهید و در درجه بعدی به اطرافیانتان. در واقع آمریکا دارای یک سیستم فردگرا است و افراد بر پایه خواستهای فردی خود جامعه را تشکیل میدهند در حالی که ساختار اجتماعی ایران جامعه گرا است و نیاز و خواست جامعه همواره برنیازهای فردی مقدم است. بنابراین ما هم که به آمریکا مهاجرت میکنیم به مروراحساس میکنیم که گرایشات فردی ما قویتر و مستحکم تر میشود.....
من که طبق بررسی هایی که انجام دادم دیدم : از سوسیالیستم خوشم می اید اما لیبرالیسم ....چی بگم ! ندیدم که چیزی بگم!
Wink
اما از هر چی بگذریم این فردگرایی در همه وجود داره اما شاید طبق خیلی عوامل کمتر بهش اهمیت میدین.

توی خودمم اینو دیدم ولی بارها اونرو کشته و بارها بهش اهمیت دادم

اما طبق بررسی که تو این چند وقته داشتم نسلهای جدید فردگراتر میشن
حتی نمونه هایی ازش هم همین چند روز پیش دیدم

(2009-12-11 ساعت 11:39)rs232 نوشته:  و اینجا است که خوشی زیر دل آدم را می زند و قدر نعمت هایی را که دارد نمی فهمد. راستش یک مقداری همه چیز برایم بیمزه شده است. مثلا دو هفته پیش یک دوربین عکاسی خوب خریدم ولی همینجوری گذاشتمش روی میز و اصلا حوصله عکس گرفتن و یا ور رفتن با آن را ندارم. یا اینکه ماشینم دیگر هیچ جذابیتی برایم ندارد. دوست داشتم که این ماشین را در ایران داشتم و همه بچه ها و دوستها و فامیلهایم را سوارش میکردم و می رفتیم جاده چالوس و بابلسر و رامسر. لااقل در ایران چهار نفر آدم بود که با ماشینم جلویشان قمپز در کنم و پز بدهم ولی اینجا این ماشین به چه درد می خورد؟

ببخشید از اینکه دارم از خودم موج منفی در می کنم. ولی منظورم از مطرح کردن این موضوعات این است که روزمره گی در آمریکا باعث می شود که شما گذشت زمان را احساس نکنید و عمرتان مثل برق و باد بگذرد.

شاید اگر الآن ایران بودم و دو تا باطوم هم توی سرم خورده بود, حالم سر جایش می آمد و دیگر از این حرفها نمیزدم!
ا ی که دست رو دلم نذار!
هر روز بدتر از دیروز!
تا میای یه کاری ، حرکتی کنی میبینی همهچیز عوض شده ، بعد میری سراغ فکر بهدی و حرکت بعدی ... . واین دور تسلسل ( این دیگه چیه Big Grin) همین جور ادامه داره
منم ایران رو واسه همین دوست دارم . جون تو نباشه خیلی حال میده . Wink . جای شما خالیه ، ...

ما که تفریح خاصی نداریم ، اگه اینم نباشه ، دق میکنیم!

(2009-12-14 ساعت 09:16)rs232 نوشته:  ....

....

ممکن است فردی که از ایران به آمریکا مهاجرت می کند اطلاعی از عدم همخوانی حریم خصوصی ایرانی ها و آمریکایی ها نداشته باشد و بخواهد به روش خود در ایران ادامه دهد. بنابراین ممکن است با واکنشهای بسیار تند و یا بی احترامی مواجه شود و احساس سرخوردگی کند. مثلا ممکن است از کسی بپرسد که راستی شما چقدر حقوق می گیرید و طرف بگوید به تو چه! یا اینکه دست روی شانه کسی بگذارد و طرف خودش را بکشد کنار و یا بچه ای را ببوسد و آن بچه بگویم دیگه من رو نبوس و به من هم دست نزن.

.....

