ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2013
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خب آرش جان
سوال اصلی من اینه من که دیپلم دارم آیا قبول میکنن ؟
من تنها تخصص ام طراحی وب هست و بس
کلا میخوام بدونم مدرک تحصیلی مهم هست یا نه ؟
چون میخوام اونور هم کارم را یعنی طراحی وب ادامه بدم و گذران زندگی کنم
ارسالها: 42
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Mar 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام.
اقا ارش من خیلی سعی کردم بفهمم شماتو شرکتتون دقیقا چه کاری انجام میدین و تو چه بخشی هستین؟
ولی هیچ جایی اشاره نکریدن به این موضوع. چون منم نرم افزار خوندم بیشتر کنجکاوی نشون میدم. اگه میتونید توضیح بدین ممنون میشم
ارسالها: 267
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آرش عزيز
اميدوارم كه زندگي هميشه برات و همسر محترمتون روي خوش نشون بده و هميشه خدا نگهدارتون باشه
تجربياتي كه شما بي منت به همه ما ارزوني داشتين نشون از روحيه لطيف و حس كمك به ديگران در وجود شما رو ميرسونه و حتما مزد اين كمكها رو يه جوري از طرف خدا دريافت خواهيد كرد مطمئن باشين
الان ماها كوله باري از تجربه شما رو توشه راهمون ميكنيم و هميشه به يادشما خواهيم بود
هميشه سرفراز و پاينده باشين
اي خداي مهربون ------------------ خالق هفت آسمون
تو منو رها نكن --------------------Green رو حواله كن
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2013
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-09-17 ساعت 16:26
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-09-17 ساعت 17:46 توسط ParsTrader.)
[quoبا اجازه از آرش عزیز که این چند وقت با نوشته هاش مارو با خودش همه جا برد و یکم از این مشکلات دورمون کرد و بهمون امید داد.دوست عزیز گرین کارت اگه از نوع DV باشه یا همون ویزای قومیت که از طریق برنده شدن در لاتاری میشه دریافتش کرد نیاز به هیچ سرمایه ای نداره و همه هم میتونن برنده بشن. راههای رفتن به آمریکا زیاده که تو همین سایت هم توضیحات زیادی در موردشون دادن دوستان اما به نظره من برای کسی مثله من و شما که سرمایمون به 500000$ نمیرسه همون بهتره تو لاتاری شانس بیاریم و گرین کارت برنده شیم. هم ارزونتر در میاد هم مطمئنتره هم مزایایی داره که خیلی از روشهای دیگه ندارن. تا جایی که من میدونم شما اگه سرمایه گذاریتون جواب نده بعد از چند وقت توسط دولت دیپورت میشین و ویزاتون باطل میشه و ویزای شما فقط تا زمانی اعتبار داره که سرمایه داشته باشین. مثله ایران نیست که بی پول میان و پولدار میرن اگرم بی پول موندن همینجا کارگری میکنن. قانوناشون سختگیرانه و البته منصفانه و خوبه. بازم اگه دوستان اطلاعات دیگه ای دارن بگن. به نظره من زبان یکی از مهمترین مسائلیه که شما در مهاجرت بهش نیاز دارین چون شما حتی در داخل کشوره خودتونم اگه حتی هیچ کاری
اینا دیدگاه های شما در مورد امریکاست من معتقدم امریکا برای هرفردی جا داره هرکس با هر سطح استعداد و توانایی و فعالیت زندگی مناسب خودش رو میسازه اگر خیلی هم باهوش و توانا و فعال باشی جیب خالی بیا میلیونر برگرد ! مثال هم میزنم یکی از اقوام نزدیک ما حدود 25 سال پیش حتی پول بلیط هم نداشت الان مدیر تولید جانسون اند جانسون هستند در امریکا و بسیار پولدار اصلا امریکا رفتن ربطی به پول و سرمایه نداره به هوش و توانایی فقط ! فقط شایسته سالاری ! دقیقا برعکس ایران که ناشایسته سالاری و پارتی بازی و پول پرستی و مدرک گرایی رواج هست ! امریکا یعنی شایسته سالاری
ارسالها: 49
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
اینا دیدگاه های شما در مورد آمریکاست من معتقدم آمریکا برای هرفردی جا داره هرکس با هر سطح استعداد و توانایی و فعالیت زندگی مناسب خودش رو میسازه اگر خیلی هم باهوش و توانا و فعال باشی جیب خالی بیا میلیونر برگرد ! مثال هم میزنم یکی از اقوام نزدیک ما حدود 25 سال پیش حتی پول بلیط هم نداشت الان مدیر تولید جانسون اند جانسون هستند در آمریکا و بسیار پولدار اصلا آمریکا رفتن ربطی به پول و سرمایه نداره به هوش و توانایی فقط ! فقط شایسته سالاری ! دقیقا برعکس ایران که ناشایسته سالاری و پارتی بازی و پول پرستی و مدرک گرایی رواج هست ! آمریکا یعنی شایسته سالاری
[/quote]
دوست عزیز منم این حرفی که شما میگین قبول دارم اما برای بعد از مهاجرت.چندتا راه که بیشتر برای مهاجرت نداریم. آدم یا باید نابغه باشه یا باید پول داشته باشه یا ... من که خودم نابغه نیستم اگرم هستم هنوز اینجا کسی نفهمیده. از طریق ازدواجم که نمیتونم برم چون خانمم کلمو بیخ تا بیخ مثله ته هویچ میکنه میندازه دور. پولم که 500 هزار دلار ندارم که ویزای سرمایه گذاری بگیرم. پس باید تو لاتاری شانس بیارم. وقتی اونجا پام باز شد بقیش به خودم و تلاشم و استعدادم برمیگرده که چکار کنم و چه زندگی انجام بدم. مثله اینه که شما به یه آشپز ماهر بگی اگه میتونی با هیچی غذا درست کن. با هوا که نمیشه. باید برسیم اونجا بقیشم که دیگه خدا بزرگه ما هم تلاشمون زیاده. اگه کسی میتونه منو ببره من قول میدم در عرض کمتر از 10 سال براش 10 میلیون دلار سودآوری داشته باشم. کسی حاضره؟ فکر نکنم. پس با حرف و دست خالی نمیشه. اگه اونجا باشم مطمئنم که بهترین زندگی رو خواهم داشت اما تا رسیدن به اونجاش سخته.
ارسالها: 49
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-09-22 ساعت 12:38
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-09-22 ساعت 19:53 توسط Saeedv13.)
درسته اما اگر یه لیسانس دانشگاه ازاد هم داشته باشید بازهم میتونید اقدام کنید برای مهاجرت
[/quote]
دوست عزیز گرفتم ویزای تحصیلی با گرفتن اقامت فرق میکنه. شما اگه لاتاری برنده شی و گرین کارت بگیری میتونی تا هر وقت که بخوای اونجا بمونی و کار کنی و بعدشم ممکنه سیتیزن بشی اما با ویزای تحصیلی یا کار اگه از کار بیکار بشی یا درست تموم بشه ویزاتم باطل میشه و باید برگردی به کشورت. هیچ کدوم از روشها به اندازه برنده شدن در لاتاری خوب نیست و ثبات نداره. بازم میگم شما حتی اگه 500000$ هم سرمایه داشته باشی فقط تا زمانی ویزای سرمایه گذاریت معتبره که دولت آمریکا کسب و کار شمارو سودآور بدونه وگرنه اگه کارت سودآوری نداشته باشه خیلی محترمانه شوتت میکنن به همین ... که ما الان توش هستیم
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2013
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام آرش خان.من تازه باسايت مهاجرسراآشناشدم وهمه مطالب ارسالي شمارومطالعه كردم.واقعاسپاسگزارم.شمادرعين بيان حقيقت هاوواقعيت هامخاطب رابه شدت به مهاجرت دلگرم مي كنيد.اميددارم يه روزي منم لاتاري برنده بشم وازشماراهنمايي بگيرم(بافرمول شما61امتيازگرفتم!)بازم سپاس.
فقط يه سوال:من دانشجوي ارشدحقوق بين الملل هستم وهمسرم گرافيست هستند.امكانش هست باتوجه به تجربه زندگي شمادرسانفرانسيسكوبفرماييدآياميتونيم كارپيداكنيم وموفق بشيم؟(البته اگربرنده بشيم ايشالا)بازم سپاس وسپاس وسپاس
ارسالها: 11
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام آرش
می خواستم درباره پرورش ماهی در آمریکا ازت کمک بگیرم
شما میدونی که در کدام ایالت پرورش ماهی رونق داره ؟
چه نوع ماهی؟وکلا چه نوع ماهی رو بیشتر استفاده میکنن؟
یک نفر که در لاتاری قبول شده و بیاد اونجا بهش اجازه می دن که پرورش ماهی داشته باشه؟
چه نوع مجوزی و چه مراحلی رو باید بگذرونه؟
چقدر باید داشته باشه که بتونه یک پرورش ماهی باز کنه؟
و آیا می تونه همون اول وام برای این کار بگیره؟
باید مدرک تحصیلی در این باره داشته باشه؟
یا باید با هر نوع اطلاعات و مدرکی در آمریکا دوره ببینه؟
میشه لطفا برام تحقیق کنین
مرسی
ارسالها: 604
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-09-30 ساعت 02:59
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-09-30 ساعت 03:05 توسط amjad.)
ضمن اینکه راز ازدواج دوست گرامیمون آرش رو در اینست پیدا کردم :
شرط میبندم این پست رو خیلیاتون ندیدین:
(2009-10-22 ساعت 08:45)rs232 نوشته: گفتم قبل از اینکه نوید منو ببره زیر تیغ صندلی داغ خودم به بعضی چیزها اعتراف کنم تا خیالم راحت بشه. من این سایت مهاجرسرا رو خیلی دوست دارم و احساس راحتی میکنم. شما ها رو هم دوست دارم و فکر میکنم که لااقل در یک مورد همه ما اشتراک نظر داریم و آن هم علاقه به آمریکا است. بخاطر اینکه دوستان به من لطف دارند و نوشته های من را میخونند این شبهه بوجود آمده است که من نویسنده, جامعه شناس, روانشناس و یا فیلسوف هستم در حالیکه اینطور نیست و من هم یکی هستم مثل شما که در ایران با مشکلاتم گلاویز بودم و بعد هم دست سرنوشت یقه من رو گرفت و انداخت اینجا. تنها برتری من این است که دستم روی تایپ فارسی بسیار سریع است و میتوانم همزمان با افکارم آنها را تایپ کنم.
حدود بیست سال پیش وقتی دانشجو بودم با دوستانم شرکتی راه انداخته بودیم و با نرم افزار زرنگار کتابها را تایپ میکردیم و همان باعث شد که دست من روی تایپ فارسی بسیار سریع شود. کم کم در کنار تایپ کار ویرایش هم انجام میدادم و بالاخره اموراتمان میگذشت. ولی وقتی شروع به برنامه نویسی کامپیوتر کردم دیگه این کار رو هم گذاشتم کنار. البته بعدها که با چند تا ناشر آشنا شده بودم گهگاهی چند تا داستان دنباله دار برای مجله های زرد مینوشتم که نه ارزش ادبی داشت و نه هیچ مفهوم خاصی و از دید خودم چرت و پرت محض بود. پول بدرد بخوری هم بابتش نمیگرفتم. این روند ادامه داشت تا زمانی که در عصر آقای خ.ا.ت.م.ی روزنامه ها و مجلات زیادی چاپ شد و آنقدر بازار نویسندگی داغ شده بود که برخی از آقایانی که از قبل مرا میشناختند سراغ من آمدند تا برایشان کار ویراستاری انجام دهم. من هم که همیشه از نظر مالی هشتم گروی نهم بود قبول کردم و بعد از یه مدت بجای ویراستاری, خود مقاله آنها را هم مینوشتم. چون حجم کار آنها آنقدر زیاد شده بود که نمیرسیدند روال عادی آن را طی کنند و از طرف دیگه من هم میدونستم که اونها چی میخواهند بنویسند برای همین راحت تر بودم که خودم مقاله رو بنویسم. خلاصه چند سالی اوضاع خوب بود و من هم پول خوبی از این کار در میاوردم تا جایی که حتی میخواستم از کار اصلی خودم بیام بیرون. البته من هیچوقت از خودم چیزی نمینوشتم و از طرف آنها و به سفارش آنها مینوشتم. این کار را برای چندین روزنامه و مجله انجام میدادم و از ستونهای طنز و ادب پارسی گرفته تا ستون مذهبی و الوصایا!
شب ها سردبیر بهم زنگ میزد و مثلا میگفت که فلانی دیدی فلان روزنامه توی سرمقاله چی نوشته؟ من هم میگفتم حاجی خیالت راحت باشه. تو هوای من رو داشته باش من یه جوابیه ای تو سرمقاله فردا مینویسم که همه هاج و واج بمونند. بیچاره خبر نداشت که آن مقاله را هم من نوشته بودم و جوابیه اش هم آماده بود!!!
اوضاع به همین منوال پیش میرفت تا اینکه به یکباره همه آنها دچار مهرورزی شدند و من هم از کار بیکار. البته خوشبختانه از شغل اصلی خودم نیامده بودم بیرون و برای همین مثل بقیه زیاد بدبخت نشدم. بعد از یه مدتی که گذشت کم کم سر و کله برادران مهرورز پیدا شد و من رو با اسکورت مخصوص بردند پیش رئیس مهرورزان. البته در راه از من با کیک و چای و شیرینی هم پذیرایی کردند و جای شما خالی نباشه خیلی خوش گذشت. قبل از هر چیزی به آقای مهرورز اعظم گفتم که من همه چیز رو میگم و اگر هم جواب سوالتون رو ندونستم براتون میپرسم. ولی من هرچی میگفتم ایشان هی میگفت نخیر آقا از اولش بگو. آقای مهرورز اعظم میگفت که من تو هر سوراخی سرک میکشم تو از توش میای بیرون. و اعتقاد داشت که من مغز متفکر همه این جریانات هستم! ولی چون هیچ نوشته ای بنام من نبود گیج شده بود. نمیفهمید که چکهایی که برای من بابت مقاله فرستاده بودند چیه و میگفت این مقاله هایی که نوشتی کجاست؟ در ضمن خیلی دوست داشت که من رو یه جورایی به چمدان پولی که از آمریکا برای نویسنده ها فرستاده بودند بچسبونه. من هی میگفتم بابا من فقط ویرایش میکردم من اصلا نویسنده نیستم. ظاهرا چند نفر که مورد مهرورزی قرار گرفته بودند گفته بودند که بعضی از مقالات را من نوشتم ولی بهرحال امضای کسان دیگری پای آنها بود. آخر سر هم با اینکه هیچ اتهامی نداشتم برای خالی نبودن عریضه یک دوره بازپروری را گذراندم و پس از آن هم یک عهدنامه هفت صفحه ای را به امضای من رسانیدند که من را تا آخرالدهر از هرگونه نوشتن محروم میکرد. از آقای مهرورزی که برگه های من در دستش بود پرسیدم نامه چی؟ نامه میتونم بنویسم؟ چپ چپ نگاهم کرد و با اخم گفت بله. گفتم میشه از اون تعهد نامه یه کپی داشته باشم که بدونم چی رو امضاء کردم؟ باز چپ چپ نگاهم کرد و گفت نخیر. گفتم خوب من از کجا بدونم چیه؟ من که همه اون برگه ها رو نخوندم. باز چپ چپ نگاهم کرد و گفت این یعنی اینکه اگه دست به قلم بزنی دستتو میشکونیم. زیر لب و خیلی یواش گفتم من که به قلم دست نمیزنم تایپ میکنم. با عصبانیت گفت خوب میایم کیبورد رو میکنیم تو ماتحتت. من هم گفتم چشم.