بابا اینطور که شما میگید ما یه دقیقه هم اونجا دوام نمیاریم.
بیخیال
حالمون رو گرفتی
Sad
یعنی این دروغ های که میگی راسته؟؟؟!
من که قید اونجا رو نمیزنم اونجا رو مث اینجا میکنم !1!1!1

(2009-12-15 ساعت 06:39)rs232 نوشته:  در واقع قبل از حرف زدن باید موضوع آن را مشخص کنید تا طرف مقابل شما بداند که شما درباره چه موضوعی می خواهید صحبت کنید. در مقاله ها و در مکالمات تلفنی هم اول موضوع صحبت را مشخص می کنند و بعد در مورد آن حرف می زنند . مکالمات متفرقه را هم بعد از آن انجام می دهند. در حالی که در فرهنگ ما باید برای هر حرفی یک مقدمه وجود داشته باشد حتی اگر کوتاه و خلاصه باشد. بعضی موقع ها شما از مقدمه می توانید به موضوع اصلی هم تا حدودی پی ببرید. مثلا اگر کسی به شما زنگ زد و گفت که می خواستم حالی از شما بپرسم, شما می توانید حدس بزنید که او درخواستی دارد. یا اگر کسی بگوید که مرگ دست خدا است شما می توانید حدس بزنید که حتما یکی دار فانی را وداع گفته است.

طبق این چند تایپیکی که من از شما خوندم . احساس کردم که مردم امریکا مغز تک بعدی دارند !!!!!Big Grin
... .
پاسخ
تشکر کنندگان: rouzbehdarvishi ، rs232 ، sam11 ، Tomas ، erica ، alirezanz
بچه ها من بالاخره نفهمیدم این سیستم بازنشستگی آمریکا به چه صورته؟ میشه یکی لطف کنه و به من بگه؟
مرسی
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: parsush ، Blaze ، rouzbehdarvishi ، rs232 ، Tomas ، NedaE ، armin021 ، alirezanz
آرش جان ، یه برنامه توی شبکه من و تو - 29 نوامبر- دیدم راجع به چگونگی رفتار با گربه و اینکه هر کدوم چه خصوصیاتی دارند و شانه کشی احتیاج دارند یا نه و کلی مطلب دیگه ، فکر کنم بتونی از وب سایتشون ببینی، حالا که ببوگرافی داری شاید به دردت بخوره.
پاسخ
تشکر کنندگان: 3pideh ، rs232 ، Tomas
(2009-09-28 ساعت 09:46)rs232 نوشته:  میدونم که خیلی از شماها مشتاق زندگی در آمریکا هستید و ممکنه در آینده دور و یا نزدیک به این کشور مهاجرت کنید. مطلبی را که میخواهم در این تاپیک مطرح کنم تجربه خودم از برخورد با ایرانیان مقیم در آمریکا است که ممکن است به درد شما بخورد. در یک کلام ایرانیان مقیم آمریکا در واقع آمریکاییهای ناقصی هستند که نه میتوانند به زبان فارسی درست صحبت کنند و نه به زبان انگلیسی تسلط دارند. نه خصلتهای ایرانی خودشان را دارند و نه خصلتهای آمریکایی را گرفته اند. وقتی به نفعشان باشد آمریکایی هستند و وقتی به نفعشان باشد ایرانی هستند. میتوانم بگویم که از خصلتهای ایرانی تقریبا بدترینشان را مثل چشم و همچشمی و غیبت و ... را گرفته اند و از خصلتهای آمریکایی هم بدترینش را گرفته اند مثل نوع آرایش و لباس پوشیدنی که مخصوص قشر خاصی از آمریکاییها است و یا غذا نپختن و جدایی زن و مرد و ... بله آنها یک چیزی تو مایه های شترمرغ هستند. خدا را شکر من لس آنجلس زندگی نمیکنم ولی چند بار که برای دیدن موج عظیم فامیلهایم به آنجا رفتم احساس کردم که آنها حتی از مردم ایران از نظر فرهنگی 30 سال عقب تر هستند و مرا بیاد فیلمهایی می انداخت که مربوط به زمان قدیم میشد مثل دایی جان ناپلئون و غیره. خلاصه اینکه برایم مشمئز کننده بود و نمیتوانستم مدت زیادی آنها را تحمل کنم درحالی که مردمی که در ایران با آنها در ارتباط بوده و هستم آدمهای بسیار باکلاس تر و فهمیده تری هستند. خلاصه کلام اینکه اگر زمانی گذارتان به آمریکا و مخصوصا لس آنجلس افتاد زیاد از دیدن مردم آنجا شوکه نشید و بدانید که آنها با شما خیلی فرق دارند. وقتی یه مهمونی ایرانی هست همه یا در حال پز و قمپز در کردن هستند و یا درباره ملک و املاک و مدل مو حرف میزنند. هیچکدامشان در عمرشان یک کتاب هم نخوانده اند و حتی بحثهای اجتماعی و0 یا Cشان هم آب دوغ خیاری است. من که ترجیح دادم درجایی زندگی کنم که دور از آنها باشد و اگر هم بخواهم فارسی صحبت کنم با دوستان و آشنایانم در ایران صحبت میکنم. اگر در بین آمریکاییها زندگی کنید نه تنها با زبان و فرهنگ آنها آشنا میشوید بلکه زبان و فرهنگ ایرانی شما هم دست نخورده باقی میماند و آلوده نمیشود. امیدوارم که این حرفها بدردتان بخورد و خوشحال میشوم اگر نظرتان را بشنوم.

سلام آقا آرش من فکر میکنم این مشکلاتی که گفتید در همین طرف هم هست فقط شاید به خاطر تغییر شرایط تو آمریکا روشن تر به نظر میرسه هنوز که قسمت ما نشده ولی نمیدونم چرا با شما موافقم که بهتره توی این فرهنگ جدید باشیم(بین آمریکاییها) تا اینکه چیزهای گذشته رو دوباره اونجا تجربه کنیم من قبل از اینکه این نوشته رو بخونم فکر میکردم که چون اینجوری فکر میکنم مشکل دارم....(جان هرکی دوست داری این صندوق پر شده رو هم خالی کن..SadSad)
براى تو هيچ شهرى بهتر از شهر ديگر نيست،بهترين شهرها شهرى است كه تو را بپذيرد و در آن آسوده باشى
. امام علی(ع)حکمت434


پاسخ
تشکر کنندگان: 3pideh ، omino ، rs232 ، sam11 ، shabnam.84 ، Tomas ، mitme ، armin021 ، mrlzdh ، alirezanz
آقا آرش سلام ....

باورم نمیشه که سه روزه به شدت دارم نوشته های جذاب شما رو که تا اینجا 52 صفحه شده رو می خونم !!! Big Grin البته خوشبختانه این سه روز آخر هفته بود و به درس و کلاسام لطمه ای نمیزد !!! چون با این روحیه ای که از خودم سراغ دارم احتمالا قید بعضی کلاسامو میزدمو تمام نوشته های شما رو میخوندم !!! Cool
من عاشق اینم که از زاویه دید بقیه افراد هم به یک موضوع نگاه کنم و البته این به گسترش زاویه دید خودمم خیلی کمک میکنه و باعث میشه به قول گوگل مپ زوم اوت کنم !!!!Big Grin
به نظر من درست و غلط فقط یه تعریفه و نمیتونه واقعیت داشته باشه چون خیلی از درستها با تحلیل متفاوت غلطند و بالعکس و بسته به نوع تفکره که این درست و غلط شکل میگیره ... فکر میکنم شما هم توی بیشتر نوشته هاتون بدون قضاوت یا حتی چسبوندن برچسب درست و غلط دیده ها و تفکرات و احساسات خودتون رو گفتین و خیلی جاها تحلیل کردین که به نظر من همین باعث جذابیت نوشته های شما میشه ...
برای من و خیلی از دوستان همین تعریف جزییات خیلی ساده از زندگی در بلاد کفر Big Grin جذابیت زیادی داره چون تا حدودی نا شناخته هست و تجربش نکردیم ...