خوشبختانه در آن زمان هنوز کمی از آثار گفتگوی تمدنها در مهرورزی وجود داشت اگرنه حسابم با کرام الکاتبین بود.
ما هم دوباره برگشتیم نقطه سر خط و افتادیم دنبال پول درآوردن از راه برنامه نویسی تا بتونم اجاره های عقب افتاده ام رو بپردازم.
بله دوستان. این هم داستان من بود و برای همین از روی همه دوستان عزیزی که سفارش نوشتن کتاب خاطرات آمریکا رو به من میدهند شرمنده ام. ولی اگر سفارش بدهید میتوانم آن را برایتان بنویسم تا به نام خودتان چاپ کنید! (البته شوخی میکنم)
گرچه این نوشته ها زیاد به آمریکا ربطی نداشت ولی همین مسائل و چیزهای دیگر باعث شد که من به فکر زندگی در جای دیگری بیفتم و وقتی گرین کارتم جور شد حتی یه لحظه هم به پشت سرم نگاه نکردم.
البته ماههای اول اقامتم در آمریکا چندان امیدوار کننده نبود و همش میخواستم برگردم ولی چون شما داستان آن را میدانید دیگه تکرار نمیکنم.
شاد باشید.
مهاجر خانوادگی (F3) ساکن لانگ ایلند نیویورک و به زودی دالاس ، تقاضای اولیه سپتامبر 2002 - صدور ویزا نوامبر 2014
ارسالها: 49
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آرش جان ثبت نام لاتاری 2015 شروع شده. دعا کن برای هممون که ما هم بیایم اونجا. من هم دعا میکنم هرجا هستی خوب و خوش با اقدامات مقتضی محترم زندگی کنین.
ارسالها: 363
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Oct 2011
رتبه:
19
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان.یه مشکلی برام پیش اومده میخاستم راهنماییم کنید:
من چند ماهی بیشتر نیست که اومدم.برای ماه دوم یک اتاق اجاره کردم.اجارش 700$+80$بکگراندچک و 700$ هم دیپازیت.من قبل از رفتن اونجا با صاحب خونه(مطمئن نیستم صاحب خونه بود ولی اونجا زندگی میکرد و اتاق های دیگم داشت که به دو نفر دیگه اجاره داده بود) توافق کردم که اجارم موقت باشه حتی برای یکماه.که اون هم قبول کرد.به هر حال بعد از یکماه از اونجا خواستم برم یه دفعه گفت یه قانونی هست که میگه تا 30 روز بعد از خروج میشه دیپازیت رو برای مستاجر میل کنی من که از این موضوع خبر نشدم میخاستم همونجا ازش بگیرم باهاش بحث کردم ولی نداد و آدرسم رو دادم و گفت میفرستم.
بعدا قانونهای اجاره ایالت ایلینویز رو خوندم گفته تا 45 روز هم راه داره ولی بنا به دلیلی که در ادامه میگم بعید میدونم بفرسته.
از طرف دیگه چون اجاره موقت بود قراردادی نداشتیم(چون قرارداد برای اجاره های بلند مدت هست) ولی من از همه چی رسید دارم حتی یک دست نوشته با امضا هم ازش گرفتم که توش نوشته روز بعد از خروجم میفرسته!(نوشته برای 1 سپتامبر میفرستم).علاوه بر این طبق قانون که میگه اگه تا 30 روز نفرستاد یک نامه رسمی بفرست و بهش تذکر بده که من هم فرستادم و رسید اون هم دارم.
حالا هنوز که دیپازیتمو نفرستاده ولی مشکل اصلی چیز دیگست یکی دو روز پیش فهمیدم طرف سابقه داره ظاهرا به جرم مواد.حتی سایتی هم عکسش و جرمش که 720 ILCS 570 402© [5101110] POSS AMT CON SUB EXCEPT(A)/(D) هست رو دارم.به نظر شما بعد از مهلت قانونیش از راه قانونی پیگیر گرفتن حقم بشم یا اینکه ممکنه طرف بعدا برام خطرساز بشه؟