درضمن بابت ازدواجتون هم بسیار بسیار خوشحالم و تبریک میگم و از طرف همه بچه های مهاجرسرا براتون آرزوی موفقیت میکنم
ورود به آمریکا : به زودی
همیشه بهترین اتفاق میافتد پس هیچگاه نگران نباش
پاسخ
تشکر کنندگان: bayat_r ، roeentan ، rs232 ، DEMAR001 ، Tomas ، HAZARA ، hushmandco ، armin021 ، erica ، Mani-usa
(2010-01-26 ساعت 05:30)rs232 نوشته:  همیشه وقایعی در زندگی ما رخ می دهد که برای ما بسیار سرنوشت ساز هستند ......
......

خیلی قشنگ ومفید بود
واقعا لذت بردم سعی در استفاده دارم

و بازهم خدا از بزرگی کمت نکنه !
... .
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، sam11 ، DEMAR001 ، Tomas ، NedaE ، erica
دوستان گرامی،
لطفا تبریکتون به آرش عزیز رو در این تاپیک که فروزن مایند عزیز برای اینکار ساختند، پست بفرمایید.
سپاسگزارم.
پاسخ
تشکر کنندگان: rouzbehdarvishi ، frozen mind ، laili ، sam_sabz ، ابی هانی ، rs232 ، Tomas ، achi686 ، sam11 ، nooshshahnar ، mhb161 ، alirezanz
(2010-02-19 ساعت 03:58)rs232 نوشته:  ...
ما باید یاد بگیریم که تجربه های خودمان را زنده نگه داریم تا هر زمانی که خواستیم بتوانیم بعنوان یک مرجع به آنها رجوع نماییم. نوشتن, یکی از همین راه ها است به شرط اینکه به نوشته های خودمان در آن زمان اعتماد کنیم و نگوییم عجب احمقی بودم من! چون اگر باز هم در آن شرایط قرار بگیریم همان چیزها را خواهیم نوشت. پس باید بدانیم که مشکل از ما است که نمی توانیم احساسات و تجربیات گذشته خودمان را درک کنیم و آنها را بخاطر بیاوریم.

...
تمام پست هات واقیعت را بیان میکنند
و همه آنها درس هایی برای بهتر زندگی کردن هستن .

و با درس گرفتن از آنها، تمام آنها را هم میتوان اینجا ،در ایران انجام داد.Wink


و باز هم تشکر
... .
پاسخ
تشکر کنندگان: roze ، rs232 ، Tomas ، HAZARA ، kasrafo ، nooshshahnar ، mrhj50 ، armin021 ، آلا
با سلام به آقا آرش وبقیه دوستان,دلم نیومد بعد چندین روز که تونستم مطالب این تاپیک و نوشته ها وتجربیات آرش عزیز رو خوندم ازش یه تشکر درست و حسابی نکنم.ممنون از اینکه تجربیات و اطلاعات مفیدی رو در اختیار من و بقیه قرار دادید,خیلی تاثیر گذار می نویسید به طوری که وقتی نوشته هاتونو می خوندم تمام شخصیت ها ومناظری که توصیف می کردید مثل یه فیلم خوش آب و رنگ جلوی چشمام مجسم می شد. ما رو از تجاربتون محروم نکنید و باز برامون بنویسید.
پاسخ
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، apoornaki ، siralex ، omino ، rs232 ، Tomas ، sam11 ، HAZARA ، nooshshahnar ، sam_sabz ، DEMAR001 ، athenaa ، armin021 ، mohammadg846
آرش متن زیبایی که در مورد خانم شهسواری نوشتی به نظر من براستی هیچ از نوشته های سیمین دانشور و یا صادق هدایت کم نداشت .
شماره کیس:2012AS00070XXX
تاریخ رویت قبولی:July 15th
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:August 27th
کنسولگری : آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:June 2012
تاریخ مصاحبه : اواخر July
تاریخ صدور ویزا: روز مصاحبه
تعداد نفرات : 2 نفر
انجمن مهندسین برق مهاجرسرا
پاسخ
تشکر کنندگان: amir82 ، rs232 ، Tomas ، sam11 ، HAZARA ، nooshshahnar ، erica ، نسل سوخته




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان